عباديان محمود دكتر با وگو گفت
پرسش؟ :درباره
كدخدازاده علي :گفتوگو
ميآورد بيرون تيرگي از را كليتها سئوال ،
من از مدام.بود شده بداخلاق كه بود مدتي فرزندم
او رفتار درباره كارشناس يك از وقتيميكرد بهانهگيري
ميخواهد تو از.است پرسش حال در او:گفت كردم پرسش
...چرا كه بپرسد
صورت به گاه پرسش اين.پرسشاند حال در مدام انسانها
پرسش روشهاي گستره اما است مكتوب يا شفاهي جواب و سئوال
نوع حتي يا و است پرسش نوعي شكنجه "مثلا.است وسيع بسيار
علاقه از بعضي كه خشونتي حتي و اجتماعي رفتارهاي لباس ،
همگي مياندازند بهراه ورزشي ميادين در فوتبال به مندان
به پاسخ خواهان همه آيا چيست؟ مردم پرسش.است پرسش نوعي
پدر آيا دارند؟ متنوعي پرسشهاي يا هستند واحد سئوال يك
...ميداند مدير آيا دهد؟ پاسخ فرزندش به چگونه ميداند
اين نخستين پرسش پرسشها ، اين پاسخ به رسيدن از پيش اما
:است
چه؟ يعني پرسش
وقتي كه كرد توصيف اينگونه بتوان شايد:عباديان دكتر
به نسبت يا ميشود روبهرو عجز و تحير با زندگي در انسان
ترديد بوده ، بديهي و مسلم برايش پيش لحظهاي تا كه آنچه
كه است آن جوياي او ترتيب بدين.ميدهد نشان واكنش كرد ،
مسئله برايش آنچه جهت در قانعكنندهاي يا بيشتر توضيح
.ميگيرد شكل پرسش ترتيب ، اين به و بيابد شده
و دارند پديدهها به نسبت آگاهي نوعي انسانها پس ،
ابهام شك ، دچار خود دانش و آگاهي آن به نسبت كه هنگامي
ميگيرد؟ شكل آنها در پرسش ميشوند ، ترديد يا
.است همينطور
الزاما.ميشوند ترديد و شك دچار وقتي انسانها آيا
ميتوانند نيز ديگري واكنشهاي يا است پرسش آنها واكنش
...و افكار تخريب مثل.باشند داشته
.دارد انسان اجتماعي مقام به بستگي.است همينطور "طبعا
ميآيد پيش مشكلي يا مسئله ديكتاتور يك براي وقتي "مثلا
روي اين از.نميبيند پاسخ و پرسش سطح در را ديگران وي
تنها مواقع همه در پرسش درواقع.ميرود سركوب سراغ به
شايد ولي نيست بيروني واقعيتهاي به نسبت انسان واكنش
مدنيترين كنوني ، شرايط در و انسانيترين كه گفت بتوان
.است پرسش طرح واكنش ،
.باشد داشته وجود تحير بايد پرسش تحقق براي گفتيد شما
او براي آيا باشد ، صددرصدبين و جزمانديش انساني اگر حال
آمد؟ خواهد بوجود پرسش هم
و شك بر پرسش بناي.است پرسش مانع جزميت چون.نه "قطعا
.باشد ميتواند سطحي هر در ترديد و شك اين و است ترديد
خود رفتار و اعتقادات به نسبت ترديدي جزم ، اهل اما
بوجود برايشان سئوالي آن بههمراه و شك نتيجه در ندارند
.كنند پرسش تا نميآيد
بوجود برايش نيز پرسش است ، حيرت و شك اهل كه آدمي گفتيد
ميشوند؟ ترديد و شك دچار افرادي چگونه حال.ميآيد
بنبست دچار گاه مادي يا عيني زندگي در انسانها همه
مسئله انسان كه ميكند ايجاب بنبست از خروج و ميشوند
.بگذارد درميان ديگران با را
معنا پرسش جزمانديش ، براي كه گفتيد تئوري مقام در
وجود انسانهايي چنين آيا زندگي واقعيت در اماندارد
باشد؟ نداشته معنا برايشان پرسش كه دارند
اهل يك منظر از بياييد اماندارد امكان صددرصد صورت به
روبهرو مشكل با وقتي فردي چنين.ببينيم را ماجرا جزم
جزمي اعتقاد او به نسبت كه ميرود مرجعي سراغ به ميشود
او.ميكند حل پرسش بدون را خود مشكل اينگونه و دارد
باورهاي طريق از و ميداند شده تقدير امر يك را وقايع
.ميكند حل را آن جزمي
آداب و قواعد داراي امور از بسياري هممانند پرسش آيا
است؟
و پرسشكننده مقام همراه به نظر مورد مسئله آن
.ميكند تعيين را قواعد اين آنها ، رابطه و پرسششونده
در روشي بايد ميكند احساس پرسشكننده هميشه درمجموع اما
مقام "مثلا.باشد پاسخدهنده سطح در كه پيشبگيرد پرسش
به و كل در اما.دارد را خود خاص روش پرسش ، عرصه در قدرت
براي احترام نوعي پرسشكننده عادي و معمول رويه يك عنوان
پاسخ نيز و پاسخ انتظار او از چون است قائل پاسخدهنده
.دارد را خود مشكل يا سئوال حل جهت در
برد؟ نام "غلط پرسش" يا "صحيح پرسش" از ميتوان آيا
اين به است ممكن پرسش بودن غلط.كاذب پرسش يعني غلط پرسش
ناشايست انتظار يا بد نيت نوع يك براساس كه باشد دليل
گفت پرسش نميتوان آن به صورت آن در كه باشد شده تنظيم
.است فريبكاري نوعي بلكه
و زاويه عمق ، سطح ، به ميتوان شخص يك پرسش روي از آيا
پيبرد؟ او نگاه
مشكل به ميتوان همه از بيش البته.است همينطور "طبعا
نيز وي تلقي طرز به ميتوان آن وراي در اما پيبرد او
.رسيد
از اجتماعي سطوح از بعضي يا و جوامع از بعضي در چرا
بروز خود از آن شنيدن يا طرح به ميلي و دارند بيم پرسش
.نميدهند
نظام يك در.دارد اجتماعي مواضع با مستقيم رابطه
انتظار قدرت صاحب يا پدر يا مرد مردسالار يا پدرسالار
بيشتر كه دارد دوست او بلكه شود پرسش او از كه ندارد
معناي به "تلويحا كردن پرسش چون.دهد دستور و كند پرسش
مخاطب را او كه كسي سطح در را خود پرسشگر كه است آن
"تلويحا را اين نيز مقابل طرف و ميبيند داده قرار
.برنميتابند را رابطه اين انسانها اما ، .ميپذيرد
در كه است عارضهاي يا است انساني ويژگي يك موضوع اين
دارد؟ وجود جوامع بعضي
ميدانيد كه همانطور.است اجتماعي طبقاتي موضع يك اين
متكلم يا تكگويي كه است اين تكثرگرايي نتايج از يكي
.شود تبديل متقابل گفتگوي يا ديالوگ به وحده
چيست؟ نشانگر است ، كم پرسشها جامعهاي يك در وقتي
امكان كه سيستمي وجود يا و فرهنگي عقبماندگي با
را موضوع اين عكس.شود زده دامن پاسخ و پرسش به نميدهد
پاسخ و پرسش تجليات از يكي "مثلابازميبينيم جوامع در
همهجا در را آن شما كه است تئاتر يا صحنهاي هنر
.نميبينيد
چگونه.نميدهد پرسش اجازه كه اجتماعي شرايط آن
است؟ جامعهاي
استبداد يا اجتماعي اختناق آن در كه است جامعهاي
عقايد تفتيش مشخص بهطور.نميدهد را پرسش نوع هر اجازه
.ميكرد عمل جهت اين در وسطي قرون در
اجتماعي گروههاي يا آن آحاد جامعهاي در وقتي خب
در جامعه كنند بيان را آن نميتوانند كه دارند پرسشهايي
پرسش جلوي ميتوان آيا و باشد؟ بايد پديدهاي چه انتظار
گرفت؟ هميشه براي را
درباره اماگرفت هميشه براي را پرسش جلوي نميشود نه
براي نميتوان ميكنم تصور من شما سئوال اول قسمت
.شد قائل كلي خصلت يكچنين جامعهاي
باشد؟ داشته وجود نميتواند جامعهاي چنين يعني
پرسش جلوي "تصريحا يا "تلويحا بايد جامعهاي چنين در
.ديني يا و سياسي نظر از چه حال باشد شده گرفته
به اما دارند سئوال مردم كه فرضي جامعه چنين در خب
يا اتفاق چه ميشود ، گرفته پرسش جلوي گوناگون دلايل
است؟ متصور پديدهاي
به ميخواهم نادرست يا درست به شما سئوال به پاسخ در
است آورده "گاليله" در برشت برتولت كه بيتهايي آخرين
طرح كه - را حقايق هميشه كه دارد اعتقاد او.شوم متوسل
و خودش با متناسب سطح در بايد - آنهاست از يكي هم پرسش
مطرح خودش با متناسب وقت در و خودش با متناسب زبان با
كه دارم سئوالي خاص مقطعي در من اگر ديگر عبارت به كرد
را سئوال من كه است جهت بدين نيست ، آن پذيراي پرسش مخاطب
پاسخ آن از كنوني جو در بتوانم كه نكردهام طرح طوري
.كنم تجديدنظر خود سئوال طرح در بايد پس.بگيرم
نظر در را پرسششونده زمان و حالات بايد پرسشكننده
راه سر از مشكل صورت اين در ميآيد بهنظر.باشد داشته
.شود برداشته
آدابي بايد كردن پرسش كه ميرسيم نكته اين به دوباره پس
.باشد داشته
را تاريخ وقتي كه است اين تعجبآور نكته اما.بله
بوده جهت اين در كوششها همه كه ميبينيم ميكنيم مطالعه
از يا سركوب يا قانع را مخاطب يا طرف بتواند ، پاسخ كه
و شود پرسش چطور كه آن ، بهعكس اما.كند بهدر ميدان
.كردهام برخورد كم من باشد ، چطور موفقيتآميز پرسش
از بعضيها اينكه دلايل از يكي كه بگوئيم ميتوانيم پس
اين ميشوند آن مانع يا دارند وحشت گرفتن قرار پرسش مورد
و نوع پرسش ، زمان بهلحاظ را پرسش آداب پرسشگر كه است
نميگيرد؟ نظر در درست را پرسش آداب ساير و پرسش لحن
.است اين عوامل از يكي بله
كردن پرسش قواعد مسئله به تاريخ در كه گفتيد شما
ميدانيد؟ چه را آن دليل شده ، پرداخته
كاركرد و محكوم و حاكم مسئله به هم باز شايد نميدانم
.برگردد آن
درست پرسش آداب ولي دارد كاركرد حاكم براي خطابه يعني
ندارد؟ كاركردي چنين او براي
فرد رفتار و مقام و حيثيت كردن سئوال با ديگر طرف از و
آن به كمتر معنا بدين و ميرود سئوال زير به پرسش مورد
.است شده توجه
پرسش آيا اما.داديد پاسخ غلط و درست پرسش درباره
باشد؟ داشته منفي رويه ميتواند
تا تاريخ صدر از محاكمات.باشد منفي ميتواند پرسش بله
رويه در.است پرسش عمل از منفي نتايج نوع يك روزها همين
تحير دچار يا و ميشود مواجه مشكل با انسان وقتي مثبت
وقتي منفي رويه در ولي ميپردازد سئوال به ميشود فلسفي
يكي ميرود سئوال علامت زير "موقعيت" يا "اجتماعي منافع"
يعني.بكشند پرسش به را ديگران كه است اين ابزارها از
يا تحقير يا سركوب آن نتيجه كه كنند مطرح را مسائلي
اهداف اين به باتوجه سئوالها و باشد سطحي از محروميت
.ميشود مطرح
كه است اطلاعاتي بر مبتني پرسش كه ما نخست تعريف آن پس
تعريف "الزاما ميآوريم ، روي آن به شديد تحير دچار وقتي
نيست؟ كاملي
بسياري شواهد تاريخ در منفي پرسش موضوع متاسفانه چون !نه
.دارد
دهيم ، ارائه تعريفي منفي ، پرسش براي بخواهيم اگر حال خب
باشد؟ ميتواند چه تعريف آن
در انسان اينكهكرديم اشاره "قبلا كه چيزي همان شايد
براي منفي پرسش از فردي منافع يا اجتماعي خطر با مواجهه
.ميكند استفاده ديگري محروميت و كردن محدود يا سكوت
.نيست آگاهي به رسيدن پرسش كاركرد ديگر اينجا در و
كه است نيتي يا ايدئولوژي نقطهنظر اعمال بلكه.نه
نظري يا عملي خاموشي به پرسش با را مقابل طرف انسان
.ميكند وادار
در آيا دارد قرار تكگويي بهجاي وگو گفت مثبت پرسش در
هست؟ تكگويي بهجاي وگو گفت اين هم منفي وگوي گفت
پرسش نفس كل ، در امانيست اينگونه محاكمات با رابطه در
از كه ميبينيد را سخنراناني شما.است تكگويي مقابل در
سئوالي كسي ندارند انتظار و ميگويند سخن انتها تا ابتدا
در حكومتي نظام در تاريخ طول در را وضع اين.كند مطرح
هماكنون و ديدهايم تجويزي رفتارهاي يا توصيهاي اخلاق
.اند گرفته پيش روشي چنين برخي كه ميبينيم نيز
فرايند اينكه براي اما.كرديم صحبت پرسشگر درباره ما
و ويژگيها چه بايد پرسششونده باشد ، مثبت پرسش
باشد؟ داشته قابليتهايي
به را پرسش يعني.گيرد قرار پرسش مورد كه كند قبول بايد
پيشرفت از سطحي در بايد جامعه آن يا انسان.بشناسد رسميت
باشد قائل اعتبار پرسش براي كه باشد گرفته قرار اجتماعي
.بداند راهگشا پاسخ به متعهد را خود و
دارد ، پرسش كه دردسرهايي وجود با سئوال ، آخرين عنوان به
ارزيابي مثبت را آن بعدي فرايندهاي و پرسش درمجموع
منفي؟ يا ميكنيد
هم جدي پرسش اگر حتي.است مثبت حال هر در و "كاملا
و پرسشكننده بين رابطه معناي به پرسش فضاي.نباشد
دو شناختهاي شفافيت باعث پرسش تداوم.است پرسششونده
آگاهي رفتن بالا باعث پرسشميشود توهمزدايي و طرف
سئوال اينكه درنهايت و ميشود پرسششونده و پرسشكننده
توجيه به را هستي سئوال.است تفكر زهد يا پارسايي معرف
و ميآورد بيرون تيرگي از را كليتها سئوال.ميكشد خود
بداند ميخواهد انسان كه است آن موءيد سئوالميكند خاص
سئوال به وقتي.است انساني وجود چراي و بيچون شرط اين و
.ميشود گفته شناخت براي چيزي بهواقع ميشود داده پاسخ
|