فرهنگ آينه در درخت
روز ;ماه اسفند پانزدهم و طبيعي منابع هفته مناسبت به
درختكاري
چترودي پورخالقي مهدخت دكتر با گفتوگو در
دينشناس و روانكاو گوستاويونگ ، كارل ديدگاه اگر :درآمد
الگوهاي كهن كه آوريم ، نظر در را نامدار پژوه اسطوره و
ناخودآگاه در كه هستند فراگيري و مشترك نمادهاي فرهنگي ،
"آب" و "گياه" ،"درخت" بيگمان ميشوند ، يافت بشر ، جمعي
نمود گوناگون فرهنگهاي در آنهاست ، با پيوند در آنچه هر و
و زندگي شادي ، خرمي ، نماد گياه و درخت.دارند فراوان
اساطير در و آغازين فرهنگهاي در رو اين از است ، جاودانگي
اين بر.ميشود برده نام زندگي درخت از گوناگون ، اقوام
طبيعت از مراقبت و نگهباني بر اساطير و اديان در پايه
اديان پيام امروزه كه ماست بر است شده زيادي تاكيد سبز ،
و اجتماعي رفتار سرلوحه و شنوده جان گوش به را بشري
منابع هفته فرارسيدن مناسبت بهدهيم قرار خويش فرهنگي
پورخالقي مهدخت دكتر خانم با درختكاري روز و طبيعي
شده گفتگويي فرهنگ در درخت جايگاه و اهميت درباره چترودي
.ميكنيم گرامي خوانندگان تقديم كه است
و عاليترين درخت هستي عالم از انسان تصورات نظام در *
سرافرازترين و هستي عالم پديده و خدا آيت دلانگيزترين
داراي جهان ملتهاي همه فرهنگ در كه است اساطيري قامت
گوناگون اقوام در درخت تقدس به "لطفا است ، نمادين ارزش
.بفرماييد اشارهاي
:ميگويد سپهري سهراب ياد زنده شاعر
نورند عاشق كه درختان حال به خوشا
آنهاست سر بر هميشه نور منبسط دست و
ارجمند و درخت رازآميز و نمادين ارزش گفتيد كه چنان
در حتي و است بوده رازآميز پديدهاي چونان آن شدن شمرده
به و است "زندگي" نمادين گونه جهان مردم از بسياري باور
و آسمان و زمين ميان ارتباط و هستي پايه و ركن عنوان
طبيعت عناصر قديميترين از درخت ، .ميشود تلقي گيتي ستون
احترام مورد و ميشده پرستش بدوي اقوام ميان در كه است
براي خاصي مذهبي مراسم و است ميشده شمرده مقدس و بوده
.ميكردهاند اجرا آن
از پيش كهن ادوار در و باستان ايرانيان ميان در كه چنان
درختي صورت به ماه داشتهاند ، "ماهپرستي" كيش كه زردشت
.است ميشده مجسم كوه قله روي بر
جنگل و درخت به بردن پناه مقدس ، جنگلهاي و درختان وجود
برآورده براي درختان به شدن متوسل و خطر از رهايي براي
اشياي روي بر و رمزآميز نقشهاي و تصاوير آرزوها ، شدن
و مناسك اجراي دوردست ، دورانهاي از مانده باقي گوناگون
آنها ، با كردن برقرار رابطه و درختان براي مختلف آيينهاي
كندن بر و قطع براي سنگين مجازاتهاي گرفتن نظر در
و حفظ براي بزرگ پاداشهاي كردن مقرر برعكس و درختان
تقويمهاي قبايل ، بين در پول درخت وجود آن ، نگهداري
و تاريخ طول در انسان باورهاي عملي بازتاب...و درختي
و تقدس بارز نمونه.باشد ميتواند درختان تقدس به اعتقاد
جاهلي عصر اعراب ميان در (عزي بت) "عزي درخت" درخت پرستش
.است
همان آيا است ، چگونه ما روزگار در درخت معنوي جايگاه *
است؟ كرده حفظ را خود اسطورهاي صورت
ايرانيان باور در خصوص به گياهان و درختان تقدس امروزه
از يك هر ايرانيان اعتقاد به.است يافته ديگري صورت
احترام مورد مقدسي شخص يا و امامزاده وجود علت به درختان
موجب عامه نزد تدريج به درخت تقدس سير و ميگيرند قرار
به گياهان و گلها برخي كه چنان است ، شده ديگري اعتقادات
مثال عنوان به كردهاند ، پيدا تقدس ديگر اعتباري
سرخ گل يا و است (س)زهرا حضرت خاص ياسمن گل ميگويند
حضرت پاك صورت از كه است عرقي قطره چند حاصل محمدي
...و است چكيده زمين بر (ص)رسول
پي گوناگون اقوام باورمنديهاي و انديشهها در تعمق با *
نمادي چونان كه گونهاي به ميبريم ، درخت نمادين نقش به
ظاهري نمود.ميگيرد قرار ملتها حافظه فراسوي در فراگير
مردمي معتقدات و باورها و آييني مراسم در نمادهايي چنين
دارد وجود درخت مورد در كه جشنهايي به ميشود ، مجسم
.بفرماييد اشارهاي
بشر آرزوهاي و باورها مجموعه كردن زنده به مراسم اين
همين به و است داشته وجود زمانها همه در و ميانجاميده
زيباترين از يكي گفت بتوان شايد.هستند مقدس هم علت
به مربوط آييني نمايشهاي مذهبي ، مراسمهاي و نمايشها
فرهنگي ارزشهاي و انسان و درخت پيوند ميتوان.است درخت
كاشتن تا تولد درخت كاشتن آيين از مرگ ، تا تولد از را آن
چگونگي و درخت به مربوط آيينهاي بيان با گور بر درخت
.داد نشان خوبي به آيينها اين برگزاري
آيينهاي آيينه در ميتوان را درخت جلوه زيباترين
رنگ آيينهاي.ديد مختلف ملل و اقوام ميان در گوناگون
مختلف ، اديان در رازآموزي مكتبهاي در درخت از عروج سبز ،
در آينهگرداني بلاگردان ، بز شمشاد ، عيدهاي و جشنها
ازدواج...و انار و انگور تبريك توتتكاني ، درخت ، برابر
چراغاني درخت ، زير در آموزشي كلاسهاي برگزاري درخت ، با
بستن دخيل درخت ، تشييع درخت ، كردن قرباني درخت ، تزئين و
مردگان ، تابوت دنبال به درخت حمل درخت ، با زدن فال و
درخت ، به گهواره بستن تولد ، درخت آتش در مرده سوزاندن
آيين مهمتر همه از و مختلف مناسبتهاي به درخت كردن هديه
.گرداني نخل و درختكاري
دهيد؟ توضيح را "گرداني نخل" آيين *
آيينها آيينه در درخت نمادين و مذهبي جلوه زيباترين
حسينبن شهيدان سالار عزاي مراسم در "نخلگرداني آيين"
شكل به را بزرگي چوبي ستون آن در كه آييني.است (ع)علي
در گويان حسين حسين وصفناپذير ، باشكوهي "سرو" يا "نخل"
امام پاك پيكر از رمزي درخت اين.ميگردانند عزا مجلس
پشتش و براق و سفيد آيينه چون رويش كه نخلي.است (ع)حسين
حسين ، يا تكرار.است پاره پاره و مجروح دستن رشتههاي با
در راهنما چرخيدن و زدن دور بار هفت سنج ، زدن حسين ، يا
به و ايران نقاط بيشتر در چاووشي خواندن و نخل مقابل
و قاليشويان مراسم با همراه كاشان اردهال مشهد در خصوص
از رمزي شايد كه ميشود برگزار فراوان باشكوه شتركشان
.باشد درخت كنار در قرباني آيين و مظلوم خون شستن
هنر و ذوق ادبيات ، است نباتي و طبيعي عنصر يك درخت *
هر رسوم و آداب مجموعه فرهنگ ، و است الفاظ قالب در ملل
تلفيق هم با مجزا مقوله سه اين كه گاه آن.است قومي
.بكاويد را آن ميشود ، درخت نماد پيدايش به منجر ميشوند ،
آيات از يكي عنوان به درخت ارجگذاري پيشينه از آگاهي
به نياز پاسخگوي ميتواند آن خطير اهميت به توجه و الهي
محيط وحفظ موجودات ديگر و بشر نسل بقاي و دوام و زندگي
.باشد زيست
و مسئله مهمترين حيات ادامه براي زيست محيط حفظ
كه كرد ادعا بتوان شايد و است كنوني جهان در چشمانداز
و بخش حيات سامانههاي مهمترين از يكي عنوان به درخت
استواري و مهم گاه تكيه همواره سالم زندگي كننده تضمين
زمين روي بر حيات پيشرو نماينده و بوده حيات تداوم براي
درخت همراهي و همگامي و دوستي.است انسان ديرينه همراه و
اين بعدها و ميشود آغاز ملكوت باغ هنگامه از انسان و
و آداب از بسياري كه ميگردد گسترده و عميق چنان دوستي
پديد انسان تفكر در درخت به نسبت عقايد و رفتار و سنن
اين ، بنابراست نيفتاده رونق از نيز امروز تا و آمده
و ادبي مقوله يك فقط درخت فرهنگي ارزشهاي دادن نشان
.است حياتي و جهاني گسترده مقوله يك بلكه نيست فرهنگي
بهخصوص و بزرگ اديان پيام به سبز پاسخي و است حيات حفظ
طرفي از زندگي ، محيط داشتن نگاه آباد در اسلام مقدس آيين
انسانشناسي و خداشناسي و خداجويي نوعي آن به پرداختن
درهمآميخته فارسي ادب در باور و انديشه و هنر چون و است
زيست محيط و انسان و زندگي خدمت در ميتواند ادب و شعر و
جنبههاي از بهخصوص الهي آيه اين به خاص توجه باشد ، او
.فرهنگ گسترده و فراخ جهان به است روزني گشودن ادبي ،
است ، شده اشاراتي درخت اهميت و تقدس به مختلف اديان در *
از درخت با گوناگون برخوردهاي شاهد نيز تاريخ طول در
اين بودهايم ، ...و درختبري جشن درختكاري ، جشن قبيل
.بكاويد تاريخي منظر از را مسائل
دست در نهالي اگر ميفرمايد ، اسلام عظيمالشان پيامبر
نهال اول ميدهم ترجيح برسد ، فرا نماز وقت و باشم داشته
ايراني ، پيامبر زردشت همچنين.بگزارم نماز بعد و بكارم را
ارج خوب گياه و آب به كه دارد باور را آييني نيز
.داريد آباد را زمين" كه است اين او مكرر پيام و ميگذارد
كه است جهت آن از هم و "ميكارد نيكي بكارد گندم كه هر
بدتر بد از كه را آنچه گيتي گردش پايان در اهورا مزدا"
".باشد نكوشيده جهان آباداني به كه كسي به است ،
خدايان و طبيعت با كامل هماهنگي در كه نخستين انسانهاي
درخت و بود روح داراي و مقدس آنها براي زمين ميزيستند
هر به نسبت جهت همين به و ميشد انگاشته روح اين نگهبان
ميشد ، نگهداري درختان آن در كه روح و زمين به كه پيشامدي
نشان عكسالعمل كند بيحرمتي آن به يا بزند صدمه
امروزي قصه باغ ، و سبز فضاي و درخت به توجه.ميدادند
كه بابل معلق باغهاي و يونان و مصر زينتي باغهاي نيست ،
عنوان به و شده طراحي (ع)مسيح ميلاد از قبل سال در 600
توجه كننده بيان است مشهور عالم هفتگانه عجايب از يكي
.است درخت به انسان
بزرگداشت آيين سو يك از درختكاري جشن برگزاري حال هر در
ستايش آيين ديگر سوي از و بقا براي انسان پايداري و حيات
يكي خواندن با زردشت آيين در درخت كاشتن.خداست نيايش و
يتااهو" و است زردشت دين اساس كه اوستا منظوم دعاهاي از
در درخت كاشتنميگردد آغاز ميشود ، ناميده "ئيريه و
را گوناگون روزهاي و بوده مقدس بسيار امري آيين ، اين
روزهاي در كه چنان دانستهاند ، درختكاري شايسته و مناسب
درخت براي مبارك و خجسته روزهاي شمسي ماه هر و 28 15 ، 20
جايگاهي درختكاران پاداش آيين ، اين در.است نشاندن
.نيكوست
به آريايي اقوام ورود ابتداي در كرديد اشاره كه طور همان
.است ميشده برگزار تمام باشكوهي درختبري جشن ايران خاك
براي ديدند جنگلها از منور را محيط تمام كه آرياييها
كافي اراضي كردن فراهم و طبيعت كردن رام و حيات ادامه
كردن قطع براي و پرداختند درختان كردن قطع به زراعت براي
درختان كه كردند انتخاب طبيعت حكم به را موسمي درختان
اين در چون و را ، پاييز فصل يعني بودند برگ فاقد جنگلي
آخرين فرداي و شب ميكردند ، تحمل را زيادي سختيهاي مدت
كه زمان مرور به.ميگرفتند جشن را جنگل با مبارزه روز
كافي اراضي و يافت كاهش مردم تجاوز اثر در جنگلها
اما كشيدند دست جنگل با مبارزه از آمد وجود به زراعتي
مبارزه روز آخرين شب در نيز بعدها اجدادي سنن و عادت طبق
كه ميديد موظف را خود كس هر و ميگرفتند جشن جنگل با
در آن تزيين با و ببرد نزديك جنگلهاي از درخت يك لااقل
.است كرده عمل خود اجدادي وظيفه به كه كند وانمود خانهاش
تزيين و كريسمس جشن صورت به بعدها كه است چيزي همان اين
.درميآيد كاج درخت
اعظم قسمت رفتن بين از و طبيعي محيط يافتن تغيير با
اين درختكاري و درخت به مجدد احساس نتيجه در و جنگلها
.يافت رواج درختكاري جشن آن جاي به و گرديد متروك رسم
درخت كردن قطع بدون زمستان اول شب سور و جشن تشريفات اما
.ماند باقي ايران در
واقع در درختبري جشن از پس درختكاري جشن من اعتقاد به
.است دين و خدا ستايش و نيايش آيين
حائز مختلف اقوام و اديان نزد در درخت فرموديد كه چنان *
نزد در را درخت كردن قطع حال.است فراواني معنوي اهميت
دهيد؟ توضيح آنان
است موهبتي درخت كه برميآيد گياهي افسانههاي تمام از
احترام ديده به خدايي سازمان اين به بايد انسان كه خدايي
كفاره به كه آن مگر كند خودداري قطع و آزار از و بنگرد
درختي درخت بركندن از قبل يا و كند قرباني خود گناه
.بكارد
نابود جهت همين به و محترم اسلام نظر از حيات كلي طور به
حرث ساختن تباه مجيد قرآن در.نارواست و منفور آن ساختن
را حيات نابودكنندگان خداوند و شده شمرده يكسان نسل و
عاملان كردن نكوهش به جهنم عذاب وعده با و خوانده مفسد
.است پرداخته
مستمر تلاش و (ع)معصومين ائمه و (ص)اكرم رسول رفتار
پاك و پيراستن و داشتن نگاه آباد و ساختن آباد ايشان
كردهاند نقلمدعاست اين موءيد سراسر بشر زيست محيط كردن
را كشتزاري يا ببرد را درختي كه كسي مورد در (ع)علي كه
برده بين از كه را آنچه بهاي كه است فرموده حكم كند تباه
.شود تعزير و بپردازد كرده ، فاسد يا
هيزم سوزانيدن حتي و درختان به رساندن زيان نيز اوستا در
.است ميآمده شمار به بزرگي گناه تر
چيدن گناه بزرگترين نيز افلاطوني فاضله مدينه در گويا
بود اين آن جريمه و است بوده درختان قطع و ناياب گلهاي
ميوه سبدي يا عسل ظرف يك مامور ، تن دو همراه به قاضي كه
حق در توهين بزرگترين اين و ميفرستاد خطاكار منزل به را
و عسل اين ميگفت ، حال زبان به قاضي واقع در.بود محكوم
يا چيده را آن شما كه است درختاني و ازهمانگلها ميوه
ميخواهند كه درختافكن هيزمشكنان هنوز !كردهايد قطع
لب زير و ميايستند آن برابر در كنند ، قطع را كهني درخت
.ميخوانند غفران دعاي
در برساند آزار درخت به كه كسي روان مزديسنا ، آيين در
كه كسي روان و است اندوهناك و سرگردان "چينود" پل كنار
.دارد سخت عذابي بشمارد ، خوار را گياه
ديگر و اسلام آيين در درخت ارزشمندي و تقدس همين دليل به
را گوناگوني روزهاي و بوده مقدس امري درخت كاشتن اديان
مبارك و خجسته درختكاري براي مزديسنا آيين در خصوص به
.داشتهاند
عليزاده مهدي از :گو و گفت
|