تار خروش
شهنازي اكبرخان علي حاج درگذشت سال پانزدهمين مناسبت به
ايراني استادموسيقي
ماه اسفند در 26 شهنازي اكبرخان علي استاد درگذشت ;درآمد
كمنظير چهره اين يادكرد ساله ، همه تا است شده سبب
.گيرد قرار فراموشي و نسيان بوته در ايران سنتي موسيقي
از بيش طول در ،(1363-1276) شهنازي خان اكبر علي حاج
خود هنري اندوختههاي فراوان حوصله و متانت با نيمقرن ،
اختيار در بود ، ارزشمند گنجينهاي مثابه به كه را
حسينقلي ، آقا ميرزا پسر.قرارداد علاقهمندان و شاگردان
پدرش كه همانگونه قاجار ، دوران دست چيره نوازنده
اين فرهنگ تاريخ در را او ياد و نام بود كرده پيشبيني
و زندگي بر مروري ميخوانيد آنچه.داشت نگه زنده سرزمين
.است ايران موسيقي استاد اين هنري خصوصيات
هنري گروه
ميرمنتهايي مجيد سيد
پنجشنبه 22 شب مرتبه اولين براي شهنازي خان اكبر علي حاج
را شما روح و ميشود وارد...صحنه در (فروردين 30) شعبان
بشاش روح و بشتابيد..ميسازد غوطهور سرور و نشاط در
".نماييد مشاهده دوباره را حسينقلي ميرزا آقا
شد ، برگزار ارديبهشت شب 6 در تاخير با كنسرت اين چند هر
حرفهاي عرصه به حسينقلي ميرزا آقا خلف فرزند ورود ولي
علياكبر سرپنجه قدرت.نبود سادهاي اتفاق ايران موسيقي
ضبط به پدر امر به كه بود چنان سالگي چهارده در شهنازي
دماوندي جناب ناصري ، عصر مشهور خواننده همراه صفحه
مهارت ميگذشت ، عمرش از سال كه 25 زمان آن بيشك پرداخت ،
زيادي جمع حضور در صحنهاي اجراهاي براي را لازم پختگي و
كرده پيدا ايران موسيقي ظرايف به آشنا علاقهمندان از
.بود
نوازندگي قدرت توصيف در روزنامه همان در كه نبود بيجهت
كه كرد خواهيد تصديق ديدن از بعد":بودند نوشته چنين او
آينده در هم را آن نظير و نشنيدهايد كنسرتي چنين تاكنون
اكبرخان علي آقاي سرشت موسيقي فكر و قدرت پنجه سر فقط
شما به ميتواند حسينقلي ميرزا مرحوم خلف فرزند شهنازي
".بدهد نشان
در را خود درستي و صحت بياغراق سخنان و گفتهها اين
بيگمان.داد نشان زمين ايران موسيقي تاريخ در و آينده
مدرس و چيرهدست نواپرداز تار ، بينظير تكنواز" عنوان
.اوست برازنده "ايران سنتي موسيقي صديق و امين
"هنر خاندان از خلف بازمانده آخرين" شهنازي اكبر علي
آقاي ميرزا غلامحسين ، آقا فراهاني خان اكبر علي ميرزا)
سال 1276 در اكبرخان علي.بود (عبدالله ميرزا حسينقلي ،
تقارن دليل به و آمد دنيا به هنري خانوادهاي در شمسي
و گرديد نامش ضميمه حاجي كلمه قربان عيد با تولدش روز
ميرزا پدرش.كرد پيدا شهرت نيز نام همين به بعدها
عمويش و بود قاجار دوران نام صاحب نوازنده حسينقلي ،
.ميرفت شمار به موسيقي برجسته استادان از عبدالله ميرزا
را اول كتاب هنوز.رفت سنلويي مدرسه به كه داشت سال هفت
ساز پاي تا كرد وادارش موسيقي به عشق كه بود نكرده تمام
ميرزا آقا.بگيرد او از درس يك روزي و بنشيند پدرش
زندگيش اينكه مثل ميداد درس اكبر علي به وقتي حسينقلي
پنجهاش و ميشد شوريده ميكرد ، خلاصه آهنگها در را
سن در كه كرد تار مشق پسرش با آنقدر ميكرد ، كار تندتر
درس را پدرش شاگردهاي بيشتر اكبرخان علي سالگي دوازده
را او زحمات ميگرفت را پدر جاي كه حالي در و ميداد
.ميكرد جبران
را خود موسيقي صفحه اولين پدر امر به سال 1290 در شهنازي
در دماوندي جناب يعني دوره آن آواز بنام استاد همراه به
اكبر علي نوازندگي قدرت.كرد ضبط افشاري و ترك بيات
نوازندگي تشخيص كه است آنچنان صفحه اين در ساله چهارده
تحت نيز دماوندي جناب.است ممكن غير واقع در پدرش از او
:ميگويد بياختيار صفحه اواسط در او هنرنمايي تاثير
ميزند ، ساز حسينقلي آقا ميرزا فرزند اكبر علي آقا"
"ماشاءالله
شد ، طبيعت ظلم و جور دستخوش اكبر علي زندگي مدتي از پس
از كه او و رفت دنيا از سال 1294 در حسينقلي آقا ميرزا
كه هنگام اين در بود شده معلم يكپاره خودش سالگي پانزده
به را پدر شاگردان آموزش سنگين وظيفه بود ساله هيجده
او گرد پروانهوار شاگرد عدهاي و گرفت دوش به تنهايي
سرانجام تا كرد عوض مدرسه چهار اكبرخان علي.زدند حلقه
سال 1301 ارديبهشت در.شد كار مرد و گرفت را خود ديپلم
توضيحي كرد ، اجرا تهران هتل گراند در را خود كنسرت اولين
داده كنسرت اين درباره ايام آن روزنامههاي از يكي كه
:است خواندني و جالب است
مبتكرات از شور درآمد پيش:اول پرده شهنازي ، كنسرت"
اثر از كه غزلي.ميشود نواخته دستگاه طور به شهنازي
در نموده تراوش دستجردي وحيد آقاي اديب دانشمند افكار
سپس افزوده ، شهنازي فريبنده نغمات شيريني به شور آواز
:سوم پرده...ميدهد خاتمه پرده اين به شور رنگ تصنيف
به تاكنون كه -چهارگاه -شرقي موسيقي دستگاههاي مهمترين
به را مستمعين توجهات نيامده نمايش معرض در كنسرت طريق
وحيد آقاي عالي غزل [و ميكند] جلب بديع درآمد پيش يك
تنظيم دستگاه طور به رنگي و جديد تصنيف ميشود ، سروده
شما به را شهنازي هنرمند پنجه قدرت پرده اين در.است شده
.داد خواهد نشان
مشاهده دوباره را حسينقلي آقاميرزا بشاش روح و بشتابيد
".نماييد
نوازنده معروفترين اكبرخان علي حاج دهه 1300 سالهاي در
در.ميشد برده احترام به هنري محافل در نامش كه بود تار
خوانندگان ديگر آواز همراه به زيادي صفحات ايام اين
حسين ظلي ، رضاقلي نكيسا ، حسينعليخان چون ايران موسيقي
در آنان از كدام هر كه.كرد ضبط و اجرا...و طاهرزاده
شمار به ايراني كلاسيك موسيقي اهميت پر و فاخر آثار زمره
.ميآيند
غير موسيقي انواع گسترش و رضاشاه دوران تجددطلبي روند
شيوه به موسيقي هنرستانهاي تاثير نيز و غربي و ايراني
گردونه از كلاسيك موسيقي استادان شدن جمع موجب غربي
سال 1306 در دليل همين به.شد كشور موسيقي رسمي آموزش
درست شيوه انتقال و حفظ منظور به شهنازي اكبرخان علي
به دست علاقهمند شاگردان تعليم نيز و ايراني موسيقي
در سال 1351 تا و زد "عالي مدرسه" يا شهنازي مكتب تاسيس
.كرد همت بسياري شاگردان تعليم به مكتب همين
و آهنگ ساختن به شروع بعد به سالهاي 1300 از شهنازي
به را خود ساختههاي چون و كرد ضربي مختلف قطعات
آنها بهترين كه يافت انتشار نغماتش ميآموخت شاگردانش
آنها ميان در كه ميباشد او توسط شده ساخته درآمد پيش
پيش و است معروفتر "لا" شور در وزن 4/2 به شور درآمد پيش
علي حاجزيباست بسيار و ضربي دو هم آن كه سهگاه درآمد
اكثر كه دارد رنگ و درآمد پيش دستگاهها تمام در اكبر
او ابداعي درآمدهاي پيش غالب و است دلنشين و زيبا آنها
از كه ساخت خوبي تصنيفهاي همچنين.است دوضربي وزن به
را آن اشعار كه است چهارگاه در آهنگي آنها بهترين جمله
.است سروده دستجردي وحيد
عين در و بلورين و شفاف پركار ، قدرت ، پر مضرابهاي نواخت
دستگاهي موسيقي قوي زيباشناسي حس كنار در پيچيده حال
اصول بر مبتني تارنوازي در جديد تكنيكهايي ابداع ايران ،
تار ، ساز امكانات از زياد استفاده ايراني ، موسيقي صحيح
و ساز دسته پايين به ساز دسته بالا از ممتد پرشهاي
نوازندگي ويژگيهاي از ساز در متنوع صداهاي ايجاد و برعكس
عميق ، نشاط سازش در ميشود موجب كه ميآيد شمار به شهنازي
.بزند موج خروش روحيه و گسترده اميد مداوم ، حركت
دقايق به او تسلط و مهارت از نشان بيگمان اينها همه
از بسياري تقليد و استفاده مورد كه داشت ايراني موسيقي
ضربيهاي.گرفت قرار آينده نيز و وي همدوره نوازندگان
به امروزي تارنوازان براي الگو بهترين نيز شهنازي تكنيكي
بهشمار ايراني موسيقي دقايق و ظرايف به وقوف منظور
تسليم هيچگاه شهنازي خان علياكبر حاج استاد.ميآيد
پهلوي دوران در كه كشور موسيقي بر حاكم روزمره سياستهاي
بر تلويزيون و راديو چون رسانههايي طريق از هميشه
كه را خود واندوختههاي نگرديد ميشد تحميل موسيقيدانان
بيش طول در ميآمد ، شمار به باارزش گنجينهاي مثابه به
در فراوان حوصله با و مداوم كار و تدريس قرن نيم از
.داد قرار خلفش شاگردان اختيار
به را هنرش كه بود متين وانساني تقوا با هنرمندي شهنازي ،
و نميزد ساز كسي هر با و جا هر در و نميفروخت هيچوجه
.بود قائل كارش براي احترام و علاقه
دوره يك هنر و فرهنگ وزارت دعوت به سال 1355 در
خودش ابتكارات از كه ايراني موسيقي عالي رديفهاي
هنرجويان آموزش در شهنازي.كرد ضبط را ميآمد بهشمار
موسيقي رديفهاي واقع در كه مقدماتي ، رديفهاي ابتدا
آموزش را بود حسينقلي آقا ميرزا پدرش روايت به ايراني
كار شاگردان با را عالي دوره رديفهاي سپس و ميداد
سالگي هشتاد سن در كه او عالي دوره رديفهاي.ميكرد
هنري و تكنيكي ويژگيهاي بهخوبي است شده نواخته
.ميدهد نشان را ايران موسيقي فرهيخته استاد اين نوازندگي
شدند صاحبنام نوازندگي در كه شهنازي مشهور شاگردان از
:كرد اشاره افراد اين به ميتوان
داريوش عليزاده ، حسين طلايي ، داريوش لطفي ، محمدرضا
زيدالله صالحي ، حبيبالله درخشاني ، مجيد پيرنياكان ،
اين آشنايي بيگمانرضاوحداني و ظريف هوشنگ طلوعي ،
بديع و نو دريچهاي شهنازي خان علياكبر استاد با افراد
تاكيد با آنان تمامي و گشود آنها روي به ايراني درموسيقي
.دارند و داشته تاكيد موضوع اين به استاد اخلاقي سجاياي
آموزش به ساعت چهارده تا ده بين روز در كه شهنازي استاد
ايران موسيقي":داشت ، اعتقاد بود مشغول موسيقي تدريس و
نوازندگان" كه كرد مي تاكيد و "نميرود بين از هيچوقت
ايراني موسيقي دستگاههاي تمام موسيقي استادان نزد بايد
دليل به ايران موسيقي او نظر به همچنين ".بگيرند ياد را
موسيقي هيچ و ندارد دنيا در همانندي هيچ آن بسيار غناي
.شود آن جايگزين نميتواند
و كرد تعطيل را خود كلاسهاي شهنازي استاد سال 1359 در
پاياني سالهاي در وي.نمود مكان نقل دماوند آبسرد به
موسيقي علاقهمندان به خصوصي تدريس به همچنان عمرش
.ميداد ادامه ايراني
خصوص در تار شده شناخته نوازنده پيرنياكان ، داريوش
اسفند جمعه 24":ميگويد شهنازي استاد عمر پاياني روزهاي
آقاي:گفتند استاد خانم.رفتيم دماوند آبسرد به سال 1363
خوب چه:وگفتند شدند نيمخيز ايشان.آمدهاند نياكان پير
ديدم و نشستيم باشي ، اينجا امروز داشتم دوست آمدي ، كه شد
بود دختري نام) !مرحمت:گفتند.ندارد حال زياد استاد كه
(بود استاد دختر مثل و شده بزرگ استاد درخانه بچگي از كه
.بزند ساز برايمان پيرنياكان آقاي كه بياور را ساز آن
تعجب من..بخواهد ساز من از كه نميافتاد اتفاق وقت هيچ
:گفتند.نميزنم ساز شما پيش كه من جون آقا:گفتم.كردم
شروع و كردم كوك را ساز حال هر به بزني ميخواهم نه ،
چند و زدم راهم استاد درآمد پيش.زدن زند بيات به كردم
ديدم آقا به خورد چشمم بود ، گذشته آواز از هم دقيقهاي
:گفتم !جون آقا كن بس ديگه:گفتند و ميكنند گريه دارند
سازت نشي ناراحت:گفتند زدم ، ساز من گفتيد ، خودتان.چشم
خيلي.افتادم خاطراتم و جوانيها ياد.كردم قطع را
..نداره عيبي هيچ نه ، :گفتم.ندارم تحمل ديدم شدم ، ناراحت
هست؟ يادت رديفها تو:پرسيدند ناگهان ميكنم ، اطاعت.
..بله ، :گفتم.است يادت هم رديفعالي:گفتند...بله ، :گفتم
بلد ساختم ، همايون در پيشدرآمد آهنگي ، يك من:گفتند.
.كردم سلفژ.ببينم بخوان:گفتند بله ، :گفتم هستي؟
!شد راحت خيالم:گفتند شد ، تمام كه اينها..
است ماهي چه الان:پرسيدند بعد !شد راحت راحت خيالم
بعدش:گفتند است ، اسفند جمعه 24 وامروز ماه اسفند:گفتم
اسفند !نه:گفتند است ، فروردين كه هم بعدش:گفتم چي؟
.آمد نخواهد هم ماه فروردين و نيست
تا هستند رفتني آقا كه فهميدم و شدم ناراحت خيلي من...
كردم سفارش خانمشان به هم رفتن موقع و نشستم هم غروب
.بگيرند تماس من با "حتما
در آقا:گفت و زد زنگ نتيجهاش كه بود يكشنبه بامداد
.كردهاند فوت آقا هستند ، نفت شركت بيمارستان
دكتر كردند؟ فوت چطور:گفتم دكتر به سرشان بالاي رسيديم
!بود شده تمام عمرش چراغ نفت هيچي ، :گفت
بلند صبح استاد:گفتند خانمشان.نداشتند آقا مريضي هيچ
پسر به بعد.كن درست تهچين برايم خانم:گفتند و شدند
پتو هم علي.تهران ببر مرا كه بودند گفته علي خواندهاش ،
به...مينشينند ماشين در ايشان و ميپيچد استاد دور را
".بودند كرده تمام ديگر رسيدند ، كه بيمارستان
آقا ميرزا خلف فرزند شهنازي ، خان اكبر علي حاج استاد
سالگي سن 87 در تار بيبديل و دست چيره نوازنده حسينقلي
و هنر عرصه در پرثمر و مداوم تلاش و كار عمري از پس
از يكي وي مرگ با و كشيد خاك نقاب در روي ايران فرهنگ
، از نداشت نمونهاي هيچ كه ايراني موسيقي فخرآفرينان
و آرام معمولي ، افراد زندگيهاي آريبرست رخت جهان
از گاهي اما ميشوند ، فراموش و ميگذرد بهسادگي يكنواخت
هرگز كه ميآيند بهوجود انسانهايي بشري اجتماعات ميان
كوشش و تلاش بر افزون يعني زندهاند ، هميشه و نميميرند
اين ميسازد ، جاودانه را آنان كه دارند نبوغي معمولي
تا آمدهاند بهوجود ، بنشينند آرام نميتوانند افراد
زنده و كنند زنده تا نميميرند بياورند ، بهوجود
در او شيوه و شهنازي استاد ياد.نميميرند تا نميكنند
گراميخواهد هميشه زمين ايران موسيقي خاصه هنر ، تاريخ
.ماند
|