كوي به مهاجمان محاكمه جلسه هشتمين در
كرد التماس ميراحمدي شد مطرح دانشگاه
اما بگيرد ، را خونريزي و حمله جلوي نظري
نپذيرفت او
دانشگاه كوي به مهاجمان محاكمه حاشيه در
كوي به مهاجمان محاكمه جلسه هشتمين در
كرد التماس ميراحمدي شد مطرح دانشگاه
اما بگيرد ، را خونريزي و حمله جلوي نظري
نپذيرفت او
كوي مهاجمان اتهامات به رسيدگي جلسه هشتمين :حوادث گروه
نظامي دادگاه هفتم شعبه در روزشنبه صبح ساعت 9 دانشگاه
.كرد بهكار آغاز طباطبايي قاضي رياست به تهران
زمان مدت در:كرد اعلام دادگاه قاضي جلسه ، اين درابتداي
به دادگاه اين رسمي نماينده محاكمه ، جلساتقبلي بين
آنجا به دانشگاه حادثهكوي مصدومان كه بيمارستانهايي
.شد فرستاده بودند ، شده اعزام
اين از مصدومان پزشكي مدارك دريافت با:افزود وي
پرونده قانوني ، پزشكي به مدارك اين وارسال بيمارستانها
صدور در و شود مشخص نوعصدمات تا شد خواهد تشكيل باليني
.بگيرد قرار استناد مورد ديه حكم
عنوان به نظري سردار جلسه ، آغازاين در قاضي سخنان از پس
:گفت خود دفاعيات ادامه در و گرفت قرار جايگاه در متهم
كوي واقعه كردم سعي قبل جلسات شدهدر مطرح دفاعيات درطول
وقايع اهم از كه تيرماه 78را روز 18 صبح تا 8 ازساعت 23
.كنم بيان بود ،
دانشجويان گذشته ، درجلسات:اظهارداشت نظري فرهاد سردار
ترك به تهديد ديگر روز يا كردند تجمع به تهديد شاكي ،
سوي از شده مطرح مسائل ميگويند يا و كردند دادگاه جلسه
.است سياسي من
مسائل اين آيا:گفت دادگاه رئيس طباطبايي حجتالاسلام
مربوط دادگاه به تهديدها اين يا شماست دفاعيات به مربوط
بايد ميكند تهديد را دادگاه يا و من كسي اگر لذا است ،
و شما به ارتباطي و دارد متولي و صاحب دادگاه كه بدانيد
.بپرهيزيد پراكندهگويي از لذا ندارد ، شما دفاع
توضيح اگر كوي به ورود دستور درخصوص خواست ازنظري وي
است ، تكراري من بحث ميفرماييد اگر:نظريگفت.بگويد دارد
ايجاد تزلزل وي صحبت در دادگاهخواست از وي.بنشينم من
.نشود
تحمل را عصبي و روحي فشارهاي بايد من چقدر مگر :گفت نظري
.كنم
و ميكنم سئوال من ميشويد ، ناراحت چرا:گفت دادگاه رئيس
.دهيد جواب آرامشخاطر با شما
اعلام من به را رسيدگي روند و دادگاه مسير:گفت نظري
.جوابميدهم چشم كنيد ،
.شود مطرح سئوالها كه است اين مسير:گفت دادگاه رئيس
پاسخ در:پرسيد نظري از دادگاه مشاور آذري عليرضا سرهنگ
كهافسر بوديد گفته شد ، مطرح پنجم جلسه كهدر سئوالي به
بهاينكه توجه با.شمابودهايد ، ازميراحمدي پس ميدان
بگوييد گرفته ، صورت شما فرماندهي مقطع در كوي به ورود
بودهاست؟ كسي چه شما از پس ميدان افسر
ورود مرتبه يك من ، ميدان فرماندهي زمان در:گفت نظري
.گرفتهاست صورت
شما فرماندهي زمان در:كرد سئوال نظري از دادگاه مشاور
.كنيد دفاع باره اين در گرفته ، صورت كوي به مرحلهورود دو
من كه تا 6بامداد دقيقه و 45 ساعت 2 از:گفت نظري سردار
نيز منطقه و مربوطه يگان فرماندهان داشتم ، حضور محل در
يگان و ميدان فرماندهان به صريحمن دستور بودند ، درآنجا
.بود محل پاكسازي ناحيه ويژه
دستور فرماندهان موارد اينگونه در بهاينكه بااشاره نظري
:گفت است ، خودشان برعهده استنتاج اما تصريحيميگيرند
.باشد جوابگو بايد سردارميراحمدي شده تخلف اگر
خود اظهارات در منيري داوود پرسيد ، متهم از دادگاه مشاور
آقاي از را اشكآور گاز پرتاب اسلحه قبضه كهيك گفتهاست
دراينباره كردهاست ، آنشليك با و گرفته تحويل نظري
.دهيد توضيح
خودش بعدي صحبتهاي در وي كه را شخصي آن:افزود متهم
است واقعيت اين گوياي اين و نيستم من راميدهد ، او نشانه
.رانميشناختهاست من اصلا منيري كه
طبق:گفت متهم به دادگاه جلسه ادامه در طباطبايي قاضي
اين در دادهايد ، را كوي به ورود دستور شما گزارشات ،
.دهيد توضيح مورد
تنظيم آن براساس گزارشات كه ناجا بازرسي:گفت نظري
غيرمتعارف حركاتي داشت ، كه مسايلي شايدبهخاطر شدهاست ،
را قرباني نفر يك كه كردند رامتهم پرسنلي و داد انجام را
.نيست پروندهمساعدي پرونده ، زيرا بكشند ، صحنه به
ارائه آنان نظرات با گزارش اين كه سربازاني:افزود وي
گفتند ، من به آوردهاند ، فشار من به ميگويند شدهاست ،
سياسي بازي بازي ، كه شماميدانيد ،(نظري) اينه بگو
.بودهاست
متهم من:گفت ناجا بازرسي از خود شكايت بر تاكيد با نظري
از سئوال يك حتي ناجا بازرسي رئيس تاكنون اما رديفاولم ،
.نپرسيدهاست من
به ورود آمريت درباره دادگاه رئيس سئوال به پاسخ در متهم
انتظامي نيروي در آنكه به باتوجه:گفت دانشگاه كوي
بايد بنابراين دارد ، وجود درزمينهدستورات سلسلهمراتب
.باشند جوابگو نيز من از بالاتر مسئولان
كه پزشكي امير كه كرد درخواست دادگاه از ادامه در وي
تنظيم وي گفتههاي براساس ناجا بازرسي ازگزارشات بخشي
.باشد صحبتداشته اجازه شدهاست ،
عنوان به را خود جايگاه ، در گرفتن قرار با پزشكي امير
رديف 14 متهم و وظيفه سرباز بودهاست ، درصحنه كه متهمي
در شده گرفته سربازانگروگان از نيزاينكه و پرونده اين
.كرد معرفي است دانشگاه كوي واقعه
ناجا بازرسي و تحقيقات در:كرد تصريح خود سخنان در پزشكي
چهار و سه يك ، ساعتهاي در بيگاه و گاه فشاربوديم ، تحت
فشار تحت را ما و بازرسيميكردند ما از بامداد
تمام نكنيد ، معرفي را اصلي عامل اگر كه ميگذاشتند
.است سهنفر شما متوجه دانشگاه كوي خسارتهاي
عامل عنوان به را نظري سردار بوديم مجبور ما:افزود وي
صحبتهاي اينكه براي نيز دادسرا در و معرفيكنيم اصلي
.كردم راتكرار همان نشود ، نقض قبليام
دلايل كه خواست وي از نظري سردار به خطاب دادستان معاون
ميخواسته دليل چه به ناجا بازرسي رادربارهاينكه خود
دهد ، انجام او عليه بازجوييرا و كند قرباني را وي است
.كند ارائه
به را آنان بحران ، ويژگي و شرايط نوع ، :گفت نظري سردار
و منضبط جدي ، فردي خدمت دوران در من عملواداشت ، سرعت
بودم ، داده من را كوي به ورود اگردستور بودم ، مقرراتي
.ندادم دستور من كهبگويم بود آن از بازتر برايم فضا
اگر گفتم آنها به گفتهام ، هم قبلا من:افزود وي
آمريت كه داريد اصراري چه كنيد راپيدا حقيقت ميخواهيد
.بگذاريد من بردوش را
عملكردشان و بودند فشار تحت ماه آنها 9:گفت نظري
.بود عجولانه جانبيخيلي دلايل بهخاطر
كوي وضعيت از خود ارزيابي تشريح با ادامه در متهم
خراب خيلي را وضعيت من:گفت لحظهورود در دانشگاه
.كردم ارزيابي
:گفت نظامي دادستان معاون اقبال دادگاه ، جلسه ادامه در
تامين شوراي عهده بر بحران شرايط و ناآراميها تشخيص مگر
نيست؟
با قانون براساس آن اجراي و ابلاغ ولي بله ، :گفت نظري
.انتظامياست نيروي
از استاندار معاون دستور اجراي زمان مدت درخصوص اقبال
.سئوالكرد نظري سردار
بروند واحدها كه گفت من به بابادي رضايي آقاي:گفت نظري
عقبگرد حالت همين به و كردم اطاعت نظامي بهحالت من و
ميگويند اينكه و كنند ترك را محل گفتم ، پرسنل به و كرده
.است ادعاييكذب گرفتم ، ناديده را دستور اين من
كرديد؟ ترك را اميرآباد خيابان شما آيا:پرسيد اقبال
.ميرفتند ستون به پرسنل بله ، :گفت نظري
امضا را صورتجلسه استاندار معاون اگر:پرسيد اقبال
ميكرديد؟ راترك محل ميكرد ،
ترك را محل اگر كه است معلوم شما سئوال اين با:گفت نظري
مورد بايد حال دو هر در نميكرديم ، ترك ويا ميكرديم
.ميگرفتيم قرار مواخذه
امضا را صورتجلسه رضايي ميخواستيد شما آيا:گفت اقبال
موظف سياسي مسئولان آيا و شود سلب شما از تامسئوليت كند
هستند؟ چنينصورتجلساتي امضاي به
چون و ميشد ابلاغ من به كتبا بايد دستور:گفت نظري
صورتجلسه اين امروز تا شود صورتجلسه گفتمكه بود ، شفاهي
.كنم دادگاه تقديم را
شفاهي و حضوري بهصورت سياسي مسئولان اگر:گفت اقبال
نميكرديد؟ ترك را محل ميدادند ، دستور
بههرحال ولي نميدهم پاسخ سئوال اين به اينجا:گفت نظري
.داريم ثارالله چون ماقرارگاههايي
بحث:گفت دادستان معاون به خطاب زمان دراين دادگاه رئيس
ورود دليل چه به بدانيم ميخواهيم و است اتهامآمريت ما
ميشوند ، ورود دستور منكر ايشان كه گرفته صورت بهكوي
.بپرسيد داريد ، سئوال اگر آمريت اثبات بحث در شما لذا
به خطاب دادگاه رئيس اظهارات از پس نظامي دادستان معاون
پنج ضربالاجل فرصت يك نجفي سردار ازطريق شما:گفت نظري
ازاين شما استنباط دادهبوديد ، دانشجويان به دقيقهاي
بود؟ چه فرصت
مهلت بهاين دانشجويان اگر:افزود خود سئوال درادامه وي
و ميراحمدي آقايان كه درحالي.ميكرديد نميكردندچه عمل
گفتهاند بازجويي بودهانددراظهارات شما همراه كه تقوي
بدهد فرصتبيشتري كه كرديم خواهش نظري سردار از ما كه
.نكرد موافقت وي ولي
من و نشد انجام شب آن در وگو گفت اين:گفت درپاسخ نظري
.ميكنم تكذيب اظهاراترا اين
زماني من:افزود دانشگاه كوي پرونده اول رديف متهم
وروحيه شدهاند تجزيه واحدها كه ديدم واردشدم ، كهبهمحل
آقايان اقتدار با نظامي وطبقروال است پاشيده ازهم آنان
.آمادهكنند را نيروها سريعا كه گفتم و خواستم را
شب آن:اظهارداشت بزرگ تهران انتظامي ناحيه سابق سرپرست
بعدا كه نداد من به را صحنه واقعي گزارش سردارميراحمدي
.كردم ويانتقاد به زمينه دراين
و 45 ساعت 2 من كه بود كرده فكر ميراحمدي سردار:گفت وي
بودكه زمان دراين دهم حمله دستور ميخواهم آنشب دقيقه
تمديد از صحبت زمان درآن درحاليكه گرفت را من دست وي
.نشد ومهلت فرصت
شما:گفت ديگري سئوال درقالب دادستان معاون اقبال
نيز وي بوده ، ميدان فرمانده كهميراحمدي گفتهايد
نظري بهسردار منمجددا كه است گفته خود دراظهارات
نگهدارتا دست نوكرتم ، كه گفتم وباالتماس كردم مراجعه
پايين را من دست نظري سردار ولي نشود وخونريزي خون
.انداخت
اين ولي انداختم تحكم با را وي دست من بله:گفت نظري
جايگاه در تا كنيد احضار را وي بلكه كذباست اظهارات
.بگويد را اينحرفها من چشمان و دادگاه ومقابل
ايراد بر مبني ميراحمدي سردار اظهارات بهديگر اقبال
خون رفتهايم ، جبهه ما كه سوينظري از مهيج سخناني
به ببينيم نميتوانيم امروز و دادهايم شهيد دادهايم ،
و اشارهكرد نشستهايد ، چه براي شود ، توهين ما مقدسات
داريد؟ قبول را اظهارات اين آيا:گفت
. نداشتم سخنراني هيچ شب آن من نهخير ، :گفت نظري
باشيد ، گفته جمله سه كه اندازه همين:گفت دادگاه رئيس
داريد؟ قبول آيا
.خير نه:گفت نظري
آيا بود ، ديگري چيز من سئوال:گفت اقبال زمان دراين
سلسله توسط ويا بوده شبكه ازطريق عقبنشينيشما دستور
فرماندهي؟ مراحل
در شده ثبت امريه برابر دقيقه و 45 ساعت 4:گفت نظري
كه كردم اعلام مبين مقر به من انتظامي ، واقعهنيروي دفتر
منتقل بيرون به وكوي داخلخوابگاهها از را خود نيروهاي
.كند
را خودم بودم ، رسيده موضوع حساسيت به من چون:افزود وي
ورود دستور شما به كسي چه وگفتم رساندم سرهنگخدابخشي به
.دادهاست را كوي به
ورود عدم دستور كه گفتيد شما:گفت دادستان معاون اقبال
ساعتي درچه و دركجا دستور اين دادهايد ، را كوي به
صادرشد؟
مامور تعدادي چون بود ، خروج دستور من منظور:گفت نظري
خروج دستور من بودند ، شده كوي ووارد بودند كرده خلاف
.صادركردم را كوي از آنان
به رسيدگي جلسه هشتمين خاتمه اعلام با سپس دادگاه رئيس
به را رسيدگي ادامه دانشگاه ، كوي مهاجمانبه پرونده
.موكولكرد ماه ارديبهشت دهم روزشنبه
دانشگاه كوي به مهاجمان محاكمه حاشيه در
در تا خواست نظري سردار از دادستان دادگاه جلسه اين در *
بدهد توضيح دانشگاه كوي حوادث در نوپو دخالت با ارتباط
ديگر جاي در و است دادگاه موضوع از خارج:گفت قاضي ولي
"مجددا دادستان قاضي ، گفته اين وجود با بشود رسيدگي بايد
در نوپو دخالت مقدمات نظري دارد امكان اگر تا خواست
.كرد مخالفت قاضي ولي بگويد را كوي حوادث
را محل من وقتي گفت خود دفاعيات بين در نظري سردار *
مسئولين به و كرده تنظيم را جلسهاي صورت كردم پاكسازي
اين در بروم من تا كنيد امضا را اين گفتم و دادم سياسي
بالا ردههاي براي شما آيا پرسيد او از دادستان ميان
را شما جواب گفت دادستان به نظري ميكنيد ، روشن تكليف
.دهيد ارائه سند جواب جاي به گفت دادستان و نميدهم
سخنراني حادثه روز در شما گفت نظري به خطاب دادستان *
نميگذاريم و دادهايم خون جبهه در ما گفتهاي و كردي
اللهاكبر با آنوقت و كنند حمله ما مقدسات به اينها
صحبت زمان نه من:گفت نظري.دادهايد را حمله فرمان
سياسي ميتينگ مسلح نيروهاي براي است نيازي نه و داشتم
.باشم كرده سخنراني قبل شبهاي شايد باشم داشته
دادم را دانشگاه كوي به ورود لغو دستور من:گفت نظري *
دهد ارائه مدرك خود سخنان براي تا خواست او از دادستان
پس گفت دادستان سپس ندادم كتبي دستور من:گفت نظري اما
به ورود لغو دستور نه داديد را كوي از خروج دستور شما
.كوي
قاضي از نرفتن حاشيه بر مبني قاضي تذكر دنبال به نظري *
نرود حاشيه به ميگويد او به چرا گفت و شد ناراحت شدت به
اگر ميگوئيد و ميكنيد تعارف شما خود گفت طباطبائي قاضي
.بدهيد تذكر رفتم حاشيه به
ميخواست نظري دست زير سربازان از يكي پزشكي امير وقتي *
خود وي گفت دادستان بگيرد قرار تريبون پشت شاهد عنوان به
بفرماييد گفت قاضي ولي بدهد شهادت نميتواند و است متهم
.ندارد ايرادي مطلع عنوان به
و كرد سخنراني جلسه چندين نظري قبل جلسات در گفت رهامي *
صورتي در زدند اتهام تاجزاده و كشور وزير لاري آقاي به
.است دانشگاه كوي به مهاجمان حمله به رسيدگي جلسه اين كه
و است كوي به حمله در آمريت نظري اتهام:گفت رهامي *
اما نه؟ يا است كرده لغو را كشور وزير دستور آيا اينكه
چه برلين در كه ميكند سخنراني خود اتهامات رد بجاي او
.ندارد ربطي دادگاه به كه ميكند صحبتهايي و شد
|