مردم فرهنگ پوياي روح ;افسانه
مردم ، فرهنگ پژوهشگران و فرهنگي شناسان مردم :درآمد
احساسات ، باورها ، از پويا و زنده روندي را عامه فرهنگ
اين.ميدانند كشور يك مردم مادي دستاوردهاي و انديشهها
همه در برجستهاي نمود مادي و معنوي اندوختههاي
با مردم گوناگون قشرهاي و داشته مردم زندگي سويههاي
معنا خود زندگاني به فرهنگ اين از آگاهي و برخورداري
.ميبخشند
و افسانهها قصهها ، مردم ، فرهنگ زنده بخشهاي ميان در
روايي ، گنجينههاي اين.دارند ويژهاي جايگاه داستانها
باورهاي شاديهاو ترسها ، زندگي ، براي راهكارهايي حاوي
مردم قصههاي و افسانهها.است تاريخشان راستاي در مردم
خاصي پيچيدگي و گونهگوني از ميان اين در ايران
گردآوري ، از سالها گذشت از پس بدبختانه.برخوردارند
عاميانه افسانههاي و قصهها تحليل و طبقهبندي تدوين ،
در هنوز افسانهشناسان ، و قصهپژوهان توسط جهان مردم
است ، نگرفته شكل باره اين در توجهي خور در كوشش ايران
"ايراني قصههاي طبقهبندي" از ميتوان ميان اين در تنها
به "خانم گلين مشدي قصههاي"مارزولف ، اولريش نوشته
احمد و مارزولف اولريش كوشش به و "وساتن الول" گردآوري
و گردآوري در موفق "نسبتا گامي كه داشت اشاره وكيليان
از بايد نيز و آمده شمار به ايراني قصههاي طبقهبندي
شيرازي انجوي ابوالقاسم استاد شادروان پژوهشهاي و كارها
.كرد ياد تقدير و ارج با بود ، كار اين پيشگام كه
بيهقي حسينعلي دكتر با گفتوگو در
عليزاده مهدي :از گفتوگو
پيشينه به اشارهاي دارد ، جاي عامه فرهنگ دل در افسانه *
اين براي مناسبي آغاز ميتواند آن سير و عامه فرهنگ
.باشد گفتوگو
آن ، و است عاميانه يا ادبياتشفاهي از بخشي افسانه *
اهميت و ميآيد حساب به عامه فرهنگ يا فولكلور از قسمتي
يا عامه عنوان پژوهشگران ، از برخي كه آنجاست تا آن
ادبيات.ميكنند اطلاق عاميانه ادبيات بر فقط را فولكلور
فرازهاي نشيبو حكايتگر و گذشتگان معنوي ميراث عامه
نفرتها ، عشقها ، دانستهها ، اندوهها ، شاديها ، زندگي ،
بوده رها نگارش و ثبت قيد از كه است خواستهايي و باورها
و ميرسد آيندگان به گذشتگان از سينه به سينه بهصورت و
مجموعه عاميانه ادبياتميكند پيدا استمرار آنها ازطريق
و تخيل پويايي و تحرك نشاندهنده و است مردم توده ذوقيات
شامل و است زندگي مختلف دورههاي در آنها احساس
متلها ، مثلها ، لالاييها ، ترانهها ، افسانهها ،
لطيفهها ، شوخيها ، هزليات ، چيستانها ، تمثيلها ،
داستانهاي و باورها اوراد ، و دعاها نفرينها ، آفرينها ،
در هم هنوز عاميانه ادبيات.ميشود طنزآميز آثار و امثال
و شئون تمام در رسوم و آيين به پايبند و سنتي جوامع ميان
را اول حرف چهبسا و دارد جريان زندگي معنوي و مادي جهات
.ميزند
ميان آن از و عاميانه ادبيات از برخي امروزه ، *
و نقد چه شما ميكنند ، سرگرمي تلقي قصهها و افسانهها
داريد؟ ديدگاهها اين بر ارزيابياي
.هستم مخالف آن با "شديدا من و است مهمي نكته اين ، *
نشده پديدار وقتگذراني و سرگرمي براي "صرفا عامه ادبيات
همه در و دارد تنگاتنگ پيوندي زندگي مسايل با بلكه است
پژوهش و بررسي بدون و است متجلي مردم توده حيات جلوههاي
.باشد امكانپذير نميتواند جامعهاي هيچ كامل شناخت آن ،
مشخص عامه فرهنگ در آن جايگاه و افسانه موقعيت كه حال *
.بپردازيد آن معنايي ريزيابي و تشريح به "لطفا شد
است ، مردم تودههاي تخيل از سرشار و مايهور افسانه ، *
واقعي يا قهرمانهايش كه ميكند بازگو را ماجراهايي
برخي قهرمان.ميدهند انجام غيرواقعي كارهاي يا و نيستند
جانوران ، انسان ، بر علاوهاست انسان افسانهها اين از
نقش هم وهمي و تخيلي موجودات طبيعي ، پديدههاي اشياء ،
افسانهها ، .دارند بهعهده را افسانهها از بعضي قهرمان
ترسها ، خواستها ، انديشهها ، .هستند ملتها فرهنگ سازنده
اقتصاد ، چون مسايلي حتي و شاديها رنجها ، اميدها ،
مباني و معيشت چگونگي اجتماعي ، بافت ارتباطات ، بازرگاني ،
"هرسكوتيس" كه آنجا تا ميدهند نشان را مردم توده اخلاقي
افسانهها.است ناميده "قبيلهاي زندگينامه" را قصهها
پيروز را "خير" هميشه آنها در و شرند و خير رزمگاه
روح افسانهها.نيست نابودي جز "شر" سرانجام و ميبينيم
پيامرسان.ميكنند زنده آدمها در را اميدواري
دلپذير نكتههاي.امروزيان جهش و جنبش موجب و پيشينيانند
:جامي قول به و پندآموزند و موعظهگر.دارند
قصهاي هر صورت اندر باشد
حقهاي معني ز را خردهبينان
خلط يكديگر با اسطوره و افسانه عمومي تلقي در گاه *
ميدانند يكديگر همزاد را آنها صاحبنظران برخي ميشوند ،
و افسانهها قدمت به ديگري ، بر مقدم را يكي برخي و
.بفرماييد اشارهاي اساطير با آن همپايي
روزگاري از ميكنند ، حكايت دور گذشتههاي از افسانهها *
دوران از يعني نداشت سروكار قلم و دفتر با آدمي هنوز كه
به مربوط افسانهها بگوييم بهتر يا و بشر نانويسايي
نياكان پاي صداي افسانهها.ميشوند تاريخ از پيش دوران
ما گوش در هستي ناكجاآباد از و زمان وراي از كه هستند ما
با كه افسانههاست همين طريق از ما.شدهاند طنينانداز
.ميكنيم ديدار قرون كوچههاي پس كوچه در "قديميها"
غيراز" ،"نبود يكي بود ، يكي" مانند عباراتي با افسانهها
آغاز "روزگاري و بود روزي" يا و "نبود كس هيچ خدا
ميدهد دور روزگاراني از نشان قصهها اينگونهميشوند
.ميكند حكايت كهن زمانهاي از و
به و دارند سروكار افسانهها اين با كه كساني اغلب
اشاره افسانهها قدمت به پرداختهاند آنها گردآوري
از.دانستهاند اساطير همراه و همزاد را آنها و كردهاند
"گريم" برادران غرب ، در افسانهها گردآورندگان نخستين
يكديگر ، كمك با نوزدهم قرن اول دهههاي در آنها.هستند
دو در و كردند جمعآوري را آلماني عاميانه افسانههاي
قصههاي كه بودند معتقد اينها.رساندند چاپ به دفتر
اساطير ميتوان و بوده كهن اسطورههاي بازمانده عاميانه
.كرد بازسازي قصهها روي از را قديم پهلوانان و خدايان
و هنر اقوام را جادويي و پهلواني قصههاي ابداعكننده
راه از اقوام ديگر كه بودند معتقد و ميدانستند اروپايي
دست به را آنها فرهنگي ارتباطات مسير از يا مهاجرت
"مولر ماكس" نوزدهم قرن معروف اسطورهشناس.آوردهاند
بعضي ولي ميدانست اسطوره ادامه و دنباله را قصه
رمزي زبان" كتاب دانشمند مترجم كه آنطور مردمشناسان
كه كردهاند اعلام مينويسد ، مقدمه در "پريان قصههاي
"است اسطوره شكل مقدماتيترين و ابتداييترين" قصه
لحاظ از همسطح اما عالم ، مختلف جاهاي در همزمان قصهها
طبيعت جاندارپنداري يا جانگرايي مرحله در يعني فرهنگي
".ميآيند پديد (توتميسم) توتمپرستي و (آنيميسم)
معتقدند بلكه نميدانند رمزي را قصهها مضامين بعضيها
و آداب و معتقدات دهنده ارائه و دربرگيرنده قصهها اين
از برخي مقدمه ، همان به باتوجه.هستند واقعي و كهن رسوم
و خاطره قصهها ، اشخاص":كه معتقدند هم قومنگاران
آيينهاي در مناسك و مراسم برگزاركنندگان از يادگاري
فرضيههاي "فراموششدهاند بيش كما امروزه كه مردمياند
كه داريم دست در افسانهها خاستگاه درباره كه هم ديگري
گونههاي به اساطير با پيوندش و آن بودن كهن به جملگي
و عقيدهاند اين بر هم روانكاوان.دارند اشاره مختلف
اساطير يافته كاهش و شده ساده صورت را قصه "فرويد"
كهن ساختاري داراي را قصه هم ، ساختشناسانميداند
و شباني و شكار فضاي در كه قصههايي اغلب.ميكنند معرفي
جادويي ، قصههاي بيشتر همچنين و ميكنند سير حركت و كوچ
را آنها قدمتميدهند نشان را دورتري افق "عموما
حتي و اساطيري دوران و تاريخ از پيش گذشته تا ميتوان
اشخاص با كه قصههايي در برعكس كشاند ، آن از فراتر
و كشاورزي دوران با "عمدتا دارند ، سروكار تاريخي
.هستيم روبهرو يكجانشيني
ويادگار هستند ديرپا و ديرنده قصهها حال هر به
"ما حال نقد" مولوي قول به حال اين با ولي پيشينيانند
اين آينه در را جامعهمان و را خود ما و ميآيند بهحساب
.ميشناسيم و ميبينيم افسانهها
وجود مطلق واقعيت افسانه در كرديد اشاره كه همانطور *
مينماياند ، را واقعيات كه است داستان آن مقابل در ندارد ،
.برشماريد نيز را دو اين تفاوت
و عجيب گوناگون ، پيشآمدهاي و راحوادث افسانهها *
امكان واقعي زندگي در كه است بهصورتي و ميسازد ناگهاني
واقعي ، داستانهاي در ولي.نيست آن انجام و دادن روي
معلول ، و علت پايه بر يعني ;عليت مفهوم براساس رويدادها
است علتي رويدادي و پديده هر كه معني اين به ميگيرد شكل
.ديگر پديدهاي براي
عادي تواناييهاي داراي افسانهاي قهرمانان و شخصيتها
فاصله دارند كه نيرويي و توانايي و قدرت آن ولي هستند
.است ساخته افزون بسيار عادي ، موجودات با را آنها
انجام و ديو و پري و سحر و جادو از خواستن كمك و استمداد
جلوه شكستناپذير افرادي را آنها شگفتانگيز ، اعمال
شده ، بنا واقعيت پايه بر كه داستانهايي در اما ميدهد ،
و تواناييها همه با داريم ، سروكار واقعي موجودات با
نيز آنها تحول و دگرگوني آن بر علاوه.ناتواناييهايشان
.ميكند تطبيق واقعيت با
افسانهها است ، ديگر تفاوتهاي از مكان و زمان همچنين
قول به كه مكان و زمان وحدت.ندارند خاصي مكان و زمان
افسانههاي در است تراژدي بويژه داستان ، اصول جزو ارسطو
زمان ارتباط.ميدهد دگرگوني و تنوع به را خود جاي عامه
آنها.نيست منطقي و طبيعي افسانه ، قهرمانان با مكان و
كه همانطور بعضيهادورند دورانهاي به مربوط اغلب
در حتي.ميشوند مربوط بشر نانويسايي دوران به شد گفته
.ميخورد بهچشم كمتر هم موضوع وحدت افسانهها بعضي
به يا قصهها از مجموعهاي صورت به را افسانهاي گاهي
رمزهايي و راز "اصولا.ميبينيم قصه در قصه ديگر عبارت
و علمي پيشرفتهاي كه ميشود ديده افسانهها اين در
افسانه فقطبشناساند را آنها است نتوانسته بشري ترقيات
همين دامن به چنگزدن با و تخيل نيروي از بهرهوري با
را جهان اسرار كور گره است توانسته خارقالعاده كارهاي
پا و دست شنوندگانش و گويندگان براي روحي آرامش و بگشايد
.كند
از سينه به سينه و است شفاهي افسانه شد اشاره كه همانطور
فهم خور در و ساده زبانميشود منتقل بعد نسل به نسلي
و حاشيهپردازي دارد ، را عادي و عامي مردم بهويژه همگان
طبيعت مثلندارد راهي و جايي آن بيان در تصنع و اطناب
.بيرياست و ساده
بويژه و افسانهها و قصهها علمي طبقهبندي تاريخچه *
برميگردد؟ زماني چه به ايراني
نوزدهم قرن ابتداي از قصهها طبقهبندي و شناسي سنخ *
انتشار به "آرنه آتي" قرن اين آغاز در.كرد پيدا رواج
كار اين با و پرداخت قصه تيپهاي فهرست عنوان با خود اثر
كه شد باعث و ساخت آشكار پيش از بيش را آن گردآوري اهميت
.گيرد قرار تحقيق مورد منظم و علمي شيوهاي با قصهها
به و داد توسعه و كرد دنبال ،"تامپسون استيو" را او كار
اصطلاح ، به و شد واقع همگان پذيرش مورد كه درآورد صورتي
"تامپسون -آرنه" طبقهبندي امروز.يافت بينالمللي قبول
بدون و دارد را جايگاه برترين قصه تطبيقي تحقيق عرصه در
نظر به ناممكن قصهها تيپبندي و تقسيمبندي آن به توجه
طبقهبندي" كتاب به ميتوان بيشتر آگاهي براي.ميآيد
به.كرد مراجعه "مارزولف اولريش" اثر "ايراني قصههاي
حيوانات به مربوط يا قصهها روش ، اين براساس مختصر طور
قصههايي يا و هستند اخص معني به قصهها يا ميشوند
باز.لطيفهها و شوخيها يعني دارند شوخي جنبه كه هستند
يكي:ميشوند تقسيم بخش چهار به اخص معني به قصههاي
و اولياء به مربوط قصههاي دوم ، جادوست ، و سحر قصههاي
قصههايي سوم ، باورنكردني ماجراهاي و تاريخي شخصيتهاي
.ديوابله قصههاي چهارم و كوتاه داستانهاي شبيه
خانم پرداخت ايراني قصههاي طبقهبندي به كه كسي نخستين
كه را قصههايي و ميزيست مشهد در مدتي كه بود "بولون"
طبقهبندي و ساخت منتشر پاريس در بود گردآورده خراسان در
با "مارزولف اولريش" زمينه اين در را اثر كاملترين.كرد
ترجمه كه كرده تاليف "ايراني قصههاي طبقهبندي" عنوان
.است شده منتشر سروش انتشارات توسط آن
داشته وجود ايران در ديرباز از افسانه گفتيد كه چنان *
نيستند ، قديمي چندان دارند وجود كه مجموعههايي اما.است
.بكاويد ايران در را افسانهها گردآوري تاريخچه
افسانههاي به راجع ايران داخل و خارج در كه كساني *
و تدوين كننده آغاز درباره كردهاند تحقيق ايراني
"كميساروف".ندارند واحدي نظر ايراني افسانههاي گردآوري
به كه كسي اولين كه است معتقد "ايراني قصههاي" مقاله در
كه است كرماني كوهي مرحوم پرداخت ، قصهها اين گردآوري
و تدوين و گردآوري به عاميانه ترانههاي گردآوري ضمن
.است كرده اقدام نيز افسانه چهارده مجموعه انتشار
ايراني افسانههاي تدوين كه است معتقد نيز "مارزولف"
كار شروع و است ميلادي بيستم قرن اول دهههاي به مربوط
مهتدي فضلالله تلاشهاي مديون زمينه اين در را واقعي
مجموعههاي مهتدي صبحي مرحوم.ميداند "صبحي" به مشهور
را سينا بوعلي افسانههاي و كهن افسانههاي مثل مختلف
گردآورندگان نخستين جزو هم هدايت صادق مرحوم.ساخت منتشر
حق از اگر.است ايراني افسانههاي كنندگان تدوين و
را كار اين بيشتري آگاهي و اعتقاد با هدايت مرحوم نگذريم
با و كوشيد گردآورندگان تشويق در همه از بيش و كرد شروع
و سادهتر را افسانهها جمعآوري كار دستورالعملي تدوين
پرداخت را "افسانهها" مجموعه هدايت مرحومساخت روشنتر
را راه اين سخن مجله و موسيقي مجله مثل مختلف مجلات در و
از افسانه سي" هم "اميني قلي امير" ياد زنده.كرد دنبال
با و نوشت را "امثال داستان" و "اصفهان محلي افسانههاي
موءثري گامهاي ديگر ، گردآورندگان و پژوهندگان كوشش
.آورد بدست را خود واقعي جايگاه افسانه ، و شد برداشته
برجستهاي كوششهاي هم ديگران زمينه اين در "ضمنا
مرحوم شكورزاده ، دكتر از ميتوان آنها از كه كردهاند
سادات كاظم وكيليان ، همايوني ، فقيري ، شيرازي ، انجوي
محققان از بسياري و هنري مرتضي ميهندوست ، محسن اشكوري ،
و شهر عاميانه افسانههاي گردآوري مشغول كه ديگر جوان
.كرد ياد هستند ، خود ديار
زمانهاي به متعلق را افسانه گردآوري صاحبنظران برخي *
.ميجويند صفوي عصر در را آن و ميدانند دورتري
ايران ، در افسانهها گردآوري كه موافقم هم من بله ، *
زمان حداقل ميبايست يعني ميشود دورتري زمان به مربوط
اين از كه اين برايكشاند عقب صفويه دوران تا را آن
صورت آن مواد جمعآوري و فرهنگعامه به زيادي توجه زمان
"النساء عقايد" ،"جامعالتمثيل" مانند كتابي.گرفت
در "حمزه رموز" و "شبستري كرد حسين داستان" ،(ننه كلثوم)
با صفوي روزگار يعني زمان اين ، در شده نوشته دوره اين
روبهرو عاميانه داستانهاي معروف گردآورندگان از يكي
و است "فراهي تركمن برخوردار ميرزا" او و ميشويم
داراي كه "القلوب محبوب" نام به دارد كه مجموعهاي
.است حكايت در حكايت گاهي و بلند و كوتاه داستانهاي
قصص و تاريخ كتابهاي در داستانها اين از بعضي البته
افسانههاي آنها از بسياري ولي دارد سابقه او از پيش
مخصوص انشاي همان با "برخوردار ميرزا" كه است مردم عامه
.است نوشته و كرده تنظيم را آنها خودش
را آن است ، شده منتشر و داريم دست در هم ديگري كتاب
را آن كتاب مصحح و ميخواندهاند "حكايات كتاب"
زمان و نويسنده درباره.است نهاده نام "...كه آوردهاند"
مقدمه در.نيست دست در درستي اطلاعات كتاب اين از نگارش
سال تا 200 به 130 مربوط كتاب كه شده داده توضيح مصحح
.باشد شده كتابت طرف اين به صفويه زمان از بايد و است پيش
.است نوشته عامه مرسوم زبان به را مجموعه اين كتاب ، موءلف
وجود پيشتر خيلي كه است داستانهايي آنها از بعضي البته
ولي داريم اختيار در هم را آنها مكتوب نمونههاي و داشته
و ميشود عاميانه و شفاهي ادبيات به مربوط آنها از بعضي
به شفاهي نقلهاي راه از و سينه به سينه كه است معلوم
.است كرده تدوين را آنها او و رسيده موءلف
ماست اختيار در امروز و شده چاپ كتاب ، دو اين حال هر به
عامه ، افسانههاي و قصهها گردآوري كه است اين نشانگر و
را افسانهها اين افسانهگويان هم قديم از.نيست امروزي
هم كساني آنها شنوندگان ميان در و ميكردهاند روايت
اسم به و ميكرده ثبت را روايتها اين كه بودهاند
.ميسپردهاند آيندگان به يادگار ،
را خراسان در افسانهها گردآوري سوءال آخرين عنوان به *
.كنيد بررسي نيز
آثار نخستين گسترش و رشد جايگاه كه همانطور خراسان ، *
هم عامه و شفاهي ادبيات لحاظ به است ، فارسي زبان مكتوب
خراسان عاميانه افسانههاي متاسفانه.دارد ويژه اهميتي
از.است گرفته قرار عموم دسترس در و شده گردآوري كمتر
و كتاب از قسمتي نخست رسيده ، چاپ به افسانههاي مجموعه
شكورزاده ابراهيم دكتر كه است خراسان مردم رسوم و عقايد
افسانهها به را كتاب هفتم بخش و كرده تاليف را آن
.است داده اختصاص
منتشر فرانسه زبان به نيز قصه حاوي 36 مجموعهاي ايشان
به.داريم دست در دوست ميهن محسن از كتاب دو.است كرده
نيز و "نارگريان و سيبخندان" و "گيس چل سمندر" نامهاي
فارسي عاميانه قصههاي" عنوان با كتابي "بولون" خانم
.است داده نشر طبقهبندي و توضيحات با فرانسه به "خراسان
|