سياه جهان رهايي براي تلاش
گورديمر نادين آثار و زندگي به نگاهي
هستيد ساله سي كه وقتي تا فقط و فقط نويسندگان تاثير"
اين در بايستي دارد ادامه سالگي پنج و سي تا هم شايد
غير دركند پيدا را خودش لحن نويسنده زندگي ، از مرحله
موفقيتي كسب به زمينه اين در نميتواند ديگر صورت اين
روي به ميخواهد كه را آنچه نميتواند ديگر و آيد نايل
نوشتن به شروع هنگامي ميكنم فكر هرحال به.بياورد كاغذ
يعني گرفتم ، الهام هنرها تمامي اصلي منبع از كه كردم
نادين از سخن اين ".زندگي راز برابر در حيرت احساس
كه است بيستم قرن زن نويسندگان موفقترين از يكي گورديمر
براي دريچهاي او براي ادبيات بلكه نبوده اديب يك فقط
چنبره در هيچگاه او.است بوده نيز پيرامونش جهان شناخت
در همواره و نماند متوقف -گستردگياش همه با -ادبيات
به.بگويد پاسخ زندگي معماهاي به كه هست و بوده تلاش
.است داشته فرازي و پرنشيب بسيار زندگي جهت همين
در 20 جنوبي آفريقاي اهل معروف نويسنده گورديمر نادين
در "ترانسوال" در واقع "اسپرينگ" شهر در نوامبر 1923
.آمد دنيا به (جنوبي آفريقاي پايتخت) "ژوهانسبورگ" حومه
ليتواني مردم به او نژاد كه بود يهودي جواهرفروش يك پدرش
كودكي دوران.بود تبار انگليسي نيز مادرش و برميگشت
با دوران همان در او.شد سپري تولدش محل همان در نادين
با شد آشنا آپارتايد اخص بهطور و نژادي تبعيض مفهوم
سالها اين درباره بعدها نادين.بود سفيدپوست كودكي آنكه
برخي به نميتوانستم نيز كودكي آغاز همان از":نوشت چنين
چرا اينكه.دهم پاسخ ميداد آزارم كه سئوالاتي از
ميرويم ما كه سينما به نداشتند اجازه سياه بچههاي
امر يك نه نژادي جدايي كه فهميدم موقع همان و بيايند؟
".است انسانها برخي اراده به بلكه الهي مقدر
سپس و سرگذاشت پشت را ابتدايي تحصيلات صومعهاي در نادين
را درسش ولي پرداخت دانشگاهي تحصيلات به ژوهانسبورگ در
.شد آزاديخواه روشنفكران جوامع وارد تدريج به و كرد رها
چنان.داد رخ او ذهن در شگفتي دگرگونيهاي زمان اين از
آشنا كه سياهپوستاني با كه ميكردم احساس":ميگويد كه
كه سفيدپوستاني تا دارم بيشتري مشترك حديث و حرف ميشوم
كه رسيدم نتيجه اين به بعد و بودند كنارم در اين از پيش
هم كنار در مسالمتآميز حد اين تا ميتوانيم ما وقتي
رويمان پيش كه معضلاتي حل براي هم همراه چرا كنيم زندگي
ميان حكومتي تبعيض از كه او "نشويم؟ كار به دست است
به بود آمده ستوه به رنگينپوست و سفيدپوست افراد
سياهپوست آن افراد اكثريت كه پيوست ضدآپارتايد مبارزات
ملي كنگره رهبر "آلبرلوتولي" با ايام اين در او.بودند
.كرد ديدار نيز آفريقا
پس و گرفت خود به علنيتري جنبه كمكم گورديمر مبارزات
دچار نيز گورديمر شد ، دستگير دوستش نزديكترين آنكه از
اين.شد اعلام ممنوع وطنش در او آثار انتشار و شد تحريم
كمكم كه گورديمر و پيوست وقوع به دهه 1960 در اتفاقات
براي مينمود ، رخ قدرتمند و مستعد نويسندهاي عنوان به
.كرد مراجعه امريكايي و انگليسي ناشران به آثارش چاپ
خارج جنوبي آفريقاي از كه دادند پيشنهاد او به بسياري
او ".است من سرزمين اينجا":كه ميداد پاسخ او اما شود
نزديكتر آفريقا ملي كنگره شده تبعيد رهبران به بهتدريج
شدت آنها همكاري با را خود ضدآپارتايد اقدامات و شد
ميداد ادامه سياسياش مبارزات به كه همچنان او.بخشيد
از يكي چه اگر پرداخت ، نيز ارزشي با آثار نوشتن به
آفريقاي آزادي است جلوهگر آثارش در كه او مهم دغدغههاي
.است تبعيض نوع هر بند از جنوبي
اين به و شد آزاد زندان از "ماندلا نلسون" سال 1990 در
رئيس.شد هموار ضدآپارتايد نهضت پيروزي براي راه ترتيب
طولاني مذاكرات به ماندلا با "دكلرك" وقت سفيدپوست جمهور
خروج براي تازهاي راههاي به توانستند آنها و پرداخت
سال در.يابند دست نژادي تبعيض بحران از جنوبي آفريقاي
آكادمي دبير اكتبر سوم روز ظهر از بعد يك ساعت در 1991
نوبل ادبي جايزه برنده عنوان به را گورديمر سوئد ، علوم
ملي كنگره و او براي تازهاي افتخار اين و كرد معرفي
از جهان فرهنگي سازمان مهمترين حالا زيرا بود ، آفريقا
قدرداني حماسياش و كوبنده آثار و گورديمر پرارزش كار
براي "توتو اسقف" را تبريك پيام نخستين.بود كرده
حتي كه بود وسيع قدر آن واقعه ابعاد و فرستاد گورديمر
براي گورديمر":كه بگويد شد مجبور نيز نژادپرست دكلرك
جايزه دريافت از پس گورديمر ".است افتخارآفريده كشور همه
به را آن عمده بخش كه كرد اعلام نوبل دلاري ميليون يك
تا كرد خواهد واگذار آفريقا ملي كنگره ادب و فرهنگ كميته
سطح افزايش به فرهنگي راههاي از بتواند كميته اين
دريافت خبر مورد در او.كند اقدام كشورش مردم آگاهيهاي
خبر دومين اين":گفت خبرنگاران به نوبل جايزه
آزادي خبر ، نخستين.كردهام دريافت كه است تكاندهندهاي
آرزويش كه آنچه به كمكم او ".بود زندان از ماندلا نلسون
ديگري تكاندهنده خبر اينكه تا ميشد نزديك داشت را
.كرد دريافت
نلسون نوبل ، كميته سال 1993 در بعد سال دو از كمتر
.برگزيد صلح نوبل برگزيدگان عنوان به را دكلرك و ماندلا
راههاي توانستند بسيار تبادلنظرات طي دو اين زيرا
در.كنند طرحريزي را جامعه در عدالت اجراي مسالمتآميز
و داشت حضور نيز گورديمر دو ، اين به جايزه اعطاي مراسم
به جامعهاش حركت و بود هويدا چهرهاش در بيشتري دلگرمي
به را كشور خارج در افتخارآفريني و داخل در صلحطلبي سوي
از يكي عنوان به گورديمر پس آن از.ميكرد مشاهده وضوح
آفريقا ملي كنگره ثابت اعضاي و ماندلا نزديك دوستان
مينويسد عدالت توسعه راه در قلمش با كه همچنان و درآمد
تاكيد همواره چه اگر.ميپردازد نيز سياسي فعاليتهاي به
كوركورانه دفاع آفريقا ملي كنگره در او عضويت كه ميكند
منتقد يك عنوان به همچنان او بلكه نيست كنگره عملكرد از
آنها راهكار يافتن براي جستجو و مشكلات تحليل به
.ميپردازد
شتابي با قلمش ولي دارد سال هماكنون 77 گورديمر نادين
او رمان آخرينميكند حركت كاغذ روي به خستگيناپذير
توجه مورد و شد منتشر در 1998 كه دارد نام "زرادخانه"
شخصياش خانه در حاضر حال در او.گرفت قرار نيز منتقدان
از سنگيني كولهبار با ميكند ، زندگي ژوهانسبورگ در
داستان دويست از بيش تاكنون زيرا داستاننويسي ، تجربه
دو صاحب و كرده ازدواج بار دو عمرش طول دراست نوشته
حال در فعاليتهايش مهمترين درباره گورديمر.است فرزند
شوم مجلس نماينده كردهاند پيشنهاد":ميگويد چنين حاضر
بتوانم ديگر نوعي به ميكنم خيال.نكردهام قبول من اما
جوان نويسندگان آثار اينكه براي كوشش با.شوم واقع مفيد
نويسندگان كنگره شود ، منتشر خودشان زبان به سياهپوست
كارگاههاي -هستم آن عضو هم من كه -جنوبي آفريقاي
".ميدهد تشكيل نويسندگي
نوشتن و خواندن به كه ميآمد حساب به كودك هنوز گورديمر
نام با داستانش نخستين سالگي پانزده در و شد علاقهمند
در بعد سال چند.رسيد چاپ به ژوهانسبورگ مجله در Forum
نوشتن به و نوشت را "رودررو" معروف كوتاه داستان 1949
با رمانش اولين اينكه تا داد ادامه همچنان كوتاه داستان
پس اين از او.رسيد چاپ به در 1958 "غريبهها دنياي" نام
رمان خاطر به و شد شناخته خلاق نويسندهاي عنوان به
.كرد تصاحب را بلك تويت جيمز يادبود جايزه "محترم مهمان"
را بوكر جايزه نيز او "محيطزيست نگهبان" كتاب بعد چندي
انتشار از پس در 1991 سرانجام و داد اختصاص خود به
.شد مفتخر ادبي نوبل كسب به "پسرم داستان"
روزهاي ،(1949) رودررو:از عبارتند گورديمر مهم آثار
بيگانگان جهان ،(1956) كشور از وجب شش ،(1953)نيرنگ
فرصتي ،(1960) ديگر داستانهاي و جمعه پاي جاي ،(1958)
جهان ،(1965) انتشار قابل غير ،(1963) ورزيدن عشق براي
به) جنوبي آفريقاي امروز نويسندگان ،(1966) بورژوا مرحوم
همراهان ،(1970) محترم مهمان ،(1967) (آبراهامز همراه
محيط نگهبان ،(1973) سياه مفسران ،(1971) ليوينگستون
،(1979) بيهمانند جايي ،(1979) برگر دختر ،(1974) زيست
خانواده ،(1980) شهروده عشاق ،(1980) سرباز آغوش در
در شكار ،(1986) آپارتايد دوران در زندگي ،(1981) جولاي
،(1991) وجدان جنايات ،(1990) پسرم داستان ،(1987) طبيعت
،(1992) ننوشتهاي؟ چرا ،(1991) ديگر داستانهاي و پرش
،(1995) زيستن و نوشتن ،(1994) ندارم دنبال به را كسي
.(1998) زرادخانه
جولاي خانواده
او.ميكند اشاره بديع مضموني به رمان اين در گورديمر
در را قدرت سياهپوستان كه ميكشد تصوير به را دوراني
براي آنكه جاي به و گرفتهاند دست به جنوبي آفريقاي كشور
انتقامجويي فكر به كنند تلاش نژادها ميان عدالت برقراري
سال همه اين ميگيرند تصميم و ميافتند سفيدپوستان از
اتفاق اين اثر دركنند تلافي را سفيدها ستم و ظلم
از نيز بقيه و ميشوند كشته سفيدها از تعدادي
خانوادههاي همين از يكي.ميشوند رانده خانههايشان
نوكر به كه است "اسمالز بم" خانواده سفيدپوست ،
طرف از اينكه با جولاي.ميبرند پناه جولاي سياهپوستشان
هيچ از اما كرد كمك سفيدها به كه ميشود متهم همنوعانش
سه و بم ميان اين در.نميورزد دريغ قبلي ارباب به كمكي
بلكه تا ميدهند ادامه انزوا در خود زندگي به فرزندش
از يا برگردند خانهشان به بتوانند و شود مناسب شرايط
زنان ديدن با (مورين) بم همسر ولي كنند فرار كشور
آنها ميان به رسومشان و آداب و محروميتها و سياهپوست
ديدن با مورينميكند برقرار ارتباط ايشان با و ميرود
در حتي و ميشود علاقهمند آنها به سياهپوستان زندگي
را او بم چه اگر.ميكند شركت دستهجمعي برنامههاي
برتري كه است رسيده نتيجه اين به مورين اما ميكند تحقير
.هستند يكسان همه و ندارد معنايي هيچ نژادي
ليلي خانم ترجمه با ايران در پيش سال چند رمان اين
آينده به آن در گورديمر و است شده ترجمه كاشاني مصطفوي
ضد مبارزات نهايي پيروزي:است پرداخته جنوبي آفريقاي
براي ميآيد؟ كار چه به پيروزي اين اما آپارتايد ،
به زماني او همگان؟ ميان عدالت اجراي يا انتقامگيري
در يا مبارزه بزرگ رهبران كه پرداخت رمان اين نوشتن
سر به سالخوردگي سنين در يا و تبعيد در يا بودند زندان
مبارزه پيروزي به فقط همه كه دوران اين در.ميبردند
پيروزي از پس كشورش وضعيت به گورديمر توجه ميانديشيدند
را همگان ذهن كه كرد مطرح را سوءالي و بود معطوف مبارزه
تامل قابل نكات از نيز مورين شخصيت.كرد مشغول خود به
را واقعيت سفيدها شكست از پس او كه چرااست داستان
دانست حقوقي صاحب خودش مانند به نيز را سياهان و پذيرفت
منتقدان از تعدادي البته.آورند دست به را آن بايد كه
تشبيه جنوبي آفريقاي سرنوشت به را مورين روحي تحول
.ميشود منتهي نژادها ميان عدالت به سرانجام كه كردهاند
پسرم داستان
در سياهپوست خانواده يك پسر زبان از رمان اين ماجراي
را آن گورديمر علت همين به و شده نوشته جنوبي آفريقاي
داخل وقايع درباره داستان اين.است ناميده پسرم داستان
عليه مختلف سخنرانيهاي به خانواده پدر.است خانواده يك
.ميكنند دستگير را او اينكه تا.ميپردازد آپارتايد رژيم
زندان از بشر حقوق زن نمايندگان از يكي وسيله به پدر
"بيبي".ميشود نزديك زن اين به پس اين از و ميشود آزاد
و ميآيد ستوه به موضوع اين شدن فاش از پس خانواده دختر
از خارج به بنابراينمييابد نجات ولي ميكند خودكشي
.ميپردازد آپارتايد ضد سياسي فعاليتهاي به و ميرود كشور
غم دچار شوهرش بيتوجهيهاي از كه هم خانواده مادر
او تشويقهاي اثر در و ميرود بيبي ديدار به شده تنهايي
مدتي او.ميپيوندد آپارتايد ضد تروريستي سازمان يك به
ميشود محكوم زندان به و دستگير كشور به بازگشت از پس
پايان در.ميكند فرار كشور از تشكيلات كمك به اما
كه -پدر و ميزنند آتش را خانواده اين خانه سفيدپوستها
و ميافتد زندان به -رفته آفريقا شمال به نيز معشوقهاش
زيرا ميآورد روي نوشتن به (داستان راوي) خانواده پسر
كنار به چريكي مبارزات كه رسيده آن وقت كه است معتقد
سخنرانيهاي و قلم طريق از بايد پس اين از و شود نهاده
.داد ادامه مبارزه به كننده آگاه
شيرين خانم ترجمه با ايران در پيش سالها نيز رمان اين
مبارزان به گورديمر آن در و رسيد چاپ به دقيقيان دخت
.است دوخته چشم ديگر نگاهي از -اينبار -آپارتايد ضد بزرگ
زندگي به بلكه چريكها ، مبارزات نحوه به نه بار اين او
هيچ مينمايد مشخص صريح خيلي و ميشود وارد آنها شخصي
براي كه هم افرادي حتي و نيست خطا و عيب از عاري انساني
شخصيتشان در بارزي منفي نكات است ممكن ميجنگند آزادي
مصاحبهاي طي نيز گورديمر خود همچنانكه.بيايد چشم به
و ستيزها حسادتها ، بسياري پسرم داستان در":است گفته
گمان كه است شده تصوير كساني شخصيتهاي در كشاكشها
اين.باشند آفريقا ملي كنگره از شاخهاي عضو ميرود
من...هستند زندگي واقعيات چون شدهاند تصوير ويژگيها
قهرمانان كه شوم آشنا مردمي با كه داشتهام بلندي بخت
نيست ، فراوان چندان اكنون قهرمانان اين شمار...واقعياند
من كه كساني.دارد وجود چندتايي هنوز حال اين با
دارند بسيار شجاعت آنها.نيستند كاملي انسانهاي ميشناسم
و بگنجد شما شايد يا من روءياهاي در حتي آنچه از فراتر و
فداكاري با باورنكردني نحوي به زندگي از برداشتشان
عنوان به خود عاطفي زندگي در آدمها اين اما است ، همراه
زمره از هميشه دوستيها در حتي يا فرزندان يا والدين
و اشتباه از پر و انسانند ديگر عبارت بهنيستند قدسيان
يا سياسي عمل شدت حرمت از مساله اين نميكنم گمان
روي رمان اين در ديگر جالب نكته.بكاهد آنها قهرمانگري
به او.است نويسندگي به (داستان راوي) خانواده پسر آوردن
در پيرامونش افراد همه كه دارد تعلق انقلابي خانوادهاي
راهي او اما دارند شركت انقلابي مبارزات و چريكي جنگهاي
.ميگيرد پيش در را نويسندگي حرفه و برميگزيند را متفاوت
ميرسد مطلوب سرانجام به مبارزهاي كه است معتقد زيرا
همان "دقيقا اين.شود ناشي جامعه افراد آگاهي از كه
همنشيني و مجاورت سالها از پس گورديمر كه است نظريهاي
.رسيد آن به آفريقا ملي كنگره رهبران با
صادقي حاجي امير
منابع
/اول /دقيقيان دخت شيرين /گورديمر نادين /پسرم داستان.1
ص 346/73/روشنگران
/كاشاني مصطفوي ليلي /گورديمر نادين /جولاي خانواده.2
ص 71/275/همراه /اول
مصاحبه) استعداد نويسندگي ميخواهد ، شهامت زندگي3
شماره 73 سخن دنياي /مشيري مينو ترجمه /(باگورديمر
/(گورديمر با مصاحبه) دارد وجود قهرمان چندتايي هنوز.4
شماره 64 آدينه
/بهتويي اردشير ترجمه /حماسي تغزل براي نوبل 19915
شماره 64 آدينه
آدينه /ناييني مازيار ترجمه /سياه زخم و سفيد وجدان.6
شماره 64
7.NadineGordimer:African Writers:
Internet سجادي فرزاد ترجمه
8.Nadine Gordimer: Internet
سجادي فرزاد ترجمه
|