اديان وگوي وگفت همزيستي
پاياني بخش - ديني پلوراليزم گفتمان در تاملات
داشتن نظارت
كردن نقد و اصلاح به داشتن نظارت گاهي اديان ، عرصه در
نظارت حالت نحوه يك ديگر ، دين به نسبت ديني ، كه است مطرح
.است داشته بودن "مهيمن" كريم قرآن تعبير به و
است ، آمده ديگر اديان پيروان درباره قرآن در آنچه "اصولا
ارزيابي و كرد تقسيم متمايز بخش دو به را آن ميتوان
.نمود
و عقايد نقد و وحياني دينهاي سرگذشت و تاريخ نقل -1
يهود ، :كه اين قبيل از آنها اصلاح و ديني انديشههاي
برگزيده ملت را خود كردند ، تلقي خدا فرزند را داوود
يافت راه مسيحيت به رهبانيت كه اين.خواندند "ابناءالله"
اين آمد ، پديد مسيح دين روند در كه بود انحرافي خط يك و
"تثليت" به و ناميدند خدا فرزندان را او مادر و عيسي كه
.داشت منافات خداوند الوهيت ذات و توحيد با كه گرويدند
عرصه در كه است "اديان تطبيق" نوعي به درواقع اينها ،
"تطبيقي دينشناسي" علم بهصورت امروزه بشري ، فرهنگ
و كتاب اولين ميتوان جهت ، اين از را قرآن:است درآمده
.است پرداخته "علم" اين به كه كرد تلقي ديني متن
.آنها پيروان و وحياني اديان مورد در داوري -2
چند به غيراسلامي ، مذاهب مورد در داوري مورد در قرآن
:است پرداخته داوري نوع
و نور داراي انجيل و تورات كه اين به اعتراف -1
.هستند هدايتگري
.مائده 44 -(نور و هدي فيها التوراه انزلنا انا)
.مائده 46 -(نور و هدي فيه الانجيل واتيناه )
شريعتي و روش داراي آسماني اديان از يك هر كه اين -2
.ميرفتند را خود راه يك هر و بودند
.مائده 48 -("منهاجا و شرعه منكم جعلنا لكل و)
.داشتيم مقرر شريعت و روش قومي ، هر براي ما ،
قائل تمايز اديان پيروان ميان رستاخيز روز در خداوند -3
والذين امنوا الذين ان).ميكند داوري آنها درباره و شده
ان اشركوا الذين و المجوس و النصاري و الصابئين و هادوا
-(شهيد شيء كل علي الله ان القيمه يوم بينهم يفصل الله
.حج 17
نصاري ، ستارهپرستان ، يهوديان ، مسلمانند ، كه آنهايي
تمايز رستاخيز روز در آنها ميان خداوند مشركان ، و مجوسان
.ميرساند خود استحقاق جايگاه به را كدام هر و شده قائل
خود دين در كه كسي هر:كه اين نهايي داوري بالاخره -4
بوده رستگار او "باشد داشته شايسته ، و صالح عمل و ايمان"
.بود خواهد مصون عذاب و رنج هرگونه از و
من الصابئين و النصاري و هادوا الذين و امنوا الذين ان"
اجرهم فلهم "صالحا عمل و الاخر اليوم و بالله امن
.بقره 62 -(لاهميحزنون و عليهم لاخوف و عندربهم
وحياني اديان پيروان درباره كه است نهايي داوري درواقع ،
آئين راستين تابع آنها ، اگر و ميدهد انجام غيرمسلمان
(8).شد خواهند رستگار و بوده نجات اهل باشند ، خود
اساسي قانون "صحيفه" تنظيم در مدينه ، در هم اسلام پيامبر
شهروند و شهر در حضور علت به را يهوديان مدينه ، دولت
رسميت به "مستقل امت" عنوان به ديني ، فرهنگ داراي بودن
(9).شناخت
امروزه كه عقلاني اديان يا غيروحياني اديان درمورد اما
فرهنگها ، اين گرچه ميباشد ، پرتوافكن شرقي درجامعههاي
هم ، آن نگرفتهاند ، قرار اسلام داوري مورد مستقيم طور به
و محيط از ديني ، فرهنگهاي اين كه اين علت به شايد
هيچ و بودهاند دور به اسلام ، پيامبر تبليغي زمينههاي
علماي تعبير به لذا و است نداشته آنها با ارتباطي گونه
اسلامي تعاليم اما بودهاند ، خارج "به مبتلاء" از اصول ،
.است داشته نظارت نوعي به آنها آموزشهاي با رابطه در
به نوعي به نژادها تساوي و طبقه نبود به شدن قائل "مثلا
حكيم بودا را سخن همين.دارد نظارت هندويي آئين اصلاح
كه است علت همين به شايد و است داشته تاكيد نيز هندي
از و حكيم و مصلح عنوان به اسلام ، روائي متون در بودا
كه) بوداسف و بلوهر داستان و است شده تلقي صالح مردان
و ميشود نقل صدوق ، "كمالالدين" كتاب در (بوداست همان
به اخلاق تحسين نفس تكميل براي الهي بندگان از را او
آيات عموم به ميتوان بهعلاوه ، (10).ميآورد حساب
تاريخ در الهي بيشمار انبياي مورد در كه "عمومي هدايت"
خود راه پيمودن در كه را كس هر و كرد تمسك است آمده بشري
.شمرد رستگار و دانست مسبب ميرسد حقيقت و خدا به "مجموعا
كه كجا هر انسان كه نيست معني بدان هرگز نكته اين البته
را عالي مذاهب و فرهنگ خويش ، معلومات تكامل در باشد
اديان انسانساز و متعالي آموزشهاي با و نكند مطالعه
.ننمايد حقيقت تحري و نشود آشنا اسلام ، بويژه وحياني
را آن كرده وجو جست كامل دين از كه دارد ضرورت حتي بلكه
در بشري ، تحريف دست كه كجا از تازه.گردد معتقد و فهميده
صورت به را آنها و نكرده بازي عقلاني ، آئينهاي اين
تحريف دست كه جايي.است نياورده آلود شرك ظاهر به مذاهب
مذاهب به حتي و مذاهب عرصه در و وحياني اديان حريم به
مورد در خطايي چنين كه معلوم كجا از يافته ، راه اسلامي ،
است؟ نرفته اديان ديگر
تائوئيس آئين در را توحيدي و صحيح عقايد ريشههاي ما
به و ميكنند دعوت صلح به را انسانها كه وكنفوسيوسي
.ميكنيم مشاهده بهوضوح ميپردازند "آسمان روح" نيايش
(11)
خاصي گروه انحصار در تنها الهي عطيه كه گفت ميتوان پس
هدايت" از خود ، ديني متون در نيز امتها ديگر و نبود
.بودهاند برخوردار محدود ، طور به گرچه "الهي
ديني مسالمتآميز همزيستي
ايجاد بينالاديان ، تفاهم به دعوت و مسالمتآميز همزيستي
روابط عصر ارتباطات ، عصر كنوني ، عصر در سالم ، فضاي
كه است بشري خيرانديشان ارزنده دستاوردهاي از بينالملل ،
پيمودن موانع و كرد تسهيل را تمدنها وگوي گفت راه بايد ،
.نمود بركنار بشري ، قافله سير از را راه اين
سابقه مسالمتآميز ، وهمزيستي اديان تفاهم به دعوت
هندرا مغولي پادشاهان از داراشكوه اكبر كه دارد درخشاني
.كرد معرفي ميتوان ، راه اين برجسته پيشقراولان از
به وابسته طريقت ، در و مذهب حنفي مسلمان كه "داراشكوه"
بسيار ، صدر سعه واجد و (گيلاني عبدالقادر) قادريه سلسله
و هندو مذهب ميان كه شد آن بر بود ، عرفاني ديد جهت از
به را فريقين قلوب تا بيابد مشتركي قدر اسلام ، دين
و بزدايد آنان دل از را وكينه كند مهربان و نزديك يكديگر
واز كند توصيف "توحيد اهل" يكسان نحو به را هندو مسلمان
به را هندوان و مسلمانان ميان انديشه برخورد راه اين
(12).برساند حداقل
و ميستايد را داراشكوه اكبر هند ، فقيد وزير نخست نهرو ،
قدر همان "مسلما اكبر":ميكند معرفي لايق ، انسان را او
وبا داشت محبوبيت هم هندوها براي بود مسلمانان محبوب كه
هندي سلسله يك مانند به هند ، در مغولان سلسله او ، سلطنت
به نسبت او ، بردباريكرد پيدا استوار و مستحكم موقعيتي
معتقدات و مذاهب پيروان از او كه تشويقي و مختلف عقايد
از بعضي كه بود اندازهاي به ميآورد ، عمل به گوناگون
(13)".ميساخت خشمگين را متعصب مسلمانان
اديان گفتوگوي
عرصه در تطبيقي شناسي دين علم و اديان وگوي گفت امروزه
رشته دنيا ، معتبر دانشگاههاي همه سطح در و بينالمللي
بسيار مردان و ميآيد حساب به انساني علوم از زندهاي
را رشته اين استادي كرسي رشته اين دانشمندان از بزرگي
اديان و فرهنگها ميان ديالوگ و وگو گفت و ميكنند اداره
ميان محبت ايجاد و بينالمللي تفاهم براي را مذاهب و
پايتخت در بزرگي وكنفرانسهاي كردهاند باز اديان پيروان
:كه ميدارند اعلام و ميدارند برپا اروپايي ، كشورهاي
كه اين و دارد وجود خداوند يك درجهان كه اين به اعتقاد"
اهميت انسانها براي كه هستند حقيقتهايي شامل اديان همه
شدهاند دعوت مختلف عقايد نمايندگان همه دارند ، فراوان
زير در و باشند يكديگر برادر و كنند تفاهم همديگر با كه
در انسانها ، برادري عنوان زير در و يكتا خداوند عنايت
كنفرانس بيانيه از]"نمايند تفاهم و بنشينند هم كنار
.[ژنو در آسيايي اديان بينالملل
و "دفاعيه" عنوان به تاريخ در اديان ، وگوي گفت اگر
همه در روش و گفتار طرز اين و ميشود برگزار "ردنويسي"
علمي بررسي و اديان توصيف گهگاهي ، اما داشت ، شيوع مذاهب ،
در پيشداوري ، و متعصبانه موضعگيري بدون ديگران ، عقايد
كتاب.دارد درخشاني سابقه مسلمين ، تمدن و اسلامي انديشه
آراي و عقايد كه بيروني ابوريحان "ماللهند تحقيق" ارزنده
شاهد مينمايد ، بحث استقراء و تجربي روش با را هنديان
دوستي و تفاهم و مكاتبهاست گفتار اين عالي نمونه و صدق
دانشمند صابي ، ابوالحق با نهجالبلاغه موءلف رضي سيد
همديگر ، از عالم دو اين ستايش و ومدح پنجم قرن صابئي
.است اسلامي تمدن در ديني تسامح بارز نمونههاي
و فقه زمينه در اسلامي ، انديشه عرصه در تقليد اگر
در) الگوپذيري و (فقه در)متخصص به رجوع دليل به اجتماع
"پژوهشي" روش در پيروي چرا است ، بوده حسنهاي سنت (اجتماع
قابل تحقيق ، و متدولوژي در مسلمان تجربي عالمان از
در مسلمانان كه دارد علت چه آيا نباشد؟ ارزيابي و تقليد
مسعودي ، روش غيرخودي ، مذاهب و آئينها مورد در داوري
"ردنويسي" راه و گفتند ترك را شهرستاني عبدالكريم بيروني ،
روش و گرفتند پيش در توصيف ، و تطبيق و تفاهم جاي به را
از مطالعه و استقراء روش جاي به" را پيش از داوري و قياس
و اشعريگري سلطهانديشه عامل شايد دادند؟ ترجيح "نزديك
كرده تحميل اسلامي ، تمدن در را جامد روش اين اخباريگري ،
است؟
حكومت پرتو در خاتمي دولت اسلامي مدني جامعه در امروزه
را خود درخشان تمدن مسلمين كه دارد آن جاي اسلامي
.نمايند "احيا" را آن و كرده بازسازي
ارزش "ديني تفكر احياي" پديده و "انديشه احياي" اگر
ما جامعه متفكران الاذهان بين گفتمان و معاصر اجتماعي
عناصر احياي "روش احياي" تفكر ، احياي كنار در چرا.است
و صدر سعه با مسلمانان و نشود؟ مطرح اسلامي تمدن زنده
نكنند ايجاد "تخاصم" جاي به را "تحابب" جامعه باز انديشه
در راستي نياورند؟ گردهم را اسلامي خانواده اعضاي و
است؟ بيگانه كسي چه و خودي كسي چه مسلمان جامعه
راستي.ميكنند خلاصه "خشونت" در تنها را اسلام بعضيها
"سلام" ،"سلم" ،"اسلام" نام چرا بود ، "خشونت" اسلام اگر
نه براي رحمت رحمت ، پيامبر و شد؟ انتخاب آئين اين بر
اينكه يا گرديد؟ مطرح "رحمتللعالمين" بلكه مسلمانان تنها
خود" ،"بهتربيني خود" محوربيني ، خود به ماها ، از بعضي
با برخوردي چنين اين و آمدهايم؟ گرفتار "تربيني مسلمان
جامعه از نشاط و ما دل از شفقت و رحم و ميكند؟ ديگران
جاي به را اضطراب و التهابي جامعه و است؟ بربسته رخت ما ،
انتخاب "آمنين بسلام ادخلوها" ،"بهشتي" سالم جامعه
كردهايم؟
شد چه را دوستداران سرآمد ، كي مهرباني
حافظ
موءمنان جامعه
وجود به ديني جامعهاي ميتوان مذهب از برداشتي چنين با
عمده عناصر از صدر سعه و بردباري و تفاهم و محبت كه آورد
.ميدهد تشكيل را ، آن پود و تار و فكري
اضطراب پاسخگوي معاصر ، روشنفكران ذهنيت در "ايمان" اگر
آلام التيامدهنده و دلهرهها شفابخش و انسان دروني
"مذهب" پناه در ميتواند انسان و است ماشيني عصر بيپايان
چنين پرتو در "دقيقا آري ، يابد شفافيت و بگيرد آرام
والاي ارزشهاي ميتواند جامعه ، كه است زلالي مذهب
و عدالتخواهانه آرمانهاي به و كند پياده را انساني
نگه را انساني كرامت آيد ، نايل ارزشها و اخلاق حاكميت
چنين لازمه "قطعا.بخشد عزت را انسانها و داشته
عدالتخواهي و آرامشبخش سالم ، حكومتي داشتن فرضيهاي ،
و دهد قرار خود ، اصلي برنامه را آرمانهايي چنين كه است
چنين كه است طبيعي.دهد سوق انساني ، اهداف جهت را جامعه
انديشه ذهنيت از و بود نخواهد سكولار هرگز حكومتي
چنين در.دارد فاصله فرسنگها سكولاريسم ، و علمانيت
.بود خواهد معتدل موءمنان دست در امور زمامداري جامعهاي ،
.[اماما جعلناللمتقين و]
خواستار و دادن سر را "سياست از دين تفكيك" شعار آيا
مذهبي روشنفكران كه ديني انديشه چنين با شدن لائيك حكومت
!دارد؟ سازگاري آنند ، خواستار
ميدانند دموكراسي با مترادف را سكولاريستي نظام بعضيها
كشورهاي جزو كه ما (خود نوشتههاي در)ميكنند معرفي يا
تفكر و تمدن صنعت ، اخلاق ، روابط ، هنوز و هستيم سوم جهان
نظام كدام آيا.دارد را سومي جهان خصلت همان ما
نظام است؟ دموكراسي نمونه خاورميانه و شرق در سكولاريستي
پس ؟..يا (زروال امين دوران) الجزاير تركيه ، سكولاريستي
ايرانيان ، ما براي سكولار جامعه عنوان به را نمونهاي چه
دولت دومين انقلاب از بعد ما ، جامعه گرفتهاند؟ نظر در
ميرود و ميكند مشاهده خود ساله صد تاريخ در را مردمي
تمرين را فكري و مطبوعاتي اجتماعي ، آزادي و دموكراسي كه
آيا.كند تربيت ارزشها ، اين با را وطن ابناي و كند
به تدريجي را آن بايد يا است؟ ممكن جهشي تمرين و تربيت
درآيد؟ "ثانوي عادت" صورت به تا گرفت كار
اسلامي ، حكومت پرتو در كه است فرصتي بهترين خاتمي ، دولت
مستقل ، كشور قدر و نماييم پياده را ارزشها اين
همه از قدرشناسي و قلوب تاليف با خودي ، خدمتگزاران
.يابيم دست "ملي وفاق" به مذهبي -ملي -انساني سرمايههاي
:پاورقيها
ج و ص 334 المنارج 1 تفسير در محمدعبده شيخ بزرگ مفسر -8
.بيروت -دارالمعرفه ص 410 6
-مدينه دولت سياسي -اجتماعي ساختار -سيدمحمد -ثقفي -9
.قم 1376 -هجرت انتشارات -صفحه 96
-صص 638577 -تمامالنعمه و كمالالدين -صدوق -10
.تهران 1395 -دارالكتبالاسلاميه
-حكمت اصغر علي ترجمه -اديان جامع تاريخ -ناس جان -11
.شود مراجعه چين ، اديان بخش
"مجمعالبحرين" مقدمه -نائيني جلالي سيدمحمدرضا دكتر -12
.نقره 1366 نشر صفحه 6 -داراشكوه
ترجمه صفحه 431 ، ج 1 ، هند ، كشف -لعل جواهر -نهرو -13
.1361-اميركبير -تفضلي محمود
|