سنت اهل منابع در بيت اهل فضايل
حنبل ابن احمد "المسند" كتاب به نگاهي
فضايل كه همچنان وي كه است اين حنبل ابن خصيصههاي از *
برخورد در داشته ، بيان كتابهايش در را (ص)پيامبر خاندان
زبان خاندان اين فضايل بيان به همواره نيز معاصرانش با
است ميگشوده
چهار از يكي پيشواي و پايهگذار حنبل احمدبن :جستارگشايي
از يكي او "المسند" كتاب و سنت اهل مشهور فقهي دبستان
شمار به سنيان حديثي مجموعههاي كهنترين و فراگيرترين
و دارد بر در را حديث سيهزار به نزديك كتاب اين.ميآيد
از يكي.هست و بوده سنيان حديثي مهم منابع از يكي همواره
موءلف ، كه است اين ابنحنبل "مسند" كتاب برجسته ويژگيهاي
در(ص)پيامبر بيت اهل دربارهمناقب را چشمگيري حديثهاي
بسياري در شيعه برنظر كه است ، كرده ثبت و تحرير كتاب آن
.ميگذارد تاييد مهر مسايل از
به "المسند" كتاب معرفي ضمن ميآيد ، پي از كه جستاري
(ع)علي حضرت مورد در كتاب آن از برگرفته احاديث ذكر
.ميپردازد
معارف گروه
(2)شيباني احمدبنمحمدبنحنبل ابوعبدالله اثر (1)"المسند"
مجموعههاي قديميترين و بزرگترين گستردهترين ، از يكي
اين.است مانده جاي بر سنت اهل محدثان از كه است حديثي
سنت اهل معروف ششگانه صحاح بر تاليف ، زمان نظر از كتاب
مجموعه ، شش اين موءلفان از كسي نخستين زيرا.است مقدم
و درگذشته هجري سال 256 در بخاري اسماعيل محمدبن يعني
از هجري سال 303 در نسايي شعيب احمدبن يعني آنان ، واپسين
(3).است بسته فرو چشم دنيا
احمد مسند به همواره تاريخ طول در سنت اهل دانشمندان
و وصف به زبان آن ، ارزش و اتقان باب در و داشته توجه
م) ذهبي احمد محمدبن شمسالدين جمله از.گشودهاند ستايش
را (ص)نبوي احاديث بيشتر كتاب اين":ميگويد (-ه 748
آن در و گردد اثبات صحتش كه است حديثي كمتر.دارد دربر
خوشبختيهاي از يكي...":ميگويد همچنين "نباشد موجود
(4)"يافت توان ساقطي خبر كمتر آن در كه است اين مسند
موءلف كه است اين مزبور كتاب برجسته ويژگيهاي جمله از
آن در (ص)رسول بيت اهل مناقب درباره چشمگيري حديثهاي
صحاح مسانيد ، موءلفان از بسياري كه حالي در.است كرده نقل
روايت كمتر يا و نكرده روايت را حديثها اين سنن و
از بدخواهان حديثها ، همين نقل دليل به گويا و كردهاند
تعقيب تحت نتيجه در و كرده سعايت عباسي متوكل نزد او
مورد علويان از پشتيباني اتهام به خانهاش و گرفته قرار
.گرفت قرار خليفه ماموران بازرسي
كتاب ساختن فراهم براي نسايي شعيب احمدبن كه است معروف
روايات از بيشتر ابيطالب ، عليبن اميرالموءمنين خصايص
در كه اين ديگر جالب نكته (5).است جسته ياري حنبل احمدبن
مسائل از بسياري در را شيعه نظر كه روايتهايي احمد مسند
اهل حديثي مجموعههاي ساير با مقايسه در ميگذارد ، صحه
كردن پيدا درصدد خاورشناسان كه است چشمگير چندان سنت ،
سو يك از احمد ميان مقايسه مقام در و برآمده امر اين علت
به مسلم و بخاري:گفتهاند ديگر سوي از مسلم و بخاري و
خودداري حديثها اين نقل از عباسيان از ترس دليل
نيرومند روحيهاي داراي و دلير چون احمد اما كردهاند ،
بيم بيت ، اهل و علي فضايل ويژه احاديث نقل از بوده ،
(6).نداشت
فضايل كه همچنان وي كه است اين حنبل ابن خصيصههاي از
برخورد در داشته ، بيان كتابهايش در را (ص)پيامبر خاندان
زبان خاندان اين فضايل بيان به همواره نيز معاصرانش با
و ميداشت بزرگ را صحابه همه آنكه با اواست ميگشوده
در اما(7)اسلامنميدانست آيين بر را آنان دهنده دشنام
كه عباسي متوكل ويژه به (ص)پيامبر خاندان دشمنان برابر
نميكرد ، فروگذار كاري هيچ از خاندان اين با دشمني در
.ميكرد دفاع خاندان اين برتريهاي از تفصيل به و "دائما
امام يعني معصوم امامان از تن چهار با احمد كه است گفتني
و (-ه 220)جواد امام ،(هـ 203)رضا امام ،(هـ 183) كاظم
با الجنات روضات صاحب.بود همعصر (-ه 254)هادي امام
شاگرد احمد:مينويسد ديلمي "القلوب ارشاد" به استناد
در را او هم طوسي شيخ (8).است بوده (ع)جعفر موسيبن امام
پژوهندگان از يكي (9).ميبرد نام رضا امام اصحاب شمار
با احمد كه ميكند پافشاري نكته اين روي نيز امامي معاصر
ايشان از بسياري از و داشته ارتباط شيعه رجال
امام مكتب به كه كساني از فراوان شماري و دانشآموخته
شمار به او شيوخ و استادان رديف در منسوبند ، (ع)صادق
نكوهش مورد ارتباطها همين خاطر به هم گاهي و ميآيند
(10).است گرفته قرار شيعه دشمنان
رفتار از متاثر كه دليل بدان احمد كه كرد ادعا ميتوان
علت به يا و بوده ايشان شاگردان يا و (ع)امامان
مناقب از زيادي مقدار انصاف ، و دليري روحيه از برخورداري
اين.است آورده خويش مسند در حديث قالب در را (ع)بيت اهل
آنها معاصر دانشوران از يكي كه است چشمگير چندان حديثها
.است گردآورده "مسندالمناقب" نام به مستقل كتابي در را
:ميشود احاديث اين از برخي به اشارهاي ذيل در (11)
از چون و كرد روميان با جنگ آهنگ هجري نهم سال در پيامبر
به طبرسي و مفيد گفته به بنا داشت ، بيم دشمنان سوءنيت
".نيست شايسته تو يا من ماندن جز را مدينه":گفت (ع)علي
داشت ، اعتماد وي بر كس همه از بيش كه را (ع)علي جهت بدين
به منافقان چون و شد جهاد رهسپار خود و گماشت مدينه در
او مقام (ع)علي به خطاب جملهاي در پرداختند ، علي بدگويي
(12)دانست موسي به نسبت هارون مقام بسان خود به نسبت را
هم است ، معروف "منزلت حديث" به كه سخن اين نقل بر همگان
باراز بيست حدود در حديث اين هم احمد مسند درداستانند
عميس ، اسماءبنت انصاري ، عبدالله چونجابربن صحابياني زبان
بار ، ده از بيش سعدبنابيوقاص ، و حذري عباس ، ابوسعيد ابن
(13).است شده نقل
اسحاق ابي بن اسماعيل يعني ابواسرائيل از عامر اسودبن
گرانبهاي ميراث دو مورد در سعيد ، ابي از عطيه از ملايي
امانت دو من":فرمودند ايشان كه ميكنند روايت پيامبر
ديگري از يكي كه ميگذارم جاي بر شما ميان در سنگ گران
تا آسمان از كه است ريسماني آن و خدا كتاب.است بزرگتر
اين.مناند بيت اهل كه من عترت ديگري و شده كشيده زمين
برمن حوض كنار در كه آن تا نپذيرند جدايي هم از دو
(14)".درآيند
از اودي حكيم عليبن از احمد بن عبدالله را غدير حديث
گونه اين يشيع بن زيد و وهب سعيدبن از ابياسحاق از شريك
خطاب و برآورد فرياد (15)"رخبه" در علي كه ، ميكند روايت
خم غدير روز در را (ص)رسولخدا سخن كس هر:گفت مردم به
تن شش و سعيد جانب از تن شش:گويد راوي.برخيزد شنيده ،
خدا رسول از كه دادند گواهي و بپاخاستند زيد جانب از
آيا":ميگفت علي درباره خم غدير روز در كه شنيدهاند
چنين آري ، :گفتند حاضران نيست؟ سزاوارتر مومنان به خدا
خدايا.اوست مولاي علي اويم ، مولاي من كس هر فرمود ، .است
(16)".بدار دشمن را دشمنانش و دوستبدار را او دوستداران
مختلف اسنادهاي با سيبار از بيش احمد مسند در غدير حديث
حديثي (17).است شده نقل اصحاب از تن ده از بيش زبان از و
كه است احمد پسر عبدالله افزودههاي از شد نقل دربالا كه
سعيدبن درباره و دانسته صحيح را آن اسناد مسند ، شارح
".است سابقه با و ثقه تابعان از يكي وي:نوشته وهبخيواني
(18)
از مسمار ، بكيربن از اسماعيل بن حاتم از سعيد بن قتيبه
از كه ميكند نقل [وقاص ابي سعدبن ] پدرش از سعد عامربن
:ميگفت خيبر روز در شنيدم (ع)علي فضيلت مورد در پيامبر
دوست را رسولش و خدا كه داد خواهم مردي دست به را پرچم"
همه ما ".دارند دوست را او رسولش و خدا و دارد
نزد را علي:فرمود [ديديم].كرديم دراز را گردنهايمان
دردمند چشم با را علي فرمان اين پي در.بخوانيد من
به را پرچم و ماليد وي چشم بر دهان آب پيامبر.آوردند
مسلمانان روي به او دست با را خيبر خداوند و داد دستش
و را خود فرزندان ما آوريم حاضر":آيه كه زماني و.گشود
علي ، (ص)خدا رسول شد ، نازل (19)"را خود فرزندان شما
اينان بارخدايا ، ":گفت و فراخواند را حسين و حسن فاطمه ،
(20)".هستند من خاندان
عمار ابي شداد از اوزاعي از مصعب محمدبن از احمد همچنين
نزدش گروهي كه اسقع بن برواثله:گفت وي كه كند روايت
و برخاستند چون.كردند ياد علي از آنانشدم وارد بودند ،
(ص)خدا رسول از آنچه از را تو ميخواهي:گفت واثله رفتند ،
(ع)فاطمه نزد:گفت واثله.آري:گفت او.سازم آگاه ديدم ،
(ص)خدا رسول نزد:گفت او.بگيرم سراغ علي از تا رفتم
همراه خدا رسول كه اين تا نشستم او انتظار در.است رفته
دست در دست يك هر حسين و حسن آمده حسين و حسن و علي با
نزديك فاطمه و علي به و شد وارد پيامبر.داشتند پيامبر
برروي را حسين و حسن و خود برابر در را دو آن و گشت
روي به را خويش عباي يا جامه آنگاه.نشاند خويش زانوان
ليذهب يريد انما":كرد تلاوت را آيه اين و كشيد آنان
آن از پس (21)."تطهيرا يطهركم و البيت اهل الرجس عنكم
من اهلبيت و مناند بيت اهل اينان خدايا":گفت
(22)".سزاوارترند
عليزاده مهدي
:پاورقيها
نامهاي ترتيب به حديثها آن در كه گويند را حديثي -1
(ص)پيامبر از پس حديث اسناد در مرجع نخستين يعني صحابه ،
.باشد آمده گرد
.(855م- ه/780 164241) -2
و 13 مورخه 8 همشهري روزنامه به بيشتر اطلاعات براي -3
فرهنگ تاريخ در حديث تدوين" عنوان ذيل صفحه 9 بهمن 1378
.شود مراجعه "اسلامي
ص احمد ، مسندالامام ختم في الائمه المصعد الجوزي ، ابن -4
.39
.ص 476 ايران ، و اسلام متقابل خدمات مطهري ، مرتضي -5
القاهره ، السادسه ، الطبعه الاسلام ، ضحي امين ، احمد -6
.123-صص 122 ج 2 ، م ، المصريه ، 1961 النهضه مكتبه
.ص 165 كتاب ، همان الجوزي ، ابن -7
تهران ، الجنات ، روضات الخوانساري ، الموسوي باقر محمد -8
. ص 187 ج 1 ، ق ، اسماعيليان ، 1390 مكتبه
ص ج 2 ، م ، النجف ، 1961 الرجال ، الطوسي ، حسن بن محمد -9
.260
صص جلد 2 بيروت ، 1971 ، نهجالبلاغه ، شرح حيدر ، اسد -10
.503 ، 506
.ص 154 ش ، قم ، 1371 مسندالرضا ، استادي ، رضا -11
تهران ، 1361 ، اسلام ، پيامبر تاريخ آيني ، ابراهيم محمد -12
.586-صص 578
بيروت ، 1987م ، المختار ، مرشد السلفي ، عبدالمجيد حمدي -13
.ص 229 ج 1 ،
.ص 14 ج 3 ، ،-ه ميمنيه ، 1313 چاپ المسند ، حنبل ، ابن -14
:نك كوفه ، نزديك و قادسيه مقابل در روستايي "احتمالا -15
. ص 33 ج 3 ، البلدان ، معجم
م ، قاهره ، 1958 شاكر ، احمد چاپ المسند ، حنبل ، احمد -16
.شماره 950 حديث
.صص 156 ، 157 ج 3 ، المختار ، مرشد السلفي ، -17
.حديث اين ذيل شاكر احمد توضيحات -18
. آيه 61 عمران ، آل -19
.شماره 1608 حديث شاكر ، احمد چاپ المسند ، -20
.آيه 33 احزاب ، -21
.ص 107 ج 4 ، ميمنيه ، چاپ المسند ، -22
|