تكيهاي تئاترهاي نخستين و "تكايا"
هر و داشت تكيه چندين ناصرالدينشاه ، عصر در تهران *
تهران از كويي و محله
داشت دارالخلافه ، تكيهاي بازارهاي و بيشترگذرها نيز و
;سرآغاز
سوگواري مراسم اماكن براي ايران در كه "تكيه" اصطلاح
ديگري جاي هر مورد در ميرود ، كار به شيعيان دستهجمعي
در خواه گيرد ، قرار استفاده مورد مقاصدي چنين براي كه
گنجايش كه ساخت ، خوش بنايي خواه و شهر چهارراههاي وسط
در اما.ميشود برده كار به نيز ، دارد را تن هزاران
اماكن ميان كلي ، بهطور كه جاست به "تكيه" تاريخ بررسي
ميرفته كار به سوگواري مراسم براي ديرباز از كه مختلفي
اصل در نوزدهم ، سده اواخر در كه ثابتي تماشاخانههاي و
فرق شد ، ساخته تعزيه نمايشهاي كردن متمركز براي
.بگذاريم
خامنه مجيدي فريده
تكايا تاريخچه
براي بغداد شهر در دهم سده در كه "اثير ابن" گفته اين
تصريح را چيزي ميشدند برافراشته خيمهها محرم ، مراسم
مراسم جاي براي تعزيه نمايشهاي ظهور تا كه ميكند
براي سرپناهي و باز فضايي با بود ، ضروري سوگواري
معمول تعزيه نمايشهاي كه آن از پس حتي.شركتكنندگان
سوگواري مراسم برنامه از مشخصي بخش صورت به بعدها و شد
اماكني ديگر و شخصي منازل مساجد ، ،"ميادين" درآمد ، محرم
بودند ، استفاده مورد ديني مراسم براي "معمولا پيشتر كه
مكانهايي به سهولت به موقت صحنههاي از استفاده با
.شدند تبديل تعزيه نمايشهاي جهت مناسب
دائمي ساختمان بر كم دست كه مكتوبي مدرك قديميترين
به كه است كتيبهاي دارد ، دلالت سوگواري مراسم مختص
خود بر را م 1786/ق 1202.-ه تاريخ "ماسه هنري" گفته
اين او.است موجود استرآباد در منزلگاهي در و دارد
است ذكر به لازم.مينامد (تكيه) ""خانقاه" را منزلگاه
شمار به تكيه نوعي هم آنها كه) خانقاهها و تكيهها
در.بودند معروف ايران در دور زمانهاي از (ميرفتند
و ميآمدند گردهم آنجا دراويش و صوفيان "معمولا گذشته
گرچه واقع در.ميپرداختند خود خاص مراسم اجراي به
كه ميرود احتمال و مينامد خانقاه را تكيه "ماسه"
متن معالوصف باشد بوده جايي چنين استرآباد ، منزلگاه
مراسم برپايي محل عنوان به جايي كه ميكند آشكار كتيبه
همه كه تكيه صحن" كه عبارت اين و است داشته وجود محرم
به اشاره بايد "ميگريند كربلا شهيدان براي آن در عالم
اين در كه باشد ، بوده تكيه بناي كل "احتمالا يا و بخشي
.است شده آورده كتيبه
سال 1786 اوايل در "ماسه" كه اطلاعاتي بنابر حال ، هر به
"تكيهاي صحن" وجود كه است اين در كتيبه اهميت كرد ، ثبت
.مييابد قطعيت سوگواري مراسم براي
از استفاده تعزيه ، تاريخ طول تمام در چند هر واقع در
نخستين كه ميرسد نظر به ولي بود ، معمول موقتي اماكن
و تشريفات نمودن متمركز براي "مشخصا كه تماشاخانههايي
مربوطند نوزدهم سده نخست دهه به بناشد ، تعزيه نمايشهاي
كه منطقهاي خزر ، درياي كناره استانهاي در "اكثرا و
.شدند پيدا بود ، نيز تشيع هواداران دژ پيشتر
معتبرترين از.شدند ايجاد اهميت با تكيههاي سرانجام و
دولتي تعزيههاي آن در كه تهران تكيههاي وسيعترين و
"ميرزاآغاسي" حاج تكيه ،(دولت تكيه از قبل) ميشد برگزار
"عباسآباد" تكيه يا "عباسآباد معركه" تكيه كه بود
"شيل كلنل" همسر "شيل لدي" گفته بنابه.ميشد ناميده
شش تماشاخانههاي بهترين از تكيه اين انگلستان ، سفير
ساختماني تكيه ، اينميآيد حساب به نوزدهم سده آخر دهه
خانم اين فراوان توجه مورد تهران در سال 1849 در كه بود
"صدراعظم" تكيه باني كه ميكند اظهار او.گرديد واقع
گنجايش كه ميكند ، توصيف بزرگي عمارت را تكيه و بوده
بخصوص مردم شديد استقبال چون.دارد را نفر هزار چندين
تكيه فضاي تنگي و مذهبي نمايشهاي اين از زنان
كار و ميكرد توليد ناراحتي و ازدحام لاجرم عباسآباد
و زمان اقتضاي و ميساخت مختل را شبيهگرداني اجراي
اين از بود ، طالب را وسيعتري و بزرگتر تكيه نيز اوضاع
دستور دادن ضمن شاه ناصرالدين هجري ، سال 1283 در جهت
و ايجاد براي نيز را فرماني شمسالعماره ، بناي شروع
دوستعليخان به سلطنتي ، ارگ داخل در بزرگي ، تكيه تاسيس
ميلادي ، سال 1873 در واقع ، در.كرد صادر معيرالممالك
تماشاي براي كرد ، سفر انگلستان به شاه ناصرالدين وقتي
تحت چنان و شد دعوت "هال آلبرت" تماشاخانه به كنسرت
مهندسان از بازگشت ، تهران به وقتي كه گرفت قرار تاثير
كه سازند گلستان كاخ كنار در را آن مشابه تا خواست خود
.است (دولت) دربار تكيه همان
تكيه برد ، نام ميتوان كه ديگر مهم تكيههاي از
تكيه آقاسي ، ميرزا حاج تكيه وليخان ، تكيه سپهسالار ،
تكيه قورخانه ، تكيه بزاز ، اسماعيل تكيه نوروزخان ،
تكيه چندين و تن چهل سيدنصرالدين ، تكيه تكيه بربريها ،
.بود ديگر
تكيه ساختمان
بزرگ چادرهاي فصل ، اقتضاي مناسبت به تكيهها ، بيشتر در
شمار به تكيهها گونه اين سقف واقع در كه ميافراشتند ،
تزئيني نقشهاي با گاه و ساده گاه چادرها اين.ميرفت
مردم ، رفتوآمد راههاي بر علاوه تكيهها ، اين.بود همراه
و سواران و قافله كه داشتند نيز ديگر مدخل دو "معمولا
خارج نقش اجراي از پس و شده داخل آنجا از شبيهخوانان ،
لباس تغيير يا و تعويض براي تكيه ، پشت فضاي به و گرديده
در مربعي يا گرد سكوي ،"ضمنا.ميرفتند استراحت يا و
ميشد گرفته نظر در شبيهخوانيها براي تكيه ، وسط
و زنجيرزنان تا بازميگذاشتند راهي سكونيز ، پيرامون
ساختمان مورد در.بگذرند آنجا از قافلهها ، و سواران
مرحوم كه قراري به":است شده آورده نيز ، دولت تكيه
روزنامه در شاه ناصرالدين انطباعات وزير اعتمادالسلطنه ،
دولتي عالي بسيار بناهاي از دولت تكيه است ، نوشته ايران
و است آجر از همه و شده ساخته طبقه چهار و مدور كه است
ساختهاند آن سقف براي آهن ، و كلفت چوبهاي از دايره هشت
در.است رفته كار به بسيار مهارت آن نجاري صنعت در كه
چوبي طاقهاي آن روي به كرباس از پارچهاي محرم ، ايام
در و باشد مصون آفتاب و باران آسيب از كه ميكشند ،
و بنا اين.ساختهاند عالي بناهاي بعضي هم ، تكيه اطراف
فرسنگي پنج از.است عظيمي كوه همچون شهر ميان در تكيه ،
مساجد گنبدهاي بنا اين جز به و پيداست آثار اين تهران ،
اين.نيستند نمايان هيچ هستند ، مرتفع بسيار كه غيره و
عمارت) باغ همين به هم در يك و دارد متعدد درهاي تكيه
چون مظفرالدينشاه ، سلطنت اواسط در.است باز (گلستان
كرده ايجاد خرابيهايي چهارم ، طبقه در چوبي پوشش فشار
طبقه ، يك اين از بنا ديگر قسمتهاي حفظ براي بود ،
تكيه بناي هرحال ، به.ساختند منهدم را آن و شده صرفنظر
يافته تزئين معرق كاشيهاي با و بود شده ساخته آجر با
جلب را بيننده هر نظر زيبايي و تناسب نظر از كه بود ،
بود ولات و حكام و وزيران مخصوص بنا ، اول طبقه.ميكرد
را طاقنماها از يكي ميبايست ايالت ، و وزارتخانه هر و
.سازند آماده را آن كرده ، تزئين
يك را غرفهاي هر":خودمينويسد خاطرات در سياح ، حاج
ثروت با رجال و بزرگ شاهزادگان و امرا و وزراء از نفر
و شالزري از پرقيمت چيز هر و ميكند آذينبندي خود
كه بلورآلات و جواهرات و چراغ و اعلي قاليچههاي و حرير
داده زينت مختلف شكلهاي به و كرده جمع آنجا در دارند ،
من غرفه بايد كه يكديگر ، با رقابت به و ميدهند نمايش
كه ميكنند خرجها ميكشند ، زحمتها باشد ، مزينتر همه از
كه دارد مخصوص غرفهاي كه هم شاه...دارد تماشا "واقعا
...دارد هم دوربين و ميآيد است ، تكيه جاي همه بر مشرف
حاضر تعزيه در رجال همين از يكي دعوت به خود او و
"...ميشود
روزنامه هشتم جلد در السلطنه ، اعتماد خاطرات در همچنين ،
عمارت سمت از.نبود كسي بود زود صبح...":كه است آمده
مجدالدوله امسال كردم ، غريبي تماشاي شدم ، تكيه وارد
طناب چندين تكيه ، بست چوب يعني سقف به و نموده اختراعات
آويخته معلق گشوده چتر هم به فاصله ذرع شش پنج و كشيده
قبيل اين از و مخمل و زري را چترها ميان فاصله و
"...آويخته مشابه پارچههاي
تكيه در رسوم و آداب
داشت تكيه چندين ناصرالدينشاه ، عصر در تهران كه گفتيم
بيشتر نيز و تهران كويهاي و محلات از كويي و محله هر و
در كه داشت تكيهاي دارالخلافه ، بازارچههاي و گذرها
شبيهخواني و عزاداري روزهاي "معمولا كه خاصي روزهاي
اين كه شود گفته بايد.ميشدند حاضر تكيه آن در بود
محلات نيكوكار و خيرانديش افراد از جماعتي را ، تكيهها
"معمولا و ميساختند سوگواري ، مراسم اقامه و تعزيه براي
و تيمچه و حجره و دكان چندين خيرانديش ، بانيان اين هم
و تكيهها مرمت و تعمير و نگهداري براي را مغازه
تكيهها ، اكثر ولي ميكردند ، وقف تعزيه برقراري
و كوشش و همت به بنا گذر و محل هر اهل و بود بيموقوفه
را تكيه عزاداري روزهاي در ساله همه خودشان ، بزرگواري
مراسم نميگذاشتند و ميانداختند راه جهت هر به باري
يك هركدام تكيههاشود تعطيل معموله سوگواري و تعزيت
كه هنگامي در ميبايست متصدي ، اين و داشت متصدي نفر
اينكه ، محض بهنمايد پذيرايي واردين از است ، داير تكيه
دادن از بعد متصدي ميرسيد ، طاقنما به واردي تازه
قند و قهوه بلور ، نعلبكي و ورشو كوچك سيني در گلاب
و شربت "فورا بود ، تابستان در عزاداري اگرميداد
قليان و چاي شربت ، دنبال به همچنين ، و ميگرداند آبيخ
يا و مسئول را ، طاقنماها در پذيرايي هزينه.ميآورد هم
.ميداد خود فتوت كيسه از طاقنما صاحب
عاشورا ، و تاسوعا روزهاي خاصه محرم ، ماه روزهاي در باري ،
سوي به همه و ميشد خالي تهران دارالخلافه خانههاي
در تهران مردم.ميگرديدند روان حسينيهها و تكيهها
ميشد ، انجام تكيهها در كه عزاداريهايي در شركت كار
نماز اقامه از بعد "اكثرا كه بودند ملتهب و مشتاق چنان
عزاداري ، و روضهخواني شروع به مانده ساعت چند يعني صبح ،
.ميكردند حركت تكيهها سوي به جا گرفتن براي
بالايي غرفههاي از يكي دولت ، تكيه در شاه مخصوص اطاق
هم ، شبها و بودند آويخته مشكي پردهاي آن جلوي كه بود
و شاه كه بود اين علت و نميكردند روشن آن در چراغي
.كنند تماشا را تعزيه صحنههاي بتوانند آزادانه مردم ،
شب ميشد ، انجام تكيه در كه شبيهگرداني ، مراسم گاه هر
لالهها و تكيه چهلچراغهاي تمام ميگرديد ، برگزار هنگام
متجاوز زدهاند ، كه تخميني به بنا و ميكردند روشن را
.ميشد برافروخته تعزيه اجراي هنگام شمع ، پنجهزار از
بود آويزان تكيه آهنين گنبد وسط از نيز بزرگ چهلچراغ يك
.ميكرد روشن را وسط فضاي كه
دارالخلافه ، اشراف و اعيان مردان براي چه و زنان براي چه
بود ، شده ساخته (زنبوران خانه مانند) مخصوص ايوانهاي
در خانمها.ميآراستند رنگارنگ گلدانهاي با را آنها كه
زنبوري ، پرده از مقصود مينشستند ، زنبوري پردههاي پشت
و تعزيه مجلس آن پشت از خانمها ، كه بود پردههايي
از كسي كه صورتي دركنند تماشا ميتوانستند را جمعيت
.ببيند را آنها نميتوانست بيرون
تكيه نمايشهاي
سنگ از متر يك بلندي به سكويي تكيه ، وسط در كه گفتيم
بازيگران و شبيهها و ميگفتند تخت آن به و بودند ساخته
بر بود ، شده برقرار آن طرف چهار در كه پلههايي از
.ميكردند اجرا را محوله نقشهاي و ميرفتند آن بالاي
سنگ از يكپارچه و پله بيست با بزرگي منبر تكيه ، بربالاي
فراز بر وعاظ تعزيه ، شروع از پيش كه بود ، شده نصب مرمر
آلعبا مصيبت ذكر و كربلا واقعه شرح به رفته ، آن
حركت براي راهي نمايش ، سكوي پيرامون در.ميپرداختند
و ورود و درشكهها و شترها و فيلها و سوارها و دستهها
تكيه ، منبر اطراف.بودند ساخته خوانها تعزيه گردش
براي و ميآمدند گرد واعظ و روضهخوان سيصد از متجاوز
پس و رفته منبر برفراز ديگري ، از پس يكي مجلس ، كردن گرم
كه آنگاه تا ميآمدند ، زير به مختصري ، روضه خواندن از
و ميگرفت قرار مخصوص جايگاه در شده ، وارد تكيه به شاه
آغاز تعزيه و يافته پايان روضهخواني مجلس وقت آن
بودند يكصدتن بر بالغ "قاعدتا تعزيهخوانها ، ميگرديد
اصطلاح به يا و راهنمايي به را لازم تمرينهاي "قبلا كه
از يكي در و كرده "البكاء معين" كارگرداني ، امروز
خوش نابالغ جوان و ميآمدند گرد تكيه ، وسيع دالانهاي
آنها از جلوتر اندكي بود ، معروف "بچهخوان" به كه آوازي
غمانگيزي و موثر ولي رسا ، و دلنشين صوت با و ايستاده
نوحه سپس و ميخواند را محتشم اشعار بندهاي از بيت چند
كه آن از پس و ميافتادند راه به آهسته و سرداده جمعي
.ميرفتند آن بالاي بر ميگشتند ، سكو يا تخت دورگرد يك
قرار رديف به كرده ، تعظيمي شاه جايگاه برابر در ابتدا
و متوسط قامتي داراي كه معينالبكاء ، بعد و ميگرفتند
و بود انبوه محاسني و پرپشت ابرواني و درشت چشمهاي
بر شالي و دربر سياهي وجبه برسر بخارا پوست از كلاهي
لولههاي و ميگرفت بدست را بلندي عصاي ميان داشت ، كمر
.ميكرد نگاه بود ، زده شال بدور كه را تعزيه اشعار نسخه
از بدست ، صندلي يك هر قرمزپوش ، فراش چندين وقت ، اين در
.ميچيدند تخت گرد را آنها آمده ، بالا پلهها
علم جلو در.ميشدند وارد كچيان زنبور آنگاه ،
پيش بود ، قيمت گران شالهاي طاقه به مزين كه زنبوركخانه ،
نيهاي با نيزهدار ، سواران دسته آن متعاقبميآمد
مركبهاي بهترين بر كه گلابتون ريشه و سرطلا قرمز دسته
.ميشدند صحنه وارد بودند ، سوار شاهي
طلا چماقهاي با سوار ، فراش و يساول سواران آن ، بدنبال
تنها كه اعراب ، آنها سر پشت و ميگذشتند آمده بردوش ،
به و ميآمدند داشتند ، پا به شلواري و برسر عقال و چفيه
ده آنها عقب از و گشته داخل ميخواندند ، نوحه عربي زبان
.ميشد وارد نظامي موزيك دسته
وقار و جلال و طمانينه با نقارهخانه شترهاي آخر ، دست
لباسهاي با كه سرناچيان آنگاه و ميگذاشتند تكيه در قدم
نوازندگي به شروع بودند سوار اشتران پشت بر قرمز
با متناسب كه لباسهايي با تعزيهخوانها سپس و ميكردند
تزئينشده مركبهاي بر سوار بود محوله نقشهاي و موضوع
تكيه در تعزيه ترتيب ، اين به و ميگرديدند صحنه وارد
بود ، غريبان شام به معروف كه هنگام شب.ميشد آغاز دولت
تكيه در شبيهخواني.ميگرديد تجديد ديگري شكل به نمايش
در ولي ، .ميشد برگزار بيش و كم قاجاريه ، اواخر تا دولت
اين تا نداشت ، را سابق جلوه و رونق آن ديگر اواخر اين
مراسم ديگر مسائل و مشروطيت انقلاب علت به "تدريجا كه ،
.شد متروك و شد فراموش هم دولت تكيه در تعزيه
اتفاق دولت تكيه در كه توجه خور در و مهم رويدادهاي از
منصوب و احمدشاه عزل و موءسسان مجلس نخستين تشكيل افتاد ،
.بود موقتي حكومت رياست به سپه سردار شدن
:ماخذ و منابع
نويد ، انتشارات ايران ، تعزيهدر صادق ، همايوني ، -1
.شيراز ، 1368
ترجمه ايران ، پيشرو هنربومي تعزيه پتر ، چلكووسكي ، -2
.تهران ، 1367 فرهنگي ، و علمي انتشارات حاتمي ، داود
انتشارات چهارم ، چاپ تهران ، دارالخلافه ناصر ، نجمي ، -3
.تهران ، 1356 اميركبير ،
|