تاريخ داوري
.دولتمردان و سياستسازان:دستهاند دو سياستمداران
كه ميشود اطلاق سياسي مردان از دسته آن به سياستسازان
برنامهريزي ميانديشند ، سياسي نظام روح از الهام با
در حركت به را دولت ماشين سياسي ، نهادسازي با و ميكنند
گروهها و احزاب منافع از فارغ "معمولا اينان.ميآورند
به لاجرم و ميكنند سياسي نظام ايدئولوژي وقف را خود
همين.ميشوند تبديل سياسي قدرت انفكاكناپذير پاره
سياسي حقيقت كه ميكند وادار را سياستسازان عام ، خصلت
و بجويند ايدئولوژيك - سياسي نظام مصالح لابلاي در را
.دهند قرار مصالح اين خدمت در را واقعيت تفسير
كه ميشوند تبديل چهرههايي به تدريج به سياستسازان
قرار سياسي نظام نام كنار در انعكاسي ، صورت به آنها نام
- ناكاميها بويژه - ناكاميها و كاميابيها و ميگيرد
.ميشود نوشته آنها نام به
با "معمولا اينانهستند دولتمردان دوم ، گروه
يا انتخاب - سياسي نظامهاي در رايج حقوقي مكانيسمهاي
انجام را خود ماموريت ميرسند ، قدرت به - انتصاب
دگرديسي با نيز دولتمردان از برخي.ميروند و ميدهند
طبقه به و ميدهند ماهيت تغيير سياسي ، رفتار در
قالب در كه مادام دولتمردان ، ميپيوندند سياستسازان
از گوشهاي مسئوليت ميكنند وظيفه انجام خود معمولي نقش
محدود چارچوب همان در ميگيرند ، عهده به را دولت ماشين
ناموفق يا موفق - محدود كارنامهاي با و ميكنند فعاليت
.ميسپارند آيندگان به را خود جاي -
بخشي مسئوليت خود ، محدود اختيارات اقتضاي به دولتمردان
با "غالبا و مياندازند ديگران دوش به را ناكاميها از
بار هر از پس خود ، سياسي كارنامه از رضايتمندي احساس
نقش براي خود چهره بازسازي به قدرت از كنارهگيري
راحتي به اينان.ميپردازند ديگر زماني در تازهاي
كاميابيها ميكنند ، نقد ساختهاند خود كه را گذشتهاي
به را ناكاميها و مينمايانند خود كوششهاي محصول را
و ميبرند سود منافع جابجايي از ;ميگذارند موانع حساب
تغيير را خود قدرت پايگاه و طبقاتي جايگاه راحتي به
.ميدهند
دوش بر "معمولا سياسي نظامهاي استراتژي بنابراين ،
در.است دولتمردان دوش بر آنها تاكتيك و سياستسازان
جهان ، سياسي نظامهاي بيشتر خلاف ايران ، بر سياسي نظام
جايگاهي رفسنجاني هاشمي و است اندك سياستسازان تعداد
سياسي نظام كه دهه 60 در هاشمي.دارد اندك گروه اين در
و سياستساز مردان به زماني هر از بيش ايران ،
همه از ;شد "انقلاب سخنگوي" داشت نياز مسئوليتپذير
سراپرده به را نقدها و كرد دفاع علن در آن دستاوردهاي
كه آنطور - او.نبازد نقش "انقلاب قدرت" تا كشيد حكومت
تا ايستاد انقلاب ياران ميانه در همواره - است مشهور
متفاوت برنامههايي اما واحد هدفي كه انقلابيوني طيف
ميخواست سياسي نظام كه را رازهايي ;نگلسد هم از داشتند
نظام كه را آنهايي و داشت نگه سينه در بماند مكتوم
.گرفت عهده به بگذارد ميان در مردم با ميخواست سياسي
و سياستسازي مسئوليت ميبايست كه نيز دورهاي در
را دولتمردياش بگيرد ، نقش عهده به توامان را دولتمردي
رياست دوران در وي.داد قرار سياستسازي نقش خدمت در
استراتژي به دولتمردان دادن عادت براي جمهورياش
مامني به را "استراتژيك مطالعات موءسسه" سياستسازي ،
شده حذف قدرت گردونه از كه كرد تبديل دولتمرداني براي
سال و 9 ميشدند پختهتر ميماندند ، ميبايست اما بودند
اسلامي انقلاب عصر اصلاحي جنبش بزرگترين پرچمدار بعد
شد رقابتي وارد گذشته سال - نمط همين بر - وي.ميشدند
گمان زيرا نداشت ، آن نتيجه از بيمي خودش گفته به كه
از يكي به را سياستسازي انديشه آمدنش با ميكرد
اما.برد خواهد مجلس يعني سياسي قدرت اصلي كانونهاي
.نشد اين نتيجه
از تا شد منصرف مجلس به رفتن از پيش روز دو هاشمي ، آقاي
هاشمي نامه متن در كه آنطور.نماند باز بزرگتر هدفي
داد ، ترجيح او است آمده تهران مردم به خطاب رفسنجاني
ميزند ، لطمه سياستسازي نقش به دولتمردي نقش كه حال
ابرهاي لابلاي در ملي وحدت تا كند تدبير آنچنان
.نشود گم ابهامزا
نشانهگيري درست هدف اين تشخيص در اگر رفسنجاني هاشمي
.كرد خواهد ياد نيكي به او از تاريخ بيترديد باشد كرده
|