بشريت نياز ;انساني توسعه
اجتماعي كار تقسيم و احزاب
بشريت نياز ;انساني توسعه
(پاياني بخش) كشورها توسعه و سوم هزاره
صاحبان كه شد خواهند رعايت صورتي در تنها راهبردي قوانين
خود دارند ، اختيار در را قدرت مراكز كه كساني و قدرت
مورد نيز دليل اين به و بوده قانون از تبعيت واقعي نمونه
اختيار در دليل به قدرت صاحبان چنانچهگيرند قرار تشويق
به يا و كنند فروشي فخر جامعه مردم ساير به قدرت داشتن
برخلاف حتي يا و كنند بياعتنايي بينالمللي قوانين
در كنند عمل خود مردم واقعي حساسيتهاي و عمومي احساس
خواهد بوجود بيقانوني و بينظمي از آكنده فضايي بلندمدت
مربوطه جامعه در عديده مشكلات بروز آن نتيجه كه آمد
بزرگ قدرتهاي كه است اين من نظر دليل همين به.بود خواهد
مناسب الگويي ارائه مسئوليت بينالمللي مدني نهادهاي و
الگويي دارند ، برعهده قدرتمندان رفتار نحوه و اجرا در را
آن خصوص در همگان و باشد دفاع قابل قانون نظر از كه
از يكي بهعنوان ملتي هر همچنين.باشند داشته نظر اتفاق
كه نمايد سعي نبايد بينالمللي ، جامعه مسئول اعضاء
ديگران براي نميكند ، رعايت خود كه را اصولي و قوانين
.نمايد تجويز
به نسبت كه است اين در ايدهال حاكميت يك دوم ويژگي
در.باشد داشته خاصي توجه جامعه ضعيف و محروم طبقات
و اساسي ارزشهاي و حقوق بر مبتني كه مدني جوامع تمامي
تا ميگيرد صورت ويژهاي تلاش همواره است ، انساني والاي
حقوق.آيد عمل به لازم حمايتهاي محروم و ضعيف اعضاء از
حق حيات ، حق:از عبارتند زمينه اين در انسانها اساسي
حق تبعيض ، عدم مالكيت ، حق امنيت ، و آزادي از برخورداري
برابر در خانوادگي و خصوصي حريم از حمايت راي ،
...و خودسرانه مداخلههاي
حقوق پذيرش كه پذيرفتهاند را واقعيت اين همگان امروزه
اقتصادي ، اجتماعي ، اساسي ، حقوق با متناقض نميتواند بشر ،
و آسيبپذير و ضعيف اقشار اساسي حقوق توسعه ، حق فرهنگي ،
در.باشد...و كودكان زنان ، اقليتها ، نظير جامعه محروم
و تساهل پذيرش ايدهال ، حاكميت وجود لازمه سوم ، مرحله
تا ميآورد فراهم را امكان اين ما براي كه است نظر وسعت
كه آنجايي از.كنيم درك و پذيرفته را آراء و عقيده تنوع
براي تساهل هستند ، مجموعه يك اجزاي دموكراسي و تساهل
سوي به گرايش.است اجتنابناپذير امري جوامع پيشرفت
زندگي ، تلخ حقايق و جديد آراء پذيرش عدم و تنگنظري
نسبت بايد توسعه حال در كشورهاي كه است خطرناكي بيماري
.نمايند مبذول را بيشتري احتياط آن به
اين.است آن بودن خودكفا در ايدهال حاكميت واقعي مفهوم
به اعتماد نوعي حقيقت در بلكه نيست سياسي شعار يك "صرفا
وجود حكومت نوع اين شهروندان انديشه و قلب در كه است نفس
به كه است اين اينجا در بودن خودكفا از من منظور.دارد
و نخوت دچار رهگذر اين از و داشته اعتماد خود داشتههاي
ابزار جامعه ، اينكه يعني بودن خودكفا.نگشت بيهوده غرور
كمك و ترحم به ديگر و باشد داشته اختيار در را لازم رشد
خودكفا ديگر معناي حال ، عين در.نباشد متكي دولتها ساير
انديشه و ذهن يعني باشد ، باز جامعه فضاي كه است اين بودن
كه چرا بگذاريم باز تحولات جريان و جديد آراء به را خود
.است نرسيده بزرگي و عظمت به تنهايي به جامعهاي هيچ
و مستقل هند نخستوزير اولين كه نهرو ، لعل جواهر
باز كه بود معتقد بود ، هند خارجي سياست معمار اصليترين
ملت هر رشد اصلي عوامل از يكي جامعه هر فضاي بودن
را هند جامعه ، فضاي بودن بسته كه كرد ثابت وي.ميباشد
هر بودن منزوي -امر اين و ميسازد منزوي جهاني جامعه در
جهاني جامعه پيشرفتهاي از كشور آن كه ميشود موجب -كشوري
ايدهال حاكميت اصلي جوهره شده ، ذكر موارد.بماند دور به
را فوق اصول باشيم قادر ما اگر و ميدهند تشكيل را
بگنجانيم ، خود جوامع فعلي حاكميت در تكميلي بخش بهعنوان
ناشي ضعفهاي از بخشي آنها سايه در توانست خواهيم يقين به
مدني جامعه توسعه در كه را خاص مدني نهادهاي نبود از
.بگذاريم سر پشت ميكنند ، ايجاد مانع
اصلي نياز :انساني توسعه
در.است فرآيند يك آغاز تنها "ايدهال حاكميت" يك گزينش
با كه را توسعه الگوهاي از برخي بايد ما موضوع اين كنار
توسعه الگوهاي و انداخته دور به شدهاند روبهرو شكست
با كه پذيرفتهاند همگان امروزه ، .ببنديم بكار را جديدي
يعني:است جامعه آن مردمان جامعه ، هر گنجينه ارزشترين
و مادي منابع از مهمتر بسيار جامعه يك انساني منابع
كه است جامعهاي يافته ، توسعه جامعه.است آن طبيعي
خود انساني منابع شايستگيهاي و استعدادها است توانسته
منابع نيافته ، توسعه جوامع در كه حالي در.سازد شكوفا را
رو اين از.ميكنند زندگي سردرگمي وضعيت در آن انساني
لازم استفاده مورد انساني خلاق انديشههاي كه است لازم
نيز كشورها توسعه براي جهاني تلاشهاي محور و گيرند قرار
براي لازم ابزار بتوانند تا باشد استوار امر اين بر بايد
پنهان انساني استعدادهاي و منابع و انرژي از بهرهبرداري
.آورند دست به را توسعه حال در كشورهاي در
نيازهاي به كه است پاسخي از بخشي ايدهال حاكميت گزينش
مساعي تشديد از است عبارت ديگر بخش.ميشود داده جامعه
و تحصيلات عمومي ، آموزش سوادآموزي ، گسترش براي
كشورهاي جمعيتي نيازهاي بنابه جامعه افراد شايستگيهاي
.توسعه حال در
از بسياري سران شركت با كه اجتماعي توسعه كنفرانس در
شرايط تا بود اين نهايي هدف بود ، شده برگزار كشورها
براي عمومي ، و عالي آموزش به دسترسي براي شهروندان تمامي
شدند متعهد عضو دولتهاي هدف ، اين با.باشد يكسان همگان
عمومي و بيسوادي كردن ريشهكن براي را ملي راهكارهاي تا
به دسترسي شرايط ساختن يكسان و پايهاي آموزشهاي كردن
ماست بر لذا.گيرند بكار جوان دختران و زنان براي آموزش
نو از را خود تعهدات ديگر بار اهداف ، اين تحقق براي تا
توليدات و اوليه مواد امروز ، جهان در.سازيم عملي
و مواد اين وفور.ميشود يافت وفور به صنعتي كارخانههاي
كشتي ، اتومبيل ، نفت ، فولاد ، از ، اعم توليدات
است واقعيت اين موءيد حال هر در..و تلفن ميكروپروسسور ،
مقابل در.است لازم حد از بيش كالاها اين عرضه ميزان كه
جامعه براي آن ميزان يا و ميشود يافت ندرت به كه آنچه
بويژه انساني مهارت و دانش نميكند ، كفايت جهاني فعلي
از كه است افرادي حرفهاي استعدادهاي و شايستگيها
عبارتند افراد اين.برخوردارند عالي تحصيلات و آموزشها
مهندسان ، سيستمها ، تحليلگران برنامهريزان ، :از
.حاذق جراحان مبتكران ،
در كافي شايستگي و مهارت داراي كه متخصصاني و مهندسان
بسيار و دارند را كيميا ارزش هستند ، خود تخصصي زمينه
آنها تعداد از بهروز روز ديگر سوي از و ميباشند كمياب
را اقداماتي ما هندوستان در پيش ، مدتي ازميشود كاسته
منابع ارزيابي به بتوانيم آنها طريق از تا كردهايم آغاز
داراي كه هندي جوانان از دسته آن.بپردازيم خود انساني
نظير هستند ، مختلف سطوح در دانشگاهي تحصيلات
پزشكي ، مختلف شاخههاي كامپيوتري ، برنامهريزيهاي
و ميباشند متمايز بقيه از فني ، رشتههاي يا و مهندسي
.ميبالد آنها بوجود هند
مردان ميكنند ، هندوستان وارد خارجي ارز كه كساني امروزه
ميگيرند قرار متخصصان نخست رديف در كه هستند زناني و
...و مهندسان پزشكان ، كامپيوترها ، برنامهريزان نظير
ارزي منابع از يكي ميشود هند عايد طريق اين از كه سودي
و است افزايش حال در سرعت به كه ميآيد شمار به كشور مهم
كه نقشي.دارد را كشور ارزي ذخيره افزايش در بزرگي سهم
ايفا بينالمللي عرصه در هند متخصصان ترتيب اين به
توسعه حال در كشورهاي سوي از ميتواند ميكنند ،
منابع تمامي از بتوانند طريق اين به تا شود الگوبرداري
عام بهطور جهاني اقتصاد عرصه از و اخص طور به خود
.كنند استفاده
شماره 162RISS : منبع
زادگان مصطفي رضا : ترجمه
اجتماعي كار تقسيم و احزاب
عرصه در سياسي متنوع گروههاي حضور و ششم مجلس انتخابات
اكثريت راي و مردم عظيم تودههاي شركت و انتخاباتي رقابت
نشان گروهها ، اين سوي از شده ارائه فهرستهاي به آنها
به اجتماعي تمايل و متكثر نهادهاي به اجتماع گرايش دهنده
.است دموكراسي هنجارهاي ساخت
از يك هر و است برخوردار بسياري متغيرهاي از سياسي نظام
بر و گرفته قرار يكديگر با واكنش و كنش در متغيرها اين
نيز اكنون و بود خواهند اثرگذار جامعه در دموكراسي سير
با مداوم برخورد در و فرودها و فراز در ايران مردم
مردم و دموكراسي گزارههاي با را خود رنگارنگ پديدههاي
.ميآزمايند سالاري
است دموكراسي عطش نمايانگر ششم مجلس انتخابات بيترديد
در شركت و دگرگوني براي همگاني خواست از ناشي خود كه
در و جامعه مبتلابه و پيرامون مسائل نقد و تصميمگيريها
به پايبندي مبناي بر سياسي و اجتماعي كار تقسيم كلام يك
.ميشود دموكراسي اصول
روبهرو گوناگون چالشهاي با اخير سالهاي در سياسي نظم
قدرت و سياست و يافت تنزل جناحي منافع حد تا گاهي و شده
كه گفت ميتوان بدينترتيب و گرديد خاص گروهي عمل ميدان
نوعي اجتماعي نياز بر علاوه ايران در احزاب كنوني پيدايش
.است حكومت و سياست از قشري تبيين برابر در عمومي مقاومت
درهم بحرانها ، فشارها ، تعادلها ، عدم برخي وجود
اين دهنده نشان جامعه در موجود ونابسامانيهاي ريختگيها
اداره به قادر تنهايي به سياسي خواص كه بود ضروري امر
جمعي مشاركت به نياز معنادار انساني واحد و نبوده حكومت
.دارد...و سياسي و اجتماعي كار تقسيم و
تنها كس هر كه نيست معنا اين به اجتماعي كار تقسيم اما
اين زيرا.كند نقش ايفاي دارد برعهده كه وظايفي همان در
بازگشت نهايت در و طبقاتي كاست پذيرش معناي به امر
اين در.بود دموكراسيخواهد از پيش شرايط به دوباره
محدوده در كه ميرود انتظار تنها اجتماعي طبقات از شرايط
و كنند حركت شده تعيين آنان براي كه خاصي چارچوب و
گروهي به را...و سياسي اقتصادي ، كلان تصميمگيريهاي
و ايستايي به را جامعه نگرشي چنين نتيجه.بسپارند خاص
هويتي ميبخشد ، مردم به ابزارگونه هويتي و غلتانده ركود
فعاليت كارو ثمره حفظ به ديگر نظاماجتماعي آن در كه
.نميانديشد افرادش
مردم نظام از جزيي عنوان به احزاب به جامعه كنوني گرايش
در كار تقسيم عموميبراي اراده ميتوان را سالاري
معنا بدين دانست ، ...و اقتصاد سياست ، اجتماع ، عرصههاي
بر علاوه كه آنند خواهان جامعه گوناگون لايههاي كه
خود شده سپرده آنان به دولتي نهادهاي سوي از كه وظايفي
در كلي طور به و نهادها بازسازي يا آوردن وجود به در نيز
وظايف حتي و باشند داشته آفريننده نقشي اجتماعي سازوكار
.كنند تزريق قدرت ساختار به را متنوعي و تازه
براي مشابهي جستارهاي كه افرادي تا گرديد سبب نگرشي چنين
اقتصادي و سياسي نظم ايجاد راهحلهاي و معيارها يافتن
گروهها و احزاب قالب در و خورده پيوند يكديگر به دارند
.شوند سازماندهي
در اكنون و شده ديده كمتر تاكنون گستردگي بدين تجربهاي
براي مردم عموم تمرين ميتواند خود تكوين و پيدايش روند
.شود اجتماعي كار تقسيم از صحيح درك
و جامعه يكنواختي مقابل در ايستادگي احزاب ، كنوني حضور
انفعال بردن بين از و مسئوليتپذيري افزايش براي تلاش
.است خود پيراموني مسائل به نسبت مردم
افراد كه ميشود حاصل زماني اجتماعي حياتي كار بيترديد
در كه تصميماتي نه باشند خود تصميمهاي و رفتار به متكي
هيچ و ميشود گرفته آنان براي سياسي بسته اتاقهاي درون
و باشد خويش منافع حافظ نميتواند مردم از بالاتر مرجعي
پتانسيل اين گردآوردن معناي به نيز احزاب بين اين در
ميتوانند متفاوت و متنوع نگرشهاي و سلايق داراي عظيم
نقش ايفاي چگونگي اجتماعي ، توان هرز از جلوگيري بر علاوه
.شوند يادآور خود اعضاي به نيز را جامعه در
در دقت تشكيلاتي ، نظم وجود مستلزم جامعه در حزب بقاي
نهايت در و يكديگر با رايزني و همانديشي اعضا ، عملكرد
و حزبي تفكر بين اصيل و كاركردي رابطهاي ايجاد
بقاي براي تلاش همين و است جامعه در موجود واقعيتهاي
درون در كار تقسيم اصل رعايت به وادار را آن كه است حزب
نظم اصول رعايت به ملت آحاد تشويق آن از بالاتر و حزب
ميتوان بدينترتيب و ميكند اقتصادي و اجتماعي و سياسي
عملكرد كه است اجتماعي كار تقسيم و نظم سايه در كه گفت
مقابل در همگي و نمانده پنهان يكديگر ديد از جامعه افراد
.بود خواهند پاسخگو شده پذيرفته مسئوليتهاي
حذف است نيازمند بدان سخت ما امروز جامعه آنچه
و گوناگون منافع رشد به فرصت اعطاي ازاي در جاهطلبيها
تقويت و صلحطلبانه تمايلات بازدارنده عوامل بردن بين از
شد نخواهد محقق امر اين و است مردمسالار ساختار تحكيم و
اصول برپايه اجتماعي كار تقسيم اصل پذيرش با مگر
.دموكراتيك
اميرخانلو مژگان
|