شوريده مدافع بسكي دكتر با وگو گفت
من خانه استخر در هم "مار" :زيست محيط
دارد زيستن حق
نشر آيينه در زيست محيط
نداريم بيشتر زمين يك
شوريده مدافع بسكي دكتر با وگو گفت
من خانه استخر در هم "مار" :زيست محيط
دارد زيستن حق
مشكلات و مسائل با كه كساني همه سالها اين در :اشاره
اين "بسكي دكتر" دارند ، آشنايي جهان و ايران زيستمحيطي
پارك در سالهاست كه را زيست محيط شوريده مدافع و عاشق
در بارها او.ميشناسند است ، گزيده اقامت گلستان جنگلي
از وتلويزيون راديو مطبوعات ، با رسانهها ، با گفتوگو
كرده شكوه زيستي گونههاي ازانقراض زيست ، محيط آلودگي
نگاه يك زيست محيط آلودگي مساله به "بسكي" نگاه.است
به بيتوجه حاضر نسل كه است باور اين بر او.است جهاني
طبيعت ، تجديدناپذير ذخاير و منابع حياتي ارزش و اهميت
نباشد اگر و است بسته كمر آنها نابودي به آزمندانه
از دور چندان نه آيندهاي در شايد بيدار وجدانهاي
ميخوانيد ، آنچه.نماند اثري طبيعت غناي و زيباييها
از "اميني فرخ آقاي" بلند گفتوگوي از خلاصهاي
در كه است بسكي دكتر با محيطزيست علاقهمندان
.است شده انجام او اقامتگاه
بسكي ، دكتر انساندوستانه و عاشقانه دنياي شكافي كالبد
خبره اقتصادي و اجتماعي علوم پيشاهنگان نقادي ، درراستاي
قرن معضل دقيق بازبيني و كردن ريز با تا ميطلبد را
با.بردارند را مضاعفي و موءثر گامهاي (زيست محيط آلودگي)
:ميكنم آغاز او با را گفتوگو سوءالاتي كشيدن پيش
شما براي را ، حوا و آدم بعد آفريده را طبيعت اول خدا *
چيست؟ تداعي
براي محيطي شد طبيعت و آفريد را انسان و طبيعت خداوند *
بهره با انسانها اما.زنده موجودات وديگر انسان زيست
.اند انداخته خطر به را زندگي و طبيعت رويه ، بي برداري
طبيعت زمان ، اثرگذشت بر چون نداريم ، طبيعت از مظلومتر *
. ميشود اسيرتر و بيپناه و تنگتر انسان زندان در
را (زمين كره) ما پناهگاه حتي ما ميبينيد شما بله *
مادرمان به عاطفه عنوان به امروز اگر ما.ميكنيم نابود
چقدر -نداريم دريغ ميخواهد او چه هر ميگذاريم ، احترام
منشاء.نميدانيم را خود زيستگاه قدر ما كه است غمانگيز
شعر ، ) روح گانه سه غذاي در بشر معنوي و مادي آثار تمام
در را ترنمها زيباترين شما.ميشود خلاصه (سرود و نقاشي
شما كنيد ، درك ميتوانيد چشمهسار و جويبار زمزمه
نسيم ، حركت در پرندگان ، مرغان ، در را آوازها دلنشينترين
هنرمند الهام منبع تمام.ميشنويد درختان برگ رقص در
مجسم هنر دهها..و مجسمهسازي نقاشي ، موسيقي ، ادبيات ، )
بزرگ نقاش وانگوگ ببينيد.ميگيرد نشات طبيعت از (زمان
كمك خودش ذهن از آيا كشيد را آفتابگردان گلهاي هلندي
مردي آفتابگردان گل تابلوي براي امروز طبيعت؟ از يا گرفت
و 75 ميشكنند سرودست گفت ، وداع را كور دنياي فقر ، از كه
را آفتابگردان گل يك !ميكنند شل را سركيسه دلار ، ميليون
روغن مگراست طبيعت در آن از زيباتر ميكشد ، نقاش يك
طبيعت اين در ؟!ميكنند استخراج گل آن از را آفتابگردان
خدا خاك اين ميليمتر هر) دارد؟ وجود آفتابگردان گل چقدر
(...و تخريب با نه باشيم شاكر بايد بوسه با را
پيدا حالي چه ميافتيد دور طبيعت از دلايلي به وقتي *
ميكنيد؟
:ديوانگي جنون ، *
ديوانگي فن بر من عاشقم
فرزانگي از و فرهنگ از شيرم
شتاب و ولع و حرص و دنائت و كجا طبيعت و خدا به عشق جنون
بيشتر براي قدرت ، براي منال ، و مال جمع براي آدمها
كجاست؟ ظواهر براي خواستن ،
از را فكر و تصوير زيباترين عظيمالشان ، مرد اين مولوي ،
:ميدهد نشان خاك مقدس الطاف
سنگ سرسبز شود كي بهاران در
رنگ رنگ برويد گل تا شو خاك
ظهور...و ريشه در موج ، در باد ، در طبيعت ، احساسات *
ميدهيد؟ ترجيح را زبانش كدام شما ميكند
جمادات ، بدن اعضاي در كه حركاتي موجوديت تمام به *
جوندگان ، حشرات ، پرندگان ، خزندگان ، حيوانات ، نباتات ،
همه.ميورزم عشق دارد وجود..و اقيانوسها شناگران
حيات درچرخه مار.است امن من خانه در مار ، حتي خزندگان ،
مار منبكشد را مار ندارد حق هيچكس است ، مفيد بسيار
زير در كه ديدم پيري سينه بر را كبرا افعي ، مثل گزنده
آرامي به را مار شد بيدار وقتي بود ، خوابيده خرما درختان
سرش هم حيوان اين و كرد دور خود از (!فائقه احترام با)
!پيزندگياش رفت و پايين انداخت را
رهانيد؟ آلودگي از را طبيعت ميتوان چگونه *
به حركت انسانها ، غيرمشروع تمنيات تمام به گفتن نه با *
شناگران حيوانات ، ميكنند ، نباتات كه كردار طرف
.ميكنند اقيانوسها
امروزه.داري نياز كه بخور اندازه آن به يعني چي؟ يعني
مستقيم رابطه عمر ، طول و كمخوري بين كه است شده ثابت
بدنم بردم ، در بهره مساله اين از زمان طول در.دارد وجود
حبوبات ميوهجات ، هوا ، آب ، سبزي ، هر از ديدم كردم آزمايش
با را سلامتي واكنش بهترين.دارد واكنشي لبنيات و
سرطان ، احتمال پيه بايد ميخوري گوشت.گرفتم خامخواري
ميخوري كه روغني.بمالي تنت به را ديگر بدخيم بيماريهاي
برونشيت مثل داشتم ، لاعلاج مريضي هشت هفت.است فرموله دو
،(انزما) سودا ميشد ، تكرار ماه دو هر كه مسري چركين
پروستات ، چشم ، مرواريد آب بزرگ ، روده كليت بيخوابي ،
.كردم درمان طبيعي غذاهاي با را همه اسيداوريك ، بودن بالا
بينظيري و دلپذير عجيب ، سلامتي از سالگي سن 68 در
و طبيعت براي كه غمهايي و فريادها تمام با)برخوردارم
غذاي و چشمه آب و جنگل خوب هواي كنار در (دارم زيست محيط
است سال سي.شده دور بنده از بشر مصائب تمام خاك ، طبيعي
(خوردن غذا وقت در دست كف براي فقط).نكردم مصرف صابون
.سردم آب دوش زير دقيقه سه روز هر تابستان ، و زمستان در
گرم آب با.ميدهم ماساژ را بدنم پنبه ، از بزرگي حوله با
موكت نه اينجا دورم ، پختني غذاي از بيگانهام ، كه
!ايرانيت نه ميبينيد
خطابش ما زمانه در كه ميبرم لذت باغ اين علفهاي از
!ميكنند نابودش علفكش و سموم با كه هرزه علف ميكنند
را جهان انسانها ما نيستند هرزه (تحفهها) علفها اين
دفع براي هرزه علفهاي كه است كرده ثابت علم.كرديم ويران
نداريم شيميايي مواد به احتياج ما است ، لازم مزرعه آفات
كشور زمينهاي سوم يك امروزه.ميكند نابود را جهان كه
دام در كوركورانه كه ميكنم توصيه من.است مرده آمريكا
.نيفتند ناپايدار توسعه
دارد؟ وجود فقر و طبيت بين رابطهاي چه *
خلق هست كه چيزي از غنيتر آفريد ، غني خدا را طبيعت *
و زمين طمع و حرص.نكرد كوتاهي آن اسراف در انسان كرد ،
:موجود حقايق و وقايع استناد به.كرد فقير را طبيعت
ندا ما فعل و است كوه جهان اين
صدا را نداها اين بازگردد
را زمين ميشويم ، فقير خودمان ميكنيم ، فقير را زمين ما
قدري بياييد پس...ميشويم گرسنه خودمان ميكنيم ويران
.آييم خود به و كنيم تامل
نشر آيينه در زيست محيط
آشتي براي تلاش صنعتي ، شهركهاي
زيست محيط و صنعت
ديگر روايتي به صنعتي شهركهاي *
صنعتي شهركهاي شركت ،:مترجم و ناشر *
متحد ملل صنعتي توسعه سازمان:منبع *
نسخه 1000-اول چاپ -صفحه 160*
به كه است كتابي عنوان "ديگر روايتي به صنعتي شهركهاي"
وزارت به وابسته ايران صنعتي شهركهاي شركت توسط تازگي
.است شده منتشر و چاپ صفحه در 160 صنايع
Industrialكتاب از فارسي به برگردان كتاب اين
سال 1997 در كه است Estates Principle andPractice
.است شده منتشر (UNIDO) متحد ملل صنعتي توسعه سازمان توسط
تشريح را صنعتي شهركهاي پيدايش انگيزه و علل كتاب اين
منطبق كه گونه آن به را صنعتي شهرك يك ويژگيهاي و كرده
باشد محيطي زيست ملاحظات و سرزمين آمايش برنامههاي بر
شهركهاي احداث طرح ميلادي سال 1950 از.است كرده تعريف
صنعتبا رشد در تسريع توليد ، بهينهسازي منظور به صنعتي
صنعتي شهركهاي امروزه ، و يافت توسعه زيست ، محيط حفظ
گازهاي و پساب تصفيه دستگاههاي به مجهز و قانونمند
شناخته پايدار توسعه نمادهاي از يكي جهان سراسر آلاينده
.ميشوند
نداريم بيشتر زمين يك
ميبارد آتش پاكستان شاعرانه صحراي در
پاكستان جنوب در ثار صحراي ساكنان از نفر هزار صدها
يك با منطقه اين زيراكردهاند ترك را خود خانههاي
از را دام هزارها تاكنون كه ميجنگد ساله شديد 2 خشكسالي
.است برده بين
محصولات خشكسالي اين كراچي ، از فرانسه خبرگزاري گزارش به
و خانه كه را بيابان اين در موجود دامهاي و كشاورزي
آن بيم و كرده نابود ميباشد ، سكنه ميليون يك كاشانه
.دهد رخ انساني بزرگ بحران يك منطقه اين در كه ميرود
آبياري نواحي به و كرده كوچ منطقه اين مهاجران از بسياري
سند جنوبي استان در (Indus) ايندوس رود امتداد در شده
زندگي موقتي كلبههاي و چادرها در اكنون و برده پناه
.ميكنند
فاجعه" منطقه پاكستان دولت سوي از پيش ، سال ثار صحراي
راس هزار از 10 بيش برآورد ، يك براساسشد اعلام "زده
رفته بين از ناحيه اين در تاكنون شتر و بز اسب ، شامل دام
از خشكسالي ، از ناشي بيماريهاي اثر بر هم تن دهها و است
جان گذشته ماه در 5 تغذيه سوء و بدن آب دادن دست از جمله
.باختهاند
يعني ثار صحراي جمعيت درصد پاكستاني 40 مقام يك گفته به
حدود
سطح زيرا كردهاند ، مهاجرت گذشته ماه در 4 (نفر 000/350)
رفتن بين از سبب آب كمبود و است رفته پايين چاهها آب
.است شده دامها خوراك
و ميبرند رنج بحران اين از ثار مردم:ميگويد مقام اين
دارو به نياز ما.است گرفتن شكل حال در انساني فاجعه يك
وگرنه شود انجام بايد فوري اقدامات.داريم آرد ، و
اعتبار خشكسالي اين و ميپاشد هم از زيادي زندگيهاي
آن شاعرانه و زيبا چشماندازهاي روزگاري كه را ثار منطقه
برده ميان از بود ، پاكستاني هنرمندان و شاعران بخش الهام
تبديل جهنمي به ورمانتيك شاعرانه سرزمين اين اكنون و است
.است شده
راه كيلومترها بايد اغلب روستاييان دست ، دور مناطق در
صدها اجساد مسيرها اين دربرسند آب به تا بپيمايند
پراكنده باختهاند ، جان خشكسالي اثر بر كه وحشي جانور
:ميگويد ثار منطقه بومي ساكنان از مصطفي غلام.است شده
چشم به را زيادي خشكساليهاي و بيابانم اين شده بزرگ من
به ما آشاميدني آب.آنهاست بدترين يكي ، اين اما ديدهام ،
ميكنند خودداري آن خوردن از دامها حتي كه است شور قدري
باران بارش به بستگي ما سرنوشت.ميميرند تشنگي اثر بر و
دست رو ، اين از است ، وابسته آن به ما زندگي يعني ;دارد
ما آرزوي باران بارش با اميدوارم برداشتهايم ، دعا به
.شويم زيادي بسيار خسارات متحمل بايد وگرنه شود برآورده
صورت به كمكرساني:ميگويند پاكستان دولت محلي مقامهاي
ميان در گندم كيسه هزار تاكنون 35 و دارد ادامه اضطراري
بالغ كمكها اين.است شده تقسيم زده خشكسالي خانوادههاي
ديگر گندم كيسه زيادي تعداد.است شده دلار ميليون بر 5/1
حدود 20 ثار صحراي.شد خواهد توزيع زودي به هم
نام به پاكستاني كارگر يك.دارد وسعت مربع هزاركيلومتر
"كوتري" شهر به و كرده كوچ خود شهر از كه "كهلي رام"
من.نميكند ترك را زمينش ثاري هيچ:ميگويد است آمده
حالا.برسانم غذا بچههايم به تا فروختم را خود بز راس 2
شهر به خانوادهها از بسياري ميان اين در اميدوارم ،
هنوز ثار بيابان مردم.كردهاند كوچ كراچي بندري
و سرسبزي منطقه اين روزي باران ، بارش با كه اميدوارند
.بازيابد را خود خرمي
|