طبيعت با انسان همبستگي به تازه نگاه سبزها جنبش
ثلاثي محسن با گفتوگو در سبزها جنبش جهانبيني و پيشينه
دهه چند از بيش جهان در سبزها جنبش تشكيل از :اشاره
شاخههاي داراي خود كه جنبش اين فلسفه.نميگذرد
انسانها همبستگي و هماهنگي حفظ بنيان بر است ، بيشماري
و دخل از بايد منظور اين براي و است شده استوار طبيعت با
امروزه ، .كرد جلوگيري كره زيست منابع در شديد تصرف
در پيشتاز ايدئولوژي عنوان به سبزها انديشه و آرمانها
ميشود بسته كار به زيستمحيطي آلودگيهاي با مبارزه صحنه
.باشيم طبيعي منابع از سرشار و پاك سراسر طبيعتي گواه تا
در خودش زيست و نگرش نحوه در انسان بايد ميگويند سبزها
تحول و دگرگوني فلسفي ، فرهنگي ، سياسي ، اجتماعي ، عرصههاي
انديشه و فلسفه" كتاب مترجم ثلاثي ، محسن باكند ايجاد
.داشتيم باره اين در گفتوگويي "سبزها سياسي
اين كه بفرماييد و بررسيده را "سبز" جنبش تاريخچه نخست *
كرد؟ كار به آغاز شرايطي چه تحت و زماني چه از جنبش
اصولا و برميگردد اخير دهههاي به سبز جنبش تاريخچه *
نام به مسئلهاي واقع در.نيست سابقهداري سياسي جنبش يك
و زمين كره به احترام آن ، از حفاظت ضرورت و زيست محيط
توجه مورد بيستم قرن اول نيمه تا حتي آن ، طبيعي منابع
بحرانهاي با دنيا كه اخير دهههاي در.نبود بشر
آينده در آن تشديد خطر و روبهرو شديدي زيستمحيطي
اين از كه برآمدند صدد در عدهاي شد ، حس كاملا
و اجتماعي زندگي و كنند جلوگيري طبيعت در بيمبالاتي
.كنند بررسي حيات چرخه بر را صنعتي زندگي پيامدهاي بخصوص
و آمد پديد سبز سياسي جنبش نياز ، و نگراني اين دل از
خاصي جهانبيني و ايدئولوژي فلسفه ، يك داراي بهتدريج
.گرديد خودش براي
و زيستگرايي محيط جنبش دو به سبز جنبش تاريخچه در *
و زيستباني داعيه دو هر كه ميخوريم بر زيستبومگرايي
چه جنبش دو اين دارند ، را زيستي آلودگيهاي با مبارزه
دارند؟ هم با تفاوتي
خطرهاي مسئله با بنيادي و جدي بطور گرايي زيست محيط *
بلكه نميكند ، برخورد آن از ناشي بحرانهاي و زيستمحيطي
سبزها جنبش اگر يعني دارد اصلاحي و تكنيكي برخورد بيشتر
اصلاحگرا زيستگرايي محيط بدانيم ، سياسي نظام يك را
به سبز جنبش از انقلابي شاخه يك بومگرايي زيست و بوده
.ميرود شمار
جنبش دو اين كه است اين شما مقصود واقع در يعني *
از متفاوتي اشكال (گرايي زيست محيط و زيستبومگرايي)
هستند؟ سبز جنبش
مكمل ميتوانند ولي نيستند مغاير و متفاوت اشكال البته *
فلسفه در تغيير يك به اصولا بومگرايان زيست.باشند هم
رابطه دگرگوني با رابطه در بنيادين رويكردي و زندگي
ديد كه زماني تا ;معتقدند و دارند توجه طبيعت با انسان
اخلاقي و عاطفي رابطه و نشده عوض طبيعت به نسبت انسان
سراسر در زيستمحيطي بحران نكند ، برقرار آن با جديدي
.نميشود حل اساسي طور به جهان
آن از كه را تكنولوژياي سبز ، جنبش آيا رابطه ، اين در *
بر انسان چيرگي در ابزاري خرد نمود عنوان به فلسفه در
نه؟ يا ميكند نفي ميبرند ، نام طبيعت
مبتني صنعت و تكنولوژي با گذشته سياسي متفكران برخورد *
در.است بوده صنعتي پيشرفت هرگونه بزرگداشت و احترام بر
هر انرژي بكارگيري بيستم قرن اوايل و نوزدهم قرن اواخر
خود خودي به انسانها مادي تواناييهاي بسط براي بيشتر چه
بر دال تكنولوژيك پيشرفت هرگونه و ميشد محسوب ارزش يك
دهههاي در اما ميگرديد ، تلقي فرهنگ و جامعه كل پيشرفت
ميان از قيمت به بخصوص و بها هر به صنعتي پيشرفت اخير
مورد اساسا اخلاقي مباني و انساني مانوس روابط رفتن
نظر در حاكمي عنوان به ديگر انسان و گرفت قرار ترديد
تام اختيار انساني غير جهان مورد در كه نميشود گرفته
جنبشهاي از يكي واقع در هم سبزها جنبش.باشد داشته
با زيادي جهات از كه است فراصنعتي جهان اجتماعي
مدرن چپ ، فمينيستها فرهنگي ، انسانشناسان پسامدرنها ،
به واقع در جنبشها اين همه.دارد همخواني بسيار
در و گذشته دهههاي آخرين در كه ميگويند پاسخ نيازهايي
به مرحلهگذار در و صنعتي جامعه و صنعتي رشد مراحل آخرين
اين درصدد آنها همگي و شدهاند پديدار فراصنعتي جامعه
را آن انديشهاي دستاوردهاي و صنعتي جامعه نقد كه هستند
آماده (صنعتي مابعد) فراصنعتي جامعه عصر به ورود براي
.سازند
سبزها جنبش بودن سياسي به اشاره سخنانتان در شما *
و فلسفه نيازمند سياسي ، ديدگاه هر كه ميدانيم.داشتيد
سبزها جنبش فلسفي بنيانهاي است ، خود ويژه جهانشناسي
چيست؟
آخرين بر مبتني بلكه نيست رمانتيك جنبش يك سبزها جنبش *
و پيچيده بافت از آگاهي با و است مدرن فيزيك دستاوردهاي
تحول كرهزمين خود حتي و طبيعي ارگانيسمهاي دقيق بسيار
انتقاد با كه روست آن از سياسي و ايدئولوژيك.است يافته
براي نويني فلسفه و جديد روش ارائه جهت در موجود ، وضع از
سبزها ، فلسفي بنيانهاي گفتيم ، كه همانگونه.است زندگي
خرد ذرات سطح در بخصوص نوين فيزيك دستاوردهاي بر مبتني
متفكران علمي مبناي كه نيوتني فيزيك جاي به مثلا.است
فيزيك بر بوده ، بيستم قرن اوايل و نوزدهم قرن اواخر
اين در.است شده استوار پلانك ، ماكس و هايزنبرگ كوانتوم
اهميت حيات ارگانيسمهاي كليه همبستگي و هماهنگي فيزيك
چندان آن از ناشي قدرت و مكانيكي انفعالات و فعل و دارد
تاكيد اكوسيستمها برروي سبزها ، فلسفه در.نيست برجسته
حالت در آن اعضاي و اجزاء همه اكوسيستمي هر در.ميشود
و ميشوند گرفته نظر در متقابل و نسبي توازن و تعادل
با هماهنگي در بايد كه است اكوسيستم اين از بخشي انسان
به.كند زندگي اكوسيستم جاندار و جاندار غير ديگر عناصر
در آنها برفراز نه ديگر موجودات كنار در انسان ديگر بيان
.ميشود گرفته نظر
بحراني وضعيت از را طبيعت و انسان رابطه ميتوان چگونه *
كرد؟ متحول يكپارچه و هماهنگ رابطهاي به كنوني خطرساز و
سويههاي همه در بايد تحول و تغيير اين ميرسد نظر به
دهد؟ رخ..و سياسي اجتماعي ، فكري ، از انساني زندگي
و ساده هم آنقدر طبيعت گذشتگان ، تصور خلاف بر *
آنها طبيعي ، عوامل ملاحظه بدون انسان كه نيست تسليمپذير
به توجه با.دهد قرار خود توانايي و قدرت دستمايه را
ملاحظه هرگونه بدون حال به تا كه انسان جديد علمي تحولات
قرار تاراج مورد را آن منابع طبيعت ، به احترام و اخلاقي
داشته طبيعت به آميزي احترام نگرش بايد اكنون ميداد ،
بلكه نيست اخلاقي ملاحظات خاطر به تنها اين و باشد
محيط اكوسيستمهاي كه معتقدند جديد دانشمندان از بسياري
پيامدهاي بتوان كه هستند آن از پيچيدهتر انسان زيست
دقيقا را طبيعت در نابجا تصرف و دخل درازمدت منفي
.كرد پيشبيني
جريانهاي تصرف و دخل با همراه كه طبيعي مهندسيهاي بسا اي
گرديده انجام بشر ، وضع بهبود و بهروزي نيت با و طبيعي
اكوسيستم آن كل نابودي به درازمدت در و نهايت در ولي
قرقيزستان ، ميان كه آرال درياچه مثلا.است انجاميده
اتحاد بگيريد ، نظر در را قراردارد ازبكستان و تركمنستان
كمآبتر مناطق به آبرساني براي سابق شوروي جماهير
سرازير آن به كه را شاخابهايي و رودخانهها از بسياري
مراحل در كار اين.ساخت منحرف اصليش مسير از ميشدند ،
ولي شد منطقه در كشاورزي توليد سطح افزايش باعث اوليه
درياچهاي صورت به حال زمان در و نسل چند طي آرال درياچه
يابد ، ادامه روند اين اگر و است درآمده زوال روبه و مرده
طور به را درياچه اين به وابسته محيطي زيست و نباتي حيات
بيابانهاي اينكه جمله از.ميدهد قرار خطر معرض در كلي
و ميشود كاسته منطقه رطوبت از ميدهد ، افزايش را منطقه
رشد باميشود محدودتر منطقه گياهي پوشش نتيجه در
آن تاثير تحت آرال درياچه پيرامون در زندگي كل بيابانها
.ميشود روبهرو نابودي جدي خطر با
برقراري سبزها ، جنبش اساسي راهبردهاي از يكي واقع در *
رسيدن براي ميتوان چگونه.است طبيعت در توازن و هماهنگي
كاست؟ بشري تصرف و دخل از مقصود بدين
كه همانگونه- جنبش ، اين بنيادين راهبردهاي از يكي *
از دارد ، امكان كه آنجايي تا كه است اين -كرديد اشاره
صورت در و كنيم نظر صرف اكوسيستم در شديد تصرف و دخل
در حد از بيش تصرف و غارت از تصرف ، و دخل عدم امكان
.كنيم جلوگيري طبيعي منابع
;اينكه آن و نيستيم روبهرو تناقض يك با اينجا آيا *
ديگر سويي از و است طبيعت پيوسته جزو سو يك از انسان
نيازمند پيشرفت و تغذيه و اجتماعي رشد و فرهنگسازي براي
است؟ طبيعت در تصرف به
اختيار در كه هستند سرمايهاي مثل طبيعي منابع و طبيعت *
سرمايهگذار ، يك كه همچنان.دارند قرار سرمايهدار يك
اندازد ، كار به را سرمايهاش ريسك حداقل با ميكوشد
و بكند بهينه استفاده سرمايهها اين از بايستي نيز انسان
اين ميل و حيف از آن نهايي مثبت بازده گرفتن نظر در بدون
جنبش اساسي راهبردهاي از ديگر يكي.بكند جلوگيري سرمايه
طبيعي منابع مصرف كاستن و بيرويه مصرف از جلوگيري سبز ،
منابع مصرف كه زماني تا معتقدند آنها.است جهان سراسر در
مثل كشورها پيشرفتهترين در بويژه كنوني سطح در طبيعي
اگر توسعه روبه كشورهاي و باشد داشته ادامه امريكا ،
منابع مصرف بدهند ، قرار هدف را متحده ايالات مصرف الگوي
كه آن بويژه شد خواهد برابر چندين جهان سراسر در طبيعي
.است پذير پايان مجموعهاي روي ، هر به جهان طبيعي منابع
باشد ، داشته تصاعدي افزايش همچنان جهان در مصرف سطح اگر
كمبود با ،-دور چندان نه آيندهاي در -انسانها سرانجام
روبهرو اساسيشان نيازهاي رفع براي طبيعي منابع شديد
بازيافت مثل تكنولوژيك اصلاحات همين خاطر به شد ، خواهند
اگزوز در آلودگي تصفيه دستگاههاي گذاشتن يا منابع
و نميكند حل اساسي طور به را محيطي زيست مساله خودروها
كاهش را خودشان مادي مصرف جهان ، سطح در بايد انسانها
نيستند ، فرهنگي مصرف كاهش به معتقد سبزها ، البته.دهند
اتلاف به كه حد از بيش مادي برخورداريهاي جاي به بايد ما
خلاقيت جهت در فراغتمان اوقات از ميانجامد ، طبيعي منابع
علوم ، ; فرهنگي زمينههاي در بيشتر و بهينه استفاده و
آن بدون بگيريم ، بهره ذهني اشتغالات ساير و فلسفه هنر ،
اصولا.سازيم وارد زيستمان محيط به جدي لطمهاي كه
و بيشتر چه هر مصرف بر است مبتني صنعتي انقلاب فرهنگ
ايجاد در را خود سود انقلاب اين از ناشي بورژوازي
.ميبيند بيشتر مصرف به آدمها تشويق و مصرفي نيازهاي
بخش شايد كه انسانها ، اساسي نيازهاي كه معتقدند سبزها
چرخه در كه اندازهاي آن به مادي ، نه است ، معنوي بيشترش
.نيستند زياد اساسا ميكنند ، تشويق صنعتي اقتصاد و توليد
و كمتر انرژي از استفاده و كمتر مصرف با ميتواند انسان
داشته سعادتمندانهتري زندگي كمتر تنش و بيشتر آرامش با
اندازهاي تا جهاني روبهگسترش توريسم با آنها حتي.باشد
.هستند مخالف
چرا؟ *
جهان سراسر در گردشگران روزافزون رفتوآمدهاي كه زيرا *
منابع از يكي كه است فسيلي انرژيهاي مصرف دلايل از يكي
.ميآيد بهحساب زمين كره تجديدناپذير
چه هر و ميكنيم مصرف كمتر انرژي كنيم ، سفر كمتر چه هر
را تجديدناپذير طبيعي منابع كنيم ، مصرف كمتر انرژي
بايد انسان كه معتقدند آنها.ميبريم تحليل كمتر بالطبع
باشد داشته بيشتري ماندگاري و ثبات خويش ، زيست منطقه در
بيشتري دلبستگي و همبستگي خودش ، زيست محيط به نسبت تا
تخريب به نسبت هم زيادتري دلسوزي نتيجه در و بكند احساس
است ، سفر در دائما كه انساني كند ، احساس خودش زيست منطقه
است ، وآمد رفت حال در ديگر نقطه به نقطه يك از پيوسته
و ندارد خودش زيست محيط به نسبت را احساسي و عاطفي تعلق
.ميكند احساس كمتري دلسوزي هم آن تخريب به نسبت بالطبع
ارشاد محمدرضا:گفتوگو
دارد ادامه
|