ايراني اقوام گفتوگوي
(بخش واپسين) - اورامان قبالههاي
به اشاره با نويسنده نوشتار اين بخش نخستين در :درآمد
-ايراني فرهنگ مجموعه در كردستانشناسي پژوهشهاي اهميت
اورامان سهگانه قبالههاي ارزش و كشف چگونگي به اسلامي ،
است ايراني اقوام فرهنگ تاريخي سندهاي كهنترين جزو كه
ازجنبههاي را مجموعه اين فرهنگي ارزشهاي و پرداخت
.گذارد بررسي و بحث به وباورشناختي زبانشناختي تاريخي ،
جنبههاي از ديگر برخي به نويسنده مقاله ، اين پايان در
و كرده اشاره ايرانشناسي مجموعه در(قبالهها)اثر اين مهم
شرط پيش را ايراني اقوام فرهنگي آزادانه گفتوگوي سپس
.است دانسته ديگر ي تمدنها با گفتوگويي هرگونه
دادن توجه و كردستان به جمهوري رياست سفر به توجه با
نيز و ايران تاريخ در كردستان فرهنگ اهميت به ايشان
گفتوگوي" زمينه در خاتمي آقاي سازنده طرح اين ، از پيشتر
زمينههاي نخست كه ميرسد نظر به شايسته "فرهنگها
فراهم ايراني اقوام اجتماعي و فرهنگي بالندگي و شكوفايي
آنها ميان سازنده و پويا گفتوگوي زمينههاي تا شده
.يابد بيشتري گسترش
قبالههاي در منعكس اجتماعي مناسبات پيرامون بررسيهايي
اورامان
در ايران" كتاب در كه است مستشرقيني از كريستنسن آرتور
در (گامي پلي)زوجات تعدد كه مينويسد "ساسانيان عصر
اقتصادي قدرت اساس بر مرد.است بوده مرسوم باستان ايران
رئيس و سرپرست عصر درآنميكرد اختيار همسر چندين خود
نيز هماكنون.است شده ناميده (كدخدا)خوداي كدگ خانواده
شوهران قديمي زنان كردستان ، مكريان منطقه روستاهاي در
يك متعدد زنان ميان در.مينامند (كدخدا)كيخدا را خويش
از و بوده منزل كدبانوي و مقتدر و برگزيده تن يك مرد ،
خانواده ديگر زنان و است بوده برخوردار همسر كامل حقوق
بر كاري و مسئوليت آنان از يك هر و بودهاند خدمتكار
در كدبانو يك از بيش مردي اگر نيزاست داشته عهده
منزل در كدبانوان از يك هر گويا صورت آن داشته ، در اختيار
آن همسرش برابر در مرد مسئوليت.است ميبرده بسر مستقلي
بر مادامالعمر طور به را زنش نفقه و سرپرستي كه بوده
خانواده پسران سرپرستي و مخارج همچنين.است داشته عهده
عهده بر ازدواج ، هنگام تا دختران و ازدواج معمولي سن تا
حقوق اين از (غيركدبانو)خدمتكار زنان اما.است بوده پدر
.نبودهاند برخوردار
داشتن نگاه پاك براي كوشش":مينويسد همچنين كريستنسن
از يكي باستان ايرانيان خانوادههاي در خون و نژاد
اين.است ميآمده شمار به ايراني جامعه برجسته ويژگيهاي
در حتي است ، بوده مرسوم ايران در پيشين روزگاران از سنت
.هخامنشيان عهد
باستاني اسناد واژگان از برخي تحليل و تجزيه و بررسي
اورامان
كه آنچه و قبالهها واژگان ميان تطبيقي برآورد منظور به
بخش ، اين در ميشود ، شناخته كردي كنوني زبان عنوان به
حيطه در را اورامان قبالههاي در مندرج واژگان از برخي
:ميدهم قرار تحليل و تجزيه مورد فقهاللغه
(آن +كف يا كپ) از متشكل:kofan / كفان ،Kopan /كپان -1
اوستا در ;كوهها معناي به
.Kewan كيوان و Kowan كووان كردي در ;(Kaofa /ئوفه كه)
هورمزد ، آهورامزدا ، بهمعناي:aramasd /آراماسد -2
.هورمز
بهمعناي (دين +آر) از متشكل:ardinآردين يا اردين -3
(آر) اوراماني كردي در ;آتش ستايش آيين اهوراپرستي ، آيين
.آتش معناي به
:از متشكل ;است اسم: arsak /ارشاك يا arsak /ارساك -4
/هرش اورماني كردي در:(نام پسوند) آك +هرش يا هرس يا ارس
.(اشك) معناي به hars /هرس نيز و (خرس) معناي بهhars
;(ك +ما +ا +اسپ)از متشكل:spomak /اسپوماك -5
كردي در:(ماديان)ماده اسب معناي به است مركب واژهاي
(ك) و ماده معناي به (ما)اضافه ، نشانه(O /ا)اوراماني
.است پسوند
اين كردي در تيز ، و راست تير ، معناي به:tirak /تيرك -6
معناي به (tiranan /نان تيره) همچون مركبي اسامي در نام
گيوه وسط تيرك معناي به (tirakilas/كلاش تيره) يا وردنه
.زبانهاست سر بر اينك هم اوراماني
به اول بخش:(پان +مرز) از متشكل:marzpan /مرزپان -7
(بذرافشاني آماده چهارگوشه زمين) نيز و (سرزمين) معناي
واژه اين نخستين بخش.است نگاهبان معناي به دوم بخش.است
جاي به كردي زبان در مذكور معناي همان به هماكنون مركب
dalamarz /مرز دل اوراماني واژه نمونه ، براياست مانده
نيز پهلوي زبان در (مرز)اورامان در است روستايي نام كه
و حد معناي واژه اين بعدها.است صورت و معني همان به
همين به نوين فارسي در چنانكه است ، كرده پيدا نيز حدود
.ميرود كار به معني
سخن فرجام
از آمده بر است ابرمجموعهاي اسلامي /ايراني تمدن
مرزهاي برون و درون گستره در ايراني ، اقوام فرهنگهاي
انجام به تاريخي دامن دراز سير يك در كه ايران كشور
اين البته.است داشته تكامل به رو روندي هماره و رسيده
و اراده و عزم با بلكه نگرفته ، صورت خلقالساعه تكوين
اين در.است يافته سامان تدريج به گوناگون ، اقوام اختيار
ايراني ، اقوام فرهنگي مجموعههاي از يك هر تكوين ، و خلق
و موثر نقشي مستحكم ، ريشههايي و جوشان سرچشمههاي همچون
پاره" اصطلاح اطلاق لذا ، .است داشته عهده بر مقوي و مقوم
نه ايراني ، اقوام فرهنگي مجموعههاي از يك هر بر "فرهنگ
واگرايانه پنداري از واقع در بلكه است ، آشكار تحقير تنها
/ايراني تمدن ابر دانستن پاره پاره بر مبتني پيشفرضي و
بر مبتني تفكر آنكه حال و ;ميگيرد نشات اسلامي
منسجم و متكامل ساختار و قومي تكامل به رو مجموعههاي
انسجام و همبستگي و پيوستگي منظر از حاكي ملي ، ابرمجموعه
ابرتمدن واقعي شناخت.است اسلامي /ايراني تمدن ساختاري
فرهنگي مجموعههاي متقابل شناخت بدون اسلامي ، /ايراني
.بود خواهد بيانجام و غيرواقعي و ناقص آن دهنده تشكيل
بشري ، تمدنهاي ساير با اسلامي /ايراني تمدن گفتگوي نيز
در و گردد آغاز ايراني اقوام متقابل شناخت از است شايسته
.بيانجامد تمدنها تفاهم و مفاهمه به فرهنگي تكامل مسير
از يافته تكامل است برگزيدهاي كه ايراني ملي فرهنگ
اين تاريخي هويت وجودآورنده به ايراني اقوام فرهنگ
و بالندگي و رشد به اقوام فرهنگهاي امتداد در سرزمين ،
و منابع ماحي و نافي كه نيست شايسته و است رسيده پويايي
ابرمجموعه تكامل زيرا ;باشد خود تغذيهكننده سرچشمههاي
تكامل گرو در ديگري ، عامل هر از بيش ايران ملي فرهنگي
فرهنگ با آن تعامل مرهون نيز و دهندهاش تشكيل عناصر
.است جهان مليتهاي ساير
به رو و پربار گسترده ، است مجموعهاي كرد ، قومي فرهنگ
عمده طور به و گذشته هزارههاي بستر در كه تكامل و رشد
بر يافته ، نضج زاگرس جبال سلسله جغرافيايي محدوده در
توفانهاي ميان از خاورميانه ، تاريخ متلاطم امواج پهنه
ادامه خويش حيات به و است گذشته تاريخي حوادث سهمگين
ابر تاسيس در تاريخي ، جريان و سيلان اين كشاكش در و داده
حفظ در نيز و ايراني ملي فرهنگ و اسلامي /ايراني تمدن
ايفا ارزندهاي نقش ايران كشور استقلال و ارضي تماميت
.است نموده
از پرالتهابي بخش نقشآفرين سدههاست كه كرد ديرزي قوم
از يكي پهنه بر روزگاران ديرينه از است ، خاورميانه تاريخ
ناميده ايران فلات اكنون هم كه قلمروي مهم گلوگاههاي
و باستان دوران نشيبهاي و فراز و سربرافراشته ميشود ،
از غني مجموعهاي اندوختن با و درنورديده را وسطي قرون
شناخته و زنده قومي همچون تاريخي ، تجارب و فرهنگي ميراث
در.است درآمده معاصر جهان ملتهاي و اقوام رديف در شده ،
ساير همچون را كردان آنچه كه است گفتني ارتباط ، اين
همانا داشته ، نگاه برپا همواره جهان زنده ملل و اقوام
.است بوده خويش فرهنگ زايايي و پويايي به آنان دلبستگي
تداوم منظور به پيش ، سدهها كردان كه روست ، اين از هم
متحد ايران كهنسال اقوام با خود ، فرهنگ مانايي به بخشيدن
در و رسانيدند هم به اقتداري و اعتبار و گشتند منسجم و
آوردن سامان به در نيز و ايراني روح به بخشيدن اعتلا
اقوام ساير با اسلامي /ايراني فرهنگي ابرمجموعه
.گرديدند همداستان و همراه ايرانزمين
و وسيع جغرافيايي گستره جهت به كرد ، قوم فرهنگي مجموعه
در آن درازآهنگ يافتن جريان و خاورميانه قلب در متنوعش
پيرامون كوهپايههاي و جلگهها ساكنان زبان بر و ذهن
و شادابي و ژرفا و غنا از هماره زاگرس ، كوههاي رشته
و پربار ادبيات.است بوده برخوردار تكامل و رشد ظرفيتهاي
زاياي و پويا و ماندگار ميراث سرزمين ، اين شكوه با
دوران در چه سامان ، اين مردم عرفاني و ديني اعتقادات
پراحساس موسيقي نيز اسلام ، حياتبخش طلوع از پس چه باستان
هريك تاريخي ، قلمرو اين رايج هنرهاي وديگر روحافزا و
مستقل هويت و تاريخي برموجوديت است انكارناپذيري گواه
.كردان قومي فرهنگ
ديگري جهات به نيز و مذكور دلايل به بنا كرد ، قومي فرهنگ
است ، خارج مختصر اين حوصله از آنها يكايك برشمردن كه
از نظر صرف و است حمايت و مراقبت و صيانت و حفظ شايسته
و پژوهش مورد تاكنون كه فرهنگي مجموعه اين از اندكي بخش
آن اعظم بخش است ، گرفته قرار محققين و مستشرقين مطالعه
نانوشته و ناشنيده و ناگفته و ناسفته و ناشناخته هنوز
به حتي آن ، كنوني شرايط به توجه با و است مانده برجاي
ملاحظهاي قابل بخش كه گرفت نتيجه چنين ميتوان جرات
و قرون تاريكيهاي در هم فرهنگي ريگ مرده مقدار ازهمين
در هميشه براي و رفته بادفنا تاراج به گذشته ، اعصار
بخشي در نمونه ، براي.است گرديده مدفون تاريخ فراموشخانه
يكي كه -كردستان اورامان به موسوم -فرهنگي قلمرو اين از
فرهنگي مجموعه ناشناخته و اسرارآميز و كهن سرچشمههاي از
در فرهنگي ويژگيهاي از بسياري است ، شمار به كردي
رسوم و آداب موسيقي ، هنرها ، شفاهي ، ادبيات زبان حوزههاي
استعدادهاي ديگر نيز و مذهبي -عرفاني اعتقادات جشنها ، و
كامل طور به تنها نه معنوي ، و مادي بالفعل و بالقوه
خود غفلت مورد متاسفانه بلكه نشده ، معرفي و شناسايي
نيز آن پژوهشگر و پژوه دانش قشر بهويژه و كرد جامعه
شايسته شده ياد موارد به عنايت با لذا ، است گرديده واقع
-ايرانشناسي عرصه پژوهشگران كه است سزاوار و
مجدانه بازنگري يك طي كرد ، محققين بويژه و كردستانشناسي
فرهنگي قلمرو و كردان زندگي به واقعبينانه توجه بذل و
و ضبط و ثبت موجبات اورامان ، منطقه خصوص به و كردستان
تكامل موازات به را كردي فرهنگي مجموعه اشاعه و حفظ
.آورند فراهم جهاني ، جامعه
ماخذ و منابع
:فارسي به *
.ج 1 مردوخ ، محمد شيخ:مردوخ تاريخ -1
رشيد ترجمه كريستنسن ، آرتور:ساسانيان زمان در ايران -2
.تهران 1367 اميركبير ، انتشارات ياسمي ،
ترجمه ادموندز ، .جي سيسيل:عربها تركها ، كردها ، -3
.تهران 1367 روزبهان ، انتشارات يونسي ، ابراهيم
.ج 1 خانلري ، ناتل پرويز دكتر:فارسي زبان تاريخ -4
رفاهي ، فيروز ترجمه فريدريش ، يوهانس:جهان خطهاي تاريخ -5
.دنيا ، تهران 1368 انتشارات
انتشارات ايزدي ، سيروس ترجمه آكوپف ، .ب.گ:گوران كردان -6
.تهران 1376 هيرمند
:كردي به *
ميژووي دهربارهي زمانهواني هييكي و ليكولينه -7
غدا به حمهد ، رهشيدئه جهمال.د:كوردهواري ولاتي
.1988
(نهكراوه چاپ)كوردستاني سوران:ههورامان رههنگي فه -8
.موكرياني ، 1991 گيوي كوردستان ، نگي فهرهه -9
ژمارهي سروه ، گوواري:ههورامان كونهكاني واله قه -10
.ل 4145 68 ،
ژمارهي سروه ، گوواري:ورامان هه كاني كونه واله قه -11
.ل 1819 69 ،
ژمارهي سروه ، گوواري:ههورامان كاني كونه واله قه -12
.ل 2627 70
ژمارهي سروه ، گوواري:ورامان هه كاني كونه واله قه -13
.71ل 2830
ژمارهي سروه ، گوواري:ههورامان كاني كونه واله قه -14
.72ل 3334
كردستاني سوران
|