اسلامي كاميكازههاي
ميرود دست از كه فرصتهايي
نبود شاه كه شاهي
نزديك خاور در اروپا تعهد
گذار3 حال در جهان
آسيا به نگاه
پسر از نشان پدربي
بيگانه نگاه
طالبان از پس بزرگان مجلس
اسلامي كاميكازههاي
يك تيتر
سادات رضا
اندكي هزينه آن انجام و ميكشدطراحي را دشمن عمليات اين
سنگين عمليات مستلزم نظامي متعارف اقدامات برخلاف و دارد
نيز خود حملات اينگونه عاملان كه آنجا از و نيست نجات
نخواهد كار در هم استنطاقي و بازجويي ديگر ميبازند جان
بود
تندباد" معناي به ژاپني زبان در كه كاميكازه كلمه
آناني براي ژاپنيها كه بود تقدسي از نشان است "خدايان
هوايي برتري با مبارزه براي و وطن راه در را خود جان كه
بين در آن معادل كه بودند قائل ميساختند فدا آمريكا
است شهيد واژه فلسطينيها
اين جنين ، اشغال از پس هفته دو عاقبت اسرائيلي نيروهاي
آمد پيش فرصتي آنان عقبنشيني با و گفتند ترك را اردوگاه
لابهلاي در اسرائيل ارتش پياپي حملات بازماندگان تا
بستگان و اقوام اجساد جستوجوي به بهجامانده مخروبههاي
.بپردازند خود
در سختي نبردهاي جنين از آمريكا نيروهاي خروج با همزمان
در و بود جريان در باختري كرانه شهرهاي ساير و رامالله
را شديدي تبليغاتي رواني ، جنگ اسرائيليها ضمن همين
عمليات كردن مخدوش جز هدفي كه كردند پيگيري و طراحي
ارتش وحشيگري توجيه و خود از دفاع در فلسطيني رزمندگان
.نداشت اسرائيل
برابر در طولاني مقاومتي از پس اسرائيل دولت شنبه روز
جنين كشتارهاي مورد در تحقيق براي بينالمللي جامع خواست
است موافق جنين به ياب حقيقت كميته اعزام با داشت اعلام
اعزام از خبر اين انتشار تبع به نيز امنيت شوراي و
روند گرفتن سرعت با.داد خبر مذكور كميته قريبالوقوع
در ديگر بمبي ميرود انتظار لحظه هر منطقه در تحولات
با فلسطيني رزمندهاي و شود منفجر اسرائيل از گوشهاي
رقم تلآويو براي را ديگر كابوسي خود حيات از پوشيدن چشم
فشار و است جديدي حوادث آبستن منطقه بحراني وضعيت.زند
ساعات در بوش.است نبوده ثمربخش نيز طرفين بر آمريكا
اسرائيل ، از بيانيهاي انتشار با شنبه روز پاياني
به دادن پايان براي خواست آنها عرب همسايگان و فلسطينيان
بر تاكيد با او.كنند اتخاذ جدي تصميماتي خونريزيها
مذاكره طريق از تنها خاورميانه مناقشه فصل و حل اينكه
حمايت كشور اين سياستهاي و اسرائيل از تلويحا است ممكن
.كرد
غزه نوار درگيريهاي در تلفات تعداد افزايش به توجه با
كار به را خود توان تمام اسرائيل امنيتي نيروهاي
قلمرو داخل به فلسطيني رزمندگان نفوذ از تا گرفتهاند
و كنند جلوگيري اسرائيلي شهرهاي قلب به و اسرائيل
ديگري بمب انفجار انتظار در لحظه هر اسرائيلي شهروندان
در حتي و آنان محله در آنان ، شهر در است ممكن كه هستند
.شود منفجر اقامتگاهشان مجاورت
دولت به فشاري عامل و اسرائيليها كابوس انتحاري حملات
نميتوان جنگنده و تانك با كه كابوسي است ، شده اسرائيل
اسرائيل حيات كه متحركي ساعتي بمبهاي رفت ، مصافاش به
فلسطينيان انتقامجويي براي ابزاري به و ميكند تهديد را
اردوگاه ساكنان از ادريس وفا كه هنگامي.است شده مبدل
از يكي در را خود باختري كرانه در الامري آوارگان
در كرد ، منفجر بيتالمقدس رفتوآمد پر و شلوغ خيابانهاي
و باخت جان اسرائيلي كهنسال مرد يك او عمليات نتيجه
ناشي ضربه شدند ، مصدوميت دچار رهگذران از بسياري تعداد
كه ادريس.كرد حيرت و بهت دچار را جهانيان حمله ، اين از
خاك به قدم شهر اصلي گذرگاه طريق از ماه بهمن هفتم
را منفجره مواد از متنابهي مقادير بود گذاشته بيتالمقدس
اولين عنوان به آن با و گرفت تحويل ساله پرستاري 28 از
به است كرده انتحاري بمبگذاري به اقدام كه فلسطيني زن
.گذارد قدم انتفاضه تاريخ هزارتوي
بالقوه رويارويي در را خود اسرائيليها كه زماني درست
از پوسترهايي ميديدند فلسطينيان قيام از جديدي وجوه با
او و داشت بهسر سفيد و سياه روسرياي كه ادريس سالگي 17
خيابانها گوشه گوشه در ميخواند ، فلسطيني شهيد اولين را
كه هنگامي.بود شده نصب فلسطين قلمرو سراسر ستونهاي و
فهرست ساختن آماده حال در اسرائيل امنيتي سرويسهاي
پارهاي وقوع بودند فلسطين بمبگذاريهاي بالقوه عاملين
برعهده را آنها انجام زنان كه اخير هفتههاي طي در حملات
اين اهداف نگرانيهاي و دغدغهها به بودند گرفته
اين اما زد دامن اسرائيلي شهروندان يعني بمبگذاران
عمليات اينگونه انجام مسئوليت زنان كه نيست باري اولين
اسرائيل كه دورهاي طي در حزبالله ميگيرند برعهده را
براي زنان از بود درآورده خود اشغال به را لبنان جنوب
.ميكرد استفاده عمليات اينگونه انجام
بمبگذاريهاي و سپتامبر يازده حملات حدوث كه هرچند
روي به را خود چشمان جهان تا شده موجب خاورميانه اخير
در متعصبانه را خود جان كه زناني و مردان توسط كه حملاتي
ليكن بگشايد ميسازند فدا خود اعتقاد و ايده راه
.است بوده كشورها تاريخ از بخشي انتحاري بمبگذاريهاي
هماكنون كه جاهايي و هند از بخشهايي در مسلمانان جماعت
عمليات از هجدهم قرن طي ميشود خوانده اندونزي و فيليپين
اروپايي استعمارگران عليه سلاحي منزله به انتحاري
پيشينه كه انتحاري عمليات از مواردي و ميكردند استفاده
ضبط و ثبت نيز بازميگردد ايران ميلادي يازدهم قرن به آن
.است شده
را كاميكازه خلبانان تكنيك ژاپن ارتش دوم جهاني جنگ در
احترام لحاظ با كه تكنيك اين عاملان.كرد اجرا و طراحي
گيلاس شكوفههاي براي ژاپنيها كه فوقالعادهاي
و خاك به عشق دليل به ميشدند خطاب نام بدين قائلاند ،
ناوهاي خود (Zero) زيرو جنگنده هواپيماهاي با امپراتور
در كه كاميكازه كلمه.ميدادند قرار هدف را آمريكايي
تقدسي از نشان است "خدايان تندباد" معناي به ژاپني زبان
و وطن راه در را خود جان كه آناني براي ژاپنيها كه بود
قائل ميساختند ، فدا آمريكا هوايي برتري با مبارزه براي
.است شهيد واژه فلسطينيها بين در آن معادل كه بودند
روي تاكتيكي توجيه كه دارند اعتقاد فلسطينيان برخي
منابع موازنه و برابري عدم انتحاري عمليات به آوردن
مالي كمكهاي از درصد كه 75 آنجا است ، طرف دو نظامي
كمك بر مشتمل اسرائيل به آمريكا دلاري ميليارد سه بلاعوض
از محروم و ارتش فاقد فلسطين كه درحالي است تسليحاتي
رئيس جابر ، رفيقاست تسليحات به مشروع دسترسي هرگونه
آمريكا ايلينويز در كه فلسطين از حمايت اسلامي جماعت
هزاران از گفتن سخن حال در شما":ميگويد دارد فعاليت
مدرن تسليحات تمامي و اف 16 جنگندههاي اسرائيلي ، تانك
و ارتش نه كه هستيد فلسطيني معدودي تعداد برابر در جهان
هيچ از آنان شرايطي چنين در خب دارند ، كافي تسليحات نه
".كرد نخواهند ابا آزاديشان از دفاع براي اقدامي
لبنان حزبالله سخنگويان از بنولي حسين اظهارات براساس
كسب اسرائيل برابر در كه موفقيتهايي دليل به گروه اين
:ميگويد او.است شده برخوردار خاصي محبوبيت از كرده
دفاع خود از كه است فلسطينيان بلافصل و مشروع حق اين"
در انتحاري عمليات انجام":ميافزايد ادامه در و ".كنند
راه تنها عمليات اين بلكه نميشود محسوب امتياز خود نفس
ساختن برآورده براي ميتوانند فلسطينيان كه است دسترس در
".يازند دست آن به اهدافشان
برخلاف درست كه ميدارند اذعان تروريسم متخصصين از برخي
عاملان از كه انتحاري بمبگذاران مورد در عمومي اعتقاد
ميشود ، ياد بيمنطق افرادي عنوان به عمليات اينگونه
حملات با قياس در متعددي تاكتيكي امتيازات انتحاري حملات
انتظامي پژوهشهاي مركز از اسپرينزاك ايهود.دارد متعارف
و طراحي ميكشد ، را دشمن عمليات اين":ميگويد اسرائيل
متعارف اقدامات برخلاف و دارد اندكي هزينه آن انجام
كه آنجا از و نيست نجات سنگين عمليات مستلزم نظامي
ديگر ميبازند جان نيز خود حملات اينگونه عاملان
ادامه در او ".بود نخواهد كار در هم استنطاقي و بازجويي
اثر است مسئله ديگر ابعاد همه از مهمتر آنچه":ميافزايد
به كه چرا است طرف دو هر بر حملات اينگونه رواني شديد
من نظر از و ميشود منجر شديد درماندگي حس نوعي ايجاد
".دارد بيشماري تاكتيكي امتيازات حملات اين
حملات كه معتقدند فلسطيني ميانهروي رهبران از بسياري
مركز مدير خالد ، رشيد.است غرض نقض صرفا انتحاري
:ميگويد شيكاگو دانشگاه بينالمللي مطالعات
لحاظ به مذموم ، اخلاقي لحاظ به انتحاري بمبگذاريهاي"
فلسطينيان اهداف و خواستهها لحاظ با و ابلهانه سياسي
انگيزه ميشود موجب كه است ناكارآمد و بلااثر كاملا
خصومت به زدن دامن و اسرائيل عمومي افكار وحدت براي لازم
كشتار براي مناسب توجيهي و آيد فراهم فلسطينيها با
".است اسرائيليها سوي از فلسطينيان
است ممكن انتحاري عمليات بودن عبث و بيثمر كه هرچند
حاكم طبقه ويژه به و فلسطينيان رهبران از بسياري براي
احساس با كه فلسطينيان از بسياري براي باشد مشهود كاملا
يك تصوير ميكنند زندگي مداوم سركوبي تحمل و دايمي حقارت
خود با سلاحي هيچ كه داوودي _ تنها بركف جان جنگجوي
شيرين ميرود ، مسلح دندان تا جالوتي مصاف به كه _ ندارد
از بسياري كه ميكنند ملاحظه كارشناسان.است الهامبخش و
فلسطيني ، سكولار مليگراي و چپگرا فلسطيني گروههاي
تا آوردهاند روي انتحاري حملات انجام و طراحي به اكنون
جهاد و حماس چون راديكالي گروههاي يكهتازي از مانع
فتح جنبش نظامي شاخه تنظيم ، چون گروههاييشوند اسلامي
فلسطين آزاديبخش سازمان شاخه بزرگترين كه عرفات ياسر
نيروي بهعنوان و دهه 90 اواسط در ميشود قلمداد
تزايد به رو محبوبيت افزايش از جلوگيري هدف كه نظامياي
پا ميكرد ، دنبال را اسلامي جهاد و حماس چون گروههايي
كه نيز الاقصي شهداي گردانهاي.گذاشتند حيات عرصه به
مرداني توسط است فتح زيرشاخههاي از و دارد سكولار ريشه
سالهاي 1993 طي اول انتفاضه در كه ميشود رهبري و هدايت
چون پيري مبارزان كه بود حالي در اين و جنگيدند 1987_
رهبران جوان نسل و ميبردند سر به تبعيد در عرفات
.بودند اسرائيليها اسارت در فلسطيني
كه مداركي به اسرائيليها دستيابي از پس اخير روزهاي در
تحقيقات هدف الاقصي آمد دست به عرفات فرماندهي مقر از
كه چرا گرفته قرار امنيتي نيروهاي شديد و موشكافانه
عرفات مستقيم ارتباط از شده كشف مدارك دارد ادعا اسرائيل
.دارد حكايت الاقصي سوي از شده طراحي انتحاري حملات با
تضاد در فلسطيني جناحهاي و بينگروهها عميق اختلافات
توسط كه است انتحاري عمليات بر حاكم نظم و دقت با كامل
جنگندههاي و سريلانكا سياه ببرهاي چون گروههايي
مقابل نقطه در درست.ميگرفت صورت ژاپن كاميكازه
تاميل ببرهاي سختگير و شفقت و بيرحم رهبر پرابهاكاران
دارد اختيار در را خود امر تحت جنگجويان مطلق كنترل كه
براي نفوذ اعمال در ناتواني بهدليل دفعات به عرفات
افراد يا و فلسطيني گروههاي توسط كه حملاتي از جلوگيري
.است شده مواجه انتقاد با ميگيرد صورت منفرد
نفوذ فقدان براي توضيحي تا هستند تكاپو در كارشناسان
پرابهاكاران چون رهبراني با قياس در را عرفات براي كافي
دليل به ناكامي اين از بخشي كه دارد اعتقاد خالد.بيابند
جامعه حاكم سياسي فرهنگي ، تفاوتهاي و گوناگوني
ساكن كه آناني از باختري كرانه فلسطينيان است ، فلسطينيان
اردوگاههاي در كه فلسطينياني از نيز آنان و هستند غزه
مسئله همين و شدهاند جدا گزيدهاند سكني لبنان و اردن
و ساختاري فرهنگي ، تقسيمبنديهاي و شكافها شده موجب
در قدرت پراكندگي.بگيرد شكل آنان بين در زيادي فيزيكي
مورد در هميشگي ترديد ايجاد موجب فلسطيني گروههاي بين
.است شده او قدرت حيطه و عرفات نفوذ ميزان
خاورميانهاي سياست تحقيقاتي موسسه ارشد عضو لويت ماتئو
داشت انتظار عرفات از نبايد كه دارد اعتقاد واشنگتن در
در قطعا عرفات":ميافزايد او.بربيايد دستش از كاري هر
آغاز دوم انتفاضه كه زماني سپتامبر 2000 از قبل با قياس
فلسطيني جناحهاي و گروهها بر كمتري نفوذ و قدرت از شد
از ميتوان هنوز كه است مشهود نكته اين اما است برخوردار
".داشت زيادي انتظارات او
(ماه فروردين 13) گذشته هفته جمعه انتحاري عمليات از پس
عرفات باختند جان اسرائيلي هشت آن در كه بيتالمقدس در
به انتحاري حملات تقبيح براي بينالمللي فزاينده فشار با
صدور از پس و شد روبهرو سياسي اهداف تحقق ابزاري منزله
پاول كالين كه بود حملات اين محكوميت در عرفات بيانيه
تحت مقر در او با شد حاضر آمريكا خارجه امور وزير
.كند گفتوگو و ديدار رامالله در محاصرهاش
صادر را خود بيانيه عرفات آنكه از قبل يكروز تنها اما
رهبريت سوي از دوگانه پيامي انعكاس كه اقدامي در كند
سعودي عربستان چاپ روزنامه يك بود اعراب و فلسطينيان
را بود شده انجام عرفات همسر سهاالتاويل با كه مصاحبهاي
انتحاري حملات از آشكارا آن در او كه ساخت منتشر
اسرائيل برابر در مقاومت براي مشروع راهكاري بهعنوان
.بود كرده پشتيباني و حمايت
قرار هدف را غيرنظاميان كه فلسطينياني انتحاري حملات
كه بوده برخوردار بينالمللياي بازتاب چنان از ميدهد
تحولي.ناميد "جنايتكارانه حملات" را حملات اين بوش دولت
قادر كه ميفرستد نيستي به را قربانياني كه معنادار
تلاش حمله عاملان كه آنجا متعارف ، حملات بين نيستند
قايل تمايز انتحاري حملات و كنند حفظ را خود جان ميكنند
واشنگتن درخواست فلسطينيها از بسياري حال همين در.شوند
به را انتحاري حملات محكوميت و تقبيح براي عرفات از
.مينگرند اسرائيل از آمريكا حمايت از ديگري نشانه مثابه
هفته جمعه مطبوعاتي نشست در سفيد كاخ سخنگوي فلچر آري
به خطاب بوش جورج از نقل به (ماه فروردين 30) گذشته
غيرنظامي شهروندان تجمع نقاط كه آناني":گفت خبرنگاران
".هستند تروريست ميجويند آنان كشتار هدف با را
:ميگويد سفيد كاخ موضعگيري اين به اشاره با خالد
آمريكا كند؟ محكوم را انتحاري حملات بايد بار چند عرفات"
طراحي برايش اسرائيل كه است تسلسلي و دور از گذر حال در
باخته جان هزاران بين وقتيكه.است ديده تدارك و كرده
تفاوت اسرائيلي بيگناه قرباني صدها و فلسطيني بيگناه
و اخلاقي بيطرفي فقدان جستوجوي در بايد ميشود گذارده
".بود قضاوت در عدالتخواهي
حداقل تاكنون دسامبر2000 در دوم انتفاضه آغاز از پس
حالي در اين.شدهاند كشته اسرائيلي و 452 فلسطيني 1272
ميزان منطقه امور كارشناسان از يكي اعتقاد به كه است
بحراني دوران از كمتر بسيار صلح دوران در انتحاري عمليات
هنوز صلح به اميد كه آنگاه بود ، امروز نشيب و پرفراز و
در سال 1998 در.بود نبسته بر رخت فلسطينيان دلهاي از
و شد انجام غيرنظامي اهداف عليه انتحاري عمليات دو مجموع
كه حالي در.گرفت صورت دست اين از عمليات سه سال 1997 در
عمليات مورد حدود 20 ميلادي جاري سال اول ماه چهار طي
تنها دارند اعتقاد غربي تحليلگراناست شده ثبت انتحاري
مداوم فشار آوردن وارد انتحاري حملات به دادن پايان راه
تعقيب تحت و مالي منابع قطع تروريستي ، زيرساختهاي بر
.است بالفعل تروريستهاي دادن قرار
.نيست همشهري ديدگاه گزارش اين *
ميرود دست از كه فرصتهايي
باوند داوود با گو و گفت در ميانه خاور بحران و ايران
محمودي فرشاد
ايران
|
از بسياري رغم به الجزيره تلويزيوني شبكه خبرنگار وقتي
زير كه رساند عرفات شده محاصره مقر به را خود محدوديتها
ساير تعجب تنها دارد قرار اسرائيلي سربازان گلولهباران
امكان اين از كه نشد باعث را جهان جمعي رسانههاي
و تباربودن عرب خاطر به كه الجزيره به و محروماند
پاسخ از كه ميبرند حسادت يافت امكاني چنين مراودهاش
.شدند زده شگفت نيز ابوعمار
عرفات پيش سال سخنان 20 الجزيره خبرنگار "الزوار محمد"
به بود گفته بيروت از خروج زمان در كه آورد او ياد به را
سخت شرايط اين در ميپرسيد او از حالا و ميروم فلسطين
ظريف صداي آن با عرفات.ميكند انديشه كجا به رفتن براي
ميز روي كه اتوماتيكاش تفنگ به كه حالي در زنانهاش و
داود" عقيده به.قدس به گفت:ميكرد نگاه داشت قرار
مجللاش خانه در كه سياسي مسايل كارشناس "هرميداسباوند
هم چندان عرفات ميكند ، گفتگو همشهري با تهران شمال در
مسئله چراكه نيست اسرائيل نفع به زمان.نميگويد راه بي
مختلف اشكال به سال 1948 از كه فلسطين مردم مظلوميت
و جهان عمومي افكار نظر از و يافته تشديد ميشد تكرار
انتخاب منطقي صلحي راه كه ميكند اقتضا دنيا موجود وضع
.كند قانع مذاكره ميز سر بر را طرف دو هر كه راهي.شود
موضعي چه چيست؟ كارزار اين ميانه در ايران وضعيت اما
.ميكند تامين را ما ملي منافع
عرفات كدام از ايران حمايت
است عرفاتي با رابطه اسلامي جمهوري رابطه ميگويد باوند
كرد اعلام و پيدا حضور متحد ملل سازمان عمومي مجمع در كه
آماده مسلسل ، دستاش يك در و زيتون شاخه دستاش يك در كه
و.كند اتخاذ جديد مشي خط اسرائيل دولت به نسبت كه است
به قطعنامهاي طي فلسطين بخش آزادي سازمان تبع همين به
انقلاب آغاز در و شد پذيرفته متحد ملل سازمان عضو عنوان
موجوديت تلويحا ملل سازمان عمومي مجمع در اسلامي
انقلاب ابتداي در شخص اين.شناخت رسميت به را اسرائيل
به هم مالي كمكهاي و گرفت قرار ايران دولت استقبال مورد
كسي شناخت رسميت به اسلامي جمهوري كه عرفاتي ياسر.شد آن
جريان اين شناخته رسميت به را اسرائيل موجوديت كه است
جنگ اين در.عراق و ايران جنگ زمان تا كرد پيدا ادامه
عرفات به نسبت اسلامي جمهوري مثبت و مساعد مواضع عليرغم
در را صدام از جانبداري وي فلسطين بخش آزادي سازمان و
با اسلامي جمهوري روابط موضعگيري اين اثر بر.گرفت پيش
را بخش آزادي سازمان ولي گرائيد سردي به عرفات ياسر شخص
و روابط و بود پذيرا همچنان داشت تهران در كه سفارتي با
و مادريد كنفرانس از بعد.نكرد قطع آنها با را مناسباتش
به را ايراداتي ايران اسلو ، نامه توافق امضاي
.ساخت وارد بيانيهها آن در مندرج اصول نارساييهاي
شهركهاي شدن برچيده فلسطيني ، آوارگان بازگشت مسئله
نوار و اردن رود غربي سواحل مرزهاي مسئله و نشين يهودي
منطقه دقيق آينده نهايتا و منطقه اين 2 ارتباط و غزه
نفس با ايران اما.بود ايرادها اين جمله از خودگردان
.نبود مخالف نامهچندان توافق
قبلي مواضع در ايران نظر تجديد
به نگرش نظر از هم ايران در اسلو قرارداد امضاي از بعد
كه گفتيم و ميدانستيم تحميلي پديده يك را آن كه اسرائيل
و فلسطين مردم كل عمومي آراي به مراجعه با بايد مسئله
به توجه با ميگويد باوند البتهشود تعيين آوارگان
رفراندوم برگزاري راه از صلح ايجاد منطقه حاضر حال شرايط
كه ميدهد ادامه او.است دشوار و سخت پرسي همه و
اسلامي جمهوري تائيد مورد كه فلسطيني مبارز گروههاي
اين بر حماس اعتقاد حتي نداشتند يكسان ومشي خط بودند
ما اوضاع اين با.شود خارج صحنه از بايد اسرائيل كه نبود
از كمابيش كه است شرايطي اين.داديم ادامه را روابطمان
رفتن و دوم انتفاضه از بعد.داشت ادامه دوم انتفاضه آغاز
انتفاضه حركت از بازهم ايران الاقصي مسجد به شارون
تشكيل آن از حمايت در تهران در كنفرانسي و كرد پشتيباني
.داد
گانه سه جزاير و رود اروند ماجراي
به مربوط كه مسايلي با برخورد در اعراب موضع متاسفانه
به اينكه بدون يعني.است قبيلهاي نگرشي ميشود ايران
اينكه صرف به كنند توجه موضوع حقانيت و واقعيت ماهيت ،
او نفع به كمال و تمام است عرب اختلاف مورد طرف
شوراي عراق و ايران جنگ پايان از بعد.ميكنند موضعگيري
ادعا آن در كه كرد منتشر قطعنامه يك فارس خليج همكاري
در.است عراق ملي و داخلي رودخانه "اروندرود" بود شده
با.دارد وجود معتبر حقوقي سند مورد 7 اين در صورتيكه
طرف نسبي واقعيت حتي واقعيت به توجه بدون اعراب حال اين
نگرش ايناست عراق داخلي رود اروندرود ، كه گفتند مقابل
نه و شد مطرح ايراني سهگانه جزاير مورد در قبيلهاي
بارها هم عرب اتحاديه بلكه فارس خليج همكاري شوراي تنها
ديد آن به موضوع ماهيت به توجهي كوچكترين بدون بارها و
به نسبت متحده امارات آراي نفع به و داشتند قبيلهاي
كشورهايي حتيدادند راي و كردند موضعگيري ايراني جزاير
و حسنه روابط كه هم فلسطين بخش آزادي سازمان و سوريه مثل
در راي ايران مسلم حق ضرر به دارند ما با استراتژيكي
و نگرش اين تجلي آخرين.كردند موضعگيري و ريختند صندوق
با رابطه در كه بود اضطراري اجلاس در اعراب گرايي قبيله
كنفرانس اين در ولي بود شده تشكيل بيروت در فلسطين مسئله
موضع يك در را اسرائيل و ايران كه شد صادر قطعنامهاي
نزاكت نظر از هم كه داد قرار هم كنار در اشغالگر و مشابه
به كمال و تمام ايران كه اضطراري شرايط در هم و ديپلماسي
ميشود صادر قطعنامه اين كرده موضعگيري فلسطين مردم نفع
را آنها عرب اتحاديه از عضوي عنوان به هم عرفات ياسر و
.ميكند همراهي موضع اين در
دارد ضعف ما ديپلماسي دستگاه
اين به نسبت كه است ايران ديپلماسي دستگاه ضعف از اين
به ايران.نميدهد نشان رسمي و سياسي واكنش موضعگيريها
و اعراب كلي طور به و فلسطين مردم به نسبت كه موضعي دليل
مقاطع از بسياري در حتي است گرفته پيش در اسرائيل
و آثار.است بوده نفع ذي و اصلي كشورهاي از راديكالتر
تمام.خريده جان به نيز را سنگيني بسيار منفي تبعات
موضع اين پيرامون ميشود داده نسبت ايران به كه اتهاماتي
عربي كشورهاي تنها نه اصول اين اتمام با ولي است ايران
ندارند اسلامي جمهوري موضع اين از سپاسگزاري و امتنان
عليه مشيهايي خط دارند كه تجمعي و فرصت هر در بلكه
و خويشتنداري با اسلامي جمهوري كه ميكنند اتخاذ ايران
تائيد را ادعاها اين مباني تلويحا مسئله ، نكردن طرح
.ميكند
فلسطين مسئله با رابطه در ايران ملي منافع
عربي كشورهاي نگرش از زيادي حدود تا ايران موضعگيري
و شمال و فارس خليج عرب كشورهاي از بسياري.بوده متفاوت
قويا دلايلي به هريك ليبي ، از غير به آفريقا شرق
آنها خواسته اين.هستند اسرائيل و اعراب بين صلح خواستار
هم و است توجيهپذير مالي لحاظ از هم و سياسي لحاظ از هم
.است انكارناپذير آمريكا با روابطشان در آن تاثير
هم مختلف موارد در كه همانطور عربي كشورهاي بنابراين
اجراي يعني.هستند اسرائيل با صلح خواستار شده مشاهده
بازگشت كه ملل سازمان امنيت شوراي و 334 قطعنامه 242
مستقل دولت تشكيل و ژوئن 1967 از قبل مرزهاي به اسرائيل
آن در غزه نوار و اردن غرب شده تخليه مناطق در فلسطيني
صلح اين به معتقد كه هم سوريهاست شده آورده
بعدها اسرائيل با رابطه مورد در ميگويد است شرافتمندانه
اين.ميداند آن بر مقدم را صلح و گرفت خواهد تصميم
در قبولاست قابل حدودي تا عربي كشورهاي موضعگيري
كشورهاي. بود شده اتخاذ فراتر موضع يك ايران در صورتيكه
بسياري و است متحد ملل سازمان عضو اسرائيل معتقدند عربي
همه از فراتر و شناختهاند رسميت به را آن نيز كشورها از
دهه چند حوادثاست آمريكا جانبه همه حمايت و تاييد مورد
از برخي ميان در تجديدنظر سبب حدودي تا كه هم اخير
ولي ميكند بازنگري اين از حكايت شده فلسطيني گروههاي
به.مانده باقي خودش ارزشي ديدگاه همان بر كماكان ايران
به دسترسي براي تلاش اتهام كه است موضعگيريها همين علت
جمهوري به را تروريسم از حمايت و جمعي كشتار سلاحهاي
اين كه ميكنم تاكيد بازهم.ميدهند نسبت اسلامي
مورد هيچوجه به سنگين تبعات اين با موضعگيريها
.نبوده فلسطين و سوريه جمله از عرب جوامع سپاسگزاري
دور مسايل از را خودشان ميكنند سعي ماجرا اين در عربها
ايران.كنند منتقل ايران زمين به را توپ بعد و دارند نگه
در چراكه خريده جان به را تبليغاتي تهمتهاي همه هم
سعي و ميروند راه عصا به دست كاملا اعراب موجود شرايط
اسرائيلي دست به را جويي بهانه گونه هيچ زمينه ميكنند
كه ميكنند تشويق را ايران حال عين در و ندهند
حركتي امروز چنانكه.كند برگزار تهران در كنفرانسهايي
وجود به كه را فاصلهاي و معضل اين ريشه كه شده آغاز
حوادث اين منشا را ايران و بدهند سوق ايران سمت به آمده ،
.است مخالف صلح روند با كه كنند معرفي آن پيامدهاي و
ولي كند حمايت فلسطين رنجديده مردم حقوق از بايد ايران
در كه بزنيم گره حوادثي با نحوي به را خودمان نبايد
مختلف افراد فرستادن با آنها.است شكلگيري حال در منطقه
به را مسايل و مشكلات سرچشمه زيركانه ميخواهند ايران به
.كنند جهتدهي ايران سمت
فلسطين به جهاني نگاه و ايران
عرب جهان در ملت مفهوم و وجهه كه است معتقد باوند
مصر حتي ميگويد.شده گذاشته از خانوادگيتر و قبيلهاي
كاري تنها دوم انتفاضه فضاي در است عرب دنياي كانون كه
قاهره به كوتاهي مدت براي را سفيرش است كرده كه
مردم از حمايت از حاكي كه عكسالعملي هيچ ولي فراخوانده
سوريه حتينداده بروز خود از شرايط اين در باشد ، فلسطين
ماجرا از را خودش و ندهد كسي دست به كي گز ميكند سعي هم
دليل به كشورها اين مردم حتي ميگويد او.دارد نگه دور
كه تظاهراتي در دارند حكومتها سوي از كه نارضايتياي
گرو در دل كه هرچند نميكنند شركت باشد دولت دعوت بنابه
.باشند داشته فلسطين مردم
ميكند نشيني عقب اسرائيل
از بعد كه ميدهد ادامه خود تجاوزات به آنقدر اسرائيل
شده غصب سرزمينهاي از آمريكا و اعراب از امتياز گرفتن
در.دارد دنبال به متفاوت منطق متفاوت ، جو.شود خارج
امتيازگيري آمده وجود به جديد فضاي در اسرائيل نتيجه
هم ما.ميكند ديگران متوجه هم را مسايل و كرد خواهد
در ميخريم جان به را اتهام زمينههاي سريع و ساده خيلي
به هم شارون.كشيدهاند كنار را خودشان همه كه حالي
مناطق از زودتر هرچه اسرائيل بايد گفته كه بوش سخنان
شدت بر بلكه نداده ، بهايي تنها نه كند عقبنشيني اشغالي
انفعالي شبه موضع يك در را آمريكا و افزوده خود حملات
نفع به ميان اين در جهان عمومي افكار.است داده قرار
اقدام هيچ مدت كوتاه در ولي است ، اسرائيل عليه و فلسطين
هر بهنميشود سبب را باشد فلسطين مردم نفع به كه عملي
ميكند نشيني عقب فعلياش جايگاه از اسرائيل حال
سازمان كل دبير.ميكنند تشكر شارون از هم آمريكاييها
برد ياد از نبايد ولي كرد خواهد تائيد را اينها هم ملل
ادامه براي راه كه كردند ايجاد شرايطي هم فلسطينيها كه
فلسطينيها هوشمندي از اين و است باز عرفات ياسر رهبري
.است
نفت صدور قطع
خود متوجه را جهان عمومي افكار نفت صدور قطع با عراق
از ضعيفتر هم را كشور اين به آمريكا حمله احتمال و كرد
عمومي افكار عراق به آمريكا حمله صورت در چون.كرد گذشته
و عراق اقدام نتيجه در را حمله علت مدت كوتاه در حداقل
اين و ميكنند تلقي فلسطين مردم از حمايت و نفت صدور قطع
ايالات و جهان عمومي افكار در آن وجهه كه آمريكا براي
.داشت نخواهد پي در منافعي و نيست مناسب ديده آسيب متحده
ديگري كشورهاي سودان و ليبي جز كه نفت قطع كه صورتي در
نخواهد كشورها اين براي سودي تنها نه نكردند حمايت آن از
ديگر سوي از نفت توليد افزايش با دارد امكان بلكه داشت
بازار داشتن نگه آرام و "اپيك" چون سازمانهايي و ممالك
.آورند وجود به آينده در حتي كنندهاي نااميد شرايط نفت
است نغز فرصتها
كه ميكند تاكيد انتحاري رفتارهاي با رابطه در باوند
رفتار اين درمان او.جست را رفتارها گونه اين ريشه بايد
نسقي و نظم و خشونت به توسل ميگويد و ميداند صلح در را
.بماند پايدار نميتواند باشد داشته تحميلي جنبه كه
خط فلسطين و اسرائيل يعني درگيري اين طرف دو هر عاقبت
او كه است همين براي.گرفت خواهند پيش در را سياسي مشي
قدس به گذاشتن قدم زمينه در را عرفات ياسر گفتههاي
آينده در ميگويد او.نميداند ذهن از دور هم چندان
اگر هم ما مسئولان براي اما شد ، خواهد محقق صلح ناچارا
- عبدالله ملك صلح طرح نكردن رد مثل - آمد پيش فرصتهايي
جهت در هميشه زمان كه كنند فكر و بمانند منتظر نبايد
نغز فرصتها بلكه رفت ، خواهد پيش فرصتها اين كردن تكميل
.كرد استفاده ملي منافع و مصالح جهت در آنها از بايد است
نبود شاه كه شاهي
اول نگاه
آخرين سرگذشت به انكاري غيرقابل شباهت شاه ظاهر سرنوشت
از بيشتر ما البته را پويي.دارد پويي ;چين امپراتوري
مولف كارگردان وبرتولوچي برنارد كه ميشناسيم روايتي راه
ارائه امپراتور آخرين ;خود شگرف فيلم در ايتاليا سينماي
روزي و شاه روزي كه تقدير به محكوم مردي:است كرده
و اراده به شاهي آن نه و باغباني اين نه و بود باغبان
بخواهد آنكه بدون شد ، متولد كه هنگامي.نبود او انتخاب
همه همچون آنكه بدون شد بزرگتر كه اندكي و شد وليعهد
را او بپرسند ، علاقهاش مورد شغل درباره او از همسالانش
كه بود بديهي اين نداشت انتخاب حق پوييخواندند شاه
سنت بديهيات در مدرن عصر تحولات اما.شود شاه شاهزاده ،
پويي از را شاهي فرصت چين ، انقلاب.كرد ايجاد ترديد نيز
امكان فرصت ، آن دادن دست از شايد.رفت محاق در او و گرفت
اين بار اين اما بود آورده وجود به پويي براي را انتخاب
بيرون خويش آستين از را تقدير دست كه بودند ژاپنيها
كه است طبيعي اين كه ميكردند وانمود آنان.ميآوردند
واقع در كه چين از كوچكي بخش شاه لو و شود شاه پويي
آن در دستنشاندهاي به و بودند كرده تسخير ژاپنيها
منچوري شاه تقدير زدن رقم در چنان آنان.داشتند نياز
وليعهد رسيدندكهشاه نتيجه اين به تا رفتند پيش
شاه از هميشه همچون آنكه بدون ترتيب بدين.ميخواهد
سرانجام و كردند وليعهد صاحب را او كنند سوالي
براي را تاريخ تقدير كه بودند كساني آخرين كمونيستها ،
از پس و گماشتند اجباري كار به را او:زدند رقم پويي
زحمتكش باغباني او از سابق شاه فئودالي روح شكست
شغل آخرين اين كه نيست آشكار لوچي برتو فيلم درساختند
اين است مسلم آنچه اما نه ، يا بوده او انتخاب به پويي
چين كمونيستي جامعه در و عمر ساليان ابين و آنه در كه
از مائويي يكنواخت و ساده لباس با را پويي كسي ديگر
.زند رقم را تقديري او براي تا نميداد تمييز ديگران
.است بوده شاه ظاهرا عمرش سراسر در نيز شاه ظاهر اما
مردم نه و خود نه را عهدي ولايت كه وليعهدي پدر ، مرگ با
.عموهايش سايه در شاهي شد ، شاه بودند نكرده انتخاب
او بر واقع در داشتند عهده به را شاه قيموميت عموها ،
را كار.كند سلطنت ديگران بر او تا ميكردند سلطنت
به داوودخان ;عموها همين از يكي پسر كه رساندند بدانجا
كودتا.كند كودتا عموها عليه تا كرد كمك تاجدارش پسرعموي
نجات ديگران شر از كه نشد موفق شاه ظاهر اما شد موفق
شاه ، بر اما بود نخستوزير واقع در مقتدرش عموي پسر.يابد
.ميكرد سلطنت
هيچ سابق شاه آن در كه شد جديد حكومت قالب سلطنتي مشروطه
از سويي از داوودخان.كاره همه نخستوزير ، و بود كاره
در را كمونيستها ديگر سوي از و ميكرد حجاب كشف زنان
تا كه شدند قدرتمند چنان كمونيستها.ميساخت شريك قدرت
در تقدير دست نتيجه در.رفتند پيش نخستوزير حذف آستانه
كه نشد ديري.شد عوض نخستوزير و رفت فرو شاه ظاهر آستين
تا نميخواست را شاه ديگر بار اين اما برگشت داوودخان
سرتاسر كه حالي در شد خارج كشور از شاه.شود نخستوزيرش
طالبان و مجاهدين و كمونيستها و جمهوريخواهان دوره
او پيري در.است بازگشته شاه ظاهر اينك.شد سپري او بدون
واقع در.باشد خواسته خود بيآنكه خواندهاند ، وطن به را
او براي كه گرفته قرار تقديري ذيل همواره شاه ظاهر خواست
رقم فئودالش عموهاي گاه را تقدير ايناست زده رقم
با شاه ظاهر.ليبرالش عموي پسر گاه و زدهاند
و كمونيستها:است داشته كار و سر نيز ايدئولوژيها
.ساختهاند مقهور را او خود ايدئولوژيهاي با بنيادگرايان
شاه ظاهر تقدير واپسين كه هستند آمريكاييها اين اينك و
نزديكان) رم گروه كه هنگامي از.ميزنند رقم او براي را
جبهه معادل سهمي بن اجلاس در (او تبعيدگاه در شاه ظاهر
بازگشت كه بود آشكار يافتند افغانستان در اسلامي متحد
آينده دولت در آنان حضور مظهر مهمترين شاه ظاهر
قرار شاه ظاهر.نشود چه و شود شاه او ، چهاست افغانستان
از پيش.ببيند خود آستين در را ديگري دست ديگر بار است
.بود شده ارسال رم براي دعوتنامهاي نيز ديگر يكبار اين
بود افغان مجاهدين از گيلاني اسحاق سيد دعوتنامه نويسنده
راشنيدهبود كمونيسم سقوط بانگ الله نجيب دوره در كه
كمونيست حزب سابق ژنرال نجيب بود جايگزين حكومت فكر ودر
افغانستان در شوروي تحتالحمايه جمهوري رئيس ، آخرين و
به شوروي فروپاشي و مسكو در گورباچف اصلاحات با همزمان
كسي امااست كمونيسم از خروج آماده ميداد پيغام جهان
دفتر ساكن مدتي مجاهدين دولت در.نشنيد را او صداي
با طالبان به كابل تسليم روز در و شد كابل در ملل سازمان
ظاهرشاهچنين بود بديهي.شد متلاشي مغزش تيري ، شليك
گام سفتتري زمين بر كرزاي حامد اما.نپذيرد را دعوتي
سربازان و افغانستان در صلح حافظ نيروهاي.ميگذارد
ظاهر به سرخ ارتش از كابل امنيت تامينكننده آمريكايي
تا حداقل كه باشد مطمئن ميتواند او و نزديكترند شاه
كودتاي كه همچنانداد نخواهد رخ كودتايي عمرش پايان
.شد خفه نطفه در حكمتيار دروغين يا راستين
بيش چيزي او كه دهد نشان توانست كرزاي حامد تريب بدين و
در چه گر كه نخستوزيري است موقت نخستوزير يك از
كه است مطمئن اما ميرود هم رم تا شاه ظاهر از استقبال
.سلطنت بدرقه.هست نيز بدرقه معناي به استقبال اين
او بازگشت آنكه بدون است بازگشته افغانستان به شاه ظاهر
كه نگرانند برخي روزها اين.باشد سلطنت بازگشت معناي به
براي را سلطنتطلبان توهم ظاهر ، محمد نام در شاهي پسوند
شاه هيچگاه او آنكه از غافل.كنند تقويت قدرت به بازگشت
چه است دير بسيار شدن شاه براي نيز اكنون و است نبوده
به گويي اكنون كه افغانستان چه و است پير كه شاه ظاهر
بود جوانتر شاه ظاهر اگر شايد.ميانديشد دموكراسي بهار
جز اكنون اما شود نخستوزير مجارستان شاه چون ميتوانست
بر كاري او از جرگه لويي افتتاحيه مراسم نوار كردن قيچي
نيز اكنون است نبوده شاه هيچگاه كه شاهينميآيد
.شود شاه نميتواند
نزديك خاور در اروپا تعهد
ديگري نگاه
اروپا اتحاديه خارجي سياست كميسيون رئيس خاويرسولانا
دست از فرصتهاي از مملو فلسطيني - اسرائيلي روابط تاريخ
عملهاي ابتدا شده ، مطرح زيادي صلح طرحهاي.است رفته
شده ، برگزار شماري پر اجلاسهاي و گرفته كار به متعدد
درگير ، طرفهاي متقابل بياعتمادي واسطه به بار هر اما
امروز.است شده سپرده فراموشي به گرفته ، انجام اقدامات
كه ميشويم وارد منازعه از خطرناكي و جديد مرحله به ما
كه داريم قرار شرايطي در اكنون هماست فرصت يك از بيش
چند مسئله اين و است مطرح صلح فرايند كل رفتن بين از خطر
:دارد دليل
جامعه براي نه فعلي خشونتهاي سطح كه اين نخست
.نيست قبول قابل درگير ، طرف دو مردم براي نه و بينالمللي
مرزهاي داخل در دارند ميل فلسطينيها و اسرائيليها
كه است حقي اين و بگذرانند روزگار آرامش و صلح در خودشان
دوم انتفاضه آغاز از.است شده دريغ آنها از اينك هم
اغلب - فلسطيني و 1300 اسرائيلي از 450 بيش تاكنون
براي دليلي غيرنظامي قرباني هرشدهاند كشته - غيرنظامي
.است موجود خشونت سطح بودن قبول غيرقابل
بياعتبارسازي فرايند شاهد حاضر حال در اينكه دوم
ناحيه ، دو هر از درد ، و خشم اشكهايهستيم متقابل
فلسطينيها.مينمايد تارتر و تيره را صلح دورنماي
نيز اسرائيليها ;"نميخواهد صلح اسرائيل":ميگويند
".نميپذيرند را ما حكومت هرگز فلسطينيها":ميگويند
روند كردن متوقف براي دو هر اسرائيلي ، و فلسطيني رهبران
مبادا كه دارند بيم اين از زيرا هستند ، ترديد دچار خشونت
اين و شود تعبير ديگري برابر در تسليم به اقدامي چنين
كردن محكوم ضمن اروپا اتحاديه.دارد ادامه باطل دور
باطل دور اين دارد اعتقاد طرف ، دو هر از خشونتطلبيها
عنوان به عرفات ياسر ناميدن.شود شكسته زودتر هرچه بايد
كردن ، قلمداد "بازي از خارج" را او و "تروريستها رئيس"
منتخبان دو ، هر شارونوعرفات آريل همچنين ;است غيرمنطقي
كردن پيدا براي تلاش.هستند اسرائيلي و فلسطيني ملتهاي
اصول پايه بر جديد مذاكراتي پيريزي و ديگر سياسي مخاطب
دو هرباشد طرف دو ملتهاي قبول مورد نميتواند تازه ،
اين به تنها.آيند فائق متقابل بياعتمادي بر بايد طرف
اسرائيليها و فلسطينيها براي بهتري آينده كه است ترتيب
.بخورد رقم ميتواند
آينده براي ميتواند فعلي نظامي منازعه نتيجه اينكه سوم
يكسو ازباشد ويرانكننده منطقه ، اين در امنيت و صلح
.است رسيده بحراني سطح به باختري كرانه در انساني شرايط
زندگي تنها نه جنگ ، ميدان به شهري مناطق ماهيت تغيير
بر را بيبديلي حرمان و رنج بلكه كرده ، متوقف را روزمره
شركت جنگ در نخواستهاند گاه هيچ كه غيرنظامي هزاران
كه اين از جداي ديگر ، سوي از.ميكند تحميل كنند ،
عمليات احتمالي نتيجه بوده ، چه اوليه نيات و استراتژي
خودگردان حكومت فروپاشي اسرائيل ، انجام حال در نظامي
شرايطي ، چنين است ، موجود امنيتي ساختارهاي و عرفات ياسر
و سياسي طرح هر يا تنت جورج امنيتي طرح به كشنده ضربهاي
را طرف دو امنيتي نهادهاي همكاري هدف كه ديگري امنيتي
چگونه اسرائيل صورت اين در ميآورد ، وارد ميكند ، دنبال
بدون كند؟ حفظ را شهروندانش امنيت و مرزها ثبات ميتواند
سرزمين اشغال ادامه در نميتوان را پرسش اين جواب شك
ملل سازمان متعدد قطعنامههاي با تقابل در كه فلسطيني
جايگزين هرجومرج نميخواهيم ما.كرد جستوجو دارد ، قرار
اسرائيلي رهبران.شود شده ، متلاشي زور به خودگردان حكومت
تهديد را بينالمللي جامعه كه خطري به بايد فلسطيني و
هجوم با همراه انتحاري حملات ادامه:باشند آگاه ميكند ،
بياعتبار فقط فلسطيني ، شهرهاي و مناطق به اسرائيل نظامي
و مدت دراز در اسرائيل امنيت رفتن دست از طرف ، دو شدن
اروپا.دارد پي در را فلسطيني كشور تشكيل افق شدن دورتر
اسرائيليها دوست هم [اروپاييها] ما.است صلح به متعهد
و همسايه همچنين ما اما فلسطينيها ، دوست هم هستيم ،
در هستيم مصمم [اروپا اتحاديه] ما.هستيم هم تجاري شريك
براي اروپا در مردم وقتي.كنيم ايفا نقشي صلح به دستيابي
ما ميشوند ، سرازير خيابانها به صلح زدن فرياد
منافع و وجدان وضوح به كه را مناقشهاي ادامه نميتوانيم
.كنيم تحمل ميدهد ، قرار تاثير تحت را ما مشترك
در هماهنگي و همكاري از تازه دريچهاي است ضروري كاملا
.است نشده گشوده تاكنون كه دريچهاي ;بگشاييم را عرصه اين
طريق از را زمينه اين در اصلياش حركت اروپا ، اتحاديه
شروع ايوانوف ، ايگور و عنان كوفي پاول ، كالين با گفتوگو
به نخست وهله در قاطع ، اقدامي با ميكوشيم ما.ميكند
;كنيم حركت امنيت شوراي الزامات براساس آتشبسي سوي
.شود منتهي عادلانه و جامع صلحي به نهايت در كه آتشبسي
مسير اين در نهادن گام براي لازم پارامترهاي اكنون هم
بستر اين در بينالملل ، عرصه تصميمگيران ;مهياست
كه باشند مراقب بايد بينالمللي ، جامعه افكار صلحخواهي
.نرود دست از رفته ، دست از نسل فرصت آخرين شايد اين
آوريل لزكو16
نيست همشهري ديدگاه ستون اين مقالات*
گذار3 حال در جهان
سادات رضا ترجمه كيسينجر هنري نوشته
بگيرد ، صورت مذاكره براي تلاشي هيچ بيآنكه گذشت سال هفت
صلح ، استقرار براي رايزنيهايي و 1955 سالهاي 1954 در
عبدالناصر ، جمال با و گرفت صورت انگلستان حمايت با
خواهان ناصر.شد انجام گفتوگوهايي مصر رئيسجمهور
آوارگان همه بازگشت و مرزهاي 1948 به اسرائيل عقبنشيني
ازاي در مصريها آنچه و بود خانههايشان به فلسطيني
دولت شناختن رسميت به ميپرداختند خواستهها اين پذيرش
سخن ترديد با و دوپهلو هم مورد اين در ناصر كه بود يهود
را خود قلمرو از نيمي بود شده خواسته اسرائيل از.ميگفت
خطر جمعيتي تركيب تغيير و آوارگان بازگشت با و كند تسليم
.شود شناخته رسميت به وجودش تا بپذيرد را درآمدن پا از
ملتي هر براي كه بود نقطهاي ميشد عرضه اسرائيل به آنچه
.است آن پايان نه و ديپلماسي شروع تداعيكننده
در كه آن تا بود جريان در بعد دهه دو براي مشابهي الگوي
تنها بلات ، بندر درآوردن محاصره به با ناصر سال 1967
نيروهاي ساختن وادار و احمر درياي به اسرائيل اتصال نقطه
منطقه اين از خروج به سوئز كانال در مستقر ملل سازمان
از پس مذكور نيروي.برافروخت را جنگ شعله ديگر باري
در را حايلي خط و شده منطقه وارد سوئز كانال بحران 1956
طرف دو رويارويي مانع تا آورد وجود به مصر و اسرائيل مرز
سينا ، صحراي اشغال و جنگ اين در پيروزي با اسرائيل.شود
قلمرو ديگر بار جولان بلنديهاي و اردن رود باختري كرانه
بزرگ شكست اين سايه در.داد گسترش برابر دو به را خود
برپايه اسرائيل با مذاكره به اندك اندك اعراب كه بود
تا كه بود چيزي همان اين و دادند نشان رغبت مرزهاي 1967
.ميزدند باز سر پذيرشاش از جنگ در شدن مغلوب از پيش
از نداشتند آمادگي اسرائيل شناختن رسميت به براي كه آنان
ضمن اين در كه هرچند زدند باز سر مستقيم گفتوگوي
ويژه به و ديگران ميانجيگري با توافقهايي و معاهدات
.آمد حاصل آمريكا متحده ايالات
در و سال 1973 در اسرائيل به مصر و سوريه حمله
به كه برافروخت را جنگي آتش يهوديان مذهبي روز مقدسترين
برنده نيز جنگ اين در اسرائيل.يافت شهرت يومكيپور جنگ
و حياتي اهميتي از ديگر پيروزي اين كه هرچند بود ميدان
هزينهاي قبول با همچنين و نبود برخوردار سرنوشتساز
جنگ ضمن در كه نفوذي از آمريكا.بود آمده دست به سنگين
بين توافقنامه انعقاد براي بود كرده پا و دست خود براي
بين قرارداد دو سه ، اين از كه جست بهره مخاصمه طرفين
.شد منعقد سوريه و اسرائيل بين سومي و مصر و اسرائيل
نظامي نيروهاي بين حايلي خط حاصله توافقات براساس
و شده ايجاد سوري و مصري نيروهاي و اسرائيل
حاشيهاي مناطق در نيروها جابهجايي محدوديتهاييبراي
كاهش را غافلگيرانه و ناگهاني حمله امكان كه شد لحاظ مرز
سياسي عناصري بر مشتمل همچنين دوم سيناي معاهده.ميداد
و سرسپردگي اما بود طرفين براي صلح مضمون با رابطه در
آنچنان مقابل طرف شناسايي عدم بر طرف دو هر پافشاري
وساطت و ميانجيگري كانال از مذاكرات انجام كه بود شديد
به هيچگاه طرف دو.ميرسيد نظر به ضروري كاملا آمريكا
طرفين ملاقات موارد تنها و ندادند تن يكديگر با رويارويي
توافقنامهها و معاهدات نهايي سند امضاء هنگام به باهم
تنها و ميشد انجام نظامي افسران حضور با هم آن كه بود
را دوطرف سياسي رهبران امضاء كه است دوم سيناي قرارداد
به كشور هر در جداگانه طور به نيز اين كه دارد خود بر
ديدار با مصر جمهور رئيس سادات انور.است رسيده امضا
گامي بيتالمقدس از خود بهتآور 1977 و تاريخي
رهبر تنها او.برداشت صلح ديپلماسي پيشبرد در سرنوشتساز
براي نبرداسرائيليها بود دريافته كه بود خود دوران عرب
و حيات دارد ، تاريخي خاستگاهي و رواني ريشهاي صلح
نشده شناخته رسميت به همسايگانشان سوي از آنها حاكميت
آمادگي بودهاند مطرود خود تاريخ سراسر در كه آنان و بود
به و همسايگان با ديپلماتيك روابط عاديسازي براي داشتند
معاهده ، .بپردازند گزافي بهاي كشورشان شدن شناخته رسميت
اولين در كارتر جيمي ميانجيگري با كه اسرائيل و مصر صلح
نخستوزير بگين ، مناخين و سادات بين ديويد كمپ نشست
نيروهاي عقبنشيني براي لازم شرايط شد منعقد اسرائيل
و مصر بين روابط عاديسازي سينا ، صحراي از اسرائيلي
خط و آورد فراهم را سينا صحراي شدن غيرنظامي و اسرائيل
و مصر نيروهاي بين [كيلومتر سي] مايل بيست عرض به حايلي
براي شده گرفته درنظر تمهيدات.شد ايجاد اسرائيل
طي و نيافت ارتقاء مرحله بدين تا هيچگاه روابط عاديسازي
ميگذرد ديويد كمپ قرارداد انعقاد زمان از كه دههاي چند
مفاد ساختن عملي براي چنداني تلاش اسرائيل در مصر سفير
تجارت به مربوط مسايل.است نداده نشان خود از معاهده اين
ازاي در معاهده نظامي تمهيدات و بوده اغماض قابل
را اسرائيل امنيت سينا ، صحراي از اسرائيليها عقبنشيني
.است كرده تامين چشمگيري طور به
آسيا به نگاه
جمهوريخواه پادشاه
صدري محمود
از كه آفريدند زيادي شگفتيهاي بيستم قرن در بلشويكها
پيمان لنينگراد ، فتح به معمولا تاريخنويسان آنها ميان
"لرزاند را جهان كه روزهايي" هيتلر ، _ استالين غيرمتعارف
آفرينيهايي شگفتي تا ميكنند اشاره بيشتر اينها نظاير و
تخت به نشستن براي اماناللهخان به رساندن ياري مانند
افغانستان ، در بلشويكها كار اين افغانستان ، در سلطنت
حكومت كوشيدند ، بيهوده آنها كه داد رخ ايامي مقارن
به گيرد ، جاي رضاخان دستان در آنكه از پيش را قاجارها
جمهوري ايجاد براي كمونيستها روياي.بسپارند جنگليها
براي آنها برنامه اما خورد شكست ايران در سوسياليستي
بار به افغانستان حكمراني تخت بر "نوساز اميري" نشاندن
در انگليسيها مهار براي را كار اين سرخ روسهاينشست
آن نتيجه اما دادند انجام خود شرقي جنوب و جنوبي مرزهاي
سياسي دگرگوني و نوسازي انديشه با آشنايي افغانها براي
كه بود متجددانه انگاره همين تاثير تحت شايدبود
"افغانستان امارت" از عقبنشيني گام يك با اماناللهخان
پادشاهي به امارت نظام تغيير.برگزيد را پادشاهي و گذشت
بود ، اصلاحطالبانه گامي پيش سال افغانستان 80 براي
به بحرين اميري نظام گذشته ماه تغيير كه همانگونه
اصلاحطلبانه ويكم ، بيست سده آغاز در حتي پادشاهي ،
.شد ارزيابي
بيستم ، قرن آغاز افغانستان در پادشاهي به امارت تغيير
قبايلي نظام از را افغانستان كه شد تحولاتي سلسله مقدمه
و كنند دامپرور و كشاورز خانهاي پدرسالاري بر مبتني
معيشتي اقتصاد نمزده هيمه بر را تكنيك جرقههاي نخستين
بگيرد ، گر و شود گرم هيمه اين آنكه از پيش اما آورد فرود
"سقا بچه" نام به را او بيشتر ايرانيان كه ديگر خاني
بعدها و حبيباللهخان رسمياش نام اما ميشناسند
گرفته نيم آتش بر و رسيد راه از بود ، اميرحبيباله
سال در "سقا بچه".ريخت سرد آب افغانستان مدرنيزاسيون
تا بود كافي سال يك همين اما:رفت و 1929 آمد 1928
آغاز كه را اصلاحاتي و اماناللهخان منزلت افغانها
آن اصلي حاملان كه خودآگاهي هميندريابند بود كرده
بودند ، اماناللهخان عهد از مانده بهجا روشنفكران معدود
راي به را ديگر امير گزينش كه واداشت را افغانها
در چشمگير تحولي سال 1931 افغانستان در اين و بگذارند
.بود اصلاحات جهت
محمد بعدها و بود محمدنادرخان ابتدا كه جديد امير
قبايل پيران از متشكل شوراي سال آن در شد ناميده نادرشاه
كردش كار اما نبود جرگه لويه آن نام گرچه كه داد تشكيل
سال افغانستان در كه تازه نهاد اين.بود جرگه لويه مانند
از بهرهگيري با ميرفت شمار به دموكراتيك مجمعي 1931
اقتصاد كه نوشت اساسياي قانون اماناللهخان ، عهد الگوي
نطفههاي و انداخت رشد راه به را افغانستان اداري نظام و
را افغانستان طبقاتي آگاهي فاقد و كوچك هرچند متوسط طبقه
نخستين كه بود نشده زده جوانهاي هنوز اما ;داد شكل
اين.شد ترور نادرشاه:داد رخ افغانستان در مدرن خشونت
به بود ، امارت اعاده و سلطنت الغاي قصدش كه مدرن خشونت
ساله دوران 40 كه انجاميد افغانستان در مردي ظهور
افغانهاي نظامي _ سياسي ادوار آرامترين از يكي حكومتش ،
محمد.نبود آغازش خوشايندي به فرجامش گرچه بود ، جديد
نخست سال در 20 بود ساله پدرش 19 ترور زمان در كه ظاهر
در آن از پيش كه _ ملي همبستگي تحكيم به حكومتش
;پرداخت _ بود كمياب اخير سالهاي در و ناياب افغانستان
سالهاي 531946 در و داد گسترش را كشورش خارجي روابط
پارلماني آن نتيجه كه كرد برپا آزاد انتخابات چند
.بود ليبرال
بسيار مشابهتهاي شايد ساله مقطع 30 اين فرجام و آغاز
كه است دولتمردي محوري نقش آن شباهت يك اما باشد داشته
ظاهرشاه محمد.است زده پيوند هم به را فرجام و آغاز اين
تمام در ميگذارد سر پشت را سالگياش روزها 88 اين كه
معزول حاكمان سنتي تبعيدگاه گويي كه رم در سال اين 30
در سرنگوني از پس سال حبيباله 32 امير _ است افغانستان
تاريخي ، تذكرهاي جز به و نشست انتظار به _ گذشت در رم
حكومت بساط كه گذشته سال.نگفت سخني دربارهاش كسي هرگز
برچيده افغانستان به ضدتروريسم ائتلاف تهاجم درپي طالبان
مدام گزارشگران كه افتاد زبانها سر بر نامي ناگهان شد ،
پادشاه ظاهرشاه ، بستگان از او ميكردند تكرار ميبايست
در كه كرزاي حامد نام به سايهاي.است افغانستان پيشين
پررنگي اثر طالبان سقوط از پيش تاريخي و سياسي نوشتههاي
چهره شدهترين شناخته به يكباره نميشود ، ديده آن از
كه شد سپرده وي به حكومتي و شد تبديل افغانستان سياسي
نوين نظم خشم از هراس يا و خاطر طيب با يا جهانيان همه
افغانها بر را وي سيادت سپتامبر ، از 11 پس جهاني
رئيس كرزاي ، حامد كه نخست روز همان از اما.پذيرفتند
او كه ميدانستند همگان گرفت نام افغانستان موقت دولت
شاه محمدظاهر جيب در حكومتياش مهر كه است دولتي كفيل
_ آنها بينالمللي حاميان و افغانها علت همين به.است
چانهزني كمترين بدون _ جهان كشورهاي همه تقريبا
محمد توسط اول لويهجرگه تشكيل از پس سال كه 73 پذيرفتند
زمان ، آن وليعهد به را مشابهي نهاد تشكيل افتخار نادرشاه ،
اين انتخابات.بسپارند كنوني معنوي رهبر و بعدي پادشاه
ميرود انتظار و شد آغاز گذشته هفته دوشنبه جرگه لويه
ظاهرشاه محمد رياست به آن اعضاي آينده روزهاي ظرف
.برگزيند را افغانستان آينده دولت و دهند تشكيل جلسهاي
نمايندگان يا سفيدان ريش شوراي آيا نميداند كسي هنوز
تخت بر ساله وقفهاي 30 با را شاه ظاهر افغانستان ، اقوام
با را تاريخي تاخير اين ميگيرد تصميم يا مينشاند سلطنت
نظم ساختمان اينكه در اما.پركند جمهوريت سوي به پرشي
فرتوت ظاهرشاه كاريزماي شانههاي بر افغانستان نوين
پادشاهي براي.ندارد وجود ترديدي شد ، خواهد نهاده بنيان
احتمالا نهراسيد انتخابي دموكراسي پيشاز قرن نيم كه
آن قبولاندن اما نيست دشوار افغانستان در جمهوريت اعلام
و (پدرشاهي) پاتريمونيال نظام دامان در كه شيوخي به
باليدهاند و شده زاده طوايف و قبايل ائتلاف بر مبتني
را تغييري چنين جهاني جامعه آنكه مگر.نيست آسان چندان
.بداند اجتنابناپذير افغانستان ، براي
پسر از نشان پدربي
ميانه آسياي
جماليان شهرام
ماهه ، يك تاخيري و بسيار فرازونشيبهاي از پس سرانجام
به سال از 29 پس افغانستان تبعيدي پادشاه ظاهر ، محمد
طي سال 1352 در كه ساله ظاهر 87 محمد.بازگشت زادگاهش
اريكه از داودخان پسرعمويش توسط خونريزي بدون كودتايي
تحولات از بهدور را زيادي سالهاي آمد زير به قدرت
است قرار گرچه.ميبرد بهسر رم در افغانستان گوناگون
در عادي شهروندي عنوان به تنها شده خلع پادشاه اين
شوراي - لويهجرگه بازگشايي كار كند ، زندگي افغانستان
.است شده سپرده وي به ژوئن ماه در - افغانستان سنتي
دولت رئيس كرزاي حامد آيا كه گرفت خواهد تصميم لويهجرگه
اين سراسري انتخابات زمان تا ميتواند افغانستان موقت
كار اين بايد ديگر دولتي يا دهد ، ادامه خود كار به كشور
بدنامي چهره افغانستان در ظاهر محمد.گيرد عهده به را
طول در وي كه دارند ياد به افغانها از بسياري و نيست
اولين و داد راي حق زنان به زمامدارياش ساله چهل دوره
عده حال اين با كرد ، تاسيس را كشور اين مدرن دانشگاه
.كرد نخواهند تحمل را او وجود كشور اين در زيادي
جمله از القاعده و طالبان شده متلاشي گروه باقيمانده
حكومت نماد كه او بازگشت با اصولا كه بود خواهند كساني
بيابند فرصتي اگر شايد و بود نخواهند موافق است سلطنتي
از برخي ذهن در تصويري چنين.كرد خواهند ترور را وي
وجود نيز نديدهاند را وي حكمراني زمان كه افغاني جوانان
.دارد
و كرده استقبال ظاهر محمد بازگشت از كرزاي اينكه باوجود
گروههاي و اقوام كننده متحد عامل و افغانستان پدر را وي
چند هر - مردم از عدهاي است ، دانسته كشور اين مختلف
كهنسال پدر اين چرا كه ميكنند مطرح را سوال اين - قليل
روسها ، اشغال دوران مانند ناملايمات و سختي دوران در
بدانند ميخواهند آنها.بود كرده رها تنها را خويش فرزند
مختلف گروههاي كردن نزديك براي كننده متحد عامل اين كه
كساني از بسياري است؟ كرده چه تاكنون يكديگر به افغاني
در و بودند نزديك وي به شاه ظاهر زمامداري دوران در كه
در يا رفتهاند دنيا از يا اكنون داشتند ، حضور وي دولت
.ميكنند سپري را خود زندگي آخر سالهاي جهان كنار و گوشه
كه است شده روبهرو نسلي با شاه ظاهر اكنون بنابراين
خواستههاي و است متفاوت پيش سال افغانهاي 29 با كاملا
سختيهاي كه است نسلي افغانستان كنوني نسل.دارد ديگري
خارجي و داخلي جنگهاي و گذاشته سر پشت را زيادي
مانند افرادي به نسل اين.است كرده تجربه را گوناگوني
ميرسد نظر به بعيد و مينگرد ترديد ديده به ظاهر محمد
كه است دلايل همين به.بپذيرد را دولت با وي همكاري
شده انديشيده او جان از حفاظت براي شديدي امنيتي اقدامات
ماه سه مدت به ايتاليا امنيتي نيروهاي از گروهي.است
در و داد خواهند قرار خود حفاظتي پوشش در را ظاهر محمد
افغاني مسلح مرد پنجاه موظفند نيروها اين مدت ، همين طول
ويلايي در ظاهرشاه.دهند آموزش وظيفه ، اين ادامه براي را
اطراف كه شد خواهد مستقر كابل نقطه بهترين در طبقه دو
.بود خواهد خاردار سيمهاي از پوشيده آن
خطر معرض در همچنان وي جان اقدامات ، اين تمام وجود با
دفاع وزير نافرجام ترور كرزاي ، سرنگوني توطئه.بود خواهد
است اين نشاندهنده همگي قندهار فرماندار دفتر به حمله و
هنوز بينالمللي ، و امريكايي نيروهاي حضور وجود با كه
كشور اين مختلف گروههاي و است ناامن كشوري افغانستان
سرشناس افراد براي كه دارند را توانايي اين همواره
فصل رسيدن پايان به با ديگر سويي از.باشند خطرآفرين
كه كورهراههايي از بسياري برفها ، شدن آب و زمستان
اين و ميشود باز ميكند متصل افغانستان به را پاكستان
و طالبان طرفدار پاكستاني تندروهاي كه شد خواهد باعث
موقت دولت براي و كنند نفوذ افغانستان داخل به القاعده
باوجود.كنند فراهم را مشكلاتي شاه ظاهر نيز و كشور اين
مرزداران و سو يك از انگليسي و امريكايي نيروهاي اينكه
نقاط ويژه به مرزي مناطق شدت به ديگر سوي از پاكستاني
اين همچنان اما ميكنند ، كنترل را پكتيا استان مرزي
القاعده و طالبان به وابسته عناصر كه دارد وجود احتمال
را خود و كنند عبور نيروها اين امنيتي كمند از بتوانند
ظاهرشاه كه هنگاميبرسانند افغانستان مختلف نقاط به
و راديو گذاشت افغانستان خاك به پا گذشته پنجشنبه
خبر اين پخش از امنيتي دلايل به كشور اين تلويزيون
دويست حدود - كمي نسبتا عده نتيجه در و كردند خودداري
.كردند استقبال فرودگاه در شده خلع پادشاه اين از - نفر
مسير سراسر در بينالمللي نيروهاي زرهپوشهاي و تانكها
حضور باش آماده حالت به ظاهرشاه سكونت محل تا فرودگاه
.داشتند
و تفاهم ايجاد ميرود انتظار ظاهر محمد از كه آنچه
ظاهر محمد.است افغاني اقوام و گروهها سران بين اتحاد
اين و دارد زيادي طرفداران قوم اين بين در است پشتون كه
قوم بزرگترين پشتونها زيرا اوست دست در برندهاي برگ
ژنرال حضور ديگر سويي ازميدهند تشكيل را افغانستان
فرودگاه در ظاهرشاه از كنندگان استقبال بين در دوستم
و ازبكها دوستي و وفاق از نمادي عنوان به ميتواند
از يكي گذشته در دوستم ژنرال.آيد شمار به پشتونها
افغانستان شمال تاجيكهاي.بود شاه ظاهر سرسخت مخالفان
از داشتند عهده به طالبان عليه نبرد در را مهمي نقش كه
كشور وزارتخانههاي و برخوردارند قوي نسبتا نظامي نيروي
قاسم محمد ميان اين در.دارند خود كنترل تحت را خارجه و
محكمي موقعيت از كرزاي كابينه در كه دفاع وزير فهيم
.كرد استقبال ظاهر محمد بازگشت از سردي با است برخوردار
در افغانستان ، سابق پادشاه ورود به نسبت توجهي بي با وي
نظر بهشد پاريس راهي آن جاي به و نيافت حضور فرودگاه
ظاهر محمد براي تشريفاتي نقش جز بتواند فهيم نميرسد
وزير عبدالله عبدالله.كند تحمل وي براي را ديگري منصب
اعضاي همگي فهيم همچنين و كشور وزير قانوني يونس خارجه ،
رهبر مسعود احمدشاه با كه هستند اسلامي جماعت سياسي جناح
افراد اين.داشتند نزديكي روابط شمال اتحاد افسانهاي
شوروي اشغالگران عليه مبارزه طول در ظاهر محمد غيبت هنوز
را (20011996) طالبان حكمراني دوران و (1979- 1989)
در اخيرا كه گردهمايي در تاجيكهانكردهاند فراموش
حكومت مجدد برپايي با را خود علني مخالفت شد برگزار لندن
و كهنه نظامي را حكومت نوع اين و كردند اعلام سلطنتي
نيز افغانستان عادي مردم از بسياري.خواندند فرسوده
دارند عقيده آنان.نپذيرفتهاند پيششرط بدون را ظاهرشاه
صورتي در تنها كشور اين در افغانستان سابق پادشاه حضور
حكومتي كابل در دوباره نكند سعي كه بود خواهد قبول قابل
زنده افغانها از زيادي عده نظر به.آورد بوجود سلطنتي
ثبات به كمكي تنها نه اقتدارگرا مركزي حكومت مجدد كردن
در ديگر بار را داخلي جنگ آتش بلكه كرد نخواهد افغانستان
اندك و ساخت خواهد شعلهور شده ويران كشور اين
است آمده دست به طالبان شدن رانده از پس كه دستاوردهايي
.رفت خواهد باد به
قدرت گرفتن دست به براي اندكي علاقه ظاهر محمد هرچند
اعضاي ساير درباره موضوع اين اما است داده نشان خود از
محمد همراه كه وي داماد و پسران.نميكند صدق خانوادهاش
رايزنيهاي اكنون هم از بازگشتهاند افغانستان به ظاهر
مانند - سلطنتي مشروطه حكومت ايجاد براي را گستردهاي
در.كردهاند آغاز - دارد وجود هلند و انگليس در آنچه
پسران از يكي ظاهر ميرواعظ ميرسد نظر به ميان اين
تخت بر براي زيادي علاقه و شوق دارد سال كه 44 ظاهرشاه
بدون كار اين كه ميرسد نظر به بعيد و باشد داشته نشستن
.گردد امكانپذير خونريزي و تنش
دهه سه
خاطرات هنوز ظاهر محمد سرخدمتكار "بازمحمد"
مهمانيهاي كه دارد ياد به ويدارد خاطر رابه پيش
پذيراي سالن در مهمانانش و افغانستان پادشاهسابق ناهار
گرچه.ميگرفت صورت كابل جمهوري رياست دركاخ "گلخانه"
جاهايي هنوز ولي است رفته بين از كابل ازمناطق بسياري
اين سابق شاه ياد به را گذشته شيرين كهخاطرات دارد وجود
.بيندازد كشور
شماره 8 كاخ تا رم از
خانه گذشته پنجشنبه افغانستان سابق پادشاه محمدظاهر
كوچكي نسبتا خانه به قدم و كرد ترك را رم در خود زيباي
خانههاي راحتي و تجملات از بسياري از كه گذاشت كابل در
از بردن بهره سال از 29 پس محمدظاهر.است محروم اروپايي
شده شهري وارد ايتاليا پايتخت در زندگي آسايش و امكانات
مانند زندگي لوازم ابتداييترين از آن مردم اكثر كه است
چند از كه محمدظاهر.هستند بينصيب برق و لولهكشي آب
دارد احتياج غربي داروهاي به و است شده بيمار قبل سال
آن دوسوم كه است گذاشته شهري به پا سالگي سن 87 در اكنون
شده تبديل خاك از تلي به بمباران و جنگ سالها علت به
.نيست ميسر سادگي به نياز مورد داروهاي تهيه و است
كه لحظهاي همان از شهر دو بين چشمگير تفاوتهاي
نظامي هواپيماي پلكان از آمدن پايين به شروع محمدظاهر
آنجا از وي.شد هويدا وي چشمان در كرد ، ايتاليايي
گذاشت سر پشت را شهري ويرانشده و غبارآلود خيابانهاي
به وي سرانجام.بود كرده ترك را آن قبل دهه سه حدود كه
نامعلوم دليل به مردم كه يافت انتقال حفاظتشده خانهاي
شماره كاخ".مينامند "شماره 8 كاخ" را آن اسرارآميزي و
وزير" نام به كابل اعياننشين نسبتا محله در "8
نسبتا لوازم خانه درون در.است گرفته قرار "اكبرخان
خانه اين از بيرون كه آنچه ولي دارد وجود راحتي و كامل
دوزرهپوش و تانك يك خاردار ، سيمهاي تنها ميشود ديده
اطراف در افغاني پليس و سرباز حدود 30است ايتاليايي
تردد راه تنها مستحكم دروازه يك و گرفتهاند موضع خانه
ساير درميدهد تشكيل را خانه محوطه از خارج و داخل به
و است گرفته بر در را خانه محيط بلند ديواري قسمتها
به جديد دستگاهي افغانستان در كه مداربسته دوربينهاي
و محمدظاهر جان از حفاظت امر در را محافظان ميرود شمار
.ميكنند ياري او خانواده
.دارد وجود رستوران كمي بسيار تعداد رم برخلاف كابل در
گوسفند ، پخته گوشت كباب ، ميتوانند تنها رستورانها اين
خود مشتريان اختيار در غيرالكي نوشابههاي و نان برنج ،
ويرانگر زلزلههاي و خشكسالي برق ، قطعي.دهند قرار
در را آنها محمدظاهر است ممكن كه است ديگري مصيبتهاي
خيابانهاي در محمدظاهر كه آنچه برخلاف.كند تجربه كابل
ديده كامل پوششي با فقط كابل در زنان است ، ديده رم
عرصههاي در آنان حضور و افغاني زنان جنبش گرچه.ميشوند
و رسيد خود اوج نقطه به وي حكمراني زمان در اجتماعي
حداقل حتي و گذارند كناري به را برقعها توانستند آنان
بيرون وجود با حاضر حال در ولي بپوشند دامن كابل در
از صورت پوشش بدون است حاضر زني كمتر طالبان شدن رانده
.شود خارج خانه |
بيگانه نگاه
برنميگردند سادگي اين به افغانيها
هوفمان كريستيانه
طولاني قاسم:ترجمه
امور در متحد ملل سازمان عالي كميسر لابرز راد آقاي
توصيف "مطلوب" را افغاني آوارگان بازگشت روند آوارگان
طي در بود ، كرده سفر ايران به اخيرا كه لابرز.كرد
محمد جمله از ايراني مقامات برخي با تهران در خود اقامت
ايران خارجه امور وزير خرازي كمال و رئيسجمهور خاتمي
مقامات با لابرز گفتوگوهاي موضوع.كرد گفتوگو و ديدار
به افغاني آوارگان داوطلبانه بازگشت طرح بررسي ايراني
آوريل ماه اوايل كه قراردادي براساس.است بوده كشورشان
افغانستان موقت دولت و متحد ملل سازمان ايران ، امضاي به
تن هزار چهارصد حدود ميلادي جاري سال در است ، قرار رسيد
هم است گفتني.گردند باز افغانستان به افغاني آوارگان از
سر به ايران در افغاني پناهنده ميليون دو از بيش اكنون
.ميبرند
ميليون حدود 2/1 جاري سال در كرد ، اعلام لابرز راد آقاي
كشورشان به افغانستان همسايه كشورهاي از افغاني پناهنده
ميليون حدود 7/3 موجود آمارهاي براساس.گشت خواهند باز
پناه افغانستان همسايه كشورهاي به افغانيها از نفر
.بردهاند
بازگشت برنامه موفقيت كه كرد تاكيد تهران در لابرز
در آنها امنيت به ديگري چيز هر از بيش افغاني آوارگان
اجراي اول روزهاي در است گفتني.دارد بستگي افغانستان
نهم روز در آن اجراي كه افغاني آوارگان بازگشت برنامه
گذرگاه دو.كرد بروز متعددي مشكلات است ، شده آغاز آوريل
نظر در كشورشان به افغاني آوارگان انتقال براي مرزي
ميان نظامي درگيريهاي ادامه دليل به اما است شده گرفته
يكي افغانستان غرب در واقع هلمند استان در رقيب گروههاي
تا دليل اين به ماند باقي بسته چنان هم گذرگاهها اين از
به افغاني آواره تنها 1300 خبر اين مخابره لحظه
گزارش براساس كه است حالي در اين.بازگشتهاند افغانستان
هفتههاي طي (UNHCR) متحد ملل سازمان آوارگان صندوق
به پاكستان از افغاني آوارگان از تن هزار صدها گذشته
در موجود مشكلات لابرز راد آقاي.بازگشتهاند كشورشان
برنامه اجراي راه سر بر مانعي عنوان به را افغانستان
.ميداند كشورشان به افغاني آوارگان بازگشت
اردوگاه از تهران از خود ديدار جريان در لابرز آقاي
.نمود بازديد تهران خارج در واقع خاني سليماني آوارگان
آوارگان از اندكي شمار تنها ايران پاكستان ، برخلاف
اغلب.است داده اسكان آوارگان اردوگاههاي در را افغاني
زندگي مردم ميان در و مختلف شهرهاي در افغاني آوارگان
زمينههاي در خوبي نسبتا امكانات از آنها.ميكنند
طي ويژه به حال اين با.هستند برخوردار اشتغال و تحصيلي
فشار تحت ايران ترك براي افغاني آوارگان اخير سالهاي
ايران در ذيربط دستگاههاي.گرفتهاند قرار مضاعفي
به كه افغاني آوارگان از دسته آن بر را خود فشار اخيرا
كردهاند ، چندان دو دارند ، حضور ايران در غيرقانوني صورت
مخارج ايران در كار طريق از افغاني آوارگان اين از برخي
.ميكنند تامين افغانستان در را خود خانوادههاي
افغاني آوارگان بازگرداندن براي برنامهاي نيز درگذشته
چنداني موفقيت البته كه درآمد اجرا مورد به كشورشان به
صندوق و ايران مشاركت با مزبور برنامه نداشت همراه به
طالبان حكمفرمايي زمان در و متحد ملل سازمان آوارگان
وزير لاري عبدالواحد.نبرد جايي به راه البته كه شد اجرا
كه است كرده اشاره مسئله اين به ديگر يكبار ايران كشور
پذيرش قبال در ناچيزي كمكهاي ايران اخير سال بيست طي
است ، كرده دريافت بينالمللي مجامع از افغاني آوارگان
هشدار ايراني مقامات اعتماد سلب به نسبت نيز لابرز آقاي
متحد ملل سازمان آوارگان صندوق اگر او اعتقاد به.داد
در ماندن و ميهن به بازگشت به را افغاني آوارگان نتواند ،
برنامههاي به نيز ايرانيها صورت آن در كند ، ترغيب آنجا
.شد خواهند بياعتماد آوارگان خصوص در ملل سازمان
آلگماينهسايتونگ فرانكفورتر:منبع
طالبان از پس بزرگان مجلس
"بزرگ شوراي" معناي به كه است پشتو واژه يك "جرگه لويه"
با قرنها براي افغاني گروههاي و اقوام رهبران.است
پادشاهان انتخاب نظير كشوري مهم كارهاي جرگه لويه برپايي
مسائل مورد در تصميمگيري و اساسي قوانين تغيير جديد ،
و رهبران از شورا اين.دادهاند انجام را سياسي مهم
آنان تمام تقريبا كه است ميشده تشكيل قبائل ريشسفيدان
انتخاب روستايي شوراهاي سوي از افراد اين.بودهاند مرد
نيمه مرجع اين گذشته در.ميشدند فرستاده كابل به و شده
مذهبي و قومي گروههاي همه دربرگيرنده تقريبا دموكراتيك
هزارهها ، ازبكها ، تاجيكها ، پشتونها ، .بود افغانستان
در همگي نوريستانيها و فارسيوانها بلوچها ، ها ، تركمن
سنيها ، شامل مذهبي نظر از كه داشتند نماينده جرگه لويه
به حال اين باميشدند سيكها و هندوها شيعهها ،
اين در اوقات بيشتر زنان و 1977 ، سالهاي 1964 استثناي
از يكي عضويت به زن چهار سال 1964 در.نداشتند حضور شورا
نيز سال 1977 در و شدند منصوب شورا اين مشورتي كميتههاي
آن در.ميدادند تشكيل را جرگه لويه اعضاي درصد زنان 15
شده انتخاب شهرنشين تحصيلكردگان بين از زنان اين زمان ،
زودي به ظاهر محمد است قرار كه جرگهاي لويه.بودند
آذر 14) دسامبر 2001 در 5 بن موافقتنامه از كند افتتاح
پس حداكثر موافقتنامه ، اين براساسميگيرد سرچشمه (1380
بايد (دي 1380 اول) موقت دولت آمدن كار روي از ماه از 6
را انتقالي دولتي تا شود تشكيل اضطراري جرگهاي لويه
.گرفت خواهد دست به را امور زمام سال دولت 2 اين.برگزيند
دولتي عادلانه و آزاد انتخاباتي برگزاري با آن از بعد و
در جديد جرگه لويه جلسه اولينشد خواهد تشكيل فراگير
.شد خواهد برگزار (خرداد اواسط) ژوئن ماه اوايل
كاملا ولي است "نمايندگي" براساس جرگه لويه كار سيستم
محلي سطحي در انتخابكنندگان بيشتر.نيست دموكراتيك
ريشسفيداني شوراها اين اعضاي.شدهاند انتخاب (شوراها)
كه معيارهايي.قدرتمند و محترم خانوادههاي از هستند
بسيار ميشود گرفته نظر در شوراها اين اعضاي انتخاب براي
كنترل تحت خود اعضا ايناست متغير و نامكتوب پيچيده ،
بنابراين دارند قرار نظامي و اقتصادي مقتدر نيروهاي
.است شايع بسيار جنسي و قومي سياسي ، نابرابريهاي
شرايط و فرهنگ تاريخ ، به توجه با مسائل ، اين رغم به
كه ميرسد نظر به افغانستان ، بيثبات و فرد به منحصر
اين اداره براي روش بهترين كنوني شرايط در جرگه لويه
توجه با دموكراتيك و آزاد انتخابات يك برگزاري.است كشور
سرزمين اين در نيز اكنون هم كه پراكندهاي درگيريهاي به
جرگه لويه يك ضمن در.ميرسد نظر به غيرممكن دارد ، ادامه
آينده در كارآمد و ثبات با دولتي نويدبخش ميتواند موفق
مسائل دليل به جديد جرگه لويه در زنان گسترده حضور.باشد
در حال اين با.نميرسد نظر به محتمل امنيتي و فرهنگي
تعداد درصد تقريبا 11 يعني كرسي حدود 160 مجموع
.است شده داده اختصاص كشور اين زنان به نمايندگان
تشكيل مختلفي مناطق و نواحي از افغانستان كه جايي آن از
اين است ، نظامي سركرده يك نفوذ تحت آن ناحيه هر و شده
داشته منفي تاثير جرگه لويه كار روند در است ممكن موضوع
تشكيل با محلي فرماندهان كه دارد وجود امكان اين.باشد
و قومي اقليتهاي نمايندگان عبور از بازرسي و ايست نقاط
كنند خودداري محلي مهم گردهماييهاي در شركت براي مذهبي
ديدهبان سازمان اكنون هم.برسانند آسيبي آنان به يا و
آنها طبق بر كه است كرده دريافت را گزارشهايي بشر حقوق
اقليتهاي از افرادي كشور جنوب در پشتون مسلح گروههاي
دستگير قندهار به منتهي جادههاي در را هزاره و فارسيون
براساس.كردهاند اخاذي و بازخواست بدني ، بازرسي آنان و
افغانستان شمال پشتونهاي از تن هزاران ديگر ، گزارشهايي
رانده خويش كاشانه و خانه از طالبان جنايات تلافي به
نيز و شده رانده افراد اين ميرسد نظر به بعيد.شدهاند
بتوانند ماندهاند باقي شمال در كه پشتونهايي معدود
.بفرستند جرگه لويه به را نمايندهاي
|