3_ زندگي يك:هابز توماس
سنجاقكها شيوه به پرواز
3_ داروين روح نزاعبرسر
حقيقت جويندگان
3_ زندگي يك:هابز توماس
مارتينيك.پي.اي:نوشته
جهرمي معظمي علي:ترجمه
ميشود خوانده...دولت يا كشور كه عظيمي لوياتان آن"
مصنوع انساني صرفا و است شده ساخته صناعت و فن كمك به
براي و است نيرومندتر و عظيمتر طبيعي انسان از كه است
چون حاكميت آن در و است گشته ايجاد او از دفاع و حراست
و ميبخشد ، حركت و زندگي بدن كل به كه است مصنوعي روحي
قوه كارگزاران ديگر و حكام و قضات [مصنوعي بدن] آن در
.كيفر و پاداش ;هستند مصنوعي مفاصل همچون مجريه و قضائيه
طبيعي بدن در را وظيفه همان كه هستند اعصابي و رگها.
;آنند قوت حكم در اعضا همه مكنت و ثروت ;ميدهند انجام
كه مشاوريني ; است آن اصلي ويژه كار مردم امنيت حفظ
حافظه حكم در ميرسانند اطلاع به را نياز مورد مطالب
اجماع ;هستند مصنوعي اراده و عقل قوانين ، و علامت ;آنند
و بيماري ، حكم در شورش و فتنه ;تندرستي حكم در توافق و
اينكه سرانجام.است موجود آن مرگ حكم در داخلي جنگ
اين اجزاي نخست آنها موجب به كه ميثاقهايي و پيمانها
همانند شدهاند ، يكپارچه و تركيب سپس و ساخته سياسي پيكر
پس:فرمود و كرد اعلام خلقت روز در خداوند كه هستند حكمي
".ميكنيم خلق را انسان
پدر
بزرگ هابز توماس شده خود پدر نام هم هابز تعميد از بعد
موعظههاي و انجيل ميتوانست او.بود سواد كم كشيش يك
هاي"سرجان" از يكي را او.هيچ ديگر و بخواند را يكشنبه
لقبي سرجان].ميخواندند اليزابتي كليساي گمنام
كار به سواد بي كشيشان براي كه است تحقيرآميز
مواعظ كه گري فتنه كشيشان بعدها هابز [.ميبردهاند
به وفادار كشيشان مقابل در ميخواندند را خودشان
هابز.ميخواندند را مجاز مواعظ كه ميدهد آدابيقرار
"خرفت سگهاي" را دوم گروه اين مردم كه ميكند اشاره
به تقابل اين در او كه ميدهد نشان نقل اين.ميخواندند
كشيشاني و پدرش كه ميكرده گمان و ميانديشيد خود پدر
.ميشدهاند تحقير منصفانه او همچون
فرزند از مراقبت و مرد توماس كودكي هنگام در هابز پدر
سازنده مالزبري در كه واگذاشت ثروتمندي عموي به را خود
چهارده در را او و داشت توجه توماس آموزش به و بود دستكش
توماس.فرستاد آكسفورد دانشگاه در ماگدالنهال به سالگي
درجه سال پنج از پس كه بود توجهات همين مدد به هابز
معارف خواندن از حوصلهاش گرچه و كرد اخذ را ليسانس
در مرحله يك وسيله بدان ليكن بود ، آمده سر به ارسطويي
همين از استفاده بعدها.كرد ترقي اجتماعي مراتب سلسله
كارش به بسيار نبود او ميل و طبع موافق چندان كه معارفي
طرح پيريزي براي آنها از چگونه كه ديد خواهيم و آمد
.كرد استفاده بود ، افكنده در سياست فلسفه در كه عظيمي
نقش او بعدي مدارج در آكسفورد در جوان توماس تحصيل
آموزگاري منصب به آكسفورد ترك از پس او.داشت بسزايي
ارلدونشر كاونديش ، ويليام نام به اشراف از يكي فرزند
.گشود هابز روي بر را بزرگتري جهان منصب اين.يافت دست
است ، كرده توصيف "مردمعامي تبار" از را هابز آوبري ،
و كشاورزان طبقه از او مادر كه دليل اين به شايد
دانشوري عنوان به هابز اينك و ;بود كوچك زمينداران
مييافت دست اشرافي خانداني فكري خادم منصب به تهيدست ،
و بود گذاشته وي اختيار در ملاحظهاي قابل كتابخانه كه
در خارجي سفرهاي خوشايند وظيفه مستلزم او منصب علاوه به
اين در كاونديش خاندان.بود جوان دانشآموز آن با ملازمت
واقعيت اين هابز و بود شده بحران دچار مالي لحاظ از زمان
براي كوشش او وظيفه از بخشي.ميكرد مشاهده درون از را
كه حدي تا بود ، خود جوان دانشآموز براي پول كردن پيدا
مجبور آنجا و اينجا از مالي منبع تامين و وام گرفتن براي
احساس به بدينسان.بخورد سرما و بايستد باران زير بود
امنيت عدم احساس نوخاسته ، فردي عنوان به هابز امنيت عدم
آغاز همان در هابز.ميشد افزوده نيز قديم حاكمه طبقه
در طبقاتي و اجتماعي مراتب سلسله از كه بود برده پي
نمانده باقي فريبنده ظاهري جز چيزي هفدهم سده ابتداي
آن بر را وي كه بود مضاعف امني نا احساس همين شايد.بود
در شوق و شور سر از خود ، اروپايي سفرهاي طي تا داشت
دست ظاهري فكري امنيت يك به هفدهم سده جديد علم و هندسه
.كند پيدا
سنجاقكها شيوه به پرواز
هوانوردي
فرهاديان سليمان
سنجاقكها مشاهده با جديد خلباني لباسهاي ساخت ايده
كرد خطور آن طراحان ذهن به
نيروي جنگندههاي گروه 149 فرمانده هنكمورو سرهنگ
خلباني صرف را عمرش از دهه دو از بيش تگزاس ، ملي هوايي
مختلف هواپيماهاي با بارها و بارها مدت اين طي در و كرد
جنگي هواپيماهاي بود ، خلبان وي كه زماني.كرد پرواز
هواپيماها اين از بسياري هدايت مورو و داشتند وجود زيادي
جديد و قديم نسل هواپيماي مقايسه در وي.داشت عهده بر را
هستند چالاك و سريع قدري به امروزي هواپيماهاي:ميگويد
جاذبه ميتوانند ميدهند انجام كه مانورهايي در كه
حين در ديگر عبارت به.دهند افزايش برابر تا 9 را گرانشي
بدن جاذبهبه شتاب برابر حدود 9 فشاري عمليات اين انجام
بدن بر كه نيرو زياد بسيار مقدار اين.ميشود وارد خلبان
يا و بيهوشي ، خستگي ، ايجاد باعث ميشود ، وارد خلبان
و خون رسيدن از جاذبه شتاب زيرا ميشود وي مرگ نهايتا
.ميكند جلوگيري قلب و ششها مغز ، به اكسيژن
هستند معروف سوئيتها G به كه جديد خلباني لباسهاي
آنها بين در و ميروند كار به خلبانان بدن حفاظت براي
باعث كه است طوري آنها عملكرد.دارد قرار فشار تحت هواي
از.بروند خلبان بالاتنه قسمتهاي به بدن سيالات ميشود
قرن نيم حدودا شدند ارائه اوليه سوئيتهاي G كه زماني
سوئيتهاG توليد و ساخت فناوري حال عين در اما ميگذرد
.است مانده تغيير بدون همچنان مدت اين طي در
ابداعات موازات به و فناوري تحولات با همگام امروزه اما
صورت جديد هواپيماهاي ساخت و طراحي در كه شگفتانگيزي
تجربه را بنيادي تغييرات هم خلباني لباسهاي ساخت گرفته ،
همان از نيستند مجبور خلبانان ديگر امروزه.است كرده
روز فناوري بلكه كنند استفاده پيش سال پنجاه لباسهاي
امروزه.است آورده ارمغان به آنان براي را جديدي تجهيزات
نيروي اگر داد ، تغيير را سابق پروازي شرايط ميتوان
(سوئيت G) جديد لباس خود خلبانان براي كه بپذيرد هوايي
از كه قديمي لباسهاي برخلاف لباسها اين زيرا دهد سفارش
.هستند مخصوصي مايع حاوي بود شده پر هوا
سابق خلبان رينهارد آندرياس فكر زائيده لباسها اين
كه هنگامي بعدها ، است سوئيس هوايي نيروي هواپيماهاي
را حيات حفاظت سيستمهاي شركت شد بازنشسته رينهارد
و كرد تاسيس سال 1996 در را شركت اين وي.كرد پايهگذاري
ليبل گسترش و خواص بهبود وي عمده هدف تاكنون زمان آن از
از باشد شده پر فشرده هواي از اينكه جاي به ليبلاست
را خلبان سرتاپاي كه ميكند استفاده مخصوصي مايع
نظر در را كودكي موضوع اين بهتر تجسم براي.ميپوشاند
.است غوطهور مايعي در خود مادر رحم در كه آوريد
پايگاه در را خود شركت ساخت سوئيتهاي اخيرا مورو
دست به نتايج از و كرد آزمايش كاليفرنيا هوايي نيروي
داشت اظهار كه شد شادمان قدري به آزمايشات اين از آمده
نحو به مهم كار اين انجام جهت بايد ليبل گروه اعضاء از
.آيد عمل به تقدير شايستهاي
در كه وقتي سال 1987 در ليبل ساخت ايده ميگويد رينهارد
.كرد خطور ذهنش به بود كار به مشغول سوئيس هوايي نيروي
وي (ميباشد سنجاقك معني به و است آلماني كلمهاي ليبل)
مغزش به سنجاقك ديدن با ابتدا فكر اين ميگويد ادامه در
كه هستند جانداراني تنها سنجاقكها زيرا كرد خطور
تحمل را جاذبه شتاب برابر معادل 30 نيرويي ميتوانند
شناور بخصوصي مايع در آنها خوني سيستم و قلب زيرا كنند
.است
يك از پس كه هنگامي ميگويد خود خاطرات تشريح در وي
خطور ذهنم به فكر اين شدم ، خسته شدت به سخت ، هوايي نبرد
كه باشد مايعي حاوي هوا ، جاي به كه كنم طراحي لباسي كرد
خون دانسيته و ويسكوزيته برابر آن دانسيته و ويسكوزيته
.باشد
ساخت به مربوط دانش همان ريچارد ليبل ، ساخت براي
و ذكاوت با فقط برد كار به را اوليه جاذبه ضد لباسهاي
اولين.كرد ايجاد آنها در جالبي تغييرات خود تيزهوشي
ويلبور توسط كانادا در دهه 1940 در ضدجاذبه لباسهاي
زمان آن در وي.شد ابداع تورنتو دانشگاه از فرانكز
سانتريفوژ عمل انجام جهت آزمايش لوله كه هنگامي دريافت
ايده مشاهدات اين از وي.نميشكند ميگيرد قرار آب در
در.پروراند خود ذهن در را اوليه خلباني لباسهاي
قرار پلاستيكي صفحه دو بين آب لايه يك اوليه لباسهاي
كه كرد ابداع را پيشرفتهتري لباس او بعد مدتي.داشتند
لباسها اين در زيرا بود راحتتر بسيار استفاده لحاظ از
تغييرات با اوليه طرح اين.بود شده تعبيه هوا كيسههاي
اكثر امروز كه است لباسهايي همان زياد و كم نسبتا
.ميكنند استفاده آن از خلبانها
توليد و امروزي جايگاه به رسيدن براي و كار ادامه در
روي پيش كه مشكلاتي مهمترين از يكي جديد لباسهاي
را مايعي كه بود اين داشت وجود همكارش مهندسين و رينهارد
حال عين در ولي كند جذب را جاذبه شتاب نيروي كه بيابند
لباسهاي از متعددي نمونههاي آنها.نباشد آتشگير و سمي
سيليكون روغن حاوي آنها از يكي جمله از ساختند را اوليه
را نظر مورد لباسهاي گرفتند تصميم نهايتا آنكه تا.بود
دارد محرمانهاي فرمول كه "ويژه ماده" يك و مقطر آب با
آب انجماد از ميتواند ويژه ماده اين.كنند مخلوط
بالا ارتفاعات به خلبان كه هنگامي زيرا كند جلوگيري
.ميكند تحمل را شديدي سرماي ميكند پرواز
:ميگويد ليبل داخل مايع خواص توضيح براي رينهارد
دو عرض با شبكههاي بين در و لباس داخل در كه مايعي"
را بدنه و پا و دست قسمتهاي تمام دارد قرار اينچ
را آن ميتوان حتي كه است بيضرر قدري به و ميپوشاند
در ميتواند آيد فرود ناچار به خلبان اگر.نوشيد
استفاده هم نوشيدن براي آب اين از اضطراري موقعيتهاي
".كند
تغييرات به بتواند كه بود اليافي يافتن ديگر مهم مشكل
.گويد پاسخ جاذبه ناگهاني
تمام تا هستيم مجبور ما":ميگويد مطلب اين تشريح در وي
تغيير سخت شرايط تحت كه بپوشانيم مادهاي با را شخص بدن
قابليت بايد لباسها اين حال عين در و ندهد حالت
.باشد داشته كافي تحرك خلبان تا باشند داشته انعطافپذيري
مورد ماده دنبال به كه مدتها از بعد ليبل گروه مهندسين
تصميم نهايت در زدند دست ناموفقي جستوجوهاي به خود نظر
را باشد آنها نظر مورد شرايط واجد كه مادهاي تا گرفتند
گرفتنداز تصميم آنها كار اين براي.كنند توليد خود
نظر مورد خواص كه آورند دست به اليافي مختلف مواد تلفيق
است آتش ضد مادهاي كه دوپانت آنها.باشد داشته را آنان
نتيجه در.كردند تركيب كولارآراميد ماده الياف با را
جهت در ماده اين.داشت جالبي خواص كه آمد بهدست مادهاي
.است انعطافپذير عمودي جهت در ولي سخت افقي
خلباني لباسهاي تا ميكشد طول ثانيه چند معمولا
بايد هوا زيرا گويد پاسخ محيط شرايط تغييرات به معمولي
شدن پمپ عمل.شود پمپ خلبان لباس داخل لولههاي داخل به
هواپيما كابين داخل كه پنوماتيك سيستمهاي طريق از هوا
هوانوردي پزشك كه لدت كريستين.ميگيرد انجام است نصب
را جديد خلباني لباسهاي و است آيووا ملي هوايي پايگاه
اين از كه هنگامي شما":ميگويد مورد اين در كرده آزمايش
اصولا زيرا هستيد راحت كاملا ميكنيد استفاده لباسها
قبل و وقت سر را كارش دستگاه.نميشويد آن عملكرد متوجه
".ميدهد انجام بشويد حالتي تغيير متوجه شما آنكه از
به كه است خود نوع در مورد اولين ليبل خلباني لباسهاي
پيشرفتهترين با ميتواند خوبي به و رسيده انبوه توليد
خلباني لباسهاي همانند است ، شده پر هوا از كه لباسهايي
.كند رقابت متحده ايالات هوايي نيروي
ادواردز هوايي پايگاه در كه آزمايشي پرواز عمليات طي در
كه ديگر خلبان و كرد تن بر ليبل خلبانان از يكي شد انجام
.پوشيد را آمريكا خلباني لباس نشست عقب كابين در
ما":ميگويد خود خاطرات ذكر و صحبتها ادامه در مورو
حالت اين در.كرديم پرواز پا از 18000 بالاتر ارتفاع به
جاذبه شتاب برابر معادل 9 جاذبهاي نيروي شرايط تحت ما
بر آمريكايي لباس كه خلباني كه حالي در ".داشتيم قرار
:ميگويد مورو اما بود گلهمند سخت شرايط از داشت تن
براي تنفس داشتيم ، تن بر را لباسها اين ما كه هنگامي"
داشته تحرك ميتوانستيم راحتي به و بود آسان بسيار ما
"...باشيم
فرود كه وقتي:ميگويد مورو سخنان تاييد در نيز لدت
لباسهاي اگر كه حالي در نداشتيم بدي احساس اصلا آمديم
كابين از نميتوانستيم اصلا داشتيم تن بر خلباني معمولي
.بياييم بيرون خود
حفاظت سيستم شركت فعاليت آغاز از سال دو گذشت از بعد
شركت يك كه فلاگ اوتو با گرفتند تصميم آن موسسان حيات ،
است هواپيما ايمني لوازم و نجات ابزار توليدكننده آلماني
و شركت بيشتر توسعه همكاري اين از آنان هدف.كنند همكاري
آزمايشاتي جز به.است ليبل محصولات براي بهتر بازاريابي
تعداد شد انجام لباسها اين براي متحده ايالات در كه
پوشيدن با هلند و آلمان در هوايي نيروي خلبانان از زيادي
نتيجه.پرداختند آزمايشي پروازهاي انجام به لباسها اين
اكنون.است طرح بودن موفقيتآميز مويد آزمايشات اين همه
آلمان ، بريتانيا ، كشورهاي كه است اين شركت اين هدف
جزو را ليبل كه نمايند متقاعد را اسپانيا و ايتاليا
.دهد قرار يوروفايتر جانبي تجهيزات و ملزومات
كشور چهار اين كه است هواپيماهايي جديد نسل يوروفايتر
ميگ 29 ، جايگزين را آن نهايتا تا هستند آن ساخت سرگرم
.كنند تورنادو و فانتوم
را ليبل گرفت تصميم اكتبر ماه متحده ايالات دفاع وزارت
مورد اين در رينهاردبيافزايد خود نظامي تجهيزات به
بسيار موارد گونه اين در پنتاگون عملكرد فرآيند:ميگويد
ميتوانيم ما بخصوص مورد اين در كه چند هر.است كند
.دهيم نشان خود از بيشتري شكيبايي
متحده ايالات هوايي نيروي صاحبنظران از يكي ريان جان
شروع امسال بهار از شركت كار عملكرد ارزيابي":ميگويد
كامل موفقيت با را آزمايشات اين ليبل اگر.است شده
اين متحده ايالات هوايي نيروي وقت آن بگذارد ، پشتسر
تجهيز براي را ليبل از متنابهي تعداد كه دارد را آمادگي
".دهد سفارش خود دفاعي نيروي
هوايي پايگاه در كه ليبل آزمايشات اول دور نتيجه اگرچه
از استفاده گرفت صورت اروپا هوايي پايگاههاي و ادواردز
مدير كه بالدين الف اما نموده ، اعلام مجاز را ليبل
و تگزاس هوستون در ويل تحقيقات مركز در علمي تحقيقات
است فضانوردي و هوانوردي پزشكي بينالمللي آكادمي رئيس
از استفاده براي موجود پزشكي شواهد كه ميدارد اظهار
.است نداده ارائه را چشمگيري مزيتهاي ليبل
از بعد":ميگويد و نيست عقيده هم او با رينهارد اما
خلبان از 80 بيش توسط كه آزمايشي پرواز صد چند انجام
آمد دست به مثبتي نتايج آنها همه در و گرفت انجام مختلف
به ورود براي لازم آمادگي ما كه دارم اطمينان كاملا من
عملكرد مورد در ترديدي و شك گونه هر.داريم را بازار
آزمايشهاي آن تاييد براي زيرا گذاشت كنار بايد را ليبل
و پزشكان خلبانان ، .است شده انجام دقيقي و سختگيرانه
كرد خواهند امتحان ديگر بار چند را لباسها اين مهندسين
".است موجود فناوري بهترين مورد اين كه شوند مطمئن تا
اين در هوايي نيروي فرماندهان از ديمتري پيتر سرهنگ
امتحان را لباس اين بارها و بارها ما":ميگويد مورد
بهترين آيا دارد ، مزيتهايي چه ببينيم تا كرد خواهيم
در ايرادات اين دارد ايراداتي اگر و است ممكن گزينه
"كجاست؟
پنتاگون به تجهيزات اين اينكه براي مسائل اين همه با
سال تا حداقل او شركت و رينهارد است لازم شود فروخته
.كنند صبر 2003
ميكنند امتحان را لباسها اين كه خلباناني اگر اما
تصور بتوان مشكل كنند ، تاكيد را لباسها اين بالاي كيفيت
ميدان اين برنده خود حريفان ساير با رقابت در ليبل كرد
.نباشد
3_ داروين روح نزاعبرسر
موريس ريچارد:نوشته
فيضاللهي كاوه:ترجمه
نكات ، از بسياري مورد در تكاملي زيستشناسان ميان اگرچه
حل مهمي علمي نكات هنوز اما دارد ، وجود گستردهاي توافق
كه نوشتهام آن براي را كتاب اين من.است باقيمانده نشده
را طرف دو هر استدلالهاي دهم ، توضيح را بگومگوها اين
و بيندازم مربوطه تجربي شواهد به نگاهي كنم ، خلاصه
اين به دادن خاتمه براي شواهدي نوع چه كه دهم پيشنهاد
.است لازم مجادلات
جدل و بحث هنوز وقتي دوطرف ، اين از يكي نفع به جهتگيري
.است احمقانه ميكند ، كولاك تكاملي زيستشناسان جامعه در
.نميگيرم را هيچكدام طرف مشاجرات اين در من رو اين از
اول فصل
تكاملي زيستشناسي در نظر اختلاف
اسميت ، مينارد جان انگليسي ، نامدار ژنتيكدان گفته به
كه است مردي" هاروارد دانشگاه ديرينشناس گولد ، جي استفن
".ندارند كردن فكر ارزش كه مغشوشاند چنان ايدههايش
نويسنده و آكسفورد دانشگاه جانورشناس داوكينز ، ريچارد
كه ميكند متهم را گولد نيز "خودخواه ژن" پرفروش كتاب
.دارد بنيادي سوءتفاهم يك در ريشه تكامل مورد در ديدگاهش
از تافتز دانشگاه فيلسوف ،(Daniel Dennett) دنت دانيل
گمان به" شخص يك گولد دنت ، گفته به.ميرود فراتر اين
را حملات سري يك سال چند اين طول در كه است "انقلابي خود
كه ميگويد دنت.است رفته نشانه معاصر داروينيسم سوي به
در نويسنده شناختهشدهترين عنوان به گولد اين ، از گذشته
داشته "تحريفكننده و عظيم" تاثيري تكاملي موضوعات زمينه
بايد گولد كه ميگيرد نتيجه نكات اين به توجه با او.است
اين شايد كه ميگويد او.باشد داشته "پنهاني برنامهاي"
نظريه تا ميدارد وا را او كه باشد گولد ماركسيستي گرايش
.دهد قرار حمله مورد را شده پذيرفته تكاملي
كه دنت و داوكينز اسميت ، مينارد به گولد ديگر سوي از
خطشان" و دارند تاكيد داروين چارلز انديشه از جزء يك روي
برچسب "ميبرند پيش به مذهبي تقريبا شوقي و شور با را
مينارد كه ميگويد او.ميزند "دارويني بنيادگرايان"
و دارويني حد از زياده اشتياقي" توسط ظاهرا اسميت
مشخصه وجه ميافزايد وي.است شده تسخير "ويرانگر
".خطاست و دروغ نسبت كنايه ، اشاره ، " دنت ، نوشتههاي
عهد زيستشناس هاكسلياچ.تي اگر كه ميگيرد نتيجه گولد
نيز را دنت شايد پس بوده "داروين بولداگ" ويكتوريا ملكه
.ناميد "داوكينز دستآموز سگ" بايد
نيستند افرادي تنها گولد و دنت داوكينز ، اسميت ، مينارد
گولد ، همكار مثال ، براي.هستند مشاجرات اين درگير كه
نيز آمريكا طبيعي تاريخ موزه از ديرينشناس الدرج نيلز
بسياري.است كرده انتقاد اسميت مينارد و دنت داوكينز ، از
H.Allen)ار آلن.اچ نظير ديگر ، دانشمندان از
همين نيز نيويورك در راچستر دانشگاه از ژنتيكدان (Orr
استيون نظير تكاملي روانشناسان.كردهاند اتخاذ را موضع
و ماساچوست تكنولوژي انستيتو از (Steven Pinker) پينكر
از (John Tooby) توبي جان و (Leda Cosmides) كاسميدس لدا
اردوي اعضاي باربارا سانتا در واقع كاليفرنيا دانشگاه
بحث جرو يك از بيشتر خيلي اختلافنظر اين.هستند مقابل
حال در كه است مباحثهاي بلكه.اوست منتقدان و گولد ميان
معتقدند آنها زيرا هستند آن درگير متعددي دانشمندان حاضر
مانده باقي تكامل ماهيت درباره بسياري پرسشهاي هنوز كه
.شود حل بايد كه است
كه كنم روشن را نكته اين بايد بروم جلوتر آنكه از پيش
ايده خود در بگومگوها اين در شركتكنندگان از كدام هيچ
نويسنده و فيلسوف كه دنت جز آنها همه.ندارد ترديد تكامل
انتخاب پاياني مرحله تا كه _ "داروين خطرناك ايده" كتاب
است ، رفت پيش سال 1995 در كتاب ملي جايزه اهداي براي
قبول آنها همه.هستند شدهاي شناخته تكاملي زيستشناسان
با آنها همه و است قاطع تكامل دادن روي شواهد كه دارند
كه پيدايش سفر تحتاللفظي مفاهيم به اعتقاد) باوري خلقت
را انسان جمله از آن زنده مخلوقات تمام و خداوند بنابرآن
علم به حمله را آن كه (م _ است آفريده روز ظرف 6
موافقاند آنها همه اين از گذشته.هستند مخالف ميدانند ،
تغييرات اصلي مكانيسم طبيعي انتخاب كه داروين ايده آن كه
كه دارند تمايل آنها همه البته و.است درست است ، تكاملي
به راجع آنها پس.بدانند داروين فكري وارثان را خودشان
و تند حد اين تا مشاجرات اين چرا و ميكنند؟ بحث چيزي چه
اين در دارم سعي من كه است پرسشهايي اينها است؟ شده تيز
به توانست خواهم ميكنم فكر من.دهم پاسخ آنها به كتاب
كردن بحث براي بسياري موضوعات راستي به كه دهم نشان شما
مهم واقعا شدهاند ، مطرح كه مباحثي از برخي و دارد وجود
.هستند
حقيقت جويندگان
شكآوري
بدعت و سنت ميان تعادل ايجاد هنر ;شكآوري
شرمر مايكل:نوشته
مجله ناشر و بنيانگذار (Michael Shermer) شرمر مايكل
و "ميشويم؟ معتقد چگونه" كتابهاي نويسنده و "اسكپتيك"
اصيل معناي ميكند تلاش زير متن در وياست "علم مرزهاي"
.كند روشن را (Skeptic) شكاك كلمه
دانشمندان ، به نسبت كمتري تفصيل و طول با اغلب شاعران
مطرح انسان طبيعت درباره عميق بينشي شعرهايشان در
اثر "انسان باب در رسالهاي" مثال ، براي.ميسازند
(PopeتAlexander)پاپ الكساندر
انسان دوگانه گرايشهاي درباره پرمعنا نكتههاي از آكنده
:است
آن نه و است اين نه كه برزخ اين در گرفته جاي
نامنتظر عظمتي و مرموز خرد با باشندهاي
ناباوري و شك براي بسيار دانشي با
استغنا از ناشي غرور درك براي ناتوان اما
نگهدارد دست يا شود كار به دست كه است ترديد در
حيوان يا پندارد خدا را خود اينكه ميان ترديد در
جسمش يا است برتر ذهنش آنكه ترديد در
ميكند خطا اما ميانديشد ميميرد ، اما ميآيد دنيا به
اما است انباشته را بسياري نكات ترجيعبند اين در پاپ
تمام آيا:علم روي پيش است مهمي چالش آن پاياني بند
اين ميشود؟ ختم خطا به تنها و است هيچ ما استدلالهاي
دقيقا و ميدهد زجر دريافت و فهم جستوجوي در را ما ترس
ما.است فضيلت نوعي (Skepticism) دليل ، شكآوري همين به
هشياري.باشيم استدلالهايمان در خطا مراقب همواره بايد
.هست نيز انديشه شعار بلكه آزادي شعار تنها نه جاودان
.است شكآوري ماهيت همان دقيقا اين
"شكاك" مجله چاپ و سردبيري سال پنج از پس من متاسفانه
اين كه ندادهام زحمت خود به هرگز دريافتم (Skeptic)
من از پيش ديگران كه ببينم حتي يا كنم تعريف را كلمه
) جيگولد استفن آنكه تا.بودند برده كار به را آن چگونه
چرا" عنوان تحت من ، كتاب بر كه مقدمهاي در (S.J.Gould
شرح به نوشت ، "ميكنند باور را غريب و عجيب چيزهاي مردم
"Skepticos" يوناني واژه از كلمه اين كه پرداخت نكته اين
نظر از واقع در.است شده مشتق "متفكر" معناي به
معناي به "Scepticus" آن ، لاتين مشتق لغات ، ريشهشناسي
در كلمه اين ديگر اشكال.است "باريكانديش" و "كنجكاو"
"هدفگيري نشانه" يا "نگهبان" معناي به باستان يونان
و تفكر با همراه پرسشگري نوعي شكآوري ، رو اين از.بودند
سمت به نشانهروي يعني بودن شكاك و است باريكانديشي
نگهبانان شكاكان ، .نيست انتقادي انديشه جز چيزي كه هدفي
.نادرستاند ايدههاي دشمنان و استدلال در خطا
بدفهميهاي عليه است اعتراضي فرياد همچون معاني اين
"هيچانگار" و "بدبين" مترادف را آن كه كلمه اين از امروز
ميتوان حدي تا جهان تاريخ به توجه با البته.ميدانند
فرهنگ در.است كرده تغيير آن اصلي تعريف چرا كه دريافت
مقابل در تعريف نخستين عنوان به آكسفورد انگليسي زبان
پيرو همچون كه كسي":است آمده (شكاك) "Sceptic" كلمه
شناخت احتمال در باستان ، يونان در پيروانش و (Pyrrho)
عقيده به كه كسي ;دارد ترديد باشد كه نوعي هر از واقعي
هر گزارهاي هيچ درستي مورد در يقين براي كافي دلايل او
فلسفه در است ممكن تعريف اين "ندارد وجود باشد كه چه
باوري واقعيت ، اگرنيست طور اين علم در اما باشد درست
علم در كه آنجا از داريم ، يقين درصد آن 100 به كه باشد
را "احتمال" اگر ندارد ، وجود چرايي و بيچون واقعيت هيچ
احتمال براي كافي دلايل آنگاه كنيم ، "قطعيت" جانشين
.دارد وجود گزارهها درستي
نظريه اما نباشد ، قطعي است ممكن استرينگ1 سوپر" نظريه
طور اين (شمسي منظومه در خورشيد مركزيت) "كانوني خورشيد"
مسئله اين سر بر هنوز دانشمندان است ممكن چه اگرنيست
توصيف بهتر "باوري تدريج" نظريه با حيات تاريخ آيا كه
باشند ، داشته اختلافنظر منقطع2 تعادل" نظريه يا ميشود
ترديد محل هرگز است يافته تكامل حيات كه واقعيت اين اما
در معني اين و است احتمالات به مربوط تفاوت اين.نيست
اعتبار در كه كسي":ميشود ديده "شكاك" كلمه دوم كاربرد
است ، دانش ميشود ادعا تحقيق ويژه بخشهاي بعضي در آنچه
در فقط و نداريم شك چيز همه به ما پس خوب ، ".دارد ترديد
شواهد فاقد كه آنها ويژه به چيزها ، از بعضي مورد
نيز اين متاسفانه.داريم شك هستند منطق و تاييدكننده
كلمه اين سوم كاربرد در شكاكان از بعضي كه دارد حقيقت
بيشتري تمايل شك به عادت روي از كه كسي":ميگيرند قرار
روبهرو آن با كه آشكاري واقعيت يا ادعا هر باور تا دارد
ذاتا افراد از بعضي چرا اينكه ".مزاج شكاك شخص ;ميشود
قدر همين اما است ، ديگر موضوعي شكاكترند ، ديگران از
بعضي خوي و خلق.است درست نيز آن عكس كه بدانيم است كافي
شك جاي به دارند ، تمايل عادت روي از كه است چنان مردم از
افراطي ، گروه دو اين از يك هيچ.كنند باور را ادعايي هر
از ما آنچه به معنا نزديكترين شايد.نيستند سالم
:باشد چهارم معناي داريم نظر در علمي يا شكآورانه رويكرد
نرسيده يقيني اعتقاد به هنوز كه پرسشگري ;حقيقت جوينده"
بلكه نيست ، "است يابنده جوينده" معناي به شكآوري "است
ذهن."است داشتن نگاه باز را ذهن حال عين در و جستن"
تعادل ايجاد يعني چه؟ يعني (بودن آزادانديش) بازداشتن
وضع به كامل سرسپردگي ميان دگرانديشي ، و راستكيشي ميان
.نو ايدههاي از كوركورانه پيروي و موجود
:پينوشتها
نقاط جاي به را بنيادي ذرات كه فيزيك در نظريهاي _1
كار به نظريهها ساير در كه زمان _ فضا در بعد بدون
.ميگيرد نظر در مانند رشته و بعدي تك ذراتي ميرود ،
با طولاني دورههايي تكامل در بنابرآن كه ديدگاهي _2
كوتاه دورههايي آنها حدفاصل در و اندك تكاملي تغييرات
.است داشته وجود سريع تكامل با
S2002cientific American ,Apr.:منبع
|