پيامدها و عوامل شدن جهاني
توضيح
پيامدها و عوامل شدن جهاني
فضايي ، ماهوارههاي گروهي ، رسانههاي روزافزون گسترش
فيلم هزاران انبوه توليد فراملي ، تبليغاتي آژانسهاي
مجله و كتاب راديو ، و تلويزيون سرسامآور گسترش سينمايي ،
و انتقال و جهان از نقطهاي در جانبي ابزارهاي ساير و
واقعيتهاي ديگر نقطهاي در ممكن زمان كمترين با آن پخش
ترويج و جهاني همبستگي موجب كه هستند انكارناپذيري
.ميشوند و شده جهان مختلف مناطق فرهنگي تجانس و همگرايي
و نبود امكانپذير دور چندان نه زماني در حالت اين اما
در و منطقي ارتباط عنوان هيچ به دور نسبتا زمانهاي در
نقاط در متعدد اتفاقات زمينه در دقيق اطلاعرساني نتيجه
قابل و لازم شفافيت از يا و نداشت وجود زمين كره مختلف
تاريخ لابلاي در كسي مثال طور به.نبود برخوردار درك
و دور زمانهاي در ايران در مغول جنايات از نميتواند
و دقيق اطلاع غيره و نرون موسوليني ، هيتلر ، زمان فجايع
مدد به امروزي جهان پيوستگي اماكند استخراج واقعي
گذاشتن سرپوش امكان ماهوارهها ، و گروهي رسانههاي گسترش
گوشه گوشه ، در كه را اتفاقاتي ساير و اعمال اينگونه بر
ميتوان سادگي به و برده بين از ميپيوندد ، بهوقوع جهان
وقوع به جهاني دهكده در كه درشتي و ريز اتفاقات تمام از
.شد مطلع ميپيوندد ،
طرز به نيز را منطقهاي همگرايي ميزان شدن جهاني
نموده فزونتر را رقابت امكان و داده افزايش گستردهاي
فزوني رهگذر از يكپارچگي ايجاد حين در شدن جهاني.است
نيز را نگرانيهايي فرهنگي ، مبادلات و ارتباطات و اطلاعات
كشورهاي ميان اقتصادي و فرهنگي شكاف ايجاد زمينه در
جمله يك در امااست آورده بهوجود فقير و ثروتمند
جهاني اينكه آن و نمود نتيجهگيري شدن جهاني از ميتوان
ميان اين در.ميگردد تلقي رقابت براي واقعي عرصه شدن
از برخوردار كه بود خواهند موفق رقابت عرصه در جوامعي
حفظ و كشورداري حين در كه باشند كارآمد و دانا مديريتي
امتيازگيري و مانور قدرت و بازيگري توان ملي ، منافع
و بينالمللي سطوح در را ملي واقعي داشتههاي براساس
.باشند داشته جهاني
و خود آزمودن براي است فرصتي ديگر ديدگاهي از شدن جهاني
ديگر جاي هر از بيش بايد را واقعيت اين.كردن فكر جهاني
چندان وضعيت اقتصادي نظر از كه سومي جهان كشورهاي
عقب و توسعه حال در كشورهايكنند درك ندارند خوشايندي
صحيح استفاده به جهاني واقعيات انكار جاي به بايد مانده
انزواي از فرار ضمن تا كنند فكر آمده پيش فرصتهاي از
براي را زمينه جزيرهاي حصار از آمدن بيرون و بينالمللي
جايگاه تثبيت در و ساخته فراهم فراملي سطح در خود رقابت
.كنند جهاني ، تلاش انديشه در خود
توسعه مانع شده شناخته و مرئي دشمنان وجود ديروز تا اگر
نيستند مرئي دشمنان امروزه ديگر بود ، سومي ملل يافتگي
راه سر در نامرئي دشمنان نام به خطرناكي دشمنان بلكه
خانه از خارج به محدود تنها كه دارند وجود توسعه
.ميشود حس وجودشان نوعي به نيز درون در بلكه نميباشند
را نگاهها جهاني ، استراتژيهاي در تاكتيكي دگرگونيهاي
.است نموده عميقتر آينده به
كه شدن جهاني زمينه در برجسته متفكران از رابرتسون رولند
دهه از ميداند ، جهاني يكپارچگي عيني نماد را فرهنگ عامل
جهاني زمينه در را خود گسترده تحقيقات و مطالعات 1960
زمينه در رابرتسون نتايج جالبترين ازنمود آغاز شدن
جهان در كه كرد اشاره زير نكات به ميتوان شدن جهاني
صحيح ارزيابي براساس سياستگذاريها و برنامهريزي آينده
اينكه به توجه با وي.است ضروري امري موجود واقعيات از
داده ، قرار مذهب و فرهنگ اصل دو بر را خود مطالعات محور
جهاني نظريه در فوق پديده دو به نو كاملا ديدگاهي از
پديده يك "شدن جهاني" وي ديدگاه ازاست نگريسته شدن
بعد به م سال 1870 از عمده طور به و است متاخر نسبتا
اما.است يافته نفوذ دنيا جوامع در و گشته پديدار
در و شدن جهاني به گرايش زمينههاي و گرايشها ميتوان
جهاني مذاهب پيدايش زمان در را شدن جهاني ضد موارد بعضي
با پسكرد جستوجو بيشتر حتي يا و پيش سال هزار دو در
شدن جهاني زمينه در ديگر نتيجه يك ميتوان اوصاف اين
زمانهاي در آن با مرتبط جريانهاي و ادعا اين كه گرفت
.است آمده بهوجود دور بسيار
فكري متفاوت مكتب دو از چه اگر هم دوركيم و ماركس
توجه شدن جهاني به نوعي به نيز آنها اما بودهاند
ابزار و كارگران وحدت كه بدينگونه ماركس.داشتهاند
ميديد رهايي مبناي را سرمايهداري جهان كل سطح در توليد
قلمداد جهاني وحدت پايه زير را صنعتي انسان نيز دوركيم و
.ميكرد
جهاني دقيق مفهوم كه نمود اعتراف بايد حال اين با اما
و نكرده رشد شناسي جامعه كلاسيك انديشههاي در هرگز شدن
پروژه معايب از يكي اين شايد و است نشده واقع توجه مورد
به توجه با كلاسيك جامعهشناسي كه چرا.باشد شدن جهاني
و ميباشد مدرنيته دوران حاصل اجتماعي لحظهاي تحولات
الزامات از كه مدرنيسم پست دوران به گذار براي فلذا
.ميگردد احساس بنيادي تحول بروز ميباشد ، شدن جهاني
چرا كه آيد پيش سوال اين بحث اين وراي در شايد
نيست؟ سازي جهاني الگوهاي جوابگوي كلاسيك جامعهشناسي
يك در تحول توضيح مسئوليت جامعهشناسي كه است اين جواب
از خارج به را ايدههايش و است درونگرا و دارد را اجتماع
تاثيرگذاري و تاثيرپذيري امر دو در اجتماع يك محدوده
را تحول مدرنيته پديده در جامعهشناسي اما نميدهد ، بروز
يعني) توده روانشناسي ابعاد در و اجتماع يك فراسوي
.ميدهد بروز (جهاني اجتماع
جامعه به اجتماع يك مدرنيته پديده واسطه به حقيقت در
ميتوان موضوع اين تحليلي بررسي در لذا.ميشود مبدل
واحد جامعه به شكلدهي جهت در مدرنيته پست كه كرد اعتراف
خود (ميلادي بيستم قرن پاياني دهه دو در خصوص به) جهاني
ابزار بهوسيله و است داده نشان جامع طور به را
اهميتي اجتماعي پديدههاي جهاني بعد كه است پستمدرنيزمي
سوال پاسخ به بهتر حالت اين در و يافتهاند زائدالوصف
نميتواند ديگر كلاسيك جامعهشناسي كه ميرسيم فوق
.باشد اجتماعي مسائل همه پاسخگوي
دو نظريات برخورد سازي جهاني تشكيلات بندي ساخت در
رابرتسون رولند و گيدنز آنتوني يعني بزرگ نظريهپرداز
-دولت جديد اشكال بر گيدنزميباشد توجه جالب بسيار
طرحي مبنا براين و ميكند توجه شدن جهاني ابعاد به ملتها
نام و ميباشد مدرن دولت مفهوم براساس كه نموده ارائه
.است نهاده برآن را جهانگير نظام
ملي ، دولتهاي جاري وضعيت و روابط از جديد تفسيري با وي
گيدنز آنچه.ميكند عنوان شدن جهاني مفهوم مترادف را آن
از (World wide Country) "كشوري جهانگير نظام" عنوان تحت
بعد ملت -كشور نظام كه است مفهوم بدين ميكند ، ياد آن
شيوه عنوان به اطلاعات نوين نظام جهاني ، نظام سياسي
جهاني نظام اقتصادي بعد سرمايهداري ، جهاني ، نظام گفتمان
حالي در.است آن نظامي بربعد مبتني كيفري -ارتشي نظام و
گيدنز ، نظريه مفاهيم از بسياري پذيرش بهرغم رابرتسون كه
را ملي مدرن دولتهاي كه) را گيدنز نظريه بخش اساسيترين
شدن جهاني او.نميپذيرد ،(دانسته شدن جهاني پايه و محور
و جديد ساختارهاي و روابط مبناي بر را نوين دنياي و
اين كه ميداند آن اجتماعي ابعاد در جمله از شده دگرگون
كه شود حاكم زمين كره بر نويني حيات تا شده باعث الگوها
.ميبرد جهاني يكپارچگي سوي به را بشر نوين حيات اين
به بايد ملي حاكميتهاي بر علاوه جديد جهان بندي ساخت در
،"بودن بشر و بشريت" همچون اساسي واژههايي مفاهيم
به ملي ، جامعه كنار در فردي احترامهاي بر مبتني "فرديت"
.شود توجه يكسان طور
پنج در را شدن جهاني تكامل و تحول روند رابرتسون رولند
:است نموده توصيف مرحله
:نخست مرحله
وقوع تاريخ و اروپا آن وقوع محل كه ميباشد جنيني مرحله
قرن اوايل تا و ميباشد ميلادي پانزدهم قرن دوم نيمه آن
مهم حادثه سه مرحله دراين.است انجاميده طول به هيجدهم
-ملي ، 2 جامعه نطفههاي پيدايش -از1 عبارتند كه داد رخ
جديد شكل تولد و "فراملي" سنتي نظامهاي شدن بياعتبار
مورد در نوين انديشههاي پاگيري -فراملي ، 3 نظامهاي
بشريت
جنيني عنوان به مدرن جغرافياي كه است مرحلهاي همان اين
ادبيات در موثر علم يك قالب در و شد متولد آن در ارزشمند
.كرد پيدا نمو و رشد جهان سياسي
:دوم مرحله
مرحله همچون نيز است شده ناميده آغاز دوره كه مرحله اين
اول نيمه از مرحله اين شروع تاريخ.نمود رخ اروپا در اول
ادامه قرن 18 هفتاد دهه تا كه بود ميلادي هيجدهم قرن
شكل رفته رفته انسانها فرديت مرحله اين در.كرد پيدا
حقوق و شهروند مفهوم و گرفت خود به يافتهاي تكامل
واقع در بايد را دوره اين.كرد طلوع زمان اين در شهروندي
و بزرگ متفكران انديشه سريع حركتهاي و شكلگيري دوره
نسبي پذيرش مورد كه دولتيدانست دولت مفهوم عملي تحقق
تحولات عمده از.بود عمومي خواستههاي با همگن و عامه
رسمي سازمانهاي گسترش و طبقهبندي دوره اين ديگر
بينالمللي ارتباطات و فرامرزي قراردادهاي بينالمللي ،
.ميباشد
:سوم مرحله
انقلابات وقوع زمان) از 1870م آغازش كه مرحله اين
دوره به رابرتسون آقاي پژوهش در ميباشد (صنعتي پيدرپي
به "ملي جامعه" واژه مرحله اين دراست گرفته لقب خيزش
چه و داخلي عرصههاي در چه كشورها سياسي ادبيات در درستي
چشمگير توسعه كنار در و افتاد جا بينالمللي عرصههاي در
و جهاني" يعني جديد مفاهيم بار اولين براي "ملي جامعه"
عمده.گرديد دنيا سياسي ادبيات وارد و مطرح "جهانگير
:ميباشند زير قرار به دوره اين تحولات
مستقل واحدهاي عنوان به غيراروپايي جوامع شناسايي -1
.بينالمللي جامعه الگوي در جوامع اين پذيرش و سياسي
ماهيت زمينه در نوين انديشههاي كدگذاري و تنظيم -2
.او حقوق و حق و بشريت
گسترش و جهان در ارتباطات باور غيرقابل افزايش -3
ژئوپلتيكي كدهاي ظهور و آن تاثيرات
فرهنگي انگيزههاي با بينالمللي رقابتهاي شكلگيري -4
....و نوبل جايزه اختصاص همچون زمينههايي در
.جهاني بزرگ جنگ اولين وقوع -5
.ملل جامعه ابتدايي شكلگيري -6
.نميباشد آن ذكر به نياز كه ديگر تحولات برخي و
:چهارم مرحله
شد ، داده شرح سوم مرحله در كه دلايلي علت به مرحله اين
براي تعارض دوره به اول جهاني جنگ پيامدهاي جمله از
كه ميباشد سال دوره 40 اين طولگرفت لقب جهاني رهبري
شرق بلوك دو بين سرد جنگ دوران اوج) تا 1965م م از 1925
پرتلاطمترين بايد را دوره اين.انجاميد طول به (غرب و
تكنولوژي سرسامآور توسعه كه چرا.دانست بشري تاريخ دوره
تمام هستهاي برافكن بنيان سلاحهاي توليد و اختراع و
الگوهاي و معيارها تمام و زد برهم را جهاني معادلات
جهاني جنگريخت هم به را شدن جهاني روند در بينالمللي
ضوابط و معيارها سر بر دوره اين نزاع عمدهترين دوم
انسان ميليونها آن طي كه بود شدن جهاني روند شكننده
واقع در كه چهارم دوره تحولات اساسيترين.شدند قرباني
شدن يكپارچه حال در جهان رهبري و زندگي مدل سر بر درگيري
:زيراست شرح به بود
بر اعتقادي بعضا و فلسفي ريز و نوين بحثهاي گسترش (الف
.بشري زندگي الگوهاي و معيارها سر
و حساس بحرانهاي سر بر راهحل پيدايش مورد در تكاپو (ب
.داشت قرار هستهاي سلاحهاي تهديد در كه بشريت آينده
.ملل جامعه جاي به متحد ملل سازمان شكلگيري (ج
.سرد جنگ و بلوكبندي ظهور (د
:پنجم مرحله
در كه ميباشد ميلادي نود دهه آغاز تا از 1965 مرحله اين
دوره اين در.است جهاني بحرانهاي بزرگترين برگيرنده
.رسيد خود دوران شكنندهترين به بينالمللي اوضاع و شرايط
جهان كننده متحول بحرانهاي دهنده نشان واقع در دوره اين
را تصوري غيرقابل بعضا و عديده تحولات و ميباشد معاصر
بي خود نوع در اينكه عين در تحولات اين كه ميشود شامل
قطعيت از را جهاني تصميمگيريهاي پايه سابقهاند ،
دليل همين به و است داده بدانها متزلزلي حالت و انداخته
و است گرفته "قطعيت عدم" لقب رابرتسون تقسيمبندي در
:از عبارتند آن عمده
اواخر از ويژه به سومي جوامع و ضعيف ملل آگاهي رشد -
.بعد به م 1960
.هاNGO و جهاني سازمانهاي فراگير افزايش -
.جهاني متعدد جنبشهاي پيدايش -
قومي تكثرگرايي ليبرال ، دموكراسي ، همچون مفاهيمي گسترش -
.فرهنگي تنوعات و
جامعه زمزمههاي و مدنيت و شهروندي حقوق يافتن اهميت -
.جهاني مدني
.غرب استعمار سلطه تحت سومي جوامع اكثر استقلال -
.گروهي رسانههاي جهانگير نظام استقرار -
.هستهاي مخرب سلاحهاي گسترش و اشاعه -
.قطبي دو نظام فروپاشي نهايت در و كمونيسم سقوط -
تاكيد ماه ، كره به سفر همچون ديگري درشت و ريز تحولات و
ششمي مرحله بايد امروزه.غيره و معنوي و مادي برارزشهاي
حساستر بسيار مراتب به كه نمود اضافه روند اين به نيز
:بخش دو مرحله اين.ميباشد قبلي مراحل از
قرن) سوم هزاره دروازه به ورود تا نود دهه ابتداي از -1
پيشبيني 11 غيرقابل و غيرمترقبه حوادث از -و 2 (12م
آن به بايد كه برميگيرد در را تاكنون م سپتامبر 2001
ششم مرحله در.داد لقب شدن جهاني روند گرفتن سرعت دوره
تصوري غيرقابل بهطرز گرفتهايم ، قرار آن در اكنون هم كه
تمام.ميباشيم سياسي عرصههاي در اساسي تغييرات شاهد
سازي جهاني سريع حركت دهنده نشان اخير روزهاي تحولات
امر در جدي آزمون معرض در را دنيا كشورهاي و بوده
.است داده قرار جهاني سازي يكپارچه
.است موجود روزنامه دفتر در منابع
درو يزدانپناه كيومرث
توضيح
در تاريخ 81/1/29 كهدر "فرهنگ عرصه در سحابي" مطلب در
ذيلا كه بود افتاده قلم از عبارتي شد ، درج صفحه همين
نظر از (جاافتاده عبارت جمله از) مربوطه پاراگراف تمامي
:ميگذرد ارجمند خوانندگان
به جز بزرگواران اين بود چه هر منفي يا مثبت يابد ، خوب
به رو اين از.نرفتند ديگري راه خود اعتقاد راه
اثر كه بود رو اين از همنداشتند سياسي راستيكيش
اهل نه خود مسير در.نبودند ميانه در خود داشتنداما
و خانوادگي زندگيخور روز نرخ به نان نه و بودند خشونت
از حاكي بارآوردند مشقت و رنج همه آن با كه فرزنداني
در نميتواند كه است نيرومندي تربيتي و فرهنگي مكتب وجود
مدرنيته و سنت ميان سكولاريزم ، و دين ميان كنوني گفتمان
.شود گرفته ناديده...و
|