11_ روباهاست قاتل
چيست؟ پرفروش
ميانديشند ايبسن و لوركا به همه
منتقد نگاه

11_ روباهاست قاتل
كويين الري
كيهان خجسته:ترجمه

The murderer is fox
.نكن صحبت است ، بس ديگر حالا خب ، ديوي بله -
از را ما اينكه از بعد.بود رنجيده من از بودم داده نجاتاش كه اين براي بينكس -
او.بود همديگر پهلوي تختخوابهايمان بردند ، كراچي در بيمارستان به هواپيما با كانمينگ
با حق..گفت من به درآمد دهانش از چه هر و ليني كرد بلند را سرش بميرد اينكه از پيش
.بميرد دارد حق دارد ، وحشت بازگشت از و نمانده باقي چيزي آدم از وقتي.بود او
.نميشنيد خوب را حرفهايش بود ، ناهار مراسم فكر در كه ليندا و ميگفت سخن تندي به ديوي
!ميترسم من ليني؟ گفتم چه نشنيدي -
.ديوي بترسي آن از كه نيست چيزي ديگر -
كه مردي آن ديگر من ليني؟ نميكني درك چرا !شده شروع چيز همه تازه نيست؟ چيزي ديگر -
.چيست كشتن ميدانم من.است آلوده خون به دستهايم.نيستم كردي ازدواج او با
...من
.خورد تكان ليندا كه كرد سكوت چنان ناگهان و
!ميگفتي چه ديوي ، خب -
.بود شده تنگ برايت خيلي دلم ليني ، -
.ديوي همينطور هم من -
.كرد نگاه او به وحشت با ليندا.بود كرده گفتناش به شروع كه نبود جملهاي اين اما
و بود ايستاده ترن پله آخرين روي وقتي.شيرين و مبهم لبخندي.ميزد لبخند حالا او اما
.بود ديده لبانش بر را لبخند همين ميداد ، تكان دست وبرايشان ميفشرد را مردم دستهاي
.رفت خواب به بعد اندكي و كشيده دراز ديوي
.نميخورد تكان شدنش بيدار ترس از بود ، نشسته كنارش در كه ليندا ،
و خشك پوستتشدهاي استخوان و پوست.نمانده باقي تو از چيزي ديگر ديوي ، ديوي ، -
.گذاشته پشتي حياط توي پاپا كه كهنهاي زشت نيمكت آن مثل خورده ، چروك و شده رنگ قهوهاي
بيمارگونه سرخ مويرگهاي از پر حالا بود ، دريا ژرفاي مثل رنگشان آبي برق كه چشمهايت ،
.شده جوگندمي حالا ديروز سياه و آشفته براق موهاي آن موهايت ، و.است
چيست؟ پرفروش
كتاب جهان در "پرفروش" پديده به نگاهي
ادبيات
است كتاب خريدن براي تشويق منظور به بلكه ندارد ربطي فروش واقعيت پرفروشهابه فهرست
.است بودجه و عشق ميان پيوند بيانگر شده ، بينالمللي اينك كه واژه ، چيست؟اين "پرفروش"
عنوان چند يا يك پليسي ، رمانهاي تا گرفته درسي كتابهاي از كتاب ، نوع هر در واقع در
تنها جا اين در اما.ميشوند پرفروش و ميآورند دست به را فروش ميزان بالاترين ركورد
در سال هر كه را تازهاي عناوين كل از درصد زحمت 10 به كه ميگويم سخن داستاني آثار از
همچون نيز كشور اين در كه هرچند ميدهند ، اختصاص خود به ميرسند چاپ به متحده ايالات
.ميشوند مطرح بسيار اروپايي كشورهاي
اين كرده تغيير چه آن.نيست تازهاي چيز نيز ، انتشارات در حتي آن ، ادامه و موفقيت
كه حال عين در) ميشمارد حياتي را آن كه دارد قرار سيستمي مركز در اكنون پرفروش كه است
از پيش چرا؟.ميدهد اختصاص آن به را بسياري منابع و (دارد اذعان نيز آن كاست و كم به
.بخشد تعادل را بودجهاش پرفروش كمك به ميتواند كوچك ناشر يك:اقتصادي دلايل به چيز هر
تبليغ دربارهشان زياد چون ;خواند "نامريي" را پرفروش كتابهاي از بعضي ميتوان
به "مسيحي" كتابفروشيهاي در دارند ، ويژه سويي و سمت كه مذهبي رمانهاي مثلنميشود
بعضي يا نويسندگان از بعضي آثار:ديگر مورد.است چشمگير موفقيتشان و ميرسند فروش
مثلا ميروند فروش به خوبي به مدت ، بلند يا مدت كوتاه در زياد ، تبليغ بدون عناوين
فروش ميزان بالاترين نسخه ميليون با 5/14 شده ، چاپ جيبي قطع در كه توكلين ، اثر "هابيت"
برخي تدوين كه است آن از حاكي (نسخه ميليون 8/12) ارول جورج اثر "1984 و داشته را
.ميكند ايفا آن نشاندادن "موجه" در عمدهاي نقش مدارس ادبي كلاسهاي در آثار
رمانهايي:كنيم نگاه دقت به است كافي تنها و دارد وجود جا همه در "نامريي" پرفروشهاي
رمانها گونه اين معمولا ميشوند ، چاپ زياد بسيار تعداد به و جيبي قطع در (فقط) كه
يا عشقي رمان و وسترن تاريخي ، تخيلي ، - علمي پليسي ، :ميشوند طبقهبندي ژانر براساس
خود خوانندگان (متعددش شاخههاي با) ژانر هر.است چشمگير نيز آنها جلد پشت طرح.رمانس
طور به) قيمتاند ارزان و (صفحه تا 300 از 125) كوتاه معمولا كتابها اين.دارد را
بزرگ فروشگاههاي در كتابفروشيها ، از خارج آنها ، از توجهي قابل بخش و (دلار متوسط 4
پس ميبايست ميشوند ، توليد ماه ماهنامههر مانند كه را كتابها اين.ميرسد فروش به
اين خوانندگان واقع ، در.كرد آن جايگزين را تازهاي كتاب و پرتاب گوشهاي به خواندن از
ظهور.ميفروشند يا ميدارند نگه را آنها ميخوانند ، بسيار معمولا كه كتابها ، قبيل
.است جا همين از دوم دست كتابهاي بازار
ترك را خود اعتياد نيستند مايل و ميشوند معتاد آن به رمان نوع اين خوانندگان ظاهرا"
از نويسندگان از بعضي شهرت.است رمانها همين خوانندگان از يكي گفته اين ".كنند
قطع با را خود كتابهاي ديلي جنت مانند ميشوند موفق و ميرود فراتر ژانر محدوده
.كنند منتشر (دارند "مقوايي جلد" كه جيبي كتابهاي با مقايسه در) "گالينگور جلد" و متوسط
شمار به نويسنده اعتبار نشان متحده ايالات در "گالينگور جلد" كتابهاي انتشار واقع در
دلار الي 23 بهاي 19 به و ميرسند چاپ به گالينگور جلد با همگي تقريبا رمانهاميرود
با مقايسه در گالينگور جلد كتابهاي فروش پيشبينيها ، رغم به اما.ميروند فروش
.است رسيده بالاتري ميزان به جيبي كتابهاي
هفته هر.است راهنما چراغ مثل گالينگور جلد با پرفروش كتابهاي فهرست رو اين از
و نيويوركتايمز فهرست ويژه به) شده دوخته ملي فهرست به كتاب صنعت چشمهاي
.ميكند مجزا يكديگر از را مقوايي جلد و گالينگور جلد كتابهاي كه (پابليشرزويكلي
اما.ميگيرد قرار عمومي انظار در مختلف جاهاي در فهرست اين از نمونههايي معمولا
خوانندگان گرايشات از نشانهاي تنها و نميدهد دست به را فروش دقيق ميزان مزبور فهرست
براي تشويق منظور به بلكه ندارد ربطي فروش واقعيت به فهرست اين عملكرد واقع در.است
.است كتاب خريدن
ده كم دست عنوان ، بيست حدود ميشوند ، چاپ گالينگور جلد با كه جديد ، عنوان هزار سه از
.انگيزند وسوسه و "مرزشكن" كتابهاي اينها.ميمانند باقي فهرست در سال ، طول در هفته
كتابشان ، موفقيت اميد به نويسندگان ، دست اين به را كلاني حقالتاليف ناشران كه جا آن از
هرچه مايلند ميشوند ، متحمل مردم به آن شناساندن براي را سنگيني هزينههاي و ميپردازند
.كنند حاصل اطمينان آن جانبي حقوق فروش مبلغ از زودتر
آثار از معدودي تعداد فروش براي را بيشتري مكانهاي زنجيرهاي فروشيهاي كتاب ايجاد
اطمينان كتاب موفقيت امكان از بايد فروشگاهها اين نمايندگان.است كرده فراهم داستاني
تكتك تصميمات.ميشود محسوب امتيازي نويسنده براي جانبي قراردادهاي بستن و كنند حاصل
انتشار از پيش آن سرنوشت كه طوري به ;ميبخشد جهت كتاب انتشار نخستين به دستاندركاران
بهاي سپس و شده گنجانده "انتشار از پيش" فهرست در عنواني است ممكن مثلا.ميشود مشخص
اعضاي تنها مورد ، چند استثناء به.شود پيشنهاد زنجيرهاي كتابفروشيهاي به كمتري
عناوين همه تقريبا سال 1987 ، در.ميشوند برنده بازي اين در انتشارات بزرگ گروههاي
.بودند پوتنام و هاوس رندوم انتشارات به مربوط (گالينگور جلد و مقوايي جلد)
ژاكپرهور شعر در صورتبرداري به پرفروش كتابهاي فهرست خواندن محتوايي ، لحاظ به
و سبك موضوع ، كه است رمانهايي شامل است معروف "اصلي جريان" به كه ادبياتي.دارد شباهت
كليگويي نميتوان رمانها اين مورد دردارد را خود خوانندگان كه دارند متفاوتي كيفيت
يا آمريكايي نويسندگان اكثر.كنيم مقايسه هم با را آنها است بهتر بلكه كرد ،
چشم به فهرست در نيز لاتيني آمريكايي و اروپايي نويسنده يك نام گاه و انگليسياند
ميكنند ، كنجكاو را خوانندگان موضوع ، بودن جنجالي دليل به كتابها ، بعضي گاه.ميخورد
اثر "سرخ گل نام" موفقيت و دستهاند اين از فاكنر نوشته "حريم" ناباكوف ، اثر "لوليتا"
.است توضيحناپذير و بيسابقه اومبرتواكو
پرفروش كتابهاي توليد داستاني ، ادبيات حوزه از خارج كرد؟ توليد پرفروش ميتوان آيا
;دارد اهميت ميكنند تصور آدمها چه آن از بيش استعداد ادبيات در ولي.است معمول بسيار
هميشه نيز نام صاحب نويسندگان گذشته ، اين ازاند"دستورالعمل" تا چند دنبال به كه كساني
در است ممكن كه هستند تازهكاري نويسندگان دنبال به ناشران رو ، اين از.نيستند موفق
را "بربادرفته" همچون پرفروشي كتابهاي ادامه كه اين باشوند پرفروش صاحب آينده
.ميدهند سفارش
اندكي _كرد1 خلاصه ناشران براي استيونس جورج قانون سه در بتوان را تبليغات نقش شايد
فروش تنها تبليغ _2;انتشار از بعد تبليغ خروار يك با است مساوي انتشار از پيش تخيل
مرحله به كتاب هر رسيدن _3;دارند خوبي فروش نيز هماكنون كه ميبرد بالا را كتابهايي
.باشند زنگ به گوش بايد ناشران و دارد بستگي تصادف و شانس به پرفروش
و برشمردم كه كتابهايي ناميد؟ (آشغال) فرعي ادبيات را پرفروشها ميتوان آيا اما
داستانهاي" و "ادبيات" با مينامند "پرخواننده داستانهاي" را آنها كارشناسان امروز
تحصيلاتي آنها از سوم دو حدود كه دارند خوانندگاني كتابها ايندارد تفاوت "جدي
مارك اثر "هاكلبريفين" مثل رمانهايي.دارند كافي درآمد و متوسطه ديپلم از بالاتر
.بود محتاط بايد پس.بودند ناميده "آشغال" انتشار بدو در نيز را تواين
ميشوند ، محدود پول - جنسيت - خشونت موضوع به كه پرفروش ، عادي انواع جز به امروز
چشمگير سبكي و بلندپردازند سوژه نظر از كه ،(صفحهاي تا 1200 800) پرحجم رمانهاي
ايام در خواندن به دوباره تمايل نشانه كه گشتهاند برخوردار سزايي به موفقيت از دارند ،
بار بودند ، كرده طرد آوانگارد نويسندگان كه ،"مهم سوژههاي" ديگر سوي از.است فراغت
.ميكشند رخ به را حضورشان كتابها اين در ديگر
ليتهرر مگزين:منبع
ميانديشند ايبسن و لوركا به همه
كتاب فروش بازار
عابدي احسان
و نباشد آشنا آن وضعيت و ايران در كتاب بازار با سطور اين خواننده كه نميرود احتمال
سه رقم بنشيند تيراژ واژه كنار ميتواند كه رقمي بيشترين بازار آشفته اين در كه نداند
شصت جامعه براي كتاب عنوان هر از نسخه هزار پنج ;است هزار پنج آسانگيري كمي با يا هزار
.ايران ميليوني
 |
 |
خريد تقاضاي و اثر ميليوني تيراژ آمريكا يا اروپا در كتاب يك شدن پرفروش لازمه اگر
هزار از كمتر فروش حتي.نيست جنجال همه اين به نيازي ايران در باشد ، تيراژ آن با متناسب
به سري است كافي ;بنشاند هفته پرفروشهاي صدر بر را كتابي ميتواند هم نسخه
.بزنيد كتابفروشيها
***
اسپانيا بزرگ نمايشنامهنويس و شاعر با را آن پرفروشهاي و كتاب بازار هفته اين گزارش
قشر توجه كانون در ديگر بار روزها اين لوركا.لوركا گارسيا فدريكو:ميكنيم آغاز
ترجمه با او سهگانه تراژديهاي مجدد انتشار.است گرفته قرار ايراني جامعه كتابخوان
براي آورده فراهم را دوباره فرصتي -سالها گذشت از بعد - چشمه نشر توسط شاملو احمد
،"خون عروسي":دارد خود شناسنامه در را او آثار بهترين از كلكسيوني كه كتابي از استقبال
شخصي كتابخانههاي سوگلي تا دارد را اين قابليت كه كتابي "برنارداآلبا خانه" ،"يرما"
.بشود
***
تمام و خاك اين... اسپانيا ، .است لوركا نمايشنامههاي قلب خاك ، اين... اسپانيا ،
خاك ايناست لوركا نمايشنامههاي قلب سربرآوردهاند ، آن از كه شرافتي و سنتي آئينهاي
و اسپانيا به عشق يعني لوركادرميآورد حركت به را لوركا آدمهاي تمام كه است
آن در خوشنامي و شرافت وسوسه كه اجتماعي سنتهاي تجلي براي محلي يعني او نمايشنامههاي
وقايعي ريشهدر نمايشنامههايش و دارد دوست را خاك اين لوركا.است يافته متعصبانه شكلي
.است شده آن موجب خاك اين كه دارند
خانه و يرما خون ، عروسي - لوركا سهگانه تراژديهاي از نمايشنامه نخستين خون ، عروسي
.است -برنارداآلبا
و احساسي نيروهاي آن در كه است لوركا نمايشنامهنويسي هنر از فصلي سرآغاز خون عروسي
هنري ، منتقد و مترجم قرهباغي ، علياصغر.درميآورد حركت به را بازي آدمهاي عاطفي
خصلتي و درميآميزند هم به طبيعت و انسان] لوركا آثار در [":ميگويد لوركا آثار درباره
و 1..ميبخشد شكل را سرنوشت واژه نيروها اين آميزه از لوركا...ميپذيرند يگانه
- برنارداآلبا خانه و يرما - لوركا ديگر نمايشنامه دو در گريزناپذير و ستمگر سرنوشت همين
و واميدارد شوهرش كشتن به را يرما ;ميكند توجيه را آدمها اعمال و ميراند حكم نيز
.ميآويزد دار به را برنارداآلبا
***
و است نمايشنامه يك هم باز ميگيرد جاي ما هفته اين پرفروشهاي فهرست در كه ديگري كتاب
با "دريايي بانوي" نمايشنامه.نوزده قرن نمايشنامهنويسان سلطان ايبسن هنريك از بار اين
اين.شده ترجمه ايران در ايبسن از كه نيست اثري اولين چوبينه ناتالي از ترجمهاي
.است شده شناخته ايران در تئاتر و ادبيات به علاقهمندان براي خوبي به نمايشنامهنويس
يادداشتهاي و نقدها نگارش براي را راه شده منتشر او از ساليان طي كه متعددي آثار
.است كرده باز او درباره بيشماري
نخست دوره.كرد تقسيم نگارش دوره سه به آنها ويژگيهاي نظر از ميتوان را ايبسن آثار
بيشتر آثاري دارد ، رمانتيك و شاعرانه هوايي و حال كه دربرميگيرد را ايبسن از آثاري
آثار از دوم دوره در اما.است اسكانديناوي كشورهاي تاريخ و كهن ادبيات از برگرفته
و اجتماعي نمايشنامههاي نگارش به و گرفته فاصله خود رمانتيك و شاعرانه زبان و عاشقانه
او.بودند محكم بسيار درام ساختار منظر از كه نمايشنامههايي ميآورد ، روي واقعگرايانه
را خود توانست دوره اين در...و (1880) اشباح ،(1879) عروسك خانه چون آثاري انتشار با
را خود خطمشي هم باز ايبسن اما.كند معرفي معترض و افراطي مبتكر درامنويس يك عنوان به
نوعي به بار اين و گرفت فاصله اجتماعي انديشه از و داد تغيير نمايشنامه نگارش شيوه در
ارتباط و اجتماعي مسائل به پرداختن جاي به آن در كه آورد روي (نمادگرايي) سمبوليسم درام
تا يافتند بروز براي فرصتي نمايشنامه شخصيتهاي درونيتر و شخصيتر مسائل اجتماع ، با
بانوي".بگذارند آزمايش بوته به نيز درامنويسي از گونه اين در را خود تواناييهاي
دوره همين محصول ميشود ، محسوب او نمايشنامه شش و بيست از اثر يكمين و بيست كه "دريايي
بعد و پاگير و دست تعلقهاي بند از روزمرگي ، قيد از رهايي آزادي ، است ايبسن كاري
و تراژدي يك قالب در ايبسن كه هستند مسائلي اينهاانتخاب:زندگي در مشكل مرحلهاي
.ميپردازد آنها طرح به فرجام خوش بار اين البته
----------------------
قرهباغي علياصغر نگارش و ترجمه لوركا گارسيا فدريكو طرحهاي و زندگي-1
منتقد نگاه
سلينجر عزلت گوشه ;گلس خانواده
"زويي و فراني" مجموعه بر كوتاه نقدي
آپدايك جان
نصيريها ليلا:ترجمه
موضوع آنها دوي هر و نزديكاند هم به بسيار زماني لحاظ به "زويي" و "فراني" قصه دو
گذراندن براي فراني اول ، داستان درميشود مربوط فراني روحي بحران به كه دارند مشتركي
ميافتد راه نامي ايكس دانشكده از قطار با دانشجويي بازيهاي تماشاي و هفته آخر تعطيلات
رستوران به كاتل ، لين همراهش ، و او.باشد پرينستون دانشگاه بايد كه ميرسد جايي به و
است داده دست از را خود هيجان و شور تنها نه ميدهد نشان فراني كه است جا آن و ميروند
حالي در اين و دهد شرح را خود احوال تا ميكند تلاش فراني.است بيمار معنا تمام به بلكه
.ميخورد قورباغه پاي و ميآيد قپي ترمش آخر پروژههاي از يكي مورد در دوستش كه است
دراز كه حالي در رستوران ، مدير دفتر در لحظهها آخرين در و ميكند غش بالاخره فراني
.ميخواند دعا لب زير است ، سقف به چشمهايش و كشيده
روز.سونتيز ايست در بزرگي آپارتمان است ، بازگشته خانهاش به فراني دوم ، داستان در
خانه در كه كساني تنها.گذاشته سر پشت را شوماش شنبه فراني كه حالي در است ، دوشنبه
بيخواب فراني كه حال در.هستند زويي برادرش جوانترين و فراني مادر بسي دارند ، حضور
احساس از و ميزند كشدار حرفهاي سلسله يك مادرش است ، كشيده دراز اتاقنشيمن راحتي روي
از فراني با طولاني گفتوگوي يك از بعد زويي و ميگويد زويي به نسبت محبتش و نگراني
نشان فراني به را دلداري و تسلي سرنوشتساز واژههاي آپارتمان شده تسخير فضاي ميان
شده او آن از ناگهان جهان خرد از عمدهاي قسمت يا كمي كه آن مثل درست" فراني.ميدهد
.ميرود خواب به و ميكند نگاه سقف به لبخندزنان "باشد
و باشند زده مخاطره به دست كه دارند وجود بعد به جويس جيمز زمان از معدودي نويسندگان
;درونياند حد اين تا كه باشند رفته اتفاقاتي سراغ به واژگان گنجينه اتكاي به تنها
كه ميكنيم زندگي دنيايي در ما.باشند استوار گفتوگو بر اندازه اين تا كه اقليمهايي
زندگي كه اين به سلينجر اعتقاد كند ، خودسوزي به دعوت است ممكن آن چراي و بيچون اعمال
كه جايي ;ميكند آمريكا آواز سرودن شايسته را او دارد والاتري ارزش اساسا انسان دروني
درونگرايي شايدكنند احساس بايد دهند انجام كاري بتوانند كه آن از بيشتر انسانها
و پهلو دو حركات و است ظريف تفاوتهاي عصر ;باشد كرده تحميل ما دوران بر را خود حضور
به سلينجر عميق توجه.ميكند سنگيني ما بر جمعي و فردي اشكال در رواني دربهدريهاي
فرد به منحصر و مطرح اديب هنرمند يك معاصرانش ، ميان در او ، از آدمي آهنگ و لحن و حركات
دهد ، نشان را جهان جنبوجوش كه است واژههايي دنبال به همينگوي كه طور همان.است ساخته
- او قصههاي.كند تبديل انساني ذهنيت به را چيز همه كه است واژگاني جستوجوي در سلينجر
ته و شمايل - خود ناخوشايند چند هر اميدواريهاي و بيمارگوني طنز ، خشن ، خريهاي كله با
.مينماياند را آمريكايي زندگي رنگ
است دختري "فراني" قصه قهرمان.نيستند هم شبيه "زويي" قصه فراني و "فراني" قصه فراني
مذهبي كتاب يك كمك به را خود راه تا ميكند تلاش و كرده كشف را زشتيهايي بشري من در كه
نام.كند پيدا كرده ، اشاره آن به دانشگاه اساتيد از يكي كه ،"زاير سلوك" نام به
و نميكند اشاره برادرهايش از كدام هيچ به كه حالي در شده ، داده او به "گلس" خانوادگي
در و كند نزديك فراني به را خودش شده كه راهي هر از ميخواهد كه دوستي وجود با بالاخره ،
البته و - احتمال ميشود ، تلقي ناشايست آوري رنج شكل به فيزيكي گرايشهاي عشق اين
.دارد وجود تصادفي ، شكل به دختر ، حاملگي - پيشنهاد
كه است گلس خانواده فرزندان هفتنفره عضو جوانترين گلس ، فراني "زويي" قصه فراني
- شان والدين.است ميشده برگزار آنها حضور با "باهوش بچههاي" راديويي درخشان برنامه
طفوليت ، زمان از.هستند غريب و عجيب پير زوج يك - ايرلندي يهودي ، نامتعارف تركيب يك
واقع در و.است شده اشباع - سيموروبادي -ارشدش برادران زميني مشرق و مذهبي خرد از فراني
خاك جا آن سالها و شده برداشته سيمور ميز روي از كه است كتابي نيز "زاير سلوك"
.ميخورده
بوده ، وردزبان مذهبي بحرانهاي و بوديسم كه خانهاي در:است اين ميشود حيرت باعث چه آن
تا ميافتد اتفاق وقتي چرا و است افتاده تعويق به اندازه اين تا چرا فراني روحي بحران
.ميكند سلاح خلع را او حد اين
ذوب هم در بيشتر آنها مينويسد ، گلس خانواده فرزندان درباره سلينجر بيشتر هرچه
ذكاوتشان و هوش و زيبايي و نيستند يكديگر از تشخيص قابل ديگر كه طوري به ;ميشوند
كوركورانه و ستايشآميز احساسات القاي تعاريفي چنين نوشتن از مقصود.ميشود آشكار بيشتر
آن از بيش را ، گلس خانواده سلينجر كه ميرسد نظر به.است خواننده در حسادت به آميخته و
سلينجر.است سلينجر عزلت گوشه گلس خانواده.دارد دوست ميخواهد ، را آنها خداوند چه
بيش "زويي" قصه.است زده ضربه خود هنري اعتدال به دارد خانواده اين به نسبت كه عشقي با
.لفظي هياهوهاي و نفرين و لعن و سيگار از پر.است طولاني اندازه از
ما "زويي" در.ماست دنياي كه ميپيوندد وقوع به دنيايي در مشخصا "فراني" اين ، وجود با
واقعي غير بر تاكيدي تنها آن پرشور جزئيات كه ميكنيم حركت گونهاي خيال دنياي طرف به
نشان را آن كلي طرح سلينجر كه چنان هم گلس ، خانواده دنبالهدار قصههاي.است آن بودن
شروط و قيود سلينجر كه حالي در و.دارد را بزرگ رمان يك به شدن تبديل قابليت است ، داده
و نميماند ماباقي براي جهتگيري اين تائيد جز راهي ميشناسد ، را خود جهتگيريهاي
يك بين تفاوت كه است چيزي همان نويسنده يك دلمشغوليهاي زمينه در افراط به تمايل البته
هنرمند يك زبان از ما ماجراجوييهاي كه است همين براي و ميسازد را عادي آدم و هنرمند
.ميشود گفته
|