حقوق در شكنجه منع بررسي
با مردمي مبارزه از غيردولتي سازمانهاي
ميكنند حمايت دخانيات استعمال
شد كشف دربردسكن مرفين كيلوگرم 500
روزنامه دفتر مقابل فشار گروههاي تجمع
يزد آفتاب
بازتاب
محاكمه شيوه به صنفي انجمن اعتراض
روزنامهنگاران
حقوق در شكنجه منع بررسي
دوران در انسانها تمام بيترديد كه است واژههايي ازآشناترين يكي شكنجه:اشاره
را آن گونههاي شديدترين نيز برخي متاسفانه و ميشنوند را بارهاآن خود زندگي
بهصورت معمولا خشونت اعمال شايع روشهاي از يكي بهعنوان شكنجهميكنند تجربه
و دشوار گر شكنجه ساختن متهم و آن اثبات جهت اين از و ميدهد روي پنهاني و غيرعلني
بهويژه- تاكنون ديرباز از خشونت نوع اين بهكارگيري.ميرسد بهنظر غيرممكن گاه
دوران حتي و تاريخي مختلف دورههاي در غيرانساني رفتار اين يافتن شدت و گسترش با
نهادهاي داشته ، همراه به بشريت براي كه جبرانناپذيري و ناگوار پيامدهاي و -معاصر
با تا است داشته آن بر را انسانها حقوق از حمايت و حفظ مسئول بينالمللي و ملي
يكساني و موثر تدابير آن عاملان مجازات و شكنجه وقوع از جلوگيري براي تازه رويكردي
فرانسه بشر حقوق اعلاميه بتوان شايد را مستمر تلاش اين سرآغاز.نمايند اتخاذ را
و ميثاقها و بشر حقوق جهاني اعلاميه متحد ، ملل منشور تدوين با بعدها كه دانست
.يافت تداوم و شد تكميل ديگر كنوانسيونهاي
مورد اجمالي بهطور بينالملل حقوق و ايران حقوق در شكنجه منع حاضر نوشتار در
دانشكده نشريه- امروز حقوق نشريه شماره هفتمين از مقاله اين.است گرفته قرار بررسي
.است شده انتخاب -شيراز دانشگاه حقوق
و خشم اذيت ، و ايذاء هرگونه از بشر نوع سرشت و طبع اصولا كه نيست انكار قابل
طبيعت لحاظ به انسان.است گريزان شكنجه و تخطئه نهايتا و قيوميت و سلطه خشونت ،
در متعال خداوند كه ويژهاي قابليتهاي و استعدادها لحاظ به نيز و دارد كه خاصي
و عدالتطلبي و عدالتخواهي تفكر ، و تعقل قوه قبيل از است گذارده وديعه به نهادش
بوده درصدد همواره -است حيوان از انسان مميز فصل كه -اختيار و اراده مهمتر همه از
و اكراه هرگونه از و نمايد انتخاب اختيار و اراده با را ، خود زندگي شيوه تا است
.دهد نشان را خود تنفر و اشمئزاز نهايت خود ، زندگي شيوه انتخاب در تهديد ، و اجبار
صورت چه در كه است اين ميكند خطور انسان ذهن به امر ابتداي در كه سوالي اما
اصلا نمود؟آيا پايهريزي بشري جوامع در را انساني زندگي يك ايجاد زمينه ميتوان
زندگيشان جوامع ، آن در كه دهند تشكيل را جوامعي انسانها كه دارد وجود امكان اين
باشد؟ شكنجه و اجبار و اكراه هرگونه از دور به و آزادگي و آزادي با توام
به حال به تا ازابتدا بشريت كه گمشدهاي دنبال به بايد سوال اين به دادن پاسخ براي
گمشده نگين عدالت ، نيست عدالت جزء چيزي گمشده آن و رفت هست ، و بوده آن دنبال
در را خودشان بازماني ، و بقا نيز ، فاسد و جبار حكومتهاي كه است چيزي همان بشريت ،
مصاديق بشريت تاريخ در كه چيزي.ميديدند آن به تظاهر در حداقل يا و آن به توسل
هم كنار در ميتوانند انسانها گفت ميتوان كه است عدالت وجود با آري.دارد فراوان
و عدالت.باشند داشته دغدغهاي گونه هر از دور به و امنيت و آرامش با توام زندگي
كه چرا دادگستري تشكيلات و نهادها طريق از مگر كرد برقرار نميتوان را امنيت
و روشها اعمال با بايد مذكور نهادهاي اينرو از.باشد خود كار دادرس نبايد هيچكس
از (1).نمايند اقدام جامعه افراد حقوق تامين جهت در منصفانه و عادلانه محاكمات
متهم براي.است متهم شخص شود ، تامين آنها حقوق بايستي دادرسي در كه اشخاصي جمله
اصل هياتمنصفه ، حضور اتهام ، تفهيم قبيل ازدارد وجود مختلفي اختيارات و حقوق
يكي...و غيابي احكام بودن واخواهي قابل مجازاتها ، و جرائم بودن قانوني اصل برائت ،
هرگونه اعمال عدم شود واقع عنايت مورد دادرسي طول در بايد كه حقوق اين مهمترين از
اين در متهم مختلف حقوق ميان از كه ميباشد وي قبال در روحي و جسمي از اعم شكنجه
.دهيم قرار بررسي مورد را آن داريم قصد مختصر
شكنجه تاريخي پيشينه
آن از مصاديقي بيان و
متاسفانه شكنجه اعمال منع اصل كه دارد ازاين حكايت بشريت تاريخ مختلف ادوار مطالعه
نوع كه جايي تا است نشده واقع توجه مورد شايد و بايد كه آنچنان نادر ، موارد در جز
قديمالايام در كه نحوي به است كرده عادت آن بهاعمال باطنياش ميل عليرغم بشر
هرگز امروزي پيشرفته كشورهاي حتي.استثناء متهم حقوق رعايت و بود اصل شكنجه
قرون در مخصوصا سابق حكومتهاي در سردمدارانشان كه را ننگي لكه توانست نخواهند
.بزدايند نهادهاند ، تاريخشان رواق بر شكنجه ، اعمال دليل به مذهب و دين نام به وسطي
:كنيم ذكر را مورد چند هزاران ، از نمونهاي عنوان به بود نخواهد لطف از خالي
آيين و قوانين عقايد تفتيش محكمه":ميگويد تمدن و تاريخ كتاب در دورانت ويل -1
گاه.بود متفاوت مختلف زمانهاي و جاها در شكنجه طرق و...داشت را خود خاص دادرسي
او بود ممكن يا ميآويختندش طنابها با سپس و ميبستند پشت به را متهم دست كه ميشد
و رود فرو تنش گوشتهاي كه ميبستند محكم چنان و كند حركت نتواند چنانكه ببندند را
سال 1480 از..قربانيان شمار) ميگويد همچنين وي (2)..".برسد استخوانش به
به محكوم تن سوخته ، 96494 تن بر 8800 بالغ سال عرض 8 در يعني تا 1488 ميلادي
تن و 291450 سوخته تن بر 31912 بالغ سال 1808 تا سال 1480 از و ديگر مجازاتهاي
(3)".است شده زده تخمين سنگين مجازاتهاي به محكوم
قرن دوم نيمه در بشر حقوق اعلاميه مهد فرانسه است مدعا بر گواه كه ديگري نمونه -2
حمايت با خيابان وسط در روشن روز در را الاصل مراكشي شخص بركه بن مهدي.است بيستم
(4).ميكنند قطعهاش قطعه مراكشي قدارهبند چند توسط سپس و ميزنند فرانسه پليس
حضرت و درمدينه (ص)اكرم رسول كه سالي چند بهجز -اسلامي دوران از نمونهاي ذكر -3
و اصول توانستند كه آنجايي از و ميراندند حكم اسلامي كشورهاي بر كوفه در (ع)علي
اما ميرسد نظر به بعيد -سازند جاري خودشان امكانات و توان حد تا را اسلامي موازين
و بنياميه فاسد حكومتهاي تدريجي شكلگيري با و (ع)حسن امام امامت دوران از
تكيه سلطنت كرسي بر اسلامي خلافت و اسلام نام به حكومتها اين دوي هر كه بنيعباس
با اينكه آن از تاسفبارتر و محمد آل و محمد حب و دين از سوءاستفاده با و زدند
را شكنجهها و فحاشيها هتاكيها ، نهايت قدر و قضا و جبر مساله دادن قرار دستآويز
تاريخ گواهي به كه -بزرگواران آن خود حتي و (ع)معصومين ائمه واقعي پيروان قبال در
تحمل با هم آن فاسد حكام آن مخوف زندانهاي در را مباركشان عمر نصف از بيش بعضا
توسط شكنجهها اين از مصاديق ذكرداشتند روا -كردند سپري انساني غير شكنجههاي
(ع)علي شيعيان حق در كه يوسف بن حجاج شخص مخصوصا عباسي و اموي ضعيفالنفس حكمرانان
تاريخي كتب به را محترم خوانندگان و بود خواهد كلام اطاله مستلزم داشتند روا
.ميدهيم ارجاع مربوطه
جرداق جرج تعبير به نيست فايده از خالي شكنجه مساله با اسلامي حاكمان عملي برخورد
(ع)علي برخورد درمييابيم "نهجالبلاغه" يعني اسلام اساسي قانون به نگاهي با مسيحي
كه را اصولي كنيم عرض كه است ذكر به لازم البته بود؟ چگونه زندانيان و متهمين با
دنيا مترقي كشورهاي امروزه ميكرد رعايت مجرمين و متهمين با برخورد در (ع)علي حضرت
اين در را كلام رشته سر است بهتر.ميدانند خود افتخارات از سال چندين گذشت از پس
علي":شريعتي علي دكتر شهيد معلم تعبير به كه بدهيم مسيحي جرداق جرج به مورد
در كه همانطور:ميگويد (جرداق) ايشان.است "جهان معاصر دنياي فرد شناسترين
كه بود پايهاي به (ع)علي امام مهر و دلسوزي و دوستي انسان ميخوانيم نهجالبلاغه
امام.داشت رفتاري خوش ميشدند زندان به محكوم عادلانه داوري طريق از كه افرادي با
ميكرد تامين را زندانيان زمستاني و تابستاني پوشاك و خوراك كه بود كسي نخستين
دريافت را او مخارج خودش مال از داشت ثروتي و مال آنان از كسي اگر كه ترتيب بدين
بالاتر و ميپرداخت عمومي بيتالمال از را او مخارج نبود دارا كسي اگر و ميداشت
تا شوند خارج زندان از ميداد اجازه زندانيان به معيني ساعات در (ع)امام اين از
(5).نباشد زندان در يكسره آنان از كسي
اين هدف بلكه كند بازگو زمينه اين در را موارد كليه كه ندارد قصد نگارنده البته
نوع عليه تاريخ طول در انسانها غيراصولي و اصولي برخوردهاي از گوشهاي با كه بود
جهت در كه تضميناتي به ميپردازيم مطلب اين ذكر از بعد.گردد حاصل آشنايي بشريت
خودمان كشور اساسي و موضوعه قوانين در كه دادرسي طول در متهم آزاديهاي و حقوق حفظ
اين در ما و رسيدهاند تصويب به زمينه اين در كه كنوانسيونهايي و اعلاميهها نيز و
:كرد خواهيم اشاره است متهم حقوق تضمينات از يكي كه "شكنجه منع" به بيشتر مورد
بشر حقوق اعلاميههاي در شكنجه ممنوعيت
طول در بشريت شكنجهعليه ناحق يا و حق اعمال موارد مطالعه و آشنايي مقتضاي -الف
ايجاد عادل حكومتهاي بعضا و عدالتخواه و آزاديخواه انسانهاي براي تكليفي تاريخ ،
گرفته فاسد و جبار سلاطين و حكام رايي خود و استبداد جلوي ميبايد ديگر كه ميكند
و شوند نشانده خود سرجاي بديهي ، اصل اين به متجاوزان مختلف ، قوانين تصويب با و شود
حتي و وسطي قرون تلخ تجربه از بعد اروپا در كه است اين.برسند خود اعمال بهسزاي
قالب در فكر اين كه ميافتند بشريت از حمايت جهت در قوانين تدوين فكر به آن از قبل
.كرد وجود ابراز بشر حقوق اعلاميههاي تصويب
آمريكا ، متحده ايالات قبيل از دنيا كشورهاي موضوعه و اساسي قوانين اجمالي مطالعه
نشان هستند مختلفي حقوقي سيستمهاي تابع كه...ايتالياو اتريش ، انگليس ، فرانسه ،
هر يا و اطلاع و اقرار گرفتن براي را شكنجه صراحتا ، كشورها اين قوانين كه ميدهد
به نيز بشر حقوق اعلاميه امردر اين حتي و كردهاند اعلام ممنوع مطلقا ديگر هدف
:ميدارد مقرر بشر حقوق جهاني اعلاميه از پنجم ماده رابطه همين در.ميخورد چشم
برخلاف يا و ظالمانه كه داد قرار رفتاري يا مجازات يا شكنجه تحت نميتوان را احدي"
كشورهاي متفكرين كه ميكنيم ملاحظه پس (6)"باشد موهن يا و بشري شئون و انسانيت
به را مهم مساله اين تاريخي ، تلخ تجارب لحاظ به بودهاند مواد اين مدونين كه مختلف
از نشان اين و نمودهاند ممنوع را آن صراحتا بلكه سپرده فراموشي و اجمال بوته
.است موضوع اين اهميت
نميتوان را هيچكس":ميدارد مقرر فرانسه بشر حقوق اعلاميه از هفتم ماده نيز و -ب
را احدي و كرده شكايت دليل بدون كسي از نميتوان و داد قرار شكنجه و آزار مورد
را آن چگونگي قانون كه شرايطي در مگر نمود تبعيد و حبس توقيف ، خودسرانه نميتوان
يا كند اجرا و صادر قوانين برخلاف را حكمي خودسرانه بهطور هركس و است داده توضيح
(7)".برسد كيفر به بايد نمايد توصيه و اشاره آن اجراي بر و دهد دستور آن به
نظر و نقد
اين دوي هر:اولا كه است اين ميگردد محرز اعلاميهها اين بررسي با كه نكاتي
را متهمين مورد در غيرانساني رفتارهاي و شكنجه اعمال بر صريح اعتراف اعلاميهها
جان به هرگز را مواد اين تدوين زحمت بود اين از غير واقعيت اگر چون.ميكنند بازگو
.نميخريدند
را متهم آزاديهاي و حقوق از دفاع داعيه كه اعلاميهها اين از كدام هيچ در:ثانيا
اين در شكنجه بهتر عبارت به.است نشده تعريف شكنجه واژه ميپرورانند سر در
كه چرا ميكند ايجاد را استفاده سوء مساله اين و ندارد قانوني تعريف اعلاميهها
مجريان براي واژه اين مصاديق و حصر و حد تضمين در را سلايق و علايق اعمال راه
نكند جلوه شكنجه شخص ، آن نظر در و بكند شكنجه را متهمي كسي اگر چون.ميكند هموار
!نكردهاند تضمين را شكنجه ثغور و حدود آنكه براي ندارند نفي مواد اين
است نشده تعريف شكنجه واژه اينكه بر علاوه بشر حقوق جهاني اعلاميه در:ثالثا
اين مواد كه ميشود ملاحظه پس.است نكرده پيشبيني آن براي هم اجرايي ضمانت بلكه
بشر حقوق اعلاميه چشمگير برتري اما است مانده باقي اخلاقي توصيه يك حد در اعلاميه
از مطلب اين كه است اجرا ضمانت تعيين در بشر حقوق جهاني اعلاميه به نسبت فرانسه
به بايد...":ميدارد مقرر كه ميگردد مستفاد مذكور اعلاميه ماده 7 ذيل به توجه
است اين ميخورد چشم به فرانسه بشر حقوق اعلاميه در كه جالبي مطلب اما ".برسد كيفر
اما كردهاند ممنوع ماده صدر در قاطعانه را شكنجه هرچند (م7)ماده اين مدونين كه
نص طبق كه چرا بوده متزلزل و موقتي قاطعيت اين كه ميدهد نشان ماده بقيه مطالعه
...عبارت و است گرديده تجويز تبعيد و حبس توقيف ، چگونگي شرايطي در ماده اين صريح
.مدعاست براين دليل "است داده توضيح را آن چگونگي قانون شرايطي در اينكه مگر"
و حبس توقيف ، مورد در را قانونگذار تجويز اين ما اگر كه است لازم نكته اين به توجه
اصل 3233قانون) است گرديده منعكس نيز ما قوانين در كه آنطور كنيم قبول تبعيد
حتي مسئله اين قبول شكنجه مورد در اسلامي مجازات قانون و 20 مواد 19 نيز و (اساسي
اصل 38 خوشبختانه.باشد نميتواند ديگري چيز عرفي نقض جز قانونگذار ، تجويز با
قايل شكنجه مورد در را تجويزي چنين ظرافت كمال با ايران اسلامي جمهوري اساسي قانون
قانونگذاران ساير با ما قانونگذار توقيف و تبعيد حبس ، مورد در هرچنداست نگرديده
از حمايت جهت در كه مواد اين كنندگان تدوين از بايد هرحال به اما.است شده همصدا
قوانيني چنين و نمود تقدير و تحسين ميكنند قوانيني چنين تصويب به اقدام بشر نوع
.شد خواستار پيش از بيش را
اسمرود سهرابي يعقوب
دارد ادامه
:ماخذ و منابع
پايدار كفر با حكومت "معالظلم ولايبقي معالكفر يبقي الملك" كه است خبر در -1
حقوق ، علم مقدمه ناصر ، كاتوزيان ، دكتر.نميماند باقي ستمگري و ظلم با ولي ميماند
.ص 65
.صص 351349 ج 18 ، -تمدن تاريخ -دورانت ويل -2
.ص 360 ج 18 ، تمدن ، تاريخ دورانت ، ويل -3
.ص 360 ج 3 ، خسروشاهي ، سيدهادي ترجمه مسيحي ، جرداق جرج الانسانيه ، صوتالعداله -4
منبع ، همان خسروشاهي ، هادي سيد ترجمه مسيحي ، جرداق جرح الانسانيه ، صوتالعداله -5
.صص 7675
.است شده نقل پيشين منبع از -6
.همان -7
با مردمي مبارزه از غيردولتي سازمانهاي
ميكنند حمايت دخانيات استعمال
حركت و اتحاد از استقبال با ايران دخانيات استعمال با مبارزه جمعيت:اجتماعي گروه
.ميشتابد آنان ياري به بلبلآباد روستاي مردمي
هرمزگان ، استان بشاگرد توابع از بلبلآباد روستاي در دخاني مواد مصرف ممنوعيت پي در
امناء هيات اعضاي شركت با كه جلسهاي در ايران دخانيات استعمال با مبارزه جمعيت
از ناشي تشخيص و درماني خدمات به نيازمند بيماران تا نمود تعهد گرديد ، تشكيل
.دهد قرار درماني حمايت تحت را منطقه آن پيشرفته بيماريهاي
شد كشف دربردسكن مرفين كيلوگرم 500
در:كرد اعلام خراسان استان انتظامي فرماندهي:اسلامي جمهوري خبرگزاري -مشهد
به اشرار از نفر و 7 كشف مرفين كيلوگرم از 500 بيش اشرار و انتظامي ماموران درگيري
.شدند دستگير نفر شش و رسيدند هلاكت
وجود اطلاع پي در خراسان انتظامي نيروي فرماندهي و اطلاعرساني مركز گزارش به
مامورين بلافاصله بردسكن ، شهرستان "ميدان قلعه" روستاي در اشرار از (نفر 12) گروهي
درگير مسلح اشرار با و اعزام محل به تجهيزات همراه به بردسكن انتظامي فرماندهي
.شدند
بسيجي كف بر جان نيروهاي از نفر دو درگيري اين دنبال به اعلام اين براساس
.رسيدند شهادت به عملكننده
دوشنبه صبح رسيدند شهادت به اشرار با درگيري در كه بسيجيان از نفر دو پاك پيكرهاي
.شد تشييع بردسكن شهيدپرور مردم دوش بر
روزنامه دفتر مقابل فشار گروههاي تجمع
يزد آفتاب
افراد تعدادي ديروز دقيقه ساعت 30/12:كرد اعلام يزد آفتاب روزنامه:اجتماعي گروه
مقابل در تجمع با و كرده مراجعه روزنامه اين دفتر به مينيبوس چند بهوسيله ناشناس
با كه داشتند را روزنامه دفتر به ورود قصد...روزنامه بر مرگ چون شعارهايي با آن
.كردند ترك را محل و شده متفرق مذكور گروه انتظامي نيروي ماموران دخالت
.ندادند ارائه توضيحي و نداشته چنداني اطلاع خود حضور علت مورد در تجمعكنندگان
خانم پيش روز دو مصاحبه انعكاس به داشت دست در نيز كيفي كه حضار از يكي تنها
گروههاي" مداخله عدم خواهان كه داشت اشاره اجتماعي امور و كار وزير معاون كروبي
.بود شده كارگران صنفي مسائل در "سياسي
بازتاب
!موقوف توهين
و بيان آزادي نشر به صراحتا صداوسيما ، وظايف زمينه در اساسي قانون اصل 175 در
.است شده توصيه كشور مصالح و اسلامي موازين رعايت با افكار
قومي ، اقليتهاي و شهروندان حقوق زمينه در اسلامي جمهوري نظام كلي نگاههاي خلاف بر
قوم به را ناروايي توهين ملي ، وفاق نظرگرفتن در بدون سيما اول شبكه مجريان از يكي
ميان در منفي بازتابهاي ميتواند شرايطي ، چنين در شايد كه است كرده منتسب كرد ،
.باشد داشته كردنشين مناطق زحمتكش و صبور ساكنان
توهينكننده همان توسط و شبكه همان و برنامه همان در ميكند حكم شرع و اخلاق
.شود پخش توهينشونده دفاعي يا و انتقادي نظرات
ساير و كرد نمايندگان فراكسيون اعتراض به توجه با صداوسيما مسئولان نميرود انتظار
دهند پاسخ مساله اين به سريعا ملي رسانه اين به كردنشين مناطق صبور و متعهد اقشار
.كنند اقدام مافات جبران به نسبت دورانديشي و تدبير با ميتوانند اما
شهري مهدي
محاكمه شيوه به صنفي انجمن اعتراض
روزنامهنگاران
قوه رئيس به سرگشاده نامهاي ارسال با روزنامهنگاران صنفي انجمن:اجتماعي گروه
احمد براي سنگين حكم صدور و هياتمنصفه حضور بدون افسر سعيد محاكمه به نسبت قضائيه
.كرد تاسف اظهار زيدآبادي
:است آمده نامه اين در
جاري روش ادامه در تاسف كمال با تهران دادگستري داريد ، اطلاع كه همانگونه احتراما
نقض دامنه جديدتر اقداماتي با اخيرا روزنامهنگاران ، حقوق تضييع و تحديد در خود
بدون گذشته هفته در (افسر سعيد) روزنامهنگار يك محاكمه.است داده گسترش را مقررات
نافذ نميتواند و بوده مطبوعات قانون مقررات و اساسي قانون هياتمنصفه ، مغاير حضور
.باشد موثر و
عضو زيدآبادي آقاي عليه صادره ناموجه و بيسابقه سنگين ، حكم صدور همچنين
كليه از محروميت سال و 5 حبس ماه به 23 ايشان محكوميت و صنفي انجمن اين هياتمديره
هياتمنصفه حضور بدون دادگاهي برگزاري از بعد كه اين بر علاوه نيز اجتماعي حقوق
عرفي عقل و انصاف اصول و موجود مقررات با است ، غيرقانوني حيث اين از و شده صادر
.است تضاد و مغايرت در نيز
|