هستم داستانها جور اين عاشق من
ميآورد ارمغان به را زندگي كه زني
14-لينچ زبان از لينچ
تماشاگر نگاه
هستم داستانها جور اين عاشق من
"پلن املي" درباره "پييرژنه ژان" با گفتوگويي
افسانهاي سرنوشت" فيلم موفقيت كه نوشت خود دسامبر 2001 شماره در "استوديو" مجله
پياپي موفقيتهاي از است نمونهاي تنها بلكه نيست ، استثنايي مورد يك "پلن املي
"ژنه پيير ژان" تازه فيلم موفقيت مجله اين گفته به.سال 2001 در فرانسه سينماي
.مخاطبان با رابطه تجديد بر است گواهي و دارد فرانسه سينماي كامل سلامتي از نشان
در تفاوت و غاربت بلندپروازي ، نوآوري ، و جسارت پيروزي را "املي" فيلم "استوديو"
و تواناييها از گستردهاي ميدان كه ميكند ثابت فيلم اين گفت و دانست داستان نوع
بيشترين با فيلمها بيشترين هميشه آن در كه است كشوري فرانسهرواست مقابل امكانات
در مسئله اين خصوصا دارد ، صحت گذشته از بيش ادعا اين امروز و شدهاند عرضه تنوع
اين درستي فيلم ، اين درباره گزيده مطالبي.ميكند صدق نيز كشور اين سينماي مورد
.كرد خواهد آشكار همگان براي را نظر
بزنم حرف انسانيت از ميخواهم ميدانستم كه چرا بود پرخطر و ساده فيلمي "املي"
است روز مد جورهايي يك خشونت از زدن حرف امروزه چون است خطر يك اين و
محمدعليزاده زويا:ترجمه
ساختيد؟ را فيلمي چنين [بيگانه رستاخيز] "بيگانه 4" كارگرداني از پس كه شد چه &
را يادداشتهايي چنين بچگي از.بودم كرده شروع "بيگانه 4" از قبل را پروژه اين
و گفتند من به وقتيدهم قرار هم كنار را آنها كه بود آن سعيام و ميكردم جمع
.كنم عملي را آن كه بودم نكردم پيدا راهي هنوز بسازم ، را "بيگانه 4" كه كردند دعوت
به را كار برگشتم ، فرانسه به وقتي اما.كنم رها را پروژه اين شدم مجبور بنابراين
بالاخره.شود پيدا فيلمنامه اين اصلي كليد تا شد صرف زيادي وقت.كردم شروع سرعت
آدمي دارم لازم فيلم در كه دختري فهميدم كردم ، پيدا را فيلمنامه اصلي شكل وقتي
.رفتند پيش هم پشتسر كارها كه بود اين از بعد.ميبخشد سامان را مردم زندگي كه است
كرديد؟ پيدا كجا را "توتو ادري"&
بيست تا پانزده بايد معمولا.ديدم را فرانسوي هنرپيشه كمي تعداد نقش اين براي
درست.بود نفر اولين اتفاقا "توتو ادري" اما ببينم ، فيلمهايم براي را هنرپيشه
به فقط نقش اين فهميدم تا كشيد طول ثانيه چهار فقطميرسيد نظر به معجزه يك مثل
ذهنتان در ماهها را شخصي شما كه است هيجانانگيز خيلي تجربه اين.ميخورد او
يك جز چيزي اين.ببينيد مقابلتان در را او مثل درست آدمي ناگهان و كنيد تصور
.نيست معجزه
فيلم يك ميخواهم بگوييد كه نشديد بيدار خواب از صبح روز يك شما مسلم قدر اما &
.بسازم شاد
درونگرا شدت به و تنها غمگين ، بسيار آدمي "املي".بود مثبت فيلمي ساختن من هدف
كه بود اين ما اصلي منظور:باشد مثبت آدمي هميشه ميكند تلاش وجود اين با اما است ،
انتظار ولي بود اين ما هدف.بنشانيم تماشاگران لبهاي روي را لبخند ميخواستيم
ميدانستم كه چرا بود پرخطر و ساده فيلمي "املي".نداشتيم را موفقيتي چنين
يك خشونت از زدن حرف امروزه چون است خطر يك اين و بزنم حرف انسانيت از ميخواهم
.است روز مد جورهايي
بزنيد؟ حرف انسانيت از ميخواستيد چرا شما و&
"استر پل" آيا.ميكند كمك مردم به خفا در كه است زني مورد در داستان اين چون چرا؟
بدلباس مردي با كه زني مورد در دارد داستاني او ميشناسيد؟ را [آمريكايي نويسنده]
بسيار كراواتي او هديه.بدهد او به هديهاي مخفيانه ميگيرد تصميم و ميكند برخورد
در خانم آن كار كمكمميدهد او به زيبا بسيار پيراهني هم بعدش هفته است ، زيبا
قديمي بسيار فيلم يك فرانسه در.هستم داستان اين عاشق من.ميگذارد اثر مرد سليقه
.نميشناخت را آن فرستنده اما ميكرد دريافت دلار ده كه خانمي مورد در فيلمي.ديدم
.هستم داستانها جور اين عاشق من
آمدهاند؟ كجا از داستانها اين&
استفاده را آنها از يكي اما.هستند من زندگي داستانها آن.هستند حقيقي آنها همه
گير در لاي موهايش مترو به شدن سوار هنگام كه است مردي مورد در داستان اين نكردم ،
ايستگاه تا او.بخورد تكان نميتواند خجالت از او و است مسافر از پر قطار.ميكند
.كنم استفاده هم داستان اين از بعدي فيلم در شايدميماند منتظر بعد
بود؟ مفيد برايتان هاليوود در "بيگانه 4" كردن كار &
در استوديو يك در بايد روز هر كه است معلوم.بود بزرگي تجربه من براي هاليوود
فيلم مجددا اگر.است مسرتبخش اما است عجيبي بازي.بجنگي ديگري استوديوي مقابل
من مانع بزرگترين فيلم آن درهستم همكاري به حاضر كنند پيشنهاد من به جالبي
فيلم آن به واقعا من.ميشوند تمام گران تخيلي داستانهاي چون بود مالي مسائل
.نميكنم عوض هم را حرفم و ميكنم افتخار
با همراه شما كه است سبكي غيرمتعارف فيلمهاي نوع اين كنند فكر بعضي است ممكن&
هم با كه زماني از سبك تغيير اين كه نميكنيد فكر آيا.كرديد ايجاد را آن "كارلو"
آمده؟ وجود به نميكنيد كار
به داستان اين ساختن براي.است پسنديدهاي و خوب بسيار كار شخصي فيلمهاي ساختن
كردم كار شدت به متن روي.داشتم نياز شاديبخش و زنده چيزهاي و رنگها از فوراني
براي وقتي كه چيزي آن مثل درست زيبا پاريس يكبسازم تقلبي پاريس يك ميخواستم چون
چيزهاي كردن تصوير از مخصوصا.گذاشتم شهر اين به پا سالگي بيست سن در بار اولين
قصد.كردم اجتناب باران و خيابان در سگها فضولات سنگين ، ترافيك مثل بد و زشت
در حتي هدف ، اين به رسيدن براي ما.دهم نشان را رويايي و تقلبي پاريس يك داشتم
ميآمد در سفيد رنگ به وقتي را آسمان ما.داشتيم زيادي كار توليد از بعد مرحله
زيبا وقتي آسمانميدهم ترجيح را ابرها متنفرم ، سفيد آسمان از من.ميداديم تغيير
ترجيح را ابري آسمان من خب ، ولي لسآنجلس ، هميشگي آسمان مثل است ، آبي رنگش كه است
.ميدهم
شخصيتها علاقه مورد يا كه چيزهايي مثل.كردم تعجب فيلم حيرتآور جزئيات از&
خيلي جزئيات اين روي كه داريد حيرتانگيزي استعداد شما.نفرتشان مورد يا و هستند
.ميكنيد كار خاص و شخصي
چيزهايي از فهرستي روز هر.ميدهم انجام زندگيم در كه است چيزي همان دقيقا اين
بازي اينميكنم تهيه دارم دوستشان كه چيزهايي و دارم نفرت احساس آنها به نسبت كه
جالب چندان بادامزمينيام ، عاشق من بگوييد شما اگر.ميشناسم وجود تمام با را
معرفي براي بازي اين از ميخواستم بود مدتها.كنيد درك را احساس اين بايد نيست ،
.كردم تقسيم شخصيتها بين را خود فهرست و كردم را كار اين.كنم استفاده شخصيتهايم
كه "املي" مثل درست كنم ، توصيفشان تا گرفتم نظر در را بهترين شخصيتي هر براي
".ببرم فرو گندم كيسه يك توي را دستم كه هستم اين عاشق من":ميگويد
ميآورد ارمغان به را زندگي كه زني
"پلن املي افسانهاي سرنوشت"جذابيت درباره نكتههايي
ملي تضادهاي از تركيبي است ، فرانسوي شخصيت يك نمونه پلن املي شگفتانگيز افسانه
مدرنيته روياي و جاودانه نوستالژيك احساس يك ميان
در او به كمك براي ميبردعكسها سر به آن در املي كه است دنيايي تصورات و خيال
را او داستان جز چيزي تلويزيوني نمايشهاي و ميگيرند جان هدفاش به رسيدن راه
نميدهند نشان
فيلم ابتداي از.هستيد روبهرو جالب فيلم يك با شما 1
نامه جور يك است ، سرنوشت افسانه يك اين.ميكند فوران انرژي و شادي و شور "املي"
ممكن املي فيلم دنياي.ميبينند را آن روياي مشتاقانه بسياري كه پاريس ، به عاشقانه
قسمتهايش بعضي نيست مهم كه است طراوتبخشي روياي چنان ولي نباشد واقعي دنياي است
فرانسه در فيلم كه كرد تعجب مسئله اين از چندان نبايدنيستند كردني باور
فيلم نمادين تاثير.داشت خواهد تماشاگراني هم آمريكا در احتمالا و دارد طرفداراني
.دارد بستگي كارگرداناش غيرعادي مسير به چيز هر از پيش
هاليوود [ بيگانه رستاخيز] "بيگانه 4" موفقيت از پس او 2
و فيلم تا بود كافي همين بسازد شخصي فيلمي تا برگشت فرانسه به و كرد ترك را
فرانسوي خاص فرهنگ ميهنپرستانه قديمي احساس از تجسمي بعضيها براي كارگرداناش
از تركيبي است ، فرانسوي شخصيت يك نمونه "پلن املي شگفتانگيز افسانه".باشد
.مدرنيته روياي و جاودانه نوستالژيك احساس يك ميان ملي تضادهاي
كار كافه يك در كه است سادهاي جوان دختر پلن 3املي
يك قرباني سهوي گونه به بوده هم معلماش كه مادرش بوده كودك كه زماني.ميكند
.است ميكرده زندگي پدرش با رسيده استقلال حد به كه زماني تا املي و ميشود خودكشي
به رويا يك مثل درست را املي فيلم "ژنه پيير ژان" 4
بنابراين و بوده او آرزوهاي دختر املي ميرسد نظر به كه جايي تا است كشيده تصوير
نتيجه به او براي.دارد دليلي چنان هم خوش پايان اين.بدهد نجاتاش دارد دوست
آن از يكي پلن املينيست مشكلي كار اصلا دوستانش و املي خواستهاي رساندن
سو اين.باشد خواهرتان يا و همسايه يا دوست داريدبهترين آرزو كه است شخصيتهايي
عين در اما ميگذراند ، را عياري تمام تفنني زندگي است ، وقار با رفتناش سو آن و
.هست لبهايش روي شيطنتآميزي نيشخند حال
چندان كه دارد را خودش خاص عقايد عدالت مورد در 5او
رفتار بايد جوري و كرد شكنجه خود نوبه به بايد را شكنجهگر.نيستند هم ناخوشايند
"درميآيند صدا به زنگها" فيلم مثل درست املي.شود سرزنده دلمرده ، انسان كه كرد
را زندگي اطرافياناش براي كه دارد قهرماني و نيست موزيكال كه تفاوت اين با است ،
.ميگيرد ناديده را خودش نيازهاي و خواستهها و ميآورد ارمغان به
كس هيچ املي ، نقش در "توتو ادري" ديدن از پس 6
و داراست را املي شخصيت خصوصيات تمام او.كرد تصور نقش آن در نميتوان را ديگري
املي زندگي به كه است نادري هنرپيشه توتو.شود ظاهر او مثل نميتواند ديگر كس هيچ
نبخشيده ، زندگي املي به فقط او حال عين در اما.ميبخشد را بودن سرزنده و نشاط
.بكشد داستان درون به خود با را تماشاگر تا كشيده بيرون سينما پرده از را او بلكه
سر به آن در املي كه است دنيايي تصورات و خيال 7
جان هدفاش به رسيدن راه در او به كمك براي چراغها و عكسها كه جايي.ميبرد
فيلم داستان.نميدهند نشان را او داستان جز چيزي تلويزيوني نمايشهاي و ميگيرند
فقط ميشد ارائه ساده خيلي داستان اين اگر و هستند شده حساب شدت به آن فضاي و
.باشد عاشقانه كمدي يك ميتوانست
و ساده خيلي پلن املي داستان آيا 8
تا ميكند تلاش كاملا فيلم برعكس.باشد اينگونه نميرسد نظر به است؟ احمقانه
تماشاي زيركانه فيلمنامه و غني داستاني فضاي.نيست متعارف و معمولي شويم مطمئن
با را ما ارتباط متن بر اضافه نكتههاياست ساخته مسرتبخش بيشتر چه هر را فيلم
آن از يا دارند دوست كدامشان هر كه كوچكي چيزهاي مثل ميكند ، عميقتر شخصيت هر
.ميآيد بدشان
مورد در "بونل دل برنو" فيلمبرداري 9
به را فروشي شكلات در كودكي نگاه از حركت هر دوربين.ميكند امليمعجزه
شگفتانگيز بازي ديدن براي تنهاميدهد جلوه جديد كشف يك مثل و زيبا گونهاي
رويايي جهان يك در تا باشيد آماده اما ببينيد ، را فيلم اين شده كه هم "توتو ادري"
.شويد غرق
14-لينچ زبان از لينچ
رويا مثل همهچيز
رادلي كريس:گردآوري
پوريا امير: ترجمه
فيلمهايتان ولي نيست ، مشخصي جاي هيچ نقاشيهايتان لوكيشن كه گفتهايد هم را اين &
.ميگذرند آمريكا در
خب ، .هست كه جايي همان از دقيقا.واكنش و كنش از ميآيد ، رنگ از نقاشي
و بروم پيش خانه توي تا دارم دوست من ولي ميكنند ، باز را خانه پنجره بعضيها
به.باشد جا همان جايشان شايدهستند ديگر وسايل زير كه كنم پيدا را چيزهايي
و آدم ايده.است كسلكننده برايم ساكت ، و آرام چشماندازي.دارم علاقه هم كارخانه
و حفاري دستگاه و دم كلي با سنگ زغال معدن يك مثل دارم ، دوست را هم برابر در زمين
روييدهاند كنار و گوشه از كه چيزها كلي گلولاي ، از پر حوضچه چندين هم شايد
.ميشوند بلند زمين روي از كوچك هليكوپترهاي مثل كه پشههايي
بيرون وقتي.ميدهد ايده من به دارم ، دوست هم را آمريكا فضاي از مشخصي چيزهاي ولي
سروكله يا ميگيرد شكل ذهنم در كوچكي داستانهاي ميبينم ، را چيزها خيلي و ميروم
.بسازم آمريكايي فيلم كه ميدهد بهم خوبي حس خب ، و ميشود پيدا كوچكي شخصيتهاي
.(م - بگذرد آمريكا در وقايعش كه است فيلمي منظور)
دوربين شود مجبور آدم كه اين خب برميگردد؟ شده فيلمبرداري تصوير ذات به اين آيا &
محال يا مشكل نميافتد ، اتفاق "جا هيچ" در كه بسازد فيلمي و بگذارد چيزي جلوي را
.است
در "كن پاك كله مرد" فيلم.دارم دوست هم را آمريكا "كجايي هيچ" بخش آن من راستش ،
كوچك ، كثيف ، گوشه يك مثل.ميافتد اتفاق برزخي جاي يك در انگار ولي ميگذرد ، آمريكا
كشف آن در رازهايي ميتواند آدمهستم جاها جور اين عاشق من و ;مخفي و شده فراموش
و ;كني پيدايشان تا بزني نقاب بايد.نيستند آشكار ولي جالبياند ، و دنج جاهاي.كند
بعد هستند چه كه بياوري در سر نميتواني حتي نگيرد ، قرار هم كنار عناصرشان وقتي تا
اولش.ميبيند بهتر را چيز هر واقعيت كمكم آدم ميزنند ، حرف آدم با انگار
.نشده شروع هنوز واقعي زدن نقاب ولي ميشود ، عاشقشان
اتاق همان جاها ، اين از يكي آيا.است "جا هيچ" درباره فيلمي ساختن ايده اين&
ميبينيم؟ "پيكز تويين" فيلم در كه نيست قرمزي
منطقه.نميافتد آن در اتفاقي هيچ.نيست مطرح اصلا زمان آن ، در كه جايي.چرا
ترسناك حال ، عين در ولي مهيج شدت به نتيجه در و پيشبيني غيرقابل كاملا است ، آزاد
قهوه ، فنجان يك يا كاج درخت يك.است فوقالعاده واقعا جاها جور اين ديدن.است
.(ميخندد) است دراماتيك شدت به من براي چيزها اين تركيب
تاريك خيلي.دارد لازم محدودي رنگهاي كه است طوري نقاشيهايتان اصلي "زمينه" &
چرا؟.دارد رنگ كم ، خيلياينهاست امثال و شده لخته خون گل ، خاكستر ، شبيه است ،
.است محدودكننده.است واقعي زيادي من براي رنگ.كنم كار چه قضيه اين با نميدانم
كني ، قاطي رنگي هر با را سياه بيشتر هرچه.نميدهد آدم به رويابيني اجازه زياد
قوطي جاي 500 به را زرد رنگ قوطي يك ميتوانم.ميشود نزديك رويا و خواب به بيشتر
استفاده رنگ از بالاخره كه اين براي باشد راهي ميتواند اينكنم استفاده سياه رنگ
.كنم
كجاست؟ در رويابيني و سياه رنگ بين پيوند شما ، ديد از &
تاريكياش چون و ;شد واردش ميشود است ، كوچك "دررو" راه يك مثلدارد عمق سياه ،
اتفاق آن در دارد كه چيزها خيلي و ميدهد وفق آن با را خودش آدم ذهن دارد ، ادامه
را چه كه ميبيند ميترسيده ، چه از كه ميبيند كمكم آدم.ميشود آشكار ميافتد ،
.ميشود رويا و خواب مثل چيز همه و داشته ، دوست
داريد؟ توضيحي چه نقاشيهايتان ، توي اندامهاي و پيكرهها براي &
يك تصوير نميتوانم.مايهها همين در چيزي يا ;است آدم بدن از تكههايي مثل خب ،
را پيكرهاي ميتوانست بيكن.چيست دليلش نميدانم بكشم ، را كامل بدن يك پيكره ،
تا را عضوي كشيدن اوقات گاهياست غيرممكن بدن ، كل ترسيم من براي ولي كند ، نقاشي
به و كنم پاك را آن از كلي ميشوم مجبور بعد و ميدهم ادامه بدن كل به شدن نزديك
.بزنم هم
عجله با تابلو ، رويه كنارزدن با ميخواهند گويا هستند ، گذر حال در هم خيلي انگار &
موافقيد؟ نظر اين با.بگردند ول جا آن نميخواهند قطعابزنند بيرون نقاشي از
آلودي ترس حال و حس تابلوها اين ميدانيد ، .نميدانم دارند ، مشكل جا آن شايد بله ،
ايده گمانم به نهايت ، در اما.هست آنها در هم زيادي طنز حال ، عين در ولي دارند ،
جايي چنين در برگرد بيبرو من و ;است سردرگمي و تاريكي در زندگي خب ، محوريشان ،
واقعا !طورياند چه اتاق يك توي سگها ديدهايد.سردرگمي و تاريكي در گمشده.هستم
و مياندازند طرف آن و طرف اين را توپ و ميكنند ورجه ورجه.ميآيند سرحال نظر به
بايد هم آدميزاد كه ميآيد نظر به.شنگولاند و بيقرار جوري يك ميروند ، ور آن با
.نيست چرا نميدانم.باشد حال سر خيلي بايد.باشد طور اين
واقعا اين آيا ميشود؟ بدتر يا ميكند؟ فروكش وقت هيچ سردرگمي و تاريكي اين &
است؟ لازم كارتان براي
هميشه ، براي معتقدم جدي طور به.شد خواهد محو كسي هر برايميشود محو بالاخره
گم سردرگمي در و تاريكي اين در كه است لازم چرا نميدانم.نميماند همينطوري
زجر يا ميشود بيمار آدم وقتي خب ، ولياست لذتبخش واقعا آن از بخشي ولي بشويم ،
طعمه خانهاش يا ميشكند آدم قلب وقتي يا.نيست لذتبخش ديگر ميافتد ، ياگير ميكشد
.ميشود حريق
شويد؟ مسلط سردرگمي و تاريكي بر كه ميدهد را توانايي اين شما به هنري كار آيا&
است؟ محال واقعي زندگي در كه طوري
.كرد كنترل ميشود كه است چيزهايي تنها نقاشي و سينما.است همين دقيقا بله ، بله ،
روح براي.است قشنگي فرآيند مريي ، و مادي چيزي به آن برگرداندن و ايده يك گرفتن
ميشود كه است كاري بهترين اين من ، براي چرا؟ ميداند كسي چه !است هراسآور آدم ،
.كرد
تماشاگر نگاه
كوچك حادثه يك
براردينلي جيمز
نورمحمدان سحر:ترجمه
"شده گم بچههاي شهر" و [1992 "اغذيهفروشي" فيلمهاي تماشاي هنگام پيش ، سالها
مارك" و "پييرژنه ژان" همكار ، كارگردان دو اين از يك كدام ميكردم فكر []1995
.بودهاند موثرتر فيلم دو اين چشمگير تصويري سبك و پيچيده لحن اين در "كارلو
نساخته فيلمي ديگر "شده گم بچههاي شهر" فيلم از بعد كارلو مارك كه آن وجود با
رستاخيز] "بيگانه 4" فيلم ساختن براي هاليوود پيشنهاد پذيرفتن با "ژنه" است ،
فيلم ساخت براي آن كارگرداني از پس و است داده ادامه خودش حرفهاي كار به [بيگانه
دنيا سراسر در را منتقدان تحسين املي.است بازگشته فرانسه زادگاهش به "املي"
جايزه سال 2001 در و شد فرانسه در شده توليد فيلمهاي مشهورترين از يكي و برانگيخت
عرضه با.داد اختصاص خود به تورنتو بينالمللي فيلمهاي جشنواره در را تماشاگران
دو بيهمتاي سبك پس در كه ميدهد نشان املي.رسيدم خود سوال پاسخ به من فيلم اين
.است بوده ژنه اصلي خلاق نيروي قبلي ، فيلم
تكههاي و زودگذر لحظههاي از را اصلياش نيروي "بدو لولا ، بدو" فيلم مثل املي
است لازم چه آن از بيش فيلم ، فرعي شخصيتهاي دربارهميگيرد انتظار از دور
آن از يا دارند دوست كه را چيزهايي صداييطنزآلود مثلا:ميآوريم دست به اطلاعات
.ميكند فهرست بيزارند
ميكند بازگو مهربان شخصيتي درباره را جالبي داستان كه آن دليل به فقط نه املي
و ميدهد انجام پرتحرك و پيچيده صورتي به را كار اين كه آن دليل به بلكه است ، موفق
.ميكند پيدا دست موفقيت به ميآميزد هم در داستان يك با را كمدي از معيني ميزان
.ميكند سپري رويا در را عمرش بيشتر كه است پلن املي نام به جواني زن سرگذشت املي
.ميشود نااميد دوست داشتن از بياعتنا پدري و عصبي مادري داشتن خاطر به كودكي در
كوچكاش آپارتمان در شبها و ميكند كار كافهاي در پيشخدمت عنوان به بزرگسالي در
ندارد ، زندگياش در هدفي هيچ و ندارد اسراري محرم يا دوست.ميكند زندگي تنهايي به
قديمي اسباببازي مقداري و عكس شامل جعبهاي كشف يعني ساده ، و كوچك حادثهاي اما
را جعبه تا واميدارد تكاپو به را او بود شده پنهان او آپارتمان از گوشهاي در كه
.برگرداند صاحباش به
شده دلگرم خود موفقيت از كه املي.كند آشتي پسرش با مرد آن ميشود باعث او تلاش
اين خلال در.شود بدل نيكوكار انساني به دنيا كوچك گوشه اين در تا ميگيرد تصميم
پيدا او با را رودررو صحبت جرات اگر ميكند فكر و برميخورد "نينو" به جريانها
نينو ديگر طرف از.شود او همدم ميتواند بپذيرد ، خود به نسبت را احساساتش او و كند
هم از املي مثل درست هم باز و حقيقت در نه ميكند زندگي رويا در املي مثل درست هم
قدرت متيوكازوويتز.كند دنبال را كار اين كه است مصمم ولي ميكشد ، خجالت شدن صحبت
.ميدهد نشان خوبي به پاياني حادثههاي در را نينو شخصيت و اعتماد تدريجي
املي كه است روشي آن ، بودن بامزه از جدا فيلم ، جنبههاي غيرطبيعيترين از يكي
اين كه آن از پس و ميكند سفر مدام او پدر:ميكند انتخاب ديگران به كمك براي
بناهاي مقابل در آن از و ميدزدد را پدرش باغ كوتوله املي ميشود ، آشكار علاقه
دلبسته كه همسايهاي به جعلي نامهاي يا ميگيرد ، عكس مختلف كشورهاي معروف
باقي پرسش اين براي جايي فيلم اين سراسر در "ژنه"ميفرستد است شوهرش نامههاي
.است چگونه آنها به كمك روش و ميكند كمك كساني چه به املي كه ميگذارد
|