تئاتريها فرهنگي مقاومت
كتاب نقد
نمايشنامه
نمايش و كاراته تلفيق
سيما

تئاتريها فرهنگي مقاومت
تئاتري كتابهاي نشر به فرهنگي نگاهي
است بوده بينظير اخير ساله چند در تئاتري كتابهاي نشر كيفيت و كميت بيشك
است گسترش حال در بلكه سكون يا افول حال در نه روند اين وخوشبختانه
براهيمي منصور
ترسيم و داشته بسيار فرودهاي و فراز اخير ، دهه دو در تقريبا تئاتري ، كتابهاي نشر
نيست ، پژوهشي چنين مدعي نگارنده.است همهجانبه تحقيقي نيازمند آن سير مستند و دقيق
فرودها و فراز اين به فرهنگي نگاهي علاقهمند ، خوانندهاي مقام در است ، مايل بلكه
.بيفكند
و بود ، برخوردار مطلوبي بالنسبه موقعيت از تئاتري كتابهاي نشر انقلاب آستانه در
بود آن علت شايد.داشت بهتري كيفيت و كميت سينما ، خود ، جدي رقيب با مقايسه در حتي
نمايشنامه و شعر در را خود حال زبان جامعه متفكر قشر اعظم قسمت زمان آن در كه
حالي در علاوه به.كرد پيدا معكوس روند تدريج به انقلاب از پس وضعيت ، اينميجست
چاپ داشت ، استمرار وقفه بدون تقريبا دوران اين در سينمايي كتابهاي چاپ كه
.شد جدي فترت دو دچار لااقل تئاتري كتابهاي
ممنوع انقلاب از پيش دوران در كه تئاتري كتابهاي دسته آن چاپ انقلاب ، آغاز در
آن سرعت) گذاشت فزوني روبه سرعت به ندارند ، چاپ امكان كه داد احتمال ميشد يا بود ،
از.نهاد افول روبه سرعت همان به فرهنگي ، فضاي تحديد و تثبيت با اما ،(بود سيلآسا
در كتاب انگشتشماري تعداد آن طي كه شد آغاز طولاني نسبتا فترتي دوران زمان اين
اهل اميد تنها كه نيز ، خصوصي ناشران.رسيد چاپ به نمايشي هنرهاي و تئاتر زمينه
اين به خوانندگان ، استقبال عدم شايد و بسته فضاي دليل به بودند ، دوره اين در تئاتر
خصوصي ناشران كمكم كه شد طولاني حدي به فترت دوران اين.ندادند نشان رويخوش حوزه
جدي هرگز نيازي چنين گويي چنانكه بردند ، ياد از را تئاتري كتابهاي نشر كلي به
.بود نخواهد و نبوده
فضاي تغيير با دوران ، اين در.بود تئاتر شكوفايي دوران نخستين آغاز سال 1367 ،
از پارهاي و نمايش انتشارات تئاتر ، جامعه صحنهاي فعاليت شدن گسترده و فرهنگي
همچنان اما كردند تئاتري كتابهاي پارهاي چاپ تجديد و چاپ به اقدام دولتي ناشران
اعتبار به ميتوانستند كه نويسندگاني مورد در مگر) ماندند گود بيرون خصوصي ناشران
تئاتري كتابهاي دوران ، اين در (كنند جلب خود به را ناشران قبيل اين نظر خود نام
محسوب كتاب نشر و چاپ حوزههاي محدودترين شمار در (ارزان قيمت و نازل كيفيت با)
فعاليتهاي شدن گسترده با بود همزمان كتاب مقدار همين چاپ كه آنجا از.ميشد
بودند ، وابسته ايران تئاتري خانواده به نحوي به كه گوناگوني افراد و گروهها تئاتري
فعاليتهاي نحوه با تئاتري كتابهاي خريد و چاپ كه داد احتمال ميتوان راحتي به
كه مقدار آن نميرسد نظر به اما دارد ، و داشته مستقيم ارتباط تئاتر صحنهاي و عملي
.باشد شده شكوفا نيز تئاتري كتاب نشر شد ، شكوفا دوران اين در صحنهاي فعاليت
كه ديد خواهيم بنگريم ، دوران اين به فرهنگي _ اجتماعي ديدي با اگر من گمان به
كه كرد تلاش رفته ، دست از فرصتهاي شناسايي و خود امكانات شناسايي ضمن تئاتر جامعه
تلويزيون با سالم رقابتي به و كند احيا جامعه فرهنگي هرم در را خود فرهنگي جايگاه
به يا كه) سينما و (هست و بود ، فرهنگها كردن يكدست حال در بولدوزر همچون كه)
حال در حال همان در و بپردازد ، (كالانعام عوام به يا و داشت نظر خارجي جشنوارههاي
.بود كرده دور تئاتر از كلي به را او فترت اول دوران كه بود تماشاگري تدريجي جذب
تربيت (جهت هر به باري تماشاگر نه) رو تئاتر تماشاگر توانست واقعا دوران اين تئاتر
نيازي و بود تئاتر دوستدار و وابسته اما بود ، پايين چه اگر تماشاگر اين كميت و كند
تا كرد جذب تماشاخانهها به را او تبليغاتي فريبنده و ابلهانه حربههاي با كه نبود
شايد.است بوده او جيب كردن خالي براي شعبدهبازيها اين همه دريابد سرانجام
اين كه كنيم فراموش نبايد.دارد كتاب نشر و چاپ به ربطي چه بحثها اين بپرسيد
همه اين با.باشد تئاتري كتابهاي ناقد و خواننده بهترين ميتواند تئاتررو تماشاگر
آن به شده منتشر كتابهاي شكوفايي ، اول دوران در كه داشت دور نظر از نبايد
سريع تغيير متاسفانه.تئاتري اجراهاي كه نكرد ارضا را تئاتر دوستداران اندازهاي
كه كند رشد حدي به تماشاگر اين كميت نداد اجازه فرهنگي سياستگذاري و شرايط
اين طبيعي رشد علاوه ، بهنباشند فروش و گيشه نگران ديگر تئاتري تماشاخانههاي
.كند دگرگون تدريج به نيز را تئاتري كتابهاي نشر بازار ميتوانست قطعا تماشاگران
تئاتر ميان مرز كه داد تركتازي ميدان نظريهاي به فرهنگي ، شرايط تغيير بدبختانه
و فرهنگي عميق مسائل ميكرد گمان و نميداد تشخيص را حرفهاي واقعا تئاتر و تجارتي
و تئاتر صحنه به تلويزيون يا سينما بازيگر آن يا اين كشاندن با ميتوان را اقتصادي
و شد آغاز فترت دوم دوران كه بود شرايط اين در.كرد حلوفصل فروش آمار بردن بالا
دوم دوران در.شد خفه نطفه در نيز تئاتري كتاب نشر صحنهاي ، فعاليتهاي افول با
تئاتر جامعه فرهنگي مقاومت اما بود ، خويش تثبيت تقلاي در تئاتر سودآوري نظريه فترت
شكوفايي دوم دوران متاسفانه.بود آن غلبه مانع فرهنگي سياستگذاري خاص فضاي و
و مدني جامعه دموكراسي ، پس در را خود كه حالي در نظريه اين كه شد آغاز زماني
جاي به قدرت آزادي حربه از استفاده با و شد ميدان وارد بود كرده پنهان مردمداري
كند فراهم تئاتري جامعه تواناييهاي و خواستها نگرشها ، براي آزادي فضاي آنكه
به را سودآوري نظريه (تماشاگر جذب و بليط فروش سادهلوحانه فرضيه پس در) كرد تلاش
قبل دوران سودآوري نظريه كه ميشد ناشي اينجا از اصلي مشكل.كند تحميل قيمت هر
مهاجم ديد ، آزاد و باز را جامعه فضاي وقتي نظريه همين اما بود ، قانع و گفتوگوپذير
مخرب بينش همان اعتبار به كه بود آن نخست نظريه اين مهلك ضربه.شد حريص و
در و كند تبديل فرهنگ يك به را فرهنگها همه قدرت ، پنهان اعمال با كوشيد تلويزيوني
از را خود فرهنگي متمايز جايگاه و تشخص بيشتر چه هر تئاتري جامعه و تئاتر نتيجه
فرضيه نوعي با ديگر ، سوي از.شد بدل فرهنگي تسطيح اين از بخشي به ناچار و داد دست
بود ، شده مسلط سينما حوزه بر سرعت به كه ،(قيمت هر به تماشاگر جذب) سود ماكياوليستي
.ميرود سو آن و سو اين به سياسي _ فرهنگي بادهاي با كه شد تماشاگر جذب به موفق
جاذبههاي و تشخص جذب كه نبود تماشاگري نبود ، "تئاتررو" تماشاگر ديگر تماشاگر اين
در يا بود اخلاقي _ سياسي مرزشكنيهاي پي در يا او.باشد شده تئاتر فرد به منحصر
ديگر بود ، گرفته پا تلويزيون و سينما ستارهسازي نظام در كه مبتذلي جاذبههاي پي
فعلي بحران.ميدهد روي فرهنگي حوزه كدام در اتفاقها اين نبود مهم او براي
.است سودجويانه نگرش همين از ناشي تئاتر و سينما در تماشاگر
جالب نكته.چيست تئاتري كتابهاي نشر با بحثها اين رابطه كه بپرسيد دوباره شايد
دچار تئاتر صحنه در را خود فرهنگي تشخص چون تئاتري ، جامعه كه است آن رابطه اين در
ضمن توانست كتاب نشر و چاپ حوزه در شكوفايي ، دوم دوران در بار اين ميديد ، مخاطره
كند ، پا و دست خود فرهنگي فرآوردههاي براي وسيعتري خوانندگان فقط نه تشخص ، آن حفظ
.وادارد آن ، در رقابت به حاضر حال در و حوزه اين از حمايت به را خصوصي ناشران بلكه
و است بوده بينظير اخير ساله چند در تئاتري كتابهاي نشر كيفيت و كميت بيشك
دوراني اكنون.است گسترش حال در بلكه سكون يا افول حال در نه روند اين خوشبختانه
.ميجويد كتاب دنياي در را خود تشخص تئاتري جامعه كه است
پاسخ كشور تئاتر جامع نيازهاي به حد چه تا و است چگونه كتابها اين طيف اينكه
كتابهاي نشر حد چه تا ميدهد ، نشان را شاخصههايي چه تاليف به ترجمه نسبت ميدهد ،
از پارهاي چگونه است ، بوده همگام جهان در كتابها اين نشر آهنگ با تئاتري
اجراي به سود ماكياوليستي نظريه صافي از گذر با شده تاليف يا ترجمه نمايشنامههاي
است ، بوده چگونه جديد حضور اين در ;شهرستان و تهران مقام يافتهاند ، دست صحنهاي
متقابل رابطه است ، چقدر شده چاپ نمايشنامههاي به شده اجرا نمايشنامههاي نسبت
ناشران و دولتي ناشران سهم چيست ، تئاتري كتابهاي خوانندگان و تئاتر تماشاگران
اين حد چه تا و است چگونه تاليف و ترجمه كيفيت است ، چقدر فرهنگي حركت اين در خصوصي
مجالي و مبسوط مقالهاي نيازمند خود گرفتهاند ، قرار بررسي و نقد بوته در كتابها
.است ديگر
كتاب نقد
پوريا پروين نوشته"بيضايي دستور"
ضروري اما ديرهنگام
يوسفي حامد
از بحث با اغلب ميپردازند مدرن ادبي نقد تاريخ شرح به كه كتابهايي گرچه
;اين از پيش سال صد حدود تا را مدرن نقد پيشينه و ميشوند شروع روس فرماليستهاي
معالاسف و معالوصف هنوز ولي ميگردانند ، بر عقب به و 1910 دهههاي 1900 يعني
توجهي شايان اقبال و قابلقبول جايگاه فارسي زبان در نظريه بر مبتني علمي نقدهاي
از عبارتند ميشوند منتشر هنري نقد عنوان با كه نوشتههايي اغلب و نيافتهاند
نقد چارچوبهاي _ از فارغ يا و _ از خارج سليقههايي اظهار يا شخصي اظهارنظرهايي
قصه نشر سوي از كه "بيضايي دستور" عنوان با كتابي مشاهده حساب اين با پس.علمي
تحليل براي است كوششي حال هر به كه چرا.باشد خوشحالكننده ميتواند است شده منتشر
عمر از سال هشتاد تا چهل بين اگر حتي ;علمي نظريههاي مبناي بر هنري متن
گذشته گرفتهاند ، قرار استفاده مورد كار مبناي عنوان به كتاب اين در كه نظريههايي
نظريات مطابق ديگر سوي از و فرماليستي شيوههاي وامدار سو يك از كتاب اين.باشد
و عيني جنبههاي و هنري متن ظاهر صورت با اكيدا كه نظرياتي ;است ساختارگرايانه
در _ سو اين به دهه 1970 از دستكم و دارند سروكار آن آزمايش و قابلاندازهگيري
شيوههاي به را خود جاي _ است ساختگرايي پرورشگاه تعبيري به كه هم فرانسه خود
جنبههاي و معنايي جنبههاي اندازهگيري ، غيرقابل جنبههاي به كه دادهاند ديگري
.ميدهند نشان توجه بيشتر (كلمه پوزيتيويستي معناي به) هنري متن غيرعيني
دانشجويي تحقيقي حاصل برميآيد نويسنده مقدمه از كه چنان آن "بيضايي دستور" كتاب
سجودي فرزان دكتر راهنمايي به نمايشي ، ادبيات رشته كارشناسيارشد دوره در كه است
جنگنامه" بيضايي ، بهرام نمايشنامه پنج انتخاب با پويا پروين.رسيده انجام به
كوشيده ،"گمشدگان" و "سندباد سفر هشتمين" ،"كلات فتحنامه" ،"يزدگرد مرگ" ،"غلامان
متقابل كنش و كرده استخراج را او آثار مجموعه بر حاكم كلي (Grammer) دستور است
كه دارد اساسي فصل سه كتاب.بازشناسد او آثار در را شعر و نثر نظم ، سهگونه ميان
:فصل 3 ،(نظم شعر ، نثر ، ) كلامي نشانههاي:فصل 2 ;ميدهند تشكيل را آن بدنه
.روايت:فصل 4 و نمايشي نشانههاي
به ياكوبسن رومن نگاه از زبان ششگانه نقشهاي ابتدا "كلامي نشانههاي" فصل در
عنوان به هنجارگريزي نوع هشت بيان با آن از پس و شده داده توضيح نظري چارچوب عنوان
نظمآفريني ، ابزارهاي عنوان به قاعدهافزايي شيوههاي بيان با و شعرآفريني ابزارهاي
در مثلا.است گرفته قرار تحليل مورد بيضايي بهرام نمايشنامههاي در يك هر مصاديق
و قاعدهافزايي مصاديق از يكي عنوان به "واجي توازن" برشمردن با نويسنده "نظم" بخش
:است آورده "غلامان جنگنامه" نمايشنامه از را مثال اين نظمآفريني ، ابزارهاي از يكي
خان ، باش شير پهلوانان ، پهلوانان ، خيل سر دلاوران ، دلاور بر درود..:ياقوت _
!پيكر شير پهلوان ;شيرافكن شكار دشمن در ، صف پهلوان
آغازين همخوان تكرار داراي "دوران" و "دلاور" ،"درود" واژههاي نمونه ، اين در كه
،"خانه" واژههاي "سندباد سفر هشتمين" نمايشنامه از نمونه اين در يا و ميباشند
"دست" و "است" واژههاي و "دوستاني" و "اشكي" واژههاي و "پرنده" و "رفته" ،"كرده"
:هستند پاياني واكه تكرار داراي
دست از دوستاني سوگ در ;است كرده خانه اشكي ملاح هر چشم گوشه بر اكنون:سندباد _
.است خاموش پرنده و رفته
قطب و استعاري قطب خصوص در ياكوبسن بحث از استفاده با "نمايشي نشانههاي" فصل در
.گرفتهاند قرار بررسي مورد نمايشنامه پنج اين مجازي ،
تزوتان ساختارگرا متفكر نظرات چارچوب در نمايشنامهها روايت تحليل "روايت" فصل در
:است آمده "غلامان جنگنامه" نمايشنامه درباره فيالمثل.است گرفته صورت تودورف
دادن بازي" روايت فعل.پهلوان سه منفعلها و غلامند سه فاعلها اينجا در"
:از عبارتند غلام سه صفتهاي."بمانند ناشناس جوان دو كه اين تا است پهلوانان
صفتهاي و...و حاضرجوابي هوشي ، با نكتهسنجي ، و زيركي شيطنت ، بازيگوشي ،
و "فرستنده" حكم در غلامان واقع در...و ابلهي باثباتي ، محكمي ، كودني ، :پهلوانان
آنها و ميشود وارد پهلوانان بر غلامان عملكرد.اند"گيرنده" حكم در پهلوانان
غلامان":ميشود نوشته شكل اين به داستان اين اصلي گزاره واقع در.پذيرندهاند
".ميگيرند بازي به و ميدهند شكست را كودن پهلوانان زيرك ،
ميپردازد مهم مسئله اين درباره مختصر بحثي به نويسنده كه است فصل همين پايان در
ديگران...و ميلر مولير ، شكسپير ، نمايشنامههاي همچون ما نمايشنامههاي چرا" كه
".بيضايي همچون مقتدري نمايشنامهنويس حضور با ;نميگردد جهاني
تومان قيمت 1000 و نسخه تيراژ 2000 با سال 1379 در قصه نشر را "بيضايي دستور"
.است كرده منتشر
نمايشنامه
لالبازها
مويتا تكسرا:نوشته
ملكمحمدي نيما - فرزانه سام:ترجمه
تلفن گوشي ديگرش دست در و كيف دستش يك در.است پوشيده جليقه و شلوار و كت مرد
ميرود راه صحنه روي حرارت با.است همراه
شام مشتريها با تو سهشنبه...آره...!چارلز؟ الو ، (ميكند صحبت تلفن با):مرد
ديوونه مگه..چقدر؟ !منه قيمت آخرين اين !نداره امكان !نه...؟!آره...ميخوري؟
و كار درباره داريم ما ولي چارلز ميخواهم معذرت !نميارزه هم قيمت اون نصف ؟!شدند
...!بده دست از رو پولش كه نميكنه كار هم كس هيچ و ميزنيم حرف كاسبي
كنار ميشود ، وارد -..و سفيد صورت - لالبازي معمول گريم و لباس همان با لالباز)
(.ميكند تقليد را او حركات تمامي و ميگيرد قرار مرد
اگر (لالباز به).جاست اين مزاحم يك گوشي ، دقيقه يك...چارلز..چارلز:مرد
حركات با لالباز).كنيم كار جا اين ميخوايم ما باشه نداشته اشكالي شما نظر از
سر از را زدنش حرف مرد.ميكند وانمود ناروا تهمت يك قرباني را خود مبالغهآميزي
اون از يكي نيست ، مهمي چيز.ببخشيد...چي؟...چارلز؟ (ميگيرد
لالباز) !لالباز يك آره ، .درميآورند رو مردم اداي خيابون توي كه بيسروپاهاست
(.ميكند تشكر مردم خيالي تشويقهاي از ميكند ، اشاره خودش به و ميشود خوشحال
جيبش در را تلفن مرد) !شد قطع !لعنتي (.ميكند خاموش را تلفن) !چارلز؟ ؟!الو
(.ميشوند خيره هم به دقايقي براي دو هر.ميكند نگاه لالباز به بعد و ميگذارد
از بهتري كار (ميكند نگاه روبهرو به خندهداري شكلك با ناگهان لالباز) چيه؟
ميگويد لالبازي با لالباز) كني؟ اذيت رو اونا و بايستي مردم بغل كه نداري اين
كار خيلي (.ميكند تاييد سر با لالباز) ! شغلته اين پس !اوه (.است شغلش اين كه
ميدهد ، تكان مخالفت نشان به را سرش لالباز).بود اين منم كار كاش ! داري خوبي
كه همينه براي.روبدم خانواده يك خرجي بايد من (.مييابد باز را خود آرامش مرد
خوبي پول او پس كه ميگويد لالبازي با لالباز).املاكم معاملات كار توي
دوست رو كارت حتما تو (مكث).باريكه آب يك فقط !بود جوري اين كاش (.درميآورد
يك بشم؟ كاره چي ميخواستم روزي يك من ميدوني (.ميرود فرو رويا در مرد) داري ،
(.ميگيرد خود به را است چانهاش زير دستش كه متفكري مرد فيگور لالباز) شاعر
در واقعا انگار كه بگم زيبايي اشعار !بشم شاعر ميخواسته دلم هميشه من !درسته
فكر خيلي شاعرها...ميدوني كنم ، خلق پرمعنا نقيضههاي و شده ، دميده روح آنها
از من كه همينه براي (بلند صداي با) هست ، احتياج سكوت به كردن فكر براي و ميكنند ،
صداي با) !كنه خطور سرم به فكرهايي ميشه باعث اونا سكوتميآيد بدم لالبازها
لالباز) ميفهمي؟ بفروشم ، مستغلات بايد من..ندارم كردن فكر وقت من (معمولي
شعر كه شاعرهايي براي كس هيچ.نباش ناراحت من براي (.درميآورد كردن گريه اداي
ميكند ، دراز مرد جلوي را دستش مغمومي چهره با لالباز).نميشود ناراحت نميگويند
كيفش مرد) يادته؟...خانواده يك خرجي.بدم تو به كه ندارم پولي من !من عزيز نه (
بخوري؟ ناهار من با ميخواد دلت دارم ، موز تا دو جا اين من (ميكند باز را
.مينشينند زمين روي لالباز و مرد.ميدهد تكان موافقت علامت به را سرش لالباز)
ديگري موز كه ميكند وانمود و ميدهد لالباز به و ميآورد بيرون كيفش از موزي مرد
واقعي ، موز لالباز هماهنگ ، حركاتي با و نشستهاند زمين روي.ميآورد بيرون كيف از
(.ميشود تاريك تدريج به صحنه ميخورند ، و ميكنند پوست را خيالي موز مرد و
نمايش و كاراته تلفيق
"خالي دستهاي" نمايش كارگردان عربشاهي ، فاطمه با
آشفته رضا
در عربشاهي فاطمه كارگرداني و نويسندگي به نمايشي ،"خالي دستهاي":اشاره
كارگردان و درامنويس آنكه از پيش عربشاهي ، فاطمه.رفت صحنه به نياوران فرهنگسراي
با دارد ، نمايش هنر به وافري علاقه او كه آنجا از است كاراته استاد باشد ، تئاتر
در جديد ساختاري به خالي دستهاي نمايش در (كاراته) رزمي هنرهاي و نمايش هنر تلفيق
نمايشش است ، كمرنگتر عربشاهي كار در درام وجه كه دليل اين به.است رسيده صحنه
از نمايشوارهاي ديدن البته.بگيرد قرار حرفهاي تماشاگر توجه مورد نميتواند
.بود خواهد بخش لذت بصري جاذبه با همراه صحنه در رزمي هنرهاي فنون
با است ، شده محروم آگاهي يافتن از مادرش توسط كه روزنامهفروش دختر نمايش ، اين در
كنكاش آن مفهوم يافتن پي در كه ميشود تحريك روزنامه در "خالي دستهاي" تيتر ديدن
مسائل و فرهنگها سنتها ، اسير جهان قاره در 5 كه ميبرد پي حقيقت اين به او.كند
كردن زاري جاي به برابر حقوق تصاحب براي حالا و شدهاند نادرست اجتماعي و حقوقي
.بكنند اساسي فكر بايد
.كنيد بيان نمايش صحنه در را حرفهايتان بايد كه كرديد حس انگيزهاي چه با شما *
توانايي شما و من در كه نيست اين.تواناييهاست باور دارد ، كاراته اساسا كه پيامي
.آنهاست ديدن و باور فقط دارد ، وجود توانايي بلكه ميكند توليد
كه ميكند كمك ما به ورزش ضمن در دارد ، را آن قطعا كسي هر كه هويت داشتن يعني
كاراته كنار در نمايش زبان از نيست بد كه كردم فكر بنابرايننكنيم حذف را خودمان
.كنم استفاده حرفهايم بيان براي
.كنيد دفاع ايراني زنان حقوق از ميخواهيد خالي دستهاي با شما آيا *
نميكنم تصور من.شد خواهد دنيا زنان تمام شامل بلكه نيست ، ايراني زنان بحث فقط
دايره در را خود كه ماست خود از مشكلات بيشتر.باشد حكومتها از فقط زنان مشكل كه
در مردها و زنها اگر.كردهايم محدود درست سنتهاي نه و دستوپاگير سنتهاي بسته
.بسازند را برتر فرهنگ يك ميتوانند بهتر باشند ، هم كنار
قرار تحتالشعاع را اصلي مضمون كه دارد وجود زيادي فرعي مضامين شما نمايش در *
نمايش جريان در بهتر مخاطب تا نكردهايد عمل منسجم مضموني لحاظ به چرا ميدهد ،
.بگيرد قرار
آخر پرده تا اول پرده از چون باشد ، برخوردار پراكندگي از كار كه نميكنم تصور من
نميخواهند ، هم خاصي چيز زنان.ميشود مطرح متفاوت جاهاي در زنان زندگي مشكلات
براي هست ، آقايان براي آنچه.هستند اجتماعي عدالت و حقوق برابري خواهان فقط آنها
كه نميگويم شخصا من..هستند انسان دو هر ميكند؟ فرقي چه باشد ، هم خانمها
حال در زن.هستيم همديگر ملزوم و لازم ماباشد داشته وجود بايد مردان بدون دنياي
برابر هم با دو اين اصلا نيست ، دوم و اول سر بحث !نيست اول و است دوم جنس حاضر
.است متفاوت جوامع درباره ميگوييد ، شما كه پراكندگي اين.نيستند
در اما ميشود ، گذارده نمايش به اجرا طول در مضمون كه است اين بر اصل درام در *
.ميشود بيان شعاري گاه و صريح طور به حرفهايتان شما نمايش
كه نميگويم من...است نمايش هنر و كاراته تلفيق پروگرافي اين در ما تازه حركت
كمي نمايش حرفها بيان در كه كردهايم سعي ما اما است اشكال بدون صددرصد كارمان
ما ولي...هرگز ! است اين درام باشم ، مدعي كه نميكنم جسارت هيچ من.باشد عريان
شد ، اجرا اروپا در كارمان وقتي.كنيم مطرح مردم براي را مسئله صراحت با ميخواستيم
به و هستيم آماتور گروه يك ماكردند تحسين را ما آن نوآوري خاطر به خيليها
در اين از بهتر و كنيم غلبه نقصهايمان بر تا ميدهيم ادامه همچنان كارمان
.بشويم حاضر بعدي صحنههاي
سيما
"راه به چشم" سريال به نگاهي
تاثيرگذار و سرگرمكننده
يزداني اصغر
فرهادي اصغر تهيهكنندگي و كارگرداني نويسندگي ، به "راه به چشم" تلويزيوني مجموعه
.ميشود پخش سيما پنج شبكه از هفته هر چهارشنبه تا شنبه از روزها اين
مكاني موقعيت يك قسمت هر در كه دارد طنزگونه و ساده ساختاري تلويزيوني مجموعه اين
حالتهاي در كه است جمعيت افزايش بحران اصلي مضمون.دارد وجود مشترك موضوعي و
يك انتظار اتاق قسمتها همه ثابت مكان.ميگيرد قرار بررسي و نقد مورد مختلف
تشكيل مبل چند عمومي ، تلفن اطلاعات ، پيشخوان شامل ثابتي اجزاي از كه است زايشگاه
.است شده
اجتماعي مسائل نقد براي شيرين زباني به رسيدن فرهادي اصغر اصلي هدف كه آنجا از
پايه بر شخصيتپردازي و گفتوگونويسي در نمايشي موقعيتهاي ايجاد در او است ،
و كاراكتر _ تيپ تيپ ، طور به كه مجموعه شخصيتهاي همچنين و ميكند عمل اغراقگويي
برخوردارند ، تنوع از و گرفتهاند خود به كاريكاتورگونه جلوهاي هستند ، كاراكتر
شخصيت تنوع همين و ميكند ايجاد قسمت هر در را لازم بصري جاذبه حضورشان بنابراين
جريان يك شاهد تا بنشينند كار پاي شب هر تماشاچيها كه ميشود باعث مجموعه كل در
بحران يك از عميق و وسيع ديدگاهي به نهايت در و باشند متفاوت آدمهاي با تازه
.برسند (جهاني) اجتماعي
در مثلا.ميكند ايجاد روايت هر براي را طنزپردازي بستر اغراقگويي قسمت هر در
صاحب تهران چهارراههاي تعداد اندازه به كه دارد انتظار خشك ناخن پهلواني قسمت يك
قسمت در يا.بزند جيب به معركهگيري طريق از را هنگفتي پول تا شود ذكور اولاد
در كاكلزري پسر يك تولد آرزوي با است دختر فرزند نه صاحب كه راننده يك ديگري ،
باد بر را او آرزوي دخترش فرزند دهمين هم اينبار كه ميكند بيصبري انتظار اتاق
با تا شود فرزند يك صاحب فقط كه دارد آرزو قسمت همين در ديگر پدري يا ميدهد ،
جسمي و روحي پرورش و تربيت پس از ممكن نحو بهترين به شده تعيين پيش از برنامهريزي
ميشود ، زايمان عمل يك در پسر فرزند سه صاحب همسرش حادثه بد از اما برآيد ، او
!...و ميرود باد بر ناخواسته پدر يك آرزوهاي هم اينجا
گسترش را مسئله همين لايه چند در و ميكند ، نگاه مسئله يك به زيركانه فرهادي اصغر
قصهاش پهلوان از آنكه ضمن او مثلا.كند پيدا افزايش اثر معنايي بار تا ميدهد
دادهاند ، بزرگ شهرهاي به زشتي جلوه روزها اين كه تكديگري بحران به ميكند ، انتقاد
و لطافت حال عين در و است ، موثر و چندجانبه برخوردش بنابراين.ميكند اشاره
كه تماشاگري خاطر رنجش باعث تا ميكاهد معنا اين تلخي از نيز مجموعه طنز شيريني
براي دليلي نكته اين.نشود است ، كرده روشن را آن تلويزيون از بردن لذت براي
اين فعاليتهاي استمرار براي را كافي و لازم زمينه كه است فرهادي بودن مخاطبشناس
مخاطبان از مجموعههايش حال عين در و است ، كرده فراهم تلويزيوني تيزهوش تهيهكننده
بازتابش و بوده ، مردم خانههاي از فراتر آن تاثير دامنه و بودهاند برخوردار زيادي
هنري بارز امتيازات از همچنين او.است شده آنها اعتبار باعث گروهي رسانههاي در
.است مشهود چيزي چنين آنها كارگرداني و تلويزيوني متون نگارش در كه است برخوردار
است شده جزئي لغزشهاي دچار فني لحاظ به "راه به چشم" مجموعه ساخت در فرهادي البته
اين بعد سالهاي در چون نيست ، انتظار از دور امري او براي سال 77 در اتفاق اين كه
و بهترين از يكي فرهادي "شهر در" مجموعه چنانكه است ، شده برطرف عينه به مشكل
بينظير خود نوع در كه ميآيد شمار به ايران تلويزيوني مجموعههاي تاثيرگذارترين
.مينمايد
راحت خيلي كه ميرسد تاثيرگذاري از مرحلهاي به راه به چشم در فرهادي حال عين در
اتفاق اين و است ، برآمده عمومي اذهان بر تاثيرگذاري با معضلات از بعضي حل پس از
حلال بتواند كه دارد قرار تلويزيون همانند رسانهاي خاستگاههاي اوج در ميمون
از دولتمردان تا بياورد ارمغان به مردم براي را نويني فرهنگ و باشد عمومي مشكلات
به چشم" مجموعه مضمون كه نماند ناگفته.برآيند شهري مدرن نظام يك در امور اداره پس
مخاطبان براي را جدل و بحث ميدان هم ديگر شهرهاي در و باشد فراگير ميتواند "راه
برسند مطلوب و شايسته نتيجهاي به جمعيت افزايش خاص معضلات پيرامون تا سازد فراهم
بنابراين.باشيم جهاني بحران نوع اين قبال در مردم فكري رشد شاهد ناخواسته و
و عمومي افكار با رويارويي براي لازم پيچيدگي از سادگي عين در راه به چشم مجموعه
مجدد پخش در كاش اي و.است برخوردار بحران رفع براي واحد فكري به رسيدن نهايت در
طنز مجموعه اين در.برميگرفت در را بيشتري مخاطبان سراسري شبكه از مجموعه اين
نقشآفريني...و هژيرآزاد كاظم جهانزاده ، جمشيد پاكنيت ، محمود همانند هنرمنداني
تماشاگر تا ميكند تضمين را مجموعه هنري اعتبار آنان از هريك حضور كه كردهاند
است ، بوده آن نهايي هدف كه لازم و واحد تاثير به و بگيرد جدي را غيرجدي مجموعه
.برسد
نظر در او بعدي موفقيتهاي براي مهمي عامل را فرهادي موفقيت اين ميتوان پايان در
آثار توليد زمينه در چشمگيري رشد از فرهادي مجموعه اين از پس چنانكه گرفت ،
.است بوده برخوردار تلويزيوني
|