"آرمانگرايند" هم هنوز جوانان
...سيم برروي پرندهاي چون
سو آن سو اين
تاريخ بالون بزرگترين
اينترنتي سانسور عليه تجمع
چاقي علاج بيرژيمي
...اما ببينيد ، تلويزيون
ماهواره با بيماري شيوع پيشبيني
"آرمانگرايند" هم هنوز جوانان
پارسا سارا
بود گونه اين اگر شك بدون نيست ، امروز جوانان ويژه خصيصه "آرمانگرايي" كنيد باور
بالا تهران در آمريكا سفارت ديوار از كسي گاه هيچ نميافتاد ، اتفاق آذر گاه 16 هيچ
.نميشد چاپ ايراني پولهاي روي فهميده حسين عكس گاه هيچ و نميرفت
نشسته شهر شوراي در خود دفتر در آرامش با ميانسالي در اصغرزاده ابراهيم كه زماني
اين با جوان خبرنگار يك با گفتوگويي در را جوانياش جنجالسازيهاي تمامي بود ،
در كه چند هر ".است جوانان همه ويژگي اين و بوديم آرمانگرا ما":كرد توجيه جمله
درهم چنان "هيجانخواهي" و "تندروي" يا آرمانگرايي چون واژههايي روزها ، اين
كساني هستند هم هنوز اماكند تفكيك هم از را آنها نيست حاضر كس هيچ كه آميختهاند
اين به معمولا كه اتهاميميكنند متهم شان"آرمانخواهي" دليل به را جوانان كه
قرار كه معروف سنگ اين اما "..ميخورد سنگ به سرتان روزي":ميشود ختم جمله
از پيش سنگ اين.نيست امروزي جوانهاي مخصوص بشكند ، را ايراني جوانان تمام سر است
و اصغرزاده صحبت پاي روز يك نداريد باور اگر است ، شكسته را خيليها سر نيز اين
اشكال جوانان زندگي در آرمانخواهي پيچيده و كلي واژه اين اما.بنشينيد دوستانش
حوزه در فقط آرمانگريي اين اما.هستند آرمانگرا هنوز جوانان.دارد مختلفي
مابين ديوارهاي نخستين از يكي موضوع همين شايد.نيست نمايان سياسي فعاليتهاي
...باشد ديگران و جوانان
كاري؟ شلوغ يا آرمانگرايي
برروي بسياري دانشجوهاي هميشه تهران ، دانشگاه زيباي هنرهاي دانشكده حياط در
را هنريشان زندگي پرفروغ ستارههاي خود ، انديشههاي در و نشستهاند نيمكتها
فراموش اصل يك آرمانگرايي دانشجويان ، اين كوچك جمعهاي ميان در.ميكنند ورانداز
جان بلاي را مفهوم اين گرافيك ، رشته ساله دانشجوي 22 مصطفي ، اگر حتي است ، نشدني
دراين بحث شده ، رد تهران دانشگاه معروف سردر از است سال يك كه او.بخواند جوانان
به را چنيني اين مفاهيم ميخواهند برخي كه است معتقد و ميداند لازم بسيار را باره
جمله اين "...هستند خود مقاصد دنبال به آنها":كنند فرو جوانان ذهن به زور
دارد ، تهريش كه جوان نقاش يك.ميشود مواجه شديد واكنش با همسالانش ميان در مصطفي
از را همه ميتواند ، كه ميخواند محركي نيروي را "بلندپروازانه آرزوهاي" و "آرمان"
ميزند ، مصطفي پهلوي به بازو با كه درحالي و ميخندد او.دهد نجات ايستايي و انفعال
"...ميكردي شركت كنكور در نبايد اساسا نيستي ، آرمانگرا اگه تو":ميگويد
.ندارند قانعكنندهاي جواب هيچ "آرمانگرايي" تشريح و تعريف در آنها حال ، اين با
كه است معتقد ديگر كسي و ميداند ديگران با جوانان تفاوت اساس را موضوع اين يكي
كه هستند هم كساني ميان اين درعاجزند مفهوم اين درك از روزها اين جوانان ،
نميخواهد كه دانشكده اين اساتيد از يكي.ميدانند جواني هر خواسته را "اتوپيا"
جوان نسل مشكل اصلي ريشه را سوال اين خود ، اتاق در شود ، چاپ جايي در نامش
چندان هستند جوانان مشكلات اصلي ريشه دنبال به روزها اين همه اينكه.ميخواند
سروكله جوانان همين با كلاسهايش سر بر روز دو كه دانشگاه استاد اين اما نيست ، مهم
در ايران جوانان كه است معتقد او.ندارد خود ادعاي اين بر دقيقي توضيح ميزند ،
روي از گاهي فقط و كردهاند فراموش كلي به را آرمانگرايي هشتاد ، و هفتاد دهه
نميداند "عميق" را امروز جوانان احساسات او.ميكنند "شلوغكاري" سطحي ، احساساتي
حتي اونا":كرده احاطه را جوانان عجيبي "سستي" و "رخوت" كه است معتقد عوض در و
با بخوان كه اين به برسه چه بشن حاضر نظم با دانشگاه ، كلاسهاي سر نيستند حاضر
"...بردارن تازهاي گام خلاقيت و نوآوري
!است دروغ حرفها اين
تاييد را قبلي استاد حرفهاي تمامي پير استاد يك زيبا هنرهاي دانشكده همسايگي در
و ميداند خود ادعاي اثبات اصلي علت را جوانان "انفعال" شكلي به نيز او.ميكند
و بلند آرمانهاي درگير روزها اين دانشجويي هيچ كه ميگويد قاطع لحني با
آرمانگرا را خود آنها.ميكنند فكر ديگري جور دانشجويان خود اما نيست ، دستنيافتني
.ميآيند دانشكده به خوابگاههايشان از تازه اميدي با صبح روز هر چون.ميدانند
عوامل عصبانيت و ناراحتي با شنيده ، را استاد اين توضيحات كه سالهاي دختر 23
گسترده چنان جوان خانم اين توضيحات.ميشمرد جوانان شدن منفعل براي بسياريرا
.و اجتماعي و سياسي نظام دانشگاه ، اساتيد آموزشي ، نظام كردن متهم به كار كه ميشود
.بگيرند جوانان از را آرمانگرايي تا دادهاند هم دست به دست همه گويي.ميرسد..
نيمكت يك روي بر دانشكده روبهروي تا ميكند دعوت ما از خانم اين دوستان از يكي
عليرغم جوانان كه كند ثابت خود استدلالهاي با ميكند سعي او آنجا در.بنشينيم
دانشجوي اين نگاه از تحميلي ، انفعال اين.شدهاند كشيده " انفعال" به "آرمانگرايي"
و سياسي چه":است مختلف فعاليتهاي از سرخوردگي نوعي فارسي ، ادبيات رشته ساله 25
كه است معتقد او."...اتاقهايشان در ولي هستند ، آرمانگرا دانشجوها اجتماعي ، چه
با فعاليتها اين اكثر كه ميدهد نشان ميشود بيشتر سنشان كمي كه جواناني تجربه
حال و شور با دانشگاه به ورود بدو در كه دانشجويان از بسياري.شد خواهد مواجه شكست
شنيدن حوصله روزها اين بودهاند ، خود اطراف اتفاقات و تحولات پيگير خاصي حرارت و
فعاليتها در جديتشان خاطر به تازهوارد دانشجويان به و ندارند را مهم اخبار
كه نيلوفر.دارد متفاوتي كاملا نظر جمع اين دوستان از ديگر يكي اما !ميخندند
(دارد سال او 26) است بزرگتر دوستانش همه از و است ارشد كارشناسي دانشجوي اتفاقا
همين با و دارند تكيه جواني "آرمانگرايي" بر همچنان امروز جوانان كه است معتقد
همين راديكال رفتارهاي گاه كه هرچند.ميكنند شركت فعاليتها از بسياري در احساس
سخنرانيها ، خود ، حرف اثبات در نيلوفر.ميشود مواجه جدي برخوردهاي با جوانان
آرمانگرايي نشانه اينها":ميگويد و ميزند مثال را دانشجويي نشريات و همايشها
اين ميشه ، دانشجو از پر ارشاد حسينيه سالن شريعتي ، سالگرد در وقتي.جوانهاست
.آرمانگراييه يهجور نماد خودش شريعتي....آرمانگران دانشجوها همه هنوز يعني
از را خاطرهاي او "...صنعت تا بگير هنر از.همينطوره همه ديگه حوزههاي توي
از يكي دنبال به شريف در كه روز يك نيلوفرميكند تعريف شريف صنعتي دانشگاه
اينترنت از استفاده با ميكنند سعي دانشجويان بيشتر كه شده متوجه بود ، دوستانش
"شايعه" را جوانها "بودن منفعل" او.بياورند دست به خود رشته از جديدي اطلاعات
جوونها ، اينكه ولي باشه ، داشته وجود جريانها بعضي از سرخوردگي شايد":ميخواند
"...توهمه يه شدن ، منفعل دانشجوها خصوصا
آرزوها زمين
.سوخته برگهاي و سبز درختان خواب از ميخيزم بر"
خاطرههايم پس از ميغلتم زمين ، نگاه روي بر
زمين و
زمين
ميگيرد آغوش در مرا آرزوهايم زمين
دستانش ، به خيره من
[ترانههاست همه سهحرفي آغاز كه دستاني]
...من
...زمين آغوش در ميشوم متولد من
"...زمين
هيجان با ميخواند ، را شعر اين كه جواني فرهنگسراها ، از يكي شعر شبهاي از يكي در
.ميكند تاكيد "زمين" واژه روي بر
و اسطورهاي روايات و ايدهآلها از سرشار است زميني جوان اين "آرزوهاي زمين"
نهچندان شعر شب اين در.نيايند پديد واقعيتي هيچ در هيچگاه شايد كه داستانهايي
خوانده متفاوتي اشعار ميانشان در و دارند وجود مختلف سنهاي از آدمهايي شلوغ ،
واژه مقابل در شده ، روبهرو حاضرين واكنش با عجيبش اشعار كه يكي.ميشود
(استثنا بدون) جوانان همه ويژگي را "آرمانگرايي" او.دارد جالبي موضع "آرمانگرايي"
نخواهد چنداني معني "جسارت" بدون "آرمانگرايي" كه است معتقد ميان اين در.ميداند
وجود تازه قدمهاي برداشتن و قالبشكني جسارت و شهامت اگر كه ميگويد اوداشت
بعضي بودن "منفعل" بحث امر.كرد نخواهد پيدا خاصي معناي آرمانگرايي باشد ، نداشته
قدمي ميترسن.هستن ترسو اونا":ميگويد و ميداند ادعا همين نشانه را جوانها از
"...آرزوشو هم و دارن ايدهشو هم باش مطمئن پس.بردارن
بين چنداني رابطه ميزند ، حرف "آرزوها زمين" از كه جواني گرجي ، مهدي اما
كه ميداند انتزاعي واژهاي را "آرمانگرايي" اونميبيند "جسارت" و "آرمانگرايي"
شجاعت وجود مستلزم چندان اين و كند پيدا نمود حوزهها از بسياري در ميتواند
فكر خودش با و بيرون مياد خونه از صبح وقتي جوون كه همين".نيست خارقالعادهاي
همين.آرمانگراييه جور يه خودش بزرگه ، بدبختيهاي از پر اينقدر دنيا چرا ميكنه
جور يه خودش ميزنن ، حرف او از نفرت با ميشنون چيزي جنگ درباره وقتي جوونها كه
"...آرمانگراييه
...سيم برروي پرندهاي چون
حسيني كيوان
سيم برروي پرندهاي چون"
همسرايان نيمشب در مستي چون
است بوده آزادي پيكارم خويش ، راه در
قلاب بر كرمي چون
قديمي كتاب يك از شواليهاي چون
زاد مرده كودكي چون
*"...شاخهايش با ابليسي چون
***
رد بالهايت زير از سرعت و عجله با كه آدمهايي به كردن نگاه و نشستن سيم روي
مهم...نميكند فرقي كجا نشستهاي؟ سيم روي حالا تا.است جالبي تصوير ميشوند
همه اگر وگرنهباشي داشته پرواز توانايي كه است اين مهم.است نشستن سيم روي
بيرون خانه از زود صبح وقتي كه باشيد مطمئن كنند ، شك آرزوهايشان در ميخواستند
بعد و باشي داشته جرات بايد اول.بود ننشسته سيمي هيچ روي پرندهاي هيچ ميآمديد ،
تا...بال...بال...بال...بزني بال بعد.كني باز هم از را دستهايت
وگرنه.است حل چيز همه نشستي ، سيم روي كه بعد.بنشيني سيم روي و بروي و كني پرواز
سفيد موهايت و ميآيد وجود به گردنت پشت و پيشاني روي سفتي چروكهايميشوي پير
اگر !پدربزرگ آري.بيافتي كردن تعريف قصه فكر به بايد شد سفيد كه موهايت.ميشوند
الان دنيا حتما كني ، فكر مردم تماشاي و نشستن سيم روي به من مثل ميخواستي هم تو
همه عميق نفس يك با روز هر ميشد كه بود اتوپيايي زمين وقت آنبود ديگري شكل
...فرستاد درون به را عالم خوشبختيهاي
***
شهر ميدان در را فوارهاي هيچكس كه بود روزي.نميدانم آخر روز يا بود اول روز
و ميزدند بوق ماشينها.ميآمد هم باران شايد.شايد بود ، ابري هوا.نميديد
وقت هيچ است بهتر كه فحشهايي.بد خيلي فحشهاي.ميدادند فحش هم به رانندهها
و ميشدند غرق پيدرپي توفانهاي با بادي قايقهاي دريا در.نزنيم حرف دربارهاش
نان پدرش براي كه كوچك دختر يك شب هر و بود تاريك جنگل.نداشت ستاره آسمان شبها
فرياد يكي جايشان و بودند مرده همه گلفروشها.ميشد گم جنگل راه در ميبرد تازه
..تازه نارنجكهاي...قهوهاي نارنجك...پايي نارنجك...دستي نارنجك":ميزد
بلند ، داسهاي با سياهپوش مردان روز هر و "...گلايل سرخ ، بنفش ، نارنجك.
هيچ كه بود دود فقط.بود آمده بند هم باران گمانم به ميخواندند ترسناك آوازهاي
.نميآمد بند وقت
***
هيچ.خواست كمك و كشيد جيغ كسيميكردند سوراخ را سرش مته با گويي.زد فرياد كسي
كرده خيس را شلوارش ترس از پسربچهاي آنسوتر.شد خواهد چه عاقبت كه نميدانست كس
خيابان يك شلوغي در روز آنبود سياه داستانهاي از پر شهر تبليغاتي تابلوهاي.بود
.شود پير تا ميزد پرسه شهر در هم شايد.ميرفت خانه به خسته جواني آتش ، در سوخته
قصه اين شود پير اگر ميكرد فكر اوميگشت نوههايش براي قصههايي دنبال به شايد
.كشيدند فرياد مردم بعد.سوخت آتش در شهري روزي":كرد خواهد تعريف نوههايش براي را
"...شد تمام داستان بعد.ميكردند سوراخ را سرشان مته با انگاري
...بود خون از پر پسر چكمههاي و ميشدند له جوان ، پسر پاي زير مرده پرندههاي
***
جيب در را دستش خستگي با جوان پسر اما پيري ، قصههاي يافتن يا بود خانه راه در
:زد فرياد يكي.ميكرد بازي (جيبش ته) قصههايش كليدهاي با و بود كرده فرو شلوارش
.كثيف و سياه.كرد نگاه آسمان به ايستاد پسر "..مردند هم قديمي افسانههاي"
هيچ آن از شهر مردم كه غريب بهتي.شد مبهوت ناگهان كه برگرداند را نگاهش خواست
كس هيچبودند شده خالي تعجب و بهت از ديگر شهر مردم كه بود سالها.نميدانستند
و برداشت كبوتر يك بال روي از را خونآلودش چكمههاي.دارد حسي چه او كه نميدانست
نگاه بلندش سيمهاي و برق چراغ تيرهاي به.شد اشك از پر چشمانش و كشيد عميق نفس
...بود ننشسته سيم روي پرندهاي هيچكرد
***
لب زير را زمزمهاي مدام صبح از چون.بود قديمي ترانههاي راه در حتما بار اين
احتمالا كه انفجاري.ميبرد يادش از را چيز همه انفجار يك ناگهان اما ميخواند ،
...انسان هزار...بچه...زن...مرد هزاران.بودند مرده نفر هزار آن در
وقتي ميداني.نفر هزار سه هم شايد بودند ، مرده نفر هزار دو شايدبيشتر هم شايد
دست آدم به حسي چه ميميرند ، خاطرهانگيز زمزمه يك وسط انفجار ، يك با نفر هزار سه
مردند نفر هزاران انفجار آن در چون نگو ، هيچ و كن سكوت پس ميداني ، اگر ميدهد؟
...بست را چشمانش و برد بالا لحظهاي تسليم نشانه به را لرزانش دستان پسر
از بعد وقتي كه روياست يك اين...نشده خوانده يا نوشته كتابي هيچ در رويا اين]
تمامي با.است حقيقي روياي يك اين.ميآيد سراغت به ببندي را چشمانت انفجاري
[...باشد نشسته سيم روي كه هست پرندهاي هميشه رويا در...ويژگيهايش
***
نمايش پردهها بر ثانيهاي فيلم 100 يك.بودند نشسته بسيار سيمهاي برروي پرندگان
روياها در تنها كه فيلمي.بود ساخته را آن جوان كارگرداني كه فيلميميشد داده
زاويه چهار و بودند كرده قطع را همديگر كوچك ، كادر يك در سيم دو.ميشود ديده
بعدي ثانيه.پريد و نشست سيمها از يكي روي پرندهاي اول ثانيه.بودند ساخته مختلف
ثانيه.نبود خبري هيچ هم ثانيهاي چند.ميرفتند و ميآمدند...ديگر پرندهاي
.شد تمام رويا !كات.نشست سيم دو تلاقي نقطه برروي پرندهاي صدم
***
صدم ثانيه به و بود گرفته بالا را دستانش هنوز او.كرد باز را چشمانش پسر
خاشاك و خاك.بود نشسته بلند سيم دو تلاقي برروي پرندهاي كه ثانيهاي.ميانديشيد
.كشيد عميق نفس پسر.افتادند زمين بر مردهها و نشست زمين به آرام آرام انفجار
سوت با را قديمي ترانه آرام و كرد فرو شلوارش جيب به و آورد پايين را دستهايش
تنهاترين لحظه آن در او شايد.بود نمانده باقي ديگر كس هيچ شايد..داد ادامه
حيات لحظه آخرين اين شايد.بود رسيده پايان به زمين شايد.بود زمين روي انسان
تمامي با مادر زمين.گويي بود ، انسان حيات لحظه آخرين اين ! آري...بود انسان
و جيب در دستهايي با جواني پسر.بود غرق وهمانگيز سكوتي در سياهش ، ابرهاي
.برميداشت گام لب بر قديمي ترانهاي
***
را بزرگ ضربدر يك و ميشدند رد فاصله با هم روي از آسمان برروي برق ، بلند سيم دو
ميكرد ، نگاه كه پايين از اما داشتند ، فاصله همه از سيم دوبودند ساخته آسمان بر
بزرگ ضربدر زير به پسر.بودند خورده جوش هم به ضربدر تلاقي نقطه در سيم دو گويي
.رسيد
يك باز بود ، زمين روي انسان آخرين او اگر حتي.آورد بيرون جيبش از را دستهايش
همه و گشود هم از را دستهايش اميدهايش و آرزوها تمامي با جوان.بود جوان
...تلاقي نقطه به سيمها ، به.كرد نگاه آسمان به.كرد فراموش را قديمي ترانههاي
...پايين...بالا...پايين...بالا...درآورد حركت به را دستهايش آرام
...ميزد بال و ميزد بالآرام ميزد ، بال او
سيم به را خود او..بالاتر..بالا بالا ، .شد كنده زمين از آرام جوان پسر
نقطه بر او ميكردي نگاه كه سيمها زير از.نشست سيم بر پرندهاي بسان و رساند
!كات.بود نشسته تلاقي
:پينوشت
Bird on a Wire ترانه از بخشي*
(Leonard Cohen) كوئن لئونارد اثر
سامانيراد كيوان قاسمينژاد ، بابك:ترجمه
سو آن سو اين
فضايي همسر پي در
دومين به ازدواج پيشنهاد با جنوبي ، آفريقاي اهل ساله دختر 14 فورستر ، ميكله
مارك.كرد حيرتزده شدت به را خود ميليونر و ساله هموطن 28 فضايي ، توريست
در فضايي كپسول يك وسيله به يكشنبه روز فضا ، به روزه سفري 10 از پس شاتلوورث
.نشست زمين به قزاقستان
در ماندلا نلسون پرسش به پاسخ در است ، پرداخته دلار ميليون سفر 20 اين براي كه او
.است دشوار برايم اكنون آن حدس:گفت زندگياش بعدي ماجراجويي خصوص
آن براي ميتوانم تنها و دارد ما سوي به چالشها راندن براي شگفتآوري شيوه زندگي
.باشم آماده
تاريخ بالون بزرگترين
بالون با صعود جهاني ركورد ژوئيه ماه در تا ميكنند تلاش بريتانيايي پژوهشگر دو
مهندسان با مشورت سرگرم خود ويژه بالون ساخت براي السون و پرسكات.دهند تغيير را
هزار ارتفاع 40 به تاريخ هليومي بالون بزرگترين با تا اميدوارند و هستند روسي
.كنند صعود متري
اينترنتي سانسور عليه تجمع
ماجرا اين در.شد برپا اينترنت دولتي سانسور عليه اعتراض جهت بحرين در كوچكي تجمع
بحرين در اينترنت سرويس ارائهدهنده تنها - دوررسانش شركت مقابل در تجمع با نفر 20
توسط اينترنتي سايتهاي از شماري خصوص در شده وضع ممنوعيتهاي خاتمه خواستار _
.شدند دولت
چاقي علاج بيرژيمي
به رژيمغذايي يك گرفتن پيش در هستند ، وزن اضافه دچار كه افراد از بسياري براي
نام با را نويني شيوه تغذيه كارشناسان.ميرسد نظر به دشوار بسيار رواني لحاظ
كنترل با تا ميكنند سعي افراد راهنمايي با آن طي كه كردهاند ابداع "بيرژيمي"
مورد انرژي مقدار ميان آنها ، در موجود كالري برحسب موادغذايي ميزان و نوع انتخاب
.سازند برقرار تعادل دريافتي كالري ميزان و فرد نياز
...اما ببينيد ، تلويزيون
را كودكان ذهني رشد ميتواند تلويزيون تماشاي كه است آن از حاكي جديد بررسيهاي
برنامههاي از دسته آن تنها كه عقيدهاند اين بر محققان اين وجود با دهد ، افزايش
برخوردار قابليت اين از شوند ، طراحي صحيح برنامهاي طبق و درستي به كه آموزشي
.بود خواهند
ماهواره با بيماري شيوع پيشبيني
بر كه است وظايفي آخرين از زمين سياره مختلف مناطق در بيماريها شيوع پيشبيني
با "زمين پايش" برنامه جريان در ناسا.است شده نهاده ناسا سازمان ماهوارههاي عهده
پيشبيني به جهان مختلف نواحي در گياهان رشد سطح بررسي و ماهوارهاي تصاوير تحليل
.پرداخت خواهد بيماريها شيوع احتمالي مناطق
|