فريبخوردگان
... ميشوند ثبت هميشه براي

فريبخوردگان
زنان ازدواج و همسرگزيني در ناهنجاري
زنان سهم ميرسد نظر به اما نيست موجود ازدواج در فريبكاري درباره خاصي آمار
باشد بيشتر خوردن فريب در
***
ميشود ديده مدرن ماقبل جوامع در شايع ناهنجاري يك بهعنوان ازدواج در فريبكاري
مجوزي پاكسيما
ازدواج در فريبكاري كه چرا ميلرزاند ، را خيليها تن روزها اين همسر انتخاب فكر
زنان شكايت خبر بارها.ميگذارد و گذاشته جا به را خود سوء تاثيرات كه سالهاست
ديگر فريبكاريهاي وقوع از تنها نه اخبار اين اما يافته انتشار فريبخورده
زن.است داده قرار فريبكاران پاي پيش تازهتري راههاي گاه بلكه نكرده پيشگيري
وقت هر كه نيست پيرهن شوهر" ;شنيده بزرگترها زبان از را جمله اين بارها ايراني
اين با ".شود سفيد دندانهايت عين موهايت تا بنشيني پايش بايد.كني عوضش خواستي
براي احتمال اين البته نخورند ، فريب ازدواج و همسرگزيني در زنان كه نيست روزي حال
از اما نيست موجود ازدواج در فريبكاري درباره خاصي آمار.دارد وجود هم مردان
.باشد بيشتر خوردن فريب در زنان سهم ميرسد نظر به عيني شواهد و يافته انتشار اخبار
.ميكند خواستگاري زني از عروق و قلب در تخصص ادعاي با سالهاي مرد 75 ;نخست روايت
شنيدن از پس زن روز يك اما ميرود پيش خوب بعد روز چند و ازدواج خود تا همهچيز
سابقم شوهر واسطه به پيش سال يك" ;كه ميكند ادعا او.ميرود دادسرا به ماجرا همه
من به عروق و قلب متخصص پزشك عنوان به را بهنام سابقم ، شوهر.شدم آشنا بهنام با
هر در بهنام.است طبابت مشغول رجايي شهيد بيمارستان در وي كه شد مدعي و كرد معرفي
و آپارتمانها دادن نشان با و ميآورد هديه را طلا سرويسهاي انواع برايم ديدار
خود شيفته بيشتر روز هر مرا آنها مالكيت ادعاي و فرشته ، و آفريقا خيابان برجهاي
شدم خام كرد ، خواهيم زندگي جا همان كنم ، انتخاب را جا هر ميگفت من به او.ميكرد
از استفاده بر علاوه بهنام فهميدم عقد از بعد كنم ، ازدواج او با كه كردم قبول و
و آپارتمانها آن از كدام هيچ مالك نيست ، هم دكتر خودش ، دادن نشان جوان براي گريم
از ميخواهم حالا بودند ، تقلبي هم اهدايياش طلاي سرويسهاي.است نبوده هم برجها
".شوم جدا او
را ليسانسش بالاخره و كرد پاس را دانشگاهي واحدهاي آخرين پيش سال يك ;دوم روايت
هر به اما.شد مشغول هم جا دو يكي اتفاقا و گشت كار دنبال هم ماهي چند گرفت ،
چيزها خيلي از برايش او شد ، آشنا جواني مهندس با كه اين تا نشد ، كار برايش دليلي
خواهد را ويزاش ديگر وقت چند تا و دارد را اروپا به رفتن قصد كه اين از و زد ، حرف
شده دختر عاشق دل صد نه دل يك كه جوان مهندس اتفاقا.حرفها طور اين از و گرفت
همه.دختر خانه رفت مادرش پدر ، با و گذاشت را خواستگاري مدار و قرار زود خيلي بود
سفر خوب كشور يك به و كرده عقد ديگر ماه چند آنها احتمالا و ميرفت پيش خوب چيز
مهندس پرسيد ، را علتش دخترشد مضطرب جوان مهندس بعد روز دو يكي اما.ميكردند
شدن تمام براي تومان ميليون سه بايد" ;گفت دختر به را حقيقت كه اين تا رفت طفره
مادرش و پدر با دختر ".نبود جور پولش هنوز متاسفانه و ميداد كسي به ويزاها كار
مهندس به صلوات و سلام با و كردند جور را پول بود طور هر و گذاشت ميان در را قضيه
تشكر كلي مادرش پدر ، و دختر از و گرفت را پول شرمندگي كلي با مهندس.دهند تحويل
انگار.برنگشت ديگر و رفت.دهد خبر دختر به را كار نتيجه فردا تا گذاشت قرار.كرد
...بود اجارهاي هم موبايلش بود ، اشتباه هم خانهاش آدرس.زمين توي رفته و شده آب
فريب و دروغ با كه زندگيهايياست همه روايت سوم ، روايت كنيد فرض شما ;سوم روايت
كه بياوريد نظر در را معتادي پسركميشوند خراب فريب و دروغ با يا و شدهاند درست
باد به را دختري اميد و زندگي تا آورده كف به آزمايشي برگه تومان هزار سي بيست ، با
قبل مثل ظاهرا و نشده ثبت آن در ازل از اسمي هيچ انگار كه شناسنامهاي يا.بدهد
معلوم جستوجو كلي از بعد و ميكند ترك را ليلي صاحبش ، روز يك اما است پاك طرف
.ميگذراند روزگار خودش به فرزندانش و همسر كنار دور خيلي نه جايي آقا كه ميشود
ميشود هنوز آيا بپرسيد خوشي از و بخوانيد سادگي و فريب روايت شما را سوم ، روايت
كرد؟ اعتماد كسي به
:ميگويد ازدواج در فريبكاري درباره خانواده ويژه قضايي مجتمع معاون رنجبر زينب
آن نكاح در "تدليس".شود قرارداد طرف فريب موجب كه عملياتي از است عبارت تدليس"
او يا بپوشاند هست ، زوجين از يكي در كه را عيبي يا نقص متقلبانه اعمال با كه است
برخلاف را خود شخصي مثال عنوان به.است آن فاقد كه كنند معرفي كمالي صفات داراي را
يا خاص موقعيت داراي را خود دروغ به يا و ميكند معرفي تحصيلي مدرك داراي واقع
".است آن فاقد كه صورتي در ميداند ويژهاي امتيازهاي
به هم را كلاهبرداري بوي و رنگ و است همراه سوءنيت با گاهي ازدواج در فريبكاري
زمره در و كرد قلمداد تازهاي ناهنجاري را آن ميتوان منظر اين از ميگيرد خود
مجال كمتر فرد بود گسترده و سنتي خانواده كه زماني.داد قرار جديد جرمهاي
خوبي به را يكديگر هم همسايهها كه بزرگ شهرهاي در و امروز اما مييافت فريبكاري
در فريبكاري پديده ميتوان همه اين با.است فراهم بيشتر فريب مجال نميشناسند
.داد قرار بررسي مورد نظر چند از را ازدواج
كلان در زندگي رو همين از و داشته پي در را جمعيت تراكم و مهاجرت شهرها ، گسترش
در آدمها فردي هويت تهران چون شهري در.است يافته را خود خاص خصوصيات شهرها
را امكان اين بعضيها به شده گم هويت همين و شده گم مبهمي گاه و پيچيده مناسبات
يك.بگردند طعمه دنبال و بزنند خود واقعي چهره بر مختلف ماسكهايي تا ميدهد
از بعضي شايد.شده افعي كه خورده مار قدر آن طرف ;ميگويد قديمي ضربالمثل
مدرن ماقبل شهرهاي در را هويتشان آنها باشند قدمي مثل همين مصداقهاي فريبكاران
به دارند دوستش و دارد دوستشان كه كسي به حاضرند بازيابياش براي كه ميبازند چنان
باشند ، خانواده تربيت محصول آنكه از پيش آنها حساب اين با.بگويند دروغ راحتي
ديگر واقعيت يك اما.شخصيتياند اختلالات و اجتماعي نامطلوب تاثيرات از آميزهاي
مورد سوژه تا است طبيعي ;است فريبكاري داشتن خريدار آن و داشت دور نظر از نبايد را
به ميبايست بنابراين نيست سازگار او ترفندهاي نگيرد ، قرار فريبكار برابر در نظر
.نگريست دوسويه پديدهاي عنوان به ناهنجاري اين
گمشده متاع
يك عنوان به اما نمونههاييدارد دنيا جاي همه در چه اگر ازدواج در فريبكاري
و خودش واقعگراست مدرن انسان.ميشود ديده مدرن ماقبل جوامع در شايع ناهنجاري
زندگي اصول از اصلي عنوان به صداقت رو همين از هست كه ميبيند همانطور را جهان
و تجربه روستايي جوامع در اين از پيش صداقت كه چرا مييابد باز را خود هويت مدرن
كه ميبازد رنگ چنان زماني مدرنيته به سنت از گذار در اما بوده انسانها دروني
كمتر مدرن جوامع در كه است ايناست نبوده ميان در آن از نشاني و نام هيچگاه گويي
و پردوام را رابطهاي چنين صداقت فرد ، دو روابط در خصوص به ميشود ديده صداقت عدم
حتي دارد رابطه صداقتش با نوعي به هنجار به جامعه يك در فرد اعتبار.ميكند پرنشاط
هويت زود خيلي كه شدهاند مكانيزمهاييتعبيه نباشد صادق رواني دلايل به فرد اگر
قرار تنبيه مورد را او مدني و قانوني كارهاي و ساز و كرد خواهند آشكار را اصلياش
قول به كه دارد رواج باب اين از تظاهر ;خودمان شهرهاي مثل جايي در اما.داد خواهند
شدن گم از كه است فريبكاري هم تظاهر ديگر روياست چشمشان به عقلشان خيليها
.ميكند خبردارمان گرانبهايي متاع
فرد وقتي.نباشد كار در سوءنيتي است ممكن ازدواج در فريبكاري موارد از بسياري در
ميكند سعي و ميآورد رو فريب به ميبيند ناممكن ميخواهد كه را آنچه به دستيابي
مسائل باب در خصوص به فريب اين.كند معرفي هست چه آن از غير چيزي را خودش تا
كه زماني دوره در" ;ميگويد ساله دانشجوي 28 نيما.ميافتد اتفاق بسيار اقتصادي
چيه موبايلت گوشي داري ، ماشيني چه كجاست ، خانهات چطوره ، ماليات وضع ميبينند اول
.بشوند متوسل فريب به هم عدهاي كه است طبيعي...و داري درآمد چقدر لباست ، مارك و
است انكارناپذير واقعيتي اگرچه طبقاتي شكاف شدن عميقتر و اقتصادي نامتوازن رشد "
انگيزههاي از يكي عنوان به امر همين و نيست پذيرش قابل فرد سوي از گاه اما
وجود اقتصادي توازن كه جامعهاي در بيگمان.مييابد نمود ازدواج در فريبكاري
.آمد خواهد چشم به كمتر فريبكاري چون ناهنجاري باشد داشته
ارزشها جابهجايي
_ انقلابي ارزشهاي ;كرد نمايان جامعه در را تازهاي ارزشهاي ناگهان انقلاب وقوع
با نوعدوستي فداكاري ، ايثار ، و باخت رنگ ثروت انقلاب نخستين سالهاي در.اسلامي
ارزشهاي ترتيب اين بهشد سرمايهداري و سنتي ارزشهاي جايگزين تمامتر هرچه غلظت
سالهاي در آن از پس كند ، دگرگون را سالها آن ارزشي جدال توانست اسلامي _ انقلابي
جان ايثار كه حدي به شدند تثبيت پيش از بيش اسلامي _ انقلابي ارزشهاي مقدس دفاع
هم به را ارزشي معيارهاي همه دوره آن ارزشهاي سنجه عنوان به توانست شهادت يعني
ديگر يكبار سرمايهداري ارزشهاي ;بود ارزشها دگرگوني دهه هفتاد دهه اما.بريزد
اصلي سنجه عنوان به امروزه ثروت كه جايي تا شدند پررنگتر روز به روز و نموده رخ
با فرد نسبت اجتماعي ، موقعيت تحصيلي ، مدرك.ميكشد رخ به را خود اجتماعي ارزشهاي
همين از گرفتهاند قرار مجدد توجه مورد اجتماعي ارزشهاي عنوان به امروز...و قدرت
به تا ميشوند تحريك ندارند ، را موقعيتها اين آوردن دست به توانايي كه افرادي رو
نام تشابه از برخي" ;ميگويد خانواده ويژه قضايي مجتمع معاون.بزنند دست فريبكاري
اقوام از يا وابسته را خود و كرده سوءاستفاده مهم شخصيتهاي برخي با خود فاميل
يا دكتر را خود مدرك جعل با هم ديگر بعضي ميكنند ، معرفي شخصيتها آن يك درجه
با.است جامعه ارزشي شرايط به رسيدن فريبكاران تلاشهاي همه "كردهاند معرفي مهندس
داده قرار توجه مورد را قدرت مدرك ، ثروت ، ارزشهاي جامعه طرف يك از وقتي حساب اين
رواج نميدهند قرار شهروندان اختيار در يكسان به را فرصتها ديگر طرف از و
.بود نخواهد ذهن از دور امري فريبكاري
بسته خط
ادامه را كارش و پدر راه و ميآموختند را پدران شغل پسران سنتي جامعه در زماني
علايق فرد ، امروزي جامعه در كه چرا باشد شكسته ميبايست شغلي دايره اين ميدادند ،
آقاي و دارد پزشك فرزند كشاورز پدر رو همين از و ميگيرد قرار توجه مورد سلايقش و
كه شكست اسلامي انقلاب را مشاغل و حرف بسته خط نخستينبار.معلم مادري و پدر مهندس
بالاي سطوح به را جامعه پايين و متوسط طبقه فرزندان از بسياري ناگهاني طور به
اين همچنان ميبايست حساب اين با.شكست را ثروت _ قدرت بسته دايره و فرستاد حاكميت
حال در ثروت _ قدرت دايره ارزشي جابهجايي با تدريج به اما بماند باز دايره
گرفته ناديده گاهي فرد سلايق و علايق و فرصتها ، تقسيم رو همين از است شكلگيري
در تحول امكان و فقير بعضي و ميآيند دنيا به ثروتمند بعضيها باز حالا.ميشود
خط گرفتن ناديده براي تلاشي فريبكاري حساب اين با.نيست فراهم برايشان چرخه اين
در.ميكند قرباني را ديگر انساني و خودش و كرده طغيان آن عليه فرد كه است بستهاي
قابل راحتي به اقتصادي سوءاستفادههاي ازدواج در فريبكاري موارد از بسياري
ثروت كسب به قادر طبيعي روشهاي به كه حالا دارد سعي تمهيداتي با فرد.مشاهدهاند
ظاهرسازي ، كه است اين.يابد دست (خودش نظر از) مهم اين به غيرطبيعي روشهاي از نيست
برد نخواهد جايي به راهي كه بداند هرچند ميدهد قرار خود روي پيش را فريب و جعل
.ميآزمايد را آن اما
پس خودشان خاص ترفندهاي با تا است مقابل فرد اعتماد جلب معمولا فريبكاران شگرد
است توجه قابل فريبكاران در چه آن.يابند دست آرزوهاشان و اميال به مدتي از
پيگيري با بايد گاه و نيست درمان قابل خود خودي به كه است رواني اختلالات پارهاي
سرنوشت ازدواج در فريبكاري معمولا حال هر به كرد مبادرت آنها درمان به روانپزشكي
روز چند تنها شوهرانشان عادات يا رفتار تغيير از بسياري زنان.ميزند رقم را زن يك
توان زن كه است تصور غيرقابل آنچنان تغييرات اين گاه ميكنند ياد ازدواج از بعد
كه "تدليس" ما مدني قوانين بنابر.ميدهد طلاق دادخواست و نداشته را آن ادامه
را امكان اين مقابل طرف به خود به خود است آن انواع از هم ازدواج در فريبكاري
.كند فسخ را خود نكاح يا قرارداد كه ميدهد
قرباني حق احقاق قانوني راهكارهاي درباره خانواده قضايي مجتمع معاون رنجبر
باشد فريبخورده ازدواج امر در زوجين از هريك كه صورتي در" ميگويد فريبكاري
تدليس يا فريب كه چرا كند فسخ را خود نكاح دادگاه ، به مراجعه با بلافاصله ميتواند
راهكار حساب اين با ".مرد يا باشد زن فريبخورده كه اين از اعم است فسخ حق موجب
حال.فريبكار فرد جريمه احتمالا و است ازدواج فسخ ازدواج در فريبكاري براي قانوني
و اجتماعي) حيثيتي و مالي ;دارد وجه دو حداقل ديگران اعتماد از استفاده سوء كه آن
.دارند بهتر موقعيتي ميشوند حيثيتي آسيب دچار كه آنها به نسبت مالباختگان.(رواني
هيچكس بيگمان اما كنند جبران را مالي خسارت بتوانند قانوني راهكارهاي است ممكن
.برنميگرداند او به را زن يك رفته باد بر زندگي
... ميشوند ثبت هميشه براي
زنان آگاهي
عقد ضمن شرايط و ازدواج ثبت
معمولا ازدواج سند در سبب همين به ندارندو خبر عقد ضمن شرايط از زنان بيشتر
نميشود نوشته چيزي "عقد ضمن شروط" ستون در
طباطبايي فائزه
را ازدواجها بايد آن در كه است دفتري داراي ازدواجها ثبت براي ازدواج محضر هر
سفيد جاي خطخوردگي ، نوع هر از و دارد رسمي جنبه دفتر اين.كند ثبت تاريخ ترتيب به
يا قباله كه دفترچهاي ازدواج هر مورد در.شود خودداري بايد آن در غيره و گذاردن
نيز داماد.ميشود داده عروس به و ميگردد تنظيم و تهيه ميشود ناميده ازدواج سند
.شود داده او به ازدواج سند از رونوشتي كند درخواست ميتواند
:از است عبارت ميگردد ثبت و وارد دفتر در و ميشود نوشته ازدواج سند در آنچه
قسمتي مشخصات اين.(زوج و زوجه ازدواج سند اصطلاح به) داماد و عروس مشخصات نخست
شناسنامه ، شماره نامخانوادگي ، و نام يعني ميشود نوشته دو اين شناسنامه روي از
عقد مجلس در كه نزديك بستگان يا آنها خود از ديگر قسمت و تولد ، تاريخ پدر ، نام
.سكونت محل آدرس و كار و شغل مانند ميشود سوال دارند حضور
.ميشود مطالبه نيز بهداشتي گواهي شناسنامه ، بر علاوه داماد و عروس مشخصات مورد در
دچار را ديگري و نبوده مسري بيماري دچار طرف دو از يكي كه است آن براي گواهي اين
.نسازد
هم به چگونه اول ازدواج شود معلوم بايد ميكند ازدواج دوم بار براي زن گاه هر
ارائه طلاقنامه يا اول شوهر فوت گواهي بايد يعني طلاق با يا شوهر مرگ با است خورده
.شود
در داماد مثلا باشند نداشته حضور عقد مراسم در داماد يا عروس كه مواردي در
سر به ديگري كشور در عروس يا شود حاضر عقد هنگام به نميتواند كه است ماموريتي
در.ميكند امضا او جاي به غايب شخص رسمي وكيل نيست برايش شدن حاضر امكان و ميبرد
.شود آورده سند در هم وكيل مشخصات و داشته دست در رسمي وكالتنامه بايد صورت اين
بر علاوه كند ازدواج غيرايراني مرد با بخواهد ايراني زن يك كه موردي در همچنين
را آن و باشد داشته كشور وزارت از مخصوصي اجازه بايد (غيره و شناسنامه) لازم مدارك
.نمايد ارائه سردفتر به
بيشتر البته.است ازدواج نوع ميشود ذكر ازدواج سند در كه نكتهاي دومين
يا عروس فلاني ميشود گفته كه وقتي يعني است دائمي ميگيرد صورت كه ازدواجهايي
ازدواج او با و كرد انتخاب دائم صورت به را خود همسر كه است آن منظور شد داماد
ازدواج نوع است ممكن است مجاز شيعه فقهاي ديدگاه از موقت ازدواج چون اما.نمود
ستون در روشني به بايد نكته اين ازدواج سند نوشتن هنگام به رو اين ازباشد موقت
.موقت يا است دائمي ازدواج آيا كه شود آورده مخصوص
ميخواهد كه خانم اين از غير ديگري همسر مرد ، آيا كه است آن به مربوط نكته سومين
يك از بيش ميتواند مرد آيا كه امر اين درباره بحث خير؟ يا دارد كند ازدواج او با
.داد خواهيم توضيح آن درباره مختصري گفتار همين آخر در ما و است مفصل باشد داشته زن
اين بگيرد زن يك از بيش باشد داشته حق مرد آنكه فرض بر است مسلم آنچه حال هر به
داراي حاضر حال در آيا كه باشد معلوم روشني به و ازدواج عقد هنگام به بايد موضوع
مردي با يا ميكند ازدواج زنداري مرد با بداند خانم اين تا نه يا است ديگري همسر
.ندارد او از غير همسري كه
مسائل بعدي گفتار در كه است مهريه ميشود آورده ازدواج سند در كه نكتهاي چهارمين
مربوط شوهر و زن به مستقيما كه فوق نكات بر علاوه.داد خواهيم توضيح را آن مهم
مواردي در.ميشود آورده معرف نفر دو و شاهد نفر دو مشخصات ازدواج سند در ميشود
است لازم ازدواج براي او پدر اجازه چون ميكند ازدواج مرتبه اولين براي دختر كه
و داد هم را ازدواج اجازه كه ميدهند توضيح و ميشود ذكر شاهد عنوان به پدر مشخصات
جد شد داده توضيح گذشته در كه همانگونه.داشت اعلام ازدواج اين با را خود موافقت
پدر ، بودن زنده در معمولا اما است پدر رديف در ازدواج اجازه لحاظ از (پدر پدر) پدري
و نباشد زنده پدر كه صورتي در فقط و نميشود نوشته سند در او اجازه و موافقت
پدر و پدر هرگاه ميآورند سند در را او موافقت و اجازه باشد داشته حيات پدربزرگ
سند در آنها مشخصات و نام عقد ، شاهد عنوان به كه نفري دو باشند ، مرده دو هر پدر
نفر دو و شاهد دو مشخصات از غير.نيستند زنده دو اين كه ميدهند شهادت ميگردد ذكر
ترتيب به سند تنظيم از پس.ميشود آورده سند در نيز عقد اجراكنندگان مشخصات معرف ،
تشريفات و ميكنند امضا را ازدواج دفتر و سند معرف دو و شاهد دو و شوهر و زن فوق
.ميرسد پايان به آن ثبت و ازدواج سند
بر علاوه ازدواج دفتر و سند در كه است اين بپردازيم بدان بايد كه مهمي بسيار نكته
اين از منظور "ازدواج عقد ضمن شروط" عنوان تحت دارد وجود هم ستوني شده ياد مطالب
چيست؟ شروط
كرد ذكر ازدواج سند در ميتوان كه شرطهايي
نيز كشورها از تعدادي قوانين دراست حقوقي داراي زن برابر در شوهر اسلامي فقه در
.است برخوردار حقوقي از عنوان اين به و شده محسوب خانواده رئيس شوهر
اين منكر حال هر به ولي دارد خود خانواده و زن برابر در شوهر كه است تكاليفي
محل تعيين مثلا درباره اختياراتي شوهر به قانوني نظر از كه شد نميتوان واقعيت
و است شده داده زن يك از بيش با ازدواج يا زن دادن طلاق خانواده ، زندگي و سكونت
تامين براي.ندارند يكساني و مشابه اختيارات خود روابط در شوهر و زن ترتيب بدين
بر در مقرراتي كشور يك قانون اينكه يا دارد وجود راه دو شوهران برابر در زنان حقوق
مانند بگيرد نظر در شوهر حقوق به نزديك يا مشابه حقوقي زنان براي كه باشد داشته
با ازدواج هنگام به زن خود اينكه يا و بدهد را طلاق حق مرد ، همانند زن ، به آنكه
اختياراتي داراي كه كند شرط او با ازدواج سند در و بگذارد قرار خود آينده شوهر
.باشد مرد اختيار به نزديك
در سبب همين به و بيخبرند دارد وجود راهحلي چنين اينكه از زنان بيشتر عمل در
به خانمي اگر اما.نميشود نوشته چيزي "عقد ضمن شروط" ستون در معمولا ازدواج سند
اسلامي فقهاي و داده اجازه را آن مدني قانون كه راهحل اين از بخواهد ازدواج هنگام
راهحل اين انتخاب در مدني قانون الهامبخش فقه واقع در) ميدانند درست را آن هم
كه شرطي هر آيا كند شرط شوهر با ميتواند را چيزهايي چه كند ، استفاده (است بوده
سند در شرط عنوان به ميتوان را اموري بياورد؟ ازدواج سند در ميتواند بخواهد
ديدگاه از ديگر سوي از و نباشد مخالف ازدواج طبيعت با يكسو از كه آورد ازدواج
در را اموري ميتواند هم شوهر كه نماييم اضافه بايد.نباشد ممنوع قانوني و فقهي
اين به كمتر ميباشد اختياراتي داراي قانون موجب به شوهر چون ولي كند شرط ازدواج
.ميشود متوسل وسيله
و ميبرند سر به همفكري و تفاهم در يكديگر با طرفين ازدواج عقد هنگام به معمولا
يكديگر با نزاع و اختلاف روزگار براي چارهانديشي صدد در كه ميافتد اتفاق كمتر
.باشند
ازدواج اسناد در گفتيم كه همانگونه قانون ، از بياطلاعي سبب به هم و رو ، اين از
به او خانواده يا زن كه مواردي در ولي ميشود ذكر كمتر غيره و شرط نام به چيزهايي
و اختلاف ازدواج ، از پس كه ميشود داده احتمال يا و دارند آشنايي راهحل اين
امور اين مهمترين.ميآورند سند در شرط عنوان به را چيزها برخي آيد پيش گرفتاري
مواردي در طلاق براي شوهر از وكالت گرفتن شده ذكر مثال عنوان به هم قانون در كه
توضيح آنها درباره بعدا كه شوهر ، كارهاي برخي سبب به دو آن زناشويي زندگي كه است
است شوهر گرفتن زن كارها اين جمله از شود شديد نابساماني و اختلاف دچار داد خواهيم
سكونت محل تعيين به راجع نيز اوقات برخي.كرد خواهيم بحث جداگانه آن درباره كه
.ميشوند قائل زن براي اختياري خانواده
مسكن تعيين حق
نميتوان و كنند زندگي يكديگر با بايد طبعا ميكنند ازدواج هم با كه مردي و زن
مواردي در كه است درستبرند سر به يكديگر از جدا دليل بدون شوهر و زن كه كرد تصور
دور يكديگر از مدتي براي شوهر و زن گاه كار ، از ناشي گرفتاريهاي و ماموريت مانند
محل تعيين در.كنند زندگي هم با دو اين كه است آن كلي قاعده و رويه اما ميمانند
گرفتن نظر در و يكديگر موافقت با و كنند توافق هم با دو هر بايد اخلاقا سكونت
است ، مسكن تهيه جمله از و خانواده هزينه تامين عهدهدار كه شوهر ، مالي تواناييهاي
مشكلي دارد وجود تفاهم و توافق كه مواردي در.برگزينند خويش سكونت براي را محلي
در.كرد بايد چه نشود حاصل توافق و كند بروز اختلاف كه هنگامي اما نميآيد پيش
شوهر كه منزلي در بايد زن" است گفته و داده شوهر به را اختيار اصولا قانون اينجا
تامين در شوهر قانون و فقه ديدگاه از چند هر بنابراين "...نمايد سكني ميكند تعيين
را زن حال رعايت بايد زندگي محل و خانه جمله از و مشترك زندگي به مربوط نيازهاي
سكونت شده تعيين محل در بايد زن و است شوهر با زندگي محل و منزل تعيين اما بنمايد
.گزيند
منزل تعيين اختيار كه بگذارد قرار شوهر با ازدواج سند در ميتواند زن همه اين با
ازدواج سند در و باشند گذارده ازدواج هنگام به قراري و شرط چنين گاه هر باشد زن با
او وسيله به شده تعيين منزل از غير محلي در را زن نميتواند شوهر باشد شده ذكر
زن نميتواند شوهر كه مينويسند صورت اين به را شرط اين ازدواج اسناد در.دهد سكني
يك صورت به را اخلاقي اصل يك واقع در و دهد منزل نيست راضي او كه منزلي در را خود
.ميبخشند قانوني قدرت آن به و درآورده قرارداد شرط
|