جاويدان كتابي فلسفي پژوهشهاي
فرهنگي نشريات
آزاديخواه عدالتخواه دولت ;ائتلافي دولت
ملي
فرهنگي اخبار
جاويدان كتابي فلسفي پژوهشهاي
فاطمي فريدون با گفتوگو در
"زندگي صور" همين مطابق ذهنمانهم لذا و ميكنيم زيست مختلف "زندگي صور" در ما
ميكند كار
بوده بيستم قرن در فلسفي برجسته كتاب سه از يكي بسياري ، اعتقاد به فلسفي پژوهشهاي
منتشر را آن هم مركز نشر برگرداندهو فارسي به را كتاب اين فاطمي فريدون.است
.است كتاب مترجم با گفتوگويي ميآيد پي در آنچه.است كرده
محمودي هادي
ميان تمايز.است فلسفي مجالس همه نقل كه سالهاست دوم ، و اول ويتگنشتاين از سخن *
حد چه تا فلسفي پژوهشهاي در متاخر ويتگنشتاين با تراكتاتوس در متقدم ويتگنشتاين
بود؟ قائل دو اين ميان معرفتشناختي گسستي به ميتوان واقعا آيا.است
دوره در "فرهنگي" بعد به او ترجمه حيث از متاخر و متقدم ويتگنشتاين بين كه تفاوتي
بهطور را زبان رساله در ويتگنشتاين درواقع ، .است درستي تمايز ميشويد قايل متاخر
زبان يك آنجا در زبان و ميگيرد نظر در اجتماعي زندگي فرهنگ مجموعه از مجزا و مجرد
را آن واقعي و روزمره طور به كه واقعي زبان با كه است رياضيگونه و فرمال و منطقي
معمولي و واقعي زبان با فلسفي پژوهشهاي در ويتگنشتاين.است متفاوت ميبريم كار به
و اشيا بين رابطهاي زبان ديگر دوم ، حالت اين درآرماني زبان با نه دارد كار سرو
"زندگي صورت" مفهوم.زندگي و واژهها بين است رابطهاي بلكه نيست واژهها و اعيان
زندگي خاص صورت هر يعني.ميشود مطرح جا همين در است او فلسفه مهم مفاهيم از كه
را زباني كه كسي.ميبخشد معنا آن واژههاي به و ميدهد پرورش را خودش خاص زبان
ميفهمد را زبان آن صورتي در و است گرفته ياد را زندگي صورت يك درواقع ميگيرد ياد
و مرجع ترتيب اين به.باشد شده آشنا آن با و آموخته را آن به مربوط زندگي صورت كه
تعيين را واژهها معنايي بار و معنا كه است فرهنگ يعني است ، فرهنگ زبان ، معيار
اين به و قسعليهذا و دارد رياضي فرهنگ كه ميفهمد كسي را رياضي زبان.ميكند
صحت و يقين و اعتبار يعني.ميشود ويتگنشتاين فلسفه وارد فرهنگي نسبيت نوعي ترتيب
.مربوطه "زندگي صورت" به ;ميكنيم زندگي آن در كه فرهنگي به است موكول ما براي امور
از متباين ويتگنشتاين تفكر در متفاوت مرحله دو اين آيا كه است اين من سوال خوب *
بدهيم؟ يكديگر از دو آن مطلق جدايي به حكم نميتوانيم يا يكديگرند
كاملا متاخر دورههاي آثار ديگر در و پژوهشها در ويتگنشتاين رويكرد اينكه با
بايد حال اين با سابقه ، كم و بكر بسيار است ديدگاهي درواقع و است ويژه و متفاوت
.نميشوند جدا هم از عبوري غيرقابل مرز با متاخر و متقدم ويتگنشتاين كه داشت توجه
پژوهندگان اغلب بعدها اما ميشد تلقي حاد و شديد خيلي تفاوت اين اوايل درواقع
دادند نشان درواقع و كردند توجه جلب او انديشه دوره دو در مشترك عناصر به او فلسفه
نطفه ميتوان كه است واحد انديشمند يك فكري تكامل مختلف و متوالي مراحل اين كه
ويتگنشتاين كه است آن حقيقت.يافت و جست اول دوره افكار در را دوم دوره انديشههاي
ديدگاه آن به نسبت و نبود راحت چندان فرگه - راسل فكري نظام چارچوب در آغاز از
اما بود زبان به نسبت تصويري ديدگاه پيرو آنها مانند آنكه با و داشت انتقادي
بين كه كوچكي تفاوتهاي همان و ميداد ارائه را ديدگاه اين از خودش خاص برگردان
به را آنها كه درآمد بزرگي شكاف صورت به دوم مرحله در داشت وجود راسل و او نظرات
در موجود تناقضهاي و تضادها كه شد متوجه دوم مرحله ويتگنشتاينكرد جدا هم از كلي
چاره و نيست رفع و حل قابل چارچوب اين در جزيي اصلاحات با او ، قبلي بينش چارچوب
نكند ، نگاه تصوير صورت به را زبان اصلا بايد كه ديد او.است چارچوب شكستن در فقط
مثل را واقعيت و زبان رابطه ميبرد كار به اول دوره در كه تشبيهي در دليل همين به
به را زبان دوم دوره در اما ميانگاشت تصادف صحنه خود با تصادف صحنه كروكي رابطه
.دارند كاربرد زندگي صورت يك در كه ابزارهايي ميكند ، تشبيه ابزار جعبه
به كتاب اين.دارد بيستم قرن فلسفي آثار ميان در عظيمي جايگاه فلسفي ، پژوهشهاي *
ميآيد؟ كساني چه كار
بستگي بدهد پاسخ فلسفه اهل براي مطرح سوالات به ميتواند حد چه تا پژوهشها اينكه
شده مطرح آنان براي بوده مطرح ويتگنشتاين براي كه سوالاتي آن آيا كه دارد اين به
كسي درد به كتاب اين مطالب ميگويد رساله در او كه هست يادمان درواقعنه يا
صورت به او براي مطالب اين و باشد انديشيده آن در مطرح مسايل به قبلا كه ميخورد
ويتگنشتاين منظور و فهميد نخواهد را مسايل آن صورت اين غير در.باشند درآمده مسئله
ويتگنشتاين فلسفه فهم در دليل همين به.شد نخواهد متوجه را مسايل اين طرح از
بايد خواننده يعني.دارد زيادي اهميت بحث مورد مسايل پيشينه و سابقه با آشنايي
داده جوابهايي چه آنها و بود شده طرح مسايلي چه فرگه ، و راسل مور ، نزد بداند
آن است ممكن.دارد آنان حرفهاي با تفاوتهايي چه ويتگنشتاين ببيند بعد و بودند
.باشد مشغول ديگري مسايل حول فكرمان و باشد نشده مطرح هنوز ما از بعضي براي سوالها
آن به بايد.دارند اهميت هم سوالها خود ندارند ، اهميت پاسخها فقط ما براي پس
پرسشهاي بكند بيشتري پيشرفت فلسفي تفكر قدر هر شود جلب توجهمان سوالها
در كه باشيم سوالهايي حل فكر به فقط نبايد ما.ميشوند مطرح هم پيچيدهتري
پيشرفتهتري و پيچيدهتر و تازهتر سوالهاي كنيم سعي بايد بلكهآمده پيش ذهنمان
.باشيم داشته
كند برقرار ارتباط نميتواند اسلامي فلسفه با اروپايي ذهن كه مسئله اين عمدتا *
آيا كه است اين من سوال حالاست پژوهشگران و انديشمندان از بسياري مناقشه مورد
ارتباط - دارد پيچيده درونمايهاي كه ويتگنشتاين فلسفه با ميتواند ايراني ذهن
بس كاري است برخاسته آن از كه بستري از فلسفي اثر يك كردن جدا معمولا كند؟ برقرار
با الفتي چندان كه ايرانيان ، ما براي كتاب اين شما نظر به.است ناممكن بل و دشوار
.است استفاده قابل اندازه چه تا ندارند ، جديد فلسفههاي
كه دارد اين به بستگي نه يا كند درك را او فلسفه ميتواند ايراني ذهن آيا اينكه
تفاوت يك به قايل من درواقع باشيم ، غيرايراني و ايراني ذهن تفاوت به قايل حد چه تا
به ذهن گرفتن خو و ذهني عادات در تفاوت باشد اگر تفاوتينيستم لحاظ اين از بنيادي
"زندگي صورت" در ما ميگفت بود اگر ويتگنشتاين خود لابداست معين انديشههايي
همان اماميكند كار زندگي صورت همين مطابق هم ذهنمان لذا و ميكنيم زندگي متفاوت
ميتوانيم هم را تازه انديشه شيوه يك بياموزيم ، را تازه زبان يك ميتوانيم كه طور
نبودن يا بودن ايراني اصلي مسئله حال هر به.بگيريم خو آن به ميتوانيم و بياموزيم
همه براي نيست ، ايراني براي فقط است دشوار ويتگنشتاين انديشههاي فهم اگر.نيست
.بوده طور همين
بعد فلسفي مباحث در فراواني نقش كدامشان هر كه است مفاهيمي از سرشار پژوهشها ، *
چيست؟ كتاب اين مفهوم كليديترين.داشتهاند ويتگنشتاين از
مفهوم من عقيده به ميكند عمل كليدي صورت به او فلسفه در كه مفهومي عمدهترين
آن در كه بافتي و زمينه از مستقل و مطلق طور به را چيز هيچ او يعني.است "زمينه"
البته.ميكند پيدا معنا دارد كه زمينهاي با رابطه در چيز همه.نميبيند است مطرح
فلسفه اصلي تفاوتهاي از درواقع و يافته اهميت او متاخر فلسفه در بيشتر مفهوم اين
از مستقل و جدا زبان پديدههاي و مفاهيم اول مرحله در كه است همين او دوم و اول
ميدهد توجه ما به دوم دوره در اما.منزوي و مطلق طور به و ميشوند مطرح خود زمينه
احوالي و اوضاع چه در و موقعيتي چه در و كجا در باشيم داشته درنظر بايد هميشه كه
.نگيريم درنظر موقعيت اين از جدا را چيز هيچ و هستيم
فرهنگي نشريات
نو نگاه در دلدادگي حكايت
در 114 ارديبهشت 1381 شماره 52 ، "نو نگاه" ادبي هنري ، فرهنگي ، اجتماعي ، ماهنامه
مقاله اولين احمدي احمدرضا قلم به "شجريان محمدرضا به احترام اداي" شد ، منتشر صفحه
اثر ديپلماتيك لوموند نشريه سرمقاله "شدن جهاني سهگانه جبهه" است ، ماهنامه اين
مقاله اين در است ، نشريه اين مقاله دومين رستمي جلال ترجمه به رامونه اينياسيو
مورد جبهه سه از را جوامع امروزه شدن جهاني كه است پرداخته مسئله اين به نويسنده ،
.است اقتصادي جبهه دربرميگيرد را بشريت تمامي كه اول ، جبهه است ، داده قرار حمله
با كه است ايدئولوژي جبهه ميرود پيش به سروصدا بدون و آرام خيلي كه دوم جبهه
سوم ، مقالهاست نظامي جبهه جبهه سومين و ميشود هدايت دانشگاهها فعال حمايت
ادبيات 1998 نوبل جايزه برنده و پرتغالي نويسنده ساراماگو ، ژوزه با است مصاحبهاي
.است شده انجام فلسطين در اخيرا كه
"ميانه سدههاي در فارسي منظومههاي و يوناني عاشقانه داستانهاي" بعدي ، مقاله
ويژگي دو داراي اغلب فارسي عاشقانه منظومههاي".ديويس ديك دكتر از است سخنرانياي
داستان سه اما...غمانگيز پايان (عبرتآموز2000 و..اخلاقي جنبه (هستند 1
هم آنها پايان و اخلاقي نه و است عبرتآموز نه..هجري پنجم قرن از عاشقانه
و ورقه رامين ، و ويس:از عبارتاند داستان سه اين.است خوشي و كاميابي با همراه
...عذرا و وامق و گلشاه
اصلي محور جسماني عشق _ ندارند عرفاني حالت اصلا داستان سه اين كه گفتيم پيشتر
گروه ياد به را ما شده ، ترسيم داستان سه اين از كه نمايي...است داستان
داستانهايي يعني هلني ، دوره يوناني داستانهاي گروه.مياندازد ديگر داستانهايي
نوشته يوناني زبان به ولي آسيا در ميلادي چهارم تا اول قرنهاي در بيشترشان كه
".شدهاند
."هنر و زبان در شورش" عنوان با هنرمند سعيد از است بلندي نوشته بعدي ، مقاله
ادبيات" را آن ميتوان كه است پرداخته موضوعي به سيفي اسدالله از "تبعيد در ايران"
ادبيات عرصه در شده ، طرد يا گريخته ، انسان اين از آنچه اگر حال" ;ناميد "تبعيد
...كرد اطلاق تبعيد ادبيات آن به ميتوان ميگيرد قرار چارچوبي در ميشود آفريده
برگردان با فراي نلسن ريچارد از است مقالهاي "ايران شرق در زرتشتيان سرنوشت"."
فرهمندراد.ش از اثري "عربعلي جستوجوي در" عنوان با بعدي نوشته.شكريفومشي محمد
.است پرداخته ايران كمونيست حزب تاريخ از گوشهاي در كندوكاوي به
آيزيا ديدار تحليل و روايت به "صالح ميرزا غلامحسين" قلم به "دلدادگي حكايت"
.ميپردازد نوامبر 1945 در آخماتووا آنا و برلين
.دارد اختصاص (19631902) حكمت ناظم ترك بزرگ شاعر به "شاعر يك جهاني ابعاد"
فرعي عنوان با آذرنگ عبدالحسين از است مقالهاي "فردا و اكنون جهان و مردمان"
اداره و جهان اوضاع در بازنگري و بازانديشي به فراخواني تاملبرانگيز ، گزارش"
است پرداخته "مردمان ما ، " كتاب تحليلي بررسي به مقاله اين در آذرنگ"بشري جوامع
سران هزاره اجلاس در متحد ، ملل سازمان دبيركل عنان ، كوفي كه است گزارشي متن كه
حل كه ميكند خاطرنشان عنان چگونه كه است كرده ذكر آذرنگ.است كرده ارائه كشورها
ساخته بهتنهايي كشوري هيچ عهده از مواجهيم ، آن با امروزه كه هايي چالش از بسياري
هم بينالمللي سطح در و كنيم حكومت بهتر ملي سطح در كه بگيريم ياد بايد ما و نيست
و دارد كارآمد دولتهاي به نياز كار اين ديگر طرف از.برانيم حكم بهتر "هم با"
انديشه و شخصيت درباره بحثي".كرد تقويت مورد دو هر در بايد را دولتها اين توان
.باب همين در آشوري داريوش و نيكفر دكتر بين است مكاتباتي "هايدگر
حتما راستي است ، كرده ملايمتر را مجله جدي صفحات فضاي هم معطريان رضا هاي عكس
.ببينيد را رجايي عليرضا معصوم عكس
آزاديخواه عدالتخواه دولت ;ائتلافي دولت
ملي
و سياسي توسعه طرفدار متوسط طبقه اقتصادي توسعه خواستار همواره بالا طبقه نيروهاي
هستند اجتماعي عدالت توسعه خواهان پايين طبقه
ملي توسعه و مدني جامعه سياسي ، جامعه:كتاب حيدرينام يعقوب
احمدي امير هوشنگ دكتر از
نگار و نقش انتشارات:ناشر
در موثر نيروهاي ;مانند مباحثي به نو نگاهي با سليس متني و روان نثري با كتاب اين
روابط و مدني جامعه توسعه ، فرايند در مدني جامعه و دولت نقش ايران ، اصلاحات جنبش
پرداخته امروز ايران در مدني جامعه درباب مطالبي و اقتصادي و سياسي جامعه با آن
نويسنده كه است "ائتلافي دولت" يك طرح كتاب ، اين توجه قابل موضوعات از يكي.است
نيروهاي عملي اتحاد و مختلف تنشهاي از جلوگيري براي راهي را دولت اين به رسيدن
اقتصادي ، مختلف جنبههاي از خارجي سياست توسعه به شدن نزديك و كشور جريانات در موثر
.ميداند غيره و فرهنگي
با بعدي تك كشوري خرداد دوم از پيش تا ايران آن ، همصداي تحليلگران و غرب نظر از
وجود مدني جامعه نام به چيزي آن در كه كشوري يعني ;بود غيرعادي و اسلامي دولتي
و داخلي حوزه در غيردموكراتيك رفتارهاي با اسلامي دولتي صحنه ، بازيگر تنها و نداشت
از و كرد تغيير نظريهپردازان اين ديدگاه خرداد دوم جنبش ظهور با بعدها.بود خارجي
و تندرو و محافظهكار گروههاي به را ايران اصلاحات در موثر نيروهاي پس آن
.كردند تقسيم اصلاحطلب و ميانهرو
بخش تنها بحثها اين كه ميگويد ديدگاه و تقسيمبندي اين دانستن ناقص ضمن نويسنده
اين.است گرفته ناديده را ديگر موثر نيروهاي از خيلي و برميگيرد در را كشور مذهبي
چارچوب از كه داريم ايران اجتماعي نيروهاي از تحليلي به نياز ما كه است حالي در
در را خود عقيده او.برگيرد در را كشور از گستردهتري بخش و رود فراتر دولت و مذهب
با اجتماعي بارز نيروي سه ايران معاصر تاريخ در كه ميكند بيان گونه اين خصوص اين
تعيينكنندهاي نقش اجتماعي مبارزات در مشخص خواستهاي ولي متفاوت ايدئولوژيهاي
;ميكند تقسيمبندي زير موارد به را آنها كه داشتهاند
.گرفتهاند ثروت از را خود قدرت كه اقتصادي منافع و نيازها با بالا طبقه و دولت (1
و انديشه از را قدرتش طبقه اين كه ;سياسي توسعه منافع و نيازها با متوسط طبقه (2
كه اجتماعي عدالت منافع و نيازها با پايين طبقه (ميآورد30 دست به قلم و استدلال
.دارد خود بازوي نيروي و كار و تعداد در كثرت از را قدرت نيز اين
"امپرياليسم" اسم به ديگر نيرويي اصلاحات ، در موثر نيروي و طبقه سه اين از جداي
كشور مختلف جريانات و ايران در نيرو اين نفوذ راه كه ميكند معرفي خارجي نيروي يا
تحليل به مسئله اين بيشتر تشريح براي.است بوده دولت در نفوذ اعمال طريق از
مقاله اين حوصله در بيشتر توضيح كه است پرداخته ايران در دولت شكل و خاستگاه
.نميگنجد
از يكي گاهي هراز كه است آمده تاكنون ، گذشته سال وقايع 150 از گذرا تحليلي ضمن
با را پايين طبقه مردمپسند ، شعارهاي طرح با - متوسط و بالا طبقات-نيروها اين
حفظ در طبقه هر محدود نگرش همواره ولي ميگرفتند دست در را قدرت و كرده همراه خود
تنش ، رشد باعث پايين طبقات اجتماعي عدالت خواست به توجه عدم و خود طبقاتي منافع
.است شده قدرت جابهجايي نهايتا و قدرت حفظ پايههاي شدن سست
بالا طبقه نيروهاي ; اينكه آن و است شده اشاره تاريخي واقعيت يك به كتاب اين در
خواهان پايين طبقه و سياسي توسعه طرفدار متوسط طبقه اقتصادي ، توسعه خواستار همواره
- طبقه دو اين از يكي هرگاه كه شده باعث خواستها اين.هستند اجتماعي عدالت توسعه
اندك اندك و گرفته ناديده را ديگر طبقات خواستهاي برسند قدرت به - متوسط و پايين
شده باعث ديدگاه ضعف و انحصارطلبي نوع اين.گردد قدرت آن حذف باعث مخالفتها موج
;شود ديده اصلاحات در موثر نيروهاي درخواستهاي متضادي تقاضاي واحد ، زمان در كه
تشخيص مجمع است ، سياسي توسعه خواستار مجريه قوه كه حالي در معاصر روزگار در مثلا
اين حل براي نويسنده اينجا در.ميدهد سر را اقتصادي توسعه به نياز نداي مصلحت
مطرح "ائتلافي دولت" عنوان به نظريهاي متضاد موضعگيريهاي و خواستها گونه
در درگير اجتماعي طبقات همه منافع و نيازها شناختن رسميت به سايه در كه ميكند
.آنهاست توامان توسعه جهت در حركت ،
است كرده معرفي نيز را مختلفي راهكارهاي پيشنهادي دولت اين به رسيدن براي نويسنده
توسعه يعني توسعه مورد سه هر براي عملي و ذهني شرايط آوردن فراهم ; جمله از
را خود نبايد نيرويي هيچ كه است كرده اضافه وي.اجتماعي عدالت و سياسي اقتصادي ،
و ميشود رهنمون ديگري حركت قبول به را ما تفكر اين پذيرشبداند ديگر نيروهاي قيم
.است منافع اين چارچوب در سياسي احزاب تشكيل آن
طبقاتي نيروي سه خواستهاي مطرحكننده تا ميداند لازم را حزب سه وجود راه اين در
است ، شده معرفي كار اين در توفيق الزامات از نيز سياسي انتقام حذف.باشد ما جامعه
به توازن اين كه باشد برخوردار قوا توازن يك از ائتلافي دولت اين كه است لازم
استفاده با نسبي طور به است لازم نيرو هر كه معناست اين به بلكه نيست تساوي معناي
توسعه كه ائتلافي دولت اين.باشد داشته حضور جامعه پيشبرد در خود توانمنديهاي از
را اجتماعي عدالت و متوسط طبقه براي را سياسي توسعه نو ، بورژوازي براي را اقتصادي
.است "ملي آزاديخواه عدالتگستر دولت" يك آورد خواهد ارمغان به پايين طبقه براي
گام فرهنگي و سياسي اقتصادي ، پيوندهاي جهت در خارجي سياست در نهتنها دولت اين
چه هر كردن دموكراتيك و ملي منافع افزايش چارچوب در را پيوندها اين بلكه برميدارد
.ميدهد سازمان كشور اجتماعي طبقه سه نيروهاي روابط بيشتر
به كه است ، كتاب اين مطالب از ديگر يكي نيز سياسي جامعه و مدني جامعه رابطه بررسي
ميپردازد مدني جامعه پوياي ماهيت به كتاب از بخش اين.است شده تنظيم مصاحبه صورت
طريق اين از تا ميسازد مطرح جغرافيايي و تاريخي ابعاد در را آن مفهوم تحول روند و
اين.كند كمك سياسي جامعه با مدني جامعه نظري و عملي مرزهاي و تفاوتها تشخيص به
نوسان با كشور اجتماعي و اقتصادي سياسي ، شديد افتوخيزهاي بين مستقيمي رابطه مبحث
نهادهاي رشد طبيعي جريان زدن هم به در را دولت نقش و ميبيند اجتماعي نهادهاي رشد
.ميداند مهم كشور در آنها شدن گسترده و مدني
تنش ديدگاه از كشور سياسي و اجتماعي تحولات به تاريخي نگرشي كتاب اين ديگر مبحث
ناپايدار و مكرر موجهاي آورنده وجود به علت نگرش ايناست كشور مختلف طبقات بين
جامعه پايين و متوسط بالا ، طبقات بين طبقاتي كشمكشهاي را ، تجددخواهي و اصلاحطلبي
طرف يك از آنها مختلف خواستهاي جمله از عللي به نيز طبقات اين كشمكشهايميداند
.است شده تقسيم طبقات ديگر خواست به حاكم طبقه بيتوجهي و
آن طي كه است كتاب اين مباحث از نيز امروز ايران در مدني جامعه تحولات بررسي
جهان و اسلام و ايران دولت ، و دين رابطه مورد در جامعه در جاري و غالب گفتمانهاي
و نهادها رشد گفتار ، اين.ميدهد قرار ارزيابي مورد را مدني جامعه و دولت رابطه و
ارزشهاي نظام تحول و قدرت ساختاري تغييرات با پيوند در را جامعه در مدني جنبشهاي
.ميسازد مطرح را مدني جامعه در سرنوشتساز روندهاي و ميبيند اجتماعي
فرهنگي اخبار
درگذشت عليآبادي يوسف
يوسف دكتر استاد ايراني ، علم فيلسوف شديم ، مطلع فراوان ، تاسف و اندوه با
عليآبادي ، صمدي يوسف دكتردرگذشت آمريكا در ارديبهشت 81 ، شب 23 دوشنبه عليآبادي
تحقيق و كاوش بودكه ايراني فيلسوفان معدود از و تحليلي فلسفه بلندپايه آگاهان از
بيمارياش درمان منظور به او.ميكرد دنبال آن بينالمللي استاندارد در را فلسفي
سهشنبه شب و نيانجاميد مقصود به سفر اين متاسفانه كه بود كرده عزيمت آمريكا به
(LSE) لندن اقتصاد مدرسه فارغالتحصيل عليآبادي ، يوسف دكتر.گفت وداع را فاني دار
شمار به فيزيك فلسفه حوزه در ايراني برجسته محققان معدود از و علم فلسفه رشته در
.ميآمد
به كپرنيك از نجومي نظريههاي بودن حقيقت به مقرون مسئله در ايشان دكتري رساله
.بود درآمده تحرير رشته به "واتكينز جان" مشهور ، فيلسوف نظارت تحت بعد ،
در ما روزگار در ترديد بدون كه بود ، آمده جمع صفاتي عليآبادي ، دكتر شخصيت در
.ميآيند گرد كسي كمتر
از ناشي يكسو از امر اين بود ، پژوهشاش مورد حوزههاي به او علمي احاطه اول جنبه
در كه افرادي نيستند كم.او اول دست دانش حاصل ديگر سوي از و بود او مطالعات
كتابهاي مطالعه شاگردانشان به هم هنوز اما كردهاند تحصيل دنيا معتبر دانشگاههاي
تراز فيلسوفان با خود نهتنها عليآبادي دكتر.ميكنند پيشنهاد را سوم و دوم دست
بلكه ميكرد دنبال پويا و زنده شكلي به را فلسفي مسائل و بود ارتباط در دنيا اول
آن سرچشمههاي از را فلسفي انديشههاي كه ميداد تعليم خويش شاگردان به همواره
.برگيرند
مسائلي حتي بود صداقتاش و دقت بود ، آشكار بارزي بهنحو شخصيتاش در كه دومي جنبه
تا علمي دقت اين.نميگرفت سرسري هرگز مينمود ، پيشپاافتاده بسيار نظر به كه را
پاياننامه او با كه كساني بود ، خويش منتقد اولين و جديترين خود او كه بود آنجا
خواهند خاطر به مسائل ريزترين در را او فوقالعاده دقت همواره گذراندهاند ، تحصيلي
كه ميكرد راهنمايي را رساله آن چونان ميپذيرفت ، را رسالهاي هدايت او اگر داشت ،
كارهايش در او دقت.ميدهند انجام را كار اين دانشگاهها معتبرترين در بهترينها
مانع كه بود فوقالعاده وسواس و دقت همين.بود فرگه چون بزرگي فيلسوفان دقت يادآور
تعداد حيث از او آثار هرچند بماند ، باقي او از متوسط يا ضعيف اثري تا ميشد
.دارند قرار استاندارد بالاترين در كيفيت حيث از بيترديد اما انگشتشمارند ،
صميمانه و گرم احساسات نكرد ، اشارهاي آن به نميتوان كه او شخصيت از ديگري جنبه
صميميت ، كنار در علمياش شخصيت صلابت و دقت جامعيت ، .بود روزمرهاش برخوردهاي در او
او بهخوي هركس ، كه ميساخت او از جذابي شخصيت چنان رفتارش ، بودن خودماني و سادگي
.بود او دوباره ديدار شيفته مييافت ، آشنايي
عقلانيت نه و ميپرداخت فلسفه به تفنن سر از نه كه بود فيلسوفي عليآبادي ، يوسف
و صداقت نمونه بهترين آشنايانش ، تمام براي او ميكرد ، قرباني چيزي پاي در را فلسفي
فرا دقت بودند ، آشنا عزيز ، فيلسوف آن با نزديك از كه آنان.بود صميميت و دقت
.كرد نخواهند فراموش هرگز را انسانياش گرم احساسات و انسانياش
|