سياه دايره در زنان
راه آخرين
سياه دايره در زنان
مخدر مواد و دخانيات مصرف به دختران و زنان گرايش علل
است مهم بسيار معتاد دختران و زنان در روانشناختي مسائل
مراتب به زنان در گناه و ناتواني احساس نااميدي ، اضطراب ، افسردگي ، ميزان زيرا
است مردان از بيشتر
***
مردان و زنان اعتياد علل ميتوان جنسيتي تفاوتهاي گرفتن نظر در با
كرد تفكيك هم از را مخدر مواد به
مجوزي پاكسيما
.شد خجالتزده و گرفت سرفهاش.زد پك دوستانهاي جمع در را سيگار بار اولين
را او كه بود دوم پك همان.بزند ديگري پك تا كردند تشويق را او خنده با دوستانش
.ميخواند گرافيك و است دبيرستاني.ميكشم پاكت دو هفتهاي ميگويد.كرد سيگاري
چرا كه سوالم پاسخ در.ندارد خبر اصلا پدر اما ميكشد سيگار كه ميداند مادرش
چون شايد.باشد داشته دليل نبايد كاري هر براي كه آدم":ميگويد ميكشي؟ سيگار
خيلي كه دوستهايم پيش من.ميخوري آب چرا بپرسي كه ميمونه اين مثل.ميآيد خوشم
"!عجيبه؟ خيلي اين نظرتان به ميزنند ، بار حشيش آنها خوبه ، اوضاعم
و تهران مختلف مناطق پاركهاي در گشتي با دارد نيز ديگري روي اما حكايت اين
آمار.ميشود نيز تلختر ما حكايت كه ديد ميتوان مدارس در ويژه به آماري دادههاي
شده دستگير زنان هست ، هرچه ما اطلاعات.نيست دست در معتاد دختران و زنان از دقيقي
خصوص به زنان ، در اعتياد ديد ميتوان ولي هستند بازپروري مراكز و زندانها در و
تصور اول دروازه عنوان به را سيگار اگر.است افزايش حال در جوان و نوجوان دختران
سيري آن به زنان اعتياد كه برد نام را حشيش از استفاده بعد مرحله در ميتوان كنيم
.است داشته صعودي
زنان تعداد هم باز غيررسمي آمده دست به آمارهاي كه كرد فراموش نبايد حال هر در
اعتياد رشد ما كه نميشود آن از مانع اين اماميدهد نشان كمتر مردان از را معتاد
.بگيريم ناديده را مدارس در
و راديو از اعم جمعي رسانههاي در مخدر مواد و اعتياد خصوص در بحث روزها اين
و بررسي آيا ولي ميشود شنيده و ديده بسيار جامعه بطن و مطبوعات تا تلويزيون
گرفته؟ صورت مواد اين به زنان خصوص به و جوانان گرايش علل چرايي روي بر مطالعاتي
چقدر داشتهايم؟ اعتياد زمينه در فرهنگسازي ميزان چه تا كه پرسيديم حال به تا آيا
...و دانشگاهها دبيرستانها ، مدارس ، آموزشي ، مراكز به را معضل و مشكل اين
اين دارد؟ وجود ما آموزشي مراكز در خصوص اين در درسي يا و آگاهي آياكشانيدهايم
در اعتياد از جلوگيري براي معتقدند آسيبشناسان كه ميشود طرح شرايطي در سوالات
از قبل سال الي 7 بايد 6 حدودا پيشگيري اين و است حل راه بهترين پيشگيري جوانان ،
آموزش است سال اعتياد 17 شروع سن اگر مثلا.باشد مخدر مواد شروع سن ميانگين
.شود آغاز سالگي سنين 10 از بايد پيشگيري
مخدر مواد و دخانيات سوي به دختران و زنان گرايش بررسي براي سخنها اين تمامي با
اول دسته ;برد نام اصلي دسته دو از ميتوان آن درمان و جلوگيري نهايتا و
.درمان و پيشگيري بعد مرحله در و گرايش زمينههاي
:گرايش زمينههاي (الف
سوي به را دختران و زنان ميتوانند كه دارند وجود دسته گرايش 6 زمينههاي خصوص در
.دهند سوق مخدر مواد نهايتا و دخانيات مصرف
به رو روند علل از يكي جامعه سنتي ساختارهاي و فرهنگي سيستم در تغيير:اجتماعي.1
محدود منزل محوطه در گذشته مثل ديگر دخترها.است دختران و زنان اعتياد افزايش
علل بيروني ارتباط همين شايد و است افزايش به رو آنها بيروني ارتباط و نيستند
ديگر سوي از.داد تعميم ميتوان نيز زنان مورد در را مردان در اعتياد آسيبشناسانه
است ، عميقتر ريشهيابي و بررسي قابل لحاظ اين از جوان و نوجوان دختران اعتياد
سيگار زني كه جامعهاي در.بود خواهيم شاهد جامعه در را بيشتري سوء اثرات زيرا
كه ديد سالهاي دختر 15 براي ميتوان را عاقبتي چه نيست ، آن بر مثبتي نگاه بكشد
از بدتر بسيار جامعه در زنان اعتياد كه معتقدند كارشناسان ميكند؟ تزريق هروئين
.شود عميقتري نگاه آن به نسبت بايد و است مردان
ديگر جامعه عرف لحاظ از خود اجتماعي معتبر جايگاه ترك از غير معتاد دختران و زنان
سوي از بار اولين طرد اين معمولا.ميشوند طرد نوعي به و نيستند قبول مورد
را عمر سازندگي دوره و باشد جوان دختر يا زن اين اگر حال.ميگيرد شكل خانواده
ميشود روبهرو خطرناكتري و جديدتر مشكلات با خانواده ترك از پس بسا چه بگذارند ،
".فراري دختر":ميكشد يدك خود با را نام يك تنها و
كسب خصوص در دارد كه كمي سن به توجه با فرد اين خانواده ، طرد از پس:اقتصادي.2
جسمي نظر از كه مخدري مواد تامين آن بر علاوه و خود روزمره زندگي گذراندن و درآمد
دوران معتاد فرد اگر.ميپيمايد را زيادي خطاي راههاي دارد وابستگي آن به روحي و
حالات با مبارزه براي بگذراند مخدر مواد از استفاده به نسبت را خود شديد اعتياد
تقليل او در نفس عزت و خود به احترام حس كرده ايجاد او در اعتياد كه رواني و جسمي
از بزهكاريهايي به مواد كسب براي يعني زد ، خواهد دست عملي هر به نتيجه در و يافته
عامل ميشود اعتياد ترتيب اين به.ميدهد تن خلاف كارهاي يا و فحشا سرقت ، قبيل
.مردان حتي و زنان بزهكاري پديده در موثر
موجبات مخدر ماده و است كم مواد مصرف باشد ، معتاد فرد اعتياد اوليه زمان اگر حال
در معتاد فرد شود ، سپري بيشتر زمان قدر هر ولي نميآورد وجود به را اوليه تخدير
همين و ميكند قبلي ضعيفتر مواد جايگزين را قويتري مواد تدريجي ، افزايش معرض
.شود سبب معتادين در را مواد چندين به اعتياد علت ميتواند مسئله
و الكل هروئين ، ترياك ، قرص ، ) است مخدر ماده چند به معتاد و مجرد ساله ، فاطمه 16
شنيده قبلابروم چيزها اين طرف نميخواستم بودم ، مهماني يك در":ميگويد (حشيش
است دفعه يك همين ميكردم فكر.كنم تجربه ميخواست دلم ولي است خط آخر اعتياد بودم
.شدم خسته خودم وضعيت از.كنم ترك آمدم حالا.رسيدم اينجا به و شد تكرار ولي
"چي؟ يعني خستگي ميدوني
وضعيت علت به دختران و زنان كه كرد تاكيد نكته اين بر ميتوان اقتصادي بعد از
اعتياد به ابتلا در همسرانشان به بيشتر اقتصادي وابستگي لحاظ به و مالي
اغلب آنها اعتياد كه آنجايي از متاهل معتاد زنان كه شده ديده زيرا.آسيبپذيرترند
لذا ندارند زنانشان ترك به زيادي تمايل شوهرانشان و است گرفته صورت شوهرانشان توسط
.روند پيش خود همسر همراه اعتياد سوي به تا واداشته را آنها استقلال از ترس
به شوهرم بار اولين":ميگويد و ميكند مصرف هروئين او.است مطلقه و ساله عسل 22
.است معتاد فهميدم بعدا.كردم ازدواج و شدم عاشقش كه بودم ساله كن200 مصرف گفت من
".نميكنند قبولم نيز خانوادهام.شدم جدا هم من و است زندان در الان
جامعه افراد تمامي گريبانگير ميتواند مخدر مواد به اعتياد:زنان خاص مسائل.3
جنسيتي تفاوتهاي گرفتن نظر در با اما.شود مختلف سنين در (مرد و زن از اعم)
به خصوص به.كرد تفكيك هم از را مخدر مواد به زنان و مردان اعتياد علل ميتوان
علل بررسي يكديگر ، با آنها متفاوت نيازهاي و زنان و مردان فيزيكي تفاوتهاي لحاظ
اما.شود برنامهريزي تفاوتها اينگونه به توجه با بايد نيز آن درمان يا و اعتياد
و دارد اشاره ديگري نكات به (NIDA) آمريكا مخدر مواد علمي موسسه اخير تحقيقات
داشتن آمده ، عمل به تحقيقات اين درميكند مطرح را زنان و مردان اعتياد علل تفاوت
به آنها آوردن روي زمينهساز عامل ميتواند زنان ، در فيزيكي و جنسي تعدي سابقه
و ضرب مورد كه دختراني و زنان ميان در مواد به اعتياد شيوع و شود محسوب مخدر مواد
ميدهد نشان گزارشها.است ديگر زنان از بيشتر برابر گرفتهاند 4 قرار فيزيكي شتم
به معتاد والدين داراي معتاد ، مردان با مقايسه در معتاد زنان از بيشتري درصد كه
.بودهاند الكل يا و مخدر مواد
جوان و نوجوان دختران اعتياد علت مهمترين ميتوان موارد اين از غير:كاوشگري _4
تصور نيز ديگر گروهي.است جواني سنين همان به مختص كه دانست آنان كاوشگري روحيه را
يا و عاطفي رواني ، شخصي ، مختلف مشكلات و اضطرابها كاهش يا فرار براي ميكنند
را آن مخدر مواد مصرف با ميتوانند رواني استرسهاي و فشارها همچنين و اجتماعي
مخدر مواد از استفاده به گرايش در همسالان گروه فشار اينها بر علاوه.دهند كاهش
استفاده جوان دختران خصوص به و زنان مورد در كه معتقدند كارشناسان.است زياد بسيار
با مبارزه توجه ، جلب براي است وسيلهاي بيشتر مخدر مواد يا و سيگار الكل ، از
.خجالت و كمرويي
مثال بهطور.گرفت ناديده نبايد را اجتماعي و محيطي عوامل البته:محيطي عوامل.5
خاطر رضايت جلب براي و شود وارد خاصي گروه يك در بتواند اينكه براي نوجوان ، دختري
اين در.ميكند پيدا گرايش مواد اين به افسردگي حالت موقت فراموشي براي يا و آنها
ميكرده پيروي الگوهايي چه از كه ميشود مطرح نيز فرد محيطي و خانوادگي شرايط بين
نه؟ يا داشته تاثير مخدر مواد به او گرايش آيا و
نوجوان يا و جوان نظر در را مخدر مواد و اعتياد قبح معتاد ، والدين كه اينجاست در
آموزش اينجا در كه ميكند پيدا گرايش مواد اين سوي به راحتتر و است داده دست از
به با فرد و كند ايفا را پيشگيري نقش ميتواند نوجوانان و كودكان به مدرسه طريق از
.گزيند دوري مقوله اين از آن ، سوء اثرات يادآوردن
مصرف به دختران گرايش گزينههاي از ديگر يكي:بيبندوبار يا سختگير خانواده.6
خانه ، از خارج در مدت طولاني و بيجهت وقت صرف.ميشود مرتبط خانواده به مخدر مواد
اقسام و انواع و بدني تنبيههاي همراه به شديد كنترلهاي و سختگيريها يا و
آغاز براي راهي ميتواند ميبرد ، سوال زير را جوان شخصيت و غرور كه انتقادهايي
آن در كه اطمينانبخش و مقتدر خانوادههاي معمولا ميان اين در.باشد اعتياد
مخدر مواد از استفاده به گرايش ميبخشند استقلال خود فرزندان به تدريج به والدين
منظور كه آزاديدهنده ، خيلي يا و محدودكننده مستبد ، خانوادههاي تا است كمتر بسيار
.است آگاهي بدون آزادي همان
:درمان و پيشگيري (ب
درمان دارد ، تفاوتهايي مردان با مخدر مواد به زنان اعتياد علل كه همانگونه
از بيشتر زنان راه سر بر موجود مشكلات كه چرا.است متفاوت مردان با نيز اعتياد
طور به درماني برنامههاي تكميل و ورود خصوص در شده انجام مطالعات.است مردان
.است ما جامعه فرهنگ به مربوط آن علت شايد.است مردان از كمتر زنان در معنادار ،
زنان مورد در و نيفتاده جا جامعه در زن بزهكاران و معتادان معرفي فرهنگ هنوز زيرا
.است مواجه بيشتري حساسيت با
افسردگي ، ميزان زيرا.است مهم بسيار نيز معتاد زنان و دختران در روانشناختي مسائل
.است مردان از بيشتر مراتب به زنان در گناه و ناتواني احساس نااميدي ، اضطراب ،
مواد و اعتياد با قانوني برخورد تنها كه گفت بتوان شايد:قانوني برخوردهاي.1
كه كسي حال.است مخدر مواد چرخه درگير خود روزها اين كه زنداني.است "زندان" مخدر
روز تا محيط آن مقابل در ميتواند آيا ميشود ، زندان روانه كوچك حتي جرمي خاطر به
سنگينتر خلافهاي و حرفهايتر افراد جديدتر ، شيوههاي با يا آورد ، دوام آزادي
با ميبرند رنج نيز فرزندان دوري از كه زنداني زنان ديگر سوي از.ميشود آشنا
حلشان راه آخرين مخدر مواد بسا چه و ميكنند نرم پنجه و دست بيشتري روحي فشارهاي
بر ميتوان اميدي چه فرزندانش از حتي كرد اميد قطع چيز همه از فرد كه زماني و باشد
كه است قانوني برخوردهاي همين نشان زندان به دوباره بازگشت داشت؟ آن ترك و اصلاح
.ميدهد تحويل جامعه به انتقامجو شايد و منفي فردي را او
به پيشگيري":كه معتقدند آنان ;ميكند پيدا ارزش كارشناسان سخن كه اينجاست در
".است معتادان درمان از كمهزينهتر و آسانتر مراتب
خود خانوادگي و فردي مشكلات به نسبت بيشتري شناخت افراد اگر:حمايتي نهادهاي.2
تربيتي ، مشاوران قبيل از ذيصلاح افراد با مشكلات بروز زمان در و كنند پيدا
به گرايش انگيزههاي و علل علل ، دفع رواندرمانگرها ، و روانپزشكان روانشناسان ،
.است اعتمادتر قابل بسيار كنند كشف را اعتياد
را خود شبكههاي قاچاق ، مافياي سيستمهاي كه جايي دهد ، رخ بايد چگونه پيشگيري اما
و آموزش كه اينجاست سوال.برده دانشگاهها و مدارس قبيل از آموزشي مراكز داخل به
اين شفاف طرح با آيا است؟ انديشيده خصوص اين در را آموزشي برنامههاي چه پرورش
خفا و پردهپوشي در همچنان يا و ميبينند آموزش راحتتر نوجوانان و جوانان مسئله
كرد؟ پنهان را مسائل از خيلي ميتوان
و بهسازي در بيشتري توانايي كه دادهاند نشان خصوصي و غيردولتي مراكز ديگر سوي از
و 8 جهان در سال قدمت 70 با بينالمللي مراكز اين از يكي.داشتهاند اعتياد ترك
مفيد بسيار معتادين مراجعه كه دارد نام "NA گمنام ، معتادان انجمن" ايران در ساله
.بود خواهد
وقتي تا زيرا جسمي رواني ، :است وابستگي نوع دو بردن ميان از شامل معتاد كردن ترك
از كه ميآورد وجود به را حالتي فرد در عادت باشد نشده اعتياد به تبديل عادت كه
.كشيدن سيگار مانند كند پيدا گرايش خاص رفتاري به رواني نظر
نيست مطرح منحصرا رواني وابستگي مسئله ديگر شود اعتياد به تبديل عادت وقتي اما
قادر ديگر معتاد فرد كه اينجاست.دارد همراه به خود با هم را جسماني وابستگي بلكه
روحي نظر از فرد قدر هر حال.بگذارد كنار را آن كند اراده وقت هر بود نخواهد
جسماني نياز بهخاطر ولي نكند استفاده مخدر ماده از كه كند متقاعد را خود بخواهد
نوع اين از فرار براي شده قيمتي هر به فرد ميشود احساس سلولها اعماق در كه
.ميكند وارد خود بدني سيستم به را مخدر ماده ناراحتيها ،
زنان و دختران در اعتياد زدودن براي ميتوان كه ديگري مثبت قدم معتقدند كارشناسان
را معتاد زنان درماني نيازهاي.است زنان اين درماني نيازهاي كردن برطرف برداشت
مراجعه جهت ذهاب و اياب خدمات ارائه ;مسكن و پوشاك غذا ، :ميدانند زير مواد شامل
آموزشي ، برنامههاي ;قانوني و قضايي كمكهاي ارائه ;شغلي مشاوره درماني ، مراكز به
;درماني خانواده ;خانواده كردن اداره و سرپرستي آموزش ;اطلاعرساني و سوادآموزي
.بهداشتي و پزشكي مراقبتهاي
قرار استفاده مورد هماكنون كه رايج درماني برنامههاي كه كرد فراموش نبايد اما
صرفا برنامهها اين كه چرا هستند معتاد زنان درمان جهت لازم كارآيي فاقد ميگيرند
لزوما كه شدهاند ارزشيابي و برنامهريزي معتاد مردان درماني نيازهاي اساس بر
.كنند تامين نميتوانند را زنان درماني نيازهاي
طراحي شده ياد موارد گرفتن نظر در با ميبايستي درماني برنامههاي ميرسد نظر به
كمكهاي درمانگران ، سوي از مستمر و همهجانبه حمايتهاي بر علاوه و شوند تدوين و
.شود ارائه جامعه به مجدد بازگشت و بهبود براي دختران ، و زنان از گروه اين به لازم
راه آخرين
زنان آگاهي
زد هم به ميتوان را ازدواج طلاق بدون كه مواردي
آنكه بدون است گسستن قابل مواردي در ازدواج ايران ، مدني قانون و اسلامي فقه در
.ميبرند نام ازدواج "فسخ" عنوان با موارد اين ازباشد طلاق به نيازي
اين دارد ، مهم تفاوتي توافقها ساير با اما است قرارداد و پيمان يك چند هر ازدواج
اينرو از آن ، عاطفي و احساسي و معنوي آثار همه با است خانواده ايجاد منشا توافق
كه است بوده جهات همين به توجه با.باشد فسخ و گسستن قابل آساني به كه نيست شايسته
به منحصر و بوده محدود موارد اين اما است گسستن قابل مواردي در ازدواج چند هر
ديوانگي و جنون مدني قانون در.است آمده مشخص و صريح طور به قانون در كه است اموري
حق ديگر طرف به زن در خاصي عيبهاي و مرد در خاصي عيبهاي مرد ، و زن از يك هر
.كند فسخ را ازدواج ميدهد
مرد يا زن ديوانگي *
اين با باشد گسستن و فسخ قابل آساني به نبايد ازدواج دارند اعتقاد همه آنكه با
به موارد اين در و نبوده تحمل قابل است ممكن كه است بزرگ چنان عيبها از برخي همه
و جنون موارد اين از يكي ما حقوق در.باشد بهتر آن ادامه از ازدواج خوردن هم
قابل علت بدين ازدواج مواردي چه در و چيست جنون امااست همسر دو از يكي ديوانگي
است؟ فسخ و زدن هم به
طبعا.نيست مشخص درستي به همواره روان سلامت و ديوانگي عقل ، و جنون بين مرز
علائم به معمولا اما است متخصص پزشك با جسمي بيماري همانند رواني بيماري تشخيص
بيماران غالب ويژه به ميشود ، توجه جسمي بيماري نشانههاي از كمتر رواني بيماري
بيماري به كه كنند قبول نيستند حاضر مخصوصا و نبوده آگاه خود بيماري از رواني
شديد عصبانيت حالات در مردم بيشتر وانگهي.نيستند برخوردار عقل سلامت از و دچارند
اگر سويي از.ميشوند شرمنده آن يادآوري از عادي حال در كه ميزنند كارهايي به دست
از چيست؟ مردم اجتماعي روابط تكليف بدانيم جنون را رواني بيماري نوع هر باشد قرار
معمولا مردم عرف اما دارد ضرورت پزشكي نظر از ديوانگي و جنون تشخيص چند هر اينرو
نميتوان باره اين در را عرف قضاوت و ميشمارد جنون را رواني ناراحتي شديد حالات
توان از و دشوار بسيار ديوانه يك با كردن زندگي كه آنجا از حال هر به.گرفت ناديده
يا زن جنون صورت در ميدهد اجازه مدني قانون است طاقتفرسا و بيرون افراد بيشتر
رها خود ديوانه همسر با زندگي از و زند هم به را ازدواج بتواند ديگر همسر شوهر ،
.كنيم اشاره نكته چند به بايد قانون حكم اين درباره.شود
عقد بستن هنگام به كه است امكانپذير مواردي در اصولا ازدواج زدن هم به آنكه نخست
.نباشد آگاه ديگري جنون از همسر دو از يكي ازدواج
حالتي يعني باشد داشته "استقرار" قانون تعبير به بايد جنون و ديوانگي آنكه دوم
و دايمي امري ديوانگي كه نيست آن جنون استقرار از منظور.نباشد معالجه قابل و گذرا
آنها بين در و شود جنون دچار خاصي فواصل در ديوانه است ممكن زيرا باشد هميشگي
و دورهها در خواه و باشد هميشگي و دايمي خواه جنون سخن ديگر با باشد ، سالم نسبتا
به و ميشود محسوب "مستقر" باشد داشته ثابت جنبه چنانچه كند بروز خاصي سيكلهاي
.زند هم به را ازدواج كه ميدهد حق است جنون دچار كه شخصي همسر
دچار يك هيچ و بوده سالم شوهر و زن عقد ، بستن و ازدواج زمان در گاه هر آنكه سوم
را ازدواج هم باز آيا شود ديوانه دو آن از يكي ازدواج از پس ولي نباشد جنون
دچار زن كه حالتي و شود ديوانه شوهر كه حالتي بين مورد اين در زد؟ هم به ميتوان
جنون سبب به ميتواند زن شود ديوانه ازدواج از پس شوهر اگر.است فرق گردد جنون
است ، نداده شوهر به را حقي چنين قانون برعكس.كند "فسخ" و زند هم به را ازدواج شوهر
"فسخ" را ازدواج نميتواند مرد شود جنون دچار ازدواج از پس زن اگر كه معني بدين
است ، شوهر عهده به زن مخارج تامين چون كه گفتهاند تفاوت اين دليل درباره.كند
لحاظ از زن مبادا كند ، رها سرپرست بدون را خود ديوانه زن مرد كه نيست درست اخلاقا
ادامه اگر است مرد با طلاق اختيار چون ديگر سوي از.گردد مشقت دچار زندگي تامين
.دهد طلاق را او ميتواند باشد دشوار ديوانه زن با مشترك زندگي
مرد ديگر عيوب*
كه ميدهد حق زن به قانون باشد ، زناشويي وظيفه ايفاي از مانع كه شوهر در زير عيب
ديگري باشد ، شده قطع او جنسي آلت كه است آن يكي شوهر عيب سه.زند هم به را ازدواج
با مزبور عيوب جنسي ، ناتواني از است عبارت عيب سومين و باشد شده اخته وي كه است آن
در.دارند تفاوت هم با جهاتي از ميشوند مربوط جنسي تماس و رابطه به سه هر اينكه
سوم عيب اما است غيرممكن هميشه براي اصولا عادي جنسي رابطه دوم و اول عيب مورد
ناراحتيهاي و عوارض سبب به گاهي و است جسمي نواقص از ناشي گاه جنسي ناتواني يعني
اين است ممكن ديگر سوي از.ميآيد نظر به درمانپذير اينرو از و است روحي و عصبي
دچار دليلي به داشته جنسي توانايي كه سالم مردي و آيد پديد ازدواج از پس مدتي حالت
.گردد ناتواني
عيب مورد در زن سوي از را ازدواج زدن هم به مدني قانون تفاوتها اين به توجه با
از هم زن و داشته وجود ازدواج از قبل عيبها اين كه ميدهد اجازه زماني دوم و اول
هم به را ازدواج فورا دارد حق بدانها شدن واقف از پس و باشد نداشته آگاهي آنها
.كند فسخ و زند
به چه عيب اين اولا دارد ويژه حكم چند قانون جنسي ناتواني يعني سوم عيب مورد در
و فسخ قابل ازدواج شود ، حاصل ازدواج از پس مدتي چه و باشد داشته وجود ازدواج هنگام
بلكه نيست كافي دادگاه به مراجعه تنها فسخ ، حق از استفاده براي ثانيا.است گسستن
ناتواني حالت يكسال مدت در اگر كند ، صبر يكسال زن دادگاه به مراجعه تاريخ از بايد
بماند باقي حالت اين هم باز يكسال از پس چنانچه ولي ندارد فسخ حق شود برطرف شوهر
به كه ازدواجي هر قانوني نظر از كه حالي در ثالثا.بزند هم به را ازدواج ميتواند
مهر زن به باشد نشده برقرار طرفين بين جنسي رابطه اگر شود گسسته "فسخ" مقررات موجب
به را ازدواج و استفاده خود حق از كه زني مرد ، جنسي ناتواني مورد در نميگيرد تعلق
.ميكند دريافت را مهر نصف ميزند ، هم
سه و جنون شامل مرد ، در عيب چهار مدني قانون و اسلامي فقه ديدگاه از ترتيب بدين
و جنون يعني عيب چهار از عيب دو.زند هم به را ازدواج ميدهد حق زن به شده ياد عيب
آيد پديد ازدواج از بعد چه و باشد داشته وجود ازدواج از پيش چه مرد جنسي ناتواني
وجود ازدواج از پيش كه ميدهند را حق اين زماني ديگر عيب دو و ميشود فسخ سبب
.نباشد آگاه آنها از هم زن و داشته
زن ديگر عيوب*
عيبهاي ميدهد را عقد زدن هم به حق مرد به كه ازدواج هنگام به زن ديوانگي از غير
نداشته آگاهي آنها از هم مرد و باشند داشته وجود ازدواج زمان در گاه هر نيز زير
.ميدهد را ازدواج فسخ اجازه مرد به باشد
دارد زن تناسلي ارگان در نقصي به ارتباط عيب دو كه است عيب شش شامل عيبها اين
را جنسي رابطه برقراري كه تناسلي مجراي در زيادي گوشت يا استخوان يعني قرن)
ديگر عيب چهار و (رحم مجراي و ادرار راه بودن يكي يعني افضا و ميسازد غيرممكن
نقصهايي يا بيماريها (چشم دو هر از نابينايي بودن ، زمينگير پيسي ، جذام ، يعني)
برابر اما.گردد دچار بدانها مرد ، يا زن از اعم انساني ، هر است ممكن كه است
آنها از يكي به زن كه ميشود ازدواج زدن هم به موجب صورتي در فقط قانوني مقررات
.باشد دچار
اما شدهاند قائل فسخ حق زن براي مرد پيسي و جذام بيماري مورد در فقها از برخي
.است پسنديده را اينان عقيده هم مدني قانون و نيستند موافق نظر اين با فقيهان بيشتر
و مشكل شوهر براي جذامي زن با زندگي اگر كه است طرح قابل پرسش اين حال هر به
است؟ آسان جذامي همسر كنار در زندگي زن براي آيا است دشوار
است شده شرط ازدواج عقد در شوهر و زن براي كه صفاتي نبودن دارا *
هر.ميجويد را كمالاتي و صفات خود همسر وجود در شوهر و زن از يك هر ازدواج در
عيب از و آراسته كمال به بيشتر چه هر همسرش دارد آرزو ميكند ازدواج كه زني يا مرد
آورده زبان به و ميگردد طرح طرف يك ذهن در فقط امور اين از پارهاي.باشد بري
كند ازدواج چنان و چنين دختري با كه باشد داشته آرزو همواره پسري اگر.نميشود
از پس و است ميپرورانده را اوصافي خود آينده شوهر براي خيال دنياي در يادختري
كرد؟ فسخ را ازدواج ميتوان آيا نباشد دارا را آرزو مورد صفات واقعي همسر ازدواج ،
مهرباني ، وصف در دختر و پسر خويشاوندان است ، مرسوم چنانكه خواستگاري ، هنگام به اگر
از پس و كنند مبالغهگويي و دهند سخن داد دو اين خانهداري و هنرمندي صميميت ،
ميآيد؟ پديد دو آن از يكي براي فسخ حق آيا باشد ديگر گونهاي به واقعيت ازدواج
صفت زن يا مرد كه است موردي است شده پيشبيني قانون در آنچه.است منفي جواب مسلما
كه دارد تاكيد آن بر چنان و ميشمارد مهم خود آينده همسر درباره را خاصي صفات يا
آن بر ازدواج از پيش مذاكرات در دستكم يا و ميگنجاند ازدواج قرارداد در را آن يا
اين در ندارد ، وجود طرف در صفت آن كه ميشود معلوم ازدواج از پس و ميكند پافشاري
كند قطع را زناشويي پيوند فسخ ، از استفاده با و زند هم به را ازدواج ميتواند صورت
.باشد طلاق به نيازي آنكه بدون
خود نخستين همسر از زني كنيم فرض نمونه عنوان به.آورد ميتوان متعددي مثالهاي
در كند ، ازدواج ديگر مردي با ميخواهد اينك و است شده جدا او بودن عقيم سبب به
به اولش ، همسر از جدايي موضوع و فرزند به خانم اين علاقه ازدواج از پيش مذاكرات
از پس ولي ميگردد مطرح باشند ، داشته فرزندي يكديگر از نتوانستهاند آنكه سبب
ازدواج ميتواند زن صورت اين در است عقيم نيز شوهر دومين كه ميشود معلوم ازدواج
.نيست بحث و نظر مورد اوصاف داراي شوهر كه سبب بدان كند فسخ را
تاكيد آن بر و نميگردد ذكر روشن صورت به ازدواج در نظر مورد صفت اوقات گاهي
انتظار معمولا كه دليل اين به بلكه نيست توجه مورد كه جهت بدان نه نميشود ،
صفت آن داراي طرف ميشود معلوم ازدواج از پس.باشد داشته وجود حالتي چنين ميرود
حادثه ما جامعه در گاه كه سازيم مطرح را مسئلهاي ميخواهيم كرد؟ بايد چه نيست
آنچه آياميانجامد جنايت و قتل به بسا چه و ميآورد بار به رسوايي ميآفريند ،
كنيم بيان روشنتر نه؟ يا است درست اسلامي فقه و قانون ديدگاه از ميافتد اتفاق
نخستين براي كه زني است آن انتظار ما جامعه دراست دوشيزگي و بودن باكره منظور
نشانههاي شوهر جنسي ، تماس هنگام به اگر و باشد دختر و دوشيزه ميكند ازدواج بار
زن ناپاكي بر دليل را آن نيست باكره او همسر كه برد گمان و نيابد را مرسوم
اين در.ميپردازد طرف آزار و زجر به و ميدهد نشان شديد واكنش گاه و ميشمارد
برخي به فقط نيست ممكن نوشته اين در آنها همه طرح كه دارد وجود زيادي مسائل باره
.شد اشاره آنها از
|