اجتماعي مناسبات در زمان نقش
انقلاب از پس بار نخستين براي
شد برگزار دادگستري رسمي كارشناسان تحليف مراسم
و روزنامه جاي نميتواند اينترنت
بگيرد را خبرگزاري
مطبوعات بر نظارت هيات عضو اژهاي محسني
شد
ميشود برگزار كودك حقوق همايش
اجتماعي - فرهنگي كوتاه اخبار
اجتماعي مناسبات در زمان نقش
چارچوب و تاريخ جوهره كه است پديدهاي.است اجتماعي واقعيت و زندگي حقيقت زمان
كه است زمان با برخورد چگونگي قبل ازميدهد تشكيل را انسانها فعاليتهاي و اعمال
هنگام به استفاده عدم صورت در و پيشرفت سبب كه فرصتهاست اين.ميشوند خلق فرصتها
عجيبي راز پيشرفت در اگر" ماردن دكتر قول به.ميگردند آدمي پسرفت موجب آنها از
بدين (1)".است نهفته آنها از استفاده و روزانه فرصتهاي در راز آن گفت بايد هست
استفاده آن از تا ميدهد قرار ما دسترس در را فرصت گلهاي طبق طبق روزگار ترتيب ،
اين وصدا بيسر و آهسته آنها ، از استفاده عدم يا بهرهمندي صورت در آنگاه و كنيم
به رو ، اين از ميافكند زمان بيپايان چاه در را آن و ميگيرد پس ما از را فرصتها
است ، مهم آنچه.ندارد اهميتي ميدهيد انجام شما كه را كارهايي" دايل كانال گفته
انجام كه را كارهايي كنيد متقاعد را مردم ميتوانيد اندازه چه تا كه است اين
را آيندهاش تقدير ، ميكند تصور كه كسي حال ، عين در (2)".گرانبهاست دادهايد ،
موفقيت كسب براي تلاش در خود اراده ضعف به حقيقت ، در پلانك ماكس قول به كرده تعيين
!است خويش كاميابي و شكست آفريننده انسان ديگر ، عبارت به (3).است نموده اعتراف
بنابراين ، .ماست احساسات چگونگي و كردن فكر طرز به مربوط زندگي در ما ناكامي و شكست
زمان كه شد مشخص پس (4).كنيم تربيت كاميابي براي را خود بايد شدن كامياب براي
و موثر فرصتهاي خلق در انسانها دست ابزار اجتماعي ، و زندگي واقعيت يك بهعنوان
كه است ارزشي و نگرش نحوه به بسته زمان اهميت و نوع وجود ، اين با.ميباشد مناسب
.ميشويم قائل آن براي
لزوم و زمان قداست و اهميت بر ملل ادبيات و فرهنگها كليه در است بديهي كه آنچه
در و طلاست وقت فارسي فرهنگ ترتيب ، در بدين.است شده تاكيد آن از مفيد بهرهمندي
الوقت):ميكند قطعهات قطعه نكردي قطعش اگر كه است شمشير چون وقت عرب ، ادبيات
است چنين ازدانشمندان يكي قول به نيز اروپايي فرهنگ در و (قطعك قطعه اذالم كاليسف
را خود مرگ كشتزارهاي گذشته روز از بيشتر ميگذرد روز هر كه هستيم زارعي ما" كه
انسانها موفقيت عدم يا موفقيت در زمان نقش و اهميت رو ، اين از (5)".زدهايم شخم
مقوله اين به كه آنيم بر حاضر مطلب در ما جهت ، همين به.است محتوم و حتمي امري
ارتباط اين در آن بررسي به اجمال ، به و پرداخته اجتماعي مناسبات در (زمان)
روزانه عملكردهاي و جهتگيريها عليرغم و شده توجه بدان كمتر كه موضوعي.بپردازيم
پي در ادامه در كه رفتاري گونههاي از تركيبي يا يكي به آنها اتصاف و انسانها
كنوني ، مقاله در رو ، اين ازنميگردد بايستهاي توجه مهم مقوله اين به آمد خواهد
بلكه داده ، قرار بين ذره زير به نظري لحاظ به را اجتماعي مناسبات در زمان بحث
لازم بدينجهت ، .برد پي مزبور مناسبات در را آن نقش و اساسي واقعيت اين بهتر بتوان
:داد پاسخ ارتباط اين در اساسي سوال چند به است
و است چگونه زمان به مربوط نگاههاي نوع -است؟ 2 ويژگيهايي چه واجد و چيست زمان -1
زمانمندي نهايت ، در و بود؟ آگاه زماني ميتوان چگونه -است؟ 3 كدام يك هر ويژگيهاي
مييابد؟ تحقق بستري چه تحت و چيست
واجتماعي فردي كاركردهاي انجام مبناي و تحول و حركت مدار و ميزان بهعنوان "زمان"
خود ميل مطابق را آن تا دادهاند ما دست به را عمر جام اساس ، براين ميگردد ، تعريف
و كرده لبريز هلال زهر از را مزبور جام ميتوانيم ما.ماست دست در اختيار.كنيم پر
به بسته امر اين (6).سازيم خويش اخلاقي هاي شربت گواراترين از سرشار را آن يا
رو ، اين از.قائليم آن براي و كرده برقرار زمان به نسبت ما كه است ارتباطي و اهميت
مشخص را آنها تحول و حركت مدار و ميزان و بوده آدميان كردار آينه منزله به زمان
و محك و بوده افراد كاركردي و نظري گفتمان سير خط كننده مشخص بنابراين ، .ميسازد
تنظيم و تعيين معيار عنوان به حال ، عين در و آنها سكون و رشد كيفيت و كميت مبناي
.ميباشد آنان عملكردهاي
:است ترتيب بدين و مرسوم شكل پنج بر زمان به رايج نگاههاي نوع ما باور به
زمانمندي -آگاهي 5 زمان -ستيزي 4 زمان -پرستي 3 زمان -زمانگريزي 2 -1
كه معني بدين است ، بدان آدمي نگرش نوع از دوسويه چهره گريزي زمان:زمانگريزي -1
دست از را خويش جاري حيات از ساعاتي خود خواست و تمايل بدون فرد اوقات ، بسياري در
بعضي و ميدزدند را بعضي ميگيرند ، ما از را ساعات بعضي" بالزاك قول به.ميدهد
علت به يا و تعمد اثر در شخص آن ، دوم شق در و (7)".ميگريزند ما از خود به خود
آن از فرار و زمانگريزي مبناي بر را خود جهتگيريهاي بيمبالاتي ، و بياحتياطي
خود به مربوط ويژگيهاي داراي و است گريز زمان بهاصطلاح ، فردي چنين.ميدهد قرار
برنامه فقدان موجود ، وضعيت به نسبت واقعبيني عدم از ميتوان آنها جمله از كه
زمان به نسبت (اتصاف علم) بيهويتي و اجتماعي روندهاي با بهنجار و مناسب دربرخورد
.برد نام مزبور ويژگيهاي مهمترين بهعنوان (آينده و حال گذشته ، )
از عادتوار و نامعقول اطاعت و زمان به اتكا مفهوم به پرستي زمان:پرستي زمان -2
آن از پرهيز به مختلف بيانهاي و زبانها در كه چيزي.ميباشد اجتماعي فرايندهاي
زيباترين از باره اين در (ع)اميرمومنان مولا فرموده شايد.است شده تاكيد و توصيه
يوم و لك يوم ;يومان الدنيا:است آمده چنين كه باشد شده طرح بيانات و ديدگاهها
موثر پيام ترتيب ، بدين(توست عليه روزي و تو نفع به روزي ;است روز دو دنيا) عليه
درك قابل خوبي به مزبور عبارت در رويه اين در احتمالي خطرات و پرست زمانه شخص براي
كاركردهاي و برنامهها و انديشيده موجود وضع و حال زمان اتكاي به فردي چنيناست
هدف با تقليلي و حذفي برداشت.مينمايد تعريف و طرح كنوني زمان مبناي بر را خود
زمره از ديگران تدريجي يا آني حذف و كردن هزينه قيمت به خود روزافزون تثبيت و حفظ
چنين عملكردهاي و جهتگيريها اساسي محور بنابراين ، است گفتماني چنين ويژگيهاي
در محدوديتهاي و موانع و فرصتها و امكانات به نسبت وجودي موازنه برقراري در فردي
.است اجتماعي مناسبات عرصه در خود شخصي اهداف به نيل راه سر
نسبت منفي و بدبينانه نگرشي داراي زمان مقوله به نگاه نوع سومين:ستيزي زمان -3
و روزآمد بهرهمندي و زمان بههنگام شناخت و فهم جاي كه معني بدين.است بدان
.برميآيد آن جاري و موجود روندهاي و زمان با تقابل و مبارزه مقام آن ، در از كارآمد
و انديشه و بوده واقعبينانهاي بينش فاقد موجود وضع به نسبت فردي چنين است بديهي
تنظيم و تعريف زماني فرآيندهاي با تقابل و زمان باور عدم مبناي بر را خويش كردار
.ميكند
باور مفهوم به زمان مقوله به نگاه نوع چهارمين عنوان به آگاهي زمان:آگاهي زمان -4
به.است نظر مقام در پديده اين به عملي و عيني توجه لزوم و آن اهميت و شناخت به
آن جايگاه و نقش زمان ، به نسبت بهنگام نگرش و ديدگاه يك آگاهي زمان سخن ، ديگر
كلام ارزش ذي پيام و وجودي فلسفه خوبي به بينشي چنين واجد فرد.ميباشد
وي."ميگذراني كه است وقتي تو عمر":ميفرمايد كه كرده درك را (ع)اميرمومنان
وقت پس هستند تو حيات ايام جزء تو اوقات (ع)علي حضرت فرمايش به كه ميداند همچنين ،
باور معناي به آگاهي زمان بنابراين ، (8).صرفمكن خويش نجات راه در جز را خود
مبتني ديدگاه اين چه ، .دارد بسزا اهميتي نظري چارچوب و ديدگاه يك عنوان به مزبور
از بهنگام تعريفدارد همراه به را خويش خاص ويژگيهاي خود ، كه است گفتماني بر
زمان ، به بخشيدن قداست ،(عينيات شناخت و واقعبيني) جاري روندهاي و پديدهها
گزينش ،(زمان به نسبت روشمندي)آيندهنگري و دورانديشي گذشته ، از مناسب صورتبرداري
و زيباشناسي ضرورتشناسي ، و موقعيت) موجود روندهاي و پديدهها از عقلايي
(9).است شده ياد ويژگيهاي از بخشي عنوان به (طبيعتگرايي
تحقق مفهوم به شده ياد بينش نوع و گرايش آخرين عنوان به زمانمندي:زمانمندي -5
برخلاف زمانمندي.است عمل مقام در (آگاهي زمان)مزبور گفتمان عملي تبلور و عيني
جامعه يا فرد عنوان به لزوما زمانمند جامعه يا فرد.است كاركرد يك آگاهي زمان
اجتماع يا شخص چه ، .نميباشد صادق موضوع اين عكس اما ميشوند تلقي نيز آگاه زمان
زمانمندي ، بنابراين ، .نميباشند زمانمند فردي يا جامعه عنوان به الزاما آگاه زمان
به.دارد همراه به خود با عمل مقام در را آن ويژگيهاي اولي ، طريق به و آگاهي زمان
و كاركرد يك عنوان به آگاهي زمان ويژگيهاي و تعريف تحقق مفهوم به ديگر ، عبارت
فرصتهاي و امكانات از بهرهبرداري نهايت) كارايي و مطلوبيت چون ويژگيهايي داراي
و الگويابي ،(10)(فعاليتها و كارها داشتن جهت و نفع هدف ، همراه به موجود
در نظمپذيري نهايت ، در و اصلاحپذيري و اصلاحنگري فرهنگ بر مبتني نمونهسازي
شخص بنابراين ، (11).ميباشد جذبي و همدلانه برداشت و اجتماعي و فردي عرصههاي
تنها نه وي.است آن به جهتدهنده و آفريننده بلكه نبوده فرصت منتظر زمانمند
.است آگاهي زمان صحيح تفكر به قائل بلكه نيست گريز زمانه و زمانهستيز زمانهپرست ،
بخواهي هرچه ميتواني تو):ميشود بخواهد ، هرچه آنيبيزانت قول به كه ميداند او
.بشوي ابله يا باهوش تردامن ، يا و بيآلايش پستفطرت ، يا و شرافتمند ميتواني ;بشوي
(12).(ميآفريني را خود كه تويي اين و هستي خود مخلوق تو
گونهاي به وي آتيه و سرنوشت به بخشيدن شكل جهت انسان وجود در آزادي و اراده اهميت
به فلج مادرش از كه كسي حتي" كه ميكند تداعي ذهن در را سارتر معروف جمله كه است
زمانمند انسان ترتيب ، بدين (13)".است مسئول خودش نشود ورزش قهرمان اگر ميآيد دنيا
اين در خويش ارزش ذي جايگاه به كافي معرفت و وافي شناخت و اهميتزمان بر وقوف ضمن
به انساني چنين.مينمايد اقدام عمل در شده ياد موارد به اتصاف با كهكشاني نظام
به موجود وضعيت از گذر در اساسي و موثر برنامه داشتن و زمان با مناسب ارتباط جهت
واقع ، در آن شكل كارآمدترين و بهترين به موجود امكانات از استفاده و مطلوب وضعيت
توليد حال در دائما و است خويش كاركردهاي عرصه در و زمان به نسبت نبوغ نوعي داراي
به قوه از را افكارش پيوسته بالزاك قول به اواست هوشمندانه عمل انجام و انديشه
و اجتماعي پديدههاي و روندها از بهنگام تعريف با بنابراين ، (14).ميآورد فعل
و شد "آگاهي زمان" واجد ميتوان چهار شماره در شده ذكر شاخصهاي و ويژگيها براساس
فرهنگي و ارزشي نظام كاركردي و عيني شدن بهنگام و كردن آمد روز با بعد ، قدم در
.يافت دست "زمانمندي" به ميتوان مزبور
وضعيت حتمي پذيرش عدم و تجديدنظرطلبانه گفتمان نوعي مبين زمانمندي رو ، اين از
غيروجودي موازنهاي و عدمي نسبتي مزبور ، وضعيت به آن نسبت لذا ، .ميباشد موجود
و بوده ساز تمدن همواره انساني تجربيات و تاريخ گواه به ويژگي اين.است (عدمي)
.تمدنآفرين
مناسبات عرصه در آدمي گرايشهاي سطح عاليترين و بالاترين زمانمندي سخن ديگر به
اركان عنوان به آگاهي زمان و (هدفمند عقلانيت) روشمندي اساس ، اين بر. است اجتماعي
.است تجديدنظرطلبانه كاركرد و گفتمان يك عنوان به زمانمندي اصلي رهيافت و اساسي
كه بوده آدمي گرايشهاي و عملكردها سطح پايينترين عنوان به زمانپرستي مقابل ، در
به گفتمان اين.است مورد برحسب زمانستيزي و گريزي زمان چون ديدگاههايي به متصف
موازنه واجد و موجود وضع حفظ بر مبتني رهيافتي داراي موجود وضعيت با همسويي جهت
تجديدنظرطلبانه رهيافت بر مبتني كه زمانمندي) فوق گفتمان برخلاف آن به نسبت وجودي
گرايشهاي نوع اين از كدام هر است بديهي.ميباشد (موقعيت هر در خود مناسب تعريف و
يا (زمانمندي) بالا سوي به مورد ، برحسب و شده شروع آغازيني نقطه از
.ميكنند حركت (زمانپرستي)پايين
نگاههاي نوع اجتماعي ، مناسبات در زمان مطالعه به كه حاضر يادداشت اجمالي بررسي
واقع ، در ميپردازد فوق گفتمانهاي از يك هر به مربوط ويژگيهاي و آن به رايج
از يك هر كه معني بدين جامعه در افراد كردارهاي و كاركردها وضعيت از است آينهاي
از برخوردار آنها تربيت چگونگي و اعتقادي و ارزشي نظام نگرش ، نوع به بسته افراد
اجتماعي مناسبات عرصه در آنها از تركيبي يا و شده ياد نگاههاي و گرايشها از يكي
زمان به نسبت خويش ديدگاه نوع به توجه با آنان از يك هر است بديهي.ميباشند خود
و معرفت سطح از است تابعي آن از آنها استفاده عدم يا بهرهمندي ميزان و كرده حركت
:زمان اهميت با و ارزش با مقوله به نسبت شناخت
تافت برون كفت از گرگوهري
يافت ميتوان "وقت" سايه در
انسان زدست رود "وقت" گر
(ميرزا ايرج)نتوان خريد گهر هيچ با
درمزاري زماني محمدرضا
است موجود اجتماعي گروه در منابع و پينوشتها*
انقلاب از پس بار نخستين براي
شد برگزار دادگستري رسمي كارشناسان تحليف مراسم
از پس دادگستري رسمي كارشناسي كارآموزان تحليف جمعي مراسم نخستين:اجتماعي گروه
.شد برگزار كشور وزارت همايشهاي تالار در ديروز عصر اسلامي انقلاب
قضائيه قوه مديران مجلس ، نمايندگان از شماري كه مراسم اين در ما خبرنگار گزارش به
كانون رئيس داشتند ، حضور آن در نيز دادگستري وكلاي كانون مديره هيات اعضاي و
با را دادگستري رسمي كارشناسان جديد قانون تصويب زماني هم تهران رسمي كارشناسان
.كرد تاكيد يادشده قانون اجراي بر و گرفت نيك فال به مراسم اين
بيش طول در آن تغييرات و رسمي كارشناسان به مربوط قوانين به اشاره با ايثاري محمد
:گفت و دانست جديد قانون تصويب علت را قبلي قانون اشكالات گذشته ، نيمقرن از
مستقل ، حقوقي شخصيت داراي استانها رسمي كارشناسان كانونهاي قانون اين مطابق"
تشكيل رسمي كارشناسان عالي شوراي آنها راس در و هستند غيردولتي و غيرانتفاعي
".ميشود
رئيس تاييد مورد اصلي عضو پنج با كارشناسان صلاحيت تشخيص كميسيون اينكه بيان با وي
كارشناسان كانونهاي روساي به جديد قانون در":افزود شد ، خواهد تشكيل قضائيه قوه
."است شده اعطاء گذشته به نسبت وسيعتري اختيارات رسمي
شد يادآور را كارشناسان مستقل كانون يازده فعاليت تهران رسمي كارشناسان كانون رئيس
خواهند مستقل كانون صاحب ديگر استان چهار امروز ، تحليف مراسم برگزاري با":گفت و
".شد
و روزنامه جاي نميتواند اينترنت
بگيرد را خبرگزاري
در خبرگزاريها و روزنامهها اهميت:گفت معتمدنژاد كاظم دكتر:اجتماعي گروه
.بگيرند را آنها جاي نميتوانند اينترنتي شبكههاي و ميشود بيشتر آينده
جهاني روز مناسبت به يكشنبه روز كه تهران دانشگاههاي ارتباطات رشته استاد
كه همانگونه:كرد تصريح ميگفت ، سخن ايرنا جمعخبرنگاران در ارتباطات ،
كند ، بيرون صحنه از را خبرگزاريها و روزنامهها نتوانست ، تلويزيون و راديو
.بود نخواهند كار اين به قادر نيز اينترنتي شبكههاي
ميگفت ، سخن خبرگزاريها آينده نقش و اطلاعاتي جامعه محور با كه معتمدنژاد
نوين روشهاي با را خود بايد خبرگزاريها و روزنامهها:كرد تاكيد حال عين در
وي.باشند نداشته توجه سريعاخبار انتشار به فقط و كنند هماهنگ اطلاعاتي
و خبرگزاريها كار دستور در بايد تحليلي و انتقادي گزارشهاي بر تكيه:افزود
سريعا را اخبار ميتوانند هم اينترنتي شبكههاي كه چرا گيرد ، قرار روزنامهها
.كنند منتشر
پرهيز بر شدن ، جهاني روند به اشاره با خود سخنان از ديگري بخش در معتمدنژاد
به بايد:گفت وي.كرد تاكيد روند اين با شعاري و سليقهاي برخوردهاي از
.نكنيم نفي را آن مثبت جنبههاي و كنيم توجه جهانيسازي واقعيتهاي
مطبوعات بر نظارت هيات عضو اژهاي محسني
شد
را اژهاي محسني غلامحسين حجتالاسلام حكمي صدور با قضائيه قوه رئيس:اجتماعي گروه
.كرد منصوب مطبوعات بر نظارت هيات در قوه اين نماينده عنوان به
.داشت را سمت اين قضائيه قوه اجتماعي معاون ايزدپناه حجتالاسلام اين از پيش
روحانيت ، ويژه دادگاه كل دادستان سمت بر علاوه حاضر حال در اژهاي حجتالاسلام
نيز را دولت كاركنان ويژه قضايي مجتمع سرپرستي و تهران استان دادگستري معاونت
به دولت كاركنان جرايم بر علاوه دولت كاركنان ويژه قضائي مجتمع در.دارد برعهده
.ميشود رسيدگي نيز مطبوعاتي جرايم
ميشود برگزار كودك حقوق همايش
و 5 4"ايران در مردمي تشكلهاي و دولت وظايف كودك ، حقوق" همايش:اجتماعي گروه
.ميشود برگزار تهران در خرداد
وحمايت حفظ زمينه در مردمي تشكلهاي و دولت تعامل و مشاركت چگونگي همايش اين در
بررسي مورد اجتماعي و فرهنگي رواني ، بهداشتي ، آموزشي ، ابعاد از كودكان حقوق از
.ميگيرد قرار
اجتماعي - فرهنگي كوتاه اخبار
در "خانواده در قدرت" عنوان با زنان مطالعات تخصصي گروه سخنراني برنامه سومين*
اول چهارشنبه تهران ، دانشگاه اجتماعي علوم دانشگاه جامعهشناسي انجمن كنفرانس سالن
.ميشود برگزار ساعت 16 خرداد
اول تا ارديبهشت سيام بانوان امور در استانداران مشاوران سراسري اجلاس بيستمين*
.ميشود برگزار كشور وزارت در خرداد
اسلامي شوراي مجلس نماينده كديور جميله كرد اعلام منطقه 15 شهرداري عمومي روابط *
.كرد دلجويي آنها از و ديدار پاركشهر درياچه دلخراش حادثه بازماندگان با
|