كار چه ايراني انديشه رابا عربي لابي
بازتاب
كار چه ايراني انديشه رابا عربي لابي
مرانكي حسين
روشنفكران" از متعجب جهان عنوان تحت ارديبهشت مورخ 16 همشهري روزنامه در مقالهاي
در ايران روشنفكران جديد تفكرات از آن در محترم نويسنده كه بود شده چاپ "ايراني
است ايرانيان جدي بحث حال هر به كه "آمريكا با مذاكره فكر" موضوع روز "بحث" مورد
شدت به توجه با "مذاكره بحث" يعني طرح اين كه بود داشته ابراز و كرده انتقاد
عرب روشنفكران تعجب و رنجش باعث تحولات ، اين از آمريكا حمايت و خاورميانه تحولات
به فقط متن در ولي بود جهان روشنفكران تعجب مقاله عنوان البته.است گرديده
جلوه دنيا نظر را اعراب نظر است خواسته نويسنده شايد است ، شده اشاره عرب روشنفكران
.دهد
ايرانيان به محترم نويسنده جسارت به نسبت بخواند را مقاله اين كه ايراني هر واقعا
فكر چه ايرانيان درباره تهران مقيم اعراب لابي كه است تعجب در و ميماند ، حيران
اينگونه اينكه زعم به.نميدهند ايرانيان به هم را موضوع طرح اجازه حتي ميكنند؟
.ميگردد "هيكل" و "محفوظ" جناب رنجش باعث مباحث
در آن معروف روشنفكران و نويسندگان حتي و عربي دول از بسياري سران كه زمان آن
روشنفكران كاخ ، همان متري صد چند در ميشدند ، شاهانه پذيرايي دربارسلطنتي در تهران
به سياهچالها در فلسطين قضيه در سابق رژيم مواضع به اعتراض خاطر به ايراني
اخلاقا و شرعا را فلسطين آرمان از دفاع و بودند شكنجهها سختترين وزير سربرده
شركت مبارزه در عملا لبنان جنوب طريق از آنان از بسياري حتي.ميدانستند خود وظيفه
محترم ، نويسنده اطلاع جهت لذا نوشتند زمينه اين در بسياري كتب و مقالات و داشتند
ايستاده رژيم اين مقابل در هميشه قدس اشغالگر رژيم تاسيس زمان از ايراني روشنفكران
.دادهاند نشان واكنش خود از فلسطينيان و اعراب حقوق و حق به نسبت و
به يكطرفه و "رايگان" و دربست بهطور ايران خارجي سياست اسلامي انقلاب از بعد
اعراب شايد تا امتيازي ، كوچكترين به چشمداشت بدون درآمد اعراب مبارزات خدمت
دست سهلتر خود حقوق و حق به و كنند مبارزه اسرائيل عليه قويتري موضع با بتوانند
.يابند
بود؟ چه محبت همه آن به اعراب پاسخ كه افسوس هزار و افسوس "اما"
به تا را حملهاي چنين اسرائيل حتي كه وسيع سطح در هم آن ايران ، به نظامي حمله*
.بود نشده مرتكب عربي كشور هيچ خاك به حال
.متجاوز به مالي كمك دلار ميلياردها ارسال و تجاوز اين از عربي دول اكثر حمايت
*
نيروهاي سمت به تيراندازي و ايران عليه نظامي جبهه در معروف افراد از بعضي حضور
*
.بودند آواره فلسطين آزادي براي لبنان جنوب در سالها كه ايرانياني همان ايراني ،
روشنفكران ميسوختند ، آتش در عرب برادران موشك باران زير ايران مردم كه زمان آن
حمايتهاي با عرب جهان حقيقت در بودند؟ كجا "هيكل" و "محفوظ" جناب قبيل از عرب
حق ما چطور بودند ، آمده ما جنگ به عراق رژيم از خود سياسي و مادي همهجانبه ،
نماييم؟ عرب "روشنفكران" از را ديگر سوال هزاران و سوالات اين نداريم
جمهوري مواضع باز قدرنشناسيها و بيمهريها و ناملايمات آن تمام عليرغم ولي
امروز؟ اما.آن روشنفكران حتي ماند استوار و ثابت اعراب نفع به ايران اسلامي
و گرم روابط آمريكا با آسيايي ، و آفريقايي بزرگ ، و كوچك از عربي دول تمام _1
.ميكنند ارتزاق آن ميلياردي كمكهاي از آنان از بسياري و دارند دوستانه
"تلآويو" قلب در بلكه واشنگتن در تنها نه است عربي كشور بزرگترين كه مصر _2
."هيكل" و "محفوظ" جناب كشور-دارد كبري سفارت
اسرائيل مقامات با بلكه بوده تماس در آمريكا با تنها نه نيز فلسطيني مقامات _3
.ميبندند قرارداد و ميكنند مذاكره رسما و داشته رابطه شرايط بدترين در نيز
با گرمي روابط داراي نيز بوده عرب جهان مذهبي قطب كه سعودي عربستان كشور _4
.است اسرائيل حامي آمريكاي
جمله از است تجاري دفاتر اصطلاح به داراي اسرائيل عربي ، كشورهاي از تعدادي در _5
.ميكشد يدك نيز را اسلامي كنفرانس رياست عنوان اكنون كه جايي در
باز كه) آمده جوش به ناگهان عرب روشنفكران قلب بهتازگي اخيركه كشتار جريان در _6
فرا تلآويو از را خود "سفير" عزيز روشنفكران اين كشور حتي (است باقي شكرش جاي هم
به نسبت عادلانهتر و منصفانهتر اروپايي كشورهاي برخي موضع كه بهنحوي.نخواند
.عربي دول بعضي تا بود جنايات اين
تمام در غيره و فلسطين قضيه قبال در ايران مواضع به توجه بدون عرب سران _7
محكوم را اسرائيل كه نسبت همان به ايران خاك به چشمداشت ضمن هميشه خود اجلاسهاي
ايراني عوام حتي و ايراني روشنفكر چطور حالا كردهاند ، محكوم نيز را ايران كرده ،
تهران ، مقيم اعراب لابي كه ميبينيم ما باز !ببندند مسائل اين روي را خود چشمان
قائل نيز را موضوع طرح حتي حق ايراني روشنفكر براي فوق مسائل و سوابق به توجه بدون
اندازه به ايران كه ميكنند تصور و ميكنند حمله فكر اين به طريق هر به و نيستند
و باشد داشته را موضوعي به بحثنسبت و فكر حق كه نيست هم عربي آفريقايي كشور يك
تحولات به نگاه وقتي ايراني روشنفكر ولي.ميشوند شگفتزده و متعجب زود عرب دوستان
.ميشود شگفتزده واقعا مياندازد اعراب با رابطه در گذشته ساله بيستوسه وقايع و
به مثقال به مثقال را خود گوهرگونه و ارزش با مواضع ايران اگر ميرسد نظر به
نيز را آن قدر احتمالا آنها و زياد امتيازات قبال در هم آن ميكرد تقديم اعراب
به كه نبوديم خود روزنامه پرتيراژترين در مقالهاي شاهد امروز ديگر ميدانستند
انديشه و فكر حق آنان نظر طبق و شده هم بدهكار ايراني تازه و بتازد ايراني روشنفكر
.ندارد را خود ملي مسائل به نسبت
بازتاب
برد زشتي به بزرگان نام كه
"مستوفي حسنعليخان خاطرات" به پاسخي
بقيه و عشق و خودكشي و زندگي درباره مطالبي همشهري ويژهنامه از شماره چند در
و مجهول شخص خاطرات ظاهرا كه شد چاپ ايران معاصر نويسنده بزرگ هدايت صادق كارهاي
طنز خواسته نويسنده كه است آن قضيه ظاهر.بود نصرآباد زروئي نوشتههاي باطنا
درآمد آب از طوري اين كار باطن ولي كند خوشحال يا بخنداند را مردم مثلا و بنويسد
ضمن كه كنيم توجيه را مسائل گونهاي يعني طنزنويسي.انداخت گريه به را مردم كه
نويسنده آقاي اين متاسفانه ولي.باشد نيز شاديآور و لذتبخش شود روشن حقيقت آنكه
ايران معاصر نويسنده بزرگترين زندگي از بخشي دادن جلوه معكوس جهت در را خود تخيلات
كه نوشته طوري را مسائل كذب به حقيقت دادن پيوند ضمن و انداخته كار به دنيا در
:سعدي قول به.است ساخته فراهم را خواننده بعدزدگي و كنجكاوي
برد زشتي به بزرگان نام كه /خرد اهل نخوانند بزرگش
و است طنز مطالب اين ميداد توضيح بايد اولا بنويسد طنز خواسته اگر نويسنده اين
فيلم يك از را خاطراتي چنين پروفسور نام به [..] ميداد جلوه طوري نبايد ثانيا
مرگ از پس چه و حيات ايام در چه هدايت صادق.ميداد نسبت هدايت صادق به فضايي
هر.گرفت قرار مبتذل نوشتههاي و گفتهها بسيار و بدگويي و ظلم و تجاوز مورد بسيار
جاي اما يافت والاتر مقامي و مشهورتر هدايت صادق شد بيشتر [...] اين ابعاد چه
چنين در و مسخره ساختار چنين با مطالبي چنين همشهري مانند روزنامهاي در است تعجب
.شوند مطرح سطحي
بگذرد مي چون است هيچ همه اين
گيرودار و نهي و امر و بخت و تخت
مكن ضايع رفتگان نيك نام
برقرار نيكت نام بماند تا
در مخصوصا بزرگان تحقير به مردمي كه ميرسد اوج به وقتي جامعه در فرهنگي ابتذال
قماش اين از و طنزنويس و نويسنده را خود نام كه كسي.زنند دست خود ادبيات حيطه
اگر حال.دارد نگه را امامزاده احترام بايد متولي يك مثل كه است آن حداقل ميگذارد
و معروفترين بيايد نبايد ديگر ولي است تحمل قابل استالين و هيتلر به ميدهد گير
مشكل.دهد قرار [..] وسيله را دنيا تمامي در ايران حاضر عصر نويسنده مطرحترين
نيافتهاند طنز را نوشته اين عنوان هيچ به كه خوانندگان از زيادي عده كه است آن
چنين شهرت كسب براي كه كردهاند فرض فرصتطلبي كذاب را نويسنده و برآشفته سخت
اين كه شود مدعي واقعا نويسنده اگر مناسبت همين به.است داده آب به دستهگلي
و منطقي بينش اگر.نيست قبول قابل بوده شوخي گونهاي فيالواقع و بوده طنز مطالب
دهد توضيح كتبا آنكه ضمن مطالب اين نويسنده جادارد باشد ميان در صحيحي واقعبيني
.بطلبد پوزش دنيا فارسيزبان مردم تمام از كرده طنزنويسي مثلا كه
هدايت جهانگير
:همشهري توضيح
خود جوابيه درصدر (هستند هدايت صادق برادرزاده ايشان گويا) هدايت جهانگير آقاي
قانون ، .شود چاپ "مطبوعات قانون طبق" متن اين كه شدهاند آن خواستار سردبير به خطاب
اين وجود با است نساخته مكلف كسي برادرزاده يا خانواده جوابيه چاپ به را مطبوعات
خاطرات كند اعلام تا است داده قرار همشهري اختيار در را فرصت اين ايشان جوابيه چاپ
گوياي كه تلخ البته طنزي.است جهان و ايران تاريخ از طنز روايتي مستوفي حسنعليخان
ميدهد نشان حسنعليخان خاطرات.است مردم ما از برخي ميان در (اغراق) ناروا عادتي
همشهري طنزنويس هنر درواقع اين و باشند واقعي ميتوانند اندازه چه دروغها برخي كه
برخلاف.كرد ثابت نيز را مهمتري نكته هدايت جهانگير آقاي جوابيه چاپ اما.است
به تابوشكني آدم ، آن اگر حتي است مقدس چيز همه ايران در روشنفكران برخي ادعاهاي
.باشد هدايت صادق نام
|