است خاموشي به رو كه شعلهاي
هفته نگاه
47-لينچ زبان از لينچ
است خاموشي به رو كه شعلهاي
ايران در جنگ سينماي به نگاهي
جنگ سينماي ساختههاي بهترين از يكي حاتميكيا ابراهيم اثر "مهاجر"
آن در زن كه جنگ سينماي ساختههاي تاثيرگذارترين از يكي درويش احمدرضا اثر "كيميا"
داشت پررنگ حضوري
رجبي حامد
ژانر ، يك عنوان به ميتوان آن از كه باشد ايران در سينما نوع تنها شايد جنگ سينماي
هميشگي فرمولهاي از كه بودند فيلمهايي تنها فيلمها ، از نوع اين زيرا برد نام
در و شخصيتها با معمولا كه آنها ماهيت خاطر به و نميكردند تبعيت ايران ، سينماي
.ميخورد چشم به آنها در بيشتري يكدستي ميگذرند ، خاص فضايي
بيبهره فيلمهايي چنين از جنگ ، آغاز زمان تا خود پيدايش ابتداي از ايران سينماي
آثار تمام عليرغم _ سال هشت مدت براي آن داشتن ادامه و جنگ آغاز با اما.بود
صاحب هم ايران سينماي كه ميرسيد نظر به _ دارد بر در كشوري هر براي جنگ كه مخربي
گسترده چنين جنگي درگير كشوري وقتي كه است طبيعي چون.شد خواهد فيلمها از نوع اين
و بگذرند قضيه اين كنار از بيتفاوت نميتوانند آن فرهنگي نهادهاي ميشود ،
خواهند نشان واكنش عامل ، اين برابر در ناخواسته يا خواسته هم سينما دستاندركاران
.داد
ساخته انقلاب از قبل حرفهاي فيلمسازان توسط ايران جنگي فيلمهاي اولين چه اگر
در شايد و بايد كه آنطور فيلمسازان اين كه دليل اين به اما (مرز _ برزخيها) شد
به آنهم _ جنگ از شنيدههايشان بازتاب بيشتر آنان فيلمهاي و نداشتند قرار جنگ بطن
قضيه با سطحي برخوردي حد از فيلمهايشان بود ، _ عراق و ايران جنگ نه عامش ، مفهوم
.نرفت فراتر نمونهوار ، كاملا شخصيتهايي خلق و
فيلمسازي عرصه به رزمنده جوانان از تعدادي جذب در عامل بزرگترين مسئله همين شايد
كه ميكردند احساس بودند ، كرده حس نزديك از را جنگ واقعيتهاي چون كه جواناني.شد
را خود تجربيات ميخواستند است ، آنان برعهده واقعه اين صحيح كردن منعكس مسئوليت
.بگذارند ميان در خود هموطنان ديگر با جنگ ، ميدانهاي از
آن ، تبع به و فيلمسازان اين تعداد شدن كم شاهد مرور به سال ، چند گذشت از پس اما
فاصله دليل به صرفا نميتوان را توليد كاهش اين.بوديم جنگي فيلمهاي توليد كاهش
جنگ تلخ طعم نوعي به خود ، تاريخ در كه كشورهايي در زيرا دانست جنگ دوران از گرفتن
.هستيم زمينه اين در ارزشمندي فيلمهاي حضور شاهد هم هنوز كردهاند ، تجربه را
از پس امروزه اما بوده ، امان در جنگ آتش از بعد ، به چهل دهه اواخر از اروپا هرچند
علاقه سينما ، به علاقهمندان و تماشاگران نه و فيلمسازان نه قرن ، نيم از بيش گذشت
جديترين از يكي سينما ، اين و ندادهاند دست از فيلمها نوع اين به نسبت را خود
.است غرب در سينمادوستان نزد گونهها ،
جنگ فيلمسازان شدن دور بتوان را فيلمها نوع اين توليد كاهش عامل اصليترين شايد
سينما حوزه در ديگر امروزه آنها ، از بسياري عده كه چرا.دانست سينما نوع اين از
كه پرداختند سينما ديگر گونههاي در فعاليت به هم عدهاي.نيستند فعاليت به مشغول
دليل اصليترين شايد كه چرا.است بوده ناموفق اكثرا زمينهها ، آن در تجربياتشان
بودند كرده برقرار فيلمهايشان با كه بود دروني رابطه جنگ ، سينماي در آنها موفقيت
ديگر ضعفهاي بعضي كه ميشد آثارشان در صميميتي آمدن وجود به باعث نزديكي ، همين و
در ديگر فيلمهايي ساختن به آنها كه وقتي اما.ميشد كمرنگ آن سايه زير اثر ،
چيزي فيلمهايشان در پيشين صميميت آن از نهتنها آوردند ، روي سينما اصلي بدنه
ديگر كه اين و آثارشان با عميق و درست رابطه نداشتن دليل به بلكه نماند ، باقي
نظر به خام و كممايه شدت به آثارشان نميساختند ، فيلم خود اصلي دغدغه درباره
گروه اماآورند دوام سينما در زيادي مدت براي نتوانستند هم گروه اين.ميرسيد
و داشتند را شدن فيلمساز استعداد بالقوه بهطور جنگ از قبل شايد كه بودند هم ديگري
رسول مثل كساني هم گروه اين از.آورد پديد را استعدادهايشان بروز امكان فقط جنگ
بعدها كه _ سينماست دانشآموخته او كه هرچند _ حاتميكيا ابراهيم و ملاقليپور
كمال مثل كسي هم و دادند ادامه جنگ موضوع بامحوريت فيلمهايي ساخت به همچنان
به توانستند كرد ، آزمايش هم سينما ديگر شاخههاي در را خود توانايي كه تبريزي
سينماي به همچنان كه آنهايي ميان ، اين در اما.كنند پيدا دست بزرگي موفقيتهاي
دور جنگي فيلمهاي از كمكم _ حاتميكيا و ملاقليپور _ بودند علاقهمند مقدس دفاع
كه ميرسد نظر به اينطور.پرداختند جامعه در جنگ اجتماعي آثار بررسي به و شدند
كه بود تعهدي احساس دليل به كه سينما ، خود خاطر به نه سينما ، به افراد اين گرايش
آنها بود ، رسيده پايان به جنگ كه حالا و ميكردند حس خود درون جنگ ، به نسبت آنها
و ميدانستند شده تمام مردم ، به جنگ و جبهه واقعيتهاي دادن نشان در را خود رسالت
.ميدانستند جنگ از پس جامعه بررسي را خود وظيفه حالا
كنار اصلي دلايل از يكي":ميگويد باره اين در سينما ، منتقد طالبينژاد ، احمد
مثل كساني يعني.است آنان سرخوردگي فيلمسازان ، توسط فيلمها نوع اين شدن گذاشته
و جنگ درباره فيلمهايشان بلكه نميسازند ، جنگي فيلم ديگر ملاقليپور و حاتميكيا
جبههها در را جوانيشان ميكنند احساس اينها چون.است جنگ ضد نوعي به حتي
در آنها كه ارزشهايي و است رفته ديگر سويي به جامعه كه درحالي گذاشتهاند ،
نگاه _ است كرده تغيير هم همرزمانشان از بسياري در حتي بودند ، مدافعش جبههها
اين ساخت در ديگر بنابراين _ حاتميكيا فيلمهاي شخصيتهاي از بسياري به كنيد
و است ژانر يك جنگي فيلم كه نميكنند فكر اين به چون.نميبينند الزامي فيلمها ،
كه ميكنند فكر اين به بلكه باشد ، داشته هم مثبتي بازتاب اقتصادي نظر از است ممكن
كه هست نيازي الان آيا.باشد داشته كاركردي حتما بايد ميسازند ، كه جنگياي فيلم
احساس بلكه.نميكنند حس را نياز اين آنها بروند؟ جبهه به تا كنند تهييج را جوانان
جواد اما.شوند مطرح بايد هم آنها كه هست نيازهايي جامعه ، در طرف اين ميكنند
اين آوردن روي اصلي علت شن ، طوفان و فرشتگان بال بر فيلمهاي كارگردان شمقدري ،
توليد در آنان راه سر بر مالي مشكلات را جنگ از پس اجتماعي سينماي به فيلمسازان
با را خود فيلمهاي گذشته در فيلمسازان اين اگرچه او نظر به.ميداند جنگي فيلم
ساخت براي هم اندك امكانات همان نهتنها امروزه اما ميساختند ، كم بسيار امكانات
رفتن بالاتر و سينما به فيلمسازان اين شدن آشناتر با بلكه نيست ، مهيا جنگي فيلم
به آنان براي جنگي فيلم ساختن امكان بسازند ، ميخواهند كه فيلمي از آنها توقع سطح
هم تا آورند روي جنگ از پس اجتماعي سينماي به ميدهند ترجيح آنها و نميآيد وجود
.كنند ارائه قبولي قابل و توجه درخور آثار هم و باشند نگرفته فاصله زياد جنگ از
اصطلاح جنگ ، سينماي لفظ از استفاده جاي به است مايل كه _ سينما منتقد نبوي اكبر
را فيلمها اين توليد ركود علل كه است معتقد _ برد كار به را مقاومت سينماي
عوامل از يكي او.كرد جستوجو سينمايي درون و سينمايي برون عامل دو در ميتوان
.ميداند كشور سياستگذاري عرصههاي در مشخص فرهنگي استراتژي نبود را برونسينمايي
متعالي و خوب بسيار كلي اهداف سياستگذاري ، عرصه در ما اگرچه كه است معتقد او
تبيين فرهنگ بخش در را روشني استراتژي اهداف ، اين به رسيدن براي ولي داريم ،
بد را جنگ سينماي توليد ركود برونسينمايي عوامل از ديگر يكي نبوي.نكردهايم
ياد جرياني از اوميداند كشور ارشد مديران از شماري سوي از زمانه شرايط فهميدن
اوليه سالهاي از كه جريانيميگذارد "زندگي عادي جريان" را آن نام كه ميكند
دوران اين در كه ترتيب بدين.است داشته ادامه هم امروز به تا و شده آغاز جنگ پايان
همين به و بود جنگ دوران با تقابل در كه شد كشور در جديدي وضعيت برقراري در سعي
را جديد وضعيت اين نمودهاي.شود سپرده فراموشي به دوران آن خاطرات كه شد تلاش خاطر
به آنها از ميتوان كه دانست كشور رسمي تريبونهاي از شعارهايي دادن سر ميتوان
با هنوز مردم كه دوره اين در ايشان نظر به.برد نام "بلبل و گل شعارهاي" عنوان
يك به احتياج كشور بودند ، گريبان به دست جنگ دوران از ناشي اقتصادي محروميتهاي
چنين دادن سر شرايط اين در و داشت جنگ از ناشي خسارتهاي جبران براي ملي عزم
تقويت آنها از يكي كه داشت بر در جامعه براي زيادي بسيار مخرب تاثيرات شعارهايي
مردم كه شدند باعث شعارها اين و بود مقاومت فيلمهاي ديدن براي مردم عواطف نشدن
.شوند راغب بيخيال و بيدرد سينماي نوعي به نسبت بيشتر
با مستقيم بهطور سال هشت كه مردمي است طبيعي اين است معتقد طالبينژاد احمد اما
آن از خوشي خاطره كه چيزي تماشاي به شدهاند ، خسته جنگ از و بودهاند درگير جنگ
كمفروشترين از اخير سال چند در جنگي فيلمهاي دليل همين به و نروند ندارند ،
آنها سياستزدگي را فيلمها اين از استقبال عدم ديگر دليل او.بودهاند فيلمها
هرحال به اما باشد ، صادق هم دنيا ديگر جاهاي خيلي در قضيه اين شايد البته.ميداند
ميشوند ، فراموش زودي به سياستزده ، فيلمهاي گونه اين كه داشت دور نظر از نبايد
سياسي جنگ با برخوردشان كه بودهاند فيلمهايي پرمخاطب ، و ماندگار فيلمهاي ولي
درحالي.است داشته حضور كامل طور به سياست هم فيلمها اين پشت پس گرچه.است نبوده
اين ديگر آفت طالبينژاد.است شعاري و مستقيم جنگيمان فيلمهاي اكثر در ما لحن كه
به ايدئولوژي نه البته.ميداند آن به سينمايي مسئولان ايدئولوژيك نگاه را سينما
چيز همه بگوييم كه اين و مشخص چارچوب يك كردن درست معناي به بلكه آن عام معناي
.برود بين از بايد نميگيرد قرار چارچوب اين در هرچه و بگنجد چارچوب اين در بايد
طوري آن و باشند طوري اين بايد جنگي فيلم شخصيتهاي ميگويند كه اين مثال بهطور
بر كه است بلايي همان آمد ، ما جنگي فيلم سر بر كه بلايي او نظر به...و نباشند
بر ايدئولوژيك فيلمهاي شدن ساخته يعني.آمد سابق شوروي ايدئولوژيك سينماي سر
بسيار ميتوانست كه سينمايي شد باعث فرمول اين و ;حكومتي و حزبي تئوريهاي مبناي
مهم خيلي كه چيزي هرحال به.تبليغاتي و خنثي سينماي يك به شود تبديل باشد ، پربار
تابع كامل طور به نميتواند هيچوقت سينما كه است اين سينماست ، ذات جزء و است
دفاع سينماي انجمن مانند نهادي حتي اگر يعني.باشد دستورالعمل و قانون و قاعده
نيست ممكن شرايط اين تحت بدهيم ، آن به هم امكانات نوع همه و كنيم درست هم مقدس
.شود توليد آن در خوبي فيلم
معتقد و ميداند خارجي عوامل را فيلمها نوع اين توليد ركود اصلي علت شمقدري جواد
گريزي فيلم ، توليد بد شرايط اين از كه است آشفته قدري به ايران سينماي وضعيت است
بهطوري.است مهمي دليل بيشك اما.نباشد ركود اين براي دليل تنها اين شايد.نيست
مقاله اين موضوع مورد در كه خواستيم او از و گرفتيم تماس درويش احمدرضا با وقتي كه
بهطور او كه است مايوسكننده قدري به سينما اين وضعيت كه گفت جواب در كند صحبت
به شرايط واقع در و بيندازد فاصله جريانات اين و خودش بين است كرده سعي عمدي
.نباشد يا باشد سينما اين نميكند فرقي هيچ او براي ديگر كه است گونهاي
خود هرحال به.انداخت سينما از خارج عوامل گردن به را تقصيرها تمام نميتوان اما
اين در ميتوان را بسياري عوامل.مقصرند مخاطب ، جذب در ناتواني در هم فيلمها اين
به يا كه ترتيب اين به.فيلمها اين در شخصيتپردازي شيوه جمله از.برشمرد زمينه
اين حد از بيش شيفتگي خاطر به يا و شد ذكر بالا در كه فشارهايي اعمال خاطر
شخصيتهايي با فيلمها اين از بسياري در آثارشان ، شخصيتهاي به نسبت فيلمسازان
چنان به معمولا كه شخصيتهايي.هستيم روبهرو سفيد يا سياه كاملا
امكان نميتواند هيچگاه فيلمها اين مخاطب كه ميشوند تبديل ابرانسانهايي
عموما شخصيتها فيلمها ، اين در.كند تصور خود براي را آنها به نزديكي و دسترسي
امكان هيچگونه كه هستند بالايي مرتبه چنان داراي روحي يا جسماني نظر از
دفع باعث نهتنها قضيه اين.نميگذارند باقي تماشاگر براي را همذاتپنداري
نيز ، جنگ واقعيتهاي دادن بازتاب و فرهنگي تاثيرات نظر از بلكه ميشود ، مخاطبين
.ميآورد بار به معكوس نتيجهاي
ترديد ما همانند كه است شخصيتي."است من با ليلي" فيلم موفقيت عامل مهمترين
اين.نيست روشن خودش با تكليفش هنوز ما ، بيشتر مثل و ميترسد ما مانند ميكند ،
به شخصيتپردازي شيوه اين دليل به باز بود ، هم طنز جنبههاي فاقد اگر حتي فيلم
.مييافت را محبوبيت همين مردم نزد زياد احتمال
و مشخص هويت فاقد آنها از بسياري كه است اين فيلمها ، اين موفقيت عدم ديگر دليل
فيلمها اين شكلگرفته ساختار بتوان را قضيه اين اصلي دليل شايد.هستند خود خاص
در كاملا كه شدهاي تعيين پيش از و مشخص ساختار.دانست فيلمسازان ناخودآگاه در
ديگري شكل خاص ، صورت چند جز به كه رسانيده باور اين به را آنها و شده حل آنان ذهن
موفق فيلمهايي تنها ميان ، اين در.گرفت نظر در جنگي فيلمهاي براي نميتوان را
براساس را فيلمش فيلمساز ، و نكردهاند تبعيت فرضها پيش اين از كه بودهاند
جنگ درباره فيلمي از پيش ، از آنچه براساس نه است ، ساخته خود شخصي و ناب تجربيات
.ميرود انتظار عراق و ايران
فوق ، موانع و مشكلات تمام عليرغم كه كرد ذكر را نكته اين بايد پايان در بالاخره
جنگي فيلمهاي ساختن از نميتوان شده ، كه هم جنگ ساله هشت تجربه خاطر به حداقل
بيجان پيكر در تازه خوني ميتوانند حاضر شرايط در كه كساني تنها پس.پوشيد چشم
از كه نيست بد اما.عرصهاند اين قديميتر فيلمسازان همان سازند ، جاري سينما اين
اين توانستهايم ساختهايم ، تاكنون كه جنگي فيلمهاي با واقعا ما آيا بپرسند خود
موفق اصلا كه هستيم چيزي از دفاع مشغول اكنون يا كنيم ايجاد جامعه در را فرهنگ
به كمي كه باشد اين كار منطقيترين شايد.آوريم وجود به جامعه در را آن نشدهايم
.كردهايم رها نيمهكاره را آن كه دهيم ادامه جايي از را كارمان و برگرديم عقب
هفته نگاه
ايران سينماي متن و حاشيه در
خارجي فيلم اكران با مخالفت فرهنگي نتيجه و معنا
پوريا امير
مخالفت مبحث كليات طرح به شد ، درج ستون همين در كه يادداشتي در گذشته ، هفته
عمومي اكران فضاي به خارجي فيلم ورود با ايراني فيلمهاي صاحبان و تهيهكنندگان
اساسي و گسترده چنان بحث اين كردم ، اشاره يادداشت آن در كه همانگونه اما.پرداختم
كليات آن ناگزيرم اينجا در ترتيب ، بدين.ميطلبد ستون دو يكي از بيش مجالي كه است
.كنم تكميل مخالفت ، اين فرهنگي نتيجه و معنا خصوص در جزئيات پارهاي شرح با را
شدن محدود خارجي ، روز فيلم اكران با دوستان مخالفتهاي همه علتالعلل كه آنجا از
است ، داخلي سينماي اقتصادي حيات و چرخه توقف و ايراني فيلم عرضه دامنه
بر تاكيدش و تكيه تمام با "بدنه سينماي" به موسوم جريان فيلمهاي توليدكنندگان
بازدهي اهميت.ميكنند ابراز را مخالفت اين صراحت با و روشني به ملاحظه ، قابل فروش
توزيع و توليد تهيه ، پروسه اهداف "از يكي":آنها نظر در سينمايي محصول هر اقتصادي
سر بر كه را مانعي هر آنها اساس ، اين بر.است موجود هدف "تنها" بلكه ;نيست فيلم
را خودشان محصولات از پيشرفتهتر پديده هر و نابودي مستحق گيرد ، قرار مسير اين راه
يك درجه پخشكنندگان كانال از حال هر به كه خارجي روز فيلمميشمارند حذف قابل
پرشمار موارد چه و اروپايي معدود نمونههاي چه و ميشود كشورها وارد بينالمللي
با قياس در محسوسي كاملا تكنيكي برتريهاي و آشكار و نهان جاذبههاي آمريكايياش ،
روش تضمين برابر در جدي مانعي ميتواند هم دوستان ، اين ديد از دارد ، وطني محصولات
چشم اغلب آنها برتر ، كيفيت آن جهت به اصولا هم و باشد آنان محور سرمايه فيلمسازي
معادله ، اين ديگر سوي در اماندارند خود محصولات كنار در را آن ديدن
براي كه بهايي رغم به هم ايران سينماي فرهنگي جريان حمايتكنندگان و تهيهكنندگان
در مدام نشانههايش و قائلاند سينما تكنيكي و محتوايي ساختاري ، امتيازات و ابعاد
سفت مخالف "بدنه سينماي" جرگه همان مثل درست ميخورد ، چشم به كارهايشان يا حرفها
جهت اين از مخالفت ، خروشان سيل اين در آنان همراهي.هستند و بوده خارجي فيلم سخت و
تاملبرانگيز يا ناشناخته زوايايي به توجه نو ، مضامين طرح كه ميكند جلوه عجيب
سينمايي كيفيات يا مخاطب هنري سليقه ارتقا فلسفي ، حتي يا روانشناختي انساني امور
سينماي بنيادين ويژگيهاي جزو دقيقا استاندارد ، از فراتر و استاندارد و درخشان
.است ايراني فيلم توليد عرصه فرهيختگان و فرهنگسازان جرگه اشاره مورد و علاقه مورد
اين از زيادي بخشهاي نيز ما مرزهاي به جهان سينماي احتمالي واردات اغلب در
شده اكران انگشتشمار نمونههاي همين در.است جاري يكجا آنها ، تمام گاه يا خصوصيات
و روايتي مصالح سادهترين با كه هست "سبز مسير" چون فيلمي سالها ، اين طول در
_ ديني باورهاي و انساني روابط ،"معجزه" مضمون به داستان ، گسترش ابزار دقيقترين
و مخاطرات مهمترين از پارهاي "هميشگي مظنونين" يا "بازي"ميپردازد اخلاقي
گوست" يا "كجايي؟ برادر اي" و ميكنند مطرح را ارتباطات عصر انسان زندگي بحرانهاي
جزو معياري هر با و معنايي و تكنيكي وجوه همه در "سامورايي رسم و راه:داگ
مخاطب با ارتباط برقراري به قادر سينماي حتي و انديشمند سينمايي ممتاز شاهكارهاي
.ميآيند حساب به انبوه
نصيب عموميشان اكران موهبت كه است دمدستي و تصادفي نمونههاي فقط اينها و
جهان روز سينماي وگرنه.است شده واقعي سينماي دوستداران و سينما واقعي دوستداران
اين از درخشاني جواهرات بينالمللي ، سطوح در شده عرضه محصولات سوم يك در دستكم
اجتماعي ، معضلات اخلاقيات ، بحران يا اخلاقيات مكاشفه ، شهود ، .دارد فراوان قبيل ،
دهها در تحصيلي ، و آموزشي شرايط مثلا يا خانوادگي يا شخصي رواني ، ناهنجاريهاي
تكنيكي ابزار و متفاوت بيانهاي با آمريكا و اروپا سينماي سالانه محصولات از نمونه
اين عمومي اكران از ايراني سينماروي كردن محروم و ميشود ارائه جهانيان به مناسب
ابعاد در سينما اين مخفيانه پيگيري به را كهاو است اين نتيجهاش تنها آثار ،
نزد.ميدارد وا غيره و ويدئويي فيلمهاي توزيع غيرمجاز شبكه و غيررسمي و خصوصي
فرهنگي محصولات سينمايي و محتوايي ارزشهاي مدافع ميتوان چگونه:بينديشيم خودمان
به ارزشها اين انتقال با اما بود ، داخلي آثار بين در هنري منزلت و شان واجد و
سرمايه ، بر مبتني نگاه كرد؟ مخالفت خارجي نجيب و متين نمونههاي سوي از مردم
مدرن متروهاي ورود اثر در قراضهاش كرايهاي اتومبيل ماندن بيمصرف نگران ميتواند
فرهنگ نگران كه نگاهي اماكند جلوگيري پيشرفته محصول ورود از رو ، اين از و باشد
و كند محدود نمايش حيطه در را ارتباطات و رسانهها جهان اين ميتواند چگونه است ،
!بكشد؟ حصار مردم ، و خود دورتادور
47-لينچ زبان از لينچ
آيين منزله به فيلمبرداري
رادلي كريس:گردآوري
و فيلم در را "درخت كنده با بانو" نقش اينكه از پيش سالها است گفته كولسون &
در زماني كه بوديد كرده پيشبيني شما كند ، بازي "پيكز تويين" تلويزيوني مجموعه
بود؟ شوخي اين آيا.ميشود ظاهر درخت كنده يك همراه به تلويزيوني مجموعهاي
و جك و او براي را آن و داشتم را ايده اين كني پاك كله مرد روي بر كار طول در.نه
را درختم كنده" بود هم اسمش (ميخندد)ميكردم تعريف ميداد ، گوش كه ديگري هركس
نيم قسمتش هر بود ، تلويزيوني برنامه مجموعه يك !"ميكنم آزمايش علمي ، زمينه هر در
در شوهرش كه بود زني او !درخت كنده با بانويي نقش به كولسون كاترين حضور با ساعت ،
و پيپها طور همين بود ، خانه طاقچه روي او خاكستر و بود شده كشته جنگل آتشسوزي
روشنش ديگر تا بودند كرده كور را خانه شومينهبود جنگلبان او آخر جورابياش كلاه
نيست ، بلد رانندگيدارد كوچكي بچه.ميترسد خيلي آتش از ديگر حالا زن چون.نكنند
از يكي در متخصصي به او تلفن با برنامه قسمت هر.ميگيرد تاكسي همهاش همين براي
ميزند ، زنگ دندانپزشك يك به مشخص ، روز يك كنيم فرض ميشود شروع علمي زمينه صدها
پيشبند و مينشيند دندانپزشكي صندلي روي كنده.ميگيرد وقت درختش كنده براي ولي
جايش همه و ميگردد خوردگي كرم دنبال كنده توي ايكس ، اشعه با دندانپزشك و ميبندد
كه ميدهد ياد بچهاش به دارد زن چون.همانجاست هم بچه پسر.ميكند معاينه را
ارزان رستوران به اوقات گاهي بعد.ميگذارد سر پشت را معاينه چطور كنده ببيند
ميروند ، دارند كه جايي به قسمت ، يك انتهاي در هم وقت هيچ و ميروند قيمتي
آموزش بيننده به علمي زمينه يك در هفته هر ميبيني؟بود طرح كل اين.نميرسند
.انتزاعي كاملا دنيايي در هم آن !كن باور ميداديم ،
آورد؟ در سر پيكز تويين از چطور قضيه اين بالاخره &
شهر شوراي جلسه كه رسيديم صحنهاي آن به و ميگرفتيم آزمايشي صحنههاي داشتيم خب ،
كه كاري.باشد صحنهها اين در بايد كاترين كه افتاد سرم به يكهو.ميدهد نشان را
توجه تا ميكند روشن را چراغها و ميدارد نگه را درخت كنده كه است اين ميكند ،
پخش در.دارد خاصي وضع درخت ، كنده با بانو اين ميداني ، .كند جلب را بقيه
.است شدهاي شناخته شخصيت و داشته مردمي بازتاب كلي تلويزيوني ،
|