كرد نميتوان كاري
گودو انتظار در
كوتاه برشهاي
50-لينچ زبان از لينچ
كرد نميتوان كاري
"بيطرف منطقه" متن و درحاشيه نكتههايي
يكي كه بود اميدوار و دلبست غيرايراني فيلمهاي آينده به بايد.بود خوشبين بايد
پرده روي را سينما بايد ما.ماست محتوم سرنوشت اين.بروند سينماها پرده روي يكي
"تانوويچ دنيس" ساخته "بيطرف منطقه" اكران.ببريم لذت و كنيم زندگي كنيم ، تجربه
در نمايش از پس [نارسا و واژه به واژه ترجمهاي] "كس هيچ سرزمين" غريب نام با كه
بوسنيايي كارگردان اول ساخته است ، اميدواركننده شدت به فجر فيلم بيستم جشنواره
تجربه و ديدن فرصت كه درخشان گفتوگوهاي و لحظهها از پر و نكته از پر است فيلمي
دست از زود و ميآيند دست به دير فرصتها گاهي.داد دست از نبايد را
كردناش
!ميروند
آزرم محسن
معنا از نشان فيلماش اصلي شخصيت دو بودن زبان هم كه بود گفته جايي تانوويچ دنيس
ميزند موج "بكت سميوئل" نمايشنامههاي در كه باختگي معنا هماندارد جنگ باختگي
همه تانوويچ كه است دليل همين بهعاجزند هم با كردن برقرار ارتباط از آدمها و
خلاصه "گودو انتظار در" يعني "بكت" نمايشنامه مشهورترين نام در را بوسني جنگ
و دهد نجات را ما و بيايد راه از كسي تا بوديم منتظر واقعا ميگويد و ميكند
كس هيچ و است بوده بيهوده اميدهايمان ميفهميديم آمده او ميكرديم فكر كه زماني
.نميرسد راه از وقت هيچ
كه فيلم سرباز دو.هست هم "بيطرف منطقه" فيلم چكيده نوعي به تانوويچ حرفهاي اين
و "ولاديمير" به جورهايي يك ميدهند فحش و ميكنند شليك هم به و هستند هم كنار در
نشان رفتارشان.نيست آنها ميان مهمي چندان تفاوت واقع در.دارند شباهت "استراگون"
"بيطرف منطقه".ميپوشانند را ديگري نقص كدام هر و هستند هم مكمل كه ميدهد
فيلم يك با ما كه داشت توجه بايد حال عين در.دارد حدود و حد اين در داستاني
باقي و متحد ملل سازمان ماموران چه سربازان چه همه آدمها.هستيم طرف "موقعيت"
عملا موقعيت اين.شدهاند موقعيت يك درگير افتاده جنگ جبهه به گذرشان كه آنهايي
همه سرنوشت و افتاده اتفاق كه تصادفي موقعيت يك هم شايد است ، ناخواسته موقعيت يك
سه برپايه واقع به بيطرف منطقه موقعيت.ميدهد تغيير هستند دوروبرش كه را آنهايي
را ديگري آن و ميگيرد دست به اسلحه يكيشان بار هر كه سرباز دو.ميگيرد شكل نفر
بخورد تكان جاياش از نميتواند و خوابيده مين روي كه ديگري سرباز و ميكند تهديد
سوي به چيزي يا بخورند تكان جايشان از ميتوانند دستكم كه است خوش دلشان دو آن
به بايد فقط بخورد ، تكان جايش از نميتواند كه بدبختي سرباز آن اما كنند ، پرتاب هم
.بدهد گوش را آنها فحشهاي و حرفها و بزند زل ستارهها و خورشيد
مكانيزم فاجعه عمق فهم درستتر بيان به يا و فاجعه انداختن تاخير به براي تانوويچ
ميرود طفره ماجرا اصل از و مياندازد راه شوخيرا
شانه و شاخ هم براي و ميايستند هم رودرروي سرباز دو كه است موقعيتي چنين در
نميبرد ، جايي به راه زورگوييها اين كه ميدانند آنها هردوي احتمالا.ميكشند
كدام هر واقع در.نگفت چيزي و نشست عقب نبايد موقعيتي چنين در كه است اين مهم اما
در جايي.بكشند شانه و شاخ و كنند غافلگير را ديگري آن لحظه يك در تا هستند منتظر
.بوسنياييها يا كردهاند شروع صربها را جنگ كه درميگيرد بحثي دو اين ميان فيلم
عصباني لفظي جدال كلي از پس دارد دست به را اسلحه لحظه آن در كه بوسنياييها سرباز
چه را جنگ حالا.است من دست اسلحه ميگويد و ميگيرد صرب روبه را اسلحه و ميشود
.ميشود عكس قضيه و ميگذرد دقيقهاي چند.ما:ميدهد پاسخ صرب و كرده شروع كسي
بوسنيايي روبه را اسلحه كه زماني و آورده دست به را اسلحه صرب سرباز بار اين
شايد اين.ما:ميدهد جواب بوسنيايي ميپرسد ، را سوال همان و ميگيرد
اما است مشترك زبانشان چند هر آدمها ميدهد نشان كه باشد صحنهاي نمونهايترين
كه آن بي ميشود ، زده حرفي اسلحه زور بههستند عاجز هم با كردن برقرار ارتباط از
در "استراگون" قول به و است غريبي موقعيت باشد داشته وجود حرف آن به يقين ذرهاي
."كرد نميتوان كاري" ،"گودو انتظار در" جمله نخستين
حرفهاي كه آن ضمن "بيطرف منطقه" به راجع كوتاهش يادداشت در "ادگونزالز"
متوجه را ايرادهايي مينويسد ، كارگردان نام ذكر بدون را "گودو" درباره "تانوويچ"
بيطرف منطقه در تانوويچ دغدغه واقع در و مسئلهنيستند روشن چندان كه ميكند فيلم
كه فهميد فيلم لحن از ميتوان را بودناش بهانه و است بهانه يك اين.نيست جنگ خود
منطقه.ميدهد نشان بيشتر را موقعيت و داستان بودن تلخ و است شوخي از پر عملا
پر است "كوچكي" فيلم.باشد كه نبوده هم قرار احتمالا و نيست "بزرگي" فيلم بيطرف
.يك درجه تعليقهايي و فوقالعاده موقعيتي با درخشان لحظههاي از
فراموشي دست به كه است مين روي سرباز اين "نينو" و "چيكي" ميان جدال فاصله در
سايه زير باشد ، دوروبريهايش دغدغه اصليترين بايد كه او دادن نجات و ميشود سپرده
پيدا نجات اگر كند؟ پيدا نجات سرباز اين بايد چرا:ميشود پنهان "جنگ" معناباختگي
دليل همين به و است همين احتمالا مسئله كرد؟ نخواهد را كسي جان قصد خودش آيا كند
اما.ميبريم ياد از را او داريم ميرسد نظر به كه ميشود كمرنگ قدر آن حضورش
صدايي و ميكند نگاه دارد كه عكسي به او كه جايي يعني آخر ، صحنه كه است اين حقيقت
.كنيم فراموش را او نميگذارد عملا ميخواند ، غمگين آوازي كه ميرسد گوش به تلخ
كه اين و مين روي او بودن اما نميشود ، دوا دردي نباشند چه و باشند چيكي و نينو چه
بوسني از نمادي البته ، تانوويچ دنيس خود و خيليها قول به بخورد تكان نميتواند
."كرد نميتوان كاري" ،"استراگون" قول به و نيست بوسني فكر به كس هيچ.است
كه ميشود ناشي جا آن از نقش اين و دارد كليدي نقشي بيطرف منطقه فيلم در "شوخي"
مكانيزم فاجعه عمق فهم درستتر بيان به يا و فاجعه انداختن تاخير به براي تانوويچ
كه است رفتن طفره اين لابهلاي.ميرود طفره ماجرا اصل از و مياندازد راه را شوخي
در آدمها وقتي.ميآيد چشم به شوخيها اين بودن تلخ و ميشود معلوم عملا داستان
ديگر سوي از باشد؟ نداشته گرايشي شوخي به لحنشان چرا ايستادهاند مرگ قدمي دو
جديت فرط از دو هر نينو و چيكي و است تفريح مايه حد از بيش جديت كه داشت توجه بايد
صحنههاي در.ديد ميتوان فيلم كل در را مسئله اين.غلتيدهاند شوخي ورطه به
كه جايي:هستند مسئله اين مويد دقيقا كه ميشود بدل و رد گفتوگوهايي فيلم آغازين
در.است شده باز بدوبيراه به زبانشان و افتادهاند گير مه در بوسنيايي شكنهاي خط
هست؟ تفاوتي چه بدبين و خوشبين آدم ميان ميداني ميگويد قطارش هم به يكي ميان اين
آدمي اما نميشود هست كه اين از بدتر وضع ميگويد بدبين آدم ميدهد پاسخ خودش و
شوخي چنين كه كرد قبول بايد.ميشود هم اين از بدتر اوضاع ميداند است خويشبين كه
ميافتد ، اتفاق دارد كه است فاجعهاي عمق بيان از رفتن طفره جور يك بلبشو آن در اي
".كرد نميتوان كاري ،"استراگون" قول به كه زماني هم آن
فيلم لحنميزند هم را خودش كنايههاي و نيش شوخيها لابهلاي در تانوويچ دنيس
را داستان كه آن براي حال عين در او.ميشود گزنده شدت به صحنههايي چنين در
مستندهايي.ميكند استفاده فيلماش دردل هم مستند فيلمهاي از دهد نشان واقعيتر
همه اين با.است كرده فيلمبرداري حتي را آنها از بسياري و ساخته خودش روزگاري كه
يك كردن تعريف پي در او.بدهد مستند شكلي فيلماش به تا است نكوشيده تانوويچ
ميدهد نشان آفتاب زير را آدم دو جدال كه كلاسيك خودش قول به داستاني بوده ، داستان
دنيس كه است كاري تنها احتمالا اين.كند روشن را جنگ معناباختگي دارد قصد و
بوده آنهايي از يكي سارايوو در هم او كه اين نه مگر دهد ، انجام ميتوانسته تانوويچ
اما.است آمده "او" برده گمان كسي هر رسيدن راه از با و مانده "گودو" انتظار در كه
خصوصا كرد ، پنهان را فاجعه عمق و رفت طفره بايد.حرفهاست اين از جديتر قضيه
".كرد نميتوان كاري" ،"استراگون" قول به كه وقتي
گودو انتظار در
"تانوويچ دنيس" روايت به "بيطرف منطقه"
رشيدي ليلي:ترجمه
موسيقي معلم مادرم.بود ديده هم زبانشناسي دوره يك و ميكرد كار تلويزيون در پدرم
را موسيقي كنسرواتور كلاس تا كرد متقاعدم و بگيرم ياد را موسيقي داشت علاقهبود
و پدر طريق از هفتم هنر به من عشق.نميكرد صدق سينما درباره اما امر اين.بگذرانم
كودكي ، دوران در.ميگرفت ريشه خودم از كه بود عشقي اين.نشد منتقل من به مادرم
هفته روز هر نوجواني در و بروم سينما به تا ميماندم شنبه راه به چشم را هفته تمام
سارايوو فيلم آكادمي كلاسهاي شدم موفق متوسطه تحصيلات پايان از پس.ميديدم فيلم
.پيوستم بوسني ارتش به و شد شروع جنگ بعد.ميساختم فيلم تحصيل حين در.بگذرانم را
ميشد كه بود كاري تنها اين.كنم فيلمبرداري مقدم خط در تا بردم خودم با دوربيني
فكر شد شروع جنگ وقتي.شدم كشيده مستند سينماي طرف به كه بود گونه اين.داد انجام
زندگي در كمتر چيزها اين.باشم جا آن ميخواست دلم.شود طولاني قدر آن نميكرديم
قايم ميكنيم فرار نه ، يا ميكنيم شركت جنگ در بدانيم بايد.ميآيند پيش آدم
حامي بوسني ارتش كه چرا بود آسانتر جنگيدن.جنگيدم من و ميجنگيم يا ميشويم
دلم.نكردم ترديد لحظه يك حتي.ميكردم دفاع آنها از من كه بود ارزشهايي و عقايد
.باشم جنگ اين از بخشي ميخواست
آن وراي از و كنم تعريف را داستاني ميخواستم نوشتم را "بيطرف منطقه" وقتي
اول از.بود همين اوليهام نيت.دهم نشان را افتاده بوسني در كه اتفاقاتي
كلاسيك جنگي فيلم يك يا حماسه يك نميخواستم.كنم تعريف كوچكي داستان ميخواستم
حالت يك جنگ.دارد فاصله خيلي ميبينم فيلمها گونه اين در كه چيزي يا جنگ.بسازم
ميچرخند سرمان بالاي كه هليكوپتري پرههاي يا اسلحهها گلوله صداياست روحي
احساس را آن كه زماني مخصوصا.ميماند باقي ما خاطر در كه است چيزي آن جنگ.نيست
.شود احساس ميخواستم كه بود چيزي اينميكنيم زندگي آن با يا ميكنيم ،
.دهم نشان بوسني جنگ قبال در را گوناگون كشورهاي برخورد نحوه ميخواستم طور همين
حاضر اما دارند را بوسني نجات ادعاي امروز غربي قدرتهاي.بود شرمآوري برخورد
همه كردم نوشتن به شروع وقتي.ببينند افتاده واقعا كه را اتفاقهايي نيستند
تمام چگونه داستانام نميدانستم حتي.نداشتم ذهن در را ميسازند داستان كه عناصري
.ميشود
.صرب يك و بوسنيايي يك:بود سرباز دو رويارويي درباره خيالي داستاني متوجه ذهنام
بسيار كار ساعت دو طول در شخصيت دو روي شدن متمركزرسيدم بنبست به زود خيلي اما
به برعكس.باشند داشته را كار اين ظرفيت داستانها كه ميآيد پيش كمتر.است سختي
همه.كردم مراجعه ميافتاد مقدم خط در اتفاقها آن در كه اوليهام طرحهاي از يكي
جايي فيلم ، نهايي تصوير به كه بود گونه اين و بمانم خط اين روي كه كردم را سعيام
حركت اولين با كه ميني رسيدم ، خوابيده مين روي سنگر در تنها بوسنيايي سرباز كه
دقيقا تصوير اين نظرم به كه چرا هستم راضي خيلي تصوير اين از.ميشود منفجر
.ميدهد نشان را امروز بوسني موقعيت
آنها همهنشدهاند وارد مصنوعي صورت به فيلم نمادهاي و استعارهها از كدام هيچ
آن همه زاييده است ، من تخيلات زاييده فيلمنامه و هستند فيلمنامه ناشدني جدا جزو
طنزي همان ميشود ديده من فيلم در كه طنزيكرد بروز من در جنگ طول در كه احساساتي
كه وحشتي از را ما كه راهيبود گريز راه تنها خنده گاهي.داشت وجود جنگ در كه است
دوربين كمك به من.بود زندگي ادامه براي راهي خنده.ميداد نجات بود دوروبرمان
نتوانستند همه متاسفانه اما.كنم حفظ را روحيام سلامتي توانستم طنز و فيلمبرداري
كردم ، ترك را سارايوو كه زماني.بودند ريخته هم در واقعا مردم.بكنند را كار اين
فيلم هيچ و جنگ هيچ به كه كردم را تلاشام تمام بنابراين.بود مردهها جنازه از پر
.كنم بازسازي داشته وجود قبلا كه را چيزي نميخواستم اصلا كه چرا نكنم ، فكر ديگري
.است بوسني جنگ خاص تصاويري "بيطرف منطقه".نميخورد دردي هيچ به كار اين
خصوصيات اين ميجنگند ، هم عليه و ميزنند حرف زبان يك به كه مردمي كلاهآبيها ،
باختهتر معنا هم باز را جنگ ميزنند حرف زبان يك به مردم كه اين.بود بوسني جنگ
عجزي همان ديد ، "بكت سميوئل" آثار در ميتوان كه است معناباختگي همان اين.ميكرد
كه داشتم را احساس اين هميشه اين از جدا.دارند هم با ارتباط برقراري براي مردم كه
انتظار در":شده خلاصه "بكت" نمايشنامههاي از يكي باشكوه عنوان در بوسني جنگ
.بوديم انتظارش در بيوقفه جنگ مدت تمامبوديم "گودو" انتظار در واقعا ما "گودو
منتظرش كه كسي ميكرديم فكر كه وقتي.دهد نجات را ما و بيايد كه كسي منتظر
.نميآيد وقت هيچ كس هيچ و است بوده بيهوده اميدهايمان ميفهميديم آمده ، بودهايم
.ما نجات براي نه بود ، خودشان آبروي حفظ براي فقط ميآمد ، كمك به ملل سازمان وقتي
روز طاقتفرساترين.داد دست من به وحشتناكي شوك شدم ، خارج سارايوو از وقتي
لم پلاژها روي ميروند ، گردش مردم دارد ، ادامه زندگي فهميدم آن يكبود زندگيام
شدت به موضوع اين اما است احمقانه گفتناش...ميشوند عاشق هنوز ميدهند ،
.كرد مبهوتام
كوتاه برشهاي
آور شرم جدال يك
جواهريان نگار
است كوچكي فيلمهاي آن از يكي "تانوويچ دنيس" سينمايي ساخته اولين "بيطرف منطقه"
خوش سارايوو به" داستان كه همانطور درست.ميافتد اتفاق بالكان در داستاناش كه
.بود بالكان وقوعشان مكان (كاستاريكا امير) "زيرزمين" و (وينترباتم مايكل) "آمديد
بودناش تلخ و شوخطبعي هرچند ندارد ، فيلمها آن به شباهتي "تانوويچ" فيلم اما
داستانگويي سنت از آگاهانه "بيطرف منطقه".ميآورد ياد به را "زيرزمين" گاهي
داستانياش گرههاي نوع و فيلم خاص ويژگيهاي.است گريزان بالكان جنگي فيلمهاي
صحنههاي از فيلمبرداري با كارش كه است كارگرداني ساخته فيلم اين كه ميدهد نشان
كه چيزي نشده ، خلاصه تانكها و گلولهها در فقط جنگ "تانوويچ" براي.شده آغاز جنگ
همين و ميگردد جنگ در زندگي دنبال به او.ميكنند استفاده آن از فيلمسازان بسياري
ساختن فيلم قصد اصلا آغاز در خودش گفته به كه چرا.است ديگران با او تمايز رمز
تا شده باعث دوربين.است داده نجات را او زندگي عملا فيلمبرداري دوربين و نداشته
منطقه" ديدن از پس كه است احساسي همان اين.نكند احساس را برش و دور فاجعههاي
يك مثل ميكرديم روشن كه را دوربين":گفته "تانوويچ".ميدهد دست هم ما به "بيطرف
به حالا وقتي كه آنقدر.ميكرد دفاع ما از و ميشد حايل حقيقت و ما ميان فيلتر
".ميشوم وحشتزده وقتها آن از بيشتر خيلي ميكنم نگاه گرفتهام كه فيلمهايي
در و را او مستندهاي از گوشههايي اما است داستاني فيلم يك هرچند "بيطرف منطقه"
آدمها موقعيت به هميشه "تانوويچ".ميدهد بازتاب را كارگرداناش مستند نگاه واقع
در هنرمند تصوير" نام به مستندهايش از يكي در چه و فيلم اين در چه.است علاقهمند
تماشا به محاصره تحت سارايووي در را بوسنيايي هنرمندان وضعيت ميكوشيد كه "جنگ طول
ابتدا در كه است اين كرده "بيطرف منطقه" در "تانوويچ" كه كاري اما.بگذارد
موقعيت اين اساس بر و (هستند سنگر يك در سرباز سه كه اين) يافته دراماتيك موقعيتي
ميشوند ديده "بيطرف منطقه" در كه تصاويري عمدهبخشيده سامان را مستند تصويرهاي
اين كردن دراماتيك براي او هرچند.ديد هم او مستندهاي در ميتوان را نظيرشان
.كرده آنها در هم تصرفهايي و دخل احتمالا تصاوير
مربوط آدمها خود به كند پيدا ربط جنگ به كه آن از پيش "بيطرف منطقه" اصلي پايه
به را لفظي شايد و ساده جدال يك چگونه دارند تنفر هم از وقتي آدمها اينكه.ميشود
نميدهد نشان را اين جز چيزي "نينو" و "چيكي" موقعيت.ميكنند بدل ويرانگر جنگي
نفر كه دارند مشكل هم با آنقدر سرباز دو اين.است بدبختيهايشان مايه نفرتشان كه
وگرنه ندارد خوردن تكان حق و افتاده مين روي كه سومي نفرميبرند ياد از را سوم
كه است اين دو آن ديگر عمده مشكلپرخاشجو سرباز دو هم و ميرود هوا روي خودش هم
مشترك زبانشان آنها اگر شايد.ميگويند دارند چه ميدانند و ميفهمند را هم زبان
.نميشد ريشهدار اندازه آن تا هم نفرت اين نبود
موجهي چهره و هستند فيلماش تهيهكنندگان جزو فرانسويها آنكه عين در "تانوويچ"
آنها نثار را تيزش و تند طنز گفتوگوهايش در اما ميدهد نشان فيلم در را آنها از
او شايد ميگويد و ميكند اشاره "ميتران فرانسوا" به مشخصا "تانوويچ".ميكند
روا را فراواني ستمهاي بوسني مردم حق در اما بود ، خوبي رئيسجمهور خودش كشور براي
.آورد وجود به را تناقض نوعي تماشاگر ذهن در ميتواند دوگانه سياست اين.كرد
و شد "كن 2001" در فيلمنامه بهترين جايزه برنده "بيطرف منطقه" اينكه خصوصا
خيلي نيست ، پيچيده هم چندان اما مسئله.ربود هم را خارجي فيلم بهترين اسكار امسال
به آنكه از بيشتر و است گراني شغل فيلمسازي "تانوويچ" خود قول به.است ساده هم
او كه است طبيعي.است سرمايه و پول نيازمند باشد ، داشته احتياج دوربين و نگاتيو
تماشا را آن است قرار همه اگر و كند تعريف همه براي را كوچكاش داستان ميخواسته
حاضر و ميدهد در تن مسئله اين به او.باشد داشته قوي پشتيبانهاي بايد كنند
است بيرحم آنقدر سينما خودش قول به.بيايد كنار فرانسويها با اينگونه ميشود
.ندارد دوست كه ميكند كارهايي به وادار را آدم كه
را داستاناش "تانوويچ" اينكه و "بيطرف منطقه" در نمادپردازي مسئله به برسيم اما
سپري عمرش كه است سالها گذشته ، نمادپردازي دورهميكند گوناگون نمادهاي از پر
كمك به نمادها كه است جا اين.پيچيد لفافه در را حقيقت نميتوان گاهي اما شده
"بيطرف منطقه" فيلم نماد اصليترين.شود تعريف داستان ميشوند باعث و ميآيند
.ميبرد ياد از را او هم بوسنيايي سرباز حتي و خوابيده مين روي كه است سربازي همان
روي كه همانطور او اما كردهاند ، فراموش را او هم مردماش كه است بوسني خود او
همان اينميكند نگاه عزيزاناش عكس به برنميآيد دستاش از كاري و خوابيده ميني
!است بوسني مظلوميت
50-لينچ زبان از لينچ
"صدا زير" شكل به موسيقي
رادلي كريس:گردآوري
پوريا امير:ترجمه
شروع از پيش را فيلم وقايع به مربوط تعبيرهاي از يكي شما خود اگر يعني *
حس باشيد ، داشته نظر در و كنيد انتخاب _ فيلم ساختن حال در يا _ فيلمبرداري
كردهايد؟ محدوده را فيلم احتمالات دامنه جوري يك ميكنيد
چه دقيقا بايد نميدانم راستش.ميكنم همفكر موضوع اين به حتي من ببين ، ولي بله ،
اين در بگويد كس هر به آدم كه همين.ميپردازم بهش طور چه كه بدهم توضيح برايت طور
بهشان كه همين باز كردند ، را كارشان كه بعد.است كافي بده ، انجام را كار فلان صحنه
آدم.است كافي "درنيامده آب از درست بخش ، آن و است عالي كار ، بخش اين" بگويد
توضيح هم را دليلش و "...چون نيست ، درست حركت فلان":بگويد بازيگر به ميتواند
ربطي كه بگويد چيزي از يا بزند حرف تمثيلي و تشبيه از حين ، همين در است ممكن.دهد
درست كه بعد.است كافي گفتم ، كه حدي همان در واقعا ولي ندارد ، حركت آن خود به
.است درست ولي نميدانند ، را درستياش عمق هم خودشان حتي ميدهند ، انجامش
بازيگران ميرسد نظر به كرديد؟ كار چقدر فيلم شخصيتهاي زدن حرف طرز روي *
.ميكنند ادا خاصي خيلي شكل به را فيلم پراكنده ديالوگهاي
را ديالوگها ميشد.رسيديم بهش تمرينها در.ميكرد پيدا خاصي شكل هم بايد خب ،
تا كند كار رويش بايد آدم بنابراين.بود غلط خيليهايش كه گفت مختلفي شكلهاي به
مناسب فيلم حال و حس و فضا براي باشد ، مناسب شخصيت براي كه كند پيدا دست شكلي به
و غيره و ميكند ملايمتر يا بلندتر را صداها ميكند ، كار بيان ، نحوه روي.باشد
تازه بعدگرفت نظر در موسيقايي حتي يا صوتي جلوه نوعي را ديالوگ ميتوان.غيره
شكل به همه شود ، پيدا راهش وقتي.كرد اعمال هم شخصيت مورد در را روند همين كل بايد
اوليه مراحل همان در چيزها اين از خيلي خوشبختانه.ميكنند ادا را ديالوگ مناسب
.كوبيد را خودش ميخ و شد پيدا
منزله به تقريبا و حاضر هميشه موجودي مثل.دارد زيادي حجم هم فيلم متن موسيقي *
.صحنههاست صداي زير
توي دارد انگار كه چيزيهستم صدايي زير و آرام موسيقي دائمي حضور شيفته جدا من
.ميشنوي را آن جملات ، يا كلمات بين سكوت لحظههاي در كه صدايي.ميشود پخش صحنه
آدمي در خاصي حسهاي ملايم ، ظاهرا صداي نوع اين پس در چون است ، فريبندهاي چيز
خلق در چيزها اين تمام.ميگيرد شكل بزرگتر دنيايي از روشن تصويري و ميآيد پديد
.است مهم دنيا آن
|