فاجعه انتظار
اجتماعي يادداشت
فاجعه انتظار
يك تيتر
كوثري عباس:عكس
و است ويراني تنها مانده آنچهنشست فرو زلزله غبار:هاسلامي سعيده _ اجتماعي گروه
ديگر بار يك زلزلهخيز ايران و دارند را عزيزانشان ماتم ابد تا كه عزاداراني
بيمارستان به زخميها و اعزام منطقه به امداد گروههاي.كرد تجربه را زمينلرزه
بازماندگان به و رفته شده ويران روستاهاي به كشور مسئولان از برخي.شدند منتقل
ويرانههايي بر مسئولان اما.دادند خسارتها جبران براي قولهايي و گفتند تسليت
همه مدت اين تمام در و پيش سال چهل.بود لرزيده هم پيش سالها كه برميداشتند گام
و ميلرزد زمين اين ميدانستند نشستند استانداريها و كشور وزارت مسند در كه كساني
از تلي تنها بويينزهرا زلزله از پيش سال چهل.ميگذارد جاي بر زيادي خسارتهاي
وزير موسويلاري سال 1381 ماه تير در نيز بار اين و ماند باقي چوب و خاك و خشت
چهل حداقل.شتافت زلزلهزدگان ديدار به چوب و كاهگل و آجر از آواري روي بر كشور
باز.نيست لرزشي چنين برابر در مقاومت به قادر كاهگل و آجر كه ميدانستيم سال
بيش امروز تا سال 1370 از.كرديم بنا ايمني نكته هيچ رعايت بدون را خانههايمان
و 53 كشته نفر و 600 هزار آن 37 نتيجه در كه داده رخ ايران در زمينلرزه از 950
ايران در لرزهنگاري كارشناسان كه سالهاست وديدهاند آسيب نفر و 300 هزار
سال از همين براي و بود خواهد شديد زمينلرزه يك شاهد تهران كه كردهاند پيشبيني
دقيقتر پيشبينيهاي براي يكديگر با همكاري حال در ژاپن و ايران كارشناسان گذشته
و ميآيد زلزله تهران در ميدانيم كه سالهاست.هستند تهران در زلزله درباره
با مقابله آماده بايد روحي لحاظ به كه كرده توصيه شهروندان به مكررا تهران شهردار
پديده اين با مقابله براي جدي گام تاكنون اما.باشند زلزله از ناشي چالشهاي
با زمينلرزه با مقابله زمينه در تهران كه ميدانيم ما.است نشده برداشته طبيعي
فقدان و پايين كيفيت با غيراستاندارد ساختماني مصالح از استفاده مانند مشكلاتي
و كردهايم بسنده دانسته اين به فقط اما روبهروست معماري زمينه در مناسب فناوري
از لرزيد دوباره بويينزهرا وقتي.ميروند بالا بيقاعده برجها ، و ساختمانها
مجروحان امداد هليكوپترهاي.شتافتند آسيبديدگان كمك به مجاور استانهاي و تهران
آيا بلرزد تهران اگر اما كردند منتقل..و كرج و تهران بيمارستانهاي به را
تعداد چه هستند؟ آشنا تهران شهر بافت با مجاور استانهاي چقدر رسيد؟ خواهد امدادي
عادت كه هستيم مردماني ما دارند؟ مجروح پذيرش امكان شهرستانها در بيمارستان
.ببريم بهره تجربهها انبوه اين از روزي آنكه بدون.كنيم تجربه فقط كردهايم
غبار.افتد اتفاقي شايد ميشود ، زده ديگري از پس يكي تهرانيان براي خطر زنگهاي
.شوكهاند كه زدگاني ماتم و است ويراني تنها است مانده آنچه و نشست فرو زلزله
زلزله غبار.است ديگر شديد زلزله يك تجربه است مانده آنچه و نشست فرو زلزله غبار
.ميآيد زود يا دير كه زلزلهاي.تهران مهيب لرزش انتظار است مانده آنچه و نشست فرو
اجتماعي يادداشت
نميخندند ديگر كه بچههايي
هاشمي اكبر
روي را تنش رسيد ، آيسوداي 6ساله به نوبت وقتي.شد تمام كفن سفيد پارچههاي - 1
مويهكنان زنها و مردها شب ، تاريك دل در هنوز.گذاشتند سپيدرود كنار سرد شنهاي
را نگاهت.ميشدند سرازير سپيدرود سمت به و ميآمدند بيرون زيتون باغهاي پشت از
عدهاي ميشد ، كشيده دورها تا سپيدرود كنار جنازهها رديف ميگرداندي بر كه
كفن سفيد پارچههاي در را آنها تند تند بقيه و ميدادند غسل را جنازهها
از وقتي.شستند رودخانه سرد آب در ماه نور زير را ساله سوداي 6 آيميپيچيدند
را نامش بار اولين براي كه افتادم روزي آن ياد ديدم ، آب روي را آيسودا تن دور
آي گفت نفر يككرد پنهان جاده سوي آن تمشك شاخههاي پشت را خودش و گريختپرسيديم
.بود شناور آب در ماه مثل سودا آي شب آن و "آب در ماه" يعني سودا
زده زلزله منطقه در حاضر روانشناس دكتر را اين "بخندانيد را بچهها بايد" - 2
ذهنشان از آوار غبار تا ميخنديدند بايد آنها شده قيمتي هر به.بود گفته رودبار
يا و مادر پدر ، كه كودكانيميمردند و گرفته غمباد غصه ، از گرنه و شود پاك
چادرها درون را مصيبتزده كودكان.بودند داده دست از را خود خانواده اعضاي تمامي
بازي پانتوميم تئاتر و كشيديم نقاشي خوانديم ، آواز گفتيم ، قصه برايشان و كرديم جمع
صداي از دريغ اما گذشت هم وارو و پشتك از كار.بود روزمان هر كار اينكرديم
.نشد شنيده كه خندهاي
به ضجه صداي هم باز رودبار ، زلزله سالگرد پنجمين در لرزيد ، زمين هم باز - 3
خشتي خانههاي در كه كودكاني.كردهاند فراموش را خنديدن كودكان هم باز و پاخاست
و ندارد جايگاهي امروزي سازهاي و ساخت در ديگر كه خشتهاييميكنند زندگي
.ميآيند ايران به آن ديدن براي جهان سراسر از خارجي توريستهاي
كشور رسمي مقامات.شد صادر گذشته معمول روال به پيامهايي هميشه مثل بلافاصله - 4
بلاعوض وام زلزلهزدگان به گفتند هم باز و گذاشتند ويرانهها بر قدم و آمدند هم
يك تنها سوختند عزيزانشان داغ در ديروز و امروز كه مردمي ذهن در.شد خواهد داده
ميتواند بلاعوض وام را دستداده از عزيز مردم اين اندوه همه آيا.است شده حك سوال
.دهد تسلي
در.لرزيد زمين هم باز اما است اتفاق آخرين اين ميكرديم فكر پيش سال پنج - 5
حزنانگيز و رقتبار صحنههاي تلويزيون هم باز رودبار زلزله سالگرد دوازدهمين
روستاهاي در را سودا آي تصوير بار اين شگفتي با و ميدهد نشان را زلزلهزدگان
ظاهر تلويزيون صفحه بر گزارشش پايان در تلويزيون گزارشگر هم باز و ميبينيم قزوين
اتفاق آخرين اين اميدواريم كه انشاالله گفتند..آقاي كه طور همان":ميگويد و شده
.بودند گفته مسئولين از نقل به ديگر گزارشگرهاي نيز پيش سال پنج كه جملهاي "باشد
.ميآيد كار به بار يك سال چند هر كه است آرشيوي جمله تنها اين گويي
|