و عاطفه برهوت :در آمدهام دنيا به من
اطلاعات
حائرييزدي بزرگداشت مراسم
ارتباطات علم پيشتازان انديشه و زندگي
گرفتند انتشار مجوز نشريه 9
قاچاقچيان و معتادان براي بايد جامعه
باشد ناامن
بازتاب
ضوابط اجتماعي تامين سازمان سوي از
شد اعلام اختياري بيمه جديد
و عاطفه برهوت :در آمدهام دنيا به من
اطلاعات
نساختهايد عصايي من براي وقتي بروم راه چگونه
؟ مرانفهميد درد كس هيچ بگويم؟بگويم چه او به
رانشنيد؟ صدايم كس هيچ يابگويم يكنفر حتي
تامين درصدد موسوي است ، بزرگي مشكل فرزندان جسمي نيازهاي تامين كه روزگاري در
.است فرزندانش براي فكري خوراك
از پس كه بود صفحه اين خوانندگان از يكي موسوي آقاي درآمد ، صدا به تحريريه تلفن
به روزنامه توجه از تشكر ضمن و گرفتند تماس ما با شده ، چاپ مقالات پيگيري ماه هشت
از.شدند معلولين مسائل مورد در فراتري اطلاعات ارائه خواستار معلولين مسائل
پس او.آمدهاند دنيا به همزمان كه است فرزند چهار پدر شديم متوجه ايشان صحبتهاي
صدا به او خانواده كوچك كانون در را عشق طنين كه بود شده فرزنداني صاحب سال هشت از
ميباشد دختر كه او ازفرزندان يكي دانستيم ، .پسر يك و دختر سهبودند درآورده
.رفتيم آنها خانه به خواهرانش ، و برادر مبينا ، ديدن براي.نابيناست "مبينا"
پدر تا كشيد طول مدتي.بود كرده پر را فضا وسروصدايشان بودند بازي مشغول چهارقلوها
سخن به لب بلافاصله داشت ، پردردي دل موسوي.كنند ساكت را آنها عمويشان و مادر و
اطلاعات از برهوتي در قرن 21 در كه ميسوزد ايران معلولين براي دلم:گفت او.گشود
كارمند يك براي هم آن همسن فرزند چهار با زندگي كه پيداست ناگفته.ميكنند زندگي
اين اماباشد هم نابينا آنها از يكي كه بالاخص دارد ، همراه به مشكلاتي چه مستاجر
رسالت بنابر و ميشود ديده معلول داراي خانوادههاي تمام در مشكلات و مسايل
.كرديم طرح را آنها ايشان از پوزش با مطبوعاتي
* * *
بگوييد؟ بچهها آمدن دنيا از *
آمدند ، دنيا به ماهگي هفت در ما فرزندان البته كرد عطا فرزند چهار ما به خداوند -
در كه بودند گرم هشتصد ديگر تاي دو و گرم صد و كيلو يك وزن با فرزندمان ، دو
،NICU بخش نداشتن علت به ديگر تاي دو البتهآمدند دنيا به خاتمالانبياء بيمارستان
سپري را سختي بسيار شرايط هنگام آن در من البته.شدند پذيرش ديگر بيمارستان دو در
كدام هر سهم مادر شير ccاز 60 بايد زيرامسئوليت بار اين و بودم نفر ميكردم ، يك
.شد مخالفت داشتند وزن گرم هشتصد كه فرزندي دو تغذيه با ميرساندم ، آنها به را
جريانات اين تمامي با.دريابيد را ديگر فرزند دو شما هستند رفتني كه آنها ميگفتند
را شدن پدر لذت تازه زيرا ميرساندم ، را بچهها شير سهميه و ميكردم پافشاري من
از همه از زودتر هفته يك او زيرا شنيدم ، همه از پيش را مبينا صدايبودم چشيده
كه شديم متوجه فرزندانمان تولد روز دومين و پنجاه در حدودا.شد مرخص بيمارستان
ويژهاي شرايط كه فرزندم دو درمان ، پيگيري براي وقتيدارد بينايي مشكل مبينا
نزد را مبينا فقط است سالم كاملا ديگري كه گفت دكتر بردم بيمارستان به را داشتند
.ببريد پزشك چشم
كاملا او كه دادند اطمينان من به پزشكان آنجا بردم ، فارابي بيمارستان به را مبينا
مصرف اكسيژن بالاي دز اثر بر احتمالا و نيست مادرزادي او نابينايي اما نابيناست
آمديم ، خود به سرانجام كنيم ، چه نميدانستيماست آمده بوجود بيمارستان در شده
اين بتوانم تا كنم استفاده منابعي چه از كه بود اين ميرسيد ذهنم به كه فكري اولين
ميتوانم چگونه من دارد ، چيزهايينياز چه به او.كنم تربيت بايد ، كه آنطور را بچه
با فرقي آموزشي لحاظ از او كه نميخواهد دلم زيرا كنم؟ كمك او به و كنم درك را او
پيدا معنا پدري مسئوليت كه اينجاست ميكنم احساس من.باشد داشته خواهرانش و برادر
جهت اين از را او تا باشم داشته را قدرت و هنر اين بايد كه هستم من اينميكند
.سازم غني
اشاره با و آورد را كوچكش بالش است وابسته پدر به شدت به كه مبينا هنگام اين در
بالش برروي را زيبايش چهره معصومانه.بخوابد او پيش ميخواهد كه داد نشان پدر به
از.كرد او دادن تكان به شروع و كرد مشت او كوچك دستان در را دستانش پدر و گذاشت
به اطلاعات گرفتن براي:گفت پاسخ در كردهايد؟ مراجعه مراكزي چه به پرسيديم او
صادر فرزندم براي كارت يك رفتم ، بهزيستي سازمان به كردم ، مراجعه مختلفي مراكز
.بس و همين.شد مددكارش نفر يك و كردند
x آقاي است ، فكري كمك من بحث است ، اطلاعات كمبود بحث من بحث نميخواستم ، را اين من
تمامي حلال كه دارم قبول من ميكند ، كمك خداوند باشيد خدا با شما ميگويد من به
كه ميگيرم ياد ميروم كه مسجد به من محترم آقاي گفتم ايشان بهاست خداوند مشكلات
تا بگيرم ياد كلمه تا كنيد ، 4 كمك من به شما كنم ، تقويت را مذهبيام ديدگاه چگونه
اطلاعاتي نه كنيم مادي كمك ميتوانيم نه ما آقا ، ببخشيد:گفت كنم ، او كمك دخترم به
او درد بود ، پيچيده فضا در موسوي حزنانگيز صداي.بگذاريم شما اختيار در كه داريم
.بود كرده جلب خود به را ما توجه و ميرسيد نظر به خسته چهرهاش.بود اطلاعات نبود
خسته من است ، معلول فرزند داشتن دليل به نه من خسته چهره:گفت و كشيد سرش به دستي
موجود شرايط با.بزنم بالا آستين بايد تازه برميگردم سركار از وقتي مسئوليتم بار
!نفر؟ يك حتي نفهميد؟ مرا درد كس هيچ بگويم او به بدهم ، او به ميتوانم پاسخي چه
نشنيد؟ را صدايم هيچكس بگويم
آموزش براي حال.كردم بزرگ هست كه مشقتي هر با را بچهها كه است سال سه حدود
.مبيناست حق اين.نگرفت نميشودكمك ديگر كه اينجا بكنم؟ ميتوانم كاري چه دخترم
من گفت او.بود او پيگيريهاي و فعاليت سال سه نتيجه كه داد نشان ما به را دختري او
تقريبا.كشيدم رنج خيلي معلولان و نابينايان اطلاعاتي منابع و كتابها تهيه براي
چندان آنها كه دريافتم ولي كردم مطالعه را نابينايي زمينه در موجود كتابهاي تمامي
خاص مراكز آدرس و نويسندگان كتابها ، تمامي عنوان زديم ، ورق را او دفتر.نيستند غني
در نميباشد موجود منابعي چه و دارند را منابعي چه اينكه كتابخانهها ، نابينايان ،
كتاب ياد را ما بود ، نابينايان اطلاعاتي گنجينه دفتر اين.بود آمده گرد دفتر اين
براي كه را مطالبي حتي او نابينايان ، اول كتاب بگويم بهتر يا ميانداخت ، اول
بچهها گريه صداي.بود كرده جمعآوري بود ، شده چاپ مختلف روزنامههاي در معلولين
از بنيعلي آقاي تا شوند ساكتتر بوديم منتظر ما ميكرد ، پرت را همگي حواس گهگاهي
.بياندازد عكس آنها
فرزند نگران فقط من:گفت او.داشت دل در زمزمهاي گويا رفت ، فرو فكر به موسوي آقاي
معلول نفر ششصدهزار و دوميليون ما گفتند ، توانبخشي معاونت پيش وقت چند.نيستم خودم
است اين من حرفنيست كمي جمعيت اين.ميدهند تشكيل را جمعيت كه 3/4درصد داريم
حمايت معلولينرا جامعه كسي چه.شده داده جمعيت از اين 3/4درصد به سرويسي كهچه
درصدمردم حدود 17 كند زندگي نفره خانواده 4 يك در معلولي هر اگر و ميكند
.دارند سروكار معلولين با مستقيما
كرد؟ استفاده دارند معلول فرزند كه خانوادههايي تجربيات از ميتوان چطور *
بتوانند معلول افراد والدين كه باشد داشته وجود كانوني يا و موسسه انجمن ، بايد -
كه باشد گونه اين اطلاعات كردن جمع روش نبايد كنند تبادل را خود تجربيات و اطلاعات
بزنم ، شما براي ساده مثال يك شود ، گرفته تماس تجربه داراي افراد با شخصي ، بهصورت
كه بگويم او به نميتوانم هم من نيست ، برخوردار نوشتن و خواندن سواد از من مادر
مورد در حتي يا.كنيد بزرگ را نابينا بچه يك چطور بگيريد ياد تا بخوانيد كتاب شما
آنها تا كنيم تهيه آموزشي فيلم گرفتيم ، تصميم ندارد ، خواندن براي فرصتي او خانمم
فيلمي همچين گفتند كردم مراجعه كه جا هر به.بكنند بايد چه كه بگيرند ياد و ببينند
شما.نميشود گفتند كرديم تقاضا را كلر هلن معجزه فيلم مثلا.نميباشد موجود
به كه هستم اطلاعاتي نيازمند من.كن واريز تومان هزار سيما 250 و صدا شبكه 1 براي
اين خاص بازي از اطلاعي هيچ من بازي ، زمينه در مثلا.دهند ارائه وروش راه من
مشكل واقعا بازي امكانات و وسايل و بازي فضاي -بازي خلق زمينه در ندارم ، كودكان
ميكنم مطالعه كتاب عاجزم ، الان دادهام ، انجام كه مطالعاتي همه اين با من دارم ،
صدادارپيدا توپ يك ما ، من دركشور.ناتوانم كنم ، اجرا ميخواهم وقتي عملا ولي
براي را توپ اين كه خواستم سوئد در دوستانم از يكي از.كنم كار فرزندم با تا نكردم
كنم؟ برطرف بايد فرزندمچگونه آموزش ارتباطبا رادر مشكلم حال.كند تهيه من
ميشناسند حيواناترا ديگرم فرزندان.بالاست بسيار تصويريهم كتابهاي تهيه هزينه
امر اين در كه ندارد وجود مركزيهم هيچ و ندارم مبينا آشنايي براي راهي من ولي
.كند كمك را والدين
كردهايد؟ پيدا خود تجربيات انتقال براي راهي نابينا يك بهعنوانپدر شما *
من فرزند مثل فرزندي داراي كه خانوادههايي و دخترم به كمك براي من حاضر حال در -
روشهاي و اصول منتها منزل در هم آن ميكنم تهيه هدفمند آموزشي فيلم يك ميباشند ،
روند مثال بهعنوان.ميكنم تهيه ازمبينا فيلمي سپس و ميپرسم را كار اين انجام
هم هدفم و ميدهم نشان فيلم اين در را بچهها ديگر با همراه نابينا دوساله بچه رشد
كنمهيچ اثبات و شود استفاده آينده در نوشتهها و فيلم اين از كه است اين فقط
كه شخصي آن منتها.باشد نبايد و غيرمعلوليننيست جامعه و معلولين جامعه بين فرقي
من بهنظر مادر ، و پدر آن و مربي آن جامعه ، آن برآيد ، معلول يك عهده از نميتواند
.دارند ضعف خودشان
ميبينيد؟ فرزندانتان وديگر رشدمبينا مراحل در تفاوتي چه *
.. و ميكند صحبت ميرود ، راه ديگر بچههاي پاي به پا مبينا كه ميبينم عملا من -
مغزكه كه است مهمآن نبيند خب نميبيند ، كه است آن دارد كه كوچكي مشكل فقط.
به خداوند كه ديگري نعمتهاي بايداز او است ، سالم ميكندو فعاليت اوست بدن سلطان
با و ببيند دستانش با تا كنم كمك او به ميخواهم من.بگيرد بهره است داده او
.تثبيتكند را ديدن حس گوشهايش
برخوردهايد؟ هم مشكلي به مبينا آموزش روند در *
ميشود شروع (م) حرف با نيز خواهرانش اسم اول و دارد مشكل (م) حرف گفتن در مبينا-
ولي ميكنيم تكرار را آنها اسمهاي مداما ما.ميكند ادا را حرف اين سختي به او
بدهد ، من آگاهي من به كه دارم كسي به احتياج من.بدهيم ياد او به نتوانستهايم هنوز
اين چون كه بگويد من به كسي دارم نياز دهيد ، من نان يا پولدهيد من به نميگويم
او روشبه اين به ببيندشما نميتواند(م) حرف اداي براي را لبها بچهحالت
.بده آموزش
در به كرد رفتن راه به شروع و خودگرفت جلوي در را دستهايش برخاست پدر پيش از مبينا
آموزش پدرشپرسيديمبراي از.رفت بيرون اتاق واز كرد حس را آن دست با رسيد اتاق
و است افتاده راه من بچه گفت او داريد؟ برنامهاي چه فرزندتان به وجهتيابي تحرك
فرزندم اينكه جاي به دارم دوست ، من بگيرد ياد سن اين در را صحيح رفتن راه بايد
امر اين براي و بماند سالم سرش بخورد ، ديوار و در به سرش و برود راه عصا بدون
عصا تهيه براي.ميكند حل را فرد مشكلات از بخشي عصا از استفاده متخصصينميگويند
براي من كه كردند تعجب آنها كردم ، مراجعه رودكي ، مجتمع دولتي ، مراكز از يكي به
عصا هم راهنمايي مقطع بچههاي براي حتي گفتند. ميگردم عصا دنبال سن اين در بچهاي
.دهم سفارش نجاري يك به عصاي 55سانتي شخصايك شدم ، مجبور من بالاخره.نداريم
حدي در هم آن دارند خاص خدمات يكسري به نياز نابينايان جامعه:افزود ادامه در وي
بحث دارد وجود درجامعه كه عمدهاي ضعفهاي از يكي.بيشتر نه دهند اجازه خودشان كه
ويژه مراكز و كانونها شوند ، فعالتر والدين خود ميكنم فكر من است معلول به ترحم
داشته زمينه اين در خاصي برنامههاي سيما و صدا و شوند فعالتر آموزش درزمينه آنها
.باشند
و بلندپروازي همه اين مبهوت كه درحالي كرديم ، ترك را موسوي گرم ولي كوچك خانه
كه است دردمندي انسانهاي از دسته آن از او ميكرديم فكر خود با بوديم ، ژرفانديشي
.رهاند خواهد فرهنگي فقر اين از را معلولين جامعه برسد جايي به دستش روزي اگر
.داشت معلولين جامعه به نسبت ديديجهاني بلكه نميانديشيد خود فرزند به تنها او
.است تهي است ، دستشان غني فكرشان كه آنان كه است اين بر روزگار مشيت گويا اما
كباري راضيه -مقدم كريمي پريسا
حائرييزدي بزرگداشت مراسم
مغفور مرحوم والامقام فيلسوف ارتحال سالگرد مناسبت به ايران فلسفه و حكمت انجمن
پنجشنبه روز حكمت و دانش اهل حضور با تكريمي مجلس حائرييزدي مهدي دكتر آيتالله
برگزار نوفللوشاتو خيابان در انجمن اين محل در بعدازظهر چهار ساعت 20/4/81 ،
داماد محقق دكتر ديناني ، ابراهيم دكتر داوري ، رضا دكتر:جلسه اين سخنرانان.ميكند
.بود خواهند اعواني غلامرضا دكتر و
ارتباطات علم پيشتازان انديشه و زندگي
موضوع روزنامهنگاران ، صنفي انجمن در علمي سخنرانيهاي سلسله ادامه در:اجتماعي گروه
غلامرضا دكتر توسط كه است ارتباطات علم پيشتازان انديشه و زندگي:هفته اين سخنراني
.ميشود نگارانبرگزار روزنامه صنفي انجمن در دانشگاه استاد آذري
گرفتند انتشار مجوز نشريه 9
موافقت نشريه انتشار 9 با دوشنبه روز مطبوعات بر نظارت هيات:اجتماعي گروه
.كرد
ماهنامه ،"عبدي حسين" مديرمسئولي و صاحبامتيازي به "كشاورز نداي" هفتهنامه
،"عجمين احمد" مسئولي مدير و "يزدي مصباح علي" امتيازي صاحب به "آشنا ديدار"
"بزرگ ابنسيناي فرهنگي موسسه" امتيازي صاحب به "دندانپزشكي نوين" ماهنامه
صاحب به"نوين مديريت" ماهنامه ،"فتاحزاده اميرعباس" مسئولي مدير و
صاحب به "سياسي علوم" ماهنامه ،"سعيديكيا علياكبر" مديرمسئولي و امتيازي
آل محمدتقي سيد" مسئولي مدير و "(ع)باقرالعلوم عالي آموزش موسسه" امتيازي
از "كريمي فريبا" مسئولي مدير و امتيازي صاحب به "مدينه" ماهنامه و "سيدغفور
.كردند دريافت انتشار امتياز كه هستند نشرياتي جمله
محمدعلي" امتيازي صاحب به "ايران پزشكي فيزيك" فصلنامه انتشار با همچنين
درمان تعاوني شركت" امتيازي صاحب به "نگاه چشمپزشكي" ماهنامه ،"عقابيان
انديشهانقلاب"ماهنامه ،"تفتي بخشي بهزاد" مسئولي مدير و "نگاه پزشكي چشم
برگزاريمراسم اسلامي ، ستاد تبليغات هماهنگي شوراي" امتيازي صاحب به "اسلامي
.شد موافقت "ايوبي" حجتالاسلام مسئولي مدير و "اسلامي انقلاب فجر دهه
قاچاقچيان و معتادان براي بايد جامعه
باشد ناامن
معتادان براي جامعهبايد:كرد تاكيد بزرگ تهران انتظامي فرمانده:ايرنا
.باشد ناامن وقاچاقچيان
بامواد مبارزه شعب مسئولان همايش دومين در دوشنبه روز طلايي مرتضي سردار
درسال 81 انتظامي نيروي:افزود بزرگ تهران انتظامي فرماندهي كلانتريهاي مخدر
نظر از آلوده مكانهاي شناسايي كلانتريها ، در مخدر مواد با مبارزه شعب ايجاد با
مواد با وضعمبارزه تا است تلاش در قضائي دستگاههاي با هماهنگي و مخدر مواد
مواد وجود به اشاره با وي.بخشد بهبود گذشته سال به نسبت را كشور در مخدر
نظير اماكني رفتن بين از:داشت اظهار لويزان جنگي پارك در معتادان و مخدر
مخدر مواد كنندگان توزيع و معتادان آوردن هجوم باعث تهران سفيد خاك منطقه
.است شده لويزان پارك نظير بهاماكني
و پارك اين در بيشتر حضور با تا كند مي تلاش انتظامي نيروي:گفت طلايي سردار
و معتادان با برخورد
وي.دهد كاهش را مكان اين در مخدر مواد جرايم بروز زمينه كنندگان توزيع
جمله از ارگانها و نهادها ديگر همكاري مستلزم امر اين البته:كرد خاطرنشان
.است شهرداري
به مزاحمين و اوباش و اراذل با انتظامي نيروي مبارزه زمينه در همچنين وي
پليس با مردمي تماس مورد هزار امسال 20 اول ماه سه در:گفت مردم نواميس
.است شده گزارش اوباش و اراذل و اجتماعي مزاحمتهاي مورد در
گشتهاي مزاحمتها اينگونه با مبارزه براي نيرويانتظامي:گفت سردارطلايي
به مزاحمتها با قانوني برخورد آن ماموريتهاي كه است كرده ايجاد را ويژهاي
.است صوتي وآلودگيهاي اوباش و اراذل مردم ، نواميس
كل مدير ابويي مهدي سردار.كرد ارزيابي مثبت را گشتها اين عملكرد نتايج وي
در مخدر مواد با مبارزه همايش ، اين در نيز انتظامي نيروي مخدر مواد با مبارزه
كشف:افزود وي.برد نام كشور شرقي استانهاي با همتراز و مهم بسيار را تهران
وارد اصلي قاچاقچيان به را بزرگي ضربات تهران در مخدر مواد بزرگ محمولههاي
مستلزم تهران در آن قاچاقچيان و مخدر مواد با مبارزه اساس همين بر و ميكند
.است اطلاعاتي فعاليتهاي و تدابير اتخاذ
بازتاب
ايران به تبعيد
با ديدار براي و قانوني صورت به سال از 22 پس آمريكا ساكن ايراني خرداديان ، محمد
به و شد دستگير فرودگاه در آمريكا به بازگشت هنگام وي.آمد ايران به خانوادهاش
.گرديد محاكمه فحشا و فساد ترويج عنوان
و 3 ايران در اجباري اقامت سال ده تعليقي ، حبس سال ده ويبه صادره ، حكم براساس
.شد محكوم نزديك بستگان از غير عروسي مراسم در ممنوعيتحضور سال
توجه ، كه است رقص حال در زندگي ساز با چنان ديار اين مردم قاطبه همچون نگارنده
محاكمه اگر كه نيست اين سر بر بحث حتي.ندارد ديگر رقص نوع هيچ به علاقهاي و رغبت
و خلاف كشور داخل در كه رفتارهايي خاطر به خارج به مسافر يا مقيم حاضر ، ايرانيان
بايد ايرانيان از شماري قابل تعداد صورت آن در درآيد ، رويه يك صورت به است ، جرم
عنوان به ايران بار نخستين براي كه است قرار اين از موضوع بلكه.شوند محاكمه
به را آنها متخلفان ، تنبيه براي حكومتها اين از قبل تا.است شده معرفي تبعيدگاه
تنبيه شدت به را شهروندي ميكردند عزم كه وقتي و ميكردند تبعيد هوا و آب بد مناطق
يك مجازات بار نخستين براي حكم اين با اماميكردند تبعيد خارج رابه او كنند
.است شده گرفته نظر در ايران به تبعيد ايراني ، يك مجازات اسفانگيزتر آن از و انسان
به را خرداديان جرم وقوع از پيشگيري براي كه باشد اين محترم قاضي استدلال اگر حتي
ايران به ناشايست تلقي اين از چيزي وجه هيچ به است ، كرده تبعيد ايران در زندگي
.نميكند كم زمين
.تبعيدگاه نه ماست افتخار و ما خانه ما ، وشيرينهايش ، سراي تلخ همه با ايران
كدخدازاده علي
ضوابط اجتماعي تامين سازمان سوي از
شد اعلام اختياري بيمه جديد
صورت به بيمه ادامه جديد مقررات و ضوابط اجتماعي تامين سازمان:اجتماعي گروه
.كرد اعلام را اختياري
ادامه جديد ضوابط در سازمان ، اين بينالملل امور و عمومي روابط كل اداره گزارش به
صورت به آن ادامه براي بيمه حق پرداخت سابقه حداقل شرط اختياري ، بهصورت بيمه
.است تعيينشده متقاضيان سن به توجه با اختياري
داشتن صورت در اختياري صورت به بيمه ادامه براي متقاضي مردان است حاكي گزارش اين
حق پرداخت سابقه يكسال حداقل با سن سال تا 37 داشتن صورت در زنان و سن سال تا 42
سن به سال هر افزايش با و كنند اختياري صورت به بيمه ادامه درخواست ميتوانند بيمه
سابقه حداقل شرط به ماه زنان ، 6 براي سال و 45 مردان براي سال تا 50 متقاضيان
به سال و 45 مردان براي بالا به سال از 50 رقم اين.ميشود اضافه بيمه حق پرداخت
پرداخت سابقه حداقل به سال يك متقاضيان سن افزايش سال هر ازاي به زنان براي بالا
.ميشود اضافه آنان بيمه حق
طبق بيمهشدگان كه هستند نياز ، سوابقي مورد بيمه حق پرداخت سابقه اساس براين
تيرماه 54 مصوب اجتماعي تامين قانون و ارديبهشت 1339 مصوب اجتماعي بيمههاي قوانين
سال حداقل 15 بعد به تيرماه 1354 از كه كساني و كردهاند پرداخت را مقرر بيمه حق
را خود بيمه ميتوانند سني شرط رعايت بدون باشند ، داشته بيمه حق پرداخت سابقه
.دهند ادامه اختياري بصورت
ماهانه بيمه حق دريافت مبناي دستمزد جاري ، سال ابتداي از گزارش ، بنابراين
هر براي كار عالي شوراي مصوب دستمزد حداقل برابر معادل 3/1 اختياري ، بيمهشدگان
.بود خواهد سال
|