بود؟ خواهد "فراانسان" آينده انسان آيا
آوازهاي به "تاريخ پايان" مشهور كتاب انتشار با سال 1992 در فوكوياما فرانسيس
از پس جهان ميگفت كه ميداد رواج را انديشهاي كتاب ، اين در وي.يافت بلنددست
جهان ، اين در.است شده تبديل بشريت تاريخ در ممكن جهان بهترين به برلين ديوار تخريب
آن بر كمونيسم با رويارويي از پس ليبرال دموكراسي بر مبتني سرمايهداري نظام
.است رسيده خود پايان ، به تاريخي تكامل و نهايت به سياسي پيشرفت لذا.شد پيروز
وي نظريه حاوي كه كرد منتشر كتابي هانتينگتن ساموئل بعد ، سال يك يعني سال 1993 در
اهتمام نظريههانتينگتن ، .بود تاريخ پايان جاي به "تمدنها برخورد" درباره
رويدادهاي از پس كه برانگيخت را فراواني بحثهاي و كرد جلب خود به را گستردهاي
نظريه اما شد بيشتر بحثها اين نيويورك ، و واشنگتن به يورش و سپتامبر 2001
ميشود گفته حتي.شد روبهرو گزندهاي نقد با "تاريخ پايان" درباره فوكوياما
داد نشان تمسخرآميزي بسيار واكنش بود ، شنيده را فوكوياما نظريه وقتي تاچر مارگارت
"!تهي؟ ميان سخنان آغاز يا تاريخ پايان":گفت و
اهميتي با و حساس پرسشهاي گذشتهاش ، تزهاي از بسياري از عقبنشيني با فوكوياما
واپسين Home Sapiens "خردورز انسان" آيا:ميكند مطرح بشريت و انسان آينده درباره
بوده آن شاهد طولاني زمانهاي طي طبيعي انتخاب فراگرد كه است تكاملي زنجيره حلقه
از پس ژنتيك مهندسي كه داريم قرار بيولوژيك انقلاب يك آستانه در ما كه اين يا است
سرشت تغيير زمينه در بيولوژيك تكنولوژي توانايي و بشري ژنهاي اسرار به دستيابي
است؟ شده آن راهبر ،"فراانسان" به انسان ارتقاي و بشر
خواننده برابر در ديگرگوني و نوين جهان سيماي آن در كه نماييم تصور را آيندهاي
كوچنشين يك درون در و است گذشته سال صد از عمرشان كه افراد از گروهي:بگيرد شكل
درمان يا تعديل ژنتيكي ويژگيهاي با را مردمان از گروهي كه ميكنند زندگي شهركي يا
بازوهاي با نيرومند افرادي مردان ، و باربي عروسكان همانند زنان.دربرميگيرد شده
دوره بيماريهاي از آنانميبارد چهرهشان از زيبايي و تندرستي كه هستند نيرومند
داروي به آميخته و شده مهندسي ژنتيكي ، جنبه از خوراكشان و دوراند به سالمندي
حال ، همان در.ميبرد ميان از را انسان آرزوهاي و خواستهها كه است "بروزاك"
جرعه "ريتالين" داروي واسطه به را معرفت شصتسالگي ، يا چهل سالهاي در كودكانشان
اجتماع سربار انگلهاي از را آنان كه بلندي ديوارهاي از بيرون در اما.ميكنند
.ميكنند زندگي بدتر شانس و كمتر سن با سالمند افراد از گروههايي ميكنند ، حمايت
اين.هستند درماني ژن مزاياي از محروم و علاجناپذير بيماري با معلولاني اينان
خواهد پديد زيستي فناوري انقلاب اثر بر فوكوياما تصور بنابر كه است جامعهاي سيماي
.آمد
پيشرفت پيامدهاي به نسبت را زيستشناسان و دانشمندان از بسياري كه تحولات اين
انسان.گشود خواهد بشريت زندگي تاريخ در را نويني برگ ميكند ، نگران ژنها فناوري
و اجتماعي تاثيرهاي رغم به كار اين.كند مشخص را خود كودكان ژنهاي است توانسته
آنها با پيشتر كه جديدي دنياهاي به را انسان كه ميگيرد ، انجام اخلاقي مشكلات
و انسان وجود مبناي درباره را نويني چالشهاي و كرد خواهد رهنمون بوده بيگانه
.گشود خواهد -است انسان جايگاه صادق بيان و انسانيت گوهر كه -برابري انديشه
انسان ماوراء مرحله آينده به كه ميدهد ارائه سناريو چند زمينه ، اين در فوكوياما ،
ويژگيها ، توان ، بر زيستي فناوري آن طي كه مرحلهاي.ميپردازد "فراانسان" يا
اجتماعي كشمكشهاي شامل چيرگي اين.شد خواهد چيره انسان خوشبختي و تندرستي ميزان
سوءاستفاده جديد علمي امكانات اين از انسان كه وقتي بويژه ;بود خواهد نيز سياسي و
.كند منحصر جامعه از لايهاي به فقط را آنها و كند
براي خود مستمر تلاش در علم آيا كه ميماند بيپاسخ پرسش اين احوال ، همه در اما
داشت خواهد دنبال به -ديديم كه آنگونه -را انسانها نابودي خطر نوين ، چيزهاي كشف
گشود؟ خواهد انسان خوشبختي براي را نويني چشماندازهاي كه اين يا
آينده سناريوهاي
نخست سناريوي.دهند رخ است ممكن آينده نسل دو يا يك طي كه دارد وجود سناريو سه
داروهاي دانش عرصه در كه پيشرفتي اثر بر -روانشناسي دانشمندان.داروهاست به مربوط
كه است چيزي از منعطفتر انسان ، شخصيت كه رسيدهاند كشف اين به -بوديم شاهدش عصبي
تاثير كه ريتالين و بروزاك مانند داروهايي داد نشان رخدادها.ميپنداشتند قبلا
اعتماد همانند بشر خصلتهاي بر ميتوانند دارند انسان رفتار و ادراك بر تغييرسازي
كه دارند نيز فراواني و نامطلوب جانبي آثار اما بگذارند تاثير تمركز قدرت و نفس به
به ژنشناسي دانش آينده ، در اما.ميشوند تجويز ضروري بسيار درمانهاي براي فقط
بيمار ، هر ويژه وراثتي تركيبهاي برحسب تا داد خواهد اجازه دارويي شركتهاي
فراوان ميزان به را نامطلوب جانبي پيامدهاي كه كنند تهيه را خاصي بسيار داروهاي
منزوي ، افراد و فعال و سرزنده كمهوش ، انسانهاي صورت ، اين در.داد خواهد كاهش
پايان جمعه در و شخصيت يك چهارشنبه روز در توانست خواهي شما و شد خواهند گشادهرو
تا داشت نخواهد وجود بهانهاي هيچ حالت اين در.باشي داشته ديگر شخصيت يك هفته
را خود ميتوانند سعادتمند "معمولا" افراد بلكه شود اندوهگين يا افسرده انساني
مغز براي يا كنند اعتياد گرفتار را خود ذهن بيآنكه نمايند خوشبخت بيشتر و بيشتر
.آورند بار به بلندمدت زيانهاي خود
به است آن شاهد اصلي سلول به مربوط پژوهشهاي كه پيشرفتي ;دوم سناريوي در
باعث امر اين كه آورند پديد را بدن بافت گونه هر عملا تا ميدهد اجازه دانشمندان
داشتي ، نياز جديدي كبد يا قلب به اگر.شد خواهد سال صد از بيش به سن ميانگين جهش
كرد علاج را آسيبهايي ميتوان نيز.كاشت خواهي خوك يك يا گاو يك سينه درون را آن
موجود ، مشكل تنها اما.ميشود وارد مغز به مغزي سكته يا آلزايمر بيماري اثر بر كه
آلي شيمي صنعت حتي.دارد وجود "سالمندي" درباره كه است بسياري پيچيده جنبههاي
برود ، بالاتر هرچه مردم سن.است نيافته دست "پيري" علاج شيوه به كامل شكل به هنوز
آنان.ميشوند سختگيرتر ديدگاههايشان در و ميدهند دست از را خود ذهني انعطاف
سن در اما ;باشند داشته جنسي جذابيت يكديگر براي نميتوانند كنند كوشش هم هرچند
.ميدهند نشان اشتياق همسر داشتن براي باروري ،
فرزندان ، به فرصت اعطاي با و نميشوند خود جايگاه ترك به حاضر آنان بدتر ، آن از
باقي اندكي شمار ديگر ، سوي از.ميكنند مخالفت فرزندانشان نوادگان و نوادگان
اهميت هيچكس براي گويي امر اين اما هستند سنتي باروري قدرت داراي كه ماند خواهند
تا ميكنند وارسي را آن جنين كاشت از قبل ثروتمندان سوم ، سناريوي در.ندارد چنداني
زمينه فراوان ، حد تا ميتوانيد شماكنند پيدا دسترسي كماليافتهتري فرزندان به
مورد كسي اگر و كنيد مشخص هوشش ، يا ظاهر روي از را جوان دختر يا پسر هر اجتماعي
انتخاب خاطر به را مادرش و پدر خود ، سرزنش جاي به نگيرد قرار جامعهاش ظن حسن
.كرد خواهد سرزنش ژنهايش
به حتي و جانوران به انسان ژنهاي پزشكي ، جديد فرآوردههاي توليد و پژوهش منظور به
افزوده بشري جنينهاي از برخي به حيواني ژنهاي نيز.شد خواهند منتقل گياهان
اما.يابد افزايش بيماريها برابر در مقاومتشان و جسمي تحمل تا شد خواهند
نيمه و انسان نيمه اسطورهاي موجود يك توليد جرات -تواناييشان رغم به -دانشمندان
همكلاسيهاي كه كرد خواهند شك امر اين به جوانان زيرا.داشت نخواهند را ميمون
درواقع چون نيستند ، انسان -آن كامل معناي به -ژنتيكي نظر از واقع در كمتوانشان ،
.نيستند چنين
به را ملموس واقعيت علماين نور سراسري گسترش":نوشت خود زندگي پايان در جفرسون
با اقليتي نيز و نشده زاده پشت ، به زين انسانها ، عظيم تودههاي كه داد نشان همگان
".بگيرند سواري آنها از قانوني شيوهاي به تا نشدهاند متولد سواركاري كفشهاي
طبيعي برابري خاص شده تجربه واقعيت بر استقلال اعلاميه در سياسييادشده برابري
تفاوتهاي هم با فرهنگمان وطبق افراد عنوان به گرچه ما.دارد قرار انسانها
تا ميدهد امكان انساني موجود هر به كه مشتركيم انسانيت در همگي اما داريم فراوان
ايجاد اخلاقي پيوندهاي و يابد ارتباط جهان اين در ديگر انساني موجود هر با قدرت با
زين مردمان از برخي اگر كه است اين ميكند مطرح زيستي فناوري كه مطلقي پرسش.نمايد
كرد؟ خواهد پيدا سرنوشتي چه سياسي حقوق ميشوند ، اسبسوار ديگران و پشت به
شكل "خانه در پرستاري " ملي سناريوي برسد انفجارآميز وضع به دوم گروه شمار اگر
آخر سال پنجاه اما كرد خواهند عمر سالگي صدوپنجاه تا مردم حالت اين در.گرفت خواهد
.بود خواهند پرستاران بر متكي كودكان همچون را خود
تاريخ زيرا شد خواهد مطرح زندگي نوع اين درباره فراواني بيپاسخ پرسشهاي آينده در
خود به باشد ، بيشتر يا هفتاد و شصت ميان مردمانش سن ميانگين كه را جوامعي انسان ،
يك به اگر شما بود؟ خواهد چگونه جامعه اين سيماي راستي به.است نديده
چاپ مجلهها جلد روي كه مردماني چهره به و بروي فرودگاه يك در سنتي روزنامهفروشي
به قريب اكثريت.هستند خود عمر بيست دهه اوايل در كه ديد خواهي بنگري ، شدهاند
اين جلد روي تاريخي ، جوامع اغلب دربرخوردارند خوب ظاهر و تندرستي از آنان اتفاق
نشان را جامعه كل عمر واقعي نيمه ندهد نشان را جامعه تندرستي يا ظاهر اگر مجلهها ،
به ساله پنج و بيست تا بيست افراد وقتي آينده ، نسل دو يا يك از پس اما.ميدهد
بود؟ خواهد چگونه مجلهها جلد ميشوند ، تبديل جمعيت از كوچكي اقليت
اكنون به نسبت آينده در را خود پيرامون واقعيت چهره مردم كه وجودي با آيا
و جذاب متحرك ، كوچك ، را خود تا داشت خواهد را تمايل اين جامعه ميبينند ، افراطيتر
تغيير عادتها و ذوقها جوانان ، فرهنگ نهايي فروپاشي با كه اين يا بپندارد؟ سالم
كرد؟ خواهد
ماكس چه آن يا عادت نيروي سو يك ازدارد بغرنجي دلايل انسان ، شان برابري بر تاكيد
تاريخ تصادف فرآورد ديگر سوي از و بود ناميده "مرده و پست اعتقادات شبح" وبر ، روزي
عام جايگاه فرضيه صراحت ، با كه بود سياسي جنبش مهمترين نازيسم.دارد وجود نيز
تلاش نازيهاو سياستهاينژادپرستانه وحشتناك پيامدهاي و ميكرد انكار را انساني
شده آشنا آن با اخير نسل دو طي كه را افرادي تا بود كافي نسلها بهبود براي آنان
.سازد قانع بودند
نوع دو دهند ، نشان كافي ميزان به"وراثتي ستم" به نسبت را خود خشم مردم ، اگر
زيستي فناوري كاربرد از جلوگيري است ، معقولتر كه نخست واكنش.داشت خواهيم واكنش
انديشه امااست عرصه اين در هماوردي از امتناع و انساني خصلتهاي بهبود براي
حالت اين در.كرد خالي شانه آن از نميتوان كه بود خواهد جذاب قدر آن نسلها بهبود
دادگاهها كه اين يا شد خواهد دشوار كودكان بهبود از قانونممانعت تحميل با يا
حالت ، اين در.بخشند بهبود را خود نسل كه است مردم حق اين كه كرد خواهند اعلام
.است قاعده اين بهبود براي فناوري كاربرد همانا كه آمد خواهد پيش دوم احتمال
چيست؟ "فراانسان" آينده
تغيير گوهر براساس ما سياسي دنياي بزرگياز بخش گرچه:است باور اين بر فوكوياما
فراانساني آينده به ورود آستانه در ما احتمالا اما دارد قرار ناپذيرانساني
و زمان مرور به را گوهر اين تا ميبخشد ما به را قدرت اين فناوري آن طي كه هستيم
بشريت آزادي پرچم زير قدرت اين به مردم از بسياري البتهدهيم تغيير بهتدريج
پدران مقولهآزادي از ممكن بيشترينبهره به دستيابي خواستار آنان.دارند اعتقاد
وآزادي پيگيريپژوهشها در آزاديدانشمندان و خود كودكان انتخابجنس در
نوع اين اما.ثروتاند به دستيابي براي فناوري اين از استفاده در سرمايهگذاران
.ميكند فرق آنبرخورداربودند از قبلا مردمان آزاديكه انواع ديگر با آزادي
توسط كه هدفهايياست تحقق براي كوشش آزادي معناي سياسيبه پيشين آزاديهاي
انساني ، طبيعتطبقهبندينشدهاند آهنين شكل به هدفها اين.ميشد مشخص ما طبيعت
با كه برخورداريم انتخابها از گستردهاي دايره از ما و دارد فراوان انعطاف
عناصر و ندارد بينهايترا تا تشكل ، قابليت هدفها اين.است طبيعتمانهمساز
لنگرگاه تدريجي ، عاطفي مبتنيبرواكنشهاي انساني بويژهخصوصيات تغييرناپذيرو
.يابيم انسانهاپيوند ديگر به قدرت با تا ميكند فراهم ما براي مطمئني
مرحله در و كنيم عادت آزادي نوع اين به شكلها از شكلي به ما كه است مقدرآن شايد
قرار طبيعي كور انتخاب اختيار در را خود بيولوژيك بافت كه آن جاي به تكامل ، بعدي
عهده به را كار اين ما اگر اما.بگيريم عهده به را كار مسئوليتاين خود دهيم
.دهيم انجام باز چشمان با را بايدآن گرفتيم
خواهد ما جهان اين شبيه زيادي ميزان به فرابشري ، جهان كه پندارند اين بر بسياري
توجه اما است ، بشري همدردي بهزيستيو و رفاه و برابري و آزادي با همراه بودكه
از مردم حال بهزمان نسبت شايد و مردمطولانيتر زندگي و بهتر بهداشتي مسائل به
.بود خواهند برخوردار بيشتري هوش
در پررقابتترو و طبقاتيتر كنوني ، موجود جهان به نسبت "فرابشري جهان" اما
از اثري آن در كه باشد جهاني هم شايد.بود خواهد اجتماعي كشمكشهاي از سرشار نتيجه
فراواني ژنهاي با آميخته داشت خواهيم ژنهايي زيرا نباشد "بشري اشتراك" انديشه
به نسبت روشني انديشه كه طوري به ;است [ديگر موجودات] انواع از بسياري ويژه كه
دوم سده در متوسط افراد آن در كه باشد جهاني شايد يا.داشت نخواهيم بشري موجود
ميبرند سر به سالمندان خانه در كه حالي در و باشند داشته زندگيخوبي عمرشان ،
به كه باشد همراه سركشي نوعي با كه اين يا.نميرسد فرا كه بكنند را مرگي آرزوي
زندگي وخوشبختي تندرستي با همگان آن در و ميشود ترسيم"جالب و جدي جهان" شكل
.كردهاند فراموش را مبارزه و ترس و اميد مفهوم اما دارند آسودهاي
بنيطرف عزيزي يوسف:ترجمه
|