جاويدان نبرد
ببازم ندارم دوست
داشت بايددوست را توردوفرانس
سياست و فوتبال
67_ فوتبال جهان اسطورههاي

جاويدان نبرد
شيفته او سركش و وحشيانه نيروي نوعي ميكشد زبانه خشم با آميخته و عميق نيرويي قلبش در
بماند باقي احترام قابل و مطرح چهرهاي كه است آن
قاسمي سهيلا
عميق نيرويي قلبش در.است متفاوت چهرهاي توردوفرانس 2002 تگزاسي قهرمان آرمسترانگ لنس
چهرهاي كه است آن شيفته او.سركش و وحشيانه نيروي نوعي ميكشد ، زبانه خشم با آميخته و
براي.ميگيرد فرا را وجودش خوشبختي ترتيب اين به و بماند باقي احترام قابل و مطرح
آرزوي زاييده را كار اين خودش.ميكند تمرين روز و شب لنس خوشبختي ، اين به رسيدن
خانواده از حمايت اصلياش دغدغه كه ميگويد و ميداند بازسازي و پيشرفت براي هميشگياش
از مانع و گرفته بر در را او مقاوم زرهاي همچون ترديد ، هنگام به دروني خشم اين.است
دشمن با بتواند او كه شد موجب مرموز نيروي همينبگذارد زمين بر سلاح كه ميشود اين
از را خودش بايد اودهد شكست را آن و جنگيده هم - سرطان بيماري يعني - زندگياش سرسخت
شيمي زخمهاي جاي از پر بدني و طاس سري فروغ ، كم نگاهي ميان از كند ، پيدا خاطراتش ميان
دارد ، اختيار در زيستن براي كه فرصتي از دوباره ميكند سعي او ترتيب اين به و.درماني
.بدمد نو نفسي دوبارهاش زندگي لحظات تمام به وكوشش تلاش با و كند استفاده
را نظرش دقت سرمستي ، و غرور و فراميگيرد را وجودش تمامي خوشبختي احساس اين كه زماني
ما همه.ميكند پيدا تجلي دوباره دروني خشم اين ناگاه به ميدهد ، قرار تهديد معرض در
در اينكه عجيبتر و است مبارزه حال در روز هر او.دهيم قرار خود سرمشق را او راه بايد
.ميزند حرف بيمارياش مورد در كامل نفس به اعتماد با نيز سخنانش تمام
تشويقش زيادي جمعيت كه گفتند او به و شد "ليبره دوفين" قهرمان اينكه از بعد پيش ماه يك
من به معمولي سوار دوچرخه يك چشم به ديگران كه ندارم دوست من":گفت خونسردي با ميكردند
را آن هم مردم همه كه دارم دوست.كنم فراموش را سرطانم كه نشده موجب چيز هيچ.كنند نگاه
".بسپارند خاطر به
در سرطان بازمانده تنها":گفت شانزهليزه در مسابقات پايان و قهرماني چهارمين از پس او
بود مانده خيره او سوي به چشمها همه روز آن ".است توردوفرانس در پيروزي قدرت من ، وجود
بوده مهم برايش چقدر پيروزي اين كه بفهمند تا بودند منتظر نيز خبرنگاران از عظيمي خيل و
بشكند را تور پيروزيهاي ركورد روزي است ممكن كه نميكرد فكر اين به اصلا او اما.است
بزند ، حرف نميخواست دلش اصلا او تايمگيري ، آخرين از پس.شود متوقف جا همين در يا و
قلب در حضور است مهم كه چيزي.ندارد دوست زياد را خودش ، با رقابت و فردي ركابزدن چون
.است ديگران با رقابت و تيم يك
ديگر.نيست هميشگي مرد آن ديگر و كرده تغيير بسيار آرمسترانگ تاكنون ، گذشته سال از
مردي هم او كه ميدانند همهاست فرابشري و غيرعادي موجودي او كه نميگويد هيچكس
اصلي گرمكن مجلس غذا ، صرف موقع و خانه در.بخندد بلند صداي با ميتواند و است شوخطبع
.اوست
و بهترين كه تيم ، فني مدير نيل بروي يوهان.است چشمگير او تغييرات هم حرفهاي زمينه در
از بيش و ميكند عمل حسابگرانهتر خيلي حالا او":ميگويد هست هم دوستش صميميترين
پرتحرك فوقالعاده داشتني دوست قهرمان اين ".است قايل احترام گروهي ارزشهاي به گذشته
!است بازي اصلي حاكم كه كرده ثابت او.است دشمنان دريدن آماده برنده ، و تيز دندانهاي با
برايش كمي كه هم بار هر و نداشتند خوردن تكان جرات رقبايش از يك هيچ هفته ، سه اين در
او سر پشت در كه شدند راضي اين به و نمودند دريافت دندانشكن پاسخي كردند ، ايجاد مزاحمت
اين با.ميراند هدف سوي به آنها پيشاپيش مغرور شواليههاي همچون نيز او.بزنند ركاب
تيم من مثل هم شما اگر.نيست سادهاي كار فرانسه تور در شدن برنده":گفت رقبايش به حال
".ميشد راحتتر كارتان ميكردند ، همكاري شما با همه و داشتيد اختيار در باتجربهاي
ديگر مبارزهاي عرصه در پاي دوباره تا دارد فرصت هم هنوز او و بود پيروزي چهارمين اين
دور در پيروزي براي شدن آماده فكر به حالا از او كه ميگويد نيل بروي يوهان.بگذارد
هم ذرهاي و ميكند تمرين ماهها و ماهها او.است مسابقات اين دوره صدمين و بعدي بزرگ
هميشگياش همدم اين دوچرخه ، همه از قبل هميشه او.نميشود كم قهرمانياش وسوسه اين از
بخش دلنشينترين كردهاند ، تحميل او به دروني نيروي اين كه رنجهايي.برميدارد را
.خواهدكرد اضافه جاودانش نبردهاي دفتر به هم ديگري زيباي برگ زودي به لنس.هستند
زندگياش
به شود جهان سراسر در بيشماري جوانان الگوي او كه شده موجب قدرت و نفس به اعتماد اين
اين جريان در ژولين الودي نام به كوچكي فرانسوي دختر هفدهم مرحله از پس مثال عنوان
همراه به و پستال اس-يو تيم ماشين با نيز را مسافتي و ديد را خود الگوي مسابقات
و گذاشت زيادي وقت خود كوچولوي هوادار براي نيز آمريكايي قهرمان اين.پيمود آرمسترانگ
با برخورد از بعد الودي.نمود اهدا او به فراوان امضاهاي همراه به را هديهاي آخر در
".است مهربان انسان يك و خوب دوچرخهسوار يك او":گفت خود الگوي
فيگارو / دونور ايو - ژان
ببازم ندارم دوست
صرف را طولاني زمان مدت آرمسترانگ لنس تور 2002 ، نهايي مرحله در پيروزي از پس ساعت يك
پاسخ حوصله با سوالات همه به تگزاسي دوچرخهسوار اين.كرد خبرنگاران سوالات به پاسخگويي
.كرد خودداري آيندهاش مورد در زدن حرف از اما داد ،
داري؟ احساسي چه دراينمسابقات ات پياپي چهارمينپيروزي از.تبريكميگويم *
مايوس قدر آن ميباختم امسال اگر.شد خوشبختيام و خوشحالي باعث واقعا پيروزي اين
روز غمانگيزترين روز آن ببازم ، روزي اگر.نيست ممكن كس هيچ براي باورش كه ميشدم
.بود خواهد زندگانيام
پيش سالهاي از سادهتر را تور اين و گرفته كم دست را پيروزي اين كه كساني به پاسخ در *
داريد؟ حرفي چه كردهاند ارزيابي
اختيار در امسال كه تيمي بگويم بايد اما.نيست سادهاي كار فرانس دو تور در پيروزي
قويترين پستال ، اس.يو تيم در من.كرد گذشته سالهاي از راحتتر را كارم واقعا داشتم
.زدم ركاب تاريخ تيم
تا 15 كوهي 12 مراحل از غير به بوديد ، تهاجميتر كوهي مراحل در تيمتان و شما اگر ولي *
ميشديد؟ اول ديگري مراحل در هم باز
مختلف مرحلههاي در امكان حد تا كنم ، سوءاستفاده تيمم از كه نميكنم ريسك وقت هيچ من
.است غلط تاكتيك يك اين.شوم اول
دارد؟ احتياج خوب تيم يك به موفقيت براي هم شما مثل استثنايياي دوچرخهسوار يعنيحتي *
تيم يك اما ببري ، را تور اين كه نيست ساده وقت هيچ كه اين با.است طور همين شك بدون
با جزء من همتيميهاي.راندم را تورم بهترين من امسال.ميكند راحت را كارت خوب
چنين آرزوي ورزشكاري هر.هستند دوچرخهسواران جاهطلبترين و انگيزهترين با تجربهترين ،
.بود مشكلتر من از آنها كار.دارد را همتيميهايي
...نكرد انتقاد زياد شما از ONCE تيم *
ادعا مدام و بود آورده زبان به را آرزوهايش علني طور به و بلند صداي با سايز مانولو
كار همين كه بود داده ياد هم تيمش اعضاي به.شد خواهد دردسرساز ما براي تيمش كه ميكرد
بايد اما.ميدادند شعار حد از بيش مسابقات ، اول روز ده در خصوص به آنها.بكنند را
اين با آنها.ميداد دست من به خوبي احساس آنها اظهارات خواندن از كه كنم اعتراف
.ميكردند بيشتر مرا انگيزه حرفها
بگذاريد؟ جاي بر خود از نشاني چه دوچرخهسواري تاريخ در داريد دوست *
من نظر به برعكس.باشد پراهميت خيلي مرحله چهار يا دو يك ، در قهرماني كه نميكنم فكر
در سرطان بيماري از پس كه دوچرخهسواري اولين عنوان به توانستم كه بود اين چيز مهمترين
آن مورد در كه است زود.پرتحركم و حال سر هنوز من.شوم قهرمان بود ، كرده شركت مسابقات
.كنم فكر موضوع اين به نميخواهم فعلا.بزنيم حرف گذاشت خواهم جاي بر تاريخ در كه چه
گرفتيد؟ درسهايي چه تور اين از *
سال 1999 در.نباشم مضطرب و نگران ديگر كه گرفتم ياد تور اين در گذشته ، تجربيات از پس
اما.ببازم كه ميترسيدم لحظه هر و بودم عصبي فوقالعاده شدم ، قهرمان بار اولين براي كه
كمك آنها از سخت شرايط در و كنم تكيه قويام و منسجم گروه به ميشود كه ميدانم حالا
.بگيرم
هستيد؟ ديگري تور در شركت آماده آيا *
سر پشت را سختي بسيار تمرينات من.است بوده فرانس دو تور در شركت من هميشگي روياي
فكر.ميشود خلاصه كار اين در من خوشبختي.شوم آماده مسابقات اين براي تا ميگذارم
.باشم داشته را آينده فصل براي سخت تمرينات انجام آمادگي ميكنم
داشت؟ شما موفقيت در نقشي چه نيل بروي يوهان *
كسب توانايي كه كرد متقاعد مرا كه بود او.دارد من حرفهاي زندگي در مهمي بسيار نقش او
اين شيفته ما دو هر.ميزنيم حرف هم با تلفني مرتبه چهار سه روزي ما.دارم را پيروزي
پا تور اين به هرگز من او ، بدون.ميبريم لذت آمادهسازي تمرينات از و هستيم مسابقات
.نميگذاشتم
كه نميترسيديد آيا كردند ، مسخره را شما تماشاچيان از تعدادي كه وانتكوس مرحله از پس *
باشد؟ دشواري اين به هم بعدي مرحله
من عليه بر حاضر جمعيت تمامباشد شده تعبير بد زدم مرحله اين از بعد شب كه حرفي شايد
خب ، اما."!است دوپينگي او":ميزدند فرياد آنها از كمي تعداد بلكه نميدادند شعار
.بود حرفهايام زندگي روز بدترين روز آن.بود طنينانداز من گوش در افراد اين صداي تنها
.ميشنيدم را مردم دشنامهاي نزديك و دور از هم باز اما بود ، بهتر كمي اوضاع آلپ در
حالا و داشتم سرطان قبلا من.ميكنم دوپينگ من كه ميكنند فكر خبرنگاران برخي هم هنوز
ساخته دستم از كاري چنين بيماريام از قبل.بسازم ممكن غيرممكن ، از كه شدهام موفق نيز
من مسابقات ، آغاز از.است بياساس حرفها اين.ميكنند متهم مرا آنها همين براي نبود ،
را آنها ميتوان چطور نميدانم ديگر.گذاشتهام پشت را بسياري كنترلهاي و آزمايشات
.كرد متقاعد
مطبوعات در آرمسترانگ قهرماني بازتاب
فرانسه
رقيب هيچ آرمسترانگ لنس برايمانده باقي تور بزرگان به پيوستن تا پله يك فقط":اكيپ *
توردوفرانس در قهرماني به 6 موفق تاريخ در بار اولين براي ميتواند اوندارد وجود جدي
".شود
آمريكايي آرمسترانگ لنس ژالابر براي شهرت افتخار آرمسترانگ ، براي قهرماني":پاريزين *
.ندارد وجود او اندازههاي و حد در حريفي هيچ كه داد نشان خود قهرماني چهارمين از بعد
محبوب كرد ، خداحافظي سواري دوچرخه از سال از 14 بعد كه نيز فرانسوي ژالابر لوران
".بود تماشاگرها
احسن نحو به نيز را وظيفهاش بود ، مدعي هم اول از آمريكايي دوچرخهسوار اين":فيگارو *
داشته ترديد اقتدار اين به نسبت تا نداد اجازه كسي هيچ به !كامل اقتدار با.داد انجام
".گرفت را خود رقباي نفس قدرت اين با او.باشد
".است گرفته خود به را لنس رنگ فرانسه تور - توردولنس":ليبراسيون *
آمريكا
.نرسيد هم آرمسترانگ لنس سطح نزديكي به حتي ديگري دوچرخهسوار هيچ": Today A.SU*
ميخواهد ديگر بار چند لنس كه ميپرسند خود از حالا او خانواده همچنين و ورزش دنياي
".ببرد را فرانسه دور مسابقات
در ميخواهد خود آهنين پاهاي با آمريكا پستال تيم تگزاسي راننده !Voila":نيوز ديلي *
اس.يو تيم با مدت همين به آرمسترانگ كه چرا.شود فرانسه تور قهرمان هم بعدي سال دو
يك به را توردوفرانس دوچرخهسواري ، تاريخ رانندگان قويترين از يكي.دارد قرارداد پستال
".است كرده تبديل انفرادي نمايش
به بود ، شده توردوفرانس قهرمان بار سه كه را لموند گرگ ركورد آرمسترانگ":پست واشنگتن *
".شكست آمريكايي دوچرخهسوار بهترين عنوان
ايتاليا
را تشنه آرمسترانگ.شد پاريس قيصر بار چهارمين براي آرمسترانگ پادشاه":دلواسپرت گازتا *
صرفهجويي خود نيروهاي در تگزاسي كابوي اين.كرد سيراب موفقيت با نميتوان وجه هيچ به
".نميكند
خواهد ادامه نيز آينده در او قدرتدارد را صخره يك استحكام آرمسترانگ":توتواسپرت *
".است دوچرخهسواري پادشاه آرمسترانگ.يافت
ادامه تگزاسي كابوي اين قدرت مدت چه تا.است آرمسترانگ زيرپاي پاريس":لارپوبليكا *
"يافت؟ خواهد
داشت بايددوست را توردوفرانس
دوستت فرانس توردو":بود شده نوشته آن روي كه ميخورد چشم به پلاكاردي پيچ ، هر سر در
روز روزبه جادهها اطراف جمعيت تعداد چون ميبازند ، رنگ كم كم اظهارات اين اما ".داريم
هيچ بدون سواران ، دوچرخه از كارواني ميكرديم نگاه جاده به وقتي.ميشود كمتر
زنده":بود شده نوشته بزرگي پارچه روي پيشاپيش و ميشدند نمايان دور از تشويقكنندهاي
ويژه به جمعيت اين.ميشوند پير دارند كم كم ورزش اين طرفداران ديگر."!فرانس توردو باد
سالهاي به نسبت كه گفت ميتوان و بود انگشتشمار بسيار وانتوكس قله و برتيان گردنه در
.بود كرده پيدا كاهش فوقالعاده پيش ،
ميشوند محسوب فرانسه ورزشهاي كوچك ملكه كه ورزش ، اين عاشقان چرا كه كرد درك ميتوان
بر فستينا بيشرمانه مسئله از پس و سال 1998 از كه دوپينگ مسئله.ميكنند شكست احساس
كه هم پيش سال چهار از.است كرده مايوس را فرانسويها همه گسترد ، سايه مسابقات اين
از يكي.ميرسند نظر به خستهكننده مسابقات شده ، تور اين هميشگي قهرمان آرمسترانگ
در.باشد داشته وجود رقابت بايد جذاب مسابقه يك در":ميگويد بوفورتن منطقه هتلداران
".نميشود ديده تلاشي و رقابت هيچ ديگر تور اين
است قهرمان او كه ميگفتند همه كرد ، تن به را طلايي پيراهن آرمسترانگ كه ابتدا همان از
بين رقابت كه داشتند دوست همه.كرد حفظ شانزهليزه تا را خود برتري او شد هم طور همين و
را جذابي و پرشوروهيجان بازي بتوانند تا كند پيدا ادامه ايتالياييها و فرانسويها
آنها از يكي است ممكن يعني ژالابر؟ يا ويرنيك ميپرسيدند خود از آنها.كنند تماشا
!غمانگيزبود دور اين چقدر.شد بدل ياس به هم كوچك اميد اين كه نپاييد ديري اما شود؟ قهرمان
كه سازماني - (آسو) آموري ورزشي سازمان سواري دوچرخه ورزشي بخش رئيس بال دانيل
جمعيت آيا":بود زبانش ورد جمله اين مرحله هر پايان در - است مسابقات اين ترتيبدهنده
آماتور دوچرخهسوار اين كه است درست "!بود باشكوه واقعا ديديد؟ را مرحله اين در حاضر
اين اما دارد ، وافري علاقه مسابقات اين به بود ، دوچرخهسواري فدراسيون رئيس سابقا كه
ماري - ژان.كند تحميل رشته اين دنبالكنندگان همه به را آن داشتن دوست كه نميشود دليل
را ما ميكنيد ، انتقاد مسابقه از شما":بود گفته آغاز در هم سازمان اين مدير لوبلان
عاشقانه دادهام ، ترتيب من كه را توري كه كرد خواهيد اعتراف نهايت در اما ميرنجانيد
".داريد دوست
چشم با نبايد شما.نداشتيد حضور اينجا الان نبود ، طور اين اگر":افزود آرامي به او
رونه - ژان ".ببينيد را آنها قلبتان با بايد بلكه كنيد ، تماشا را بازيها اين ظاهري
چه براي شما":بود گفته روزنامهنگاران به سال 2001 در بونژورهم تيم فني مدير برنودو ،
اين با "!برگرديد خانههايتان به نداريد ، دوست را دوچرخهسواري اگر داريد؟ حضور اينجا
نظر در چقدر لازم فواصل از حوادث تحليل و روزنامهنگاران معمول طبق كه ميبينيد وصف
.بود عصباني دوپينگ مورد در خبرنگاران سوال از برنودو البته.ميشود تعبير بد افراد برخي
هم امسال) ميگيرد زير را بچهاي كاروان يك مثلا كه مواقعي مثل بحراني ، وضعيتهاي در
كه بخواهند رسانهها از ميتوانند مسئولين (افتاد اتفاق اين دوباره پو - بازاس مرحله در
دست" شنيدن از ديگر مردم.كنند مطرح ديگري شكل به را آن و داده تغيير را خود پيام
كه كساني اخير ، سال چند درشدهاند خسته ".باشيد مراقبشان و بگيرند را بچههايتان
جاري آب و اطراف چمنهاي بعد ، مراحل به بيشتر و شده خسته ميكنند پيگيري را بازيها
.ميكنند فكر مجاور رودخانه
زماني حتي گاهي.بود شده قطع نيز مختلف مراحل برندگان با مردم عاطفي رابطه تور ، اين در
هم افراد برخي.ميكردند مسخره را او ملاحظهاي بيهيچ آنها ميگرفت ، سرعت آرمسترانگ كه
با آرمسترانگ هم بار يك.ميكردند مسخرهاش سر پشت در تنها و كرده حفظ را خود ظاهر
هم با تماشاگران و او ترتيب اين بهاست خوردن شكست حال در كه كرد وانمود بدجنسي
:گفت و ميورزد عشق فرانس توردو و دوچرخهسواران همه به كه كرد اعلام او.شدند بيحساب
".شدم تور اين شيفته بودم كوچك خيلي كه وقتي از من"
سياست و فوتبال
8_ ايران اجتماعي تحولات و فوتبال
بسيار اسلامي 1357 انقلاب سوي دو در ورزش با ايراني سياستمداران رابطه سطح و شكل
غربي ارزشهاي رواج بر پهلوي محمدرضا و رضا اراده كه طاغوت دوران در.است بوده متفاوت
حتي و ميشد واقع توجه مورد غربي مدرن پديده يك بهعنوان ورزش بود ، گرفته قرار كشور در
داشتن دليل به مخلوع شاه دو.ميگرفت صورت سرمايهگذاري آن روي فرهنگي عرصههاي از بيش
فرهنگ با تماس خاطر به و بودند آشنا بدني رياضت و ورزش مفهوم با نظامي روحيه و سوابق
سوي از كه قولهايي نقل با.ميشناختند را غرب در ورزش مكانيزم و جايگاه اروپايي
و فعاليتها به آنها افراطي ميل از نشانههايي ميتوان حتي گرفته صورت دو ، اين اطرافيان
.كرد مشاهده خلوت در تفكر و تعمق از گريز مقابل در را فيزيكي نمايشهاي
در مختلف ماموريتهاي با كه يي"خارجيها" با ايران جامعه بلاواسطه تماس ديگر سوي از
مثل ورزشهايي كه شد سبب بريتانيا ، نفتي كمپاني كارمندان نظير ميبردند ، سر به ايران
و كنند سرايت جامعه به بيگانگان فرهنگي رسوم و عادات ساير از زودتر بسيار فوتبال
مثل ايراني سنتي ورزشهاي و رشتهها اين ميان كاركردي و ساختاري سنتي ، تضادهاي عليرغم
ميان در را خود جاي سرعت به حاكميت و بيگانگان سرمايهگذاري و حمايت با پهلواني ، كشتي
.بازكنند تودهها
در نيز ورزشي زمينهاي و تاسيسات ساخت و باشگاهها نخستين تاسيس نظير زيربنايي اقدامات
بدين و گرفتند صورت همجوار و همرده آسيايي كشورهاي ساير از زودتر بسيار و دوران اين
داشت گفتن براي حرفهايي هم جهان در كه ورزشي قدرتهاي از يكي به آسيا در ايران ترتيب
ريشههاي از كه _ كشتي جمله از خاص رشته چند در ايران سريع رشد وجود اين با.گشت تبديل
از سوءاستفاده فكر به را دوران آن سياستمداران فوتبال و _ بود برخوردار نيز بومي و سنتي
و آمريكا و اروپا با ايران مستقيم رابطه دليل به البته.انداخت قهرمانيها و قهرمانان
سرمايهگذاريهاي با باشگاهي و ملي ورزش از بهرهبرداري روند آنان ، الگوهاي از استفاده
دووميداني نظير پايه ورزشهاي نسبي گسترش سبب عامل اين كه ميشد تقويت نيز معنوي و مادي
همه نشاط و سلامت تامين هدف با "همگاني ورزش" مفهوم وجود اين با.بود شده خاص مقاطعي در
گسترش قهرماني ورزش و ستارهسازي به اندازه از بيش توجه دليل به مردم كلان و خرد طبقات
الگوي بهعنوان دوران اين در پهلوي ، محمدرضا خصوص به پهلوي ، شاهان خودنماي شخصيت.نيافت
راستا همين در اجتماعي الگوهاي از بسياري طبيعتا و ميشد تبليغ جامعه شخصيتي
.شكلميگرفتند
حرفهاي و بوده فوتباليست يك روزي و كرده تحصيل فرنگ در پهلوي محمدرضا اينكه
علاقه بدان بازار و كوچه مردم كه موسيقي نوع همان _ پاپ موسيقي به ميزند ، روشنفكرانه
شوهاي خلال در ميدهد ، نشان توجه هنرمندان و فوتباليستها به و ميدهد گوش _ داشتند
عامي مردم عادات از بسياري و ميشدند تبليغ شدت به عامهپسند نشريات توسط يا و او عمومي
.ميدادند شكل را
مختلف رشتههاي مليپوشان ليست در و ميكرد پشتيباني را "تاج" خودش محبوب تيم شاه حتي
روساي.بود آغشته سياسي دسيسههاي با هميشه قهرماني ورزشهاي فضاي و مينمود نظر اعمال
سوابق و تواناييها اساس بر نه و بودند انتصابي بلكه نبودند ، انتخابي فدراسيونها
روساي كه فوتبال در خصوص به.ميشدند منصوب قدرت حلقه در نقششان خاطر به كه ورزشيشان
.درباربودند به وابسته يا نظامي عمدتا مهم باشگاههاي و فدراسيون
ورزشي الگوي مطابق بايد دولتي ، مالكيت با چه و خصوصي مالكيت با چه بزرگ باشگاههاي
يك ارتش ، پليس ، ميتوانست ارگان اين.ميبودند وابسته ارگان يك به شرق ، بلوك دولتي
آنها با خاص وابستگيهاي داراي باشگاه رئيس يا و باشد دولتي سازمان يك يا وزارتخانه
از ديگر بخشي داشتند مدرن ساختاري كه پيشرو و بزرگ صنايع گرفتن شكل با همچنينباشد
چندان حمايت ، نوع اين مربوطه باشگاه براي گرچه _ گرفتند پا آنان حمايت تحت باشگاهها
را تيم ميشدند بحران و ورشكستگي دچار مزبور صنايع كه صورتي در و _ نبود اطمينان قابل
.ميكردند واگذار ديگري صنعتي مجموعه به يكپارچه صورت به
آن بارز نمونهشدند مستقل باشگاههاي پايهريز مذهبي و قومي اقليتهاي هم مورد چند در
نيز ايران بزرگ شهرهاي در بعدها كه بود ارامنه اقليت به وابسته تهران ، آرارات باشگاه هم
داشتن بر سرسختانه پايتخت خصوص به و ايران ارامنه.آمدند بهوجود مشابه نمونههايي
روشهاي جهت همين به و داشتند تاكيد خود به منحصر و مجزا ورزشي مسابقات و سازمان
برخوردار مستقل وجههاي از رشتهها ساير و فوتبال در هم آنها بازي سيستم و باشگاهداري
شمار به نمونه اصيلترين ورزش ، و باشگاه به ارامنه رويكرد زمان همان از شايد.بودند
و آموزشي و اجتماعي سيستم يك بهعنوان ورزش ، براي شدن قايل اهميت واسطه به كه ميرفت
قابل خود جهاني استاندارد انواع با منطقهاي ، يا نژادي هويت كانون به باشگاه تبديل
.قياسبود
آمدن پديد و ورزش به نسبت جامعه عمومي اقبال عليرغم پهلوي دوران در مجموع در
سنتي نگرش و نكرد پيدا اجتماعي جايگاهي "همگاني ورزش" خصوصي ، يا محلي باشگاههاي
كنار در دانستند مي غربي تفريحات را زورخانهاي ورزشهاي جز به هايي ورزش ايرانيانكه
در ورزش كردن پيدا تسري از مانع افراطي هواداري و قهرماني ورزش به اندازه از بيش توجه
.شد طبقات تمامي ميان
67_ فوتبال جهان اسطورههاي
فرانسه _ پاپن پير ژان
تحت را جهان فوتبال متفاوت ، دورههاي در كه است قدرتمندي مهاجمان پرورش مهد فرانسه
ركورد ميلادي پنجاه دهه در كه افسانهاي فونتين ژوست از.دادهاند قرار خود تاثير
ديويد اواخر همين تا و پلاتيني ميشل تا آورد وجود به را جامجهاني در گل اعجابانگيز 13
.بودهاند تيمهايشان انكار غيرقابل ستاره كه بودند فورواردهايي آنري تيري و ترزگه
افول به رو گذاشتن سن به پا خاطر به پلاتيني ميشل ستاره كه زماني در و هشتاد دهه در
بهترينهاي جزو بعد مدتي كه كردند معرفي دنيا به را ديگري ستاره فرانسوي مربيان بود ،
سختكوش تيم برابر در فرانسه بازي اولين در جامجهاني 1986 در پاپن پير ژان.شد دنيا
گل بود افتاده گير كانادا سد برابر در فرانسه كه حالي در.آمد ميدان به كانادا
به گلي نتوانست مسابقات پايان تا ديگر پاپن چند هر.رساند ثمر به را تيم اين پيروزيبخش
.بود شده مطرح فرانسه جديد استعداد عنوان به حال هر به اما برساند ثمر
فوتبال ستارگان بقيه مثل هم او و آمد دنيا به سورمر بولون در نوامبر 1963 پنجم در ژان
تيم در جواني و نوجواني سنين در او.داشت توپ دنبال دويدن به وافري علاقه كودكي از
فرانسه سوم دسته در حرفهاياش تقريبا تجربه اولين كه اينجاست جالب و نداشت حضور مطرحي
.داشت سال درست 20 او كه بود حالي در اين.گرفت شكل ويشي گمنام تيم و
.بود والنسين تيم او بعدي تيم.رفت دوم دسته يعني بالاتر رده يك به ژان آينده سال در
جوان ستاره يك براي.رساند ثمر به گل و 15 كرد بازي تيم 33 اين در فصل 851984 در او
به پاپن پير ژان سال 1985 دربود قبول قابل نسبتا بازي دو هر در گل يك حدود ميانگين
.گرفت خدمت به را او بلژيك روزهاي آن قدرتمند تيم بروژ سي.اف تيم كه جايي.رفت بلژيك
فرصت ميديد اروپايي مطرح ليگهاي از يكي اول دسته در را خود ناگهان كه پاپن براي
و برساند ثمر به گل بازي 20 در 31 شد موفق او فصل پايان در.بود آمده وجود به خودنمايي
حاضر فرانسه تيم به را او فرانسه ملي تيم مربي ميشل هنري تا شد باعث مناسب ميانگين اين
كه جايي خورد ، رقم ايرلند برابر در او ملي بازي اولين.فراخواند مكزيك جامجهاني در
بازي در او ملي گل اولين.نياورد دست به صفر _ صفر تساوي از بهتر نتيجهاي فرانسه
و سودمند كافي اندازه به جامجهاني در حضور ساله بازيكن 23 يك براي.خورد رقم كانادا
.بود هيجانانگيز
آن را سومي از بهتر مقامي و باخت آلمان به نهايي نيمه در فرانسه پاپن ، بد بخت از اما
و پروپاقرص طرفدار يك پاپن جامجهاني اتمام از پس.نياورد دست به بلژيكيها برابر در هم
به جديدي اعتبار تا داشت سعي تاپي برنار مديريت با مارسي المپيك.كرد پيدا ثروتمند
زندگي دوران خاطرات بهترين و گذراند مارسي در را فصل شش پاپن.ببخشد فرانسه فوتبال
.بود فصل شش همين حرفهاياش
نوك در پاپن و آورد دست به را فرانسه ليگ قهرماني بار چهار سال شش اين در مارسي المپيك
.انداخت راه به طوفان تيم اين حمله پيشاني
دست به را فرانسه باشگاههاي گلزن بهترين عنوان بار چهار تا 1992 سال 1989 از پاپن
را شيرين قهرماني نايب نيز اروپا باشگاههاي جام در مارسي افتخارات اين از غير به.آورد
.بود مهم بسيار مقام اين در پاپن سهم كه آورد دست به
ايتاليا جامجهاني 1990 در را فرانسه غيبت غم افتخارات اين آوردن دست به با پاپن
.پيوست ميلان يعني ايتاليا مشكي و قرمز غول به فصل 1992 پايان در و كرد فراموش
جام قهرماني نايب و A سري در قهرماني دو با بود مقارن ميلان در او ساله دو حضور
تيم مارسي برابر در اروپا باشگاههاي جام فينال در ميلان سال 1993 در.اروپا باشگاههاي
همين در.خورد رقم نيز اروپا در پاپن قهرماني نايب دومين و داد شكست به تن پاپن قبلي
اين امابود فرانسه ملي تيم كاپيتاني آن و آمد پيش پاپن براي نيز جديدي موقعيت سالها
حذف بلغارها توسط جامجهاني 1994 در حضور آستانه در آنها.شد توام ناكامي با كاپيتاني
اما.پيوست بايرن يعني آلماني غول به پاپن سال 94 در.دادند دست از را آمريكا و شدند
دور بازي از مدتي تا شد باعث دامنهدار مصدوميت و گرفت را او گريبان بدشانسي هم آنجا
.شد او نصيب سال 1996 در يوفا جام قهرماني بايرن با حال هر در اما.بماند
دو تيم اين با.كرد بازي بوردو لباس در و بازگشت فرانسه به هم باز او سال 96 پايان در
در سال 98 در.ماند ناكام قهرماني براي بار دو هر در اما رسيد اتحاديه جام فينال به بار
.شد بازنشسته نوامبر 1998 هفدهم در بالاخره و پيوست گنگام به داشت سال كه 35 حالي
.بود سال 1992 در اروپا بازيكن بهترين عنوان كسب پاپن افتخار مهمترين
|