راندهشدگان
ميخواهيم چه ميدانستيم ما
است گذر در زندگي
نما به نما
2_ بيسو سرزمين به سفر
راندهشدگان
"محراب پسران خطرناك زندگي"فيلم به نگاهي
براردينلي جيمز
ميرزابيگي نگار:ترجمه
:كنم شروع است شده نوشته فيلم اين بر تاكنون كه نقدهايي ساير از خودم تلقي با بگذاريد
كليساي از باقيمانده تكهپارههاي كنوني بحران با ارتباطي "محراب پسران خطرناك زندگي"
كريس" نوشته مذهبي رماني براساس نوجوانانه و غريب و عجيب داستاني بلكه.ندارد كاتوليك
در كاركشته آدمي البته و تازهكار كارگرداني ،"كر پيتر" توسط كه فيلم اين.است "فورمن
تصاوير سازنده ،"فارلين تادمك" استعدادش با و توانا دستيار و ويدئويي موسيقي زمينه
"بليك ويليام" زيبايي و ظرافت از است تلفيقي شده ، ساخته ("اسپاون" مصور كتاب خالق) متحرك
روابط هفتاد ، دهه سالهاي در كاتوليك مدرسه.زيرزميني مصور كتابهاي محتواي و
بلندپروازانه و جاهطلبانه فيلمي شكلگيري دستمايههاي نوجوان چند دوستي و غيراخلاقي
محصول اما ميرود فراتر خودش اندازههاي و حد از فيلم گهگاه اينكه وجود با.است شده
.نميكند عمل طور اين مجموع در نهايي
يادآور آن عوامل چند هر.نيست نوجوان براي عادي فيلم يك "محراب پسران خطرناك زندگي"
كه) "ارواح دنياي" و (پسر چند از متشكل گروهي درباره فيلمي) "بمان كنارم" مثل فيلمهايي
است فيلمي محراب پسران خطرناك زندگي اما ميرسند ، نظر به (دارد بدبينانه و سياه گرايشي
شيطنتآميز طنزي با فيلم اين در جدي موضوعاتميايستد خودش پاهاي روي نهايت در كه
دنياي به دستاندازي فيلم اين جنبههاي جذابترين و چشمگيرترين از يكي.شدهاند متعادل
كاپيتان" و "ماسل" مثل شخصيتهايي همراه به فيلم اين شخصيتهاي.است متحرك تصاوير
به شبيه كه صحنههايي در و ميشوند زيرزميني مصور كتابهاي دنياي خلق درگير "آسكيكر
خيالي موجودات اين شدهاند ، طراحي گذشته دهه دو در شنبه صبحهاي قهرماني فوق كارتونهاي
.ميبينيم بدجنس "نانزيلاي" با مبارزه حال در را
افرادي بهعنوان مدرسه اين بزرگترهادر
بياحساس كه شدهاند تصوير بدجنس و تكبعدي
ميرسند نظر به شكستناپذير و
|
|
يك در همكلاسي و دوست دو (هيرش اميل) "دويل فرانسيس" و (كالكين كيران) "سالياون تيم"
كتاب يك طرح روي بر كار براي كشيدن نقشه مشغول روز و شب آنها.هستند كاتوليك دبيرستان
گرافيكي جايگزيني كدام هر فرانسيس و تيم.مينامند "اتمي تثليث" را آن خودشان كه مصورند
.است (فاستر جودي) "آسومپتا خواهر" يعني مدرسه ، ناظم از كاريكاتوري مجازاتشان و دارند
همين از هم فيلم عنوان كه هستند "كيسي پدر" براي محراب پسران دو هر دوست دو اين ضمن ، در
محلي باغوحش به _ كند اجرا را نهايي نقشه تا ميرسد تيم ذهن به فكري روز يك.ميآيد جا
را آن و بدزدند قفسش از را خوابآلود حيوان كنند ، بيهوش دارو با را شيركوهي يك بروند ،
وجود موفقيتش به اميدي و است جاهطلبانه نقشهاي اين.بكشند "آسومپتا خواهر" اتاق به
"فلين مارجي" نام به زيبا دختري به فرانسيس هميشگياش همدست اثنا ، اين در.ندارد
پيش خوبي به چيز همه.ميپذيرد را پيشرفتهايش و ترقي كه ميشود علاقهمند (جنامالون)
اختلاف هم با "فرانسيس" و "تيم" و ميكند ملا بر را رازش "مارجي" كه زماني تا ميرود
دبيرستاني پسر دو زندگي از است دورنمايي "محراب پسران خطرناك زندگي".ميكنند پيدا
.نميكنند ايفا نقشي هيچ فيلم در واقع در آنها والدين بنابراين.شده رانده و مطرود
و بياحساس كه شدهاند تصوير بدجنس و تكبعدي افرادي عنوان به مدرسه اين در بزرگترها
چيزي آنها ابرقهرمان و خيالي جايگزينهاي راستا ، اين در.ميرسند نظر به شكستناپذير
به نسبت "فرانسيس" و "تيم" كه هستند تصوري و احساس گسترش بلكه صرف ، تصاوير از بيش
.دارند خودشان
دوست توسط و است جدي پسري كه "فرانسيس" عنوان با و كماهميت نقشي در "هيرش اميل"
بهترين شايد كه "كالكين كيران".ميدهد ارائه خوبي بازي شده ، در به راه از حقهبازش
كاملا هم تيم نقش در بازي براي بود ، "سيدر خانه قوانين" فيلم در نقشاش براي انتخاب
ملالتهاي بر هميشه بزرگ مشكلات":ميگويد چشمانش در شيطنتآميز برقي با اواست مناسب
از قبل معمولا اما نيست بدي بچه او.ميماند پايبند هم عقيده اين بر و ".پيروزند بزرگ
كه دختري عنوان به يادماندني به نقشي مارجي نقش در "مالون جنا".ميكند عمل كردن فكر
فيلم اين در بازي با او.ميدهد ارائه نيست معصوم و عادي ميآيد نظر به كه هم آنقدرها
سابقه ،"خانه يك عنوان به زندگي" و "داركو دوني" فيلمهاي در قبلياش اجراهاي همراه به
وينسنت" مثل فيلم اين شدهتر شناخته بازيگراناست زده رقم خودش براي خوبي كاري
نميشوند ، ديده پرده بر زيادي زمان و دارند فرعي نقشهايي "فاستر جودي" و "دونوفريو
شدت به كه خاطر اين به خصوص به) ندارد وجود شخصيتشان پرداخت براي زيادي شانس بنابراين
(.شدهاند تصوير كودكان ديدگاه از و تكبعدي افرادي عنوان به
نهايي تحليل يك در حال اين با.دارد فراواني مثبت نكات محراب پسران خطرناك زندگي فيلم
زنده ، متحرك ، تصاوير صحنههاي.(شيركوهي قضيه مثل) ميرسند نظر به زائد آن قسمتهاي بعضي
اين كارگردان "كر" و ميآيند شمار به فيلم مثبت نكات از و انرژيبخشند و خوشآبورنگ
اين در عشق.دهد ارائه نوجوانان رنجهاي و مشكلات از تجسمي است توانسته خوبي به فيلم
بين دوستي و است شده كشيده تصوير به ميكند ايجاب موضوع اين كه حساسيتي همان با فيلم
بهترين محراب پسران خطرناك زندگي.است قبول قابل و پذيرفتني كاملا "تيم" و "فرانسيس"
جديدي قلمرو اما باشد ، مناسب پرده روي بر آمدن براي كه نيست نوجوانان به مربوط داستان
.ميگذارد پا پيش زمينه اين در را بسياري راههاي و ميكند معرفي را
ميخواهيم چه ميدانستيم ما
"مالون جنا" و "فاستر جودي" با گفتوگويي
اشراقي فرناز:ترجمه
بپذيريد؟ را فيلم توليدكنندگي شد باعث جذابيتهايي چه*
واقعا من ضمن در بود ، خوبي خيلي فيلمنامه كه است اين موضوع مهمترين خوب ، - جودي
و دارند تفاوت يكديگر با چقدر اينكه و شدنشان بزرگ دربارهكردم فكر خيلي پسرها درباره
.شناخت را آنها بهتر روحي و احساسي نظر از ميتوان راهي چه از
خوانديد؟ شده ، ساخته آن براساس فيلم كه را "فورمن كريس" داستان كي بار اولين *
اين خريد برايمان را كتاب "شاپيرو جي" وقتي پيش سال چند.نيست يادم دقيقا - جودي
.بود پيش سال يا 5 ميكنم 4 فكر.گرفتيم را تصميم
و تبليغاتي آگهيهاي ساخت زمينه در قبلا او.است "كر پيتر" بلند فيلم اولين اين*
كرديد؟ انتخاب فيلم كارگرداني براي را او كه شد چطور.داشت فعاليت ويدئو - موزيك
با آگهيها ساخت در قبلا كه گفت "جي".آورد خودش با را او "جي" واقع در خوب ، - جودي
نظر در كار براي را او است بهتر و است هيجاني و شور با فوقالعاده آدم و كرده كار او
قبلا.ميكنم همكاري تازهكاري ، كارگردان با كه نيست اول دفعه اين ميدانيدبگيريم
اصلا و ميكنيد پرتاب هوا به را كلاهتان شما.داشتهام را تجربه اين بار چندين
آنها آنچه از است بازتابي ميخواهيد ، شما آنچه واقع در.ميآيد پايين چطور نميدانيد
هم هميشه كارها خوب ، اماگرفتهاند قرار اكنون كه موقعيتي در.دادهاند انجام قبلا
.است پيش در اتفاقاتي چه دانست نخواهيد هرگز شما نميرود پيش خوب
راضي بسيار "تيم" نقش در "كالكين كيران" بازي از كه نوشتهاند شما از نقل به مطبوعات *
.داريد خاصي علاقه او به و هستيد
اين با هم خودش ميكنم فكر و ميكند بازي ناخودآگاهش با كيران كه اينجاست قضيه - جودي
خيلي ميكني ، نگاهش بيرون از كه وقتها گاهي و نميكند فكر زياد.است موافق من عقيده
...ميكني صحبت جدي و مينشيني كنارش وقتي اما ميرسد ، نظر به معصوم
نميشديد؟ عصبي وقت هيچ نبود؟ سخت برايتان سنگيني فيلم چنين در كردن بازي ،"جنا" *
بازيگران از كامل گروه يك.بود هيجانانگيز خيلي كار شروع البتهنه واقعا.نه - جنا
سال و كمسن بازيگر عده يك فيلمي هر در هميشه ، .نداشتم تجربهاي چنين حال به تا.جوان
صحنهها تمام در كه ميدانستم ميكرد فرق وضع بار اين اما است ، طبيعي اين و دارند حضور
دنياي وارد كه نوجواني احساس هرگز بنابراين دارم ، سروكار خودم از جوانتر بازيگران با
.است شده حرفهاي خيلي كار اينكه مثل خوب ، " نكردم فكر هرگز.نداشتم را ميشود بزرگترها
تعيين فيلمنامه را كار اصلي خطمشي البته.بود خواهد جذابي كار ميكردم فكر برعكس "
تلاش هدفمان اين براي واقعا و دربياوريم آب از خوبي كار ميخواستيم ما همه.ميكرد
.برود پيش فيلمنامه خوبي به چيز همه ميخواستيم.كرديم
كرديد؟ برقرار حسي رابطه فيلمنامه با *
فيلمنامه وقتي ميآيد يادم.بود سخت واقعا آن با نكردن برقرار ارتباط متاسفانه - جنا
.نبودم ساله پسر 14 يك هرگز من خوب است ، عجيب.شدم غرق آن دنياي در كاملا خواندم را
.بود آشنا برايم آنها دنياي انگار اما.داشتم سال كرديم 15 شروع را فيلمبرداري وقتي
هميشه.ميديدم ذهنم در را شخصيتها انگار.بود ناتوراليستي واقعا.خواندم را فيلمنامه
اين بله ، ":ميكردم فكر ميرفتم ، راه كه حالي در و ميگذاشتم تماشاگران جاي را خودم
تصوير به براي بودم ، من اگر كه است راهي همان.ميكنم احساس كه است چيزي همان دقيقا
.رفت پيش صادقانه امور همه چقدر كه ميبينيد خودتان ".ميبردم كار به چيزها اين كشيدن
داري؟ احساسي چه.شدهايد ساله شما 40 جودي ، خوب*
كه آنهايي و يافتهايد دست اهدافتان از بعضي به.است عالي سالگي نظرم 40 به - جودي
و داريد مشخصي حرفه.ميكنيد چكار ميدانيد حداقل.ميبريد ياد از كم كم باقيمانده
.هستيد خوبي موقعيت در همچنان هم جسمي نظر از.دارد وجود نگراني براي كمتري بسيار موارد
زيادي وقت كه بود اين كرد ، انتخاب را تو كه دلايلي از يكي ميگويد "كر پيتر" جنا ، *
"مارجي هم اين اوه ، ":كرد فكر خود با نشستهاي كاناپه لبه روي كه ديد را تو وقتي و نداشت
كه كارهايي تمام بين از.بود عذابآوري آزمون واقعا.نميدانم.است فوقالعاده - جنا
.نميرفت بيرون ذهنم از اصلا يكي اين ميشد پيشنهاد
هست يادم.نبودم امتحان نگران حد اين تا وقت هيچ داشتم را احساس اين كه بود بار اولين
.ميكردم وحشت احساس واقعا بودم نشسته كاناپه روي وقتي
كنيد؟ بازي فيلم در گرفتيد تصميم آن ، تاثير تحت و فيلمنامه خواندن از بعد واقعا *
خوبي كار بالاخره و گذاشتم وقت و رفتم هم همين براي.بود طور همين دقيقا.البته - جنا
.دادم انجام
نبود؟ كار در "ميخواستيم را او فقط ما" هاليوود هميشگي داستان بار اين پس *
چيست؟ منظورتان - جودي
همين فقط":ميشنوم مختلف كارگردانهاي زبان از هفته در بار كه 97 است صحبتي اين خوب *
."ديگر كس هيچ نه و
...بيفتد فكر اين به (پيتر) او اينكه از قبل.ميخواهيم چه ميدانستيم ما - جودي
است گذر در زندگي
"محراب پسران خطرناك زندگي" فيلم به نگاهي
تامس كوين
خيالاتشان در هم و واقعي زندگي در هم "محراب پسران خطرناك زندگي" احساسگراي نوجوانهاي
ايجاد بچهباز كشيشهاي اخيرا كه خطرهايي دست آن از نه البته) ميشوند روبهرو خطر با
رمان از است اقتباسي آن داستان كه داريم سروكار تخيلي فيلمي با بار اين بلكه (كردهاند
غريب و عجيب اتفاقات از پر است ممكن زندگي كه تفكر اين با سال 1994 ، در "فورمن كريس"
.ميشود محسوب پرخطري تجارت حال عين در ولي باشد
و بيثبات زندگي كه درمييابند باتجربه ، معصومانهشان برخورد اولين در نوجوانها اين
كمين در فريبندهاش و خونسرد ظاهر از دور چندان نه فاصلهاي در آن تاريك جنبه و گذراست
.است نشسته
كوچك شهري در (كالكين كيران) "ساليوان تيم" نزديكش دوست و (هيرش اميل) "دويل فرانسيس"
سال در وسوسهانگيز ايوانهايي با بزرگ قديمي خانههاي و پهن خيابانهاي با آرام ، و
پدر" كه جايي محلي كاتوليك مدرسه يك در دوستانشان همراه به آنها.ميكنند زندگي 1970 ،
اما.ميبينند آموزش ميكند ، اداره را آن باتجربه ولي جدي (دونوفريو وينسنت) "كاسي
چوبي پاي يك داشتن با كه مقرراتي و سختگير خشن ، معلمي.است ديگري حكايت "آسامپتا خواهر"
و لذت هيچ بدون را زندگي حال عين در اما است مومن شدت به او.ميرسد نظر به هم عبوستر
و است كرده حساس را او فزايندهاي طور به الهي عذاب و جهنم آتش.ميدهد ادامه خوشي
آن به نسبت نفرتشان و انزجار كنترل و پرزحمت دنيايي با مواجهه براي بچهها كردن آماده
.است شده گذاشته او عهده به كه ميداند خطيري وظيفه را
پناه مصور كميكهاي دنياي به ساله 14- نوجوانان 15 از بسياري مثل دوستانش و "فرانسيس"
آن در كه ميكند نقاشي و مينويسد داستاني او.ميرود پيشتر كمي "فرانسيس" اما ميبرند
ي"نانزيلا خواهر" مقابل در كه شدهاند تبديل تنومندي و هيكل قوي مردان به دوستانش و او
جدال در را زيبا ي"سورسلا" تا هستند تلاش در آنهاميگيرند قرار خواهرانش گروه و شرور
.كنند كمك واقعي زندگي به بازگشت و جادويي شمشير آوردن دست به براي
كردن هماهنگ در فيلم انيميشن قسمتهاي مجري و طراح "فارلان تودمك" موفقيت
نظر به تحسين قابل و ماهرانه بسيار واقعي ، زندگي با "فرانسيس" كتاب خيالپردازيهاي
و ويدئوها موزيك سازنده عنوان به جايزه برنده) "كر پيتر" فيلم كارگردان و ميرسد
"آكورد لانس" و فيلم نويسندگان "پتروني مايكل" و "استوكول جف" ،(تبليغاتي آگهيهاي
چشمگير ، گونهاي به را انيميشن و واقعي حركات بين موقعيت تغيير هم ، كنار در آن فيلمبردار
ميرسد نظر به تاثيرگذار بسيار آنچه و ميدهند ارائه تصور قابل و روان يادماندني ، به
واقعي زندگي با را خود تا است تغيير در لحظه به لحظه فرانسيس خيالي داستان كه است اين
مشكلدار ولي زيبا (فلين مارجي) "مالون جنا" و او آنكه مهمتر همه از و دهد مطابقت او
به رازش و مارجي.درآمدهاند تصوير به فرانسيس فيزيكي و احساسي تجربه اولين روند در
و شيطنت.گرفتهاند قرار مصيبتهايش و سورسلا پيدايش الهام منبع ناخودآگاه گونهاي
پرمايه و جذاب همچنان را شخصيتهايش و فيلم كه ميرود پيش حدي تا پسرها وجود در مسخرگي
نسبت حتي دروني حس اين و نميشويم غافل آنها با همدردي از هرگز كه شخصيتهايي.نگهدارد
"خطرناك متفكري" را فرانسيس ستايش مورد شاعر "بلاك ويليام" كه "آسامپتايي خواهر" به
.دارد وجود مينامد ،
هم فيلم توليد در كه) "فاستر جودي" براي جسورانهاي حركت "آسامپتا خواهر" نقش ايفاي
.ميشود برملا شدهاش پنهان آسيبپذيري و ترس كه شخصيتي.ميشود تلقي (است شريك
"محراب پسران خطرناك زندگي".است فريبنده حقيقتا ميدهد شما به كه احساسي و فيلم ظاهر
نوعي يادآور عوض در بلكه.نيست شده منسوخ و كهنه عقايد از انباشته و نما دوران فيلم يك
حس همين باشد نوستالژيك آنكه از بيش هم "بلتارمي ماركو" موسيقي و است ابديت و جاودانگي
شلوارهاي از خبري هم كرده طراحي "فرانس ماري" كه لباسهايي در البته و ميكند ايجاد را
!نيست گشاد پاچه
هم "محراب پسران خطرناك زندگي" و آميختهاند "بلاك ويليام" روح با را فيلمشان آنها
.تنهاميگذارد را ما شر و خير آميختگي از اجتنابناپذير احساسي با "بلاك" اشعار مثل درست
نما به نما
اندرتن كن فرار
ابراهيمي افشين
*** Minority Report اقليت گزارش
اسپيلبرگ استيون:كارگردان
سيدو فون مكس سامانتامورتن ، فارل ، كالين كروز ، تام:بازيگران
دستمايه نوشتههايش كه است تخيلي _ علمي پرآوازه و پركار نويسنده كيديك ، فيليپ
هم را اقليت گزارش و گرفته قرار "شياد" و "كامل يادآوري" ،"رانر بليد" مثل فيلمهايي
فيلمنامههاي خاطر به اين از پيش فرانكاست نوشته او از داستاني براساس فرانك اسكات
سال 2054 در فيلم ماجراي.است كرده دريافت جوايزي "ديد از خارج" و "بگيريد را شورتي"
وقوع از قبل را جنايات ميتواند كه است تشكيلاتي رئيس (سيدو فون) لامار.ميافتد اتفاق
دهند تشكيل را پيشبيني قابليت با نفر سه از تركيبي شدهاند موفق آنهاكند پيشبيني
اين بين از ميكند گزارش تصويري قالب در را آن و ديده پيش از را جنايات وقوع يك هر كه
،(هستند كارآگاهي رمانهاي معروفترين نويسندگان اسم هم كه آگاتا و آرتور دشيل ، ) نفر سه
گزارشها ، اين براساس ترتيب اين به.دارد آينده ديدن در بيشتري توانايي (مورتن) آگاتا
و رفته قاتلان سراغ به (كروز) اندرتن جان بازرس رهبري به ،"جنايت پيش" پليس نيروهاي
اندرتن خود گزارشها ، از يكي براساس اما.ميكنند دستگير قتل ارتكاب از قبل را آنها
را او ميخواهند (فارل) ور ادويت بازرس و او همكاران خاطر همين به و شد خواهد قتل مرتكب
سعي نميشناسد ، را مقتول اصلا كه اين به توجه با و ميكند فرار اندرتن.كنند دستگير
نفر دو با پيشگو يك گزارش گاهي كه ميفهمد او.است غلط او قتل گزارش كند ثابت ميكند
و ميدزدد را آگاتا اندرتن.ميشود عمل اكثريت گزارش طبق مواقع اين در و نميخواند ديگر
.كند ثابت را بيگناهياش و كرده پيدا را اقليت گزارش تا دارد تلاش
صحبت مورتن از قبل هم آگاتا براي و شود ايفا ديمن مت توسط بود قرار ابتدا ويتور نقش
.بود الفمن جنا و بلنچت كيت از
* * *
كه افتاد طرفدارانش از دسته آن ياد به دوباره سال از 13 بعد اسپيلبرگ استيون بالاخره
دوست را "جونز اينديانا" مجموعه و "سوم نوع از نزديك برخوردهاي" ،"تي اي" مثل فيلمهايي
از بالاخره او.ببينند اسپيلبرگ از را دست اين از فيلمهايي هم باز ميخواستند و داشتند
پارك" با كردن پارو پول و "آميستاد" و "شيندلر" ،"رايان سرباز" با كردن جمع جايزه
به دوباره "اقليت گزارش" با فقيد ، كوبريك به دين اداي از بعد و برداشت دست ها"ژوراسيك
و جذاب بسيار كه ميبينيم او از را فيلمي دوباره سالها از بعد.است برگشته سابقش سبك
ديده آن پس در هم اسپيلبرگ تحسينبرانگيز تسلط و تبحر حال عين در و است سرگرمكننده
درك براي تلاش و فكر به را بيننده "نزديك برخورد" مثل ديگر بار يك "گزارش".ميشود
.نميماند باز او كردن سرگرم از هم لحظهاي حال عين در و واميدارد داستان
تخيلي _ علمي ژانر در را فيلمسازيش اوايل موفق آثار از بعضي كه اين عليرغم اسپيلبرگ
فيلمهاي سراغ به هرگز اما ميگنجد ژانر اين در تقريبا هم "ژوراسيك پارك" و ساخته
آن نگاه كه كرد تجربه را فضا اين بار اولين براي "تي اي" با او.بود نرفته آيندهنگرانه
.داشت را "اديسه 2001" مثل) او آثار مولفههاي و بود كوبريكي كاملا فضاسازيش و آينده به
_ علمي فيلمهاي جذابترين از يكي و ميرود سال 2054 سراغ به "گزارش" با استيون اما
را صحنه طراحي و ويژه جلوههاي خوبي به كه قدر همان او.ميسازد را آيندهنگرانه تخيلي
اكشن ، تخيلي ، _ علمي فضاي بتواند كه برميگزيند طوري هم را فيلمش ساختار ميگيرد ، كار به
.بدهد نمايش نحو بهترين به _ ميشود مسلط فيلم از بخشي در يك هر كه _ را جنايي و تريلر
ظاهر به نظم _ فقيد آسيموف آيزاك مثل درست _ كه است اين در ديك فيليپ داستان اين ارزش
به داستان اين.ميكند رو را آن ضعف نقاط خودش بعد و ميدهد نمايش آينده در را بينقصي
.است شده ارائه آن از بينقصي روايت و گرفته قرار كارگردان و فيلمنامهنويس دست در خوبي
پيدا وار"ماتريكس" فضاي ، اسپيلبرگ ، عالي روايت با آگاتا و اندرتن فرار سكانس خصوص به
.است فيلم سكانسهاي بهترين جزو و كرده
بازي مديون _ پاياني بخشهاي در خصوص به _ آن باورپذيري و فيلم قوت از بخشي حال عين در
شيرين" در او كه لالي دختر با آگاتا باور غيرقابل تفاوت كه است مورتن سامانتا خوب بسيار
كه كسي نقش در هم فارل كالين.اوست بسيار توانايي نشاندهنده داشت ، را نقشش "پست و
كار بهترين شرايط ، و موقعيت به توجه با كه ميشود معلوم بعد و برميانگيزد نفرت ابتدا
گزارش".است شده ظاهر قبليش نقشآفرينيهاي تمام از فراتر و بهتر ميدهد ، انجام را
از يكي قطعا اما نكند ، باران جايزه را او اسپيلبرگ ، اخير فيلم چند مثل است ممكن "اقليت
.است او دهه 80 ديدني آثار به رجعتي و ساختههايش جذابترين
را عكسش روزنامهها و ميشود مترو سوار فرار حال در اندرتن كه صحنهاي در:بيربط نكته
دختر.است كرو كامرون ميكند نگاه را او روزنامهاش بالاي از كه مردي ميدهند ، نشان
پل بود قرار.است دياز كامرون هم نميشود ديده درست صورتش و نشسته او سر پشت كه بلوندي
را آنها كه باشند داشته فيلم در افتخاري و كوتاه حضورهاي هم ليو لوسي و اندرسن تامس
!بگرديد آنها دنبال ميتوانيد فيلم ديدن موقع.نكردم پيدا
2_ بيسو سرزمين به سفر
جنون دشت
غلامي احمد
دست در فانوسي با قباد.است سياه سياه دشت.بوده بيدار پيمان را شب تمام.ميپرم هراسان
گوشت تكههاي سيني يخدكن طرف ميرود دارد او.ميپريم جا از.ميرود بيابان توي دارد
.شدهاند شديدتر زوزهها صداي.ميافتيم راه قباد دنبال.است سرش بالاي
.ميزند آن ديوارهاي به را خودش حيوان.ميلرزد يخدكن ديوارههاي.گرسنهاي گرگ مثلا
.يخدكن داخل ميرود و ميكند باز را يخدكن در.ميگذارد زمين را سيني قباد
.ميشود نور از پر يخدكن داخل
.ميشنوم دركنارم را پيمان نفسهاي صداي ميزند ، بيرون چوبها لابهلاي از فانوس نور
ميرويم.نميكند رهايم كنجكاوي اما برويم ، بيا بگويم او به ميخواهم.است قلب قوت
گوشتها و نشسته زانو دو روي قباد.ميكنيم نگاه را داخل چوبها ميان شكاف از و جلوتر
موهاي با است جوان.است نشسته او روبهروي پا و دست چهار كه موجودي جلو ميكند ، پرت را
به را آنها شتاب با و ميگيرد دست دو با را گوشت.چغر و قامت كوتاه.كنفوار ژوليده
چشم و ميكند نگاه او به عطوفت با قباد.است خونآلود دندانهايش و لبها.ميكشد دندان
.برنميدارد او از
به.ميكند پاك را دهانش و دست پشمالو دستهاي با حالا و خورده را گوشت تكه شش - پنج
.است مو و پشم سراسر بدنشاست نپوشيده ديگري چيز دارد تن به كه پارهاي دبيت شلوار جز
كردهايم خپ ما بيرون ميزند و ميكند نوازش را جوان آشفته موهاي.ميشود بلند قباد
.نديدهام اينگونه را او حال به تا كه است جدي آنقدر پيمان.تاريكي توي
...تو بروم ميخواهم -
بلند پيمان.شود دور قباد تا ميكنيم صبر.باشد داشته را كار اين جرات.نميشود باورم
.يخدكن در طرف ميرود ميشود
چوبها به را خودش.است كرده حس را ما حضور انگار يخدكن توي موجود.هستم دنبالش
.ميكند نگاه را سياهي ترديد با و برميگردد قبادميزند
.ميگيرد اوج جوان حيوان نعرههاي و ميكند باز را در پيمان
را درميكشم بيرون را او زور با.ميشنوم را پيمان فرياد صداي فقطنميبينم چيز هيچ
.است شده پاره پيمان آستين.ميبنديم
عبوس قباد.ميافتيم راه دنبالش به دو هر.است رسيده سرمان بالاي كي قباد نميدانيم
:ميگويد فقط است
...نبود رسمش اين -
.بگوييم نميتوانيم چيز هيچ
.كردهاند بيرونمان ده از.دارد جنون.است پسرم:ميگويد و ميبندد را پيمان دست قباد
دكترها.رفت سرزا مادرش.است پسرم تنها ماندهام او عشق به بيابان اين توي است سال ده
در اشك.ميشود زنجيري شهر ببرمش اگر.است زنجيرهاي ميگفتند نكردند ، درمانش و دوا
...پدر ميكشد چي بداني تا برادر نشدي پدر:ميگويدميشود جمع قباد چشمهاي
طرف ميافتد راه ميشود بلند ميكند پاك را اشكهايش قباد.است شده شديد زوزه صداي
بيدارتان نماز براي بخوابيد.نديده را كسي است سال ده..ترسيده":ميگويد و يخدكن
.ميكنم
خواب نشستهايم هم پهلوي پيمان و من ميشود آرامتر و آرام زوزهها صداي.ميرود قباد
.بزند رنگ را جنون دشت اين تا هستيم صبح سپيده منتظر.نميآيد چشمانمان به
شيخ دنبال به بيچراغ
همه اين نميدانم.فرمان پشت بار اين پيمان پرچانگي هم باز سيگار هم باز جاده هم باز
كوثري عباس يا معطريان رضا حداقل كاش.افتاد من نام به آدم اين فال قرعه چرا بود ، عكاس
نوبت وقتها بعضي.بود بيشتر هم آنها طنازي.داشتم بيشتري دوستي سابقه آنها با بود
منظورش البته "!هست كه همين":ميگويد پيمان.ميگيرد حال بدجوري هم اداره در ماموريت
و ميزند فرمان بالا ميزند كه از 60 و نميرود بالاتر كيلومتر از 60 كه لندروره سرعت
نه.هستيم اصفهان جاده توي.نشود منحرف ماشين تا بچسبد را غربيلك آن سفت است ناگزير او
انگار.گرفتهايم فاصله چقدر مقصد از ميدانم نه و مانده اصفهان به كيلومتر چند ميدانم
.شدهايم بيدار خواب از جاده وسط
ميكشد ميبيند ، قهوهخانهاي تا پيمان.بوديم اصفهان الان شايد نميرفتيم فرعي به اگر
آن شاخههاي لابهلاي گنجشكها كه است قهوهخانه حياط وسط درست درخت يك.ميايستد و بغل
ماشين اگزوز با مترسك يك كه است قهوهخانه نزديكي در آپاراتي يك.كردهاند پا به غوغا
عكس آن از ميرود پيمان.است گنجشكها فضله از پر كه مغازه جلوي زدهاند و كرده درست
مترسك كنار ميرود پوشيده رنگورورفتهاي گشاد و گل سياه شلوار كه پيرمرد يكبگيرد
او به پيمان درآورد ، پيمان كار از سر است اين قصدش بگيرند ، را عكسش اينكه نه ميايستد
:ميگويد
بگيرم عكس ميخواهم كنار برو پدر _
دارم؟ كارت چه بگير _
عكسي توي تو آخه _
.وايستادم اينور من.نيستم تو عكس توي من _
دارد ادامه
|