دايرهساز يك اعترافهاي
دستاورد
41_ تندرستي بحران
دايرهساز يك اعترافهاي
شيطان حلقههاي تبيين سادهترين
بهترين معمولا تبيين ، سادهترين اوكامي بهنامويليام وسطا قرون فيلسوف يك قاعده اساس بر
هستند تخس آدمهاي تبيين سادهترين اين گندمدايرهها مورد استدر
قطر.اورگون ايالت در سال 1998 در شده له گندمهاي انسان؟ شيطنتهاي صرفا يا وحشت علايم
.است متر حدود 10 در مركزي دايره
ريدلي مت
فيضاللهي كاوه:ترجمه
ليوان چند صرف از پس سال 1978 تابستان گرم روزهاي از يكي عصر.شد شروع شوخي يك با چيز همه
لانگوود در سواري اسب مسير به هواخوري براي كورلي ، ديو و بوئر داگ پرسيهابز ، در نوشيدني
زمان آن در كه) بوئرميكردند صحبت (ناشناخته پرنده اشياء) يوفوها درباره آنهارفتند استيت
بود شده شايع آن طي كه آورد خاطر به كوئينزلند در را موردي (ميكرد زندگي استراليا ملبورن در
باقي خوابيده گندمهاي از دايرهاي صورت به آن جاي و برخاسته هوا به چمنزاري از يوفو يك
به اشاره با بوئر سپساست شده ايجاد شدن بلند هنگام به يوفو زدن چرخ اثر در كه مانده
چه بسازيم دايرهاي اينجا اگر ميكني فكر:پرسيد كورلي از شوخي به نزديكي آن در گندمزاري
ترتيب ، اين به و.است آمده فرود اينجا پرنده بشقاب يك ميكنند فكر مردم ميافتد؟ اتفاقي
دايرههاي سال طول 12 در.شد عمومي همپشاير ساكن هنرمند دو كار با دايرهسازي شبانه سرگرمي
در.(گذاشت كار سر) كرد جلب خود به را عالم سراسر دانشمندان توجه ميساختند ، آنها كه سادهاي
و گرفتند پيشي آنها از كار اين در سرانجام و پيوستند آنها به نيز ديگري هنرمندان فاصله اين
قرن اين طبيعي فوق پديده اسرارآميزترين به تبديل كه آنجا تا يافت ادامه زنجيرهاي واكنش اين
.شد
تاكنون و است انگلستان در تين به نيوكاسل جاده در واقع دانشگاهي شهرك ساكن Matt Ridley
.است نوشته "سرخ ملكه" و "فصل در 23 گونه يك خودنوشت زندگينامه:ژنوم" جمله از كتاب چندين
كنم ثابت كه بود اين انگيزهام.ساختم گندمزار يك در سال 1991 در را دايرهام نخستين من
.هستند انسانساخت "دايرهها گندم" تمام كه بودم شده متقاعد زيرا است آسان چقدر آنها ايجاد
از يكي ديروقت.نيست علاقهمند آن آزمودن به هيچكس ميرسيد نظر به كه بود توضيحي تنها اين
از پر مزرعهاي به _ بود آمده تگزاس از كه برادرزنم _ همدست يك همراه به اوت ، ماه شبهاي
حالي در و بستيم زمين به ميخ با را طنابي.گذاشتيم پا انگلستان شمال در رسيده تقريبا گندم
چندان روش اين.كرديم دايره يك در حركت به شروع بوديم داشته نگه زمين نزديك را طناب كه
پاهايمان از كمك كمي با اما.درميفتند طناب زير از سالم گندمها نبودزيرا موفقيتآميز
.بسازيم شده له گندم از آبرومند دايرهاي توانستيم زودي به طناب ، داشتن نگه پايين براي
نخستين من.شد تلفن هيجانزده لحني با مسئول مقامات به محلي كشاورز آن طرف از بعد روز دو
ديگر گندمدايره دو برتر تكنيكهاي از استفاده با آن از پس.بودم داده فريب را خود قرباني
رفتن راه" تكنيك به سپس.درآمد كار از مفيد ميشد ، پر آب از كه سبك باغباني غلتك يك.ساختم
برده كار به فقيد ديوكورلي و بوئر داگ نخستين ، دايرهسازان توسط كه آوردم روي "تخته روي
گندم خواباندن براي تختهاي از روش اين درشد آغاز آنها با سال 1978 در ماجرا همه كه ميشد
كشيده دايرهها لبه درآوردن صاف براي چيز مهمترين.است آويخته طناب دو از كه ميشود استفاده
ساعت ، يك از كمتر در ميتوانم كه دريافتم زودي بهاست شده بسته كه است طنابي داشتن نگه
.بسازم تميز و تر بسيار لبههاي با پيچيده الگويي
ادعا معمولا كه است چيزي آن از سادهتر بسيار اثر ، گذاشتن جاي بر بدون مزرعه درون به رفتن
هيچ كه شد مزرعه وارد طوري ميتوان شود ، برداشته دقت با گامها اگر و خشك ، هواي در.ميشود
وجود گندمزار به ورود براي نيز دزدانهتري حتي و ديگر روشهاي.نماند باقي ردپايي يا اثر
روي يكي از و ميبرند كار به را كافهها مخصوص بلند چارپايه دو دايرهسازان ، از گروهي.دارد
.ميپرند ديگري
نيست امكانپذير كه ميكردند گزارش پيوسته مطبوعات دهه 1990 ، اوايل در آنكه شگفتآور اما
بررسي مشغول اصطلاح به كه كساني _ "غلهشناسان" به آنهاباشند انسانساز دايرهها گندم تمام
كه ميشود گفته.نكردند كنترل را آن خودشان هرگز و ميكردند استناد _ هستند گندمدايرهها
ميشد فرض چنين اما) باشد "حقهباز" چند كار بتواند كه است آن از بيش بسيار دايرهها تعداد
ميشوند ظاهر خوشمنظره مزارع در دايرهها آنكه يا ،(ميكشد طول ساعت چندين دايره هر ساخت كه
است همراه غيرزميني و اسرارآميز صداي و سر با دايره ايجاد آنكه يا ،(ندارد حقيقت اصلا كه)
راهراه سمعك شبانه آواز توانستم حتي كردم گوش دوباره شدن ضبط از پس را صداها اين كه هنگامي)
.(دهم تشخيص آن در را
"تقلبي" دايرههاي از را "اصلي" دايرههاي ميتوانند "كارشناسان" كه بود اين ادعا مضحكترين
زنده برنامه يك در ميدن ترنس نام به كارشناسان اين از يكي آنكه از پس حتي.دهند تمييز
تلويزيون شبكه 4 توسط واقع در كه است اصلي هنگامي دايره يك كرد اعلام دوربين روبهروي
او پاي پيش را راه اين مخمصه از رهايي براي برنامه مسئولان شود ، تهيه فيلم آن از انگلستان
همچون ديگري دايرهسازان با بعد كمي است ، بوده لبي اشتباه يك تنها اين بگويد كه گذاشتند
ديدار "دايره وسط به شليك" كتاب نويسنده اشنيبل ، جيم و ساوثهمپتون دانشگاه از آلن رابين
در خلل ايجاد اما آسان بسيار خودفرموده كارشناسان زدن گول آنها دوي هر نظر از.كردم
كردند ، اعتراف كورلي و بوئر كه هنگامي.بود دشوار بسيار گزارشگران زودباوري و سادهلوحي
من خود روزنامهاي مقالات.كرد رد را گفتههايشان و كرده معرفي كلاهبردار را آنها تلويزيون
مامور من كه شد گفته كنايه به و شده انگاشته ناديده "دولتي گمراهكننده اطلاعات" بهعنوان
.است دروغ البته و غلطانداز كه هستم انگلستان جاسوسي و اطلاعات اداره
و بنگرم ترديد ديده با كارشناسان تمام به نخست ، .آموخت مهم درس دو من به ماجرا اين تمام
غلهشناسان اصطلاح به از بسياري _ باشد است شده واگذار آنها به كه منافعي به حواسم
دايرهها گندم از بازديد منظور به يكهفتهاي تورهاي راهنمايي و كتاب نوشتن با را جيبهايشان
سادهلوحي هرگز دوم ، .انباشتهاند دارد ، هزينه دلار از 2000 بيش نفر هر براي آنها از بعضي كه
تبيين آنها در كه است كرده چاپ مقالههايي ژورنال والاستريت حتي.نگيرم دستكم را مطبوعات
.نميشود گرفته جدي چندان دايرهها اين بودن انسانساز
قرون فيلسوف توسط نخستينبار كه كنند اعتماد قاعدهاي به دارند تمايل شكآوران و دانشمندان
تبيين ، سادهترين قاعده اين براساس.است شده بيان (William of Occam) اوكامي ويليام وسطا ،
ساير.هستند تخس آدمهاي تبيين ، سادهترين اين دايرهها ، گندم مورد در.است بهترين معمولا
غيرعادي ، بادهاي فضايي ، سفينههاي فرود:از عبارتند شدهاند مطرح تاكنون كه تبيينها
و شيطان ،(باشند كه نوعي هر از) پلاسمايي گردابهاي عجيب ، نيروي ميدانهاي پيچنده ، توفانهاي
.فحل خارپشتهاي
ساختند را كسري الگوهاي و پيچيده رياضي اشكال آن دهه 1990 اواسط در كه كساني هويت مورد در
بودنشان فضايي آدم از آنها بودن دانشجو احتمال اوكام ، اصل به بنا اماندارم نظري هيچ من
.است بيشتر بسيار
www.circlemakers.org سايت به دارد اختصاص دايرهها گندم ساخت به كه سازماني با آشنايي براي
.كنيد مراجعه
Scientific American,Aug 2002.
دستاورد
مغز طبيعي مخدرهاي
رضائي فرهاد
بررسيهاي.دارد برعهده حافظه از ناخوشايند خاطرات زدودن در مهمي بسيار نقش مغز مخدر مواد
مغز درون طبيعي بهطور كه تخديركننده مواد اين ميدهد نشان آلماني محققان توسط گرفته انجام
.كند كمك انسان به اضطراب و ترس كنترل در تا است قادر ميشود ، توليد
توجيهي است ممكن شيميايي مواد قبيل اين فقدان يا كمبود كه عقيدهاند براين آلماني پژوهشگران
فراموش را دردآور و ناگوار حوادث ميتوانند سختي به افراد از برخي كه واقعيت اين براي باشد
آنان ، اعتقاد به.ميبرند بهسر رنج در همواره خاطرات اين از ناشي استرسهاي سبب به و كنند
در را بيماران ميتواند انسان مغز در مانند حشيش مواد قبيل اين توليد محرك جديد داروهاي
.كند ياري خود دردناك و ناگوار خاطرات كردن فراموش
اثري هيچوجه به حشيش مصنوعي مصرف كه دادند هشدار كارشناسان مواد ، اين شگفتآور نقش وجود با
ساختار اين ميتواند تخديركننده مواد از مغز كردن لبريز با و نداشته طبيعي مواد اين مشابه
.نمايد جبرانناپذيري صدمات دچار را پيچيده
موشها آزمايشگاهي بررسي با را خود اخير كشف مونيخ ، در پلانك ماكس روانپزشكي موسسه پزشكان
شامل نخست گروه.است گرفته قرار استفاده مورد موش گروه دو آنها تحقيقات در.آوردهاند دست به
كه ميشود شامل را موشهايي دوم گروه و طبيعي مخدرهاي بيشتر هرچه توليد براي كه است موشهايي
آزمايش يك جريان در سپس شده مهندسي جانوران اين.شدهاند مهندسي مواد اين اندك توليد جهت
الكتريكي شوك يك با توام را گوشخراشي آهنگ موشها آن ، براساس كه گرفتهاند قرار شرطيسازي
.كردهاند تجربه دفعات به كوچك
ميكنند ، توليد طبيعي حد از كمتر را حشيشمانند مواد اين كه موشهايي ميدهد نشان نتايج
اما ;ميمانند باقي بيحركت الكتريكي شوك وقوع انتظار در و مزبور صداي شنيدن با تنها
ارتباط اين كردن فراموش با ميشود توليد آنها بدن در بيشتري ميزان به مواد اين كه موشهايي
.نميمانند برجا بيحركت صدا شنيدن با دردناك ،
تازه درماني روشهاي ابداع در تازهاي دريچه بتواند آنان بررسيهاي نتايج اميدوارند محققان
.بگشايد راستا اين در جديد داروهاي توليد و
BBC
41_ تندرستي بحران
بيوكامپيوتر
بهزاد محمود دكتر
نامگذاري اينزيسترايانه:ميشود كه دادهاند بيوكامپيوتر نام آدمي مغز به قبل دهه دو از
كامپيوتر ميدانيم كه چنان.است كامپيوتر يك از فراتر مغز ولي است درست بسيار جهاتي از
كامپيوتر به اپراتور سپس و ميدهند (دادهها) برنامه صورت به مطالبي آن به كه است وسيلهاي
اگر مثلا.نمايد عرضه و كند تنظيم دارد لازم كه صورتهايي به را دادهها آن ميدهد دستور
در بدهد ، را تا 1000 از 1 فرد اعداد مجموع بخواهند اگر دادهاند ، آن به را تا 1000 اعداد 1
.را ديگر محاسبه نوع هر يا داد خواهد وقت اسرع
اصطلاح به و بگيرند را دادهها بتوانند كه ميشوند آماده چنان باشند مدلي هر از كامپيوترها
از آدمي مغز.والسلام كنند عمل گرفتهاند چه آن محدوده در فقط و شوند برنامهريزي آنها با
جامعه ، و مدرسه خانواده ، مادر ، تاثير تحت تولد از پس زيرا است كامپيوتر يك راستي به جهتي
خاصي احساس و انديشيدن نحوه و رفتار و ميشود برنامهريزي رويكردها و اعتقادات باارزشها ،
.ميكند پيدا
كار آغاز در كه كامپيوتر برخلاف كه است اين كامپيوتر با آدمي مغز مهم تفاوت يك اما
يعني است ژنتيكي تفاوت اين و دارند اساسي تفاوت هم با يكديگرند ، نظير عينا برنامهريزي
.نيستند يكديگر نظير برنامهريزي كار آغاز در كامپيوترها برخلاف انسانها
جستوجو ماده و نر سلولهاي توليد مكانيسم در بايد را هم با انسانها ژنتيكي تفاوتهاي علت
(تخمك) ماده سلول و است پدر ژنهاي از سري يك حاوي (اسپرم) نر سلول ميدانيم كه چنان.كرد
و بيضه در تخمك و اسپرم مولد سلولهاي هسته در كه آن حال.است مادر ژنهاي از سري يك حاوي
مولد سلولهاي از كه موقعي پدري ، ژن سري يك و مادري ژن سري يك.دارد وجود ژن سري دو تخمدان
ژنهاي حاوي كروموزوم ميآيند ، وجود به (تخمك و اسپرم) ماده و نر سلولهاي تخمك ، و اسپرم
هم با Crossing - over فرآيند طي آنها ژنهاي از تعدادي و ميچسبند هم به درازا از مادري ،
ژنهاي برخوردن اين.ميرسد ماده يا نر سلول يك به يك هر و ميگردند جدا سپس و ميشوند عوض
ماده سلول دو و نر سلول دو كه ميشود باعث ماده و نر سلولهاي توليد موقع در مادر ، و پدر
كه است معني بدان اين.مينامند تفرد قانون ديگر زبان به را اين.نيايد وجود به گاه هيچ نظير
.نميآيد و نيامده وجود به جهان در (حقيقي دوقلوهاي استثناي به) نظير ژنهاي داراي انسان دو
مكرر دفعات در ژن تعداد اين تصادفي برخوردن.كردهاند برآورد هزار صد را آدمي ژنهاي تعداد
.است تفرد قانون اصلي علت
و ميشوند متحد هم با (ژنها تركيب نظر از) بيمانند تخمك يك با بيمانند اسپرم يك بنابراين
در ميشوند نتيجه واحد تخم يك از چون حقيقي دوقلوهايميآورند وجود به بيمانند تخم سلول يك
متفاوت تدريجا مغزشان تولد ، از بعد برنامهريزيهاي براثر ولي شبيهند هم به بسيار آغاز
شباهت درصد حداكثر 70 بلوغ سن در حقيقي دوقلوي يك پاي و دست كف انگشتان آثار نيز.ميشوند
.ميكنند حفظ را خود
نحوه پديده اين و ندارد وجود (كامپيوترها برخلاف) نظير دوبيوكامپيوتر شد ، گفته چه آن براساس
نظر از انسانها كه است اصل اين روي و ميكند پيچيده را بعد به تولد موقع از شدن برنامهريزي
بعد برنامهريزيهاي بر تفاوت همين و دارند متفاوت توانهاي استعدادها و تني و ذهني خصوصيات
.است موثر بسيار تولدشان از
ميگيرد ، قرار تنبيه يا تشويق مورد رفتارمان كه نحوهاي ميگيريم ، ياد ميآموزيم ، چه آن
همه ميكنند ايجاد ترس ما در كه را چيزهايي ميآيد ، بدمان يا خوشمان ما از يك هر كه چيزهايي
ميگوييم ، سخن آن با كه زباني.ميشوند ثبت ذهنمان ناخودآگاه نيز و خودآگاه بخش در همه و
آنها از فراغت ساعات در كه وسايلي ميپوشيم ، كه لباسي ميآيند ، بدمان يا خوشمان كه غذاهايي
كارها ، انجام نحوه ميخوانيم ، كه كتابي نوع ميخريم ، زندگي مايحتاج از آنچه ميگيريم ، بهره
شدهاند ، برنامهريزي ذهنمان در كه تجربههايي با همه و همه كارها در بودن دقيق يا لاابالي
.ميشوند تعيين
ولي ميشود برنامهريزي كه دارند پيچيده نسبتا بيوكامپيوتر ما مثل نيز عالي حيوانات
و انتزاعي انديشه و نمادي انديشه نه دارند خودآگاهي نه زيرا است ساده آنها برنامههاي
.آيندهنگري
اما.وراثت آن بر است كرده كسب آنچه اثر اضافه به وراثت:است عامل دو برآيند انساني هر
بيوكامپيوتر گنجايش چون و ميسازد فراهم را گسترده برنامهريزيهاي امكان آدمي ذهني خصوصيات
.كند ثبت ميتواند داده متنابهي مقادير است ، زياد بسيار آدمي
در.ميشود ثبت كامپيوترش در كه هستند برنامههايي ميآموزد فرهنگي هر در كودك آنچه
جامعه با تدريجا طبيعياش ، غريزههاي برخلاف را ، خود ميآموزند كودك به كه متمدن فرهنگهاي
را كودك كامل شدن سازگار تا و ميكنند پيدا تعارض غريزهها با جديد آموختههاي كند ، سازگار
تا و ميشوند ثبت ذهن ناخودآگاه در باشند قوي استرسها اين اگر.ميسازند روبهرو استرس با
باشند نحوي به آموختهها اين اگر.ميدهند قرار تحتتاثير غيرمستقيم طور به را او عمر پايان
.بود خواهد كمتر تعارض باشند ، نداشته تحميل صورت و كند درك را آن كودك كه
|