باشيد داشته ايمان..
تكرار مسير در
نميداند را اينها شامالان
است دردسرساز هميشه مسئله اين
باشيد داشته ايمان..
"تايمز نيويورك" روايت به "نشانهها"
اسكات.ا.اي
ميرزابيگي نگار:ترجمه
غني گنجينهاي به تسلط با اسپيلبرگ استيون و هيچكاك مثل درست شامالان
است درايت و تدبير با واستادي كلاسيك فيلمسازي از
از پس كه شده ظاهر پنسيلوانيا ايالت در كشيشي نقش در "گيبسون مل"،"نشانهها" فيلم در
يك بعد ، ماه شش.ميگذارد كنار را كشيشي كار ماشين ، احمقانه تصادف يك اثر در همسرش مرگ
زيباي خانه پشت كه ذرت وسيع مزارع از بخشهايي در خواب ، از برخاستن از پس صبح روز
كه ميشود مرموزي و غريب و عجيب علامات وجود متوجه دارند قرار روستايياش توفالپوش
.شدهاند سگهايش و فرزندان ترس باعث
ماوراءالطبيعه؟ حادثه يك يا و كردهاند سرهم محلي اراذل و اوباش كه است حقهاي اين آيا
شدن ظاهر و هندوستان در مشابهي مدور اجسام وجود از تلويزيوني گزارشي مشاهده از پس
برادر.ميكند پيدا شدت سوال اين براي پاسخي يافتن ضرورت مكزيك ، آسمان در مرموز انواري
جهاني توطئه را مسئله اين است ، بوده بيسبال بازيكن اين بر سابق كه "مريل" ،"گراهام"
كه دارد عقيده ،"مورگان" سابق ، كشيش كوچك پسر كه حالي در ميداند ، خرابكارها و اشرار
.هستند آسماني بلاي يك نشانههاي علامات اين
در عجيب حادثه اين شرح به بيشتر "نشانهها" فيلم كه ميرسد نظر به اينطور ابتدا در
جمعآوري براي "گراهام" كه نميفهميم فيلم طول در مثلا).ميپردازد "گراهام" ذرت مزرعه
و ابزار گاه هيچ و دارد برنامهاي چه ميرسد نظر به درو آماده كه ذرت مزرعه اين محصول
اما (نميكنيم مشاهده را باشند شده استخدام كار اين براي كه كارگراني حتي يا و وسايل
وجود مثل درست.است كردن گم رد نوعي سردرگمي اين نهايت در.ميشود حل سرعت به معما اين
سو آن و سو اين مخفيانه زمين كره از مختلفي نقاط در كه اندامي كوچك رنگ سبز انسانهاي
.ميزنند پرسه
اين ميكند القا برادرش ذهن در پرتنش و خاص لحظه يك در "گراهام" كه حياتي و مهم سوالي
:دستهاند دو بر انسانها است؟ انساني نوع چه (ديگري كس هر يا و) "گراهام" درواقع كه است
و نيستند تنها انسانها نتيجه در و دارد دليلي حادثهاي هر وقوع دارند اعتقاد كه كساني
تحت بشر سرنوشت و ميزيند متافيزيكي انزوايي در انسانها معتقدند كه كساني دوم دسته
ديگر بعضي و دارند اعتقاد ديگر دنياهايي وجود به بعضي.نيست صرف تصادف جز به چيزي سيطره
.نميكنند فكر اينطور هم
دوميهاست دسته از يكي اكنون است ، زيسته اول گروه از فردي بهعنوان هميشه كه "گراهام"
و عميقتر تعليقي دارد سعي تخيلياش علمي و ترسناك ظاهر پشت "نشانهها" فيلم و
خانوادهاش از آنچه نجات براي زمان گذشت با او آيا.بسازد اخلاقي بحراني از پرمايهتر
خواهد بالاخره روزي او آيا آورد؟ خواهد دست به دوباره را خود ايمان است مانده باقي
از مجموعهاي برعكس و است نشده بنا بيدليل رويدادهاي و تصادف برپايه جهان كه فهميد
نشانههاست؟ و الگوها طرحها ،
براي دنيايي است ، ساخته "شامالان نايت" كه است دنيايي ميزيد ، آن در او كه دنيايي بله ،
يك بهعنوان عقيده اين به من اما.نيست تصادف برپايه چيزي هيچ ميكنند فكر كه كساني
گروه انسانهاي رده در ميشود باعث مسئله اين كه) مشكوكم كيهانشناختي جهانشمول نظريه
فيلمساختي رويكرد يك بهعنوان ايده اين كه كرد انكار نميتوان البته.(بگيرم قرار دوم
جديد فيلم دو ،"نشكن" يا و "ششم حس" فيلم كه كسي هر.دارد را خودش محاسن و مزايا
و نشست خواهد "نشانهها" فيلم تماشاي به بيشتري توجه و دقت با باشد ديده را "شامالان"
.ميكند تشديد را موقعيت اين هم "هاروارد نيوتون جيمز" كوبنده و زيبا آغازين موسيقي
بلكه است ، ذرت مزرعه در مرموز اجسام آن از برگرفته تنها نه ،"نشانهها" فيلم عنوان
بخش هر يا جزء هر.داد نسبت ميشود شنيده و ديده فيلم در كه چيزي هر به را آن ميتوان
پايانهاي همان به دوباره ما و ميكند خودنمايي رازآلود تلالويي با ازگفتوگوها
.ميخوريم فريب هم باز و ميدهيم تن است كارگردان اين فيلمهاي مشخصه كه غافلگيركننده
به عصبي اندكي كه مرد آن ميترسد؟ آب نوشيدن از (برسلين ابيگيل) "بو" گراهام ، دختر چرا
كيست؟ ميكند برخورد خانواده اين با محل پيتزافروشي از خارج و ميرسد نظر
شامالان.كرد مشاهده فيلم اين در را شامالان "هيچكاكگري" اندكي ميتوان هم باز بيشك
مقايسه كارگردان دو اين با را او اغلب كه) "اسپيلبرگ استيون" و "هيچكاك" مثل درست
.است درايت و تدبير با استادي كلاسيك ، فيلمسازي از غني گنجينهاي به تسلط با (ميكنند
و ترس برانگيختن استاد او و شدهاند ساخته ظرافت با و آرامي به او تعليقي سكانسهاي
خوبي به او.است كادربندي از دقت با و درست استفاده و دوربين زواياي تغيير كمك با وحشت
.است رويت قابل كه است چيزي از ترسناكتر ببينيم را آن نميتوانيم آنچه كه ميداند
آنها وجود و ميشوند ظاهر صحنه در كمتر بيگانگان و اشرار او فيلمهاي بيشتر در بنابراين
.ميكنيم درك شهود و حس با بيشتر را
اين در بود غايب ديگرش فيلمهاي رسمي و خشك فضاي از اغلب كه را طنز از حسي "شامالان"
حتي يا و ميگيرد سخره به را ترديدهايمان و شك و بدگمانيها.ميگذارد نمايش به فيلم
كلاههايي خود براي "گراهام" فرزندان.ميكند استفاده خود نفع به آنها از خجالتي بيهيچ
كه حالي در و بخوانند را فكرشان نتوانند بيگانهها تا ميسازند آلومينيوم ورقه از
استفاده كوچك نمايشگر يك از برونزمينيها راديويي امواج سمع استراق براي خودشان
.ميرسد نظر به احمقانه كار اين ميكنند ،
ميكنند رقيقتر را است كرده محاصرهشان كه اندوهي و غم فضاي گاهي هم فيلم بازيگران
و ميكند روشن را "گيبسون" پرابهت و خشن چهره شوخطبعي و طنز از بارقهاي گهگاه
نسيمي كه دارد نشدهاي پيشبيني بيپيرايگي و سادگي چنان و زنده چنان شخصيتي "فونيكس"
.ميدمد فيلم رمزآلود و گونه تمثيل فضاي در را رئاليسم و واقعيت از
اين.ميافتد تصنع و تكلف دام به گاه خودش خاص استادي و مهارت وجود با "شامالان"
تابستان اتفاق ، و تصادف دخالت بدون شايد) است غمآلود و مغموم پدران تابستان تابستان ،
سنگ" در جديدا هم نويسنده "ردموند موريا" كه مسئلهاي باشد ، هم ناخوشايند و بد مادران
براي خودش ژانر اصول و قواعد از استفاده در "نشانهها" فيلم.(است پرداخته آن به "لوح
و "اقليت گزارش" مثل فيلمهايي دنبالهروي پدر يك اندوه و غم و مصيبتها كشيدن تصوير به
چنان با فيلم اين در ولي نيست بيارزشي موضوع موضوع ، اين البته.است "تباهي به راهي"
واقعي و طبيعي عواطف و احساسات كه است شده تلفيق انسجامي فاقد و ناشيانه احساساتيگري
.ميكند خفه خود در را
همين به و) ميكنند خطاب "پدر" را او همچنان كه شهرش اهالي به پيوسته بايد "گراهام"
ارتدوكس يك يا و اسقفي كليساي پيروان از يكي او شايد كه ميشود استنباط اينطور خاطر
بر "مورگان" شام ميز سر.است گذاشته كنار را كشيشي حرفه كه كند يادآوري ،(باشد يوناني
را همين خدا به خطاب هم "گراهام" بعد كمي و "متنفرم تو از":ميزند فرياد پدرش سر
.ميگويد
بيانيههاي از و است فراگير بسيار شعاري _ !باشيد داشته ايمان _ فيلم اين شعار
گوش به بارها و بارها "فرشته يك نوازش" مثل تلويزيوني نمايشهاي تا گرفته سياستمداران
فيلم اين گنگ و مبهم روحگرايي.(ناميد "بيگانه آزار" را فيلم اين بتوان شايد).ميرسد
باشيد نداشته ايمان اگر كه ميكنيد احساس فيلم اين ديدن با.است آزاردهنده حدودي تا
خطر معرض در را فرزندانتان زندگي داد ، خواهيد دست از را خود خانواده يكپارچگي و انسجام
"شامالان" حال عين در و داشت نخواهيد را شويد خطاب پدر اينكه لياقت ديگر و گذاشت خواهيد
ايمان و داشتن باور براي كرده ايجاد خودش كه مشكلاتي و مسائل حل در خود قدرت جز به
.نميدهد قرار اختيارمان در ديگري چيز آوردن
تكرار مسير در
ابراهيمي افشين
ساز بيوه 19- كي *
** The Widowmaker:K19-
بيگلو كاترين:كارگردان
نيسن ليام فورد ، هريسن:بازيگران
بهترين كه كرد اعلام ،"ترسها تمام مجموعه" فيلم از كنارهگيري از بعد فورد هريسن
كي"...كند انتخاب را يكي بايد آنها بين از و شده پيشنهاد او به هاليوود فيلمنامههاي
اولين ماجراي فيلم اين.شود انتخاب بهترينها بين از كه كرد پيدا را افتخار اين "19_
به آستانه تا و شد انداخته آب به سرد جنگ اوج در كه است شوروي بالستيك اتمي زيردريايي
بر (نيسن) پولنين ميخاييل كاپيتان.رفت پيش دنيا به دادن پايان و اتمي جنگ انداختن راه
آن ، انداختن آب به از پيش كمي اما داشته ، نظارت زيردريايي اين آمادهسازي و ساخت مراحل
دو اين.ميگيرد عهده به را فرماندهي واستريكف الكسي كاپيتان و ميشود درجه تنزل دچار
اتمي ، جنگ ناخواسته انداختن راه به احتمال رآكتور ، نشت با ميبايست زيرآبيشان سفر حين در
.بيايند كنار خودشان بين اختلاف و آمريكاييها به بردن پناه ننگ
(1995) "غريب روزهاي" شده تحسين فيلم از بعد كه شده ساخته بيگلو كاترين توسط "19- كي"
يك ساختش كه _ ساز بيوه.نگرفت قرار توجه مورد هم آن كه ساخته را (2000) "آب وزن" تنها
شده فيلمبرداري روسي واقعي زيردريايي يك در _ شد شروع كورسك زيردريايي فاجعه از بعد ماه
.است اصلي زيردريايي به نسبت كوچكتري مدل البته كه
هم و است بشري ساختههاي ناپذيرترين خلل ضعف دهنده نشان "تايتانيك" مثل هم "19_ كي"
.بوديم رفته پيش زمين نابودي قدمي چند تا كه ميدهد نشان را گذشتهاي ،"روز سيزده" مثل
.است زيردستانشان با و يكديگر با فرمانده دو ارتباط داستان اينها ، از فراتر فيلم اما
فيلمنامه در هم كه است احترام و نفرت از زيبايي آميخته پولنين ، و واستريكف مردانه رابطه
.برآمدهاند آن پس از بازيگران هم و آمده در آب از موفق ساختار ، در هم شده ، پرداخت خوب
نفرت بر احترام و ميشود شبيه و نزديك يكديگر به داستان پيشرفت با دو ، آن متناقض رفتار
:است زيردريايي سرنشينان باورپذير و انساني پرداخت فيلم ديگر امتياز.ميگيرد پيشي
.ترسو روسهاي _ سرد جنگ دوران فيلمهاي سنت به _ نه و بينقصند قهرمانهايي نه آنها
فضايي در را داستان و بربيايد "مردانه" و سنگين فيلمي عهده از توانسته خوبي به بيگلو
آن ريتم كندي باعث فيلم طولاني زمان اما.كند روايت شدن خستهكننده و تكرار بدون محدود ،
"U577-" پيشاش سال دو نمونه از "19- كي".ميكند مخدوش را آن ارزشهاي و است شده
Das" با ناخواه خواه ميگذرد ، زيردريايي در كه ديگري فيلم هر مثل اما است ، بهتر بسيار
.دارد كم كلاستروفوبيا و هيجان چقدر ميشود معلوم كه است وقت آن و ميگردد مقايسه "Boot
بينندهها براي ميتواند ديدنشان كه دارد هاليوودي ستاره دو هم "19- كي":بيربط نكته
و خارجي فيلمهاي اكران مسئولان.ندارد ايران در نمايش براي مشكلي هيچ هم و باشد جذاب
.كنند توجه تلويزيون سينمايي فيلمهاي نمايش
زيردريايي يك در كه است فيلمي بهترين هم هنوز "(دريايي زير) Das Boot":بيربطتر نكته
.كند پخش را آن سريال ديگر بار يك تلويزيون كاش اي.ميگذرد
* xxx ايكس سه*
كوهن راب:كارگردان
جكسن ال سيموئل آرجنتو ، آسيا ديزل ، وين:بازيگران
هم كنار در ديگر بار يك بازيگر ، ديزل وين و كارگردان كوهن راب كننده ، تهيه موريتز نيل
كيج زندر نقش بار اين ديزل.كنند تكرار را "ديوانهوار و تند" موفقيت تا گرفتهاند قرار
عاشق و متخصص او.است معروف ايكس سه به گردنش پشت xxx خالكوبي خاطر به كه دارد را
برود سريع قدر آن كه چيزي هر" _ خودش قول به - و اسنوبورد موتورسيكلت ، اسپرت ، ماشينهاي
است امنيتي مامور يك (جكسن) گيبونز گوستوس او.است "كرد احمقانهاي كار آن با بشود كه
يك يا و برود زندان به يا كه ميدهد انتخاب حق او به ايكس سه انداختن گير از بعد كه
.كند متلاشي را خرابكار باند
و داشته هم سنگيني بدلكاري كار و است ويژه جلوههاي فراوان صحنههاي داراي "ايكس سه"
بود ، نشده هم اكران هنوز فيلم كه حالي درشد كشته فيلمبرداري حين ديزل وين بدل حتي
.شد خواهد اكران ديگر سال دو كه كردند امضا را آن دوم قسمت در حضور قرارداد كوهن و ديزل
***
:اژدها" از او.ضعيفتر و...ميشوند پرفروشتر ديگري از بعد يكي كوهن راب فيلمهاي
اكشن فقط كه رسيده "ايكس سه" و "ديوانهوار و تند" به "دل اژدها" و "لي بروس زندگي
فيلم ابتداي در رمشتاين كنسرت مثل خوبي سكانسهاي عليرغم او آخر فيلم.هيچ ديگر و دارند
داستان و مختلف بخشهاي نچسبيدن هم به خاطر به بهمن ، از ايكس سه نفسگير فرار و
.است شده كوهن فيلم بدترين به تبديل آشفتهاش ،
شخصيتي با باندوار جيمز قهرمان يك" بود نوشته ايكس سه شخصيت توصيف در ريپورتر هاليوود
جيمز به توهين هم توصيف اين."[بيزكيت ليم خواننده] درست فرد مانند راك ستاره يك مثل
از كه است خوشي الكلي آدم..نيست قهرمان اصلا ايكس سه !درست فرد به هم و است باند
احمقانه هم و خطرناك هم كه ميكند استفاده كارهايي انجام براي ورزشياش تواناييهاي
خاطر اين به ميكرديم ، باور "رولربال" ابتداي در را كلاين كريس مشابه شخصيت اگر.باشد
را ساله ديزل 35 اما ;داشت هماهنگي شيطنتها و بيفكريها اين با او كم سن كه بود
...است آرنولد قبل دهه دو موفقيت مسير تكرار حال در ديزل.پذيرفت نقش اين در نميتوان
سختتر زدنش حرف فهميدن و است زشتتر نيست ، ورزيده او اندازه به هيكلش كه تفاوت اين با
.است آرنولد اتريشي لهجه فهم از
نميداند را اينها شامالان
نشانهها فيلم به نگاهي
براردينلي جيمز
اشكوري صدر پويان:ترجمه
باشد ، خورده ورق تمامي به بيگانه تماشاگران كتاب صفحات ميرسيد نظر به كه هنگامي درست
نشانهها ، در اوگشود خود استفاده براي را اثر اين از جديدي باب شامالان نايت
كار به فرازميني ، همسايههاي ورود موضوع با مشابه فيلمهاي از را فراواني نشانههاي
استقلال ، روز مثل فيلمهايي نگرش با اساسا او كلي رويكرد وجود ، اين با ولي !است برده
فضايي خلق با شامالان.است متفاوت آنها نظاير و تماس سوم ، نوع از نزديك برخورد
علمي نمونههاي از است كوشيده بيمورد ، ويژه جلوههاي نبردن كار به و پرتنش و خفقانآور
از بسياري در كه طوري به ;شود نزديك دلهره سينماي به و گيرد فاصله مشابه تخيلي _
.افتادم وحشت اتاق ياد به عميقا فيلم صحنههاي
پايان از جا اين در چند هر.نميكند فاش را زيادي چيز خود ، تبليغات در نشانهها
از هالهاي در بيگانهها مورد در چيز همه اما نيست ، خبري نشكن و ششم حس غافلگيركننده
دشمني يا دوستي و اهداف ظاهر ، از پيشزمينهاي هيچ ابتدا ، در فيلم ، .دارد قرار ابهام
.برميدارد رازها اين از پرده فيلم جريان در و تدريج به و نميدهد دست به آنها
هر ارائه از پرهيز و رازداري در مسلما اما كيست ، ساخته نشانهها تيزر اولين نميدانم
بيگانهها مانند دايره رد وجود جز به بيننده و است بوده موفق انتقاد ، قابل ديدگاه گونه
.نميشود روبهرو ديگري چيز با گيبسون ، مل و
نقش در ميشود ، شامل را نشانهها بودجه از توجهي قابل سهم دستمزدش قاعدتا كه گيبسون
در مزرعهاي در و ميگذرد همسرش مرگ از ماه كه 6 مردي.است شده ظاهر هس گراهام پدر
ميكوشد همسرش مرگ از پس گراهام.ميكند سرپرستي را بو و مورگان فرزندانش پنسيلوانيا ،
نقل برادرش مزرعه به حادثه اين از پس كه مريل كوچكترش برادر و كند حفظ را خانوادهاش
روي حرفهاش از و ميدهد دست از را ايمانش گراهام اما.ميكند كمك او به است ، كرده مكان
را مانند دايره رد زيادي تعداد مزرعهاش در صبح ، روز يك كه اين تا.ميشود گردان
آوردن دست به با اما.كند شوخي او با دارد قصد كسي كه ميكند فكر ابتدا در و ميبيند
نشانههاي اولين احتمالا ميدهد ، رخ مزرعهاش در چه آن كه مييابد در بيشتر ، شواهد
.است بيگانگان با زمين مواجه
غريبي بوي و رنگ فيلم داستان اما است بهرهگرفته مانوس ساختاري از شامالان كه اين با
ديد از را بيگانهها ميكوشد "آروارهها" در اسپيلبرگ تجربه از استفاده با او.دارد
اندامهاي نماياندن مثل مختصري و ضمني اشارات به تنها و دارد نگاه مخفي بيننده
كند بسنده تلويزيون ، صفحه بر سبز نوري انعكاس مثلا يا و مختلف بهانههاي به بيگانهها
اين به شامالان رويكرد البته.برانگيزد بيننده در را ديدن حسرت دادن ، نشان كمتر با و
سينماي وقايع نمودن باورپذير در ويژه جلوههاي توانايي به توجه با موثر ، و قديمي شيوه
.است توجه خور در امروز ،
عمده بخش در شامالان.است فيلم رمزآلود معماي از ديگري جنبه بيگانهها ، دشمني يا دوستي
بر عوض در و ميدارد نگاه ترديد از پوششي در را فرازمينيها خوي و خلق و مقاصد فيلم ،
كه طور آن.ميكند تاكيد نامكشوف حقايق و نادانستهها از قصه آدمهاي هراس و تشويش
ديگران براي و نويدبخش معجزهاي عدهاي براي رويداد اين ميگويد ، سخنرانياش در گراهام
خواهد تكرار استقلال روز وقايع آيا:است اين اصلي پرسش.بود خواهد ترديد و اضطراب منشا
قسمت در شامالان شد ، گفته كه طور همان هستيم؟ مواجه ديگري نزديك برخورد با تنها يا شد
خود به كليشهاي حالت نيز انتها در او داستان البته و نميكند رو را دستش فيلم ، اعظم
.نميگيرد
غافلگير برپرده ، پيكچرز استون تاچ آرم شدن ظاهر از پس اندكي هيچكاك ، سينماي دوستداران
مشهور اثر "رواني بيمار" فيلم موسيقي از هوارد نيوتن جيمز استفاده حقيقت در.شد خواهند
است ، كرده كمك اثر كلي ضرباهنگ به كه فيلم ، آغازين عنوانبندي در "هرمن برنارد"
هيچ كه حالي در ميكند ، تداعي برايمان را فزايندهاي تعليق و هيجان حالت ناخودآگاه
.ندارد وجود فيلم دو ميان خاصي ارتباط
فاقد فيلمي ديدن.است بازيگران حركات كردن تعديل در شامالان تلاش بعدي ، مسئله
تنها الزاما مرگ كه نياموخته هنوز شامالان ظاهرا اما است جالب ملودراماتيك ، كليشههاي
بايد گيبسون مل چه اگر.دارد وجود مردگي و سكون ميان ظريفي تفاوت و نيست سكوت راه
الزاما آرام شخصيتي ارايه اما است ، شده دچار عاطفي بحران به كه باشد فردي نقش ايفاگر
بيشتر بازيگرياش سبك كه گيبسون واقع در.نميشود حاصل خاموش و يافته تعديل اجراي يك از
پاسخگوي فيلم و نميرسد نظر به مناسب نقش اين براي است ، نزديك قهرمانانه قابليتهاي به
سادهاي عكسالعملهاي كه گراهام نظير شخصيتي ارائه براينيست او بازيگري قابليتهاي
.باشد مناسبتري انتخاب ميتواند كاستنر كوين ميدهد ، نشان پيراموناش محيط وقايع به
تحسين و روان بازي گراهام فرزند نقش در كالكين روي و برسلين ابيگل ديگر سوي از اما
ژانر در سادگي به نشكن ، و ششم حس مثل نشانهها.گذاشتند نمايش به خود از را برانگيزي
طبقهبنديها ، انگاشتن ناديده و مرزها گذاشتن پا زير با و نميگيرد جاي خاصي
و كردن گمراه از جا اين در ششم ، حس برخلاف.ميرود شمار به شامالان اثر ماهرانهترين
.است قبولتر قابل نشكن از ضعفش نقاط گرفتن نظر در بدون و نيست خبري بيننده زدن گول
دلار بيليون يك به نزديك كه دنيا سراسر در شامالان اخير آثار تجاري موفقيت وجود با
به توجه با البته نيست ، آماده سينما مشاهير تالار به پيوستن براي هنوز كرد ، او نصيب
.نميشود پيشبيني او براي پرباري آينده نشانهها در موجود شواهد و مدارك
است دردسرساز هميشه مسئله اين
چاو تامس
اشراقي فرناز:ترجمه
"نشانهها" ساخت با آكادمي ، جايزه دريافت نامزد و "ششم حس" كارگردان "شامالان نايت"
.ميزند رقم را خود تجاري موفقيت سومين
ميشود ، ياد ما نسل فيلمسازان بهترين از يكي عنوان به او از روزها اين كه "شامالان"
پراهميت و عظيم طرحهاي برخي آنها ميان در كه است داشته اختيار در بسياري شغلي فرصتهاي
آن در كردن كار براي اما.كنم كارگرداني را "پاتر هري" داشتم تصميم".ميخورد چشم به نيز
".نداشتم آمادگي چارچوبها و ساختارها
"جونز4 اينديانا" فيلمنامه نوشتن در ميشود گفته كه قديمي شايعه اين خصوص در او
.است فريبكارانه دردسر يك اين نكردهام ، كاري چنين من":ميدهد پاسخ است ، داشته همكاري
بار يك "نشانهها" كارش آخرين در شامالان".نميكنم زندگي لوسآنجلس در من كه ميدانيد
.است گرفته عهده به را فيلم كارگرداني و متن تهيه مسئوليت ديگر
سري يك كه شرايطي در را خانوادهاش و اعتقادات بايد كه است كشيشي داستان "نشانهها"
ميرسد نظر به.كند حفظ است ، وقوع حال در پنسيلوانيا در كوچكي شهر در اسرارآميز اتفاقات
لازم عناصر ها ، "فضايي آدم" رويت بر مبني مردم ادعاي و بشري فوق موجودات وجود با فيلم
دارم دوست":ميگويد شامالان.داراست را روز مد فيلمهاي رديف در گرفتن جاي براي
درجه تيم يك.كنم برخورد يك درجه اصول مطابق آنها با و كنم انتخاب را دو درجه موضوعات
"!يك درجه فيلم يك نتيجه در و يك درجه بازيگران يك ،
يازده وقايع از بعد روز دو تنها فيلمبرداري شروع از فيلم احساسي جنبههاي از بسياري
فيلم ساخت بر وحشتناكي تاثير واقعي زندگي حوادث "نايت" گفته به.است گرفته منشا سپتامبر
هر نقش و.شد تبديل حقيقت يك به ما براي فيلم استعاره.بود سختي شرايط واقعا".گذاشت
قلب صميم از اخبار گويندههايميرسيد نظر به هولناك مسخرهاي طرز به فيلم در كسي
دگرگونكننده 11 اخبار واقعي زندگي در همزمان كه خاطر اين به دقيقا ميشدند ، احساساتي
".ميشنيدند را سپتامبر
زندگي درباره است فيلمي بلكه.نيست تخيلي _ علمي فيلم يك تنها "نشانهها" نهايت در
اين فيلمهاي بازار مسئله ، اين گرفتن نظر در با.انساني باورهاي و اعتقادات و خانوادگي
روبهروست؟ مشكلاتي چه با چنيني
به آن از نميخواهيد و ميسازيد را "ششم حس" شما.است بوده دردسرساز هميشه مسئله اين"
منصفانه و صحيح آن از مردم تصورات و برداشتها چون ببريد ، نام ترسناك فيلمي عنوان
به علاقهمند تماشاگران محض ، تخيلي _ علمي فيلم يك ساختن با حقيقت در.بود
نخواهد
".داد خواهيد دست از را درام فيلمهاي
|