نميشد گفته كه حرفهايي
1_نامشروع رابطه
ژاله ميدان در كشتار
نيست يك و صفر سياست در حضور:عبدي عباس
نميشد گفته كه حرفهايي
اصلاحطلبان ميان در تازه ائتلافهاي
شايان عليرضا
و رابطه اين برقراري اصلي محور كرد فكر تازهاي ائتلافهاي به بايد:علويتبار عليرضا
باشد مشترك همكاري نوع هر "فايده هزينه" سنجش مبناي بر بايد ديگر طرحهاي با ائتلاف
دوم جبهه ميان بايد كه است شده تاكيد روشني به اصلاحطلبان راهكارهاي در:ثقفي مراد
شود حفظ جدايي و تمايز اصلاحطلب نيروهاي ساير و (حاكميت درون اصلاحطلبان) خرداد
گفتوگوي درج به خود آغازين صفحات در (مرداد81 و تير) "آفتاب" ماهنامه اخير شماره
از پيش ماه دو حدود از گفتوگو اين كه آن گو.است پرداخته ثقفي مراد و تبار علوي عليرضا
كناري را ترديدها نهايت در ماهنامه گردانندگان اما بود ، شده انجام ماهنامه انتشار
.ميسپارند انتشار دست به را آن و مينهند
مهم و تازه اتفاق يك عنوان به - خبري جنبه دليل آن به ثقفي مراد و تبار علوي گفتوگوي
آراء تا است مجالي" خرداد 76 دوم از پس بار اولين براي كه مييابد _ سياست سپهر در
و ناگفتني حرفهاي از بسياري و "گيرند قرار هم ي"رودررو" اصلاحطلبان وسيع طيف متنوع
.ميسازد آشكار و شفاف را حاكميت دروني و بيروني اصلاحطلبان ميان كدورتهاي
ميشود مدعي حاكميت درون اصلاحطلبان ميان از كه است كسي اولين علويتبار عليرضا
كه است كسي اولين نوعي به حال عين در و است رسيده انقضاء و بنبست به آنان راهكارهاي
معروف جامعهشناس) گيدنز آنتوني آراي مبناي بر جديد چپ بازسازي و چپ در تجديدنظر مسئله
.است كرده مطرح را (كشور اين كارگر حزب تئوريسين و
انگليسي
ملاط دموكراسي سوسيال بازسازي عنوان تحت كه گيدنز "سوم راه" كتاب كه آن طنزآميز طرفه
ايران كتاب بازار وارد ثقفي مراد توسط نوعي به ميدهد ، تشكيل را علويتبار تفكرات اصلي
چپ جريانهاي بر جدي انتقادات "گفتوگو" فصلنامه سردبير و مسئول مدير ثقفي مراد.شد
پشتسر را خويش انتشار سال هشتمين اكنون اجتماعي و فرهنگي فصلنامه اين.است داشته
.ميگذارد
و اصلاحطلبان كنوني ادبيات در رايج مفاهيم از بسياري كه شد مدعي بايد حساب اين با
نقد تكثرگرايي ، گفتوگو ، چون مفاهيمي.شدند معرفي فصلنامه اين در ابتدا ديني ، روشنفكران
...و دهه 60 اسلامي سوسياليسم و اتاتيسم نقد انقلاب ، جاي به اصلاحات خشونت ،
بر ثقفي جدي نقد و دغدغه بيان با تبار علوي عليرضا با ثقفي مراد رودرروي گفتوگوي
چرا كه ميشود مطرح بحث اين است مدتي ميشود ، آغاز حاكميت درون اصلاحطلبان مجموعه
همكاري براي دعوت اجتماعي سياسي فعال نيروهاي ساير از حاكميت درون اصلاحطلبان
در متاسفانه":ميگويد ثقفي.نرفتهاند پيش وسيع جبهه يك شكلگيري سمت به و نكردهاند
نوع يك به زيادي مقدار يك اصلاحات پيشبرد به علاقهمند نيروهاي مجموعه اخير سالهاي
وجود به حركت اين پشتيبان عنوان به جمعي خرد كه شد باعث همين و كردند اكتفا مونولوگ
دوم انتخابات از بعد اوليه كوتاه بسيار دوره يك از پس كه ميشود متذكر ثقفي ".نيايد
رسيده حكومت به انتخابات اين با ديگر كه اصلاحطلباني گفتار در و اصلاحي حركت در خرداد
زمره در نه كه ديگراني است ، "ديگران" عنصر آن و ميشود حذف آرام آرام عنصر يك بودند
يعني حركت ، اين مخالفان زمره در نه و ميگرفتند جاي خرداد دوم نيروي متشكل طرفداران
حاميان شان و وزن اما !ندارند كشور سياسي فضاي در جايي افراد اين.محافظهكاران همان
در اجتماعي بدنه وسيع حضور عدم به زمينه اين در ثقفي.است يافته افزايش آنها اجتماعي
.ميكند اشاره جمهوري 80 رياست انتخابات
به فعال ، بازدارندگي چه و فعال آرامش چه اصلاحطلبان راهكارهاي در كه ميكند اشاره او
ساير و (حاكميت درون اصلاحطلبان) خرداد دوم جبهه ميان بايد كه است شده تاكيد روشني
عليرضا.شود حفظ "جدايي و تمايز" ايران در مردمسالاري طرفدار و اصلاحطلب نيروهاي
آخرين از يكي در كه ميكند عنوان حتي او ميپردازد ، تلويحا را ثقفي نقدهاي تبار علوي
نياورده را مطلب اين ظاهرا اما بخواند را "جدايي و تمايز" اين ختم ميخواسته مقالاتش
تبار علوي "!شده نوشته عجله با يا و كردم فراموش يا بوده چه نميدانم حالا":است
ائتلاف و رابطه اين برقراري اصلي محور كرد فكر تازهاي ائتلافهاي به بايد كه ميگويد
اما.باشد مشترك همكاري نوع هر فايده هزينه سنجش مبناي بر بايد ديگر طرحهاي با
طرفدار نيروهاي ساير با همكاري به حاكميت درون اصلاحطلبان تمايل عدم گرچه علويتبار
اشاره نيز پيشآمده كدورتهاي و تاريخي و رواني دلايل برخي به ميپذيرد ، را مردمسالاري
.ميكند
ما از تصورشان اساسا كه دارند وجود ديگري گروههاي كه بود اين تصور":ميگويد او
خيانتها ، _ خودشان قول به _ تمام در كه ميدانند آدمهايي را ما است ، منفي بسيار
و ايمان و باور سر از نه شديم دموكرات اگر امروز و بودهايم شريك ضربهها و جنايتها
ميل دموكراسي به گرفتهايم قرار ضعف موضع در كه اين دليل به واقع در بلكه است ، تحول
".كردهايم پيدا
معتقدند يعني.دارند ابزاري نگاه "كاملا ما به" گروه اين كه است معتقد تبار علوي
برسند ، را محافظهكار اقتدارگراهاي اين حساب ميتوانند كه هستند كساني تنها اينها
يك يعني ".رسيد خواهيم را آنها حساب ما خاص مقطع در بعد دهند ، انجام را كار اين بگذار
علوي ".باشيم داشته آيندهاي نبايد ولي هستيم خوبي توپ دم گوشتهاي ما كه معتقدند عده
يكي نيز و بود افتاده قبرس كنفرانس در آن از قبل كه اتفاقاتي يا برلين كنفرانس از تبار
ياد خويش ادعاهاي بر دال شواهدي عنوان به افتاد حجاريان سعيد ترور از بعد كه واقعه دو
خواست به كه كنفرانسي يك در فضايي چنين يك احيانا" كه ميشود متذكر ثقفي اما.ميكند
مثال شاهد نميتواند شده درست (آلماني روشنفكر حالا) كشور از خارج در روشنفكر تعداد يك
ثقفي".كنيم كنترل ميتوانيم ما را فضايش نه هستيم ، ما انتخابكنندگانش نه باشد ، خوبي
بيروني طيف و حاكميت درون اصلاحطلبان ميان اطمينان عدم و كدورت اين برطرفكننده راهكار
به كه سياسي نيروهاي دنيا جاي هيچ در":ميكند عنوان او.ميداند اجتماعي قرارداد يك را
معنايي يك به همه و ميگذارند را مشتركي هدف يك واقع در.ندارند سنخيت اول ميآيند وجود
".كنند حركت مشترك هدف اين جهت در كه ميگذارند قرار و ميدهند قول
انتخاب دوم دور در.است عادي غرب در اما ندارد سابقه ايران در گرچه تجربهاي چنين
ميشل نام به سوسياليست حزب شاخص افراد از يكي فرانسه ، جمهوري رياست به ميتران فرانسوا
با جدي رقابت به مرحله آخرين تا و ميكند اعلام را خود برنامه او.ميشود نامزد ركار
كه اين بر مبني ميبندد ميتران با را قراردادي انتخابات از قبل اما.ميپردازد ميتران
صورت در كه ميدهد وعده عوض در ميتران.نشود سوسياليستها درون شكاف باعث تا بنشيند عقب
موكول را اختلافات ترتيب بدين و ميكند معرفي خود نخستوزير عنوان به را ركار پيروزي ،
.ميكنند عمومي افكار قضاوت برابر در و مدني صورت به هم آن و پيروزي از پس زمان به
خاص شرايط در":ميگويد او.است جزئي ميكند وارد ثقفي راهكار بر تبار علوي كه نقدي
با صرفا نميتوانيم واقع در جا اين ما.نيست نرمالي حالت يك در سياسي رفتارهاي ايران ،
.كنيم برقرار ارتباط هم با سرد ولي متقارن رابطه يك و عقلاني خيلي قراردادي روابط سري يك
سياست در براي جا اين.ميكنيم كه بدهبستاني رابطه مثل است سرد ولي برابر كه رابطهاي
رابطه جاهايي يك نظرم به حتي يا.داريم احتياج عاطفي و گرم متقارن رابطه يك به بودن
ما واقع در كه است اين علت.بكند هم ايثار ديگري كس براي كسي كه اين يعني گرم ، نامتقارن
احتياج هم به اعتماد به يافته توسعه جامعه يك در سياسي نيروي يك كه اندازهاي از بيش
هيچ" كه ميكند تاكيد باز اما ثقفي ".داريم احتياج يكديگر اعتماد به ايران در دارد ،
".ندارد وجود همكاري براي مشخص و معين قراردادهاي نوع يك جز راهحلي
دارد ، وجود اصلي جريان دو مردسالار و اصلاحطلب جبهه در كه است معتقد تبار علوي عليرضا
سوم و مذهبي ملي نيروهاي دوم ، (حاكميت درون اصلاحطلبان يا) و خردادي دوم نيروهاي نخست
جمهوريخواه را آنها ميكند پيشنهاد ثقفي كه دموكرات ليبرال يا دموكرات سوسيال نيروهاي
.بناميم
هم گرد دايره يك را جريان سه اين نوعي به تلاشند در گرچه تبار علوي عليرضا و ثقفي مراد
علوي كه شد متذكر بايد اما بيانجامد اصلاحطلب نيروهاي سراسري همكاري يك به تا آورند
اصلاحطلبان ميان استراتژيكي عمق چندان خرداد دوم جبهه جريده نيروي يك عنوان به تبار
در همه اكنون بود نوشته حياتنو روزنامه در نويسنده يك كه طور همان.ندارد حاكميت درون
روي به را خويش درهاي جبهه اين اعضاي آيا كه اين.هستند مشاركت جبهه تصميم انتظار
ادغام در را خود موفقيت كه يافت خواهند در ثقفي مراد قول به و ميگشايند بيشتر همكاري
مشاركت جبهه مركزي شوراي اعضاي از يكي با كه گفتوگويي در نه؟ يا بيابند بقيه كردن
را آن ما تا كند دراز را خود دست ديگري نبايد همكاري براي":ميكند تاكيد او داشتيم ،
و وزن حدي در بايد بلكه كنيم ، رها را او دست ميتوانيم هم آن هر صورت آن در چه بگيريم ،
".بدهيم او به همكاري پيشنهاد خود كه باشد داشته شان
پس "گفتوگو" فصلنامه فكري نيروهاي تعداد مقايسه به مشاركت جبهه مركزي شوراي عضو اين
اگر حتي حال هر در.ميپردازد "كيان" چون نشريهاي فكري حاميان با انتشار سال هشت از
و علويتبار عليرضا حد در اصلاحطلبان ميان كدورتهاي پيرامون گفتوگو باب كردن باز
بودن خطير درك و جديد نيازهاي اندك اندك كه بود اميدوار ميتوان بماند ، باقي ثقفي مراد
.يابد وسعت باب اين كه شود موجب مسير
اظهارات ياد به را ما اما ميرسد نظر به زودرس چند هر تازه ائتلافهاي از گفتن سخن
با گفتوگو در تيرماه كه 10 مياندازد _ كيهان روزنامه مسئول مدير _ شريعتمداري حسين
بازتاب كه گزينه سه عنوان به تابلو سه كشور ، سياسي عرصه شدن شفافتر با بود گفته ايسنا
عبارتند گزينه سه اين.ميشود برافراشته است ، كشور در موجود سياسي گرايشهاي ترجمان و
."ايران جمهوري" و "مسلمانان جمهوري" ،"ايران اسلامي جمهوري" طرفداران:از
1_نامشروع رابطه
جانبه يك سوداگري
رهنمايي محمدجمال
حكومت عمر روزهاي واپسين تا شد تهران وارد غيررسمي فرستاده كه سال 1336 تابستان از
.داشتند (غيررسمي البته و) تنگاتنگ روابطي يكديگر با اسرائيل و پهلوي رژيم دوم ، پهلوي
ابعاد و پرداخته مناسبات اين از رابطه طرفين بهرهمندي ميزان بررسي به اينپاورقي
كنوني شرايط در.ميدهد قرار اشاره مورد مقاله يك اندازههاي در را رابطه اين مختلف
.نيست ضرورت از خالي موضوع اين به پرداختن فلسطين موضوع و خاورميانه بحران
اين بر همگي مخالف و موافق از شاه محمدرضا حكومت دستاندركاران و خارجي صاحبنظران
توسط مستقيما دوران اين در ايران خارجي سياست در سياستگذاري كه داشتهاند اذعان نكته
نزديكترين به حتي را امور اين در دخالت اجازه او و ميگرفت صورت شاه محمدرضا شخص
مواردي از دفعات به "شاه و من گفتوگوهاي" كتاب در علم اسدالله.نميداد نيز خود دوستان
وي به داشته ، خارجي سياست در شاه وي نظر از كه اشتباهاتي نكرده جرات كه ميكند ياد
عنوان به را دربارشاه كه دارد اذعان كتاب همين در وي خود كه است حالي در اين.كند گوشزد
و ميدانسته اطمينان مورد خارجي و داخلي سياستهاي در شايسته و اصلي تصميمگيرنده يك
.است داشته اطلاع موضوع اين از نيز شاه محمدرضا
در فوقالعاده تصميمات طراحي علت به را شاه محمدرضا وي نيز موارد از بسياري در البته
ظهور كتاب شاه شخصيت درباره اظهارات اين مقابل نقطه.ميكند تكريم بينالملل سياست عرصه
شاه محمدرضا عنصري سست و بيارادگي از كتاب اين در فردوست حسين.است پهلوي سلطنت سقوط و
و بوده عاجز هم خودش براي شخصي تصميمات گرفتن از كه ميداند شخصي را وي و ميكند ياد
ويژگي اين براي نيز روانشناختي و علمي دلايل تا دارد سعي شاه شخصيت ريشهيابي با حتي
اينها ، همه عليرغم كه دارد اذعان نكته اين بر نيز فردوست اما.نمايد ارائه وي فردي
.است بوده مطلق تصميمگيرنده خارجي سياست صحنه در شاه
دارند ، را آن در اقامت طولاني سابقه يهوديان كه است سرزمينهايي جمله از از ايران
...و ماوراالنهر افغانستان ، روسيه ، از بخشهايي و كنوني ايران قلمروسابق _ پارس سرزمين
نسبتا شرايط ديگر دليل و مناطق اين اقتصادي رونق و آباداني حضور اين مهم دليل يك.بود
بين تنگاتنگي رابطه تا گرديد سبب دلايل اين.بود سرزمين اين در اجتماعي مناسبتر
.يافت نيز فرامرزي ابعاد همكاريها اين مقاطعي در كه آيد وجود به ايراني و يهود اليگارشي
رفتار يهود ، قوم با ايراني حكومتهاي مناسب رفتار زمينه در تاريخي مثال مشهورترين
به لوي حبيب دكتر نوشته ايران يهود تاريخ جلدي پنج كتاب.است يهوديان عدالتمندانهبا
.است كرده اشاره نكته اين
.شد بنا آويو تل در سال 1355 در "كوروش خانه" نام به خانهاي نقش ، اين كردن برجسته براي
هزينهاي با _ نخستوزير مخالفت رغم علي _ مرتضايي مرتضي نام به شخصي تلاش بنابا اين
.گرديد احداث شد ، تامين ايران سوي از كه دلار ميليون دو بر بالغ
نيست ، ما نظر مورد كه كردهاند بيان كوروش اقدام اين براي را سياسي دلايل تاريخي محققان
اين ساساني ، دولت در و هخامنشيان دولت ادامه در.نيست ايران در يهود تاريخ همه اين اما
باعث قسطنطنيه تاريخي فرمان صدور ساساني ، دولت اقتدار ابتداي در.برگشت تدريج به ورق
داوودي شاهان تسلط با مصادف زمان اين.شد ساساني دولت به يهود اليگارشي نزديكي افزايش
اداره ميلادي تا 670 سال 240 از داوودي شاهان به مشهور يهود شاه بود150 يهود قوم بر
دولت و اول شاهپور دوري به نفوذها اعمال همين اما داشتند ، دست در را يهود پنهان دولت
اين در يهود ، پنهان دولت متعارض ماهيت دليل به تعارض اين.انجاميد آنها از ساساني
.بود ملي دولتهاي با سالها
همين بود فراهم ايران در يهوديان حضور براي مناسبي شرايط نيز ايران معاصر تاريخ در
و ندهند نشان ايران از مهاجرت به زيادي تمايل ايران يهوديان كه بود شده باعث ويژگيها
.انجامدهند ايراني يهوديان عليه عمدي خصمانه اقدامات كه شوند مجبور يهودي سازمانهاي
عليرغم يهوديان بود ، نشده سياسي مسئله يك ايران در يهود مسئله تا ديگر عبارت به
را ايران در زندگي ميكرد ، ايجاد آنها عليه منفي بار گاهي كه سودجويانهاي فعاليتهاي
.ميدادند ترجيح
و شدند گستردهتر علايق اين وي ، حكومت پايههاي تثبيت و شاه محمدرضا گرفتن قدرت با
باعث موضوع همين.يافت افزايش اجتماعي عرصه در آنها فعال حضور و فعاليت براي زمينه
و ايران يهوديان ميان فراواني همكاري زمينههاي دور ، چندان نه آينده در تا گرديد
.آيد فراهم ايران دولتمردان
در خصوص به و كرد پيدا منطقه در مهمتري نقش ايران مرداد ، كودتاي 28 موفقيت از پس
اين اتخاذ.گرديد واقع شوروي مقابل در خاورميانه در آمريكا منطقهاي سياستهاي چارچوب
يعني زمان آن در عرب دنياي رهبر و اعراب از شاه محمدرضا دوري باعث ديگر سوي از سياستها
اسرائيل و شاهنشاهي رژيم ميان همكاري زمينههاي ميتوانستند عوامل اين دوي هر.شد مصر
.آورند فراهم را
برتري به نسبت شاه محمدرضا شيفتگي اسرائيل و ايران رژيم نزديكي دلايل از ديگر يكي
و نظامي قدرت به وابسته حاكم يك كه وي اساس اين بر.بود اسرائيل اطلاعاتي و نظامي
.داد ترجيح اعراب بر را اسرائيل بود ، اطلاعاتي دستگاههاي
ژاله ميدان در كشتار
بهبودي هدايتالله
وادار را شاه حكومت كه بود گسترده اندازهاي به تهران در شهريور 1357 روز 13 راهپيمايي
عيد كه روز آن.دهد صورت آتي روزهاي در آن مشابه پديدههاي به نسبت متفاوتي برخورد كرد ،
نظاميان نخستينبار براي و شد فرش انساني امواج با پايتخت اصلي خيابانهاي بود ، فطر
.گرفتند قرار استقبال مورد گلاب و گل با خيابانها در حاضر
را تهران روحانيان از گروهي بود ، شاهنشاهي نظام رد در آشكار همهپرسي يك كه موفقيت اين
.ببينند تدارك -شهريور شانزدهم- پنجشنبه روز براي را مشابه حركتي كه انداخت فكر اين به
اين از آگاهي از پس بود آمده كار روي "ملي آشتي" شعار با كه امامي شريف جعفر دولت
اجازه بدون اجتماعات بود شده يادآوري آن در كه گرديد اطلاعيهاي انتشار به ناچار اقدام
آن در اما نبود ، نظامي حكومت برپايي براي معروف اطلاعيه همان اين.است ممنوع شهرباني
در اجازه بدون اجتماعات تشكيل از شده داده دستور انتظامي مسئولان به كه بود شده تاكيد
.كند جلوگيري شديدا عمومي معابر
آن ، با مقابله به تهديد و راهپيمايي ممنوعيت مورد در دولت اطلاعيه از پس كه است گفتني
آنان به هشدار و تهراني روحانيان برخي با امنيتي دستگاه مستقيم تماس احتمالا نيز و
خواستند آنها از و نوشتند مردم به خطاب اعلاميهاي روحانيان روز ، اين راهپيمايي درباره
بازارهاي شانزدهم روز صبح از.نيايند خيابانها به حكومت دست به بهانه ندادن دليل به
خيابانهاي در روز اين در].بستند شهر سطح در مغازهها بيشتر و ري ، شهر شميران ، تهران ،
هم موتورسواراني شهدا ، ميدان صبح ، هشت صبح ، فردا:ميگفت كه ميشد شنيده صدايي [تهران
جمع ژاله ميدان در داده دستور كميته" كه ميگفتند مردم به خطاب بودند جمعيت همراه كه
مدارك ميان در.ميرسيد مردم گوش به راهپيمايي مختلف نقاط در غيررسمي قرار اين ".شويم
و شد داده ندا گروه كدام يا كميته كدام طرف از خواست اين كه نيست روشن مانده جاي به
شد ، انقلاب شتابزاي عوامل از يكي به تبديل كه شدهاي غيرپيشبيني حادثه سوي به را مردم
.فراخواند
گزارش تن هزار چهل را راهپيمايي اين در شركتكنندگان تعداد شاه حكومت امنيتي منابع
تهديد كه را قطعنامهاي و دادند شعار آنجا در و رسيدند آزادي ميدان به وقتي كه كردند
.بود يافته كاهش نفر هزار به 25 شنيدند و خواندند بود شده
اسرائيل است ، پيروز فلسطين:بود چنين شده داده سر آزادي ميدان در كه شعارهايي برخي
_ ماست رهبر خميني ماست ، برادر ارتش _ بپيوند ما به ارتش قرآن ، حفظ براي _ است نابود
.شو بيرون ايران از آمريكا
ايستادو آوردند برايش كه بشكهاي بالاي سياه عمامه با روحاني يك ميدان همين در
او.كردند ترجمه ديگر زبانهاي به را آن زن يك و مرد دو همزمان كه خواند قطعنامهاي
:بود چنين قطعنامه متن.بهشتي حسيني سيدمحمد دكتر آيتالله جز نبود كسي
.رفتهاند زندان به سال اين 50 در كه سياسي زندانيان كليه آزادي _
.دارد ادامه خميني امام رهبري به نتيجه ، به رسيدن تا راه اين _
.هستيم دستگيرشدگان شدن آزاد منتظر ما _
اسلامي حكومت نظر با كارمندان گماردن و خميني رهبري به اسلامي حكومت حكومت ، بايد _
.باشد
آنها به و هستند خميني امام رهبري به اسلامي حكومت حمايت تحت مذهبي اقليتهاي تمام _
اين در كه خارجيهايي و داشت خواهيم مسالمتآميز زندگي آنها كنار در و ميگذاريم احترام
.شوند خارج مملكت اين از بايد هستند مملكت
.نيستند ما از ميشكنند شيشه كه آنهايي.نيستيم شيشهشكن هستيم ، بتشكن ما _
حكمفرمايي ما بر گذشته قرنهاي از كه استبدادي بر نهايي پيروزي تا ما نهضت اين _
.داشت خواهد ادامه شده ، تشديد اخير سال در 50 خصوص به ميكرده ،
.شود برچيده بايد استبداد اين و است استبدادي حكومت و شاه از مردم ناراحتي _
.آيد عمل به لازم دانشجوياناقدام وضعيت و دانشگاهها مورد در _
اعلاميهها و مساجد طريق از ميكنيم اعلام تعطيلات و اعتصابها مورد در كه را مطالبي _
.استبدادي روزنامه طريق از نه ميدهيم ، اطلاع
فردا ، براي برنامهاي روحانيت طرف از كه شد گفته آزادي ميدان در راهپيمايي پايان در
.بود شده قطعي شهدا ميدان در مردم ديدار تجديد اما.است نشده پيشبيني شهريور هفدهم جمعه
مردم توسط دهد ، رخ شهريور هفدهم خونبار حادثه آنكه از پيش نام ، اين..شهدا ميدان
از گروههايي فاجعه ، اين از پيش روز چندبود شده نهاده ميدان اين و ژاله خيابان روي
فرا گوش ايشان سخنان به و ميكردند تجمع(نوري يحيي) معارف اسلامي مركز در شب هر مردم
قرار ميدان اين نزديك و مجاهدين خيابان انتهاي در نيز هماكنون مركز اين).ميدادند
كردن متفرق براي گاه و ميشدند روبهرو گردهماييها اين با نيز حكومتي ماموران (.دارد
و ميرسند ، شهادت به نفر دو حداقل روياروييها ، اين از يكي در.ميكردند تيراندازي مردم
راهپيمايي از پس.خواندند شهدا نام به را ژاله ميدان و خيابان مردم ، بعد به روز آن از
نظامي حكومت اعلام جز چارهاي كه رسيدند نتيجه اين به شاه حكومت مقامات شهريور بزرگ 16
خارجه ، امور وزير نخستوزير ، از متشكل ملي امنيت شوراي نظامي حكومت تصويب براي.ندارند
جلسهاي كشور وزير و ژاندارمري فرمانده شهرباني ، رئيس ساواك ، رئيس ارتش ، ستاد رئيس
آشوب مملكت در فردا است قرار" كه گفت ساواك رئيس مقدم سپهبد جلسه اين در.دادند تشكيل
حكومت برقراري بر مبني دولت اعلاميه هنگام شب".بزنند هم به را مملكت و كنند پا به
با هنگام شب نظامي ، حكومت خبرميشود نوشته ديگر شهر يازده و تهران در نظامي
تهران محلهاي ساكنين از برخي اطلاع به بود ، شده وصل نظامي خودروهاي روي كه بلندگوهايي
از مردم از بسياري اما خواند ، شهريور صبح 17 ساعات نخستين در را آن راديو همچنين.رسيد
خودروهاي و تانك استقرار و ميشدند نزديك شهدا ميدان به كه زماني آنان.نبودند آگاه آن
كه ميكردند سوال يكديگر از ميديدند را گارد سربازان و ارتشي جيپهاي مسلسلدار ، زرهي
حركت آن سوي به شهدا ميدان به منتهي خيابانهاي از چيست؟مردم براي زرهي ادوات همه اين
و كردند شاه عليه شعار دادن به شروع آنان.بودند آمده گرد ميدان در و بودند كرده
پانزدهم روزناميدند اسرائيلي بودند ، تيراندازي آماده نظامي آرايش با كه را سربازاني
وسيله به اسرائيلي كماندوهاي بود آمده آن در كه بود شده پخش تهران در اعلاميهاي شهريور
اعلاميه از نمونهاي ساواك.هستند مستقر جي پادگان در و شدهاند ايران وارد هواپيما سه
قويا گروهي رسانههاي وسيله به است اصلح" كه نوشت و كرد كشف شانزهليزه پاساژ در را
".برسد همگان گوش به پوچ ادعاي اين دلايل و شود تكذيب موضوع اين
اجتماع حق مردم و است نظامي حكومت كه كرد اعلام بلندگو با ميدان در حاضر نظامي فرمانده
بار و نكرد اثري اخطارها اين.داد خواهد تيراندازي دستور شود تكرار شعارها اگر و ندارند
.شد گشوده مردم سوي به رفته نشانه مسلسلهاي آتش ناگاه.دادند شعار شاه عليه مردم ديگر
كه مينويسد بود ، فاجعه اين شاهد ميدان از گوشهاي در كه فيگارو روزنامه خبرنگار
تصور چنين را شهدا ميدان صحنه و ;كردند شليك مردم سوي به وقفه بدون ثانيه مسلسلها30
.است اجساد از پر اكنون ميزد سياه جمعيت انبوه از قبل دقايقي تا كه خياباني":ميكند
ديگر زخمي طرف به را خود كشانكشان زخميها و پاره پلاكاردهاي خونين ، كفشهاي
فريادهايي ;ميگرديد شديدتر و شديدتر فريادها خيابان و پيادهرو طرف آن در.ميرساندند
خاطرات كتاب در براتي اكبر".خدا ذكر با توام بيرحمانه كشتار از ناشي الم و درد با
با.بودند رفته نشان جمعيت طرف به و بودند نشسته زانو به سرباز حدود 20 كه ميگويد خود
كه آنان.كردند شليك به شروع زرهي خودروهاي مسلسلهاي همراه نيز آنان آتش ، دستور
زمين در اجساد بيشتر اما ميبردند ، خود با را زخميها و جنازهها از بعضي ميتوانستند ،
:شدند داده انتقال بيمارستانها نزديكترين به مردم توسط زخميها.ماند جا به ميدان
پزشك به و شد ريخته نظامي كاميونهاي پشت هم اجساد بقيه جرجاني و شعبان سوم بازرگانان ،
از نفر حدود 500 روز آن ظهر از بعد.شد داده انتقال شهرباني بيمارستان يا قانوني
و كردند اجتماع جرجاني بيمارستان برابر در نداشتند خبري بستگانشان از كه خانوادههايي
چهارمين در تهران نظامي حكومت فرمانده اويسي تيمسار.ميكشيم را تو شاه:زدند فرياد
را مجروحان و كشته روز 58 آن شهداي تعداد كرد ، منتشر شهريور هفدهم روز كه اعلاميهاي
عدهاي تهران ، تظاهركنندگان كه كرد تاكيد خود اعلاميه در اويسيكرد اعلام نفر 205
.ميكنند عمل بيگانگان پشتيباني به و خارجي نقشه و پول با كه هستند آشوبطلب معلومالحال
از استمپل دي جان.شد اعلام نفر رسمي 122 مقامات توسط بعد روزهاي در شهدا آمار
"ايران انقلاب درون" نام به خود كتاب در بعدها تهران ، در آمريكا سفارت بالاي رده مسئولين
انقلاب از پس ".كردند برآورد نفر تا 400 بين 300 را كشتهشدگان پزشكي منابع" كه نوشت
از 800 بيش را شهدا ميدان شهيدان آمار خود ديدههاي براساس قانوني پزشك كارمندان از يكي
دوم شبكه شهريور هفدهم بعدازظهر.شدند دفن تدريج به روز چندين در كه كرد ياد نفر
مسئولان از يكي.كرد پخش غمانگيزي موزيك بود ، كه نشد مشخص كه كسي توسط تلويزيون
دستور بلافاصله بود ، شده شهدا ميدان فاجعه با موزيك اين پخش ارتباط متوجه كه تلويزيون
از مجموعهاي رنگارنگ.كنند پخش را رنگارنگ برنامه آن جاي به و كنند قطع را آن داد
.بود آواز و رقص با همراه طنز نمايشهاي
نيست يك و صفر سياست در حضور:عبدي عباس
منصوريان نيلوفر
فكري و سياسي محافل در قبل مدتي از كه است موضوعي سياسي تازه ائتلافهاي شكلگيري
احزاب و مانده روشنفكران سطح در بيشتر بحث اين البته.است شده مطرح اصلاحطلبان
شوراي عضو "عبدي عباس" با گفتوگو.كردهاند سكوت آن درباره سياسي فعالان و اصلاحطلب
.باشد سكوت اين شكستن براي گامي ميتواند مشاركت جبهه مركزي
* * *
موفقيت به كه را ديگر نيروهاي حاكميت ، درون اصلاحطلبان تاكنون چرا !عبدي آقاي *
اين چرا بهتر عبارت به ندادهاند؟ راه كشور سياسي فضاي به هستند ، علاقهمند اصلاحطلبان
نداشتهاند؟ كشور سياسي فضاي در جايي تاكنون گروهها و افراد
بلكه ندارد ، و دارد حضور سياسي فضاي در كسي گفت بتوان تا نيست يك و صفر سياست در حضور
.است مراتبي سلسله داراي سياست در حضور
وارد امكان درواقع يا - شوند وارد ميتوانند آن اركان تمامي و قدرت ساختار در برخيها
در فقط نيز برخي و شوند ، وارد ميتوانند قدرت از بخشي در برخيها - دارد وجود شدن
به نميتوان را كس هيچ جهت اين از.ميشوند وارد قدرت و سياست بر تاثيرگذار حوزههاي
.كنند زنداني را او اگر حتي كرد ، بيرون سياسي فضاي از كامل طور
براي غيردموكراتيك و نظري ممنوعيت ايران سياسي ساختار در اصلي مشكل پذيرفت بايد ولي
ميان فرقي حيث اين از و است قدرت ساختارهاي كليه در گروهي و فرد هر كامل حضور
اين در حضور از زيادي ميزان به نيز اصلاحطلبان ندارد ، وجود آنان غير و اصلاحطلبان
اين در گرفتن قرار در آنان مردمسالاري فضاي وجود صورت در كه چند هر هستند ، ممنوع ساختار
را خود حضور و فعاليت اصلاحطلبان وجود اين با.بود خواهند موجودين از مقدمتر ساختار
را آن خود فعاليت با بايد آنان كه است مشكلي اين زيرا نميكنند ، مشكل اين رفع به منوط
.بدانند مشكل اين حل به منوط را خود فعاليت اينكه نه كنند حل
هستند ، مواجه محدوديت با قدرت درون اصلاحطلبان از بيش كه هم ديگري گروههاي بنابراين
بايد نيز حاكميت درون اصلاحطلبان البته بردارند ، را موانعي چنين كه بكوشند بايد خودشان
معتقد اين برخلاف كسي اگر و كردهاند چنين مقدوراتشان حد در ميكنم تصور كه كنند ، كوشش
.كند اشاره مصاديق به بايد است
اصلاحات مخالفان افعال از ناشي سياست ، عرصه در نيروها شدن گسترده براي موجود ممنوعيت
گسترده صلاحيت رد روزنامههايشان ، بستن.ميگيرد هم را اصلاحطلبان گريبان آثارش كه است
.است امر اين روشن موارد...و انتخابات در آنان
طريق از) مشاركت جبهه و موتلفه جمعيت ميان گفتوگوهايي شاهد اخير ماه يك طي *
شد؟ باز گفتوگو اين باب چرا.بوديم (نامهنگاري
و هدف كه ميگيرد صورت زماني گفتوگو.نبود گفتوگو ميكنيد صحبت آن از كه موضوعي آن
نامه دارد وجود ما كشور در حاضر حال در كه چيزي آن.باشد داشته وجود مشخصي برنامه
هر عبارتي به و كند مچگيري ميكند سعي و ميزند را خود حرف كس هر آن در كه است پراكني
.هستند يكديگر به دادن پاسخ درصدد طرف دو
برنامه و ميشناسند رسميت به را يكديگر طرف دو كه ميشود انجام زماني گفتوگو بنابراين
منعكس مطبوعات در حاضر حال در كه چيزي آندارند درنظر گفتوگو دستور براي را خاصي
در موجود مطالب خواندن با مردم تنها و نيست گروه دو ميان گفتوگوي معناي به ميشود
.كرد خواهند قضاوت شده مطرح نگرشهاي صحت مورد در آنها نامههاي
بايد شد باز ميكنيد ياد گفتوگو عنوان به آن از شما كه موضوع اين باب چرا اينكه اما
ديگران اگر و نوشت نامه مشاركت به كه است شده شناخته تشكيلات يك موتلفه ، جمعيت كه بگويم
نظر در بايد را نكته اين ضمن در كرد ، خواهند دريافت جواب بنويسند نامه مشاركت به هم
و ميشود انجام مختلف گروههاي و افراد ميان سال طول در گفتوگو صدها كه باشيم داشته
.نيست آنها بين ارتباط عدم معناي به نميشود منعكس جايي در اگر
به كه ديگري گروههاي با را گفتوگو باب مشاركت جبهه كه دارد وجود امكان اين آيا *
كند؟ آغاز هستند علاقهمند اصلاحات موفقيت
شكاف اين موجود ، غيركاركردي رقابت كه دارد وجود گروهها اين بين سياسي تاريخي شكاف يك
اما.شود رفع سرعت به شكاف اين كه باشيم داشته انتظار نبايد بنابراين و ميكند تشديد را
شده برداشته گذشته سالهاي در خصوص به تاريخي شكاف اين رفع زمينه در تاكنون جدي گامهاي
فضاي به ورود به علاقهمند گروهها اين اينكه و رفته بين از حدي تا منفي نگاههاي و است
.دارد بستگي آنها خود عملكرد و خواست به هم حدودي تا من نظر به هستند ، كشور سياسي
خواست و اراده از ناشي نه است اصلاحات طرفداران همه وظيفه فضا اين بازكردن درواقع
.اصلاحات مخالفان
را آن و پرهيز قدرت از افراد اين از برخي اينكه آن و دارد وجود نيز ديگر مسئله يك
.ندارد تناسب چندان پرهيز اين با كه دارند توقعاتي حال عين در ولي ميكنند نفي كاملا
.است جامعه در اجتماعي و سياسي عمل مخل طرفه يك اخلاق
اين
|