است آشپز يك كارگردان
خوشمزهاي شكلات عجب
شابرول احترام به كلاهبرداري
كلاويه روي انگشتها
است آشپز يك كارگردان
شابرول كلود با كوتاه گفتوگويي
كه فيلمي.است شابرول كلود فرانسوي ، بزرگ كارگردان جديد كار متشكرم ، شما شكلات از فيلم
سال هفتادمين گذشته سال كه كارگردان اين.است رفته آمريكا سينماهاي پرده روي تازگي به
به را هوشمندانهاش كتاب نخستين و كرد شروع فيلم نقد با را كارش گرفت ، جشن را تولدش
وقف را خود ساخته ، تاكنون كه فيلمي پنجاه در او.داد اختصاص هيچكاك آلفرد آثار و زندگي
.است كرده جامعه متوسط طبقه مسائل و مشكلات طرح
ميرزابيگي نگار: ترجمه
جنبههاي شخصيتهاو گمراهي كه علامتي است علامت غذايك و مخصوصاآب و شكلات
فيلم اين اصلي موضوع حقيقت ميكشددر تصوير رابه رازآلودوجودشان
است انحراف و شرارت
!داريد؟ دوست شكلات واقعا شما*
زيادي چيز روزانه غذاي جز به نهايت در چون نميخورم ، زياد البته زياد بسيار بله اوه ،
.نيست سازگار من مذاق با
...نميكنيد استفاده غذا از زياد كل در هم فيلمهايتان در*
شما به ميتوانم الان.[ميخندد]...هستند هوشمندانهاي و زيركانه استعارههاي همه اينها
بلد كه را غذاهايي دستور تمام ديوانهوار كه كسي است ، آشپز يك مثل كارگردان كه بگويم
كليشه يك اين...فلفل كمي آنجا و ميكند اضافه شكر كمي اينجا ميكند ، مخلوط هم با است
.دارد هم واقعيت نهايت در اما است ، رايج
...دارد غذا با زيادي ارتباط فيلم اين اتفاقا*
جنبههاي و شخصيتها گمراهي كه علامتي است ، علامت يك غذا و آب مخصوصا و شكلات بله ،
.است انحراف و شرارت فيلم اين اصلي موضوع حقيقت در.ميكشد تصوير به را وجودشان رازآلود
ديدگاهي؟ چه از*
سخنراني دست به شلاق كه نيست معني اين به انحراف و شرارت مسئله كردن مطرح از من منظور
اين موسيقيدان كه جنس آن از شرارت بلكه.باشم كرده ايراد جنسي انحرافات درباره غرايي
ايزابل را آن نقش كه همسرش يا و ميشود روبهرو آن با زندگياش در بار اولين براي فيلم
ظاهر اين پشت اما شدهاند تصوير فرشتهوار كه خانوادهاي نهايت در و ميكند بازي هوپر
چيزي است ، شاعرانه بسيار انسانها بين روابطي چنين.است خروش و جوش در بديهايشان خوب ،
.ميكند بيشتر و بيشتر را آن شاعرانگي شاعرانه ، رفتارهاي كه
كشوري سوئيس البته بسازيد؟ سوئيس در فرانسه جاي به را فيلم اين كه شد باعث چيزي چه*
آنجا؟ چرا ولي است دوستداشتني و زيبا
ممكن فيلم اين كه هرچند پاكيهاست ، و خوبيها قلعه كه شده شناخته كشوري عنوان به سوئيس
گاوهاي كشور در.ماند خواهد باقي زيبا همچنان كشور اين ولي باشد ناراحتكننده كمي است
.باشند بداقبال و بدبخت كاملا است ممكن انسانها زيبايي كمال در خوشبخت
ميگوييد؟ را بديها قصه دوباره و دوباره چرا*
مرا ميدهند ، دست از را توازنشان كه انسانهايي.هستم نرمالي انسان كاملا من
حوصلهام و جالباند من براي بيشتر شخصيتهايي چنين ميكنند ، جذب خود به و ميترسانند
.ميشود تكرار مدام حضورشان بهعلاوه و نميبرند سر را
آنها نميآييد ، كنار مردان با زياد معمولا دوستداشتنيترند ، زنها فيلمهايتان در*
...ميكنند عمل ضعيف
اين و مردان ساير از كمتر كمي البته ميكنم ، ضعف احساس من.واقعي زندگي مثل درست
خود از مردان كه قدرتي است عجيب من براي هميشه ميآورند دنيا به را ما زنها كه واقعيت
آينده به و معقولترند و واقعبينتر زنان.ميرسد نظر به پوچ و بيهوده ميدهند نشان
!مبارزهجويانه ديد يك از نه البته فمينيستم كمي من درواقع ميدانيد دارند ، تعلق
مجموعه اين چگونه ساختهايد فيلم يك سال هر تقريبا و داريد سن سال هفتاد حدود الان*
يا و تجربه با زيادي جدي ، كارهاي به پرداختن براي كه نميكنيد فكر كردهايد؟ خلق را
هستيد؟ پير زيادي
.ميساختم فيلم سه سال ، هردو گذشته در.ميآوردم پايين را سرعتم كمي فقط من.اصلا نه
سرعت به نسازم فيلم اگر.است زياد هم باز البتهميسازم فيلم دو سال سه هر حالا
استراحت از ميكنم؟ كار چه آنجا من واقعا خوب ولي مينشينم ، دفترم در ميشوم بيحوصله
.ندارم خوبي احساس كاركردن بدون.ميشوم خسته كردن
ميكنيد؟ چه اين از بعد*
سختيهاي و مشكلات فيلم پنجاه اين ميانديشد خودش به معمولا انسان سالگي هفتاد سن در
نميكنم كار من ديگر عبارت به [ميخندد] !نيست؟ اينطور.داشتند همراه به خود با زيادي
.ميكنم فكر
چيزي؟ چه درباره*
خوشحال بسيار آنها ميكنند ، ملاقات خيابان در را همديگر قديمي دوست دو كنيد فرض
مسئله اين ميزند زنگ آنها از يكي همراه تلفن ناگهان اما ميبوسند را يكديگر و ميشوند
.است جالبي و عجيب موضوع
بسازيد؟ همراه تلفن اجتماعي تبعات درباره فيلمي داريد دوست*
اختراع يك.است هيجانانگيزتر اينترنت تبعات درباره فيلمي ساختن ميكنم فكر !هرگز نه ،
به ميسازد قادر را هركسي دنيا كجاي هر در كه اختراعي.مردمسالارانه و جنونآسا
تفكيك غلط از را دروغ اطلاعات نهايت در ميتواند كسي چه اما كند ، پيدا دستيابي اطلاعات
شما شكلات از" به دوباره اگر.دارد وجود واقعيت از متفاوتي كاملا تصورات درواقع.كند
.دارد را خودش به مخصوص واقعيت هركسي زندگي كه ميبينيم برگرديم "متشكرم
تاريخ؟ يا فيلمهايتان ميكنيد؟ تكيه چيزي چه به بيشتر*
را حقيقت ميتوان آنها كمك به درواقع دارند ، بيشتري اهميت فيلمها و تصاوير من براي
بتواند بيننده كه بكشند تصوير به را بياننشدهاي مفاهيم بايد همچنين آنها.كرد بيان
ناديدهها به را تماشاگران بايد سينما تاريخ ، وراي در تاريخ بزند ، حدس يا و ببيند را آن
.كند رهنمون
خوشمزهاي شكلات عجب
"تايمز نيويورك" روايت به "متشكرم شما شكلات از"
ميچل الويس
اشراقي فرناز: ترجمه
است طنزي برداشت مثل كارشابرول ، در بورژوايي خاطرخرده اطمينان و امنيت گرفتن سخره به
"هيچكاك آلفرد" اثر "عادي مردم" از
ترجمه انگليسي بهNightcup عنوان تحت ،"شابرول كلود" جديد فيلم ،"متشكرم شما شكلات از"
.ميكند پيدا مفهوم كه است فيلم اصلي نقشهاي اوجگيري با تنها عنوان اين و است شده
درگير نشده ، ترجمه انگليسي به عينا فيلم عنوان چرا كه پرسش اين با را ذهنتان بنابراين
خود او كه ميگيرد قرار زيرمجموعهاي در ژانر نظر از شابرول آقاي اخير فيلم !نكنيد
به رو خانوادگي زندگي يك برپايه پيشبيني غيرقابل تعليقات با درامي) است بوده آن مبتكر
اضطراب هنوز چون است ، همراه شدهاي تعديل وحشت و ترس با فيلم ، ابتداي ساعت يك (زوال
آن به ميكا كه مرگباري اثرات با را داغ شكلات داستان ، شخصيتهاي آيا كه فيلم پاياني
لبخند با "هوپر" خانم.است نكرده مشغول خود به را ذهنتان نه ، يا خوردهاند است افزوده
شكلات بزرگ شركت يك صاحب "ميكامولر" نقش در (موذي و فريبكار چهرهاي و) لب بر عبوسي
پيانيستي ;است كرده پيدا را روياهايش مرد بالاخره او.ميشود ظاهر لوزان در سوئيسي
همسر كه غمگين نگاهي و گودرفته چشماني با مردي دوترون ، ژاك پولونسكي آندره نام به مشهور
.است داده دست از را سابقش
او":ميكند اعلام آنها پرشايعه ازدواج جشن در ميكا تجاري مشاور ،(رابين ميشل) دوفرين
.نميرسد نظر به شادمان مشخصا هيچكس ميان اين در."است متنفر بودن بازنده از (ميكا)
آندره.نداشت خوشي سرانجام كه وصلتي كردند ، ازدواج يكديگر با پيش سال ميكا ، 18 و آندره
نااميدش بتوانم آنكه از پيش او":ميگويد ميانديشد ، ميكا پدر به متفكرانه كه حالي در
".مرد كنم ،
و تسليم از دردمندانهاي حس و پريشان موهايي پدرش مثل پلي رادلف گيوم آندره جوان پسر
.دارد چهرهاش در رضا
كه برميگردد زماني به آندره ، با بلندپرواز جوان پيانيست موگللي آنا "ژان" آشنايي
اين ميبيند روزنامه در پولونسكي مجدد ازدواج درباره را مقالهاي بريژيتكاتيلون مادرش
"آندره" كه حالي در هم آن آمدهاند دنيا به بيمارستان يك در دو هر گيوم و ژان كه نكته
.ميرسد نظر به گيجكننده كمي اوست ، دختر ژان كرده تصور اشتباه به زمان آن در
يك زندگي گويي":ميكند زمزمه دارد ، لب بر را جذابش و كوله و كج لبخند كه حالي در ژان
سال 1987 در فرانسوي فيلم از عبارت يك به است كنايهاي كه "است آرام دراز رودخانه
.ميشوند جابهجا هم با تولد هنگام كه بچههايي درباره
با آميخته اطلاعاتي او.بود خواهند جذاب و سرگرمكننده آتي روزهاي "ژان" نظر از اما
:كند برقرار ارتباط آندره با بايد پس.دارد ذهن در واقعياش نسب و اصل درباره فريبكاري
را آرام و ساكت گيوم پيشرونده ارتباط.ميشود او زندگي وارد روزنامه مقاله كمك با ژان
و خانوادگي زندگي نگران شدت به ميكا كه حالي در ميبرد فرو خود انزواي و خلوت به بيشتر
.است داده قرار زندگياش به آندره جذب براي وسيلهاي را "داغ شكلات" و است حرفهاياش
زنده احساس كه است "ليست" آثار تمرين و او به دادن درس و ژان ورود با فقط (آندره) او
او اگرچه است ، شبيه آندره مخصوص درخشان تكنيك به بسيار ژان خروشان آرپژهاي.ميكند بودن
هيچكدام اينها اما.است فولاد سختي به پيانو ، شاسيهاي روي ژان دستهاي كه دارد اصرار
"ليست" شبيه حالتي استراحت ، هنگام در ژان ميبيند وقتي را آندره افتاده خطر به آرامش
.نميدهد تسكين دارد ، سابقش همسر
است طنزي برداشت مثل شابرول ، كار در بورژوايي خرده خاطر اطمينان و امنيت گرفتن سخره به
خاص ويژگيهاي فيلم ، قسمتهاي بهترين از برخي اما."هيچكاك آلفرد" اثر "عادي مردم" از
عكس به "ژان" كه است جايي فيلم درخشان صحنههاي از يكيميكشد تصوير به را شابرول آثار
شكلاتهاي ليوان كه ميبينيم را ميكا عكسالعمل پسزمينه در و شده خيره "ليست" قديمي
اعجابآور و نگرانكننده آميزهاي ;شابرول از ناب صحنهاي.ميريزد زمين به را معروفش
.خطر احساس و عشق خانوادگي ، تنشهاي از
كه) ميبرد كار به "ميكا" مرموز جديت نمايش براي را "هوپر" خانم سرد بازي شابرول
محكمي و يتيم ، قاطع كودك او.(ندارد قبلياش اجراهاي با چنداني تفاوت او بازي حقيقتا
ظاهر به قابليتهاي و تواناييها كنار در بياعتنايياش و سردي راي ، استقلال كه است
.است گرفته قرار سطحياش
او غريزه به دلنشيناش گرمي و صميميت كه شده بنا موگللي خانم بازي برپايه فيلم اما
و ميكا فرزند بهعنوان را او ميتوانست استعدادهايش تركيب.نميكند توجه ماجراجويي براي
حال اين با.است بازي مسخره و شوخي اهل فيلم كارگردان اندازه به هم او.كند معرفي آندره
نزديك و صميمي كافي حد به را متشكريم شما شكلات از است نشده موفق كارگردان نهايتا
ساير از بيش كلودشابرول كه كند احساسي نمايشي درگير را خود است ممكن بيننده و بسازد
.است ديده تدارك اروپايي كارگردانان
شابرول احترام به كلاهبرداري
جواهريان نگار
غبار و مه در خودش گفته به كه بازگرديم دوراني به بايد "شابرول كلود" سينماي بررسي براي
.مينوشت نقد "دوسينما كايه" مجله براي او كه دوراني يعني است ، شده گم زمانه
،"گدار" ،"تروفو" چون افرادي سال 1950 در موضعدار مجلهاي عنوان به "سينما دو كايه"
به سربازياش خدمت پايان از پس نيز "شابرول" كه كرد ، همراه خود با را "رومر" و "روهر"
منتقدان عنوان به پيروانش و ("دوسينما كايه" پايهگذار) "بازن آندره".پيوست آنها
.است استوار منسجم و مشخص ديدگاه يك آن پس در كه ميكردند حمايت سينمايي از موجنو ،
ژان" البته كه برميخاستند ، مخالفت به فرانسه در پيشينشان سينماگران بيشتر با آنها
.است ميشده محسوب ماجرا اين مستثناهاي از يكي "رنوار
مطمئنا شد حاكم فيلم يك جريان بر شخصي و كلي ديدگاه يك وقتي آنان ، عقايد برطبق
آثار مثل.ميكنند طي را خود حركت مسير ژانر يك و يكسو در هم كارگردان آن ديگر فيلمهاي
.لانگ و برگمان دراير ، روسليني ، سينما ، بزرگ اساتيد
به نوشتن ، نقد مدتي از بعد "دوسينما كايه" در همنسلانش مثل هم "شابرول" هرحال به
حد تا جوان ، منتقدان اين كه است اين است تقدير قابل كه چيزي.آورد روي فيلمسازي
و هنري زيباييشناسي لحاظ از آنان فيلمهاي.پوشاندند عمل جامه آرمانهايشان به فراواني
شور حال عين در و ميكردند حركت خاص ژانر يك در و بودند نزديك بههم بسيار سينما تكنيك
به فيلمهايشان در است افتاده اتفاق گذشته در كه آنچه از رفتن فراتر براي آنان اشتياق و
.ميشود ديده وضوح
ستايش را او هميشه كه كارگرداني مورد در ،"رومر اريك" همكار با "1957 سال در "شابرول"
"هيچكاك آلفرد" مورد در كتابي.نوشت كتابي بود ، او آثار تحتتاثير هم شدت به و ميكرد
.شد تبديل هم تاثيرگذار و مهم بسيار كتابي به البته كه
هم را فيلمنامهاش كه) را "زيبا سرژ" فيلماش ، اولين او "1957 دسامبر در بالاخره و
كرد استفاده غيرحرفهاي و گمنام بازيگران از فيلم اين در شابرول.ساخت (بود نوشته خودش
اولين فيلم اين نوعي به و كرد فيلمبرداري سفيد و سياه صورت به را آن "دكا هانري" و
يافت دست خوبي تجاري موقعيت به فيلم.گرفت شكل نو موج ايدههاي از كه بود سينمايي تجسم
.گرفت را لوكارنو جشنواره بزرگ جايزه حال عين در و
و شد روبهرو تجاري موفقيت با بازهم كه بود ، شابرول ساخته دومين (1958) "پسرعموها"
كمپاني بود ، كرده كسب كه موفقيتهايي با و كرد دريافت نيز را برلين طلايي خرس جايزه
.كرد تاسيس را خودش فيلمسازي
زنهاي" شابرول فيلم اين از پس و بود شابرول پرخرج و رنگي اثر اولين (1959) محكمكاري
كه ساخت را (1962) "لاندو" و (1962) "اوفليا" ،(1961) "معشوق سومين" ،(1960) "خوب
بهتر كمي كه آخر فيلم از غير به نشدند ، واقع توجه مورد و خوردند شكست آنها همه تقريبا
"قصاب" كه ساخت بسياري فيلمهاي تا 1970 سالهاي 1962 فاصله در او.كرد فروش بقيه از
بازيهاي از يكي قصاب نقش در "يان ژان" بازي.بود آنها شاخصترين از يكي (1969)
اثر روانترين فيلم اين بعضيها اعتقاد به.است شابرول فيلمهاي در بهيادماندني
.است كارگردان
بعد و ساخت "پركينز آنتوني" و "ولز اورسن" بازي با را "شگفتانگيز دهه" سال 1971 در
دهه 1980 در.كرد كارگرداني را "خونين عروسهاي" سياسياش اثر اولين سال 1973 در آن از
براي را فيلمهايي و آورد روي سينما در سرمايهگذاري و توليد كار به بيشتر شابرول
فوقالعاده بازي با را "زنانه ماجراي يك" سال 1989 در شابرول.كرد تهيه تلويزيون
.يافت دست بينالمللي پخش به و كرد كسب متعددي جوايز كه ساخت "هوپر ايزابل"
"تشريفات" و (1991) "بواري مادام" مثل شابرول اخير فيلمهاي در "هوپر ايزابل" حضور
كند ضربآهنگ شكستن باعث (2000) "متشكرم شما شكلات از" اثرش آخرين بالاخره و (1995)
.است شده شابرول فيلمهاي
ارضا بودهاند مخاطباش سالها كه را تماشاگراني اخيرش فيلمهاي با "شابرول" هرحال به
شما شكلات از" و "تشريفات" ،(1993) "ويشي چشم" فيلمهاي فوقالعاده بازيهاي.است كرده
.ميكند خود مجذوب را تماشاگر اعجابانگيز طرزي به "متشكرم
كه ميدهد نشان فيلم اين":نوشت "متشكرم شما شكلات از" اكران از پس "پرون ديديه"
به بايد و است قبراق و تيزبين هنوز پروندهاش ، در فيلم و 52 عمر سال هفتاد با شابرول
".برداريم سر از كلاه او احترام
كلاويه روي انگشتها
محمدعليزاده زويا
است هيچكاك جدي طرفداران از يكي سينما ، دو كايه منتقدان از يكي عنوان به "شابرول كلود"
و است معماگونهتر اندكي او نگاه اما ميكند ، پيروي هيچكاك سينماي از نيز حدي تا و
و ميزند موج ابهام آثارش در.كند حفظ را معما اين فيلم آخر لحظات تا دارد سعي شابرول
هم روي فيلمهايش ابتداي از را جنايت دلايل اغلب شابرول.است انساني كاملا نگاهش
درونمايه.ميكند همدردي قاتل با هم و قرباني با هم تماشاگر نتيجه در و ميچيند
فيلمهاي در را مسئله اين ما كه است ، گرفته شكل حسادت پايه بر غالبا او فيلمهاي
.ميبينيم وضوح به "متشكرم شما شكلات" از همچنين و "غزالها" ،"بيوفا"
.ميكرد چنين بود موقعيتي چنين در هم او اگر بفهماند تماشاگر به دارد سعي شابرول
دست است ممكن شرايطي هر در كسي ، هر كه ميكند ترغيب قضيه اين به را انسانها او درواقع
.بزند جنايتي هر به
آن در را خودش وجود زواياي تمام ميتواند تماشاگر كه است آينهاي مانند او فيلمهاي
.ببيند
شكل آرمسترانگ شارلوت نوشته شكلاتي تارعنكبوت رمان براساس "متشكرم شما شكلات" از فيلم
كه ميبرد پي گفتوگويي مابين است موسيقي دانشجوي كه پوله ژان نام به جواني دختر.گرفته
پولونسكي آندره نام به معروفي پيانيست پسر هويت پلاك با هويتش پلاك تولدش روز در ظاهرا
.است شده عوض
و ميشود نزديك او به كمكم و ميرود آندره ديدار به قضيه اين فهميدن از پس ژان
با مجددا او و است كرده فوت رانندگي سانحه اثر بر اليزابت آندره ، همسر كه ميفهمد
.دارد گيوم نام به پسري اولش همسر از آندره كرده ، ازدواج سابقاش همسر ميكا
فلاسك ميشود متوجه ژان و نيست عادي عنوان هيچ به ميكا رفتار كه ميبينيم اثنا اين در
گيوم به را قضيه اين او.است خوابآور داروي حاوي ميكند درست گيوم براي ميكا كه شكلاتي
قرصهاي اينكه دليل به شب يك.نميكند توجه مسئله اين به خيلي گيوم ولي ميگويد
لحظه آن در ميروند شهر به دارو خريد براي گيوم همراه به ژان شده تمام آندره خوابآور
او كه است مشخص و ريخته خوابآور داروي اليزابت شربت در كه ميكند متهم را ميكا آندره
و ميگيرد خوابشان راه در ژان و گيوم.است ريخته را دارو همين نيز ژان و گيوم قهوه در
.نميبينند صدمهاي هيچكدام اما ميكنند تصادف
را خودش خاص پيچيدگيهاي اما ميرسد نظر به ساده بسيار كه آن عين در شابرول آخر فيلم
باز را قتل براي اصلي انگيزههاي شابرول اما است ، معمايي كاملا فيلم اين ساختاردارد
با تماشاگر شابرول فيلم در كه چرا ميسپارد تماشاگر خود به را معما حل و نميكند
.ميكند همذاتپنداري احساس نوعي به آنها روابط و زندگي نوع و فيلم اصلي شخصيتهاي
اين كه ;ليست فرانتس عزاداري قطعه با همراه ;ميگذرد پولونسكي خانه در بيشتر فيلم
.ميرسد گوش به دائما ژان و آندره تمرين دليل به قطعه
هل درد به فقط او حضور اما نيست برجسته بايد كه آنقدرها ژان زندگي داستان فيلم در
را پنهان قضاياي تمام تا ميكند داستان اين وارد را خود او.ميخورد بازي نيمه در دادن
.كند آشكار
پولانسكي همدم تنها ميخواهد او يعني ميبرد رنج رواني درد نوع يك از ميكا نظرم به
قضايا تمام از كه حال عين در آندره و.ميدهد رنج را او سوم نفر وجود درواقع و باشد ،
خودش به نسبت زن اين مطلق عشق از او بلكه بايستد ، او مقابل در نميكند سعي است باخبر
كه ميرسد نظر به اينگونه.ميكند ستايش را او حسادت وجودش اعماق در و ميبرد لذت
.را اطرافيانش تا دارد دوست را هنرش و خودش بيشتر آندره
سر بر و شد خواهد چه فيلم شخصيتهاي زندگي كه بفهميم نميتوانيم فيلم انتهاي در ما
كجا به آنها خانوادگي روابط و آمد خواهد چه(هوپر ايزابل بازي با)فيلم اين اصلي شخصيت
هم شايد.باشند بيگناه هردو هم شايد ميكا ، يا است آندره اصلي مقصر آيا وكشيد خواهد
در او بازي نوع و است جذاب بسيار فيلم اين در هوپر ايزابل زيباي بازيباشند مقصر هردو
ايفا را نقشي آن در هوپر ايزابل كه شابرول فيلمهاي بيشتر ميكند ، تعليق ايجاد تماشاگر
آن از را جوايزي دستكم يا و گرفته قرار تماشاگران يا و منتقدان توجه مورد غالبا كرده ،
.است كرده خود
در بتواند كه نيست آنهايي از ولي است ، بزرگي ستاره هوپر ايزابل" ابرت راجر گفته به
در نه دارد پنهان خود در كه است رازي و رمز در بزرگياش چون بگيرد ، پر و بال هاليوود
كه ژان مثل كردهاند ايفا خوبي به را خود شخصيت فيلم اين هنرپيشگان از هركدام "ظاهرش
.است پيانو كليدهاي روي انگشت حركات مانند پا پنجه روي رفتناش راه
كند ، باز تماشاگر ذهن در مظنون عنوان به جايگاهي مرموزش ، بازي با توانسته دوترون ژاك
.است معلق او بيگناهي يا گناهكاري بين تماشاگر ذهنيت نيز فيلم پايان از پس حتي كه
سعي دوربين واقع در.وهمانگيز فضاي ايجاد براي است بزرگي كمك فيلم در دوربين حركت
به دوربين حركت با آهسته آهسته را ما فيلم و بگيرد نحوي به را شخصيتها تمام مچ دارد
كند؟ خواب هم را ما شكلات اين ميترسم.واميدارد فكر
|