...و پاتي تله هلوگرافي
سياسي گروههاي :پرورش و آموزش وزير
كنند فعاليت مدارس در نميتوانند
برخوردهاي تداوم از ارشاد وزارت فرهنگي معاون
كرد نگراني ابراز كتاب انتشار با سياسي
...و پاتي تله هلوگرافي
دكتر آقاي جناب استادم بحثانگيز و آموزنده خواندني ، جالب ، بسيار مقاله مطالعه و مشاهده
بسيار نوشتاري و كلام با و استادانه بسيار نحوي به كه (1)همشهري روزنامه در محمودبهزاد
مرا بود ، قرارداده بررسي و بحث مورد را مغز كار از پيچيده نكتهاي روان ، و شيوا
كلمه مشاهده با.بنويسم مطلب مغز كاركرد زمينه در ديگر مبهم نكته يك درباره تا برانگيخت
بيم اماشدم راسختر انديشه اين بر روزنامه ، اين تبليغاتي آگهيهاي از يكي در هلوگرام
و خجلتزده استاد محضر در و كنم ادا را مطلب حق بايد ، كه آنچنان نتوانم كه دارم آن
.گردم شرمنده
..و فكر انتقال فكر ، خواندن شنودي ، روشن بيني ، روشن تلهپاتي ، مانند مسايلي پيش ، چندي تا
معتقد نيز عدهاي.(2)ميكردند دستهبندي خفيه علوم يا غريبه علوم نام به مبحثي در را.
وديعه به افراد بعضي وجود در كه است طبيعي فوق قدرتي واقع در پديدهها اين كه بودند
واقعيتي نباشند ، چه و باشند طبيعي فوق چه قدرتها اين هرحال ، به.(3)است شده نهاده
رازشان و رمز و اسرار از پرده تكنولوژي ، و علوم پيشرفت با كه ميروند بهشمار ملموس
.ميشود برگرفته
آغاز انگليسي به Telepathy و فرانسه بهTelepathieتلهپاتي كلمه از بحث آغاز براي
مبحث به را آن شود تعريف كلمه ، اين كه آن بدون آكسفورد ، روانپزشكي فرهنگ در.ميكنيم
مشابه مقولهاي را بيني روشن و تلهپاتي اخير ، مبحث در و داده ارجاع حسي فوق ادراك
اين از جهت اين به.(4)است پنداشته فراطبيعي شعور يا شناخت انواع از را آنها و دانسته
تلهپاتي ، كلمه براي ،"روانشناسي لغتنامه" در.نميشود عايدمان زيادي نكات تخصصي ، فرهنگ
از دسته آن در تلهپاتي حالت كه است شده اضافه و شده قايل غيرطبيعي و طبيعي حالت دو
علوم فرهنگ" در.(5)است مزمن هذيان داراي بيمار كه ميشود ديده نيز رواني بيماريهاي
شخصي از افكار انتقال"از است عبارت تلهپاتي كه است شده گفته تلهپاتي تعريف در "رفتاري
(6)"مستقيم ارتباط بدون و دور فاصله از ديگر ، شخص به
سليقه بنابه كتب اين از هريك در و درآمده تحرير رشته به زمينه اين در بسياري كتب اگرچه
مقارنه ،(8)دورآگاهي ،(7)تخاطر مانند فراواني مترادف كلمات از زبان ، فارسي مترجمان
است ، شده استفاده (11)احساسي دور ،(10)حسيات انتقال ،(9) دور از رواني ارتباط رواني ،
مانند ديگر پديدههاي با آن ارتباط و نشده تعريف اصطلاح اين موارد بسياري در ولي
معتبر فرهنگ دو در خوشبختانهاست نگشته آشكار...و فكر انتقال و شنودي روشن روشنبيني ،
برابر در معين فرهنگ در كه چناناست شده نوشته فارسي به ترتيب همين به كلمه اين فارسي ،
فرهنگ در و (12)"فكر انتقال دور ، مسافت از تن دو ميان فكري ارتباط":ميخوانيم كلمه اين
فكري ارتباط معنوي ، رابطه حسيات ، انتقال فكر ، انتقال":است آمده اينگونه عميد دوجلدي
طريق از ديگر كسي براي كسي طرف از دور ، راه از مطلبي القاي دور ، راه از دونفر ميان
".دارد اقامت ديگر محل در كه كسي ذهن در داده ، رخ محلي در كه واقعهاي ظهور فكر ، انتقال
(13)
اطلاعاتي به شخصي هرگاه":از است عبارت تلهپاتي تعريف آخرين كه گفت بايد نهايت در و
شناخته مجاري طريق از و شرايط بعضي تحت و نيست ديگري اختيار در كه باشد داشته دسترسي
حساب با سازگار سطح از بالاتر درحدي بتواند دومي نفر ميشود ، كنترل شدت به كه حسي شده
اين آيا و (14)"دارد وجود تلهپاتي گويند كند ، پيدا دسترسي اطلاعات اين به احتمالات ،
نوشته "توارد" كلمه برابر در خود گرانبهاي گنجينه در دهخدا علامه كه نيست پديدهاي همان
در نيز و"يكديگر بياطلاع شاعر ، دو طبع از بيت يا مصراع شدن واقع شعرا ، اصطلاح به"است؟
خاطر در تعبيري يا مضمون گذشتن":است آمده چنين واژه اين برابر در علامه يادداشتهاي
اگر نيست بهتر آيا پس.(15)"سرقت و اخذ غير به گذرد ، ديگر شاعر خاطر در آنچه مثل شاعري ،
و ذهن از دور كلمات جاي به كنيم ، استفاده ديگري لغت از تلهپاتي ، جاي به ميخواهيم
در ضمنا كردهاند؟ استفاده نيز زبان پارسي شعراي كه كنيم استفاده توارد كلمه از مجعول ،
.است تلهپاتي معادل "خاطرين توارد" كه است شده گفته فارسي ، حكمت كتب
كتب در حتي (16).دارد وجود شده ثبت مورد هزاران دونفر ، ميان تلهپاتي ارتباط باره در
شريف مثنوي كتاب در مولانا جمله از.برخورد موارد گونه اين به ميتوان نيز فارسي عرفاني
دلها جاسوس روح ، عالم در است ، غيب به دانا كه خداوندي خاص بندگان كه ميفرمايد خود
:هستند
الغيوب علام خاص بندگان
(17)القلوب جان ، جواسيس جهان در
جمله از.دارند اطلاع ميگذرد ، آدميان ساير ضمير در هرچه از كه دارند وجود افرادي يعني
در گفتههايش و حال شرح و داشت نام انطاكي عاصم احمدبن كه بود عارف شخصي افراد ، اين
خودعارفي"شخص اين باب در قشيريه رساله نويسنده قول به و (18)است آمده جامي نفحاتالانس
اين آيا و (19)"ميشد خوانده "القلوب جاسوس" فراست تيزي جهت به و بود راستين
نيست؟ فكر خواندن معناي به بودن جاسوسالقلوب
يك وجود است ، شده استفاده تلهپاتي از تجربه در كه مواردي تمام در گفت بايد هرحال ، به
اين در موجود مدارك از بعضي البته ، .است رسيده اثبات به نفر دو ميان قوي عاطفي پيوند
دانشگاهها سطح در بسياري علمي تجربيات تلهپاتي ، درباره.است خندهآور و مضحك مورد ،
.شد انجام جديتر صورت به گذشته قرن سوم دهه اوايل از تحقيقات اين.است شده انجام
دانشمندان شامل ،"پوپوف" گروه و انگلستان در آكسفورد دانشگاه آمريكا ، در دوك دانشگاه
در تجارب زمينه.ميروند شمار به تجربيات اين انجام پيشگام سابق ، شوروي دولت رسمي
مكاشفه ، شهود ، و كشف به مربوط مسايل تمامي كه است داشته پيشرفت حدي تا دوك دانشگاه
فرا را قاتل تشخيص و جرايم كشف حتي و زندگي زمينههاي تمام در روشنبيني الهام ،
.(20)ميگيرد
انتقال آغاز از پس ثانيه پنج تا يك ظرف":كه كرد گزارش تجارب انجام از بعد پوپوف ، گروه
ميان ارتباط كه بود ترتيب اين به (21)"ميشود مشاهده مغز غيرمعمول شدن تلهپاتي ، فعال
حالت در كه است مغز امواج انواع از يكي آلفا ، موج.يافت اهميت موجآلفا و تلهپاتي
تلهپاتي آزمايشگاهي تجربههاي در كه افرادي تمامي است شده گفته.ميشود مشاهده آرامش
را خود توجه":است گفته افراد اين از يكي.بودهاند خاصي ذهني حالت داراي داشتهاند شركت
نقطه به فقط و نميكردم فكر چيز هيچ به ابدا.بودم كرده متمركز پوچ نقطه يك سوي به
اين شدن مشخص با.(22)"ميكردم خالي كاملا را ذهنم داشت امكان اگر و مينگريستم ثابتي
به دستگاهي تا است شده سبب باشند ، مشابه موج داراي بايد پيام گيرنده و فرستنده كه مطلب
گفته.(23)ميدهد خبر انسان به را آلفا امواج فقدان يا وجود كه شود ساخته آلفافون نام
بودهاند ، مبتلا بيماري نوع يك به خاص زماني در كه تخمكي ، يك دوقلوهاي ميان كه ميشود
نتايج و شده استفاده نيز روياها زمينه در تلهپاتي از.ميشود ديده بيشتر تلهپاتي حالت
ساير و تلهپاتي سازوكار هنوز تجارب ، همه اين با.(24)است گشته حاصل توجهي جالب
.است ابهام بوته در وابسته پديدههاي
از بخشي كاركرد نحوه هلوگرافي ، جديد روش با تصوير ايجاد روش شناخت با بتوان شايد اما
از يكي آدمي مغز ميشود ، گفته كه چنان زيرا.آورد در به ابهام و تيرگي از را انسان مغز
متجاوز شگفت ، ساختمان ، اين در ميگويند كه آنچنان و است انسان وجود اعضاي پيچيدهترين
است رو اين از.(25)است شده گرفته كار به نورون يا عصبي ياخته ميليون هزار تا 25 از 14
.مينامند "بيوكامپيوتر" استاد قول به يا (26)"جاندار رايانه" را انساني ساختار اين كه
.است بيشتر باره اين در موجود اطلاعات ميزان از مغز ، به مربوط ناشناختههاي شمار هنوز
با چگونه ، مغز با حالت اين ارتباط و عواطف ناخودآگاه ، عقل ، ذهن ، محل كه نميدانند هنوز
به بشر يافتن دست رغم به موجود اطلاعات بيشتر و ميگيرد انجام كجا در و مكانيسم چه
مكانيسم درباره اما.است استوار گمان و حدس و نظريه و فرضيه پايه بر پيشرفته ، تكنولوژي
.باشد كننده روشن هلوگرافي مكانيسم مطالعه شايد ، وابسته پديدههاي و تلهپاتي
فيزيك درزمينه علم كننده مسحور و شگفتانگيز پيشرفتهاي از يكي هلوگرافي يا هولوگرافي
نام به ايراني دانشمندان از يكي روش اين پيشبرد دراست ليزر امواج از استفاده و نور
از بسياري ذهن تصويرسازي ، و عكسبرداري روش اين پيدايش.است داشته سهمبسزا جوان پروفسور
عكاسي تصوير يك ايجاد معناي به واقع در هلوگرافياست داشته مشغول خود به را جهانيان
كار از آمده دست به نوشته كه تلگرام مانند.(27)است عدسي از استفاده بدون فرد به منحصر
دستگاه با قلب كار ثبت از حاصل نوار كه الكتروكارديوگرام و است تلگراف دستگاه با
هولوگرام يا هلوگرام را روش اين به تصوير از عكسبرداري ثبت است ، الكتروكارديوگراف
ولي است تشخيص غيرقابل نوراني حلقههاي و باريكهها از مجموعهاي هلوگرام.مينامند
بعدي سه اوليه جسم صورت به ميشود ، روشن ليزر موج مثل پيوسته نوراني موج يك با كه وقتي
يكديگر با نور امواج متقابل تاثير و برخورد طريق از بعدي سه تصوير اين.ميشود جلوهگر
.ميگردد ايجاد فضا در و
ميكنيد ، مشاهده متن ساده نمودار در كه همانگونه.است ساده بسيار هلوگرافي كار اساس
طول يك داراي كه نوري يعني ليزر پيوسته نور موج يك هلوگرافي ، روش به تصوير هر ثبت براي
ميتابانند منشوري به آينه اين از و آينه يك به نوراني منبع از را (كنيد توجه) باشد موج
با برخورد از پس نور ، موج اين.آوردهاند در آينه صورت به نيز را منشور اين از نيمي كه
زاويه يكديگر با و بوده شبيه هم با موج دو اين.ميشود تجزيه نور موج دو به منشور اين
موج يا اول موج را موج ، يكي دو اين مطالعه سادهشدن براي.ميسازند درجه يا 90 قائمه
خروج پس منبع موج يا اول موج.ميخوانيم شيئي موج يا دوم موج را ديگري و ميناميم منبع
به و ميشود گذرانده عدسي مجموعه يك از شود عريض و شده تقويت كه آن براي منشور ، از
اين در.ميشود تابانيده هلوگرافي صفحه به آينه اين طريق از و ميكند برخورد آينهاي
اصولا و است نكرده برخورد شود ، تهيه تصوير آن از بايد كه جسمي با هنوز اول موج مرحله ،
براي عدسي ، يك از گذشتن از پس نيز شيئي موج يا دوم موج.نميكند برخورد جسم به موج اين
.ميشود تابانيده جسم به آينه اين طريق از و ميشود تابانيده ديگري آينه به شدن تقويت
موج كه آنجا از.ميرسند هلوگرافي صفحه به است شده تابانيده جسم به كه امواجي از بخشي
مركب موجي الگوي يك ميكنند ، برخورد هم با هلوگرافي صفحه نزديك جسم ، موج و اول نوري
.ميبندد نقش برآن بعدي سه تصويري صفحه ، روي هلوگرافي فيلم قراردادن با و ميشود تشكيل
جسمي الگوي واقع در هلوگرافي ، فيلم در شده توليد الگوهاي معمولي ، عكسبرداري خلاف بر
تداخل از كه است الگويي شد گفته كه همانطور بلكه آوردهاند ، دست به تصوير آن از كه نيست
اين حقيقت در.آمدهاند وجود به فيلم سطح در برخورد از پس نور موج دو متقابل تاثير و
تجهيزات اگر و است هندسي طرحهاي شكل به باشد ، تصوير يك صورت به كه آن جاي به الگو
كامل صفحه طريق از ليزر موج انعكاس كه ميشود مشاهده باشيم ، داشته اختيار در مناسبي
جسم از بعدي سه تصوير يك فضا در كند ، ايجاد تصوير صفحه ، يك روي آنكه جاي به هلوگرافي ،
.كرد خواهد ايجاد
تا دهند قرار فيلم يا حساس صفحه يك شده ايجاد تصوير جلوي معمولي ، بايد عكسبرداري در
پرده وجود هلوگرافي روش در ولي شوند منعكس بيننده چشم در و نمايند برخورد آن با امواج
.ببيند را تصوير فضا در ميتواند چشم و نيست لازم صفحه يا
در ولي كرد ، استفاده كامل بهطور فيلم از بايد تصوير تكثير براي معمولي ، عكسبرداري در
كامل بهطور را جسم تصوير ميتوان موجود بعدي سه تصوير تكه هر از استفاده با هلوگرافي
تا برميگرديم خود اوليه مساله به كارهلوگرافي مكانيسم شدن مشخص با حال.آورد دست به
.كنيم روشن را وابسته پديدههاي و تلهپاتي مكانيسم
كشف فكر ، خواندن و انتقال روشنبيني ، تلهپاتي ، مكانيسم توجيه نظري ، براي روانشناسي در
در افكار و فضا در اشياء شدن ظاهر دارد احتمال كه معتقدند وابسته موارد تمامي و شهود و
فيلم شبيه چيزي ميتواند مغز زيرا.باشد مغز نيمكرههاي كار هم ، از جدا انسان دو مغز
گسترش با حتي البته ، .دهد سازمان تصوير ، صورت به را آن شعور سپس ، و كند ايجاد هلوگرافي
چشم درون به كه نوري چگونه نيست مشخص هنوز ديدن ، و بينايي مكانيسم زمينه در اطلاعات
بتواند تا ميگردد تحول و تغيير دچار مييابد ، انتقال بينايي قشر سوي به و ميشود وارد
دو ميان تلهپاتي انجام براي نگارنده ، تصور به.بسازد را جمجمه از بيرون افكار و اشياء
و نوع يك از فرستنده و گيرنده مغزي امواج بايد شد داده توجه هم متن در كه همانگونه نفر
مهم اين به ميتوان موج طول يك از استفاده و كردن قطبي با كه معني اين به.باشد همگون
مثنوي ششم دفتر مولويدر.نمود استفاده موج نوع يك از فقط ميتوان چگونه اما.يافت دست
:ميگويد و دارد اشاره مسايل اين در آن تاثير و حواس شدن گذاره يا بيني روشن به
حجاب از حواسش شد گذاره چون
(28) خطاب و ديد گردش پياپي پس
ذكر به هركس"كه آمده است "هو"شريف اسم معادل كه "اوم" ذكر اهميت در هم اوپانيشاد در
شدن گذاره و گشتن كشف صاحب ، اين و (29)"شود كشف صاحب مراحلي از پس كند مداومت "اوم"
.(30)نيست وابسته پديدههاي و تلهپاتي همان جز چيزي حواس ،
سيفبهزاد فرخ دكتر
.ميباشد موجود روزنامه دفتر در منابع *
سياسي گروههاي :پرورش و آموزش وزير
كنند فعاليت مدارس در نميتوانند
و حرفها كرده ، سوءاستفاده معلم عنوان از سياسي ، افراد از برخي:فرهنگي علمي گروه
وزير حاجي مرتضيميكنند مطرح معلمان تشكل قالب در را خود سياسي تشكل نظريات
تخصصي و صنفي تشكلهاي:افزود ايرنا به مطلب اين اعلام با دوشنبه روز پرورش و آموزش
و علمي نظرات از كه كنند مي تلاش معلم شان و منزلت ارتقاي جهت در فرهنگيان
در گروهي فعاليت اجازه سياسي ، گروههاي به اما ميشود استفاده آنان كارشناسي
.شد نخواهد داده مدارس
از و هستند پرورش و آموزش حمايت مورد معلمان تخصصي و صنفي تشكلهاي:كرد تاكيد وي
براي قوتي نقطه تشكلها اين با همكاري و ميشود استفاده آنان كارشناسي نظريات
.است تربيت و تعليم نظام
و آموزش اهداف پيشبرد براي معلمان مشاركت جلب پرورش ، و آموزش وزير باور به
.است وزارتخانه اين اساسي رويكرد پرورش ،
برخوردهاي تداوم از ارشاد وزارت فرهنگي معاون
كرد نگراني ابراز كتاب انتشار با سياسي
سياسي برخوردهاي ادامه از اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير فرهنگي معاون:علميفرهنگي گروه
عامل را فعلي فضاي تقويت و كرد نگراني ابراز كتاب مجوز صدور و كتاب توليد فرايند عليه
.دانست كشور در فكري مباحث ركود در مهمي
نگرانيهاي:گفت خبرنگاران ، جمع در ديروز صبح رمضانپور علياصغر ما ، خبرنگار گزارش به
است ، نگرانكننده آنچه بلكه نيست قانوني و اداري اصلا كتاب انتشار كيفي توسعه براي موجود
و ناشر انگيزههاي رفتن بين از موجب كه است كتاب مجوز صدور كردن سياسي فضاي تداوم
را ما مكتوب فرهنگ و شده خودسانسوري ظهور و انديشه شكوفايي و نو مباحث طرح در نويسنده
.ميسازد مواجه بحران و ركود با
نشاندهنده سالجاري اول طي 5ماهه كتاب نشر وضعيت از موجود آماري گزارشهاي كمااينكه
به نسبت حوزه دو اين در ما و است فلسفه و ادبيات كتابهاي رشد بر فضا اين منفي تاثيرات
.شديم كاهش دچار قبل سال مشابه زمان
براي كتاب نشر اصلي متولي بهعنوان ارشاد وزارت كه ما خبرنگار سئوال اين به پاسخ در وي
ابتدا سئوال اين به پاسخ در:گفت است ، كرده تدبير راهكارهايي چه فعلي وضعيت از خروج
خير؟وي يا هست متولي اخير تحولات به باتوجه ارشاد وزارت اساسا آيا كه شود روشن بايد
ضوابط و معيارها چراكه نيست كتاب چاپ و نشر متولي ارشاد وزارت حاضر حال در ظاهرا:افزود
.نميشود شناخته رسميت به چاپ مجوز صدور و كتاب انتشار براي وزارتخانه اين
براي غيرسياسي و فرهنگي كاملا فضايي ايجاد در جمعي رسانههاي نقش به اشاره با رمضانپور
پيش را آن و سازيم محقق را نشر توسعه نميتوانيم سياسي فضاي در ما بيترديد:گفت كتاب
موجود سياسي فضاي به زدن دامن در جمعي رسانههاي از برخي عملكرد از انتقاد ضمن ويببريم
علمي بحث يك يا و ميشود زده كتابها بعضي به نسبتهايي مواقع برخي متاسفانه:گفت
وظيفه قانوني بهطور ما:گفت ويميشود كشانده رسانهاي سياسي فضاي به كارشناسانه
.ميكنيم ايستادگي هم فشارها همه مقابل در و ميكنيم دنبال را كتاب انتشار
در ارشاد وزارت اخير برخوردهاي درخصوص سئوالهايي پاسخ در ارشاد وزير فرهنگي معاون
سياسي فضاي يك در است ممكن كتاب يك:گفت آنها چاپ از جلوگيري يا و كتابها برخي جمعآوري
فضاي حفظ بهمنظور تا ميكنيم توصيه ناشر به ما لذا و كند پيدا سياسيخاص معناي ، يك
.كند منتشر مناسب زمان يك در را آن تنش ، بدون فرهنگي
كتابي به كه ندارد وجود موردي هيچ:گفت و كرد انكار را ارشاد وزارت توسط كتاب توقيف وي
.كنيم جمعآوري يا توقيف آنرا بعد و باشيم داده نشر قانوني مجوز
|