مونتاژ اتاق در فيلمنامه بازنويسي
ادبي نگاه
گردون
مونتاژ اتاق در فيلمنامه بازنويسي
تدوينگر خرقهپوش مصطفي با گفتوگو
تلويزيون در مدتي سيماست ، و صدا دانشگاه از تدوين رشته فارغالتحصيل خرقهپوش مصطفي
خرقهپوش.كرد آغاز را خود سينمايي فعاليتهاي موئيني محمدرضا دستياري با و كرد فعاليت
به را فيلمش تدوين مهرجويي مثل كارگرداني كه همين كرد ، تدوين را "ليلا" فيلم سال 76 در
.داشت ايران سينماي به حرفهاي و خلاق تدوينگر يك ورود از نشان بود ، سپرده كار تازه يك
و كرد تدوين را "گلابي درخت" و "كتاني كفشهاي با دختري" فيلمهاي اين از پس خرقهپوش
اين شايد.داد ادامه...و "بد بچههاي" ،"زيرپوستشهر" ،"شده گم دختردايي" با را خود كار
;نميشود ديده هم متوسطي حتي يا و ضعيف فيلم خرقهپوش كارنامه در كه باشد عجيبي نكته
ساختارشان در مونتاژي بكر ايده يكسري يا كرده تدوين او كه فيلمهايي همه تقريبا درواقع
فيلم آخر تا را تماشاگر و نميافتد نفس از حداقل اينكه يا و ("بد بچههاي" مثل) دارند
كار ويژگيهاي ديگر از.("موتور 1000...و عشق نان ، " يا "دوزن" مثل)ميدارند نگه
قوت نقاط از يكي قطعا و ميكند تدوين خوب هم را متوسط فيلمهاي كه است اين خرقهپوش
زير مطلب.است داشته نگه سرپا را فيلم جاها خيلي كه است آن تدوين هم "زنان زندان"
...و عشق نان ، " و "زنان زندان" فيلم دو تدوين درباره خرقهپوش با گفتوگو يك از بخشهايي
.است "موتور 1000
در هستيمو دوبارهاش بازنويسي مشغول ميكنم حس ميبينم مونتاژ مرحله در را فيلم وقتي
داستان نوعي به است قرار چون باشد تدوين ميتواند كارگردان بازنويسي آخرين اين واقع
بكنيم مجدد ويرايش را فيلم
و آشكار شكست يك اين نشود شنيده خنده صداي سينما سالن در كمدي فيلم يك نمايش هنگام اگر
است محسوس
بنابراين ميگذرد ثابت كادر در اصولا استكه فيلمهايي آن از زنان زندان
كند پيدا بيشتري اهميت فيلم تدوين ميشود باعث
صرافيزاده حامد - مولايي ميثم
دارد؟ هم با تفاوتي چه غيركمدي فيلم يك با كمدي فيلم يك تدوين*
به.ندارد تفاوتي ديگر ژانرهاي در فيلمي تدوين با كمدي فيلم يك تدوين اصولي صورت به
يك ضمنا و كنيد حفظ هستند تاثيرگذار فيلم در كه را لحظاتي بايد حال هر به كه معنا اين
اين.كند دنبال را فيلم ماجراي پايان تا آغاز از تماشاگر كه بياوريد وجود به را ريتمي
است لحظاتي كمدي فيلم يك در تاكيد نقاط حالا ميكند ، صدق فيلمي هر تدوين درباره موضوع
برانگيختن درام فيلم يك در مثلا و است تعليق كمدي فيلم يك در بخندد ، بايد تماشاگر كه
شما كه است اين دارد ژانرها بقيه با كمدي ژانر كه تفاوتي.است تماشاگر عاطفي احساسات
در است ، آشكار هم كاملا شكست اين و خوردهايد شكست بخندانيد ، را تماشاگر نتوانيد اگر
يك ديدن موقع تماشاگر اگر مثلا.نيست محسوس خيلي درام فيلم يك در شكست اين كه صورتي
يك نمايش هنگام اگر اما.نميشود محسوب شكست و نيست مهم چندان نكشد ، جيغ وحشت ژانر فيلم
بروز.است محسوس و آشكار شكست يك اين نشود ، شنيده خنده صداي سينما سالن در كمدي فيلم
نكات اين از غيراست موضوع همين ديگر فيلم يك با كمدي فيلم تدوين تفاوت بيروني و عيني
خيلي كمدي فيلم يك در عكسالعملها اينكه.دارد وجود هم ديگري جزييات و ظرايف يكسري
.است شده باز حساب آنها روي كارگرداني لحاظ به هم معمولا و بشود خنده باعث ميتواند
كه بشوند خنده ايجاد باعث بازيگران ميميك يا نگاه يك واكنشها ، يكسري است قرار درواقع
يك اگر و ميكند پيدا اهميت خيلي تدوين در نكات اين زمانبندي.هستند تاكيد نقاط همان
ممكن چونميآيد چشم به بيشتر اشتباه اين كنيد ، قطع زودتر يا ديرتر اشتباه به را پلان
.بشود خنده رفتن بين از يا و شدن كم باعث است
فيلم يك تدوين گفت ميتوان درواقع هستند؟ موثر هم تدوين انجام مدت طول در موارد اين*
ميگيرد؟ تدوين يك از بيشتري زمان كمدي
تدوين سر ما كه است طور اين معمولا ولي كنم ، صحبت نميخواهم خاصي فيلم درباره.بله
يك تدوين گفتم كه طور همان.شويم مطمئن شوند ، خنده باعث است قرار كه لحظاتي از بايد
جزييات در تفاوت يكسري تنها و ندارد تفاوتي ديگر فيلمهاي تدوين با اصولا كمدي ، فيلم
بيايد وجود به ترديد اين خصوص به پلان يك مورد در تدوين سر است ممكن مثلا.دارد وجود
كمدي سينماي رايج كليشههاي يكسري اجراي مثلا يا و.كند ايجاد خنده ميتواند قدر چه كه
خاصي ريتم بايد كه اسلپاستيك صحنههاي قاب ، از خارج عنصر يك با كردن كار مثل تدوين در
زدن برش هستند ، متكي ديالوگ به كه فيلمهايي در خصوص به ديالوگها باشند ، داشته
.دارند نياز كار براي را بيشتري زمان..و عكسالعملها
در كاملا "بد بچههاي" مثل كردهايد ، تدوين سالها اين در شما كه فيلمهايي از بعضي*
در شده اضافه فيلمها اين به تدوين مرحله در كه ايدههايي يعني.شدهاند ساخته "تدوين"
موتور و عشق نان ، " تدوين در ميآيد نظر بهدارد ملموس و آشكار تاثير نهاييشان ساختار
.نميآيند چشم به خيلي اما شده ، اضافه فيلم به ايدههايي همچنين "1000
اهميت كار نهايي ساختار در تدوين ،"بد بچههاي" مثل نه ،"...عشق و نان" مورد در خب
و حجم لحن ، كرد ، پيدا تغييراتي تدوين در "...عشق و نان" متن گفتار مثلا.داشت
.كردند تغيير گويندهاش
نكرد؟ تغييري تدوين در فلاشبك جاي مثلا بود؟ شكل همين به فيلمنامه در داستان روال*
بود؟ هم فيلمنامه در فلاش اين اصلا
در يعني كرد ، تغيير تدوين در فلاشبك اين نحوه اما بود ، فيلمنامه در بك فلاشبله
در هست ، فيلم در الان كه شكلي به اطلاعات تقسيم.داديم انجام جابهجايي چند فلاشبكها
به نسبت شدنش كوتاه كرد ، تدوين مرحله در فيلم كه تغييري مهمترين اما.گرفت شكل تدوين
زمانش شد ، زده فاينكات و شد مونتاژ كامل صورت به بار اولين فيلم وقتي.بود اوليه نسخه
به تا ميكرديم حذف را نسخه اين از دقيقه از 40 بيشتر بايد و بود دقيقه حدود 160 چيزي
لحظات نخورد ، لطمه فيلم داستان به كه شكلي به دقيقه اين 40 حذف.برسيم ايدهآل زمان يك
نكات يكسري مجموع در.بود وقتگيري و حساس كار نشود مخدوش اطلاعات و نرود بين از فيلم
.گرفتند شكل مونتاژ اتاق در چنيني اين
..است بوده فيلم فعلي زمان برابر دو به نزديك هم "زنان زندان" اصلي زمان مدت ظاهرا*
.نيست طور اين اصلا !نه
كرد؟ پيدا تفاوتي چه اوليه راشهاي و فيلمنامه اصل با فيلم نهايي نسخه*
.نديدم من را ميدهند نمايش سينماها در الان كه نسخهاي راستش
اين اول مرحله كه ;شد حذف هم سكانسهايش بعضي و شد رتوش مرحله چند در زنان زندان چون
حذفها اين و نبودم جريان در اصلا من بعدي مراحل در ولي گرفت ، صورت من نظارت با حذف
در ما كه بود دقيقه به 130 نزديك اوليه مونتاژ در فيلم زمان ولي.شد انجام من حضور بدون
چون و كرديم خلاصه حدودي تا را فيلم واقع در و رسيديم دقيقهاي نسخه 105 يك به نهايت
و جابهجايي امكان نبودند ، "متكي" اما بودند ، مرتبط يكديگر به فيلم ساختار در ماجراها
جابهجايي و حذف فيلمها نوع اين در ديگر طرف از.داشت وجود برايمان تدوين در حذف يا
يكسري شرايط اين !كرد حذف ميتوان فيلم از را چيزي هر اصولا چون بود ، خواهد هم سختتر
.كرديم حذف فيلم ريتم حفظ براي را سكانسها
چه معمولا فيلمنامهنويسيتان تجربيات.داريد هم فيلمنامهنويسي تجربيات يكسري شما*
ميكند؟ كمكتان جابهجاييها و كردن حذف اين در قدر
مشغول ميكنم حس ميبينم ، مونتاژ مرحله در را فيلم وقتي.ميكند كمك من به طبيعتا
;باشد تدوين ميتواند ، كارگردان بازنويسي آخرين اين واقع در و هستيم دوبارهاش بازنويسي
.بكنيم مجدد ويرايش را فيلم داستان نوعي به است قرار چون
ضمن و كنم استفاده داستان كردن بيان روان براي اطلاعاتم و توان همه از ميكنم سعي من
_ ندهيم دست از را اساسي و اصلي اطلاعات ميكنيم ، هم فشردهتر را فيلم داستان كه اين
وقتي ميشود ، باعث فيلمنامهنويسي با بودنم دمخور يا و فيلمنامهنويسي تجربيات اين
مرحله در واقع در.برسد ذهنم به مونتاژي ايده يكسري ميخوانم كار براي را فيلمنامهاي
اجرا در و بگيرند شكل بايد شخصيتها بگيرند ، قرار هم كنار بايد حوادث فيلمنامه نوشتن
آن بايد دوباره مونتاژ مرحله در كه نماها يكسري به ميشود ، تجزيه فيلمنامه وحدت اين
تجربيات است ممكن هم كلي شكل اين در.كنيم روايت پيوسته شكل به را داستان
چون است ، بديهي كاملا يكديگر به دو اين كمك ضمنا.كند كمك تدوينگر به فيلمنامهنويسي
ابزارهايشان فقط ;تدوين كار هم و است فيلمنامه كار هم روان و درست شكل به داستان روايت
.ميكند فرق يكديگر با
ميشود باعث بنابراين ميگذرد ثابت كادر در اصولا كه است فيلمهايي آن از زنان زندان
شود خسته نبايد ثابت پلان حجم اين با تماشاگر چون.كند پيدا بيشتري اهميت فيلم تدوين
...ميافتد اتفاق اين جاها بعضي ولي
مستند فيلمهاي سبك به حدودي تا فيلم سبك گرفت تصميم فيلمبرداري شروع از قبل حكمت خانم
را معيني حد و فاصله يك شخصيتها و دوربين بين ميكرد سعي دليل همين به.باشد نزديك
مشكل من نظر به كه شد مطرح زماني از موضع اين.باشد داشته را تحرك كمترين و كند ايجاد
حركتي پلان هم كمي تعداد و بستهتر پلان يكسري من اصرار به بنابراين ميكرد ايجاد
شدت به فيلم ميخواستند و نداشتند قصدي چنين حكمت خانم خود كه صورتي در شد ، فيلمبرداري
كه بود اين گرفت شكل نهايي فيلمنامه كه زماني از من نظر.باشد نزديك مستند فضاي به
وقتي كه چنان هم كرد ، روايت نميتوان بياني شيوه اين با را فيلم رويدادهاي و ماجراها
خوشبختانه كه داريم احتياج حركتي و بسته پلانهاي اين به ديديم كرديم ، شروع را مونتاژ
از دور خيلي نميتوانست فيلم شخصيتهاي ماجراهاي حقيقت در.شد فيلمبرداري آنها از بخشي
آن ميتوانست اين و ميشديم نزديك آنها به اوقات گاهي بايد ما بيفتد ، اتفاق دوربين
بكشد رخ به را خودش كه متحرك دوربين يك وقتي ما يعني.كند جبران گفتيد شما كه را خلايي
هم تدوين.باشيم داشته كات از پر و برش پر خيلي مونتاژ يك نميتوانيم طبيعتا نداريم ،
داستان از بخشهايي يك در اگر ميكنم فكر اما.باشد فيلم فضاي همان درخواست بايد
ممكن اوقات گاهي حتي و ميداديم دست از را تاكيد نقاط بمانيم فاصله با خيلي ميخواستيم
حكمت خانم.نكند برقرار نزديك ارتباط هم تماشاگر و كنيم گم را داستان قهرمان بود
ميشد ، تامين بايد ايشان نظر مجموع در ميكنم فكر ولي پذيرفت را من نظرات از بخشهايي
.شد كه
ديدن موقع تماشاگر يعني درآمده؟ آب از درست قدر چه حكمت خانم ايده اين ميكنيد فكر*
نميشود؟ خسته واقعا فيلم
كمكهايي ثابت پلانهاي و واحد لوكيشن ماجراي اين به فيلم بودن اپيزوديك من نظر به
وقتي شما كه معنا اين به.كرد هم سختتر را كار مقدار يك ما براي ديگر طرف از و كرده
تمام ماجرا دقيقه سي از بعد و ميرويد جلو آدمها يكسري با ميبينيد ، اپيزوديك فيلم
احساس خيلي را لوكيشن يك در ماندن شما كه نظريه اين از خب.ميشوند عوض آدمها و ميشود
چون.كند خستگي احساس كمتر كه كند ايجاد تماشاگر براي تنوعي است ممكن همين نميكنيد ،
ميشوند ماجرا وارد تازهاي آدمهاي بعد و ميبينيد دقيقه چهل در را داستان يك حداكثر
تا اينكه ميكند ، ايجاد مشكل ديگر طرف از موضوع همينباشند داشته جذابيت است ممكن كه
فيلم يك كه انگار بعد و ميشود تمام اپيزود آن شويد ، اخت شخصيتها با كه ميرويد شما
.برويد جلو و ببينيد را فيلم مقدمهچيني بايد باشد شده شروع تازه
فضاي يك در فيلمش ماجراهاي ميگيرد تصميم كارگرداني وقتي ميكنم فكر اينها از جداي اما
به نه اما.كند منتقل تماشاگر به را فضا بودن بسته حس اين دارد دوست شايد بگذرد ، بسته
ترديدترين مورد واقع در موضوع اين.كند ترك را سينما سالن و شود خسته تماشاگر كه حدي
كه كنيم جا جابه هم با را داستان از جاهايي يك كرديم فكر اين به حتي.بود كار قسمت
در مستندگونه ساختار اوليه نيت آن با هم حدودي تا اين.كند تعقيب را فيلم بيشتر تماشاگر
دنيا سينماي در.كنيم برقرار تعادل موضوع دو اين بين سعيميكرديم بايد ما بود ، تناقض
چون.نبود مستند فيلم اين حال هر به اما ميشوند ، ساخته هم جذاب بسيار مستند فيلمهاي
جنس از جذابيتي نميتوانست و ميشناخت را..و تيموريان خانم نونهالي ، خانم تماشاگر
داستاني فيلم يك با كه ميداند تماشاگركند پيدا را جذاب مستند فيلم يك جذابيت
به تبديل نبايد زنان زندان در.ميآورد در را مستند فيلم اداي شايد كه روبهروست
مرحله از جذابيتي هيچ بدون و تاريك و بسته فضاي يك در حضور از ميشد داستانكشداري
نهايياش شكل بايد مونتاژ اتاق در هم باز ولي.نيفتد اتفاق اين شد سعي فيلمنامه نوشتن
هم نرشين به حتيافتاديم فيلم در تحول و تغيير يكسري انجام فكر به ما و ميكرد پيدا را
سعي هم مختلف صحنههاي و سكانسها توالي و جابهجايي در.شديم منحرف بعد و كرديم فكر
.نكند خستگي احساس تماشاگر كه كرديم را خودمان
داشت؟ وجود داودي آقاي با هم "...و عشق نان ، " تدوين سر ديدگاهي دوگانگي يا و مشكل چنين*
.داشتيم را مشكل و تضاد كمترين ما كه بود فيلمهايي جمله از "...و عشق نان ، ".نه
خيلي هم كار و بود مشخص هم هدف ميكرديم ، درك را هم منظور و بود روشن كاملا چيز همه
كليشههاي يكسري بيفتد ، است قرار اتفاقي چه بود معلوم كاملا.نبود غريبي و عجيب چيز
كه ميشدند اجرا بايد ديدهايم زياد جهان سينماي در هم و ايران سينماي در هم كه كمدي
ايجاد خنده بايد كجا اينكه و صحنه هر هدف و قصد.نداشتيم آنها درباره مشكلي و بحث هيچ
غريب عجيب ، خيلي ميشدند ، خنده به منجر كه اتفاقاتي و شخصيتها واقع در.بود معلوم كند
چه مونتاژ از ميدانستيم و بود روشن كاملا ما دوي هر براي اينها مجموعه.نبودند تازه و
.ميخواهيم
زيادي مقدار اصولا يعني ميگذارند؟ باز كار براي را تدوينگر دست قدر چه داودي آقاي*
مشخص ميزان نه يا بدهد آنها به را دلخواهش شكل او كه ميگذارند تدوينگر اختيار در پلان
ميگذارند؟ تدوينگر اختيار در خام مواد شدهاي تعيين پيش از و
.ميدهد انجام و آموخته كلاسيك صورت به سينما اصول كه است كارگردانهايي آن از داودي
ميشد ، اجرا تندتر بايد صحنهها يكسري من نظر به كه بود اين كردم فراموش كه موضوعي
ديگري جور و بود ديگري چيز ايشان سليقه كه صورتي در ميكرد ، اجرا سريعتر بايد بازيگر
ديگري بخش و كرد تقويت تدوين در ميشد را اينها از بخشي يك ريتم.بودند كرده فيلمبرداري
سكانس هر جهتگيري سر مونتاژ در كه گفتم خاطر همين به.باشد سريع نميخواستند اصلا را
.نبود پلاني از پر فيلم يعني.بود كلاسيك و معمول شكل به هم دكوپاژ و نداشتيم نظر اختلاف
كار كه دارد طولانياي پلانهاي سكانسها از بعضي و است سكانس پلان ، سكانسها ، از بعضي
مرحله در فيلم داشتم دوست من.ميكند دشوار حدودي تا كمدي فيلم يك براي را مونتاژ
مجموع در اما داشت ، وجود سليقهاي اختلافات اين.ميشد اجرا تندتري ريتم با فيلمبرداري
.نزد لطمهاي فيلم خود به
ريتم اينميدارد نگه كاملا آخر تا را تماشاگر و نميافتد نفس از اصلا فيلم.بله*
گرفت؟ شكل تدوين در بعدا نه يا داشت وجود هم فيلمنامه در
ريتم اينميكند پيدا شكل مونتاژ در فيلم نهايي ريتم كه است طور اين معمولا ببينيد
فيلمنامه در.ميگيرد كمك چيزها خيلي از ولي ميكند ، اجرا تدوينگر اجرايي لحاظ به را
حدود چيزي فيلمبرداري مرحله در يعني.كرديم حذفشان ما كه داشت وجود خوبي خيلي شوخيهاي
دقيقه چهل سي ، به نزديك مونتاژ در كه هم بعد و شد حذف فيلمنامه از صفحه بيست پانزده ،
حالت به را فيلم تايم آن حذف و بود جذاب كه داشت فرعي قصه يك اصلي فيلمنامه.شد حذف
به اما بود ، خندهداري و بامزه فيلمنامه واقعا فيلمنامه اينها ، از غير.ميرساند نرمال
فيلم يك براي كه صورتي در بود ، مناسب تلويزيوني سريال يك براي شايد زيادش حجم دليل
از بخشهايي كردن حذف از بعد.بگذريد شيرين لحظات اين از بعضي خير از بايد سينمايي
ريتم بدون فيلمنامه واقع در.كرد پيدا تكامل بعدا و كرد پيدا ريتمي يك داستان فيلمنامه
از صفحه يك شما است ممكن چون.ميشود پيدا مونتاژ در نهايي ريتم كه است بديهي ولي نبود ،
بعد اما بود ، خواهد دقيقه يك حدود آن اجرايي زمان مدت كنيد تصور و بخوانيد را فيلمنامه
كار نهايي ريتم در فيلمنامه يك ريتم خاطر همين به.است شده دقيقه سه ميبينيد اجرا از
ديالوگها ، اداي نحوه شامل كه اجرا نام به عنصرينيست نهايي قطعا اما است ، موثر
ممكن كه ميكنند ديگري چيز به تبديل را فيلمنامه هستند ، فيالبداهه ايدههاي يا حركتها
.باشد نداشته را ريتم آن است
ادبي نگاه
* ديدي؟ را پدرت كي بار راستيآخرين
غلامي احمد
من به و ميزند سوسو.ميزند سوسو دوردستها در كه چراغي و هستم دشت تاريكي شيفته
...زندگي:ميكند زندگي كه هست يكي آنجا ميگويد
مشكي ريش مرد وحشتزده نعرههاي با.دارم دوست را قطار توي خواب:ميشود خسته پلكهايم
"...حسين يا..حسين يا":ميزند فرياد.ميشوم بيدار خواب از
.نترسيد...نترسيد...آقا ميگويم ، او به فقط.نميدانم را اسمش.ميكنم كمكش و ميپرم
لاغر و چاق.است خيس اشك از گونههايش و هستند سرخميكند باز تاريكي در را چشمهايش
:ميگويم او به آرام.ميكنند خرخر دو هر نشدهاند ، بيدار
...ديدي؟ كابوس ديدي؟ خواب -
...است كابوس من زندگي همه -
باشم؟ بيدار سرت بالاي ميخواهي...بكش دراز باش ، آرام -
.ميخورد و ميآورد در را قرصهايشميشوم اينطوري شب هر...راحتم بخواب ، نه ، -
:ميگويد او ميدهم او به را آب بطري
.بودم جبهه من موشك آوار زير ماندند آنها وقتيميديدم را بچههايم خواب...ممنون -
خواب شب هر حالا.بودم جبهه من مرد زنم وقتي.بودم جبهه من كردند دفن را آنها وقتي
...بابا...بابا ميزنند ، صدا آنها و خانهمان روي خورده موشك كه ميبينم
واژههاي از نميتوانم.ميدهم دلداريش.است شده آرام.ميكند اثر او به دارد قرص
همين ببين...هستيم شما مديون همه ما":ميگويم فقط.كنم استفاده او آرامش براي مستعمل
"...ميكنند تورو مراعات خيلي نفر دو
...ميترسيدند من از نميكنند ، مراعات نه -
درد.ديدهاند دنيا اونا.نميترسند كس هيچ از بيفتد پايش اگر اونا !ميكني اشتباه -
.ديدهاند تو چشمهاي تو رو
ميكشم ، دراز.ميبرد خوابش آرام آرام و ميكشد دراز تخت رويميشود آرام مشكي ريش مرد
ماندهام ، بيدار را زيادي شبهاي.نشود قضا نمازش كه است مهم برايش ميدانم.نميخوابم
و چاق.ميشود خوشحال كنم بيدارش ميدانم.است نمانده صبح تا چيزي.سرش بالاي مينشينم
.ميدهد را جوابش لاغر ميگويد ، چاقگذاشتهاند خرخر مسابقه لاغر
***
تو تنهايي همه كه وسيع دشت يك و مخ توي ميزند كه خورشيد يك.خاكي جاده يك.درخت تك يك
تا نشستهام انتظار به است ساعت يك درست.غالب تو بر را خودش تنهايي و ميكند پر را
درختي تك زير ميروم ميشوم خسته.گاري يك از دريغ اما.ببرد "سودانكوه" به مرا ماشيني
.دارد سايه لكه يك فقط هم درخت و است آسمان ميان آفتاب.مينشينم دارد فاصله جاده با كه
خانه به را دانهاي داغ سنگهاي ميان از قلدري با درشت مورچه يك.داشتم آبي قمقمه كاش
صدا "..هوهو...و...وو":ميآيد دور از مگسي كشدار وز وز صداي موقع همين و ميبرد
مگسي مثلميشود نزديكتر و نزديك صدا.ميگذارم هم روي را چشمهايم ميشود ، بم و زير
طرفم به جاده انتهاي از سياهي لكهميكنم باز را چشمهايم.ميكند "وز" تو گوش بيخ كه
به حالا وز صداي.ميآيد جلو غبار با سياهي لكهجاده لب ميروم و ميشوم بلند.ميآيد
و ميكند ترمز زده چشم به كشي پهن عينك كه غبارآلود مردي و شده تبديل گوشخراشي قار قار
.برنميدارد را عينك.ميدارد نگه را موتور اينكه تا ميكشد ، زمين را پاهايش همزمان
:ميگويم او به.سوار موتور مگس مثل درست ;دارد نوكتيز دماغي و است باريك و لاغر صورتش
ميري؟ سودانكوه آقا -
...بله...ها -
.داري كار كي با -
...وكيل با -
قحطه؟ آدم وكيل؟ -
.نميدهم دست از را احتياطبمانم بيابان همين توي بايد كنم ، جدل او با اگر
او ازاست شده راحت خيالم.تركش بنشينم من كه ميكند باز جا و ميكشد جلوتر را خودش
:ميپرسم
چيه؟ اسمت -
"ولي" -
...كرده چكارت وكيل "ولي" -
...كرده كشم ضعيف مهندس ، -
چي؟ واسه -
حق چي؟ آخرش.كردم هرس درختهاشوزدم بيل را باغچهاش كندم جون واسش هفته يك مهندس ، -
.نداد منو
چرا؟ آخه -
.نميدم رو تو حق منم نداد ، حقمرو بودم پاسگاه رئيس وقتي بابات گفت -
داره؟ تو به ربطي چه بابات -
... همون توله هم ، تو ميگه -
بدبختي هزار با "ولي" زمين ، بخوريم بود نزديك.رفت قيقاج بار چند و سنگي روي رفت موتور
:گفت و جاده توي انداخت دوباره كرد ، كنترلش
.ميكنه رم هم موتور مياد كه وكيل اسم مهندس ، -
...نداد؟ او حقش چرا بابات حالا -
...ميخواست رشوه بابام از -
را سرم و ميدارد نگه بيابان همين توي كرده ، سوار را وكيل پسر بداند اگر.نميزنم جيك
بيابان توي بند يك كه زنجرهها صداي به ميسپارم گوش ميكنم ، سكوتميبرد گوش تا گوش
:ميپرسد.ميخوانند
...داري چكار وكيل با -
...داره كار من با اون ندارم ، كاري اون به من -
كارهشي؟ چي تو داره؟ چيكار تو با رئيس -
...كنم خوشحالش ميرم شده ، تنگ من واسه رئيس دل -
سبز درختهاي سبز ، جاليزهاي.مناسب فرصتي تا ميگذارم بيجواب را هستي چيكارهش جواب
نزديك جايي به داريم يعني اين.جاده توي افتاده و شده جدا رودخانه از كه آبي باريكه و
:ميگويد "ولي".ميشويم
...نمانده چيزي ديگه -
.است طاهري فرزانه ترجمه به ماريسن بليك نوشته كتابي از برگرفته ، عنوان*
گردون
ايران سينماي سياسي تاريخ كتاب به نگاهي
گذشت چه آن همه
افشنگ مريم
سينماي منتقدان از يكي صدر حميدرضا نوشته "ايران سينماي سياسي تاريخ بر درآمدي" كتاب
.است نداشته ايران سينماي اين به مهرباني نگاه گاه هيچ منتقد يك عنوان به او.است ايران
و نبودم ايران سينماي عاشق گاه هيچ شايد":ميگويد كتابش مقدمه در خود كه گونهاي به
كردم ، طلب بهتر و بيشتر سينما اين از هميشه.نگريستم بدان سختگيرانه حد از بيش ميدانم
".نشد سر ايراني فيلمهاي بدون روزگار ، ولي
تا سال 1280 از ايران سينماي تاريخ وقايعنگاري "ايران سينماي سياسي تاريخ بر درآمدي"
ساله صد تاريخ كتاب اين حقيقت در.است ديگر دهه به دههاي از تاريخي روند حفظ با 1380
بيان هشتاد دهه ابتداي تا شاه ناصرالدين دوران در عكاسي دوربين ورود از را ايران سينماي
و است شاه رضا عصر و قاجار عصر در سينما شكلگيري چگونگي كتاب اوليه فصلهاي.ميكند
آن از.ميدهد نشان را ايران سينماي روي بر بيست دهه در دوم جهاني جنگ تاثيرات همچنين
حميدرضا.است شده دنبال سينمايي فيلمهاي تاريخچه و ايران سياسي مسائل دهه به دهه پس
سي دهه:ميگويد و ميداند تاريخي شبه و حادثهاي فيلمهاي رونق با مصادف را سي دهه صدر
كه فيلمها اين ساختن و داشت هاليوودي شمشيرزني آثار توفيق با زيادي همسازي ايران در
از پس ويژه ژانر ميگرفت صورت ايران ادبيات كهن آثار به بيگاه و گاه درازي دست با
،(ياسمي 1334 شاپور) "نامدار ارسلان امير" چون فيلمهايي.بود مرداد هشت و بيست كودتاي
همه و همه (زماني ، 1337 منوچهر) منيژه و بيژن ،(ياسمي ، 1335 سيامك) زليخا و يوسف
.هستند دوره آن به مربوط تاريخي شبه فيلمهاي
تشكيلاتي ايجاد و ويژه مقررات تعيين را ، گرفته صورت دوره اين در كه اقداماتي ديگر او
فيلمها و نمايشنامهها فيلمنامهها ، سينماها ، نمايش ، تالارهاي كيفي و كمي كنترل براي
براساس و تشديد سينمايي سانسورهاي اجراي روند سال 1333 اوايل در:ميگويد و ميداند
در و گرفت قوام ايراني و خارجي تاريخي فيلمهاي سانسور براي عالي كميسيون دولت ، دستور
نمايشدهنده سينماهاي به سال شانزده از كمتر افراد ورود ممنوعيت آئيننامه بعد سال
در تنها نه سي دهه است معتقد صدرشد صادر سني گروه اين براي مضر صحنههاي با فيلمهايي
ورود عصر بلكه داشته كليدي نقش ايران سينمايي ملودرامهاي اصلي عناصر يافتن قوام
از دو هر محسني مجيد و مطيعي ناصرملك و.است بوده سينما به آواز و رقص بيبهانه
به دولت برنامههاي است معتقد صدر حميدرضا.درخشيدند دهه اين در كه بودند بازيگراني
زيرا است ، گذاشته دهه اين در ايران سينمايي آثار در سزايي به تاثير ارضي اصلاحات اجراي
جداييناپذير بخش كه ميدهد تشكيل خانوادهاي را چهل دهه فيلمهاي اكثر اصلي موضوع
ديگر ازبود روستايي خانواده يك حضور با كار و زمين يافتن معني و كشاورزي زندگي
پنج را (1337) جوانمرد لات فيلم محسني مجيد.بودند لمپنها و جاهلها دهه اين پديدههاي
.انداخت جا ايران سينماي در را دوستداشتني جاهل يك نقش و برد پرده بر كودتا از بعد سال
سال اين در:ميگويد و ميداند ايران سينمايي كليدي سال را سال 1348 منتقد اين
ايران سينماهاي پرده بر (كيميايي مسعود) قيصر و (مهرجويي داريوش) گاو چون فيلمهايي
رفيق خداحافظ با نادري امير پنجاه دهه در سينما در نو موج اين ورود از پس و.درخشيدند
و بدبيني در را جديدي فصل (1352) "تنگنا" با آن از پس و شد ايران سينماي وارد (1350)
.گشود پنجاه دهه فيلمهاي سياهي
پنجاه دهه سياسي فيلم شاخصترين را كيميايي مسعود ساخته "گوزنها" فيلم منتقد اين
كلي به كشور سياسي حيات ايران در انقلاب وقوع با سال 1357:است معتقد و ميكند معرفي
براي بسياري افراد.شد تعطيل و سوخت آتش در سينما از 25 بيش دوران اين در.شد دگرگون
سالهاي 57 فاصله در چيز همه و كردند تلاش اسلامي سينماي عنوان تحت الگويي به دستيابي
را فيلم نمايش شرايط بر حاكم مقررات بودن مشخص عدم صدر.خورد رقم بلاتكليفي با تا 62
عمومي نمايش به بهانه و دليل به يك هر كه ميداند فيلمها از طولاني سياههاي شدن ساخته
.درنيامد
مخملباف محسن و كيارستمي عباس چون فيلمسازاني ايران سينماي سياسي تاريخ كتاب در صدر
سال 1369 در (كيارستمي عباس) كلوزآپ:ميگويد و ميكند معرفي شصت دهه دستاوردهاي جزو را
ايران سينماي فيلم اولين عنوان به بايكوت و پرداخت نسل اين هويت بحران جمعبندي نوعي به
از پس است معتقد و ميكرد ترسيم را پنجاه دهه سياسي زندانيان زندگي از گوشهاي كه بود
و "عاشقي نوبت" و كرد تثبيت سينما در را خود وضعيت (1366) دستفروش با مخملباف آن
دليل به "بايسيكلران" و "خوبان عروسي" چون فيلمهايي از بعد "زايندهرود شبهاي"
سالها گذشت از بعد فيلمها اين و كردند پا به سياسي بزرگ هياهوي نامتعارفشان مضامين
ابراهيم كتاب اين در او.ميبرند سر به توقيف محاق در و نشدهاند اكران به موفق هنوز
صرفا فيلمهايي كارگرداني كه ميكند معرفي شصت دهه فيلمسازان ديگر از را حاتميكيا
.است داشته عهده به را جنگي
ايران سينماي سالهاي اين از جامعي تحليل ميپردازد هفتاد دهه به كه كتاب پايان در
جو و جست هفتاد دهه در را ايران سينماي فيلمهاي بهترين بتوان شايد:ميگويد و ميدهد
ثبات چنين هم و سياسي فضاي شدن باز جنگ ، يافتن پايان انقلاب ، تب يافتن پايان باكرد
دوست خانه" ،(بيضايي بهرام) كوچك غريبه باشو چون فيلمهايي ايران در سينمايي وضعيت
از" ،(سينايي خسرو) "عشق كوچههاي در" ،(كيارستمي عباس) "زيتون زيردرختان" و "كجاست؟
در ميتوان را ديگر فيلم دهها و (كيا حاتمي ابراهيم) "شيشهاي آژانس" و "راين تا كرخه
ايران از خارج در بلكه داخل در تنها نه كه فيلمهايي.كرد مشاهده ايران سينماي كارنامه
خود آن از بينالمللي جشنوارههاي از را بسياري جوايز و گرفتند قرار استقبال مورد نيز
.كردند
|