مطلق استقلال تا نسبي استقلال از
ميگفت منطقه رهبران از يكي
بدانيدرا قدرخاتمي
9_ ايراني خليج
زوج يك مجمع ، دو
مطلق استقلال تا نسبي استقلال از
1_ دادگستري وكلاي كانون در تحول
دهقان سعيد
ميباشد برخوردار قضا شغل شاغلين تامينات و احترام از دفاع ، موضع در وكيل
داور مرحوم وسيله به وكلا اكثريت حضور با عدليه وكلاي كانون كه ماه 1309 آبان بيستم از
تن حضور 171 با كه شمسي اسفندماه 1316 ششم و بيست تا شد افتتاح رسما (وقت عدليه وزير)
راه در مدني نهاد اين شد ، تشكيل كانون مديره هيات تعيين جلسه اولين تهران ، وكلاي از
وزير مخالفت با يا اما است ، كرده بسياري تلاش عمومي حقوق قلمرو در حقوقي شخصيت تحصيل
به نزديك مدت در يا و افتاد تاخير به "مستقل" وكلاي كانون تاسيس و شده مواجه وقت عدليه
ميشد ، اداره و تشكيل سال 1315 قانون طبق وكلا كانون كه (شمسي تا 1334 از 1316) سال بيست
.است شده قلمداد نسبي مدني ، نهاد اين استقلال
قانوني نصوص در كه بود بار اولين براي اگرچه شمسي ، سال 1315 مصوب وكالت قانون تصويب با
اين نسبيت به صراحت به قانون اين ماده 18 اما ميشد ، اشاره وكلا كانون استقلال به
نظامات ، حيث از آن حقوقي شخصيت كه ميدانست موسسهاي را وكلا كانون و زده دامن استقلال
.شود قلمداد مستقل ميتواند مخارج و عوايد نظر از فقط و است عدليه وزارت تابع
همچنان كه قانوني) اسفندماه 1333 پنجم قانون اول ماده موجب به و بعد سال 18
واژه.است شده تعريف حقوقي شخصيت داراي و "مستقل" موسسهاي وكلا ، كانون (لازمالاجراست
از اعم امور كليه در وكلا كانون كه است آن مويد شده بيان اطلاق به قانون در كه "مستقل"
.نميكند تبعيت نظامي يا فرد هيچ از و بوده مستقل اداري ، و مالي و حرفهاي نظامات
عموم و مردم مصالح جهت در مفيد و موثر اقدامات به نسبت كه بود قانون همين با دقيقا
حقوق قلمرو در "حقوقي شخص" با وكلا شان كه چرا شد ، پيدا روشني چشمانداز دادگستري وكلاي
با دادگستري وكلاي كانون آنكه ، نتيجه و شد نهادينه نيز وكلا امور اداره و شده حفظ عمومي
كسي ديگر و يافته برجستهتري جايگاه مدني نهادهاي ساير ميان در زمانه ، مقتضيات به توجه
نهاد اين تقويت با كه چرا نميشناسد ، وكالت پروانه صدور براي مرجعي تنها ، را وكلا كانون
براي است شده مرجعي دادگستري وكلاي كانون آن ، مستقل فعاليتهاي شمول گستره و مدني
كه حقوقي صاحبنظران و نخبگان از مجموعهاي و اجتماع حقوق و حق از دفاع و تظلمخواهي
نهادينه جامعه در را ديگران حقوق به احترام فرهنگ اشاعه و قانونمداري تا ميكنند سعي
و انتظارات قبال در وكلا ، امور اداره بر علاوه دادگستري وكلاي كانون بنابراين.كنند
.است مسئوليت داراي نيز جامعه مردم عموم توقعات
يا و كرده دخالت قانونگذاران امر در وكلا و حقوقدانان كه سالهاست منظر ، همين از
اولپين ، سيسرون ، مانند بزرگي مدافعان حقوقي نظريه.ميگيرند قرار مشورت مورد دستكم
مدافعات و گفتهها همچنين و يونان فلاسفه و رم حقوقدانان ساير و سولون كليستن ، دموستن ،
موضوع اين مويد نيز عرفها و قوانين خصوص در آن تاثير و باستان ايران در قانون سخنگويان
.است
نيست جديدي واژه "مصونيت"
ژوئن روز 23 در فرانسوي ، مشهور انقلابي و خطيب (Mirabeau) ميرآبو وقتي پيش ، سال 213
به تصويب براي را پارلماني مصونيت (فرانسه كبير انقلاب از پيش روز درست 21 يعني) 1789
نام به را قاعدهاي او ، اقدام اين كه نميكرد تصور هرگز ميداد ، پيشنهاد موسسان ، مجلس
دسامبر 1810 قانوني 14 فرمان از "مصونيت قاعده".كند فراگير دنيا تمامي در "مصونيت"
دادگستري وكيل براي مصونيت وجود مستلزم دفاع ، در آزادي" كه واقعيت اين اما شد استنباط
.است برآمده ژوئيه 1881 قانون 20 از "است
قوانين در موادي عمومي ، حقوق دايره در اهانت از جلوگيري باب در اگرچه نيز ايران در
وكلاي جامعه خصوص در اما شده ، گنجانده (اسلامي مجازات و عمومي مجازات از اعم) كيفري
نتيجه در و دارند قدرت صاحبان با اجتنابناپذيري رويارويي آن ، اعضاي كه دادگستري
كاملتر پوشش مقام در قانونگذار اينكه تا بود ، نشده تلقي كامل مصونيت ، اين شكنندهترند ،
/مصوب 5/12 دادگستري وكلاي كانون استقلال قانون لايحه ماده 20 تصويب با موضوع ، اين به
به يا و وظيفه انجام حين در وكيل به كه را كسي مجازات و داد پايان دغدغه اين به 1333
.كرد اعلام ماه تا 3 حبس كند ، توهين آن ، سبب
است؟ دادگاهي چه صلاحيت در وكيل تعليق
انقلاب و عمومي محاكم سوي از شرايطي در دادگستري وكلاي از تن مجازات 6 و محاكمه تعقيب ،
توسط وكيل انتخاب خصوص در نظام مصلحت تشخيص مجمع مصوبه سوم تبصره اساس بر كه گرفت صورت
قضا شغل شاغلين تامينات و احترام از دفاع ، موضع در وكيل مصوب 11/7/70 دعوا اصاحب
تعقيب مورد قضا ، موضع در نميتوان را قاضي اينكه به توجه با حال ، .ميباشد برخوردار
پرسش اين باشد ، كرده صادر را وي تعليق حكم قضات انتظامي عالي دادگاه اينكه مگر داد قرار
خود موكل از دفاع مقام در را كه دادگستري وكيل ميتوان چگونه كه ميشود مطرح جدي بهطور
قرار تعقيب مورد وكلا ، انتظامي دادگاه سوي از تعليق حكم صدور و تخلف احراز از پيش است ،
كرد؟ مجازات و داده
لايحه ماده 17 از بحث آن ، به پاسخ در حقوقدانان غالب و وكلا جامعه كه است پرسشي اين
به قانون اين ماده 17.ميكشند ميان به را مصوب 5/12/1333 دادگستري وكلاي كانون استقلال
يا معلق وكالت شغل از نميتوان را وكيلي هيچ قانون ، اين اجراي تاريخ از":ميگويد صراحت
".انتظامي دادگاه قطعي حكم موجب به مگر نمود ، ممنوع
پياپي سال چهار كه مركز دادگستري وكلاي كانون سابق رئيس كرمانيپور ، جندقي سيدمحمد
اعلام "خاص قانون" را بحث مورد ماده 17 ما ، خبرنگار با گفتوگو در بود ، عنوان اين صاحب
ابطال (نيست موسع يا و مضييق تفسير قابل كه) قانون اين تصويب تاريخ از":ميگويد و كرده
"است ميسر وكلا انتظامي دادگاه حكم با فقط وكالت ، از وكيل تعليق يا و وكالت پروانه
از خارج كه وكلايي تعليقي احكام با مواجهه در وكلا كانون كه پرسش اين به پاسخ در جندقي
معتقدم ، بنده":گفت دارد ، وظايفي چه شدهاند وكالت از معلق وكلا ، انتظامي دادگاه سيستم
تخلف شود ، صادر وكلا انتظامي دادگاه از غير به دادگاهي هر سوي از وكلا تعليق احكام
نشده ، صادر حكمي وكلا انتظامي دادگاه سوي از كه زماني تا بايد وكلا كانون و شده محسوب
".كند پيگيري نيز را موضوع و كرده تمديد را آنها وكالت پروانه
اينكه بيان با زمينه اين در دادگستري ، وكلاي كانون مديره هيات فعلي رئيس كشاورز ، بهمن
"شدهايم متذكر را مورد اين و داشتهايم مكاتبه قضاييه قوه محترم مقامات با مكررا ما"
ميشد انجام "وكلا از حمايت كميسيون" طريق از گذشته مديره هيات در اقدامات اين:ميگويد
تاثير يا نتيجه از صرفنظر اقدامات ، كه بود اين بر هم سعي و داشتم حضور آن در هم بنده كه
غلامحسين از او استادانه و حرفهاي وكالت كه "كشاورز"شود انجام وقت اسرع در آن ،
"عمومي دادگاههاي سيستم" بيشمار ضعفهاي تا شده موجب تهران اسبق شهردار كرباسچي ،
دادگاهها ، كار بر نظارتي وكلا كانون قانوني ، نظر از هرچند":ميكند تاكيد شود ، نمايان
وكلا دادگاهها ، كار بر نظارت براي بازرسان بهترين عملا اما باشد ، داشته نميتواند
مقامات و كانون براي هستند ، ناظر و ميشنوند و ميبينند كه را آنچه ميتوانند كه هستند
".كنند بازگو قضايي عاليه
وسيله به وكيل انتخاب قانون تبصره 3 براساس بايد كه دارد خاصي آيين و روش وكلا ، تعقيب
وكلا براي است امتياز يك اين.شود رعايت وكلا كانون استقلال لايحه ماده 17 و دعوا اصحاب
آيا اما نگيرند ، قرار اتهام معرض در هستند ، موكل از دفاع موضع در كه مواردي در تا
پايبندند؟ آيين اين به هم انقلاب و عمومي دادگاههاي
وضعيت جدي پيگيري براي كانون به اخير نامه امضاكننده وكلاي جزو كه شريف محمد"
وكلاي امتياز اين شدن گرفته ناديده به اشاره با وكلاست ، از بعضي اخير محكومتهاي
وكالت شغل از دادگاهها حكم با وكلا وضعيتي در":ميگويد محاكم ، برخي سوي از دادگستري
لباس خلع حكم صدور كه ميشود تعطيل وكلا انتظامي دادگاه قانوني صلاحيت و شده محروم
مصونيت حال همين در و ميگيرد قرار روحانيت ويژه دادگاه انحصاري صلاحيت در روحانيون
با برخورد گونه اين.ميشود نقض قانون ، برابر در مردم تساوي اصل استناد به نمايندگان
بر نظر گوييميسازد هزينهدار را ملي حقوق با مرتبط پروندههاي در آنان حضور وكلا ،
هشدار حقوقدان اين "كنند پرهيز پروندهها اين در وكالت قبول از وكلا كه است اين
".ميگيرد قرار نابودي معرض در كه است قضايي امنيت اين وضعيتي ، چنين در" كه ميدهد
.دانست گروهي يا حزب نهاد ، هيچ خواسته را آن بتوان كه نيست چيزي قضايي ، امنيت تزلزل
يزدي محمد جاي "قضايي توسعه" شعار با كه هم قضاييه قوه رئيس شاهرودي ، هاشمي اينكه كما
;است برشمرده قضايي توسعه لاينفك جزء را "قضايي امنيت" گرفت ، قوه اين رياست دفتر در را
.نيامد كوتاه شرايطي هيچ تحت نيز قضايي مصونيت از كه همچنان
مهم شاخصههاي از يكي كه قانون چارچوب و بستر در وكلا مصونيت و آزادي حال ، اين با
از نويني شرايط كه ما جامعه كه ، است حالي در اين ;است شده مخدوش بارها است ، قضايي توسعه
اميدوار بسيار مردم حقوق راستاي در قانون شدن نهادينه به ميكند ، تجربه را قانونمداري
.است
وكلا از كانون حمايت ميزان
پيگيري را وكلا قضايي مشكلات جدي بهطور كانون سوي از كه "وكلا از حمايت كميسيون"
برخورد موانع با موارد از پارهاي در و شده روبهرو سليقه اختلاف با گاهي ميكند ،
در حضور براي را نمايندگاني (گذشته دوره) پيش چندي وكلا كانون اينكه ، مثال شاهد.ميكند
شد ، روبهرو رسيدگيكننده دادگاه ممانعت با و كرد اعزام رهامي محسن و عبادي شيرين محاكمه
عبدالفتاح پرونده به رسيدگيكننده دادگاه سبز چراغ با ناباوري كمال در و اخيرا اما
.ديد محاكمه اين جلسه در را نمايندگانش و شده مواجه سلطاني
از بهرهگيري با نيز "دادخواه محمدعلي" پرونده در اكنون كه "وكلا از حمايت كميسيون"
در و بررسي را پرونده ماهيتي ، نظر از دارد قصد كانون ، مديره هيات عضو "نوربها رضا"
كه ميشود موضوع وارد مواردي در كشاورز ، بهمن گفته به كند ، كمك وكيل اين به دفاع تمهيد
انجام براي كه مراجعي ساير و انتظامي نيروي و دادگاهها به مراجعه در دادگستري وكلاي
.شوند مواجه حقوق تضييع و قانونشكني حرمت ، هتك با ميكنند ، مراجعه آنها به وكالتي وظايف
آورده ميان به سخن كميسيون اين ازفعاليتهاي اميدوارانه وكلا ، كانون رئيس كه شرايطي در
همچنين و انتظامي نيروي و قضات انتظامي دادسراي مناسب عكسالعملهاي و برخوردها از و
"قهرماني نصرالله" ميكند ، رضايت ابراز نهادها ساير و وكلا كانون ميان رابطه حسن
نشريه خبرنگار پرسش اين مقابل در وقتي دادگستري ، وكلاي كانون جديد انتظامي دادستان
تحت وكلاي از تن از 6 حمايت در فعاليتهايي چه كانون" كه ميگيرد قرار "وكالت" تخصصي
شما نظر مورد همكاران از كانون كه اقداماتي از بنده":ميگويد "است؟ داده انجام تعقيب
".نيستم خوشبين اقدامات ، قبيل اين به نسبت ولي ندارم خبر است ، داده انجام
به زيانديده دانشجويان از دفاع مقام در كه دانشگاه كوي پرونده وكيل رهامي ، محسن اما
حساس روزهاي از روز و 25 شده محكوم وكالت از محروميت سال و 5 تعليقي حبس نيم و سال يك
ما ، خبرنگار با گفتوگو در برده ، سر به اوين انفرادي سلول در را پرونده اين وكالت
بيان چنين اين را اعتقادش و كرده قلمداد "نسبي" مواردي چنين در را "بدبيني و خوشبيني"
با زيرا نبوده ، كافي ولي داده انجام وكلا از حمايت كميسيون را ، تلاشهايي":ميكند
انتظامي دادگاه معرفي خصوص در دادگستري وكلاي كانون استقلال لايحه ماده 17 كه صراحتي
و مهمتر اقدامات بايد دارد ، وكلا پرونده به تخصصي رسيدگي مرجع تنها بهعنوان وكلا
".ميشد انجام جديتري
ميگفت منطقه رهبران از يكي
بدانيدرا خاتمي
قدر
پاياني بخش _ ابطحي محمدعلي با گفتوگو
از پسباشيم داشته عراق و افغانستان جمله از و منطقهاي مسائل به نگاهي نيست بد *
در را افغانستان بازسازي براي مالي عظيم كمك برخيها افغانستان به ايران كمك اعلام
چيست؟ باره اين در شما نظر.كردند ارزيابي نادرست فعلي شرايط
آن كه كرديم حمايت افغانستان در را جرياني و بوديم افغاني ميليونها ميزبان سالها ما
.ديديم را آسيب بيشترين هم طالبان از حال عين در و شمال ائتلاف به شد معروف سياسي جريان
راه ما را شمال ائتلاف و بكنيم جدي كمكهاي افغانستان مردم نجات براي توانستيم ما
دولت با همكاري ميكنم فكر من.بودند ما حمايت مورد كه بود جرياني تنها و كرديم اندازي
در مااست ما ملي منافع و مصالح نفع به آنجا در امنيت و صلح استقرار و افغانستان فعلي
ارتباط اين و باشيم تاثيرگذار بتوانيم تا كرديم سرمايهگذاري اقتصادي نظر از افغانستان
.كند تضمين برايمان ميتواند را حداقلي يك افغانستان به ما نزديكي به توجه با اقتصادي
داشته ميتواند معنايي چه وي از پذيرايي و حكمتيار حضور شمال ائتلاف از حمايت صورت در *
باشد؟
و افغانيها خواست با شد ، تند افغانستان داخلي قضاياي كه دوراني در حكمتيار
.ماند اينجا آمريكاييها
ميكنيم؟ اقدام افغانستان دولت ضد بر كه شديم متهم چرا پس *
جامعه از بخشهايي.شد مسئله اين وارد جدي خيلي دولت كه بگويم ميخواهم دليل همين به
مورد تفكر اين و كرد توجيه را آن است آمريكايي ضد جرياني طالبان چون كه را مسئله اين
چون كرد برخورد قضيه اين با سرعت به حاكميت جدي بخشهاي و گرفت قرار دولت جدي مخالفت
فرصتها از ميگويم من وقتي شايد.كند ايجاد جدي خيلي بحرانهاي ما براي ميتوانست
.برسيم نتايج اين به كه است تفكرات همين جمله از مختلف دلايل به كنيم استفاده نميتوانيم
برخي اما دادند قرار خود كار سرلوحه ابتدا از را تنشزدايي سياست خاتمي آقاي *
كار رئيسجمهور و بوده اجرا حال در قبل مدتها از سياست اين كه ميگويند مخالفانشان
چيست؟ باره اين در شما نظر.است نداده انجام جديدي
شعار اگر كه نيست اين و نيست امكانپذير يكطرفه اراده و خواست با تنشزدايي
جريان.است داخلي جريان از تابعي تشنجزداييپذيرد صورت امر اين داديم ، سر تشنجزدايي
اراده با فقط كشور دو روابط چون نشود عملياتي اما باشد اين سياستش ميتواند خارجي سياست
چند كه منطقه رهبران از يكي شد ، پيروز انتخابات در خاتمي آقاي وقتي.نميشود حل كشور يك
دليل به بدانيد را خاتمي آقاي قدر" گفت بود آمده ايران به انتخاباتي پيروزي از بعد ماه
نيست آن معناي به اين ".بود عراق از بدتر شما وضع الان بود نيفتاده اتفاق اين اگر اينكه
يك كه است اين آن معناي بلكه شد متفاوت خاتمي به نسبت يا ايران به نسبت آمريكا نظر كه
كه بودند متمايل آمريكاييها اينكه عليرغم شد باعث اتفاق آن كه افتاده ايران در اتفاقي
آمريكا ، خوي.كنند كاري نتوانستند هم باز تمايل آن عليرغم باشد ، داشته ادامه گذشته روال
تغيير ميتواند را آمريكا خواستهاي از بسياري داخل در ما رفتار اما است سلطهجويي خوي
به اعتقاد لحاظ از اطميناني جامعه در ما يعني است بحث همين هم تشنجزدايي سياست.دهد
هم ما مخالف جريان دشمنترين حتي كه.كرديم ايجاد جامعه آحاد پايبندي و دموكراسي
نكته ، اين.دارد وجود مردمي پشتوانه ميكند احساس كه چرا كند كاري ما عليه نميتواند
.افتاد اتفاق خاتمي آقاي دوران در امر اين و است تنشزدايي سياست در كليدي خيلي نكته
قبال در دولت سياست.باشيم عراق در اتفاقاتي و تحول و تغيير شاهد است ممكن زودي به *
فردي حاكميت با ولو يكپارچه عراق يا هستيم شده تجزيه و ضعيف عراق طرفدار آيا چيست؟ عراق
حسين؟ صدام چون
دارم اعتقاد من.چيست رسمي موضع نميدانم و ميگويم را خودم شخصي اعتقاد من اينجا در
بقاي براي همكاري نوع هيچ وجه ، هيچ به داخل عمومي افكار نيز و عراق و منطقه مردم كه
جامعه عمومي افكار از من برداشت اين.برنميتابد و ندارد قبول را صدام فعلي حاكميت
.است فعلي [رژيم] از بهتر باشد داشته حاكميت عراق بر رژيمي هر كه معتقدم مناست خودمان
كه رفتاري چون است ضدصهيونيستي يا و ضدآمريكا رژيم عراق فعلي رژيم كه ندارم اعتقاد من
نداشته ديگري چيز هيچ منطقه در صهيونيستها و آمريكايي منافع به خدمت جز كرده عراق رژيم
سلطهجويي پايگاه از و ندارد انساندوستانهاي نيات آمريكا كه معتقدم حال عين در.است
خودشان بايد عراق مردم.مخالفيم منطقه در جنگ با ما دليل همين به و ميآيد منطقه به
براي شيرين خبرهاي از معتقدم ايراني شهروند يك بهعنوانكنند تعيين را خود آينده رژيم
.است عراق فعلي حكومت تغيير منطقه و ايران مردم
در خاتمي آقاي.بپردازيم آمريكا با رابطه بحث به ميخواهيم پرسش آخرين عنوان به *
ايرانيالاصلش خبرنگار و آمريكا CNN خبري شبكه با گفتوگويي خرداد 76 ، دوم از پس روزهاي
اين مقدمهاي هيچ بدون خاتمي آقاي كه شد باعث دليلي چهدادند انجام امانپور خانم
دهد؟ انجام را گفتوگو
.است سياسي تصميمات حتي اول تعيينكننده عمومي افكار فعلي دنياي در كه است اين واقعيت
را عمومي افكار ميكنند سعي كنند كاري ما عليه بخواهند دشمنانمان اگر هم امروز همين
كه است اين ما كار بزرگترين باشيم ، داشته سياسي درايت هم ما اگر.كنند تحريك ما عليه
CNN با خاتمي آقاي گفتوگوي جريان من.برگردانيم خودمان نفع به دنيا در را عمومي افكار
بازگويي مجددا را خاطرهاي نيست بد.ميبينم عمومي افكار در رفتارسازي تغيير اوج را
مراجعه ما به شب همان كشور ارتباطات مسئولين از برخي خاتمي ، آقاي مصاحبه از پس.كنم
اينكه خاطر به گفتند چه؟ براي پرسيدم.بگذاريد كنار دلار ميليون چند كه گفتند و كردند
و روزنامهها به را آن بايد است مهمي مصاحبه چون و نميكند پيدا بازتاب مصاحبه اين
خبر قالب در و غيرمستقيم صورت به يا رپورتاژ قالب در را آن تا بدهيم دنيا مهم مجلههاي
امانپور خانم آمريكا به سفري در من مصاحبه از بعد ماه شش.بود نگاه يك اين.كنند چاپ
CNN سرشناس گوينده كه است سال چندين من كه گفت و كرد تعريف برايم خودش ايشان.ديدم را
و ميديدند مرا كانادا فرودگاه در مردم بودم ، رفته كانادا به وقتي گذشته ماه ولي هستم
وقتي ما.بگذارد تاثير بود توانسته اينقدر يعني ;"خاتمي" ميگفتند من به اشاره با
.كنيم استفاده فرصت اين از بايد است اصل عمومي افكار مخاطبگيري ميگوييم
دهيم؟ جهت را آمريكا مردم رفتار مقطع آن در كه داشتيم نيازي چه كه است اين سوال *
هر ما جهاني جامعه اين در طبيعتا.باشيم جهاني جامعه اين از جداي كه نميكنم فكر من
...دهيم سامان را عمومي افكار كه داريم نياز روز
تنش بيشترين گذشته در كه مصر حتي و عربستان يا فرانسه روسيه ، مورد در ميتوانستيم ما *
شد؟ انتخاب آمريكا چرا.دهيم انجام را كار اين داشتيم ، كشور اين با را روابط سردي و
همه به ميتوانست آمريكا بام طريق از كه بود بلندي صداي يك نبود ، آمريكا آن حقيقت در
در البته.بوديم ديده آمريكا با رابطهاي برنامه ، اين در اينكه نه شود منتقل دنيا
.باشد تعيينكننده ميتوانست بسيار ما تشنجزدايي
شده برداشته بياعتمادي ديوار كردن كوتاه براي بلندي خيز كه ميرسيد نظر به زمان آن *
در سال ، گذشت 5 از پس امروز اما كند باز را گفتوگو باب دارد نظر در خاتمي آقاي و است
هستيم؟ اول نقطه همان
ميخواهم.كند باز را گفتوگو باب نميخواست [CNN با گفتوگو] آنجا در خاتمي آقاي
شايد بگذارد ، اسلام نام به جدي تاثير چنين يك ميتوانست اينكه عليرغم متاسفانه بگويم
گرفت صورت ديني ارزشهاي و دين از دفاع نام به داخل در مصاحبه آن عليه راهپيمايي دهها
نتواست كه هم دلايلي از يكي شايد و ميگذارد دنيا عمومي افكار در منفي تاثيرات اينها كه
سخنان به توجه با الان مناست اين باشد ، موفق خاتمي آقاي سياستهاي از بخشي در
اينكه ضمناست مذاكرهاي نوع هر براي بدي بسيار شرايط كه معتقدم بوش آقاي غيرمتمدنانه
.داديم دست از ما هم را مهمي بسيار فرصتهاي سري يك معتقدم هم باز
9_ ايراني خليج
عرف و حق به بيتوجهي
گنابادي محمد
كتب و نقشهها و دستنوشتهها است ، عربي و اسلامي ميراث و افتخارات از بحث كه هنگامي
عرضه جهانيان به عربي ميراث عنوان به را ايراني دانشمندان و اطبا سياحان ، مورخان ،
و اماكن به آنها كه نامهايي حفظ و ميراث اين حرمت و حفظ از بحث وقتي ولي ميكنند
نوادر" عنوان تحت است كتابي اينها نمونه ندارند ، توجهي ميآيد ميان به دادهاند درياها
توسعه برنامه (يونديپي) و يونسكو سرمايه با كه كتاب اين Rar manuscripts "المخطوطات
چاپ قاهره دارالامين مطابع در سال 1995 در مصر جمهور رئيس دستور به و متحد ملل سازمان
ميراث عنوان به را آنها كتاب مقدمه در كه است نادر و بينظير خطي اثر حاوي 59 است ، شده
كه دستنويس اثر كتاب 59 اين در.است نموده معرفي فرد به منحصر و نادر نمونههاي و بشريت
شماره 40 شده تزئين و رنگي دستنويس ميان اين در شده چاپ هستند شريف قرآن به مربوط همگي
دارد را تاريخ 1810 اگرچه كه است بينظيري نقشه شده ، چاپ شريف قرآنهاي اين همراه كه
و است عربي زبان به فرد به منحصر نقشه اين باشد ، قديميتر آن تاريخ ميرسد نظر به ولي
دقيقي طور به را آفريقا قاره كه است عربي نقشه اولين اين است كرده ثبت را فارس خليج
است ، كرده ثبت را فارس خليج هم آن كه ديگر نقشه يك همراه نقشه اين.است كرده ترسيم
اسناد بخش در اسكندريه كتابخانه در كه الحديث ، علم في رساله نام به است كتابي به مربوط
.ميشود نگهداري ملي
رازي ، زكرياي سينا ، ابوعلي ابنمقفع ، مانند ايراني ، شهير دانشمندان از نفر حداقل 25
عربي به را خود كتابهاي از بعضي قرآن مقدس زبان به علاقهمندي جهت به كه...و استخري ،
معرفي جهان به عرب اطباي يا و جغرافيا علماي عنوان به را آنها عربي كشورهاي نوشتهاند ،
نويسندگان كتب عرب ، جهان در وقتي.كردهايم سكوت ادبي سرقت اين مورد در ما و ميكنند
و بردند بهره آنها از معنوي مالكيت حق جوانب رعايت بدون و كردند ترجمه عربي به را فارسي
...و خيام اصفهاني ، همداني ، سيبويه ، سينا ، ابوعلي رازي ، مانند گويي فارسي نويسندگان حتي
مسائل گونه اين به نسبت ايرانيان و فروختند عربي افتخارات عنوان به غرب جهان به را
بدون نيز را اسامي كه ميدهند خود به را حق اين عربي كشورهاي در افرادي بودند ، بياهميت
تغيير مردم ، احساسات و عواطف و بينالملل عرف به بيتوجه و معنوي مالكيت حقوق به توجه
قديمي مورخين كتب و سفرنامهها جديد كتابهاي چاپ در كه نيست شكي راه اين در دهند ،
در كه جديدي نقشههاي در اينكه كما دهند تغيير خود نفع به را اسامي و نمايند دستبرد
پارسي ، امپراتوران يا و اسكندر يا و مصر فراعنه قلمرو حوزه به راجع حتي عربي كتب بعضي
ترسيم عربي خليج نام با را فارس خليج نيز تاريخ دوره آن نقشههاي در كردهاند ترسيم
اينگونه در.كرد اشاره مقدس اطلس كتاب عربي ترجمه به ميتوان آنها جمله از كه كردهاند
مقابل در نابخشودني گناهي سكوت و است ساكت طرف متوجه خسران همواره استعماري توطئههاي
.ميكنند ضايع گستاخانه را حق كه است ظالميني
مينامد شده اشغال و عربي را ايراني سهگانه جزاير كه مقاله دوم بخش با رابطه در اما
مقاله مورد در مختصرا اما است معلول گفتاري نيازمند تاريخ اسناد به مستند اتهام اين رد
عربي ادعاي:گفت بايد "المحتله العربيه الجزر ملفات تفتح ليل" الاهرام يوليو 2002 26
تكرار كرات به وكتاب مقاله صدها در تاكنون ايران ، توسط آن اشغال و سهگانه ، جزاير بودن
سند و كتاب سنگنوشته چه اساس بر كي و چگونه جزاير اين بودن عربي اينكه اما.است شده
و ضد مكاتبات شده ارائه تاكنون آنچه كند ، ارائه سندي نيست حاضر هيچكس شده ، اثبات تاريخي
عرب جهان بدبختي عامل و استعمارگر را آنها همواره اعراب كه است انگليسي كارگزاران نقيض
آنچه ندارد گانه سه جزاير بر حاكميت اثبات براي محكمهپسند سند يك حتي امارات.ميشمارد
كارگزاران نامههاي جزء نيست چيزي "است جزاير بر حاكميت بر دال اسناد" است مدعي امارات
مكاتبات اين داشتند ، اشغال در را ايراني جزاير كه تا 1871 سالهاي 1850 طول در استعمار
امارات كه است اين واقعيت.است قانوني ارزش گونه هر فاقد استعمار پرداخته خود اسناد و
جز داشت نخواهد ثمرهاي هيچ كردنها هزينه اين ميكند ، هزينه خود ملت سرمايه از بيدليل
.نمايد ايجاد تفرقه و نفاق اسرائيل نفع به اسلام جهان ميان اينكه
و بينالملل حقوق اساس بر ايران ، تاريخي مستمر مالكيت اساس بر گانه سه جزاير گفت بايد
وقت حاكمان رضايت با و بينالمللي و منطقهاي نظر اتفاق و اجماع اساس بر و درياها حقوق
داده عودت (ايران) اصلي حاكميت به آن ، بريتانيايي اشغالگران رضايت و حكميت با و شارجه
بپذيريم كه محال فرض به ثانيا است بوده حقدار به حق عودت تفويض ، اين كه اولا است شده
بعدي حكميتهاي و استعمار دوره مرزبنديهاي در داشتهاند ، حاكميت يا و تملك آن بر اعراب
به و بماند محفوظ بايد جغرافيايي مرزهاي تغييرناپذيري اصل طبق كه گرفته صورت تغييراتي
كشورهاي و آفريقا وحدت سازمان منشور جمله از و بينالدولي سازمانهاي دليل همين
حدود تعيين مورد در را استعماري حكميتهاي و تقسيمات همگي سابق مستعمرههاي و آفريقايي
بر عموما و انگليس حكميت با همگي كه ايران مرزهاي جمله از و پذيرفتهاند رسميت به خود
.است شناخته رسميت به را ايران شمالي شهرهاي تجزيه حتي و است گرفته صورت ايران منافع ضد
ننگين معاهده دو طي رفتهاش دست از اراضي اعاده به نسبت ادعايي ميتواند ايران اگر و
داشت؟ خواهد مشابهي حق نيز امارات بكند ، تركمنچاي و گلستان
.است فارس خليج نام بودن عربي همانند سهگانه جزاير بودن عرب مورد در شما استدلالهاي
آن حاكميت تعلق بر دليلي را آن بينالملل ، حقوق باز است عربي جزاير كه بپذيريم اگر حتي
با ايران مرز در مثلا ايران شرق و مركز در حتي ايران در چون دانست ، نخواهد اعراب بر
برههاي هيچ در شهر اين ولي هستند ، عرب آن كه 80درصد دارد وجود عربخانه شهر افغانستان
مورد در بينالمللي تحكيم و داوري به كه باشد قرار اگر.است نبوده اعراب حاكميت تحت
تحكيم و داوري به فارس خليج نام مورد در بايد ابتدا شود مراجعه سهگانه جزاير
.شود گذاشته داوري به كه بود ، خواهد گانه سه جزاير نوبت آنگاه كنيم ، مراجعه بينالمللي
زوج يك مجمع ، دو
نمازيخواه سحر
در آينده هفته.است نمانده باقي بيشتر خرداد دوم جبهه كنگره نخستين برگزاري تا روز هفت
دوم مانيفست" اهمال ، سالها از پس تا ميآيند هم گرد سياسي تشكل و حزب روزي 16 چنين
و مبارز روحانيون مجمع انصراف اعلام رغم به اينكه اما.كنند منتشر و تدوين را "خرداد
گروههاي بين همنوايي و هماهنگي همچنان رو ، پيش كنگره در شركت از بانوان اسلامي مجمع
شود ، منجر توجه قابل و يكدست بيانيهاي تبيين به نهايت در كه باشد موجود شركتكننده
.است سوال و ترديد مورد
دوم جبهه از بانوان اسلامي مجمع تبعيت اعلام آن پيرو و مبارز روحانيون موقت خروج هرچند
روحانيون با جوان چپهاي بين نو مرزهايي پردهبردار اما نبود انتظار قابل چندان خرداد ،
نيز اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان كل دبير سلامتي ، محمد چنانكه.شد محسوب طيف اين سنتي
دوم كنگره در مبارز روحانيون مجمع نكردن شركت خبر انعكاس و شدن علني از روز يك فاصله به
با روشنتر مرزبندي بر تاكيد" كه كرد اعلام را حزبش و خود دوپهلوي تمايل نوعي ، به خرداد
".ميدهد كاهش را خرداد دوم جبهه ضربهپذيري جمهوريت ، و اسلاميت مخالفان
شركت از راست طيف روزنامههاي با مصاحبه در مبارز روحانيون مجمع اعضاي برخي دلايل شايد
نمايندگانشان نظرات به نسبت "بيمهري" از ابتدايي گلايههاي به فقط كنگره در مجمع نكردن
خبرنگاران به پاسخ در كروبي مهدي كه واژههايي اما شد محدود مجلس خرداد دوم فراكسيون در
.كرد زنده را مجمع مقابل خط روحاني پيش سال چند سخنان برد كار به پارلمان
كل دبير مهدويكني ، محمدرضا سال 75 سخنان مشابه قالبي در مبارز روحانيون مجمع كل دبير
تا و است "روحاني تشكل" يك مبارز روحانيون مجمع چون":كرد اعلام مبارز روحانيت جامعه
حقيقت در و نميكند شركت خرداد دوم كنگره در دارد ، تفاوت ديگر احزاب با آن ماهيت حدودي
محور سخنان جملات ، اين ".نميكند شركت آن در كنگره سياسي و حزبي ماهيت دليل به مجمع
اعلام كشور وزارت از فعاليت مجوز كسب براي كه كرد تداعي را مبارز روحانيت جامعه اصلي
حزبي مجوز دريافت به نيازي است "روحاني تشكل" يك اينكه و ماهيتش دليل به جامعه:كرد
اين كه رسيدهاند نتيجه اين به نيز مبارز روحانيون مجمع امروز روحانيون.نميكند احساس
بدون تصميمات" از فراتر را خود بودن "روحاني" دليل به كه باشند قائل خود براي را "حق"
.دارند نگاه "مصلحتانديشي
خوئيني ، موسوي سيدمحمد) مجمع مركزي شوراي نخستين عضو تمامي 28 سراغ به بايد امروز
خميني ، جلالي حيدرعلي جماراني ، امام سيدمهدي صانعي ، حسن توسلي ، محمدرضا خاتمي ، سيدمحمد
صدوقي ، محمدعلي دعايي ، سيدمحمود خلخالي ، صادق درچهاي ، سيدتقي محتشمي ، سيدعلياكبر
ابطحي ، سيدمحمدعلي بيات ، اسدالله ارثي ، كيان حجتالله روحاني ، سيدحميد آشتياني ، علياكبر
ولايي ، عيسي انصاري ، مجيد رحماني ، محمدعلي رحيميان ، محمدحسن لاري ، موسوي سيدعبدالواحد
و نظامزاده محمدعلي موسوي ، سيدسراجالدين منتجبنيا ، رسول غفاري ، هادي هاشمي ، سيدمحمد
سياسي برنامههاي پيشبرد روال همگي آيا پرسيد آنها تكتك از و رفت (انصاري محمدعلي
خاص اصول با" كه ميدانند "تندروي" و "نوگرايي" را خرداد دوم جبهه عضو جوان سياسيون
."نيست سازگار روحانيون مجمع اعتقادي
انصراف اعلام اين در "مبارز روحانيون مجمع" با "بانوان اسلامي مجمع" همراهي آيا اما
و همسر از بانوان اسلامي مجمع دبيركل كروبي ، فاطمه تبعيت نميتوان نيز را كنگره در شركت
كرد؟ تلقي مبارز روحانيون مجمع در خود همتاي
برخاسته بانوان اسلامي مجمع شركت عدم" ميكند تاكيد او.دارد متضاد پاسخ كروبي فاطمه
روحانيون مجمع خاطر به اقدام اين كه است شاهد خدا و است بانوان مجمع شورايي تصميم از
."نبود مبارز
كه هستند بانوان اسلامي مجمع موسس عضو سه كروبي فاطمه و سيف سوسن جلودارزاده ، سهيلا
به پاسخگويي براي كروبي فاطمه.درآوردهاند گردش به سال 77 از را خود سياسي تشكل چرخ
مجمع از "صرف تقليدي" به دست بانوان مجمع كه اين بر مبني شده ايجاد شبهات تمامي
دوم كنگره در شركت از بانوان اسلامي مجمع انصراف دليل:ميگويد است زده مبارز روحانيون
و شود گرفته گروهها تمامي تبادلنظر با بايد تصميمات معتقديم كه است دليل اين به خرداد
".ميكند مخدوش هم را اصلاحات انحصاري ، و شخصي تصميمگيري
مشابه اعتقادي و نميكند شركت خرداد دوم جلسات در كه است ماه بانوان 8 اسلامي مجمع
جبهه داخل در ها"تفريط و افراط" بر گلايه نيز آنها دارد را مبارز روحانيون مجمع اعضاي
.دارند خرداد دوم
|