صوفي و زن
كنيد دعوت ايران رابه دكارت
كتاب معرفي
بنهادهايم راسيرتي كسي هر
صوفي و زن
ملكي پيمان:عكسها
متوجه بيشتر را شيمل دهيم قرار توجه مورد اسلامشناسي در را "ايراني اسلام" محور اگر
ايران ادب و دين به خاص علاقه با مستشرقي تا مييابيم تركيه و پاكستان و هند اسلام
دين ، تاريخ ، از كتاب سه هفته هر در كه سالهاي 15
دانشآموز:نمازيخواه انديشه ، سحر گروه
شود ، دكتري اخذ به نائل سالگي در 21 و بگيرد ديپلم سالگي بخواند ، در16 شرق ادبيات و تمدن
ثبت قرن محققان جديترين و پركارترين فهرست در نامش ميانسالي در كه نيست انتظار از دور
.باشد شرق و غرب افتخار ستاره كهنسالي در و شود
آلمان زادگاهش به خود با را شرق خاطرات از ديگر سبدي گذشته هفته شيمل ، برگيت آنهماري
اسلامشناسي تشنگان ديگر با فكر تبادل و تحقيق از لحظهاي هم سالگي سن 80 در او.برد
جمع در را لحظات بيشترين تا كوشيد تهران در روزهاش چهار اقامت طي.نميگيرد فاصله
اسلامشناسي پيرامون مقالاتش و تحقيقات آخرين ارائه از و بگذراند پژوهندگان و دانشجويان
و عارفان زندگي بر مطالعه از فقط نه را بيپيرايگي و سادگينورزد دريغ اسلامي تصوف و
.است آموخته كودكي اوان از پدرش و مادر از كه مسلمان صوفيان
عرفان و فلسفه به پروتستان دو آن علاقه.بود خانهدار مادرش و پست اداره كارمند پدرش
سالگي در 17 و كشاند عربي زبان فراگيري به سالگي از 15 را فرزندشان تنها آنهماري ، شرق ،
شرق به كودكي از":ميگويد خود.كرد عثمانياش تركي و فارسي زبان يادگيري تشنه
داستانهاي از يكي شايد ;خواندم شرقي زيباي داستان يك كه بودم ساله هفت.بودم علاقهمند
جهان بگيرم تصميم كه شد موجب داستان همان اما.بود ديگري چيز هم شايد و شب يك و هزار
سالگي در 15 كه بود رو همين ازدهم قرار خود تخصصي كار موضوع را اسلامي تمدن و اسلام
".كردم حفظ را قرآن جزء يك حتي و كردم آغاز را عربي زبان آموختن
و تاريخ اسلامشناسي ، زمينه در مطالعه و كارخانه يك در كار به نوجوانياش دوران تمامي
.گذشت آلمان سخت روزهاي و دوم جهاني جنگ تلخ وقايع كنار در اسلامي فرهنگ
بود خارجه امور وزارت مترجم كه گذراند حالي در را شرقشناسي و فلسفه دكتراي سالگي در 21
ماه پنج و دستگير كارمندان ديگر با نيز او درآمد آمريكاييها اشغال به زاكسن شهر وقتي و
با را حبس روزهاي و رساند اتمام به را دكترياش رساله زندان در او.شد محبوس نيم و
در.كرد سپري بود گرفته هديه خود استاد از كه نيكلسون آلن رونالد ترجمه - مولوي مثنوي
در 26 "بانگني" عنوان با را آنها مجموعه و سرود اشعاري مثنوي ، تاثير تحت روزها همان
.كرد منتشر سالگي
استادان تمامي نگاه گرفت ، عهده بر را ماربوك دانشگاه استادياري سالگي در 23 وقتي شيمل
بلكه دانشگاه ، اين تاريخ استاديار جوانترين فقط نه چه كرد ، جلب خود به را دانشجويان و
رئيس بورشارد ، كلاوس پروفسور كه بود درخششها همين دليل به.بود آن مدرس بانوي دومين
تولد سالروز هشتادمين مناسبت به خود سخنراني در امسال فروردين كه 18 بن دانشگاه
سالگي در 16 ;است بوده خارقالعاده جهت هر از شما معنوي تكامل حقيقت به":گفت آنهماري
و شديد برگزيده دانشگاه استادي به سالگي در 23.شديد موفق دبيرستان ديپلم دريافت به
دانشگاه اسلامي علوم و الهيات دانشكده در اديان تاريخ استادي به سالگي در 32 شما انتصاب
به طولاني مدت بن ، در خود خدمت از پيش كه من است خارقالعاده اندازه همين به نيز آنكارا
جهان تحولات بعد به هنگام آن از و كردهام كار ايران در تازهاي شهرك ريز برنامه عنوان
ميان هستيد واسطهاي كه ميدانم شما مديون را خود ميكنم ، دنبال علاقه با را اسلام
".ميكنيد دنبال موفقيت با كماكان را نقش اين و غرب ، و اسلام
دنيا به آلمان ارفوت در (شمسي هجري فروردين 1301 18) ميلادي آوريل 1922 آنهماري ، 7
فرهنگي ، برجسته شخصيت سوي از تمامتر چه هر باشكوه تولدش ، سالروز هشتادمين امسال.آمد
ديكمان ، بربل خانم.شد برگزار بن در اسلامي كشورهاي برخي سفيران و آلمان علمي و سياسي
قرن نيم حدود كه بن شهر زرين كتاب در را خويش نام تا خواست شيمل پروفسور از بن شهردار
و كند درج - ميكند ثبت خود در را ورزشي و هنري علمي ، شخصيتهاي رهبران ، اكثر نام است
ويژه به اسلام ، دين با آشنايي آلمان مردم براي":كرد يادآوري حضار به دعوت اين حين در
اكنون و شده برخوردار خاص اولويتي و اهميت از سپتامبر ، حادثه 11 از پس و پيش سال از
اعتبار از است كرده عرضه جهانيان به مسلمانان و اسلام از خود تحقيقات با شيمل خانم آنچه
معرفي ;است كرده هدف يك صرف را خود عمر سال ايشان 50است برخوردار پيش از بيش ارزشي و
".شرق و غرب فرهنگ دو ميان تفاهم برقراري و اسلامي عظيم فرهنگ
كرد سفر تركيه به گرفت ، اديان تاريخ رشته در را دومش دكتراي كه سالگي از 29 آنهماري
به كه سفري از.بشناسد را تصوف و اسلام مسلمانان ، با نزديكتر چه هر همزيستي با تا
شخصيت ، بر را مطالعاتش آمد ، نائل جلالالدين مولانا آرامگاه زيارت به و كرد تركيه قونيه
با او ساله خصوصي 40 گفتوگوهاي همين درج از و كرد متمركزتر مولوي شاگردان و آثار
.شد جهاني "شمس شكوه" كتاب كه بود مولانا
لويي نيكلسون ، آلن رينولد همچون مستشرقاني بزرگ كنار در شيمل برگيت آنهماري اكنوننام
مايرهوف ، ماكس دخويه ، ميخائيل بكر ، هاينريش كارل اسبوك ، كريستيان كربن ، هانري ماسينيون ،
.هستند اسلامي مطالعات در عميق محوري طلايهدار يك هر واقع به كه است شده ثبت كراوس پاول
متوجه بيشتر را شيمل دهيم ، قرار توجه مورد اسلامشناسي در را "ايراني اسلام" محور اگر
او.ايران ادب و دين به خاص علاقه با مستشرقي تا مييابيم تركيه و پاكستان و هند اسلام
ايران مسلمانان با همزيستي به را زماني كوتاه حتي نيكلسون همچو بلكه كربن مانند نه
پاكستان و هند تركيه ، مسلمانان با همزيستي در اسلامي تصوف در را مطالعاتش و نداد اختصاص
شناسائي شرق ديگر آثار مقدماتي بررسي به نياز شيمل به اقبال علل شدن روشن.داد گسترش
.كربن و نيكلسون چون نمونههايي ;كردهاند فعاليت اسلامي وعرفان تصرف حوزه در كه دارد
كتابخانه ماواي در ;نيكلسون
فارسي ادب از (1868- 1945)(Reynold Alleyne Nicholson) نيكلسون آلن رينولد ادراك
كتابخانهها گنجه در تنها را اسلامي عرفان و فارسي ادب نيز او اما است انكار غيرقابل
مهد كه خاورميانه زبان عرب كشورهاي يا تركيه شيمل از عقبتر گامي در حتي و كرد جستوجو
"مستشرق عالمترين" لقب كه نولدكه تئودور كه است چنين اين.نديد هم را بود اسلام پرورش
كتابخانه فقط و نگذاشته فراتر پا وين شرق از هرگز كه ميگيرد خرده نيكلسون بر گرفته را
.است ساخته خود ماواي را
كه بود نيكلسون جان نوه آمد دنيا به انگليس در اوت 1898 در 18 كه نيكلسون آلن رينولد
عقايد روي مطالعات كنار در و ميكشيد خود با آكسفورد در را "انجيل متخصص دانشمند" لقب
را مطالعاتش مجموعه بعدها جان.كرد دنبال را فارسي و عرب ادبيات جديد ، كليساي به وابسته
رشته در فارغالتحصيلي از پس رينولد كه بود روزها همان از و سپرد رينولد نوهاش به
در را عربي زبان سال 1893 از كلاسيك ، ادبيات دانشگاه در يونان و روم باستاني زبانهاي
براون گرانويل ادوارد با ملاقات از پس و بعد به سال 1891 و كرد آغاز استراسبورگ دانشگاه
اختصاص فارسي ادبيات و زبان به (كرد تقديم وي به را كتابش از جلد دو بعدها نيكلسون كه)
"تبريزي شمس ديوان اشعار برگزيده" يعني خود اثر نخستين فارسي ، زبان بر مطالعه ازداد
"تذكرالاولياء تصحيح" مولوي ، "مثنوي" فارسي متن تصحيح اكنون.كرد منتشر در 1898 را
و متن تصحيح ،"شمستبريزي ديوان" ترجمه انگليسي ، به هجويري "كشفالمحجوب" ترجمه عطار ،
از (عربي ابن اشعار از مجموعهاي) "الاشراق ترجمان" سراج ، "فيالتصوب اللمع" كتاب حواشي
.است مانده يادگار به نيكلسون
او.ماند باقي مسيحي يك اسلامي ، تصوف در غوطهوري اوج در نيكلسون كه كرد فراموش نبايد
نه و دهد دين تغيير كه گرفت قرار اسلام بر مطالعاتش تاثير تحت لينگز مارتين مانند نه
:گفت راديويي مصاحبه يك در كه پرداخت غرب مقابل در اسلام از پرهزينه دفاع به شيمل مانند
در كه ميداند رشدي سلمان و - ميكند توهين اسلام پيامبر به كه نويسندهاي من نظر به"
...است كرده توهين اسلام مقدسات به قطعا - است مقدس حد چه تا پيامبر مقام اسلام جهان
همين "..ميكنم محكوم را آنها و ميدهم قرار انتقاد مورد را نظرات اين مرگ دم تا من
صلح بانيان از يكي به سال هر كه را شيمل به آلمان ناشران صلح جايزه اهداي كه بود سخنان
آلمان نويسندگان كانون اعضاي از برخي حتي.انداخت تعويق به ميشد اهدا نشر حوزه در
اهدا شيمل به جايزه اين كه كردند تقاضا سيمل گاريو و مولر ، هرتا بكر ، يورك گونترگراس ،
كرد اعلام فرانكفورت در نشست چند از پس صلح جايزه اهداي بنياد شوراي نهايت در اما.نشود
.ندارد وجود شيمل پروفسور به صلح 1995 جايزه اعطاي لغو براي دليلي كه
افكار مسيحيت ، از اسلامي عرفان تاثيرپذيري بر كه است مستشرقاني جمله از نيكلسون
اسلام ، ابتداي در مسيحيت ، نفوذ":است معتقد و ميكند تاكيد صبيان و بوديزم نوافلاطوني ،
به او ".بود مضاعف مسلمان صوفيان بر راديكال فرقههاي حاميان و راهبان سناك ، طريق از
كه بود خارجي موثر همين و شده وارد نيز هلنيستي افكار اسلامي زهد در كه شد معتقد صراحت
براي وسيلهاي فقط ديگر كه داد تكامل صوفيانه زهدي به ساده زهد يك حد از را اسلامي زهد
.شد روح تصفيه و جان شستوشوي اسلوبهاي از اسلوبي بلكه نبود آخرت عذاب از رهايي
چه.كرد چشمپوشي اسلامي تصوف تاريخي ردهبندي در نيكلسون هنر از نميتوان حال عين در
قرني چه از و داد عابدانه زهد به را خود جاي زاهدانه عبادت قرني چه از گفت كه بود او
آميخت فلسفه با تصوف قرني چه از و شد صوفي كلام وارد "وجود وحدت" ،"عشق" ،"محبت" واژه
امان در اندكي ميتاختند صوفيان بر زمان آن در كه ظاهربينان و افراطي متشرعان نيش از تا
50Alfred van Kremer)"كريمر فن آلفرد" كه گذاشت ناگفته نميتوان باز چند هر.بماند
.كرد آغاز را قرون ردهبندي و كرد بحث تصوف ادوار نخستين روي بر نيكلسون از پيش سال
.شمرد غيراسلامي فرهنگهاي محصول را اسلامي تصوف متعصبانه نگاهي در كريمر
ورود كه نظر اين با شدت به او.دارد نظر اختلاف مستشرقان برخي با ديگر نظري در نيكلسون
برخلاف حتي و است مخالف بدانيم عربي ابن از پيش را صوفي كلام و زبان در "وجود وحدت" بحث
:است معتقد ميدانند هجري سوم قرن از را بحث اين به صوفيان ورود كه انديشمندان از ديگر
يك فارض ابن "اناهي" يا و حلاج "انالحق" يا يزيد با "شاني اعظم ما سبحان" گفته حتي
در را آن آغاز بلكه را وجود وحدت بحث پختگي نه او.است "وجود وحدت" نه و "شهود وحدت"
of personality in" "The Idea"كتاب در را نظرات اين نيكلسون.ميداند عربي ابن كلام
"خدا و انسان رابطه و اسلامي تصوف" به سال 1357 در كدكني شفيعي محمدرضا كه) soufism
و مسيحي عرفان بين تطبيقي كلام يك در كه است كتاب همين در و است آورده (است كرده ترجمه
.است چيز همه مقياس انسان ، نه و خداوند ، اسلام ، در":ميگويد دانشجويانش به اسلامي عرفان
مستلزم تا ندارد وجود ميخوانيم اومانيسم را آن غربيان ما آنچه براي جايي اسلام در
نمايشگر ميشود ، متمثل محمد وجود در كه كامل ، انسان اسلام ، در.باشد فرد كفايت يا ارزش
خداوند شخصي حيات در را خود كه انسانيت اعلاي مثل نه و است انسان در الوهيت صورت تجلي
كه را تنوعي و روانشناسيك غناي صوفيان ، تجارب اگر نيست شگفتآور رو اين از.بخشد تحقق
وقت صرف و تحقيق دهه چندين از پس او كلام اين با و ".باشد فاقد ميبينيم ، غرب تصوف در
.ميورزد تاكيد مسيحيت عرفان ترجيح بر باز اسلامي تصوف روي
شيعي ايران غور در ;كربن
و اسلامي تصوف روي مطالعاتش در كه دانست مستشرقي تنها بتوان را كربن هانري شايد
عمقيابي را ايراني اسلام شود ، معطوف عرب سرزمين اسلام بر كه آن از بيش اسلامشناسي
داده ، قرار بررسي مورد را عرب و سني فلاسفه و صوفيان تفكر كه اندازه همان به و كرده
.است كرده بازنويسي را خطمشيشان و تفكرات و كرده رديابي را ايران سرزمين صوفيان زندگي
فرق و گفتارها رفتارها ، همه تا زيست ايران در بسيار سالهاي (1903- 1978) فرانسوي كربن
اسلامشناسان ديگر بين در مطالعاتي حجم بالاترين و كند پيشينهيابي را مسلمان ايرانيان
ارض" عنوان با كتابش در حتي او.درآورد تحرير رشته به را "شيعي ايران" خاص محور با
رسيد ، دوم چاپ به دقيقتر تصحيحاتي و اضافات با در 1978 و شد منتشر در 1960 كه "ملكوت
"شيعي ايران" تا "مزدايي ايران" بررسي به و برده فراتر "ايران" در "اسلام" از را ديد وسع
انديشه ايرانيان كه زماني از را رستاخيز روز در انسان كالبد نظريه او.ميپردازد
اسماعيلي و عشري اثني امامي صورتهاي كه زماني تا ميكشد تصوير به مييابند دينورزي
هشتم اقليم و زميني جهان اقليم هفت پيرامون را خود عقايد و ميگيرند نضج ايران در شيعي
.ميكنند تبيين
بخش مدير سالها و سوربن دانشگاه مطالعات عالي مدرسه در تحقيق مدير كه كربن
محورهاي مصروف را خود غم و هم تمامي بود تهران در فرانسه و ايران انجمن ايرانشناسي
چه.نگرفت ناديده اسلامشناسياش مطالعات در را ايران محور و كرد اسلامشناسي موازي
بايد نيز ايران در كرد ، جستوجو بايد عرب ميان در كه آن از فراتر را اسلام كه بود معتقد
به ژرفتر عمق در و كرد بررسي سنت اهل كلام كنار در را شيعي نبوي حكمت اوكرد رديابي
را مسلمان فيلسوف و صوفي انديشه در را "امامشناسي" و نكرد بسنده اسلام در پيامبرشناسي
.كرد پيگيري نيز
به و كرده بررسي را شيعي غايب امام نظريه كه است اسلامشناساني معدود از كربن
را اشعريه و معتزله كلام فلسفه ، در او.ميپردازد اديان ديگر در آن تطبيقي انديشههاي
انديشه از ثقل همان به و را ، فاطمي اسماعيليه تفكرات كه ميكند تبيين اندازه همان به
تدوين در كربن.كلام و تصوف باب در سنت اهل انديشه از كه ميگويد سخن شيعي تصوف و كلام
همان شيعي ، ايراني نصر ، سيدحسين از شد منتشر كه 1962 خود اسلامي فلسفه تاريخ كتاب
.سني عرب يحيي ، عثمان از كه انديشهميگيرد ياري اندازه
در تصوف يعني عرفان درباره بحث":شد معتقد كه بود چنان شيعي مطالعات در كربن شدن غرقه
باطني تعليمات در ريشه كه نظري حكمت و معنوي تجربه عنوان به تصوف از اعم آن ، مختلف وجوه
به اسلامشناسان از بسياري اگر ".پرداخت اسلام در حكمت توضيح به نميتوان دارد ، شيعي
و نگاشت كتبش در تصوف از مبسوطي طرح كربن دادند ، ارائه اسلامي تصوف از تعريفي كوتاهي
اين بر است تكذيبي خود ايراني اسلام":نوشت و رفت نيز ايراني اسلام تعريف سمت به حتي
يكي [عرب] نژاد يك تاريخ و گذشته با و قومي مفهوم با را اسلام مفهوم كرارا كه نظر
.كرد حذف ايرانشناسان صدر از نميتوان را كربن نام واقع به ".ميداند
شيمل اما و
بانوي اين از.است غرب اسلامشناسي حيات ادامهدهندگان از يكي شيمل آنهماري اكنون
از فرانسه و تركي انگليسي ، آلماني ، زبانهاي به كتاب عنوان مشهور ، 113 مستشرق
خوشنوسيي شيرازي ، خفيف ابن سيرت كتابهاي.است رسيده چاپ به اسلامي عرفان و اسلامشناسي
شمس ، شكوه اسلام ، بر درآمدي اسلام ، عرفاني ابعاد هند ، اسلامي ادبيات اسلامي ، فرهنگ
محمد و اسلامي ، تصوف و عرفان در زن آتش ، تو و بادم من الهي ، آيات تبيين اسلامي ، نامهاي
.است فارسي به اوست پيامبر
محدوده در اسلامي آداب و صوفيان اشعار و ادبيات درباره بررسي به را خود "تصوف" كتاب او
به را خود نگاه عمده نيز "اسلام سرزمينهاي" كتاب در و داده اختصاص پاكستان و هند مناطق
تصوف اصلي هدف لطيف و عارفانه تعريفي با كتاب اين در او.است كرده معطوف سرزمين دو اين
.ميكند معرفي "تقوا" را اسلامي
اقبال دليل و شويم نزديكتر خود مقصود به سرانجام بتوانيم توصيف همين در تامل با شايد
رهيافت بر آمريكا و اروپا در اسلامشناسي حال و گذشته مكتبهاي.دريابيم را شيمل به
و هموطنان ميان در.دارند و داشته ويژهاي تاكيد اسلام از تحليلي و تاريخي بررسي
كه تفاوتهايي همه وجود با موتزكي و شولر و برو ونس تا گرفته زيهر گلد از شيمل همزبانان
و اسلام تاريخي منابع بازسازي براي تلاش آن و ميبينيم را يكسان جستوجويي هست ، روش در
همه در آن تاريخي روششناسي وجهه كه قضاوتي.است آن تاريخي حقيقت درباره قضاوت
خانم نظرهاي سادگي و آثار كثرت اين به ما.است مشهور كاملا ايشان متنوع اظهارنظرهاي
بهرهگيري با كه اي اسلامشناسي ;بنگريم نيز غربي معاصر اسلامشناسي زمينه در بايد شيمل
اسلامي اصناف و فرق متون تصحيح و بررسي به تنها نه تاريخي جديد و گونهگون روشهاي از
تاريخ بررسي بر را خود نيروي عمده بلكه ميپردازد مختلف مذاهب ارباب و صوفيان از اعم
در.است گذاشته آن روايتهاي و قرائتها و كريم قرآن تاريخي شناخت و (ص)اسلام پيامبر
اسلامشناسان اين امروزي مطالعات بوديم ، شاهد شيمل خانم به كه دست آن از اقبالي مقابل
تاخير به شايد آن از بخشي چرا؟ اما.نمييابد طرح مجال نيز آكادميك حوزههاي در حتي
مربوط ما به و ميافتد اتفاق پيرامونمان دنياي در كه باشد چيزهايي به توجه در ما هميشگي
از و پسنديدهايم را اش"همدلي" بيشتر شيمل در ما كه است اين شايد اصلي دليل اما ميشود
مختلف وجوه مطالعه به كس هر كه است اين ما توقع گوييرميدهايم سايرين ناهمدلي
است شرقشناسي شيمل پروفسور.است شده شيمل كه چنان شود ، آن شيفته ميآورد ، روي آيينمان
را مسلمانان با همدلي امكان تركيه و هند قاره شبه مسلمانان ميان در زندگي دليل به كه
.نداشتهاند بنيادي انتقادي جنبه كه پرداخته مطالعاتي به همواره آن بر علاوه و است داشته
ميان از و نگريسته اسلام به "بيرون از" پژوهشگري نه و مسلمانان "ميان از" كسي مانند او
شده موجب همين و است برگزيده را تصوف از پيچيدهاي غير و لطيف وجوه نيز اسلامي مطالعات
آئين دلپذير وجوه نماياندن دنبال به بيشتر كه مسلماني پژوهشگران غالب براي او كارهاي تا
او آثار براي ميتوان كه است ارزشي جداي البته اين آيد ، نظر به پذيرش قابل خويشاند
كه كسي ;دارند توجه او به ديد همين به هم غربيها خود كه است اين جالب.شد قائل
كاري او امثال و شيمل از تقدير.كند كمك "صلح" به مسلمانان با همدلياش با ميتواند
همدلان يافتن."اسلامشناسي" به جديتر توجه براي باشد مقدمهاي كه خصوصا است پسنديده
.است ديگري قدر را معرفت اما است دلپذير
كنيد دعوت ايران رابه دكارت
ابك حميدرضا
در.است ميآمده شمار به ديرينشناسي مقوله از بيش و كم زمين ، مغرب تاريخ در شرقشناسي
در كاو و كند با تا برگرفتند را بيلچههايشان و ذرهبينها غربي پيشتر ، پژوهشگران چندسده
وجدش خلسه در و بروند فرو تاريخ اعماق به بود ، داده نشان گنجنامههايشان كه معادني
كه داشت را ارزشي همان فارابي ، ابونصر از دستنوشته نسخه يك آنان براي.شوند غوطهور
به كه نداشت چيزي كنفوسيوس وگرنه بود ، يافتهها قدمت مهم ، هخامنشي دوران زرين پياله
ونيزيهاي مذاق به كه نميگفت سخني بوذرجمهر و بياموزد پرتغالي متكبر اقيانوسپيمايان
و بودند تاريخ فاتحان غربيان ، .بيايد خوش روشنگري از سرشار فرانسويهاي و رنسانس مجذوب
براي يونان فتح.نكنند تكرار را روميشان پدران اشتباه بار اين كه بودند گرفته تصميم
فرهنگيشان ، اقتدار با ايوني ، ايالت ساكنان كه چرا شد ، تبديل بزرگ شكستي به روميان
نفس ارضاي بود چه هر بار ، اينكردند بدل يوناني فرهنگ آموزشكده به را امپراتوري سراسر
.نميشناخت خود براي مرزي ديگر كه بود جستوجوگري و كنجكاو
در مغربزمينيان تا شد سبب انتقادي ، روحيه سيطرهنشد ختم جا همين به داستان اما
آرام اقيانوس كه درمييافتند تدريج به آنها.نكنند بسنده تفنن و تفريح به شرق با مواجهه
است كرده پنهان نيز شفابخشي دارويي گياهان سيمين ، و زرين ظرفهاي و سكهها پس در مشرقي ،
عظيم خيلميگشايد روانشان فروبسته كار از گره و ميآيد آدميان سيرت و درون كار به كه
خاوري سرزمينهاي روانه بيستم ، قرن اوايل و نوزدهم قرن اواخر در دانشمندان و محققان
الهي سلطنت وارثان روزگاري كه بردارند مردماني نانوشتههاي و نوشتهها از توشه تا شدند
.بيثمر ارضي در تكيده مستضعفان اكنون ، و بودند زمين بر
در و شدند دستهبندي و شناسايي ارزشمند آثار.بود مقدماتي تحقيقهاي انجام اول ، گام
رسيده فرا آثار اين ترجمه زمان حالا.گشتند تهيه بود ممكن كه صورتي هر به فرصت ، اولين
.شدند ترجمه گوناگون زبانهاي به سرعت به شرقي رسالههاي و كتابها.بود
آموختن به بيشتر ، چه هر حدت و شدت با و پيمودند ديگري راه نيز پژوهندگان از بسياري
اينجا ازميطلبيد را آنها به تسلط آثار ، آن به مراجعه كه پرداختند گوناگوني زبانهاي
شده "تئوريزه" و مدون صورتي به ميشود ، ناميده شرقشناسي امروز آنچه مقدمات كه بود
قصدشان كه آمدند پديد رسالههايي و پاياننامهها تحقيقها ، كتابها ، انبوه.آمد فراهم
اسناد معتبرترين بر تكيه با براون ادواردبود شرقي فرهنگ كيف و كم و بم و زير درك
و نگاشت را زمين "ايران ادبيات تاريخ" روز ، آن منابع بيشترين به استناد با و موجود
عظيم شرح بود ، مرتبط مولانا با گونهاي به آنچه هر كردن رو و زير با هم نيكلسون رينولد
.كرد عرضه را كتاب اين از بلارقيبش تصحيح و نوشت را مثنوي بر خود
ناديده را عالم باختران از جديد تمدن خورشيد طلوع روزگار ، آن مشرقيان كه افسوس و دريغ
پايه بر كه زلزال سوره پرتو در نه را سرزمينشان به چاكان سينه فوج فوج هجوم و گرفتند
گرفتند جشن را پروردگار ياري رسيدن مغفرتجويان ، و تسبيحگويان و كردند تفسير فتح سوره
كه شديم ميزباناني ما كه بود گونه اين.گذاردند شكر را خداوند دين به كافران درآمدن و
از).كرديم قرباني ناخوانده ميهمان پاي به هم را عيال قوت آورنده فراهم ميش يگانه
خالي سفره آمديم ، خودمان به تا (.گشت افلاك طنينانداز ما ميهماننوازي آوازه اينرو
.شد
و عقل كه پذيرفتيم كمكمك.ديد تنگ را خود جاي نخستين غرور و سرمستي كه نپاييد ديري
همان فرهنگ ، سر بر و ندارد را عظيم منابع اين گوهرهاي استخراج توانايي ما ابزار و دانش
و منبري هر افتخار و شدند ما فكري مقتدايان فرهنگي ، كنسرسيومهاي.نفت سر بر كه آورديم
به باري صنع اثبات در و بگويد اسلام حقه شريعت به لوبون گوستاو توجه از كه شد اين واعظي
براي نيز كافي و وافي توجيهات و ادله.كند استناد مترلينگ موريس كتاب مورچگان داستان
ساكنان جمعي ناخودآگاه بر نفت صنعت شدن ملي.رفتيم جلوتر هم باز.بود موجود كار اين
شديم بيزار پذيرد غرب رنگ آنچه هر از و گشوديم دشنام به زبان.گذاشت تاثير فرهنگ سفينه
معرفت چراغ با چون كه شدند بدل تكچشمي دريايي دزدان همان به ما اذهان در شرقشناسان و
كه شد حبلالمتيني فرهنگي مليگرايي.بودند ربوده نيز را گزيدهتر كالاهاي بودند ، آمده
كه همانگونه) فكري استقلال و ايستادن خود برپاي و ميآورد گردهم را نظر و راي اهل جميع
را زمين مشرق بيداري ميخواست كه شد نوشتهاي هر سرآغاز (بود شده علم روزگار ، سياست در
شد؟ چه نتيجه اما بياورد ، ارمغان به
نبود اگر و نشست گل و لاي به زميني مشرق شرقشناسان كشتي.بود كار پايان اين متاسفانه
و نسخ تصحيح مرحله در هم آن كه) خانلري و غني و قزويني چون تكستارههايي تلاش ماحصل
پژوهشگران كارنامه معدل (نينجاميد فرهنگ مولفههاي در عقلاني تامل به و ماند باقي متون
و دشمنيها و خوييها تند كه بگذريم.بود صفر از كمتر كمي ايراني انديشمندان و
محروم هم انضباط بيست نمره لذت از را فرهنگ اول كلاس مظلوم دانشآموزان غرضورزيها ،
نگرفت؟ پا شرق در شرقشناسي چرا راستي.كرد
چهار از علمي پژوهشهاي انجام در را غربيان بيكن فرانسيس پيش ، سدههاي همان در زماني ،
اين كه بود كرده استدعا آنان از و بود داده پرهيز معرفتآموزي راه سر بر آرميده "بت"
او از پيش.كنند مراعات فرهنگي بادآورده فربهي با مبارزه براي همواره را پژوهشي رژيم
و بود درافكنده را معرفت "متدولوژي" نوين طرح ،"روش در گفتار" رساله نگارش با دكارت نيز
از بيش اينكه مگر نميگيرد ، سامان دانشي و تحقيق و پژوهش هيچ كه بود آموخته همعصرانش به
هم در اطلاعاتي منابع از انبوهي شما اينكه.بپردازد "روش" به كار هر از پيش و چيز هر
بر تكيه با بتوانيد كه است اين مهم.ندارد اساسي اهميت باشيد ، داشته اختيار در را ريخته
نظم در متدولوژي ، آن پايه بر پس ، آن از و بريزيد پي را تحقيقتان متدولوژي مستدل ، روش يك
تاريخ بزرگ دايرالمعارفهاي تمام كه نيست كردني باور.بكوشيد و بكوشيد دادهها نسق و
و درنورديدهاند و بلعيدهاند را جهان روز امروزه كه اطلاعاتياي بانكهاي همه غرب ،
همين حاصل دارند ، دست در را روزگار نبض كه آماري و تحقيقاتي ديوپيكر موسسههاي جملگي
كه بود روششناسي همين پرتو در تنها دكارتي عقلانيت.دكارتياند مفيد و مختصر توصيه
همه مبادي و اصول علم رياضيات ، كه بود دليل همين بهشد غرب فرهنگ استوار اساس و مبنا
زنجيرهاي نوين زيستشناسي و شيمي و فيزيك كه بود امر همين بر تكيه با و شد ديگر علوم
با جديد علوم بنيادين و اصيل تفاوت.برگشودند بازوهاشان و گردهها از را ارسطو اسارت
.بود "روش" در تفاوت ارسطويي ، دانشهاي
در شرقشناسي.ميگردد باز نكته همين در تامل به نيز مشرقيان نشدن شرقشناس سر بازكاوي
در.نبود موفق شرق در جديد شيمي و جديد فيزيك كه دليل همان به نشد ، موفق شرق
خاص نسبيت و كوانتوم مكانيك درك در كه دليل همان به كرديم اقتدا نيكلسون به مولويشناسي
.بوديم اينشتين و هايزنبرگ شاگردان چراي و بيچون مقلد
يادداشت اين موضوع شرقشناسي ، آن تبع به و جديد علوم نبودن يا بودن ارزشمند سر بر بحث
دست راه اصولا آيا اينكه و نه يا ميآيد ما كار به شرقشناسي اساسا آيا اينكه.نيست
فكري ، بستر از كه است شرقشناساني آثار به مراجعه مفاهيمشرقي ، عميق و صحيح درك به يافتن
كه متفكراني بسيارند.است ديگري سخن نه ، يا برخاستهاند باختري جهان سرزميني و روحي
كجا.ميآيد ما كار به نه و دارد ما حال به سودي نه دست اين از آثاري به مراجعه معتقدند
شرقشناسي نقش و اهميت به ضرورتي و دليل هر به اگر اما ساحلها؟ سبكباران ما حال دانند
اين و كنيم فراهم هم را آن مناسب روش و يراق و ابزار اينكه جز نداريم چارهاي داديم ، تن
به ما ، كشور در شيمل ماري آنه حضور.دكارتي متدولوژي و عقلانيت به دادن تن همان يعني
جلالالدين معرفي در گرانقدرش ، و بيوقفه تلاشهاي و گرانسنگ فرهنگي خدمات بزرگداشت پاس
ناشي حضور اين اگر اما.است شده ما فرهنگ از بخشي ديگر او.است مباهات و فخر مايه بلخي ،
(امروزين ميشود تاكيد) امروزين شناسايي عرصه در ما سرزمين در كه باشد خلائي درك از
هم چندان انتخاب ، اين كه شد متذكر بايد دارد ، وجود ما فرهنگي اندوختههاي و داشتهها
در كه گونه همان ;مياندازد راه داخلي محققان و پژوهشگران دهان از آب تنها و نيست مناسب
دامان از دست شيمل باشيد ، مطمئن.شد مشاهده ما كشور به جامعهشناسش هموطن مشابه سفر
.كنيد دعوت ايران به را دكارت.داشت برنخواهد مولانا
كتاب معرفي
عرفان افسانهخوان
شيمل آنهماري پروفسور آثار و زندگي به نگاهي:عرفان افسانهخوان
خندقآبادي حسين كوشش به
ايران پژوهش و دانش توسعه موسسه انتشارات
تومان قيمت2000
معرفي در جامعي نسبتا اثر شد منتشر شيمل آنهماري اخير حضور با همزمان كه حاضر كتاب
فهرست و فهرست از پس.است شده تشكيل اصلي بخش چند از كتاب.است آلماني اسلامشناس اين
است داده توضيح را كتاب گردآوري و كار شيوه و نوشته مقدمهاي خندقآبادي حسين تفصيلي ،
و زندگي سير تشريح بر علاوه آن در كه نوشت زندگينامهاي مقالهاي ناقد خسرو آن از پس
و گرايشها به اشاره او موضعگيريهاي بعضي بررسي و نقد به شيمل پژوهشي فعاليتهاي
خاص علاقه به ميتوان جمله اين از كه است پرداخته نيز خود فعاليتهاي در شيمل خاص علاقه
است بوده مولانا به نخست او علاقه واقع دركرد اشاره مولانا و لاهوري اقبال آثار به او
مولانا مقصود به را مولانا اشعار از اقبال تفسير ميشود آشنا اقبال با وقتي سپس
نوشته مولانا آثار بر بعد قرن هفت طول در كه شرحهايي بيشتر كه چرا مييابد نزديكتر
استنباط هم مولوي پرشور ستايشگران اكثر":بودهاند ابنعربي آراي از متاثر شدهاند
تحت افكارش كه نيست اين از غريبتر او براي چيز هيچ زيرا كردهاند ، پيدا او از نادرستي
ما زمان تا شرح صدها در كه گونه همان كار اين كه خصوص به درآيد ، خاص قاعدهاي و اصول
او ، همقطار را ابنعربي عقايد.گيرد صورت عربي ابن عرفان پرتو در ميشود ، ديده
خصوص به و مولوي شعر درست درك برايميگفت درس قونه در مولانا همقطار قونوي ، صدرالدين
در شيمل ويژگي ".شد آشنا تراويده آن از شعرش كه وي زندگي بزرگ حوادث با بايد او غزليات
بيشتر خلال در بلكه است پرداخته مطالعه به اسلامي فرهنگ بر سالها تنها نه كه است اين
او تا شده باعث امر همين.است زيسته هند قاره شبه و تركيه مسلمانان ميان در سالها همين
ديگر تامل قابل گرايش.باشد داشته پيروانش زندگي نحوه بر اسلام تاثير از پرجزئياتي درك
كاري يعني ;است آلماني زبان به عرفاني اشعار ترجمه به او فراوان علاقه شيمل كارهاي در
ناخرسندي موجب همين و نميآيد حساب به جدي كاري شرقشناسان فعاليتهاي عرف در اصولا كه
معنوي حيات يا فرهنگ يك حامل شعر ، " كه است معتقد شيمل اماهست هم شيمل كارهاي از آنها
".است
كه ناقد خسرو.دارد اختصاص شيمل آثار كتابشناسي به "عرفان افسانهخوان" كتاب بعدي بخش
زبان به حتي وي آثار از كامل فهرستي تاكنون متاسفانه":مينويسد كرده تهيه را بخش اين
(Autobiografie) خودنوشت زندگينامه كه نيز او كتاب آخرين در.نيست دست در هم آلماني
گزيدهاي مشخصات يافت ، انتشار (شهريور 1381 اواخر) ميلادي سپتامبر 2002 اواسط در و اوست
مناسبت به اين از پيش سال من 10.است رسيده چاپ به كتاب آخر صفحات در او آثار از
تقريبا كتابشناسي "كلك" نشريه در مقالهاي نگارش بر علاوه وي ، تولد سالگرد هفتادمين
هنري و فرهنگي ماهنامه) رساندم چاپ به نشريه همان در نيز را شيمل پروفسور آثار از كاملي
.است شده افزوده وي آثار به كتاب چندين اما ميان اين در (تيرماه 1371 شماره 28 ، "كلك"
دست به شيمل آثار از ناقد كه جديدي فهرست.ميشد كامل صورت هر در ميبايست فهرست آن لذا
آلماني ، زبانهاي به كتاب عنوان شامل 113 است ، موجود فهرست كاملترين احتمالا و داده
.است فرانسه و تركي انگليسي ،
منظور.دارد اختصاص شيمل "فارسي كتابهاي" معرفي به "...افسانهخوان" كتاب بعدي بخش
كتابهايي يا و است كرده تصحيح را آنها شيمل و بودهاند فارسي اصل از كه است كتابهايي
"هند اسلامي ادبيات" همچون آثار اين از بعضي البته.شدهاند ترجمه فارسي به كه شيمل از
.است آنها از يكي هم شيمل كه شدهاند نوشته نويسنده چند وسيله به كه هستند كتابهايي
"شيرازي ابنحفيف ابوبكر كبير شيخ سيرت" تصحيح ميبينيم بخش اين در كه تصحيحي كتاب تنها
نوشته مريدان از يكي وسيله به كه او سيرت و است تصوف متقدم مشايخ از (ره)حفيف ابن.است
با.ميآيد شمار به تصوف اول دست منابع از يكي كردهاند ، درك نيز را شيخ حيات كه شده
و برگرداندهاند فارسي به را آن مقدمه سبحاني آقاي كه شيمل خانم تصحيح متاسفانه حال اين
كه دارد جا و دارد فراواني غيرچاپي شايد و چاپي غلطهاي شده افست عينا كتاب باقي
.شدهاند معرفي كتاب يازده فارسي كتابهاي بخش درشود احيا مصححان همت به دوباره
مختلف معرفي قطعات.است فيلم يك و كتاب چهارده است ، خارجي كتابهاي معرفي كه بعدي بخش
تفصيلي فهرست در كه دارد نويسندهاي يك هر فارسي كتابهاي معرفي بخش مانند نيز بخش اين
كتابشناسي بخش در چه و بخش اين در چه كه داشت جا البته.يافت را آنها نام ميتوان كتاب
عنوان ترجمه تنها بخش اين در كه حالي در.شود درج اصلي زبان به كتابها دقيق نام و آدرس
زبان در كتابها از بسياري نشان و نام دليل هر به هم كتابشناسي بخش در و آمده كتابها
بخش در البتهنشدهاند ترجمه هم فارسي به كتابها اين كه حالي در ;نشده ذكر اصلي
.شدهاند مشخص آمدهاند كتاب معرفي در كه كتابهايي كتابشناسي
كتاب مقدمه در خندقآبادي توضيح به بنا بخش ايناست "مقالات ترجمه" كتاب بعدي بخش
اسلام دايرالمعارفهاي از كه است ايشان دايرالمعارفي كوتاه مقالات" ترجمه بر مشتمل
اسلام نوين جهان دايرالمعارف و (الياده ميرچا) دين ،(يارشاطر احسان) ايرانيكا ،[EI]
ايشان مفصل مقالات است اميد" ميكند اضافه خندقآبادي ".شدهاند انتخاب (اسپوزيتو جان)
.ميگيرد بر در را مقاله چهار و بيست ترجمه بخش اين ".برسد چاپ به ديگر مجموعهاي در
به را آلماني به فارسي اشعار از شيمل ترجمههاي از پارهاي ناقد خسرو كتاب بعدي بخش در
محمدحسين و خرمشاهي بهاءالدين بخش دو در آن از پس و است آورده گرد آنها اصل همراه
مصاحبهاي آن از پس.برگرداندهاند فارسي به را شيمل اشعار از قطعه چند خواجهزاده
آن از پس.است افغانستان در بودا تنديسهاي تخريب درباره كه ميخوانيم شيمل با را كوتاه
در كه است آورده گرد را زندگينامههايي و مصاحبهها و مقالهها از فهرستي خندقآبادي
.رسيدهاند چاپ به ايران مطبوعات
بنهادهايم راسيرتي كسي هر
تهران دانشگاه در شيمل سخنراني گزارش
باشند ديگران از برتر ميتوانند امي مردمان كه باشيم داشته ياد به
مدح هند اصطلاح را هنديان
مدح سند اصطلاح را سنديان
ميكردي دقت بايد خواند خود سخنراني در را بيت اين نخستينبار شيمل ماري آنه كه هنگامي
صبح شيمل.دهي تشخيص آلماني سالخورده زن لهجه در را فارسي كلام اين ميتوانستي تا
;گفت سخن "فارسي متون در شبان و موسي داستان" درباره تهران دانشگاه در ((22مهر دوشنبه
.ميشد برگزار او بزرگداشت مناسبت به كه "فرهنگها ميان پلي عرفان" همايش در
با كودكي زمان از كه گفت ميشد ايراد انگليسي زبان به كه خود سخنراني ابتداي در او
مولانا مزار بار سيزده او از گرفتن الهام براي خود عمر طول در و است بوده آشنا مولانا
دليل به همواره مثنوي در شبان و موسي داستان كه گفت شيمل.است كرده زيارت را قونيه در
مولوي شيمل ، نظر به.است ميكرده جذب خود به را او داشته كه زيادي تعبيري امكانات
هم مقاصد اين از يكي و كند بيان خوبي به را پيامبران مقاصد مثنوي در است توانسته
.ميآيد شمار به دين قلب كه است نيايش به پرداختن
زباني با كه ميبيند را شباني راه در موسي كه پرداخت شبان و موسي داستان به شيمل سپس
عذاب گفتني سخن چنين اينكه وحشت از و ميكند صحبت خدا با ادب از دور ظاهر به و عاميانه
اينجا در شيملميرود ترسان و غمگين شبان و ميكند عتاب شبان با شود موجب را الهي
و گفتار با را آنها و كنيم تقسيم را مردم كه ميشويم وسوسه غالبا ما كه كرد اشاره
اين و كنيم جمعآوري هم با را آنان است لازم ميدانيم كه حالي در كنيم شناسايي سوادشان
اينكه از پس داستان اين در كه گفت شيملاست آفريده متفاوت را مردمان كه است خداوند خود
ميكند سرزنش عملش سبب به را او و ميكند خطاب موسي به خدا ميكند خاموش را شبان موسي ،
.نيست همخوان ما اديان و رفتار معمول قواعد با كه هست زيبايي بسيار چيز سرزنش اين در و
وقتي.داريم نياز مدارا به بيچاره شبان مقصود فهم براي ما كه ميآموزد ما به خطاب اين
اين از پس كه ميبيند مييابد ، را او و ميگردد شبان دنبال به خود عمل جبران براي موسي
به بايد ما گفت شيمل.است رسيده نايافتني دست مقاماتي به و شده متحول "امي" شبان واقعه
همچنان باشند ديگران از برتر ميتوانند -ناخوانده درس - امي مردمان كه باشيم داشته ياد
.بود هميشه و خود زمان مردمان همه از بالاتر (ص) امي نبي كه
براي كه آمده آلماني پژوهشگر تولوك كتاب در كه كرد اشاره مشابهي داستان به سپس شيمل
معرفي اروپاييان به را مولانا و حلاج همچون مسلماني صوفيان سال 1821 در بار نخستين
اشاره مثنوي در مختلفي داستانهاي به ذكر و نيايش مفهوم و نقش بر تاكيد با شيمل.ميكرد
اقوام ميان در مولوي كه پرداخت تاثيري به سپس او.ميپردازند مفهوم اين به كه كرد
مولانا آثار در ذكر اهميت با را تاثير اين و است داشته گوناگون افراد بر و گوناگون
و ميگذاشت را شبان نيايش شكر خدا شبان و موسي داستان در كه شد يادآور شيمل.زد پيوند
ميجست؟ را خدا كه نبود مرد تنها اين درواقعبود كرده الهام او به خود هم را نيايش همين
.بود مرد پي در نيز خدا
|