ايراني تصويرپليس براي گام اولين
دلهره سينماي ابزارهاي شهودبا
ميگذريم هم كنار از
جيم نسل بازيگران
ايراني تصويرپليس براي گام اولين
محمودي عليرضا
فرماندهان نگرش تصحيح نيازمند تلويزيون و سينما طريق از پليس به مردم نگرش تصحيح
و واقعي چالشهاي از را خود مضامين كه است تاثيرگذار درامي است سينما به نسبت انتظامي
بگيرد جامعه اصيل
تصويري ارائه پيرامون تلويزيوني و مطبوعاتي _ سينمايي فعاليتهاي مجموعهاي تازگي به
ارائه ناجا ، سينمايي شهرك احداثاست شده آغاز ايران در پليسي عمليات و پليس از مناسب
تصوير ماهنامه انتشار تلويزيوني ، و سينمايي گروههاي به انتظامي نيروي مجوز ساعته 24
توليد براي ناجا گسترده همكاري انتظامي ، نيروي سوي از پليسي سينماي موضوع با سبز
_ فرهنگي مركز فعاليت گسترش و پليسي _ جنايي مضمون با تلويزيوني مجموعههاي و فيلمها
كه ميدهد نشان همه و همه پليسي آثار ساخت جهت در (انتظامي نيروي به وابسته) ناجي هنري
.است شكلگيري حال در سينما نوع اين در تازهاي اتفاقات
بايد مردم و پليس رابطه ترميم براي كه رسيد نتيجه اين به انتظامي نيروي فرماندهي وقتي
مجموعه.شد آغاز تازهاي تكاپوي گذاشت ، نمايش به فعاليتهايش و نيرو اين از واقعي تصوير
پديده يك به نهايت در بايد ايران امروز پليس نمايش روشهاي و نگرشها در تلاشها اين
.دهد افزايش را پليس نيروهاي اقتدار شهري جوامع متن در كه شود تبديل فرهنگي و اجتماعي
حاضر و خلاق نيروي يك حضور به عمومي اعتماد ضريب رفتن بالا يعني پليس نيروهاي اقتدار
.مردم روزمره زندگي حيطه از آن مزاحم عوامل رفع و جامعه در آرامش و امنيت حفظ براي
شدت به ايراني پليس چهره تاكنون ايران سينمايي جنايي _ پليسي آثار نمونههاي اولين از
تصوير به را ايراني پليس گونهاي به آثار اين سازندگان.است شده ثبت عمق بدون و تكبعدي
يك حتي نه و است ايراني يك نه ميبينيم پليس پوشش با كه فرد اين گويي كه كشيدهاند
.انساني خصوصيات و عواطف داراي انسان
تاكنون دهه 1330 از ايران سينماي جنايي _ ملودرام آثار در كارآگاهان و پليس نيروهاي
بودهاند روبهرو آنها با خيابان و كوچه در مردم كه ملموسي و واقعي تصوير با هيچگاه
توليد افزايش باعث خاچيكيان ساموئل آثار از عمومي اقبال كه دهه 40 در.نداشتهاند تطابق
طوري به.افزود ايراني پليس تصوير شدن سترون بر توليدات حجم رفتن شد ، بالا آثار گونه اين
و اوج بود ، داستان شخصيتهاي از يكي آن در پليسي كه سالها اين ايراني فيلم هر در كه
در گرهگشايي و گرهافكني هر از پيش مخاطب.بود پيشبيني قابل بيننده براي داستان فرود
.رسيد خواهد پايان به چگونه داستان و كرد خواهد چه فيلم پليس كه ميدانست فيلم
نگرش نوع به ما كشور سينمايي آثار در پليس تصوير ستروني عامل مهمترين و اولين
يك با نداشتند سينما به علاقهاي چندان كه فرماندهان اين.است مربوط سينما به فرماندهان
و متفاوت تصويري ارائه اجازه فيلمسازان به نمايش از بعد و قبل آثار بر يكجانبه نظارت
.نميدادند را ايراني پليس از عميق
اگر.ميكردند مطالعه را فيلمنامهها پليس نيروهاي فرماندهان نمايندگان و 40 دهه 30 در
.داشتند تاكيد مهم نكته چند بر آنها كنيم ، دقت فيلمنامهها درباره آنها نظارتي نظرات به
از را او زندگي و مرگ حد در حتي عاملي هيچ و است وظيفهشناس ايراني پليس اينكه اول
خانوادگي _ اقتصادي مشكلات نمايش عدم بر پافشاري نكته دوميننميكند دور وظيفهشناسي
نقش ايفاكننده بازيگران انتخاب (هست نيز آنها عجيبترين كه) نكته سومين و پليس نيروهاي
بايد فيلمساز كه":ميخوانيم نظارتي نظرات اين اغلب در.آنهاست گريم و پوشش نوع و پليس
موضوع اين ".كند مشورت فرماندهان با كرد خواهند ايفا را پليس نقش كه بازيگراني مورد در
و پليس فرماندهان معمول تاكيدات از باشند پليس نقش ايفاگر نبايد نحيف بازيگران كه
پس سالهاي در ستروني اين و داشتند پليسي فيلم ساخت قصد كه بود فيلمسازاني به شهرباني
از كه تصويري به.شد نظامي ديگر نيروهاي همه شامل آن نيروهاي و پليس بر علاوه انقلاب از
مانده باقي ايران سينماي دهه 60 اوايل جنايي فيلمهاي در اسلامي انقلاب كميته نيروهاي
ادغام انتظامي نيروي در هماكنون كه نيروها اين از عميقي و دقيق شناسنامه وجه هيچ به
كارشناسانه نيز و غيرهنري تفاوتهاي و تقاضاها افزايش و ستروني افزايش.نيست شدهاند
.شد ايران تلويزيون و سينما در پليسي توليدات شديد كاهش نتيجهاش
در آن توزيع و مصور بروشور يك انتشار با سابق فرماندهان كه رفت پيش آنجا تا روند اين
بايد بدهند ارائه پليس از تصويري خواستند اگر كه خواست آنها از سينمايي دفاتر
.باشند داشته نظر مد را بروشور آن در ذكرشده چارچوبهاي
كه تازهاي نگرش و انتظامي نيروي جديد فرمانده آمدن كار روي با و دهه 80 آغاز در
رسيد ، نخواهد خود اصلي وظايف به پليس نيروي عمومي افكار داشتن دست در بدون ميداند
در تلويزيوني شبكههاي طريق از روزها اين آن نمونههاي كه شد آغاز تازهاي فعاليتهاي
.است گرفته قرار مخاطبان برابر
فرماندهان نگرش تصحيح نيازمند تلويزيون و سينما طريق از پليس به مردم نگرش تصحيح
و واقعي چالشهاي از را خود مضامين كه است تاثيرگذار درامي.است سينما به نسبت انتظامي
نميتواند نباشد ، مضامين اين بر متكي اگر جنايي داستان و پليسي درام.بگيرد جامعه اصيل
علت همين به.كند مجاب داستان پليس شخصيت جمله از شخصيتها واقعي نيروي به را مخاطب
را خود امروز جامعه چيزي هر از بيش بايد آثار گونه اين فيلمسازان و نويسندگان ساده
انگيزه و جرم كشف ايران ، در پليسي روشهاي و پليس ايران ، در جرم وقوع انگيزه.بشناسند
جهان كشورهاي و جوامع همه با ايراني جامعه منحصربهفرد ويژگيهاي اساس بر جنايتكاران
و ايراني پليس واقعي تصوير با جهان در پليسي سينماي ژانر هميشگي روشهاي.است متفاوت
نه باشد ايراني شخصيتهاي نام فقط آن در كه پليسي آثار.است متفاوت نيرو اين عمليات
نتيجهاي و تاثير وجه هيچ به كه بود خواهند عقيم آثاري آن انساني روابط ويژگي و روابط
.شد نخواهد منجر (مخاطبان) مردم و پليس روابط ترميم نهايي هدف به و داشت نخواهد
و اجتماعي فرهنگي ، چالشهاي كه گونه همان.ميكند زندگي ايراني جامعه در ايراني پليس
ايراني پليس نقش و شخصيت بر ميگذارد ، تاثير ايران مردم آحاد تكتك روي بر اقتصادي
جهان كشورهاي ديگر پليس از را او كه ميبخشد او به متفاوتي وجوه و ميگذارد تاثير
پليسي اثر يك وقتي.ميشود تعريف ايراني جامعه چارچوبهاي در ايراني پليسميكند متمايز
.ميدهد دست از را خود مخاطب راحتي به ميكند فراموش را چارچوبها اين
در كه) انتظامي نيروي كنوني اقدامات بر علاوه ايراني پليس از تصويري چنين به رسيدن
روند ارائه.است سينما تاثير به عميقتري نگرش نيازمند (است توجه قابل قدم اولين
.بود خواهد چه اتفاقات اين نتيجه كه داد خواهد نشان پليس آثار توليدات
دلهره سينماي ابزارهاي شهودبا
اثيري فيلم به نگاهي
شكريپور مختار
است مكاشفهگر هنرمند يك دروني دنياي و ذهن از آيينهاي كه روبهروييم دنيايي با ما
نمايد رهسپار حقيقت از ديگر وجهي و درك به را مخاطبش دارد سعي طريق اين از و
تا و هيجاني بين معلق فضايي آوردن فراهم با دارد سعي آن سازنده كه است فيلمي "اثيري"
متوجه دقيقتر نگاهي با اما درآورد آب از دلهره و وحشت سينماي زمره در را آن ترسناك حدي
فيلمي ساختن صرفا تماتيكي لحاظ از فيلم اين در "سجادي محمدعلي" دغدغه كه شد خواهي
و اضطرابزا و تعليقساز عنصري از بردن بهره با ترسناك فضايي ايجاد و دلهرهآور معمايي ،
و عرفاني فلسفي ، مقولهاي به پرداخت جهت بستري عنوان به فضا اين از بلكه نيست دلهرهبخش
انتزاعي ، فضاي با ديگر برخوردي ما كه است صورتي در استنباط اين و ميبرد بهره شهودي
.بكنيم فيلم روياگون و كابوس
از فراتر موجوديتي و جايگاه موقعيت ، به دستيابي فيلم هدف كه است مشخص فيلم عنوان از
شكلي به فيلم در وجه اين به پرداخت كنار در البتهاست مدنظر هست كه آنچه ظاهر و واقعيت
و عباس دست به مليحه قتل _ واقعي فضايي از پرده آدمها آن واقعي دنياي در مولف ديگر
را عنوان اين "سجادي" كه است جهت اين ازبرميدارد گونه مجنون و عاشقانه قصه يك روايت
.است كرده انتخاب فيلمش براي
و بنيه طريق از را آن بستر فيلمساز كه مكاشفهاي.است شهود و كشف از صحبت "اثيري" در
اثيري زن بودن نقاش.است آورده فراهم دارد سراغ "نقاش خورشيد" در كه شخصيتي زمينهاي
آدم اين كاشفگري و بودن اثيري بار بر خطوط و احجام رنگها ، با او درگيري و فيلم
حقيقت تابانگر و رسواكننده آگاهيبخش ، كاركردي شخصيت اين كه روست اين از و ميافزايد
به هنرمندانهاش و تخيل قوه ياري با ميتواند و است ترسيمگر و نقاش او زيرا.دارد امر
خلق را فراواقعي موجودي كه است هنرمند و هنر ذات در خصيصه اين و برسد رويي واقعيت وراي
يك دروني دنياي و ذهن از آيينهاي كه روبهروييم دنيايي با اينجا در ما واقع در و كند
حقيقت از ديگر وجهي و درك به را مخاطبش دارد سعي طريق اين از و مكاشفهگراست هنرمند
سازوكارهايي زيرا عاجزند آن دريافت از و غافل آن از اكثريت كه حقيقتي.نمايد رهسپار
و سياه دنياي ميان در فيلم روشن و اثيري زن "خورشيد" كه روست اين از و ميطلبد ديگر
به كه است ورطه و فضا اين در و است رنج در مانده خاك در لكاتههايي شده تباه و تاريك
سوي آن دنياي به پي ديگران كه است آن دارد او كه رنجي.ميبرد پناه آفرينندهاش تخيل
به همه ميافتد قصه سير در كه اتفاقاتي و وقايع و شبح قضيه شدن رو با و نميبرند پرده
براي حقيقت كه گفت بايد چه اما.ميشوند رهنمون نهفته قضايا اين پشت كه حقايقي سوي
به و هايكو شعر يك بسان پاياني در چيز همه اين وجود با اما است ناگوار و تلخ عدهاي
براي غيرمنتظره پايان يك پايانبندي اين شايد.مييابد پايان لحظه در شهودي گونهاي
در و است يافته پايان قصهاش مولف نظر از كه ميرود گمان اما باشد قصه اين مخاطب
شاعر يك بسان ميخواهد او.ميرسد كشفياتش و نتيجه به زود و آني و دم يك لحظهاي
عرفان در _ بودن لحظه فرزند _ نكته همين و بشمارد غنيمت را دم و باشد لحظه در هايكوسرا
همه به تماشاگر انتظار از دور به لحظهاي مكاشفهاي طريق از و است اهميت حائز بسيار هم
همچنان مخاطب اينكه با.ميسازد رها تعليق از را او آني لحظهاي در و ميدهد خاتمه چيز
ناب لحظه همان به رسيدن است مولف نظر مد آنچه ميرود گمان اما ميماند سردرگم نهايت در
اينور دنياي و تن قفس از آنها شدن رها محض به و برسند آن به سالكانش ميخواهد كه است
عنوان به اسلحه از كارگردان اينجا در.ميدهد خاتمه را قضيه گرفتارند آن در كه پرده
.باشد طريق طي اين در ارتقابخش عنصري ميتواند كه ابزاري.ميبرد بهره نجاتبخش ابزاري
بردارنده در و ميگذرد فانتزي و شاعرانه فضايي در لحظهها بعضي در "اثيري" اينكه با
كه دلهرهآور فضايي در مكاشفهها و طريق طي اين كه آنجا از اما است شهود و عرفان نوعي
به مخاطب نزد در بيشتر و نميزند دل به چنگي ميشود مطرح ميزند پهلو وحشت ژانر به
اين كردن خلط با "سجادي".واقعيت و حقيقت از ديگرگون دريافتي تا مينمايد معما يك گشايش
مشخص آن با را خود تكليف مخاطب تا بسازد هماهنگ و يكدست فيلمي است نتوانسته مقوله دو
.است سردرگم همچنان و ميماند ماجرا اين وسط در مخاطب نگارنده زعم به رو اين از.كند
مقصد به و يافته پايان را آن و كند نگاه فيلم به شد مطرح كه نگاهي با كه مخاطبي مگر
.كند فرض رسيده
طرح و جنايت و قتل مثل مقولهاي به پرداخت "اثيري" نشدن پذيرفته دلايل از يكي
در ;"سمندر" مادر رفتارهاي چون خالهزنكي و كليشهاي رفتارهاي و زندگي روزمرگيهاي
فلسفي ، مقولهاي طرح تماتيكاش عطف نقطه اينها بر علاوه دارد سعي كه است داستاني بستري
در آدمها آن در كه ميكرد پرداخت جوري را قصه اين "سجادي" اگر و باشد شهودي يا عارفانه
محيط در درافتادن براي لازم پتانسيل و هارموني كه ميگرفتند قرار موقعيتي و لوكيشن فضا ،
را بيايد آن از واقعي فرا و آسماني مائدههاي دريافت و شهود بوي كه خلسهگون وضعيتي و
.بود دلپذيرتر فيلم ميكرد ايجاد
قوه دنيا آن آدمهاي كه است دنيايي در شدنش واقع حكايتگر اثيري دخترك قصه ديگر طرفي از
چوبي پاي با و نمينهد فراتر پا فيزيولوژيكشان فرستندههاي و گيرندهها از مدركهشان
ميكند پيدا بروز آنها از غريب و سطحي واكنشهايي و كنشها و رفته پيش منطق و استدلال
.ندارند همخواني فيلم شهودگراي نقاش دنياي با كه
و دنيا به پي كه است "سمندر" نهايت در و (شكيبايي خسرو) "عمو" شخصيت فقط گويا
غربت حس و تنهايي انعكاس مولف اصلي دغدغه كه ميرود گمان.ميبرد "خورشيد" دغدغههاي
براساس آن در چيز همه كه دنيايي است امروز مكانيكي و ماشينزده دنياي در اثيري آدمهاي
با كه است اين بر فيلمساز قصد اينجا در رو اين از و ميرود پيش روتين و روزمره قواعد
شهر ديگر طرف آن در گستردهتر و فراختر دنيايي سوي به روزنهاي مخاطب ذهن بر تلنگري
.بگشايد
نيازمند شد آن از صحبت كه آنچه ترسيم و طرح براي "سجادي" ميرسد نظر به ديگر طرفي از
با متناسب كمپوزيسيوني ايجاد رنگها ، از بردن بهره با را فضا آن كه بوده خاصي بصري فضاي
انتخاب كه سينمايي گونه راستاي در كه سنجيده و خاص ميزانسني چيدن و فيلم هواي و حال
.است رسيده آن به و كرده فراهم را آن ;باشد بايد است كرده
تماشاگرش در را لازم اضطراب و دلهره كه ميبندد طوري را نماهايش راستا اين در "سجادي"
چيده ، كه ميزانسنيكند ايجاد فيلمش در است ژانر اين لازمه كه را فضايي و كند ايجاد
آورده صحنهاش در كه اشيايي و گرفته كار به كه تصويري رمزهاي و نشانهها نماها ، گرافيك
به مربوط بيشتر فضا اين اما.موثرند بسيار ترس با توام و اضطرابزا صحنهاي خلق در همگي
كه همين يعني ميگيرد خود به ديگر صورتي فيلم كه مرور به و است فيلم اوليه قسمتهاي
دلهرهآميز وجهه ميبرد آن حقيقت به پي و ميشود مواجه شبح يا روح با بيشتر "خورشيد"
و ميريزد فرو فيلم در موجود ترس روح ، يا شبح واقعيت به بردن پي با و ميشود شكسته فيلم
بازگشايي طرف يك از كه سلوكي ;ميشود آغاز "خورشيد" خصوص به آدمها ، درون در سلوكي
دقت اگرميشود ختم شد آن از صحبت كه ديگر دنياي به ديگر طرفي از و است بسته معمايي
پاي با اما ميگردد ظاهر "خورشيد" بر وحشتناك شبحي صورت به "مليحه" چهره آغاز در كنيد
انگار.ميگيرد خود به شفافتر و ملموستر صورتي شبح شبح ، اين دنياي در "خورشيد" نهادن
نه "خورشيد" كه اينجاست در.است شده عريان اكنون اما بود ابهام در قبلا كه است حقيقتي
به راهگشا و راهبر يك نقش برايش او بلكه نميدهد راه خود به را پيشين دلهره و ترس تنها
فيلم در بارز نكته اين وجود رو اين از.ميكند ايفا را قصه آدمهاي ناشناخته واديهاي
عمويش و سمندر خصوص به ديگران و "خورشيد" در مرور به كه دانست سلوكي بيانگر ميتوان را
كه محدوديتهايي از رهايي و تن قفس از بربستن رخت با نوعي به كه سلوكي.ميافتد اتفاق
.ميشود ميسر دارند را حجاب يك حكم
را آن اوج كه غربتي و تنهايي.ميآيد در به تنهايي از "خورشيد" كه است طريق طي اين در
چسبانده اتومبيل شيشه به باراني شبي در را صورتش "خورشيد" كه دانست لحظهاي در ميتوان
روي بر او زبان از اطرافيانش جانب از او درك عدم و تنهايي با ارتباط در مونولوگهايي و
شباهت شود عنوان نوشته اين در است لازم نگارنده زعم به كه ديگر نكتهاي.ميآيد تصوير
.ندارم را فيلم دو اين مقايسه قصد اصلا كه هرچند ;است "ديگران" فيلم با "اثيري" فضاي
شباهتهايي ميزنند ، پهلو (دلهره و وحشت) خاصي ژانر به اينكه بر علاوه فيلم دو هر اما
،"ديگران" در.دارند ميگيرند كار به نظرشان مد تم ارائه براي كه ابزارهايي و روايت در
درامي طي و رازآلود و ترسناك و دلهرهآميز فيلمي قالب در "آمهنابار آلخاندرو"
مرگ از بعد انسان سرنوشت با ارتباط در نه خود ذهني تصورات به موقعيتآفرين و تعليقساز
داستاني زندگان و مردگان كردن درگير طريق از كارگردان اين.ميپردازد ;است رسيده بدان
.ميكشد تصوير به و روايت را مشاهدهگر (نهايت در) حال عين در مرموز و تعليقساز
را پرده پشت واقعيت و قضيه اصل نهايي غافلگيري يك در "ديگران" در نهايت در "آمهنابار"
.ميكند رو
دارند روح او زعم به كه آدمها آن واقعيت با (كيدمن نيكول) فيلم زن شدن مواجه
"اثيري" فيلم آدمهاي موقعيت شبيه نوعي به (بودند آمده خانه خريد براي كه خانوادهاي)
نميفهمند ولي دارند قرار موقعيت آن در اول از ديگران آدمهاي البته.(عمو و شوهر) بود
صورت مرگ طريق از كه ديگر مرحله به مرحلهاي از عبور با و نيست اينطور اثيري در اما
نظر مد فيلم دو اين شباهت از آنچه ولي.ميشود هويدا فيلم در نهان راز ميپذيرد ،
انتزاعي و مبهم و رازآلود قصهاي مسير در كه است رازهايي از برداشتن پرده است نگارنده
ديگر دنياي به دنيايي از فيلم دو هر در يعني.است آمده فيلمها اين در كه ميباشد
.ميپذيرد صورت مكاشفه يك و ميرسيم
ميگذريم هم كنار از
ميگويند كتاب از سينماگران
يگانه خسروي الهه
از تعدادي.ميشود برگزار كشور سراسر در ماه آبان تا 14 روز 6 از كتاب هفته دوره دهمين
كردهاند اظهارنظر ايران در كتابخواني و نشر وضعيت درباره ايران سينماي دستاندركاران
.ميخوانيد كه
***
تقوايي ناصر
آنها طراحان اما است بيشمار شده ارائه جامعه در كتابخواني ترويج منظور به كه طرحهايي
.شدهاند اشتباه دچار عام مخاطب شناخت در
كتابخوان ما مردم كه حرف اين:افزود فوق ، مطلب بيان ضمن سينما كارگردان تقوايي ، ناصر
كه است اين علتش شدهاند مواجه ركود با كتابخانهها اگر.نيست درستي حرف نيستند ،
تحت را آثاري ايران در عمومي كتابخانههاي.نميكنند عرضه را مردم علاقه مورد كتابهاي
در گويا:افزود تقوايي.است نشده مواجه عموم استقبال با پيشتر كه دادهاند قرار پوشش
آن با دارند ، حكومت دوست مردم آنچه كه درآمده نانوشته قانوني صورت به مسئله اين ما فرهنگ
مجوز گرفتن براي موفق و خوب آثار كه بودهايم شاهد همواره سالها اين طي در.دارد مشكل
در تقوايي.هستند روبهرو بسياري مشكلات با توزيع و چاپ همينطور و ارشاد وزارت از
را آنها نظر مورد كتابهاي سپس و ميخواهند چه مردم كه بدانيم اگر:گفت خود سخنان پايان
.بود نخواهيم مواجه كتابخواني مشكل با جامعه در كنيم ، عرضه
مهرجويي داريوش
در آن الگوي عقبماندگي و كتاب توزيع ناقص سيستم بلكه نيست ، مردم نخواندن كتاب مشكل
زندگي نفر ميليون حدود 15 كه تهران در مثال عنوان به:افزود مهرجويي داريوش.است ايران
را كتاب به دسترسي اين و آمده هم گرد خاص نقطه يك در فقط كتابفروشيها بيشتر ميكنند ،
اين.دارد وجود كتاب توزيع براي مدرني شيوههاي جهان در كه درحالي.است كرده مشكل
و گرفت نظر در كتاب ارسال و توزيع براي مركزي ميتوان:گفت خود سخنان ادامه در كارگردان
.شود انجام كار اين رايانه و اينترنت طريق از يا.رساند خانهها به تلفن يك با را كتاب
بدود كتاب دنبال متقاضي بايد كه است گونهاي به ايران در توزيع سيستم حاضر حال در اما
.مشتري دنبال به كتابفروش نه
راد ايرج
راد ، ايرجشوند ارزشگذاري دارند كه مطالعهاي ميزان براساس جامعه يك افراد بايد
و فرهنگي مطالعات براساس مردم به جامعه اين در اگر:گفت مطلب اين بيان با تئاتر هنرمند
كسي اگر ولي.ميآيد پديد جامعه در مطالعه و كتاب به علاقه شود ، داده بها علمي ، دانش
سمت به مطالعه ، نيست ، تاثيرگذار چندان كتاب خواندن و مطالعه داشتن كه كند احساس
جامعه از خاص گروهي يا خاص قشر يك به مربوط نهايتا و ميكند پيدا سوق شخصي گرايشهاي
مسئله اين با كار محيط در فرد يك اگر مثال عنوان به:افزود ادامه در وي.ميشود
با و ماند خواهد عقب ديگران از كاري زمينه در باشد نداشته مطالعه اگر كه شود روبهرو
اين بيان ضمن هنرمند اين.ميكند پيدا گرايش مطالعه سمت به مسلما شد ، خواهد مواجه مشكل
روي از بايد نيز مطالعه:كرد اضافه باشد ، مردم دسترس در آساني به بايد كتاب كه مطلب
.ندارند ميكنند مطالعه كه كتابهايي از شناختي هيچ ما مردم متاسفانه.باشد شناخت
.باشد هدفدار بايد كتاب خواندن كه حالي در است پراكنده آنها مطالعات
رشيدي داوود
دولتي و سفارشي ميشود ، ارائه كشور در كتابخواني فرهنگ ترويج براي كه طرحهايي عمده
كارگردان ، و بازيگر رشيدي ، داوود.دارد تشريفاتي جنبه تنها ، رو همين از و است
واقعي نيازهاي از برخاسته كه چرا ميشوند روبهرو شكست با طرحها اين اغلب:اظهارداشت
.نيست مردم
كتاب براي را زماني روز شبانه طول در كه نگرفتهاند ياد ايران مردم متاسفانه:افزود وي
تيراژ كه است طبيعي و نشده نهادينه هنوز مطالعه فرهنگ كشور اين در.دهند اختصاص خواندن
كلاس در معلمها اگر:گفت خود سخنان ادامه در رشيدي.باشد نسخه هزار سه يا دو همان كتاب
تشريح كلاس در را كتاب آن مضمون بعد و بخوانند كتاب يك هفتهاي كه كنند تشويق را بچهها
.يابد پديد الفتي كتاب ، و بچهها ميان كه ميشود باعث امر اين خود كنند ،
روستا هما
ارائه كتابخواني ترويج براي كه طرحهايي اكثر چرا كه پرسش اين جواب در روستا هما
خاص شرايط خواندن كتاب.دارند زيادي مشكلات مردم چون:گفت ندارد ، موفقي عملكرد ميشود
رفاه حداقل آنها براي بايد باشيم ، داشته كتابخواني مردم ميخواهيم اگر.ميطلبد را خود
خوراك تهيه براي وقتي اما.است روح خوراك كتاب كه چرا.آوريم فراهم روحي آرامش و نسبي
درباره روستا هما.نميماند كتاب براي جايي كرد ، تلاش بايد شبانهروز روزانه ،
:داشت اظهار ميشود برگزار كتاب هفته در كه خانگي كتابخانههاي مثل جنبي جشنوارههاي
نيستم اميدوار يعني.باشد داشته چنداني بازتاب نميكنم فكر اما است خوبي طرح طرحها اين
نداشتن اقتصادي ، مسائلاست ريشهاي ما كشور در كتاب مشكل چون.بياورد وجود به تحولي كه
اين گرفتن شدت در كه است عواملي روحي ، آرامش نوع يك از نبودن بهرهمند و فراغت اوقات
.دارند بسزايي نقش معضل
جيم نسل بازيگران
كمانگري بابك
مسائل روزبهروز شده مشكل دچار حاشيهاش و متن در ايران سينماي مدتهاست كه حالي در
فرهنگي و اجتماعي خاص شرايط علت به كه بود زماني.ميگيرد را آن گريبان حادتري
جامعه مبتلاي مسائل به كه هرازگاهي و بودند سوژه محدوديت دچار نوعي به ما فيلمسازان
بسته را آن خود آنچه از و ميگرفتند قرار سوال و مواخذه مورد طرف هر از ميپرداختند ،
وجه به مربوط مسائل و اقتصادي مشكلات مدتي.ميناليدند ميناميدند ، فرهنگي فضاي بودن
اينكه با ولي را ، ديگر مسائل نيز زماني و ميدادند قرار بهانه مورد را سينما صنعت
اقتصادي توجيه چه با و چگونه فيلمها از بعضي نيست معلوم است ، باقي هنوز اقتصادي مشكلات
و آمدنش وجود به چگونگي كه مسائلي بود ، اساسي مسائل از جداي مشكلات اين.ميشوند ساخته
مشكلات از بعد.ميرسد ضروري نظر به آن بيان ولي نيست ، ما بحث مورد ادامهاش و گسترش
در را ما سينماي اختاپوس مانند نيز بازيگري بحران اكنون كارگرداني ، و فيلمنامه به مربوط
هفتم هنر ناكاميهاي سريال قسمت مهمترين نظر به كه بحراني است ، گرفته فرا خود چنگال
.است
فيلم چند گذاشتن كنار از پس و شده ساخته سال چند اين در كه فيلمهايي به نگاهي با
نخواهيم عرضه براي چيزي و ميشود خالي معتبر فيلمهاي از دستمان فهرست ، اين از معدود
به نميتوان ممكن ، وجه خوشبينانهترين در و ميرسد ادامهدار نظر به قضيه اين.داشت
رعايت با قبول قابل سينماي يك به كه راهي ;كرد پيدا آن از فرار براي راهي زوديها اين
.است رسيده خود باريك جاهاي به بازيگري وضعيت بين اين در.شود ختم هنري معيارهاي حداقل
حتي نميتوانند و آمدند گرفتار اختاپوس اين سايه زير ما باسابقه بازيگران اينكه از بعد
.داشت نميتوان تازهواردها از انتظاري ديگر كنند ، تكرار را خود گذشته بازيهاي
توانستهاند حدودي تا _ ايران سينماي جديد دوره _ اخير سال چند اين در كه افرادي معدود
تجربه از بيشترشان دهند ، ارائه را استثنايي بعضا و قبول قابل و توجه درخور بازيهاي
كارشان شروع يا و بردهاند بهره خوب اساتيد نزد در يا دانشگاهي كلاسهاي در خود آموزش
پيشبرد در حد چه تا سينما به تئاتر از بازيگران رفتوآمد اينكه بحث.است بوده تئاتر از
تئاتر اساسي آموزشهاي كه هنرپيشههايي اكثر ولي نيست ، ما صحبت مورد داشته ، نقش بازيگري
مشكل دچار سينمايي بازي به تئاتري بازي از گذر در بودند ، كرده دريافت درستي به را
پيدا رهايي كرده ناموفق دوربين جلوي را تئاتر بازيگران كه گردابي از و نميشدند
گرفته صورت آماده و مناسب محيط يك زمينه در قبول قابل بازيهاي اين همه گرچه.كردهاند
نسل اين از فارغ بود ، منكر را حرفهاي گروه و خوب فيلمنامه يك تاثير نميتوان و
هجوم سينما به بازيگران از جديدي موج اخير سال سه دو اين در حداقل هماكنون بازيگران ،
غريبي و عجيب مقادير بلكه نميكنند ، دريافت پولي نقش ، ايفاي براي تنها نه كه آوردهاند
.ميكنند پرداخت تهيهكننده به نيز
عجيب نيستند ايران سينماي اتفاقات و حوادث جريان در كه خيليها ، براي شايد موضوع اين
از ديگري نوع.ميكند پيدا ادامه شتابآوري طرز به و شده شروع عمل اين ولي ، كند جلوه
اين از خيلي اينكه باميافتد اتفاق بازيگري آموزش كلاسهاي از بعضي در قضيه اين
تعطيل اماكن اداره سوي از اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت از مجوز نداشتن علت به كلاسها
سر كشور جاي هر از قارچ مانند غيررسمي كلاسهاي از زيادي تعداد هنوز ولي شدهاند ،
برق ، و خوشزرق و كاذب ادعاهاي با و _ است تهران در تمركزشان البته كه _ برآوردهاند
اتمام از پس را آنها خودشان زعم به تا ميكنند جلب خود به را جوانان از زيادي تعداد
.كنند سينما وارد آموزش ، دوره
بر علاوه آنها ميشوند ، كار اين به موفق گونهاي به كلاسها اين از بعضي البته
برورويي از كه را آنان از تعدادي ميكنند ، دريافت هنرجويان از كه گزافي شهريههاي
مديران با نانوشتهاي قرارداد كه تهيهكنندگاني طريق از هنگفت مبالغي اخذ با برخوردارند
به عملا موسسات اين مسئولان بنابراين.ميكنند استفاده فيلم يك در دارند ، موسسات اين
يك بلكه زدهاند ، هم به كاري و كسب خود براي تنها نه كه ميشوند تبديل بازيگر دلالان
.كردهاند فراهم تهيهكنندگان آن براي اقتصادي توجيه
تا است فيلم در بيشتر اصلي شخصيتهاي كردن وارد كارگردانان ، اين ترفندهاي از ديگر يكي
چيزي سينما ، پردههاي در عمل اين نتيجهآيد دست به بازيگران اين قبل از بيشتري مبالغ
معمولا.ميآزارد را تماشاگر اسفباري طرز به كه نيست احمقانهاي و بيهويت تصاوير جز
_ فيلم اصلي شخصيت دو بالاخره كه ميشود تشكيل عشقي چندضلعيهاي فيلمها ، گونه اين در
بيشتر هرچه تا ميدهند هم دست به دست اينها ، همه و ميرسند هم به _ معروفترند كه
قبل ماه چند كه فيلمهايي از يكي در اتفاق اين مثال ، براي.كنند سردرگم را تماشاگر
سال چند خبرساز بازيگر _ خواننده حضور آخرين كه فيلم اين.است افتاده بود ، شده اكران
خط يك معمول ، طبق دارد خود در را _ بود روز مجلات روز هر يك عكس و يك تيتر كه _ اخير
.هستند محدوده اين در رفتوآمد حال در متعددي پرسوناژهاي كه دارد عاشقانه داستاني
يكي ميشود ، شنيدهميآيند حساب به تهيهكنندهشان درآمد منبع نوعي به كه پرسوناژهايي
ايفا را اصلي شخصيت دوست نقش و داشته فيلم در جدي حضور اتفاقا كه فيلم شخصيتهاي از
را حرفه اين در خود درخشان آينده بتواند تا كرده پرداخت تومان ميليون حدود 11 كرده
را اصلي پرسوناژ پدر نقش كه شخصيتي شنيدهها همان برطبق كه اينجاست جالب.كند تضمين
داده تهيهكننده به هديه تومان ميليون حدود 2 داشت بازي فيلم در او عكس تنها و داشته
و مضحكتر شايد كه ديگري قضيهاست داده رخ نيز ديگر فيلم چند در اتفاق ايناست
ديالوگهايشان از كه بازيگران اين از بعضي كه است اين باشد فوق مسئله از اعجابانگيزتر
كسي نزد را آن كارگردان و ميگذارند ميان در كارگردان با را مسئله اين نميآيد ، خوششان
كه بنويسد تاثيرگذار و آتشين ديالوگهاي واحد ، آن در تا دارد را آن قابليت كه ميفرستد
چيزي فيلمنامه عملا بنابراين.ميدهد انجام كلان دستمزدهاي با نيز را كار اين او البته
سروشكل كمكم ديالوگنويسي نام به شغلي و نيست دستاويز يك يا و خام طرح يك از فراتر
.ميكند تحميل ايران سينماي به را خود و ميگيرد
مينمايند ، باور غيرقابل و اعجابانگيز خود ، بدنه در اينكه با مسائل اين همه حال ، هر به
كمكم "جيم نسل بازيگران".نميگذارند بهجا نگراني و حسرت جز چيزي خود متن در ولي
ضرباتي ميكنند ، وارد پيدرپي ضربات سينما ، رنجور پيكر بر و ميشوند ايران سينماي وارد
.بود خواهد ما چشم پيش هميشه آثارش كه
|