|
آمريكايي مليت بنيادهاي
لينكلن ابراهام
كارل شد ، برگزيده آمريكا جمهوري رياست به دوم بار براي سال 1864 در لينكلن ابراهام وقتي
آدام از را زير پاسخ وي.گفت تبريك وي به (1)كارگران بينالمللي اتحاديه نام به ماركس
متحده ايالات دولت":بود وزير كابينهآمريكا ، در هنگام آن در كه كرد دريافت اسميت
لذا.باشد گونه اين نبايد وجه هيچ به و نيست ارتجاعي سياستش ، كه ميداند كاملا آمريكا
در غيرقانوني دخالت يا تبليغات از يعني. كنيم حفظ را تغييرناپذير گرايش اين كه برماست
ما براي را انسانها همه براي و كشورها همه در عدالت اجراي ما ، اصولورزيم امتناع خارج
شهروندانمان از حمايت به دستيابي براي كوششهامان سودمندي زمينه در ما و ميسازد الزامي
".ميكنيم شرطبندي جهانيان ، همه دوستي و احترام و
نشان اين و "ما عليه يا باش ما با يا" است اين ميگويد بوش واكر جورج آقاي كه آنچه اما
مدت براي آمريكايي مليگرايي چرا؟ و چگونه اما.است كرده تغيير لينكلن حزب كه ميدهد
فعالان.است بوده نوسان در سخنورانه ، ايدهآليسم و مبتذل و خام پراگماتيسم ميان طولاني ،
استفاده مبتكرانه بهطور -بود نزديكي خطر واقع در كه -ايدهآليسم از كوشيدند پراگماتيست
را آمريكا استقلال اعلاميه در شده ذكر "ترقيخواهي" واژه شهروندان اگر راستي به.كنند
شد؟ خواهد چه بپذيرند آن تحتاللفظي معناي به
وي است ، صادق امروز به تا است كرده ملت اين از -فرانسوي انديشمند -دوتوكويل كه توصيفي
و خصوصيسازي تدين ، و ماديگري جهانيگري ، و محليگرايي ميان شده پاره پاره ملتي را آن
.است كرده توصيف مغرور ، ناسيوناليسم
قبل سال پنج يعني سال 1826 در مرگ هنگام به جفرسون توماس كه است تجاري جمهوري همان اين
از گسست ميخواستند وارثانش و جفرسون.است كرده محكوم را آن آمريكا به دوتوكويل سفر از
گرايش ، اين اگر اما.سازند متوقف را استقلال اعلاميه در يادشده جهاني بخش رهايي گرايش
خود به جمعي حافظه شكل كه آن از بيش دارد خود از آمريكا ملت كه باشد تصويري هم هنوز
اصولش با است كافي آن به پيوستن براي و است مذهبي ديگر ، عبارت به يا ديني گرايشي بگيرد ،
سياه و سفيد و يهودي و كافر و پروتستان و كاتوليك براي را پيوستن كه امري.بكني موافقت
.ميسازد ممكن -ناقص ولو -آسيايي و لاتيني آمريكاي و اروپايي و
بوش ، دولت.ميگيرد كار به را سوررئاليستي شيوههاي از آميختهاي آمريكا ، كنوني دولت
تعقيب ميخواهد دادگاهها از حال همان در اما ميشود ، ايران در بشر حقوق اجراي خواهان
.سازند متوقف را -اندونزي در سركوب عمليات در داشتن دست به متهم -اكسون مليتي چند شركت
اين با اما ميبيند سياست اين در را او معيارهاي ميآورد ، ياد به را استالينيسم كه كسي
از سرمايهداري كه است عملي اين و نداشت را عمومي افكار تحريك قدرت استالين ، كه تفاوت
.است آموخته خوبي به را آن تاكنون ، پيش قرن يك
ماوراء دوران با همخوان تكبر آن ، ويژگيهاي از كه است برخاسته نخبهاي ميان از بوش دولت
در و آمريكا متحده ايالات در سياسي مسئولان و عمومي افكار خريدن به طولاني عادت و اخلاق
.است آن خارج
اعتقاد كه متعصباني.است برخوردار بنيادگرا پروتستانهاي پشتيباني از آمريكا كنوني نظام
اين.ميكند بازي شر و خير ميان توراتي كشمكش در اساسي نقشي آمريكا ، متحده ايالات دارند
(2).گيرد عهده به را جهان رهبري بايد آمريكا كه قراردارد اساس براين باور
.است رسيده پستي از حد اين به مسايل كلينتون ، دولت نسبي نوگرايي آن از پس چگونه راستي به
برتري نوعي خواهان و برخوردار مليتي چند سرمايههاي همكاري از نيز دولت آن كه ميدانيم
بينالمللي تصميمگيريهاي در ميخواست خارجي نخبگان از كلينتون دولت.بود آمريكا معتدل
دفاع بينالمللي دموكراسي سوسيال براي -خود حداقل در گرچه -فرمولي از و جويند شركت
.ميكرد
خونيترين از جمهوريخواهان اساسا است؟ شده مسخ نوگراي يا شده مسخ سنتي بوش ، آقاي آيا
مكزيك عليه جنگ در لينكلن خود) قارهاي گسترش خواهان آنان حزب.بودند بردگي نظام دشمنان
.بود اروپايي مهاجران روي به گشايش بالاترين و بيشتر شدت با شدن صنعتي و (3)(كرد شركت
پيدا نمود فاسد ، جهان برابر در ملياش مصالح و آمريكا الگوي از دفاع در واپسين هدف اين
حمايت آمريكايي ، فرآوردههاي روي به بازارها گشايش اقتصاديشان بزرگ هدفهاي اما.كرد
.بود سرمايهها گسترده كردن وارد و اقتصاد از
كه هنگامي و انجاميد خارجي جهان شدن نيمه دو به پيروزيها اين نوزدهم ، سده پايان در
حامل آمريكاييان.شد جديد مناطق فتح باعث اضافي منابع گشتند ، پيروز كشور غربي مناطق
ماكنلي و شدند اسپانيا عليه جنگ خواهان جويانه ، مداخله سياستهاي و مليگرايي پرچم
.كرد آمريكا ضميمه را فيليپين سال 1898 در (18971901) خواه جمهوري
اعتراضآميزي موج شد ، تبديل استقلالطلبان با مسلحانه كشمكش به فيليپين اشغال وقتي
جنگ ياد به را ما موج ، اين.برگرفت در را آمريكا اجتماعي لايههاي همه كه شد پديدار
به تا كنند قانع را جانسون ليندن حاكم ، طبقه "خردمندان" شد باعث كه مياندازد ويتنام
.دهد پايان -ميكرد تهديد آمريكا در را ملي آشتي كه -پرهزينه كشمكش اين
و بود متكي بالنده سرمايهداري توسعهطلبانه برگرايش و 1901 سالهاي 1897 در ماكنلي
ميگرفت ، آمريكا زرين دوران انديشه از را خود ايدئولوژي كه امپرياليسم فرمول سان بدين
.گشود جهان به چشم
يك به (19011908) روزولت تئودور ماكنلي ، يعني جانشين جمهوري رياست دوران در فرمول اين
بعد اعطاي و مهاجران اختلاط براي كه جمهوريبود رئيس روزولت ، تئودور.شد تبديل اصل
.كرد كوشش جديد سرمايهداري به تمدني
كشور ايجاد براي نوامبر 1903 در و داد قرار بزرگ كشورهاي ساير همرديف را آمريكا وي
تئودور.شد كلمبيا در انقلاب يك محرك -بود پاناما كانال ساختن اول شرط كه -پاناما
ژاندارم" نقش زمين ، كره باختري بخش در آمريكا متحده ايالات تا داشت اصرار روزولت
را ميليتاريزه رفاه دولت كه است آزمندي امپرياليسم همان اين.كند ايفا را "بينالمللي
.گرفت پا روزولت جانشينان توسط كه آورده پديد
و كردند نگراني ابراز گرايش اين به نسبت سوسياليست و لائيك روشنفكران از بخشي و كليسا
اين.گرفت ناديده را مدرنيسم مخالف تودهاي جنبشهاي در متشكل كشاورزان امپرياليسم ،
ميان خشماگين انزواي به يادشده جنبشهاي.بود يافته نما و نشو بزرگ شهرهاي در مدرنيسم
صاحبان و بانكداران انترناسيوناليسم با جمهوري حزب درون از و كردند كمك جهاني جنگ دو
.برخاستند مخالفت به صنايع
جايگزين.گذاشتند كنار اقتصادياش اصلاحات سبب به را روزولت سرانجام ، خواهان ، جمهوري
اخلاقگراي امپرياليست اين.بود دموكرات اصلاحطلب (19131921) وودرويلسون وي ،
.بخشيد شدت را لاتين آمريكاي در مداخلهجويي كالوينيست ،
كشور سياسي زندگي در -كاتوليكها ويژه به و -مهاجران جذب سياست به آمريكا دموكرات دولت
اما كرد ، حمايت آلمان عليه جنگ از سرمايهداران ، كلان انترناسيوناليست جناح.داد ادامه
وي.كردند مخالفت آن با جنينگز ويليام رهبري به دموكرات حزب خلقي عناصر و سوسياليستها
استعفا خارجه وزارت منصب از اول ، جهاني جنگ در آلمان عليه نبرد در مشاركت به اعتراض در
.كرد
و سرمايهداران جديد ، كلان تكنوكراتهاي امپرياليسم ، نظريهپردازان موافقت با جنگ اما
فدرال حكومت اختيارات گسترش طرفداران از كههمگي شد روبهرو كارگري جنبش از وسيعي بخش
علت به ملل جامعه به آمريكا متحده ايالات پيوستن براي ويلسون بزرگ طرح.بودند
از ميخواستند كه حزب دو هر انزواطلبان سو يك از.شد روبهرو شكست با متناقض مخالفتهاي
وطرفداران جانبه يك سياست ديگرهواخواهان سوي از و بگيرند انتقام جنگ در دخالت قضيه
.جديدش نيروهاي كارگيري به در متحدهآمريكا ايالات آزادي
"جديد بريتانياي" انديشه طرفداران از و سنا مجلس عضو ويلسون ، خواه جمهوري رقيب "لاج"
قدرت بزرگترين به زيرا. كند استفاده فرصت از آمريكا متحده ايالات داشت اصرار وي.بود
.است شده بدل جهاني
خود و كردند اداره را ناآرام صلح دوره جنگ ، دو درفاصلهميان خارجي سياست مسئول نخبگان
روزنامهنگاران بانكداران ، دانشگاهيان ، اكثريت خاستگاهنمودند آماده بعدي جنگ براي را
وپروتستانها آمريكا شرق از ميكردند كار سرمايهداري كلان خدمت در كه حقوقداناني و
تاثير عمومي افكار و دولت بر خارجه امور شوراي در خود نشستهاي طي آنانبودند
نوع دو به را سياستمداران و ميكردند مشخص را بينالمللي اولويتهاي و ميگذاشتند
فاستردالس ، جان جريان ، اين چهره برجستهترين.مينمودند تقسيم "نامسئول" و "مسئول"
پشتيباني سوم رايش مصالح از كه است (19531961) آيزنهاور دوايت پرزيدنت دوره خارجه وزير
.ميكرد
كيسينجر ، آقايهنري جوانش نوچه آينده از تا كرد قانع را شده ياد شوراي راكفلر نلسون
دموكرات چه - مختلف دولتهاي به بعدها نخبگان اينكند پشتيباني هاروارد دانشگاه استاد
داشتند اختلاف هم با مسايل از پارهاي درباره گرچه اينها.پيوستند -جمهوريخواه چه و
شرقي ساحل از جمهوريخواهي عناصر.داشتند نظر اتفاق آمريكا ، سلطه اهميت مورد در اما
در آنان.ميكردند سرپرستي را محفل اين استريت وال به وابستگان از وافرادي آمريكا
منطقه خاستگاهشان كه شدند روبهرو پيشرو مردمگراي هواخواهان واپسين با خود حزب درون
طرفداران از داشتند ، ترديدهايي و شك استريت وال درباره كه اينان.بود آمريكا غرب مياني
هم مخالف ايرلنديهاي و آلمانها ديدگاه به كه بودند طبقاتي ديدگاه يك بر مبتني انزواي
.بود نزديكتر انگلستان با پيماني
پيماني هم از (1945-سالهاي 1933 جمهور رئيس)روزولت فرانكلين رهبري به دموكرات حزب
همچنين.ميشد تشكيل بانكداران و تكنوكراتها سنديكاليستها ، سوسياليستها ، شكننده
به معتقد حزب اين.دربرميگرفت نيز را يهود و كاتوليكها ترقيخواه پيشين جمهوريخواهان
.بود اجتماعي دموكراتيك گرايشهاي داراي و -ويلسون پرزيدنت شيوه به -انترناسيوناليسم
بر جمهوريخواه انترناسيوناليست جريان سوي از كه فشارهايي و حزب دروني اختلافات اما
با كرد وادار را او آمد ، وارد (19451953) ترومن هاري جانشينش و روزولت فرانكلين
.شود پيمان هم نظاميگرا حاكميت درون كلانسرمايهداران
اتخاذ با اما كشيدند ، دست خود انزواخواهانه گرايشهاي از سال 1941 در جمهوريخواهان
.دميدند ملي روح در را دشمني اروپاييان ، به نسبت آميزشان گمان موضع و كارتيسم مك سياست
ميسيونريبه هياتهاي ارسال پشتيبان قرن يك مدت به كه -پروتستان كليساهاي ديگر سوي از
.شدند خشمگين بسيار كشور آن در سال 1949 در كمونيستها رسيدن قدرت به از -بودند چين
گفتمان و هستهاي انرژي وسوسه تسليحات ، كاهش صورت به خواهان جمهوري يكجانبه رفتار سياست
.يافت تبلور دشمنانه ،
فورد وجرالد نيكسون ريچارد و آيزنهاور دوايت از)آمريكا خواه جمهوري روساي كه آن شگفت
كشورند ، آن خارجي سياست معمار كه نخبگاني به همگي (پدر بوش جورج و ريگان رونالد تا گرفته
پياده را چندجانبه سياستهاي دموكراتها ، همانند حال همان در ميدهند ، اما فرا گوش
.ميكنند
آمريكا جاسوسي سازمان سردمداري به سري عمليات سياست جمهوريخواهان ، مثل دموكراتها
كار در و ميدهند انجام را جهان مناطق همه در نظامي و سياسي اقتصادي ، دخالت و (سيا)
امروزه كه ميبينيم بيندازيم عقب به نگاهي اگر.ميكنند نيزدخالت كشورهايهمپيمان
ريگان ، استثناي به.هستند اهميت كم نسبتا آمريكا اصلي حزب دو ميان فراوان تفاوتهاي
به و همگي آنان.است نكرده تعرض "اجتماعي قراردادهاي" به مستقيما ديگري جمهوري رئيس هيچ
.كردند موافقت -است سرمايه تطور از ناشي كه -آن فروپاشي با سادگي
بيرنبام نورمن
بنيطرف عزيزي يوسف:ترجمه
دارد ادامه
:ها پانوشت
گوناگون گرايشهاي تجمع از سپتامبر 1864 در لندن در كارگران بينالمللي اتحاديه -1
هنگام به سال 1872 اما ، ماركسدر.شد تاسيس اروپايي ناسيوناليستي و كارگري سوسياليستي ،
.شد خارج آن از نيويورك به اتحاديه مركز انتقال
. I2002brahimWarde,lemondediplomatique.Septembreك.ر-2
.رسيد پايان به هيدالگو ، گوادالوپه پيمان اثر بر فوريه 1848 در 2 جنگ اين -3
|
|