"نشر صنعت" دولتيبر اقتصاد سنگين سايه
خصوصي ناشر يك با "اقتصادي همشهري" گفتوگوي
محمودي مجتبي -علياكبري زهرا:از گفتوگو
فعالند كتاب نشر عرصه در ناشر صد تنها رسمي ناشر ميان 7200 از كه نكته اين باور شايد
.باشد مشكل كمي
حضور با هميشه كه بزنيد ناشران اتحاديه جلسات به سري است كافي نكته اين باور براي
در حضور زحمت حتي ناشران نفري هزار هفت انبوه و مييابد رسميت نفر تا 400 حداكثر 300
سيدمحمد دولت آمدن كار روي از پس كه نيست مشخص هنوز.نميدهند خود به نيز را جلسات اين
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت به نشر بنگاه تاسيس براي را تقاضا انبوه كه داد رخ چه خاتمي
.فراترميرود جلد از 3000 بهسختي سالها اين در كتاب يك تيراژ عموما كه درحالي كرد ، سرازير
غيركاغذي و كاغذي ويژه حمايتهاي به ناشران كمي تعداد روزافزون افزايش معتقدند بسياري
.ميداند نشر صنعت از حمايت به مكلف را خود كه برميگردد دولتي
كه چرا نيايد خوش نشر صنعت فعالان تمامي مذاق به شايد حصر و بيحد حمايتهاي اين اما
اجرايي ، بالارتبه مسوولان از برخي گفته به كه است رفته پيش آنجا به تا عرصه اين در دولت
خود اختيارات حوزه در را نهايي محصول مصرف حتي و توزيع توليد ، امر در سياستگذاري
معتقد خصوصي انتشاراتي بنگاههاي از يكي سختگير و وسواسي مدير رمضاني عليرضا.ميداند
و صنفي نهادهاي و ناشران پديدآورندگان ، جانشين نبايد دولت فرهنگي ، سياستهاي در است
.بنشيند آنها مسند بر خود و بشود آنها مدني
روزها اين كه را نشر صنعت مشكلات ريشه كه است رمضاني با طولاني بحثي حاصل گفتوگو اين
باب جزء ، به كل از حركت با و ميداند اقتصادي كلان مشكلات در دارد ، سراشيبيقرار در
.ميكند باز را خصوص اين در بحث
كه هنر و فرهنگ اقتصاد حوزه در است گزارشهايي و مصاحبهها مجموعه شروع گفتوگو اين
.شود دنبال عرصه ، اين مسوولان و دستاندركاران ديگر همراهي با اميدواريم
است؟ چگونه نشر صنعت اقتصادي وضعيت حاضر شرايط در
و غيردولتي و باز اقتصاد اين تا.است بسته و دولتي كه است اين ايران اقتصاد اصلي مشكل
كرد جدا ايران اقتصاد بقيه از نميتوان را نشر اقتصاد.است باقي ما مشكلات نشود رقابتي
به توجه بدون نشر اقتصاد بررسي هرگونه علاوه به.داد قرار بررسي مورد مجرد بهصورت و
در ميرسد نظر به اما.ميماند ناقص نشر صنعت بر حاكم سياست و فرهنگي سياستهاي
به نسبت ترديدهايي نيز و كشور اقتصاد بنياديتر معضلات حل براي تحركي دولت از بخشهايي
.است آمده بهوجود بسته و دولتي شكل به اقتصاد اين نگهداشتن
باشد؟ ارز شدن تكنرخي شامل ميتواند ترديدها اين آيا
ايران مالياتي نظام در اخيرا كه اصلاحاتي مهمتر آن از و ارز شدن تكنرخي سياست اتخاذ
ثبت سازمان اخيرا.بود مثبت و پرتاثير خيلي اما بيسروصدا اصلاحي روند يك شد ، انجام
پيش در رويهاي ارضي مالكيت سند صدور تسريع و تسهيل درخصوص نيز كشور املاك و اسناد
با ارز شدن نرخي تك اگر من نظر بهترديدهاست آن حاصل زياد احتمال به كه است گرفته
و همراه بازار توسط ارز قيمت تعيين و نرخ آزادي و تقاضا و عرضه قانون به آن نرخ سپردن
عملكرد بر مثبتي آثار خودش سهم به ميتواند بلندمدت و ميانمدت در سياست اين شود ، تكميل
عقيده به.اجراست درحال كه است مالياتي نظام اصلاح مهمتر آن از اما.بگذارد ملي اقتصاد
فعاليت بر مثبتتري و فوري بسيار تاثير ارز شدن نرخي تك با مقايسه در اصلاحات ، اين من
قبلي روش آن چونميگذارد (كارآفرين فرهنگي خدماتي ، تجاري ، توليدي ، ) اقتصادي بنگاههاي
براساس و كهنه باستاني ، نظامي بود ، شده بنا عليالرا7س مبناي بر عملا كه مالياتي
قبلي نظام.كشور توسعه و كارآفرينان يا ملي اقتصاد نيازهاي نه و بود ، دولت نيازهاي
كه نحوي به بود كرده ناقص و معيوب را اقتصادي بنگاههاي حسابداري سيستم تمام مالياتي
سنگين مالياتهاي از فرار يا و پاسخگويي منظور به ميبايست فقط بنگاهها حسابداري سيستم
شفاف ، علمي ، وجه هيچ به بنگاهها و شركتها حسابداري نظام دليل اين به.ميشد طراحي
مالياتي ، نظام در اخير اصلاحات با.نبود آنها مديريت و موسسه خود خدمت در و كارآمد
ارز شدن نرخي تك سياست هم بنابراين ، .ميشود اصلاح ملي سطح در و بنگاه سطح در حسابداري
گامهايي مساوي ، وزني با و يكسان بهطور نه اما دو ، هر مالياتي نظام اخير اصلاحات هم و
عدم و دولتي اقتصاد ادامه صورت در ميتوانند حال درعين كه ميآيند شمار به مثبت
حتي و كماثر زمان گذشت با مردمي ، و آزاد اقتصاد با آن تدريجي و شده حساب جايگزيني
كدام هر و دارند هم با زيادي بسيار تفاوتهاي آزاد اقتصاد و دولتي اقتصاد.شوند بياثر
آنچه "اصلاح سه" اين از.ميكنند ايجاد را خودشان با متناسب فرهنگ و سازوكار ساختارها ،
كشور سياسي و اقتصادي آينده بهبود در است ، گرفته پيش در كشور املاك و اسناد ثبت سازمان
بخش.است معطوف زمين بر خصوصي مالكيت امنيت و احترام امر به چون.است كننده تعيين بسيار
رسمي سند فاقد مالكي خرده سطوح در بهخصوص ايران كشاورزي اراضي و روستاها از بزرگي
و ارضي مالكيت نشدن تثبيت موجب كه است سال دهها مخرب وجهي به مشكل اين.است مالكيت
نحوي به ميشود ملي اراضي و خصوصي املاك حريم به تجاوز باعث و شده حدودآن بودن متزلزل
بستر ناامني باعث وضعيت اين.است شده تبديل فرهنگ خرده يك به زمين عدواني تصرف كه
و كشاورزي اختياري و طبيعي مكانيزاسيون مانع و سرمايه انباشت كندي سرمايهگذاري ،
شود موفق مذكور سازمان چنانچه پس.است شده شهرها به روستاييان مهاجرت و بيكاري نهايتا
امنيت در بزرگ گامي برساند ، انجام به كشور كل در است گرفته پيش در كه را اصلاحياي روند
كشاورزي اقتصاد وقت آن و.شد خواهد برداشته مالكيت حقوق و متوسط و كوچك سرمايههاي
و رشد درجهت را خود خيرهكننده و بالقوه توان ميتوانند آن به وابسته صنايع و ايران
و دهند نشان رانتخوار ، و كاغذي نفتخوار وابسته صنايع و نفت شيفتگان به درونزا ، توسعه
كه است آن با تعامل در و كشاورزي ادامه و درون از صنعت كه برسانند اثبات به را امر اين
حقوقي است انقلابي كشاورزي ، اراضي و ايران كشاورزان و روستاييان سنددارشدن.ميشود برپا
شايد اصلاح ، اين با.اشتغال و كشاورزي اقتصاد رونق و خصوصي مالكيت امنيت درجهت قضايي و
برابر در خصوصي ، مالكيت معارض و كشاورزي اراضي اجباري -اداري تجميع طرفدار ديدگاه آن
ثروت تومان ميلياردها و رود كنار متوسط و كوچك اراضي اختياري و اقتصادي ادغام و تجميع
ملك و آب نزاع و درآيد حركت به خردهمالكي ، بخش در مانده راكد عظيم كار نيروي و شده حبس
.يابد پايان بخش اين در حقوقي ، منظر از دستكم است ، كهن جهان به متعلق كه
نشر صنعت بهخصوص و اقتصاد در مثبتي تحول ميتواند آيا شد اشاره آن به كه ايناصلاحاتي
كند؟ ايجاد
انقلاب از پيش به فرآيند اين.شد دولتيتر و دولتي تدريج به مرحله چند در ايران اقتصاد
كوتاهي ، بسيار دورههاي از غير اخير سال پنجاه چهل در ايران اقتصاد يعني.برميگردد
نسبت نفت به را مساله اين عدهاي.است كرده حركت شدن دولتيتر سوي به عمدتا و همواره
هرچه را اقتصاد نفت ، به اتكا با كه ميدانند ساختارهايي از را مشكل گروهي و ميدهند
يك نفتنفت در نه ساختارهاست در اصلي مشكل ميكنم فكر هم بنده.است كرده دولتي بيشتر
نفت همين.دارد قرار ما زيرپاي باشيم ، داشته دخالتي ايجادش در ما كه بيآن كه است ثروت
.ميشد سياه طلاي و نبود سياه بلاي ديگر ميگرفت قرار دموكراتيك و مدرن ساختارهاي در اگر
اجتماعي سياسي ، اقتصادي ، اصلاح هرگونه درواقع است نفت از مشكل ميكنند فكر كه كساني پس
كه بپذيريم واقعبينانه بايد ما.ميكنند محال به تعليق داريم نفت ما كه مادامي را
دو يا يك اتخاذ به فقط آنها حل بنابراين.است ريشهدار و عميق بسيار كشور مشكلهاي
فوري راهحل علاوه بهنيست محدود و مشروط ستاني ماليات نحوه يا ارز نرخ اصلاح در سياست
.است طولاني و صعبالعبور اصلاحات مسيرنيست بين در نيز
راهحلهاي با كه اين به باتوجه چيست؟ وضعيتي چنين يك از برونرفت براي شما پيشنهاد
هستيد؟ مخالف يكباره فوريو
علت به و خارجي و داخلي گوناگون دلايل به اخير ، سال يكصد بهخصوص ايران معاصر تاريخ در
و خصوصي حوزه ميروند ، شمار به مدني جامعه اساس و پايه كه حوزهاي سه از خاص ، شرايط
حاشيه در و نسبي انفعال و ضعف موضع در و دولتي حوزه غلبه و تسلط زير هميشه عمومي حوزه
موانع با همواره ملي سرمايهداري بهخصوص اجتماعي اصلي طبقات رشد كه نحوي به.بودهاند
و تاسيس نياز قدر به نيز عمومي حوزه در مدني نهادهاي اولي طريق به و كرده برخورد جدي
سرمايهدار رشد مسير در شده ايجاد موانع و وعمومي خصوصي حوزه ضعف اين.نشدهاند تكميل
با را دموكراسي و مدني جامعه ساختن كنيم ، ياد آن از تضعيف واژه با است بهتر كه ملي
و مردم نقش نهادسازي ، و اقتصاد حوزه در مثال براياست كرده روبهرو بسيار كندي و تاخير
بسياري و دولتي اقتصاد ، درصد حدود 80 حاضر درحال كه نحوي به كرده جابهجا را دولت
نشود ، معكوس سياسي توسعه و ساختارها اصلاح طريق از روند اين تا پس.است شبهمدني نهادها
با ايران اقتصاد.نيست متصور كتاب ، اقتصاد آن تبع به و ملي اقتصاد در چشمگيري بهبود
از بهخصوص انقلاب ، از قبل سالها از معيوب اداري و اجتماعي سياسي ، ساختارهاي بر تكيه
انقلاب با.ميكرد حركت شدن دولتي بيشتر هرچه درجهت شد ، برابر چهار نفت قيمت كه زماني
اقشار از متشكل كه انقلاب پيشبرنده اصلي نيروي بهدليل هم اقتصاد اين سال 57 در اسلامي
است ، توا7م امور در تمركز با انقلابي هر كه اين خاطر به هم و بود جامعه پايين به متوسط
دولتي و تمركز در ديگري جهش ايران به عراق بعث رژيم تهاجم و جنگ علت به و شد دولتيتر
عقب ساختارهاي-دارد1 قرار اصلي پايه چند روي ايران دولتي اقتصاد.آمد پيش امور شدن
گروهي و ميگيرد شكل اقتصاد اين در بهتدريج كه منافعي -نفت 2 كشف از پيش معيوب و مانده
نقش و جامعه و اقتصاد به خاص نگرش -و 3 ميكند برخوردار اجتماعي و اقتصادي حيث از را
اقتصادي و اجتماعي مناسبات و ساختارها در اصلاحي تغييرات بدون ميكنند گمان كه دولتها ،
ناديده و اقتصاد در اداري دخالت طريق از و امور تمركز به اتكا با ميتوان ملت ، و دولت
تخصيص توسعه ، به ارادهگرايانه ، و مصنوعي دستوري ، شكلي به اقتصاد ، عيني قوانين گرفتن
و نفت علاوه به ديدگاه اين.يافت دست درآمدها و ثروت عادلانه توزيع و منابع اداري
باعث است ، داشته كه اهدافي و نيات از صرفنظر عقبمانده ، ساختارهاي آن بهعلاوه
انحصار ، از دارد كه منافعي بهدليل كه است شده كشور در جديدي و نوكيسه طبقه شكلگيري
.ميكند دفاع اقتصاد در اداري دخالت و شفافيت عدم رانتدهي ، و رانتجويي دولتي ، اقتصاد
ثروتمند نميكند ، حمل خود با را اصلي طبقه يك كامل تعريف واقع در نفتي جديد طبقه اين
شبه ايناجتماعي طبقه يك تا است اقتصادي طبقه يك بيشتر و نيست كارآفرين و مولد اما است
.است بيگانه مردمسالاري و ملي منافع و عدالت با حرف ، در نه عمل در طبقه ،
است؟ ايران اقتصاد محرك موتور اقتصادي نظام نوع چه وضعيتي چنين يك در
با اما بود ، سرمايهداري نظامي آن ، از پس هم و انقلاب از پيش هم ايران ، اقتصادي نظام
قسر آزاد نسبتا و غيردولتي بخش يك خود كنار در كه دولتي سرمايهداري سوي به جهتگيري
و واحدها كشاورزي ، خردهمالكي بخش در بهويژه را ، دولتي سرمايهداري اين از دررفته
به عدهاي البته.است كرده تحمل نيز را متوسط و كوچك خدماتي و تجاري صنعتي ، موسسات
در را بحث اقتصادي ، مناسبات اين ماهيت به ورود بدون دارند دوست شخصي كاملا دلايل
ذهنيت يا خواست كه اين عليرغم اما.ببرند پيش غيردولتي اقتصاد و دولتي اقتصاد محدوده
است اقتصادي كه است آن از حاكي اقتصاد اين عينيت داريم ، دوست چه ما اينكه يا چيست ، ما
مردمي خصوصي ، سرمايهداري به ميبايست كشور پرشمار مسائل حل براي و دولتي و سرمايهداري
" بار تحميل با دارند دوست كساني اگر بنابراين.شود تبديل شفاف و رقابتي و آزاد و
است سرمايهداري اقتصاد اقتصاد ، اين كه اين گفتن از دولتي ، اقتصاد به "عدالتخواهانه
پس.نميكند ايجاد اقتصادي واقعيات در تغييري و است خودشان به مربوط كنند ، اجتناب
توسعه است ، آن دچار كشور كه غيراقتصادياي و اقتصادي مشكلات و مسائل از برونرفت راهحل
واقعي جايگاه در عمومي و خصوصي حوزههاي كه معني اين به است دموكراسي تعميق و همهجانبه
دولتي اقتصاد كه شد گفته.شود برطرف ايران اقتصاد از دولتي حوزه غلبه و شوند مستقر خود
هم با تعيينكنندهاي تفاوتهاي غيردولتي و دولتي سرمايهداري ديگر بهعبارت غيردولتي و
شده اشباع علت ، همين به و) امتيازها پايه بر است نظامي بيشتر اولي كه اين ازجمله دارند
مبناي بر است سيستمي بيشتر دومي و (رابطه و نقيض و ضد ضابطههاي آييننامه ، مقررات ، از
اصلي ، اقتصادي و مالي منابع به دسترسي بهدليل دولتها دولتي ، اقتصاد در كه اين و حقوق ،
حوزه در را -كاربر كمتر و سرمايهبر بيشتر -پرهزينه و بزرگ طرحهاي تا دارند تمايل فقط
رشد كارآمد مكانيزمهاي به بيتوجه دولتي اقتصاد در خاطر همين به.ببرند پيش اقتصاد
سپس ميشوند ، داده شكل بزرگ بنگاههاي و موسسات ابتدا توسعه ، طبيعي فرآيند و درونزا ،
بيرقيب و انحصاري موضع در بنگاهها و موسسات گونه اين سازوكارها ، و دروني منطق براساس
پي در و ميشوند ناكارآمدي بحران دچار درون از تدريج به تضادها رشد با و ميگيرند قرار
و تكنوكراتها و بوروكراتها برخي به امكاناتشان و مالكيت خصوصيبازي ، با آن ،
مخالف خصوصي مالكيت و آزاد اقتصاد با عدالتخواهي شعار پناه در و حرف در كه وابستگانشان
همواره است ، ديگر گونهاي از رشد فرآيند غيردولتي اقتصاد در اما.ميشود واگذار بودند
.ميشود بزرگ تدريجا زحمت و خلاق كار با زمان ، گذر با و رقابت بستر در كه است كوچك
كند پيدا امنيت داخلي سرمايهگذاري و شود شمرده محترم خصوصي مالكيت و فردي حقوق اگر
اتكاي تدريج به است مولد خصوصي بخش و مردم دست در كه ايران اقتصاد درصد همين 20
اقتصادي لحاظ از ملت كه اين عوض به نتيجه در و كرده جدا نفت از را ملي اقتصاد
ميكند وابسته ملت به را دولت باشد ، وابسته دولت به
از آزاد رقابت روند در بعد و ميشوند تشكيل و تاسيس كوچك بنگاه چند يا يك ابتدا يعني
به تبديل بنگاه چند يا يك اقتصاد كل تاثير تحت و درونزا ، رشد و حذف و ادغام طريق
داده پرهزينه و بزرگ موسسات به اصالت اصولا دولتي اقتصاد درميگردند بزرگ بنگاههاي
زيادي حد تا اقتصاد اين.ميگيرند قرار بياعتنايي مورد متوسط و كوچك موسسات و ميشود
در چون.است "اقتصادي عرفان" دوستدار و پرهزينه طرحهاي راهاندازي شيفته و دلبسته
مجري و ناظر طراح ، و كارفرما از اعم طرح ، دستاندركاران طريق طي پرهزينه ، طرحهاي اجراي
و است ويژهاي نفع واجد طرح ، مقصد و سرانجام از مستقل منازل ، از منزلي هر به رسيدن و
افراد ، منافع لحاظ از بلكه ملي ، منافع منظر از نه البته پروژهها ، شدن طولانيتر لذا
و كوچك بنگاههاي پايه بر كشور هر ملي اقتصاد رشد اساس كه درحالي.است سودآور امري
و كمتبعيضتر و شفافتر بسيار محيطي در و زمان طول در كه هستند همينها.است متوسط
شكل را اقتصادي بزرگ موسسات تا ميشوند قادر بعضا دولتي اقتصاد محيط از عادلانهتر
و آزاد اقتصاد كه نيست معني اين به اين.بگذارند فراتر ملي محدوده از را پا حتي و دهند
اين اما است ، فاضله مدينه يا و نقص و عيب تضاد ، هرگونه فاقد غيردولتي سرمايهداري يا
دوما دارد ، خود همراه را بالايي بسيار ترميمي خود امكان ذاتا و اولا اقتصاد نوع
مردم ، براي را خود كاركرد صنفي جنبههاي با مبارزه و اصلاح و نقد امكان شفافيت ، بهدليل
كه است اقتصاد همين در اقتصاد ، دو اين مقايسه در.ميسازد فراهم منتقدانش و مخالفان
شكل ميتوانند واقعي احزاب و مدني نهادهاي دولت ، پاسخگويي مردم ، مشاركت شايستهسالاري ،
به را خود صنفي و فرهنگي سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، منافع پردهپوشي كمترين با و بگيرند
سرمايهگذاري ادامه خارجي ، سرمايهگذاري اقتصاد اين در.كنند دفاع آن از و مطرح روشني
اولي بر دومي لذا و است قطع دو اين ارگانيك ارتباط دولتي اقتصاد در ليكن است ، داخلي
منزلت صاحب طبقهاش همراه به فرد و است طبقاتي ارتقاي آزاد ، اقتصاد در.ميكند سروري
است گروهي يا و فردي ارتقا ، هرگونه دولتي اقتصاد در اما ميشود بالاتر اجتماعي اقتصادي ،
سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، رشد مسير آزاد اقتصاد در.ميشود قاعده طبقه ، از فرار و
از فرآيند اين دولتي اقتصاد چرخه در كه درحالي دارد ، جريان بالا به پايين از فرهنگي
حذف يا سلب از است عبارت تصويرش كليترين در اقتصاد نوع اين.ميشود طي پايين به بالا
ناكارآمدي ، بحران با شدن روبهرو عمومي ، و دولتي مالكيت به آن تبديل و خصوصي مالكيت
" به توسل سپس اقتصادي ، سياسي ، -اطلاعاتي رانتهاي سوبسيد ، و دوپينگ انواع از بردن بهره
طبقه شدن جايگزين و خصوصي مالكيت به عمومي و دولتي مالكيت تبديل نهايتا و "خصوصيسازي
به مدني نهادهاي كاريكاتور و پوپوليزم استقرار و اصلي و مولد طبقات جاي به بيريشه جديد
به رسيدن در تاخيري عامل يك فقط دولتي سرمايهداري.نهادهايش و روشن طبقاتي ساختار جاي
و فرودستان بهخصوص مردم اكثريت و ملي منافع منظر از البته كه است غيردولتي سرمايهداري
اعضاي و رانتخواران منافع تامين لحاظ از اما است ، زيانبار بسيار جامعه مياني اقشار
از خروج راهحل كه شود پذيرفته اگر پساست شيرين و ضروري و پرمنفعت هم خيلي جديد طبقه
طبقاتي شكاف و تبعيض فساد ، رانت ، دولتي ، اقتصاد از گرفتن فاصله موجود اقتصادي وضعيت
و مقررات اصلاح طريق از ميبايست است ، دموكراتيك و رقابتي و آزاد اقتصاد قبول شديد ،
نفت درآمد دادتا آرايش و كرد سازمان تجديد طوري را كشور اقتصاد ميدان و صحنه قوانين ،
.بدهد دست از ملي اقتصاد در را خود تعيينكننده اقتصادي -سياسي كاركرد و كند پيدا رقيب
در راهحل و.است مردمسالاري و مردم كارآفرينان ، فقط رقيب نيست ، خارجي سرمايه نفت ، رقيب
داخلي سرمايهگذاري و شود شمرده محترم خصوصي مالكيت و فردي حقوق اگر.نيست خصوصيبازي
به است مولد خصوصي بخش و مردم دست در كه ايران اقتصاد درصد همين 20 كند ، پيدا امنيت
لحاظ از ملت كه اين عوض به نتيجه در و كرده جدا نفت از را ملي اقتصاد اتكاي تدريج
در فقط واقعي پاسخگوي دولت.ميكند وابسته ملت به را دولت باشد ، وابسته دولت به اقتصادي
كند حركت مسير اين در كشور اگر.ميشود تكميل و ميگيرد شكل آرامي به كه است فرآيند اين
خارج به داخل از سرمايه فرار شود ، برطرف مولد خصوصي بخش رشد راه در ساختاري موانع و
قدرت موضع از خارجي ، سرمايهگذار به امتيازدهي كمترين با كشور و ملي اقتصاد شده ، متوقف
بخشخصوصي متوسط و كوچك بنگاههاي همين بستر اين در.شد خواهند خارجي سرمايههاي جذب مهياي
نشر صنعت و خدمات سبك ، صنعت تجارت ، تبديلي ، صنايع كشاورزي ، حوزه دستي ، صنايع در
صنعتهاي و كشت زمين ، هكتار با 5 كشاورز يك كه برسانند جايگاهي به را خود ميتوانند
بخش كارآفرين متوسط يا كوچك مولد صنعتگر يك و بگذارد سر پشت تدريجا را دولتي بزرگ
اصل چون و بزند كنار صنعت بخش در را ناكارآمد ارزخوار "بزرگ" دولتي كارخانههاي خصوصي ،
غيررانتي گروه آن البته ايران خصوصي ناشران كه گفت بايد بود نشر صنعت درمورد شما بحث
فرهنگ و شوند رقابت وارد برابر شرايط در دولتي نشر بنگاههاي بزرگترين با ميتوانند
.دهند قرار خود شايسته جايگاه در بينالمللي عرصه و ايران در را مكتوب
و ملي اقتصاد با چندجانبه و ارگانيك پيوند در نشر اقتصاد مشكلات كه كرديد ملاحظه
آن اقتصاد و نشر صنعت مقوله اين به بيتوجه نيست ممكن لذا و دارد قرار فرهنگي سياستهاي
.كرد بررسي را
نشري صنعت پيوستن شما نظر به آن ، در موجود نارساييهاي و دولتي اقتصاد شرايط به باتوجه
اين بر مثبت تاثير بينالمللي اقتصاد به ميبرد رنج دولتي اقتصاد همين بيماريهاي از كه
را كپيرايت قانون به پيوستن مثال بهعنوان.منفي تاثير يا گذاشت خواهد جا به جريان
ميكنيد؟ ارزيابي چگونه
در را ما آن به نپيوستن و است ضرورت يك بينالمللي معاهده اين به ايران دولت پيوستن
اما.است زيانبار ما نويسندگان و ناشران اعتبار و فرهنگ كشور ، براي و ميدهد قرار انزوا
معاهده اين به نشويم مجبور نداريم آمادگي كه زماني در و انفعالي موضع از كه اين براي
"اصلاح" دارند دوست كه شكلي به را ما بيايند آنها تا نكنيم صبر اصطلاح به و بپيونديم
خودمان پيوستن مقدمات زودتر هرچه است لازم.باشد داخل از اصلاحي نوع هر ميبايست كنند ،
"مصنفان و مولفان از حمايت قانون" ملي ، اصلاحكپيرايت نظر از ازجمله جهات ، جميع در را
آماده دارد ، بهروزآوري به جدي نياز و مانده باقي نخورده دست حال به تا سال 1348 از كه
.دهيم انجام نشر صنعت به مربوط و فرهنگي سياستهاي در جدي اصلاحاتي است لازم ضمنا.كنيم
و ناشران غيردولتي مدني و صنفي تشكلهاي و نهادها تشكيل براي قانوني بسترسازي مثلا
و -شبهدولتي نه و -غيردولتي واقعا ادبي آژانسهاي تاسيس و هنرمندان و نويسندگان
بينالمللي كپيرايت در عضويت صورت در شما چون.پستي و گمركي و بانكي مقررات در اصلاحات
و مذاكرات مدارك انتقال و نقل و ارز انتقال به نياز تكثير حق فروش و خريد براي
انجامپذير سهولت با و مطمئن ارزان ، سرعت ، با بايد كار اين و داريد اثر خود و توافقنامه
پروانه جايگزين تاسيس ، اعلاميه ميبايست حقوقي شخصيتهاي درمورد نشر حقوق حوزه در.باشد
لغو براي است ، كرده اعلام ممنوع را سانسور كه اساسي قانون اصل 24 مبناي بر و شود نشر
.شود شمرده محترم حقوقي يا حقيقي از اعم فرد هر براي كتاب نشر حق و شود اقدام سانسور
پيوستن مسير تا كرد گفتوگو و بحث مفصل و چندجانبه بسيار ميبايست مقوله اين درباره
تعداد و كتاب چندين بينالمللي كپيرايت درباره البته.شود طي انفعال و اعوجاج بدون
و مخالفت و موافقت در خود نوبه به يك هر كه است شده منتشر فارسي زبان به مقاله زيادي
و بحث جهاني معاهده اين در عضويت عدم يا عضويت تبعات
ناشران ميان در بهخصوص نشر صنعت خود درون در بحث اين متاسفانه ليكن.كردهاند بررسي
و نهادها و است نگرفته پا كارشناسانه و وسيع و جدي بهطور هنوز آنها نهادهاي و قلم واهل
بازرگاني و خارجه ارشاد ، وزارت معنوي ، مالكيت و شركتها ثبت اداره جمله ، از دولتي مراكز
اين به بايد كه اين در حال هر در.پيشترند نويسندگان و ناشران نهادهاي از زمينه اين در
به بيتوجه و بگذاريم دست روي دست نبايد ليكن نيست ، ترديدي هيچ بپيونديم جهاني معاهده
به غافلگيرانه و انفعالي تاخيري ، موضعي از عضويت ، لازم ترتيبات كردن فراهم و پيششرطها
در عضويت از پس دولتها كه باشيم داشته توجه بايد.شويم پيوسته جهاني معاهده اين
حق" انتقال و نقل قراردادهاي كيفيت در چه و اجرا در چه چنداني نقش بينالمللي كپيرايت
خريدار ناشر با هماهنگي در كه هستند ادبي آژانسهاي و ناشران اين و ندارند آثار "تكثير
مدارك تبادل و قرارداد عقد تا اوليه مذاكرات سطح از را امور كليه اثر ، فروشنده يا و
شرايطي طريق از مقوله اين در (هنرمندان و نويسندگان) آثار صاحبان البته.ميگيرد برعهده
مادي حقوق از حفاظت درمورد ميتوانند ميشود ، پيشبيني ناشران و آنان قراردادهاي در كه
انجام ملي سطح در ميبايست كه ديگر ضروري اصلاح يك بنابراين.كنند اقدام خود معنوي و
در ايران عضويت از پس كه ترتيبي به است نويسندگان با ناشران قراردادهاي نوسازي شود
مبنايي بر و تفصيل به شفاف ، طرزي به و كاملا را طرف دو حقوق بينالمللي ، كپيرايت
و ناشران كپيرايت ، واگذاري و فروش خريد ، در كه داشت توجه بايدكند پيشبيني قانوني
مطابق و بود خواهند قراردادي مذاكرات درگير "تكثير حق" صاحب بهعنوان ادبي آژانسهاي
كه كنم اضافه هم را اينندارند توجهي قابل نقش مساله اين در دولتها جهاني ، عرفهاي
مالياي بار لحاظ از ايران در كتاب نازل تيراژ به باتوجه بينالمللي ، كپيرايت در عضويت
حوزه آثار درمورد مگر نيست تحمل غيرقابل و ترسناك چندان ميگذارد ناشران دوش بر كه
ساير در نادري موارد يا و باشد برخوردار جهاني شهرتي از آن نويسنده كه رمان و داستان
.انساني علوم حوزههاي
ميگذارد؟ برجاي كتاب نشر حوزه بر تاثيري چه كاغذ بازار نوسانات
.است خسارتبار توليدكنندهاي هر براي اوليه مواد قيمت در ناگهاني و شديد نوسان هر
تامين در دولت كه تلاشهايي با اخير سالهاي در.نيستند بركنار امر اين از هم ناشران
يافته كاهش نوسانات اين توجه ، قابل حجمي در كاغذ واردات كمك با و است كرده اوليه مواد
نوسان خطر همواره نفت درآمد به كاغذ واردات اتكاي و كاغذ واردات به كشور اتكاي اما.است
و رشد به رو اقتصاد يك داشتن اساسي راهحل پس.دربردارد را اوليه مواد قيمت شديد و تند
اصلي اتكاي من نظر به كاغذ داخلي توليد و واردات درمورد.است نفت به غيرمتكي و كمتنش
توليد در ما كشور ، اقليمي شرايط بهدليل چون باشد خصوصي بخش توسط واردات به ميبايست
در كاغذ توليد از آنها از حراست و حفظ و جنگلها اهميت و هستيم نسبي مزيت فاقد كاغذ
و غيردولتي كارخانههاي توسعه بنابراين.است بيشتر خيلي درختان قطع طريق از كشور داخل
از غير سلولزي منابع به كشور داخل در كاغذ ، توليد اتكاي و كشور داخل در كاغذ بازيافت
.است اهميت حائز بسيار زيست محيط حفظ لحاظ به جنگل ، و درخت
ميشود؟ انجام چگونه كتاب قيمتگذاري
" سود نرخ تعيين بر اصرار و دولتي اقتصاد فرهنگ تاثير تحت ايران در كتاب قيمتگذاري
تعيين توليد هزينه براساس قيمت نادر ، بسيار موارد بجز و است غيرعلمي بسيار "عادلانه
همه علت همين به.اقتصادي قيمتهاي نه حسابداري ، و اداري قيمت مبناي بر يعني ;ميشود
هر قيمت و آن صفحات تعداد به كتاب قيمت ارزيابي براي دولت حتي و كتاب خريداران و ناشران
كالاها ساير مثل هم كتاب قيمت كشورها ساير در كه درحالي.ميكنند نگاه كتاب از صفحه
عامل تنها توليد هزينه و ميشود تعيين تقاضا و عرضه بهخصوص و زيادي متغيرهاي براساس
نيز و همه زيان به است رايج ايران در كه قيمتگذاري نوع اين.نيست كتاب قيمت تعيين
كتاب قيمت علاوه به.معتبرتر نويسندگان و بهتر ناشران حق در است ظلمي است ، كتاب كيفيت
نسخه از بيشتر يا كمتر قيمتي ميتواند كتاب يك صدم نسخه و نيست ثابت ايران از خارج در
دو تورمي نرخ ما كه شرايطي در ايران در كتاب قيمت بودن ثابت.باشد داشته كتاب همان اول
در ناشران كه كتابهايي ارزش شديد كاهش يعني داريم ساله سه يا دو فروش دوره و رقمي
.دارند فروش انتظار در انبار
دارند؟ خاصي محدوديت كتاب يك قيمتگذاري براي ناشران آيا
بهدليل كتاب قيمتگذاري در ناشران حال هر به اما.خير است ، دولتي محدوديت منظورتان اگر
هزينه پايه طرف يك از چون علاوه به.دارند محدوديت مردم ، خريد قدرت و تقاضا بودن پايين
كتاب تيراژ و فروش ديگر سوي از و دارد قرار نسخه هزار روي 5 ايران چاپخانههاي در چاپ
را كتاب قيمت مجبورند ناشران ميكند ، حركت كمسابقه و جدي كاهش درجهت متعددي دلايل به
ناشران با مقايسه در شبهدولتي و دولتي ناشران چون ضمنا.كنند كنترل خودشان زيان به
بازار و چاپ خدمات اوليه ، مواد به دسترسي لحاظ از بيشتري بسيار امكانات از خصوصي بخش
با و خصوصي بخش تيراژ از بيش تيراژهاي با را كتاب ميتوانند برخوردارند ، انحصاري فروش
در مضاعف محدوديت خصوصي بخش ناشران براي نيز مساله اين.كنند منتشر ارزانتر قيمتهاي
.است كرده ايجاد كتاب قيمتگذاري
دارد؟ وجود خاص شرايط آيا ميشوند؟ برخوردار دولتي حمايتهاي از چگونه ناشران
باشد قانون و خلاق تنوع و آزادي مبناي بر فرهنگي سياستهاي راهنماي انديشه و نظريه اگر
نخبگان يد در و خاص فقط فرهنگي توسعه و فرهنگ مدرن ، جهان در كه شود پذيرفته امر اين و
طراحي امكان رانت ، بدون و عمومي و شفاف علني ، كلي ، عام ، حمايتي سياستهاي وقت آن نيست ،
.كرد خواهند پيدا اجرا و
مدني و صنفي نهادهاي و ناشران پديدآورندگان ، جانشين نبايد دولت فرهنگي ، سياستهاي در
دموكراسي فرهنگي ، توسعه تعيينكننده پيششرط.بنشيند آنها مسند بر خود و بشود آنها
آحاد نقش قبول و مدارا و فرهنگي تنوع به احترام و فردي حقوق شناختن رسميت به و فرهنگي
پس.مييابد عمق و غنا و توسعه كه است بستر اين در فقط فرهنگ.است فرهنگ توليد در ملت
تحقق مردمسالاري و آزادي هرقدر و ميشود خسران دچار هم فرهنگ ببيند زيان آزادي هرچه
.ميكند پيشرفت نيز فرهنگ يابد ،
كه است مناسب رويكردي است فرهنگي سياستهاي از بخشي كه دولت حمايتي سياستهاي حوزه در
توسعه و بگيرد درنظر را فرهنگ پيوسته بههم مجموعه و باشد جامع و سيستمي نگرش بر متكي
.ببرد پيش متوازن حتيالامكان و متعادل طرزي به اقتصادي و سياسي توسعه كنار در را فرهنگي
فرهنگي سياست هر لذا ، و آنند عامل بلكه نيستند توسعه ابزار مردم فرهنگي توسعه در
.باشد مردم عامه خدمت در حال عين در بايد نويسندگان و ناشران از حمايت سياستهاي ازجمله
يعني عادلانه و موثر حمايت بلكه باشد ، صنف يك از بخشي به محدود و خاص نبايد حمايتي هيچ
زيان به نبايد صنف يك از حمايت پس.مردم عامه خدمت در و صنف كل از مساوي و يكسان حمايت
.دارد قرار صنف آن از بيرون كه شود تمام كسي
حاصل كه تحولي و تغيير هر فرهنگ در.تصديگري نه است بسترسازي دولت حمايتي نقش و وظيفه
درونزا خودجوش ، فرآيندي حاصل كه ميشود نهادينه و ميماند پايدار صورتي در شود ظاهر و
اصطلاح به و) بالا از و آمرانه سياستهاي و برنامهريزيها بنابراينباشد طبيعي و
ملي منابع اتلاف و مردم انفعال بجز و نيست چارهساز (نخبگان يا دولت توسط فرهنگي مهندسي
.ندارد حاصلي
دولت كل حتي و وزارتخانه يك كه است آن از گستردهتر و وسيعتر فرهنگ پهنه و كتاب حيطه
و موازين با فقط فرهنگي توسعه.بگيرد برعهده توسعه و رشد درجهت را آن متوليگري امكان
و مردم نقش مدني جامعه در و ميشود ميسر و مقدور مردمسالاري و مدني جامعه معيارهاي
پس فقط دولتها.است تعيينكننده سياستها تعيين و تصميمسازيها در غيردولتي نهادهاي
توصيه ، نوع هر بنابراين.ميشوند تصديگري و اجرايي صحنه وارد مردم خواست و فراخوان از
به توجه بدون و كتاب نشر دستاندركاران نظر و خواست بدون كه فرهنگي وسياست نظريه
تجزيه به بياعتنا و مردم عامه خواستههاي عمومي ، فرهنگ و نشر صنعت اقتضائات و واقعيات
بخشنامه يك حد به و نيست راهگشا شود ، پايهريزي نيازها ، و واقعيات آن دقيق تحليل و
.ميكند پيدا تقليل
به كه حمايتي سياستهاي مناسبترين شما اعتقاد به كرديد ، كه صحبتهايي تمامي به باتوجه
چيست؟ نشود ، منجر دولت تصديگري
ساير و ارشاد كه كارهايي حجم نويسندگان و ناشران و فرهنگ و كتاب از حمايت در من نظر به
بيشتر برابر بدهند 100 انجام ميبايد كه اموري حجم از دهند انجام نبايد دولت بخشهاي
قانوني بستري در را انديشه و اطلاعات آزاد گردش و قلم و بيان آزادي دولت اگر.است
براي و برساند ممكن حداقل به نشر صنعت در را عمومي بخش و خود تصديگري و كند تضمين
دانشگاهها ، عمومي و تخصصي كتابخانههاي تاسيس براي كشور سراسر در كتاب كردن دسترسپذير
مسند بر را خود فرهنگي محصولات نوع تعيين در و كند همت مردم همه براي محلات و مدارس
خصوص اين در.ميكند تحققپذير را فرهنگي توسعه ننشاند ، مردم بلوغ ديپلم صادركننده
به فرهنگ چون.بود خواهند تاثيرگذار بسيار نيز قضاييه و مقننه قوه قانوني حمايتهاي
.است وابسته قانون به آزادي و است نيازمند آزادي
كتاب انتشار از پيش حمايتهاي تمام حذف به پيشنهاد هم ارشاد حمايتي سياستهاي درمورد
معافيت و شد انجام كه ماليات بخشودگي مثل قانوني ، حمايتهاي به حمايتها جهتگيري و است
كاركنان ، بيمه هزينه كردن ارزان و تجاري و اداري كار محل داشتن از ناشران و كتابفروشان
كاغذ توزيع واردات ، از ارشاد و دولت خروج و تلفن برق ، گاز ، تجاري تعرفههاي و كتاب پست
.كاغذ سوبسيد قطع و
براي كتاب خريد به سوبسيد اين بودجه جايگزيني بنده پيشنهاد كاغذ سوبسيد درباره
اين از كه كند بررسي دولت است بهتر هم ، حمايتها اقتصادي و مالي وجه در.كتابخانههاست
كنار كاغذ واردات از دولت اگر ضمنا.بپردازد چه بخش اين به كه اين تا نگيرد چه بخش
كاغذ تن هزار تا 50 غيردرسي ، 40 كتابهاي براي كاغذ تن هزار حدود 100 ورود جاي به بكشد ،
دلار ميليون حدودا 30 سالانه يعني اين و ميشود وارد خصوصي بخش تجار توسط آزاد ارز با
.و سوبسيدي كاغذ بهدليل فعلا كه كتاب اضافي عرضه از جلوگيري و ارزي منابع در صرفهجويي
.تقاضاست برابر سه..
|