تحول حال در معماري
خرد از بري خردگرايي
تاريخي نوستالژي عينك
6_ بيمرز طراحان
تحول حال در معماري
همايش يك از گزارشي
محمودزاده چنگيز
را خود معروف تطبيقي جدول و زد فرياد را مدرن معماري مرگ كه است فردي همان جنكس چارلز
ليتمدرن مدرن معماري شاخصهاي تطبيقي بررسي به آن در كه جدولي كرد تدوين
پرداخت پستمدرن و
باشد بنا كه زماني خصوصا.نيست كوچكي كار زمينهاي هر در بينالمللي همايش يك برگزاري
دستهايي به بزرگ كاري انجامشوند حاضر دنيا متخصصان بزرگترين از تن چند همايش آن در
.دارد نياز بزرگ و پرتوان
از را "تحول حال در جهان براي معماري" بينالمللي همايش تهران معاصر هنرهاي موزه
موزه مسئولان دستهاي آيا.كرد برگزار تهران در مهرماه چهارشنبه 24 تا مهرماه دوشنبه 22
داشت؟ را كاري چنين انجام توان
آمد ايران به "جنكس چارلز" پروفسور
ايران در "هابرماس" حضور باور كه است مشكل اندازه همان اتفاق اين كردن باور
.كرد نيز سخنراني و آمد ايران به معماري بزرگ غول اين "جنكس" اما.بود تعجببرانگيز
كتابهايش جدي كلمات پشت از آنچه با تهران معاصر هنرهاي موزه در "جنكس چارلز" سخنراني
در تنها كه است چيزي "جنكس" شوخطبعي.داشت تفاوت كاملا بود ، تصور قابل او مورد در
نبرد چنان درگير خود ، كتابهاي در كه چرا برد پي آن به ميتوان رودررو و مستقيم برخورد
او براي خشن اندكي و جدي شخصيتي ميتوان تنها كه است ها"ليتمدرن" و ها"مدرن" با سختي
اما.شد شناخته "چيست؟ پستمدرنيسم" كتاب با ايران در "جنكس چارلز" پروفسور.شد متصور
"ليتمدرن".است نوشته نيز جديتري و بااهميتتر كتابهاي معاصر ، معماري نظريهپرداز اين
جديد الگووارههاي" ،"بيپايان انقلاب بوزيه ، لوكور" ،"حركت حال در جهان در معماري" ،
خود دكتراي "جنكس".است "جنكس" آثار بحثانگيزترين و مهمترين جمله از...و "معماري در
از نيز را خود ادبيات ليسانس كرد ، دريافت لندن دانشگاه از معماري تاريخ رشته در را
را خود استادي كرسي UCLA دانشگاه در كه است سال حدود 20 و آورد دست به هاروارد دانشگاه
جدول و زد فرياد را مدرن معماري مرگ كه است فردي همان معاصر معمار اين.است كرده حفظ
مدرن ، معماري شاخصهاي تطبيقي بررسي به آن در كه جدولي ;كرد تدوين را خود معروف تطبيقي
و نبود نقص و عيب بدون و كامل "جنكس چارلز" اثر اين البته.پرداخت پستمدرن و ليتمدرن
ميس" و "لوكوربوزيه" نظرات از پس وجود اين با اما.برانگيخت نيز را بسياري مخالف نظرات
.كشيد پيش معماري رشته در را جديدي بحثهاي "وندرو
گفت چه ايران در "جنكس"
،"معماري در جديد الگووارههاي" عنوان با خود سخنراني در "جنكس چارلز" پروفسور
.كرد تشريح معاصر دوران تا ابتدا از را معماري مطرح الگووارههاي
و مسيحي مذاهب ديدگاههاي از الگوواره اين":گفت "مكانيكي الگوواره" تشريح در "جنكس"
جهان آفرينش خصوص در يونانيان تئوريهاي و اعتقادات به و است شده برگرفته يهودي
كه است كرده خلق ثابت قوانين پايه بر را دنيا خداوند ديدگاه اين براساس.بازميگردد
كه شد منتهي الگووارهاي به ديدگاه اين.كنند درك را قوانين اين ميتوانند نيز انسانها
براي جايي هيچ و ميگرفت نظر در ماشيني ساختاري با و مكانيكي شكل به را كائنات كل
.نميشد قائل آن در خلاقيت
"بليك" چون نقاشاني توسط بودن تقديرگرا و تقليلگرا مكانيكي ، دليل به الگوواره اين
آن اساس بر بسياري معماري آثار بيستم قرن معماري در وجود اين با.گرفت قرار انتقاد مورد
:كرد اظهار "ارگانيك معماري الگوواره" تشريح در "جنكس چارلز" پروفسور.شد اجرا و طراحي
.گرفت شكل زيست محيط به معماري نزديكي انديشه برپايه ارگانيك فناوري بر مبتني معماري"
.بود زيستمحيطي مسائل به واكنش براي طبيعت در بردن دست الگوواره اين اهداف از يكي
تكرار آن در طبيعت الگوهاي كه است طبيعت از گرفته الهام فناوري نوعي ارگانيك معماري
".ميشود
كامپيوتر از الگوواره اين در.است كامپيوتر بر مبتني معماري معماري ، الگوواره سومين"
و توسعه قابل سازمان يك شهر هر ديدگاه ، اين در.ميشود استفاده شهري فضاهاي طراحي براي
دنياي اثرات آن طراحيهاي در كه شد منتهي سخرهآميز معماري نوعي به شيوه اين.است گسترش
".ميشد تصوير ناهنجار و متناقض شكلي به مدرن
اين":گفت "حبابگونه معماري الگوواره" يعني معماري الگوواره چهارمين خصوص در جنكس
از آمده پديد طرحهاي از تلفيق نوعي واقع در.است استوار "آيزنمن" نظريات بر الگوواره
قرون چشماندازهاي كه است متكي متداخل تاشونده سطوح بر شيوه اين.است زمين لايههاي
بر موجي اشكال معماري الگوواره" "ميگذارد نمايش به ذهني تزيين نوعي با نيز را وسطايي
از نيز شيوه اين در.است استوار زمين سطح بر موجود طبيعي اشكال از تقريبي وامگيري
در.ميشود همراه جزيي تفاوتهاي با تكرار اين اما ميشود ، استفاده خاص المانهاي تكرار
اوليه سازمان در تغيير باعث عنصر يك شدن اضافه الگوواره ، اين تكرارهاي از يك هر در واقع
معناي تكرار ديگر ترتيب اين به و ميشود اوليه سازمان گسترش باعث جديد عناصر.ميشود
پرداخت ، آن تشريح به "جنكس" كه الگووارهاي ششمين ".ميدهد دست از را خود واقعي
بر الگوواره اين":گفت مورد اين در "جنكس چارلز" است ، "كيهانشناختي معماري الگوواره"
وام هستي از معماري تاريخ ، طول تمام دراست استوار كيهانشناسي و انرژي سيارات ، بحث
راه نيز معماري هستي ، مورد در جديد ادراكهاي گرفتن شكل با معاصر دوران در.است گرفته
كهن ديدگاههاي از ديگر و دارد تاكيد "تقارن گسست" بر الگوواره اين.گرفت پيش در جديدي
"معماگونه دال معماري الگوواره" تشريح به پايان در "جنكس چارلز" ".نميكند پيروي معماري
پستمدرن معماري اثر يك با برخورد":گفت و پرداخت است پستمدرن معماري نظريات از كه
ذهن اساس بر آن در مستتر رازآميز معاني كه است سوررئاليستي مجسمه يك به كردن نگاه مانند
سطوح خطوط ، از استفاده با و طبيعت عمومي نظم درك با معماري نوع اين.ميگيرد شكل بيننده
تداعي و طبيعت به معماري از شيوه اين معاني.ميگيرد شكل طبيعت در رفته كار به فضاهاي و
دنياي در كه ميكند مطرح را پرسش اين معماگونه دال الگوواره.است وابسته ناظر ذهن در آن
اجرا و طراحي چگونه را معماري آثار ندارد ، يكساني فلسفه و اجتماع مذهب ، سياست ، كه معاصر
يك پيدايش ابتداي در آيا كه است اين ميشود مطرح الگوواره اين مورد در كه پرسشي كنيم؟
الگووارهاي متصل هم به بخشهاي شد تشريح كه بخشي هفت يا و داريم قرار جديد الگوواره
حال در جهان براي معماري" همايش افتتاحيه از قبل روز در "جنكس" سخنراني "هستند؟ واحد
افرادي براي حتي كه كوچك و گرم سالني.شد انجام معاصر هنرهاي موزه كوچك سالن در "تحول
جواناني از نيز موزه باغ و كتابخانه.نداشت وجود صندلياي هيچ نيز داشتند "زرد كارت" كه
"جنكس چارلز" پروفسور حضور اما.ميزد موج نداشتند ، موزه به ورود براي راهي هيچ كه
در و كرد فراموش را ايران تجسمي هنرهاي جريان مدعي حاكمان بتوان كه بود توجه جالب آنقدر
.داد گوش ايستاده را سخنراني تمام است آنان بيمنازعه متعلقات از كه سالني
آينده از روياهايي و "سوركين مايكل"
رفت خود ساعته دو سخنراني طول در "سوركين مايكل" بود ، شوخطبع اندكي "جنكس چارلز" اگر
كمتر نبوغ بخش در توقفش زمان مدت البته كه گذاشت نمايش به را جنون و نبوغ بين برگشتي و
شنونده نداشت ترسي خود مترجم بازوي به زدن مشت از حتي كه "سوركين" سخنراني طول در.بود
"شوخي؟ يا است جدي" او سخنان نميشد متوجه جملاتش ابتداي در
خود آيندهنگري و تيزبيني "آينده شهر" عنوان با خود سخنراني در "سوركين مايكل" پروفسور
خارج موزه اين درهاي از اگر":گذاشت نمايش به شگفتآوري طراحي و تفكر قدرت كنار در را
شد نخواهيم متوجه راحتي به خيابانها يكسان ساختارهاي و جهانيسازي سلطه دليل به شويم
.است مكان حس و فرهنگ دادن دست از جهانيسازي منفي و تاريك جنبه.هستيم كشوري چه در
"گرفت؟ پيش در بايد استراتژياي چه جهانيسازي از منفي جنبههاي اين با مقابله براي
،"بيتالمقدس" شهرهاي براي كه پرداخت مختلفي طرحهاي تشريح به مقدمه اين از پس "سوركين"
.بود كرده طراحي "اوزاكا" و "نيويورك"
آينده خوب شهرهاي":گفت آينده شهرهاي معماري خصوصيات مورد در "سوركين مايكل" پروفسور
حداكثر 20 با شهر ساكنان تمام نيازهاي كه شكلي به شد خواهند بنا "مناسب همسايگي" براساس
هندسي شكل" بايد امكاني چنين به يافتن دست براي دليل همين به.شود رفع پيادهروي دقيقه
طريقي به بود خواهد "باز" شهر ساختار آينده شهرهاي در.كرد طراحي شهر براي "دايرهوار
و تغيير امكان دليل همين به.شود واقع ميتواند شهر از نقطه هر در ساختماني هر كه
زبان" بايد شهر يك بازآفريني براي.داشت خواهد وجود مختلف ساختمانهاي كاربري دگرگوني
ساختار طراحيهاي از وسطا قرون دوران همجواريهاي مانند و كنيم بازگو دوباره را "شهر
بايد ساختمانها طراحي تكرار از جلوگيري و مسكن بحران رفع براي.كنيم استفاده دايرهاي
آينده خانههاي اين بر علاوه.كنيم استفاده تكرارها اين در جزئي تفاوتهاي كردن وارد از
".باشند خودكفا امكان حد در بايد اجتماعي شرايط به توجه با
موزه و بود شلوغ بسيار اول شب مانند "تحول حال در جهان براي معماري" همايش شب دومين
خود تاريخ روزهاي شلوغترين گذشته ، سال "مفهومي هنر" نمايشگاه از پس تهران معاصر هنرهاي
استفاده عدم دليل اما ;بود اول شب از كمتر سخنراني اين در همزمان توجه مشكل.ديد را
برخوردار معماري اطلاعات از كه افرادي حداقل يا و متخصص مترجمان از موزه فرمانروايان
گرم و كوچك سالن در حاضران از يكي "سوركين" سخنراني پاياني بخشهاي درنشد مشخص باشند ،
رديف از جملهاي با كه شد ترجمه كردن متوقف خواستار سخنراني سريعتر پيشرفت براي موزه
"We can not":گفت انگليسي لهجهاي با كه جملهاي.نبرد جايي به راه او درخواست سالن اول
موزه ، رهبري تيم هدف اگر كه است اين ماند باقي همچنان جمله اين از پس كه پرسشي
از چرا پس بود سخنراني موضوع از.نيستند مسلط انگليسي زبان به كه حاضراني استفاده
بقيه و ترجمه را آنها از كمي تعداد سخنرانها ، جمله هرچند از كه ميشد استفاده مترجماني
ميكردند؟ واگذار حاضران تخيل قوه به را
دور شرق از آرام مردي:"ايزوزاكي آراتا"
"تحول حال در جهان براي معماري" همايش ميكروفنهاي پشت كه بود فردي آخرين "ايزوزاكي"
.گرفت قرار
آنقدر "ايزوزاكي" سخنراني عوض در بود مجنون اندكي "سوركين" و شوخطبع اندكي "جنكس" اگر
ريشههاي خصوص در "ايزوزاكي آراتا" دكتر.ميزد پهلو كودكان لالايي به كه بود آرام
تا.است گرفته ريشه كره و چين معماري از ژاپن معماري":گفت آن فعلي شرايط و ژاپن معماري
دوران در.كرد پيدا را خودش خاص هويت اينكه تا بود معماري نوع اين تاثير تحت نيز مدتها
ژاپن كنوني معماريگرفت قرار آمريكا و اروپا معماري تاثير تحت ژاپن معماري معاصر ،
معماري مدرن ، فناوري و مواد پيدايش.ميكند پيروي شدن جهاني روند از ديگر جاي هر مانند
جهان كشورهاي ديگر در كه برد سمتي همان به را آن و داد قرار تاثير تحت شدت به را ژاپن
مدال نيز ، و معماري بيينال طلايي شير جايزه تاكنون كه "ايزوزاكي"".هستيم آن شاهد
اظهار است ، ربوده را ژاپن معماري سال كتاب جايزه و انگليس معماران سلطنتي موسسه طلاي
اين راه تنها.هستم گذشته با آن ارتباط و معماري كنوني موقعيت كشف دنبال به من":كرد
شهرساز و معمار اين ".است آن از استفاده و معماري در خلاقيت آغاز نقطه جستوجوي كار ،
يك معماري در پستمدرنيسم من نظر به":كرد تاكيد پستمدرن معماري مورد در ژاپني برجسته
كمك پستمدرن تعريف به مفهومي خاصيت اين.است مفهومي ويژگي يك بلكه نيست سبكي ويژگي
ميشود ، تبليغ رسانهها در كه پستمدرن از مفهومي با من.آن سبكي ويژگي نه ميكند ،
تكتك معناي تعبير بلكه نيست معماري نخبهگراي تاريخ پستمدرن ، معماري از منظور.مخالفم
درآميختن يعني پستمدرن معماري.است مطرح ديگر حيطهاي به آنها كشاندن و معماري عناصر
پايان به ژاپني مرد اوليه توضيحات وقتي "جديد آميزهاي ايجاد و درهم مختلف سبكهاي
همايش يك برگزاري در معاصر هنرهاي موزه نوآوري آخرين شد ، آغاز اسلايدها نمايش و رسيد
به موزه باغ پرده روي بر مداربسته سيستم طريق از كه تصاويري.درآمد نمايش به بينالمللي
ضعف.نبود تشخيص قابل پرده ، روي بر تصويري هيچ ديگر و شد سياه كاملا درميآمد نمايش
برنامهها در..و داشت وجود اسلايدها تعويض در كه مشكلاتي سالن ، كوچك فضاي مترجمان ،
اصلا كه تصاويري درباره توضيحات شنيدن اما نبود ، تازهاي چيز موزه فيلمهاي نمايش و
البته.كرد تشكر موزه مسئولان تمام از بايد آن براي كه است جديد ايدهاي نميشد ، ديده
و بودند كرده عادت موضوع اين به قبل روز دو بودند شده جمع موزه باغ در كه افرادي گويا
هيچ پستمدرن تكنيك اين با مواجهه در يكديگر با زدن گپ و صندليها روي بر نشستن با
.نداشتند مشكلي
شد شروع خير تا ساعت نيم با كه "ايزوزاكي" سخنراني ابتداي در موزه مسئولان از يكي
.است اندك بسيار همايش ، اين عظمت برابر در برنامه اين ساعته نيم تاخير":كرد اظهار
سالني احداث فكر به مسئولان معماري ، همايش از گسترده استقبال اين از پس اميدواريم
همايش يك برگزاري در تهران معاصر هنرهاي موزه اصرار اگر ".باشند موزه براي بزرگتر
آن كه است اهدافي به كردن پيدا دست براي محدود امكاناتي با و كوچك سالني در بينالمللي
تنها عنوان به تا كند پيدا دست آنها به بتواند موزه اميدواريم كرد ، ذكر محترم مسئول
از موفقتر كند ، استفاده دولتي امكانات از تجسمي هنرهاي عرصه در ميتواند كه ارگاني
.دهد ادامه خود كار به يكسويه جانبداريهاي و تنگنظريها همان با اگر حتي.باشد گذشته
خرد از بري خردگرايي
گلشيري باربد
در را صحي منيژه نمايشگاه تحرير آن در.شد نوشته خردادماه 1381 در مقاله اين نخست تحرير
و پيچيدگي دليل به شودكه چاپ زمان همان در بود قرار و كردم نقد رنگ و طرح نگارخانه
دادم آن در چند تغييراتي و كردم بازنويسي را آن و گذشت مدتي.نشد چاپ عام مخاطب نداشتن
چه آن پس.شود خارج نمايشگاه يك نقد حالت از هم و شود كاسته پيچيدگياش از هم تا
حساب به صحي منيژه آثار بررسي را آن ميتوان و نيست نمايشگاه آن نقد تنها ميخوانيد
.آورد
مشكل با كنيم ، بررسي صورتگرا و سبكشناختي نقد دايره در را صحي منيژه بخواهيم اگر
اگر يعني ندارند تئوريك وحدت صورت هيچ به او نقاشيهاي زيراشد خواهيم مواجه
فرماليسم كه آنجا از اما.رسيد نخواهيم واحدي و منسجم منشا به كنيم ريشهيابيشان
گرفته ، فاصله موقعيتي چنين در آن از نميتوان و است پررنگ بسيار او آثار در (صورتگرايي)
.كرد خواهم آغاز راه همين از را بررسي
ملموس ، يكي.مواجهيم برخورد دو با ميايستيم ، صحي منيژه پردههاي روبهروي كه هنگامي
گاه و است انتزاعي تمامي به پردهاي گاه.انتزاعي و مجرد ديگري و است عيني و انضمامي
راست هندسي محدودههاي گوشه ، راست صورتهاي و است آميخته هم با را برخورد دو اين صحي
تنها را اينها حتي گاه و است آورده پيكرها به كمك براي تنها را بيانگر تلاشهاي و گوشه
.مييابيم تزئين مقام در
و شدهاند خلاصه ناشبيهساز گوشه راست اشكال در عموما او مركزي گاه و محوري صورتهاي
نقش گوشه راست شكلي كه هنگامي.هستند اصلي موضوعات و فيگورها كنشها ، محدوده اشكال همين
كه دارد جعبهاي مانند به تاثيري ميكند ، تعيين را كنش دامنه و ميكند ايفا را محدوده
اما.دارند خصوصيتي چنين عموما صحي تركيبهاي.بگريزند درونش از محتوياتش نميگذارد
اين آينده درون به يا رونده برون بيانگر يا توصيفي تاشهاي و خطوط مدد به او نيز گاه
.است كاسته آن تاثيرات از بالطبع و شكسته كم و بيش را محدوده
در گاه روبروييمكه انفعال و كنش تعامل با او آثار در ما كه ميآيد بر فوق توضيحات از
كه دارد سادهاي تركيبهاي صحي منيژه.دارند قرار هم مجاورت در گاه و آميختهاند هم
عدم در تقارن با مركزيت اين گاه.ميگيرد شكل مركز اين حول تابلو و دارند مركزيت عموما
ميتوانيم نيز نيستيم روبهرو مركزيت اين با كه پردهها برخي در.است همراه تقارن
.بيابيم را موازي مجاور سطح دو در انرژي دو موازيبودن
بياني و توصيفي خصلتي عموما ميشود همراه انضمامي چيزي با او آثار در رنگ كه هنگامي
در كه انتزاع آن به را پرده و است رنگ تنها است ، ذات به قائم كه هنگامي و.مييابد
.ميكند نزديك گفتم ابتدا
روبه عين از خالي انتزاع با پردهها برخي در و است شده همراه تجريد با او زبان چند هر
تنها انتزاع اين غيرمجرد پردههاي درفيگورهاست با محوريت او آثار اكثر در اما روييم ،
از خالي و غيرموضوعي جهان آن از و دارد تزئيني كاركرد پس است ، آمده انضمام به كمك براي
پردهها حاشيههاي خلاهاي در كه انتزاعي صور.نيست خبري - ويچ ماله چون _ كاوشگرانش عين
جاهاي كردن پر تنها هدف گويي و داشتهاند قرار ارزش دوم درجه در او براي نيز آمدهاند
.است بوده خالي
ساختار كه روبهروييم پردهاي با كه هنگامي ميكنيم ، صحبت هندسي انتزاع از كه هنگامي
شده حساب و شده پيشبيني منطق ، زاييده عناصر چيدن نحوه كه هنگامي است ، حاكم آن بر
اول خشت ميبايست دارند ، تاكيد خردگرايانه روشي بر تقسيمبنديها كه هنگامي و مينمايند
.شد عقلاني روش و خرد سيطره منكر نميتوان حال هيچ به برخوردهايي چنين درباشد بوده خرد
فراموش را آن سيطره و عقل اما است ، برگزيده را برخورد همين پردهها اين در صحي منيژه
بنيادين و آشكار حدي به است شده تكرار متعدد پردههاي در كرات به كه اشكالاتي.است كرده
و نيايد پيش حكم صدور شبهه كه آن براي اما است ، واضحات توضيح آنها از گفتن سخن كه است
و آورد خواهم نمونه دو اينجا در ها ، "نقد" اغلب در مرسوم كليگوييهاي از پرهيز براي
موارد در را آن خود - خاص است مخاطبي حتم طور به كه _ نقد مخاطب كه است سادهاي كار
.بيابد مشابه موقعيتهاي با مشابه
دنيايي ديگر سوي در و داريم دنيا يك سو يك در.است شده بخش دو كادر مستطيل پردهاي در
البته كه نيست رنگها تنها مقصود.جنساند يك از كدام هر مجاور موازي سطح دو اين !ديگر
.مينمايد ما به نقاش كه است كلي مقصود ;باشند جريان در هم از جدا گونه اين ميتواند
داشته برايش هم توجيهي و كمكي بايد بنماياند ، را تفاوت گونه اين كه است اين بر قرار اگر
يك كژنمايي سو يك.است آمده بر اثرش درون از و نيست تصنعي جسارت ايندهد نشان كه باشد
گاه و بيانگرايانه برخوردي با كه ميبينيم را (عين كردن دگرسان و تحريف معناي در) پيكر
را گرما نيز خلا اين بر حاكم سرخي و كادر در اندك خلا.است شده خلق كنشي فرايندي طي
انتزاع به كه اندك قلمهاي ضرب ;شاهديم را اين عكس ديگر سوي در.است كرده تشديد
اندك ، خلا گرم ، گاه تلاشهايي با و همجنس پيشزمينهاي با سرد زمينهاي پس انجاميدهاند ،
تكرار با كه است خواسته نقاش.جدايند لحاظ هر از سو دو كه است آشكار..و فراوان خلا
ضرب كردن توصيفي با يا و سرد ، سوي در گرم فام كمي گذاشتن مثلا و دو هر در سوم يك خط
راه نيمه در تازه اثر و نيستند كافي نيامدهاند ، در كه بسازد ارتباطي سرد سوي قلمهاي
.است خام و نيست تمام است ،
همان كم و بيش نيز رنگي گستره.شاهديم را برخورد و تركيب همين تقريبا ديگر تابلويي در
و است سنگينتر چنان گرمپرده سوي و نابخردانه حدي به انرژيها جاگيري بار اين اما.است
دانش در لاجرم نيز اثر ساده بيننده كه ناقد من تنها نه كه مينمايد خامدستانه اثر چنان
تركيب.مينمايد موفقتر صحي متقارن تركيبهاي كه نيست عجيب پس.ميكند ترديد سخت نقاش
كه راهي لاينفك متعلق كه هنگامي.شود ضعفهايمان بر سرپوشي ميتواند گاه متقارن
بود نخواهد هيچ پويه اين زاييده شي نباشد ، خبري خرد همان از دقيقا و باشد خرد ميپوييم
از خالي رومانتيستي اثر كه است عجيب و متناقض همانقدر اثري چنين.دروغي و متناقضي جز
به ميجوييد را (خردگرايي) برخورد و زبان اين مثالي گونه اگر !شوريدگي و احساس گونه هر
ابتدا دريابيد باز اجرا و ديد در را كمال و كنيد رجوع كاظمي حسين ناب انتزاع دوره
.نيست حاكم برآثار بيخلل و مستحكم نگرشي كه است اين مقصود.ندارند وحدت آثار كه آمد
انتزاع با پرده چند در.نيست خبري صورتگرايي كنه از اما است صورتگرايانه بسيار برخورد
تضاد اين مفهومپرداز ادبيات با آميخته انداموارگي با پرده چند در و روبهروييم ، تمام
ميشود؟ توجيه چگونه بغايت
تاريخي نوستالژي عينك
لندن در آثارش نمايشگاه و نيومن بارنت درباره
طاهايي عاطفه:ترجمه
از و آمريكايي نقاش نيومن بارنت آثار مجموعه از نمايشگاهي لندن تيت گالري اخيرا
خانواده يك فرزند نيومن بارنت.است گذاشته تماشا به را انتزاعي اكسپرسيونيسم پيشگامان
مردمشناسي و گياهشناسي پرندهشناسي ، رشتههاي در آمريكا در كه بود مهاجر يهودي _ روسي
خود تابلوهاي اولين او.كرد دنبال را آموزشهايي هنر زمينه در نيز همزمان و خواند درس
ميان از داشت تعلق دوره آن اكسپرسيونيستي جريان به و بود كشيده سي دهه اوايل در كه را
بدان دوباره سال 1944 در حدودا اينكه تا گذاشت كنار را نقاشي سال ده به نزديك و برد
.بازگشت
گاتليب و راتكو با و پرداخت هنر باب در نظريهپردازي و نقد به او ساله ده وقفه اين در
تايمز نيويورك مجله در سال 1943 در كه نوشت هنر درباره مانيفستي دوره ، آن نقاشان از
".هستيم پيچيده انديشه يك ساده بيان دنبال به ما":ميخوانيم مانيفست اين در.شد منتشر
درباره اگزيستانسياليسم و روانكاوي كه دارد نظرياتي در ريشه "پيچيده انديشه" مفهوم
سوررئاليستهاي توسط بيشتر كه نظرياتي بودند ، كرده ارائه سالها آن در "من" مفهوم
به داشت قرار انديشهاي چنين نفوذ تحت كه نيز نيومن.يافت رواج و شد مطرح اروپايي
كه هندسي اشكال بر نه را انتزاع اساس يعني) بيومورفيسم و (خودبهخودي نقاشي) اتوماتيسم
زيرا آورد روي سوررئاليستها پيشنهادي شيوه دو (نهادن زنده انداموارههاي اشكال بر
_ كهن آوردن صحنه به با و سريع حركتي با كه ميساخت امكانپذير برايش را "دنياهايي خلق"
قطعهاي در غالبا كه نيومن آثار.ميگرفت صورت زنده اندامهاي و شكلها بدوي ، الگوهاي
قصد او كه است ماوراءالطبيعي بعدي نشانگر است شده اجرا چندگانه تكنيكهاي با و كوچك
كه جستوجويي و پرسش بدهد ، پاسخ "چيست؟ اين":پرسش به بتواند كه هنري بدهد ، هنر به داشت
به آدمي گفتار نخستين" او گمان به باز و است داشته وجود بدوي اقوام نزد در او گمان به
به آرام اقيانوس شرقي شمال خليج بوميان هنر در او "بود ناشناخته امري طلبيدن دعا
چيزي بود ، زندهاي چيز آنها براي شكل" كه ميگيرد نتيجه و ميرسد "انديشهنگار تصوير"
انتزاعي شكل (...) ميكرد ترجمه را انتزاعي انديشههاي از مجموعهاي كه
".باشد ديداري امر يك انتزاعي بازنمايي آنكه نه بود واقعي امري (نقاشيهايشان)
خلق به بيشتر كه كارهايي.كرد خلق سالگي چهل در را خود كارهاي اولين واقع در نيومن
هاويه به و ميكرد خالي موجودات از را تصوير فضاي بايد او.است شبيه وارونه دنيايي
تا كرد خلاء ساختن وقف را خود نيومن."بدهد بيشكلي" آن به تا بازميگشت آغازين
ميخواست او.بگذارد جا به ذهن بازيهاي براي تصويري كنش طريق از را آزاد گسترهاي
را ايدههايي و تصويرها بوميان هنر از راه اين در.كند ادغام درهم متعالي با را ملموس
و اورفه اسطورههاي با را خود مدادرنگي طرحهاي ميكند ، تركيب هم با و برميگيرد
و نوارشكل رنگهايي زمينه در كه ميآيند پديد اشكالي تدريج به و ميزند پيوند اوزيريس
.ميدهند خبر آينده در آثار سرنوشت از و ميخورند تاب و پيچ سيال
ساده عمود خط يك به كه آنجا تا ميروند تحليل رفتهرفته شكلها آثارش در رو ، اين از
كه لرزان حاشيههاي با نوراني خطي يعني:مينامد "زيپ" را آن نيومن و ميشوند فروكاسته
زنده و پويا واكنشي به را نگاه و ميگذرد ظلمات ميان از تيره ، رنگ از گسترهاي ميان از
طرز به كه نور و سايه نقاشي جوهر ، با نقاشي سوگوار ، نقاشي در "زيپ" ظهوربرميانگيزد
و سياه خورشيدهاي با بيته ، مغاكهايي نقاشي ميكنند ، قطع را يكديگر دراماتيكي
شكست ، _ تكوين:ميدهد آنها به يادآورنده عنوانهايي نيومن.است همراه كسوف از تصويرهايي
قطعه كه "تزئين" تابلوي با در 1949 دوره اين از پس او.اقليدس مرگ كافرانه ، خلاء
.بازميگردد رنگ دنياي به زيپ ، يك با است قرمزي تكرنگ
به خصوص به ميكند علاقهمند آفرينش افسانه به را نيومن كه است ناشناخته در جستوجو
با تابلو دو در.است شده تفسير قبالا آيين و يهود سنت در كه افسانه اين از روايتي
مطلق كنش بيان به ،"آدم ، 1951" و "لحظه ، 1946" يعني است افسانه اين يادآور كه عناويني
.دارد نياز وسيعتري تصويري فضاي به شدن آشكار براي ميرسد نظر به كه ميپردازد آفرينش
معروف تابلوي مثل ميشود بزرگ تابلوها ابعاد بعد به تاريخ اين از
خود به را بيننده نگاه كه متر پنج طول و دو عرض با تابلويي (Vir Heroicus Sublimis1951)
آنقدر يعني كرد مشاهده نزديك بسيار فاصلهاي از را تابلو بايد حال عين در ميكند جذب
عينك" بيننده است ممكن صورت اين غير در زيرا نكند برخورد تابلو به پيشاني فقط كه نزديك
.بگذارد چشم به "تاريخي نوستالژي
قرار موقعيت در را آن همواره او كه نقصي گذاشت انسان نقص را خود نقاشي اساس نيومن
ماوراء و طبيعي بينش ، و كنش و ميكرد مهار را خود دروني غليان ميبايست اوميداد
داشت هنر از او كه را توقعاتي ديگران آنكه براي اما.ميداد پيوند هم به را طبيعي
قرن ابتداي در آن آغازگر كه شيوهاي خود ، تكرنگ تابلوهاي با او.بود لازم زمان بپذيرند
جواني نقاشان از گروهي مينيماليستها.گشت خود از پس نقاشان نسل بخش الهام بود ، مالويچ
ريچارد جيود ، دون مانند نقاشاني گذاشتند ، كنار تمامي به را متعالي هنر ايده كه بودند
داد ياد آنها به نيز و داد نشان را هنر در سادگي راه آنها به نيومن.ايندر كارل و سرا
.برخيزند دفاع به خود هنري موقعيت از كه
رنگ به است تابلوهايي كامل سلسله برپاست تيت گالري در اكنون كه نمايشگاهي بخش مهمترين
اين نقاشي به شد دچار قلبي حملهاي به آنكه از پس نيومن."صليب راه" نام به سفيد و سياه
تا سه براي و شدهاند اجرا نشده پرداخت بوم با "ايستگاهها" تمام.پرداخت تابلو چهارده
توضيح در نيومنكوچك نه است بزرگ نه تابلوها قطع.است رفته كار به سفيد رنگ آنها از
نه من":ميگويد سلسلهوار معماري يك قالب در مسيح عيسي مصائب تصويري تبدل و تغيير اين
".ميخواهم انساني مقياسي انسان فرياد براي منجامع كليساي نه ميخواهم يادمان
6_ بيمرز طراحان
طنز عرصه در قايقراني
كريمزاده حسن
Miroslav Bartak بارتاك ميروسلاو
.اسلواكي / كاشاو شهر در متولد 1938 ، بارتاك1 ، ميروسلاو _1
.شد فارغالتحصيل (بلغارستان) دريا آكادمي از ماشين مهندسي رشته در _2
مادرش و پدر مخالفت با اما شود ، چيرهدست نقاشي و طراح تا بود علاقهمند جواني ، از
!ساخت ملوان مهندس يك او از سرنوشت دست اينكه تا ميشد مواجه
نهچندان دوره همين در اما كرد ، خدمت اقيانوسها روي در _ سال ده مدت به _ سالگي از 21
انگيزهاي جوان ، ميروسلاو براي پارهاي كاغذ هر.پرداخت نيز خود اصلي دلمشغولي به كوتاه
طرحهاي از بغل يك با سال 1969 در."لحظه يك ثبت" خودش قول به و اثر يك خلق براي بود
.گفت بدرود اقيانوسها آبي دنياي با هميشه براي و گذاشت خشكي به پا پراكندهاش ،
نهچندان دستمزدي با تا شد باعث و گرفت قرار برخيها استقبال مورد بارتاك طرحهاي
.شود كار به دعوت _ طنزپرداز طراح عنوان به _ مناسب
كه اوست سوژههاي مديون _ منحصربهفرد تكنيك بر علاوه _ بارتاك كاريكاتورهاي موفقيت _3
با را خود سوژههاي ميروسلاو.هستند ناممكن و غيرعادي اتفاقات و لحظهها بيانگر معمولا
شاد رويدادهاي و تلخ وقايع همچنين.ميكشد تصوير به و كرده انتخاب فراواني حساسيت
بسيار كارآكتر بارتاك چند هر.ميشوند ارائه روش يك يا زبان يك با غالبا او ، كارهاي
به گوناگون لباسهاي پوشاندن با اما است كرده خلق طرحهايش در بازي براي را سادهاي
همين روابط پسزمينه در راحتي به نيز و برميآيد ، پرسوناژها شخصيتپردازي عهده از خوبي
.ميكند تزريق بيننده به را طنزش زهر شخصيتها
;كرد طبقهبندي اجتماعي روابط مبحث در را او طرحهاي بيشترين موضوعات ميتوان كل طور به
سخت دلقك ، شخصيت به او بگويم نيست لطف از خالي.متفاوت پرداختي و بديع نگرشي با منتهي
_ حقيقت به تصور تبديل در _ يكسان رسالتي متفكران و دلقكها" كه است معتقد و علاقهمند
".دارند
_ بيننده نظر ، يك در كه اوست خود مختص آنچنان بارتاك اجرايي روش شد ذكر كه طور همان _4
رهنمون اثر خالق هويت به را _ ديدهاند را او كارهاي بار دو يكي فقط كه افرادي حتي و
.ميسازد
خطوط به ;كنيم جدا هم از را آن مختلف بندهاي اگر كه) رفته _ شسته و ساده دستهاي
صورت با) بيآزار و سادهلوح كارآكتر ،(برميخوريم مهندسي ابزار يك از حاصل صاف و كوتاه
بالاخره و (كرده قوز اندامي و تخت و بيمو سر و كوتاه پيشاني توخالي ، و گرد چشمان و پهن
در محصور سطوح تمپلات صورت به و توناليته ، بدون كه) شاد نسبتا و سرد ، ملايم ، رنگهاي
حساب به او تكنيكي شناسنامه اطلاعات جزو (كردهاند پر را راپيدي قلمگيريهاي بين
.ميآيند
شهرهاي در را خود كارهاي از انفرادي نمايشگاه تاكنون 70 سال 1969 از ميروسلاو ، _5
و دوسلدورف نورنبرگ ، برلين ، گراتس ، اوتاوا ، لوزان ، برن ، لندن ، پراگ ، ;چون _ اروپا مختلف
خود كارهاي مجموعه از كتاب همچنين 8.است داده قرار فروش و ديد معرض به _ ديگر شهر چند
و 52 بلند انيميشن طراحي 2است كرده منتشر آلمان و چك جمهوري اسلواكي ، سوئيس ، در را
و اروپايي معتبر نشريات براي طراحي مختلف ، كتاب براي 50 تصويرسازي طنز ، كوتاه فيلم
او.است چك جمهوري پرتوان هنرمند اين فعاليتهاي ديگر از طنز جهاني نمايشگاههاي داوري
بارتاك 64 ميروسلاو.است F2ECO در چك كاريكاتوريستهاي دبير و نماينده حاضر حال در
و سگ دو و _ است مد و لباس طراح كه _ دوماش همسر با پراگ شهر نزديكي در هماكنون ساله ،
افرادي عنوان به آلن وودي و تربر جيمز شارپ ، تام از هميشه اوميكند زندگي گربهاش شش
.ميكند ياد نيكي به داشتهاند نقش او پيشرفت در كه
:پينوشت
بارتاك با نزديكاش آشنايي لحاظ به كه _ هاشميزاده ايرج آقاي _ عزيزم دوست از _1
.سپاسگزارم داد ، قرار اختيارم در را بخش اين اطلاعات
.اروپا كاريكاتوريستهاي فدراسيون _2
|