كرديم راملي بانكها
نفت براي نزولي سير
2_ ايران در بانكي نظام
كرديم راملي بانكها
معينفر با وگو گفت
زرگر عباس
درست بانك خودش براي بود آمده هم صرافياي هر و داشتيم خصوصي بانك بيست از بيش
خير يا هستند واقعي بانك بعضيهايش كه نبود معلوم و بود كرده
مثال براي دارند جا يك در پا خرده سهامي كساني اگر كه نيست معني آن شدنبه ملي البته
است مصادره كار اين زيرا بگيريم گرفتهاندرا شكلي يك كهبه كارمند عده يك
داد؟ را بانكها شدن ملي پيشنهاد بار اولين كسي چه*
از بيش ما.گفت خواهم هم را آن مطالب اين گفتن از بعد و نرسيده آنجا به هنوز ما بحث
و بود كرده درست بانك خودش براي بود آمده هم صرافياي هر و داشتيم خصوصي بانك بيست
ميدان سبزه در كه صرافيهايي يعني خير يا هستند واقعي بانك بعضيهايش كه نبود معلوم
پول كردن جمع در هم مسابقهاي خود بين و بودند كرده بانكداري به تبديل را خود كار بودند
آن از ارزش عنوان به الان كه چيزي همان يعني آزاد رقابتهاي عنوان به بودند گذاشته مردم
را رقابتها جلوي قدر آن مدت اين در ما كه است اين از ناشي خود اين كه ميشود ذكر
شدن ملي تصميم كه بود دليل آن به.ميكنيم فدا داريم را خود ملي منافع تمام كه گرفتيم
به كه است حق اين و است ملي حاكميت حق از نشان خود شدنها ملي اين.شد مطرح بانكها
بهتر روش اين اساسا كه نيست سوسياليسم بحث الان البته ميدهد كردن ملي اجازه دولتها
از جلوگيري و خصوصي بخش دست كردن كوتاه براي موارد از بعضي در بنابراينروش آن يا است
انشاالله.بگيرد عهده بر را كار سهام خريداري يا مديريتي صورت به ميتواند دولت مفاسد
.ميشود بحث آن روي كردنها ملي از سواي ديگر فرصت در
در كه ديگري مشكل.ميشد مطرح اقتصاد شوراي در مرتبا بانكها به مربوط مشكلات كل در
با كشاورزي توسعه بانك براي مرتبا كه بود ايزدي دكتر آقاي جانب از ميشد مطرح آنجا
و ميشد داده مركزي بانك طرف از وام صورت به بايد پول اين.ميخواستند پول زيادي فشار
موقع به را پول نتوانست ايشان اگر كه ميخواست بودجه و برنامه سازمان از سندي هم آن
ميكرد خراب را بودجهريزي روند كار اين اينكه دليل به هم من و شود منظور بودجه در بدهد
بخواهد بودجه تصويبكننده دستگاه اينكه از قبل ترتيب اين به و نداشتم اعتقاد آن به
من اختلافنظر باعث اين كردم تقسيم را چيز همه و گرفتم را آنها تمام جلوي بكند اظهارنظر
نسبت زيادي پافشاري ايزدي دكتر آقاي كه گفتم مثال براي شد موقت دولت وزراي از بعضي با
كارتلهاي آن كه نيست موقعي الان كه بود اين من نظر و داشت كشاورزي توسعه بانك به
كه نميكنم رد را نظريه اين من البته.كنيم تقويت را شده تشكيل شاه زمان در كه كشاورزي
سرمايهداري شاه زمان در مثال براي ميكند پيدا برگشت سرمايه باشي داشته مجموعه اگر شما
مارچوبه تا شد داده او به سد پشت زمينهاي و شد آورده ايران به آمريكا ساكن ايراني
زمان آن در ولي داشت هم زيادي ارزي درآمد ميشد كار اين اگر داشت امكان كه بكارد
چنين خواب متاسفانه افراد سري يك هم الان اشتباه به شد كارها اين صرف زيادي سرمايههاي
را آنها كار ميخواهند جديدي طبقه و رفتند بين از قشري يك يعني ميبينند را چيزهايي
كردن خرد با من بلكه نيستم مخالف بزرگسازي با من البته بزرگسازي عنوان با كنند تكرار
اين من حرفهاي از البته.نماند باقي چيز هيچ و برسد ارثيه به بعد كه مخالفم زمين
را آن سوسياليستي حالت دارم حال و هستم چيزهايي به معتقد بنده كه نشود نتيجهگيري
كشاورزي زمينه در بانك دو زمان آن در مادارم هم را سوسياليستياش روحيه گرچه ميگويم
داشتند احتياج...و تراكتوري بذري ، كه كشاورزاني به كه بود كشاورزي بانك يكي داشتيم
توسعه بانك هم ديگري و ندارد بازگشت بزرگ مقياس و اشل در معتقدم من كه ميكرد كمك
مكانيزه را كشاورزي ميخواستند كه آنهايي يعني مملكت كشاورزي غولهاي به كه بود كشاورزي
سياسي مشكل يك.ميكرد كمك بود ، مغتنم بود طور اين واقعا اگر يعني ظاهرا البته بكنند
شكل آن به را روستا و شدن معامله با زمين حالت آن و شود انجام ارضي اصلاحات شد موجب
به روستاها مالكيت از تا شد روند اين ادامه به مجبور هم رعيت انقلاب سپس..و خريدن
من و دارد جدا بحثي البته كه شد زمينها شدن خرد موجب خود اين كه بشود جلوگيري شكل آن
براي ما كه داشت مطلب اين به اعتقاد هنوز ايزدي دكتر آقاي.ناگزيرم آنها به اشاره از
الان كه بود اين داشتيم ما كه بحثي.بدهيم اختصاص را سرمايهها اين بايد كشاورزي نجات
عادي سرمايهگذاري و نداريم نقدينگي كه خودمان چون كرد را كار اين نميشود وضعيت اين با
به ميخواستيم چه هر بنابراين است فرار حال در همگي سرمايهها اين و نيست كار در هم
مستضعف كه طبقاتي وجود با بكنيم كمك كشاورزي توسعه بانك به بودجه و برنامه سازمان عنوان
زمان در كه عمدهاي و بزرگ دادنهاي پول اين فضاي فضا زيرانميشد بودند كمك نيازمند و
كاري چنين امكان الان ميگفتيم ما و نبود ميشد منتقل خارج به هم آخر در و شد انجام شاه
بانك رئيس مولوي دكتر آقايداد انجام دولت اقتدار صورت در بشود بعدا شايد ولي نيست
به بانكها وضعيت كه حال خب كه كردند را پيشنهاد اين دارايي وزير اردلان مرحوم و مركزي
دست در را آنها مديريت است بهتر بپردازيم بايد هم را آنها خارجي بدهي و هستند ترتيب اين
.بگيريم
ميپرداخت؟ را بانكها بدهي بايد دولت آيا*
نبودند پرداخت به قادر بانكها خود و بود رسيده پرداختش موعد كه آنها يعني حتما بله ،
چارهاي و ميكرد پرداخت بايد ضامن عنوان به مركزي بانك بنابراين بود خارج به اغلب كه
صحبت يك و ميخورد ضربه مملكت مالي اعتبار به صورت اين غير در نداشت آن از غير به هم
ولي بودند خصوصي همه بانكها اين كه حالي در كه است اين ميآيد پيش اينجا در كه ديگري
دولت يا است آزاد اقتصاد يا كشور يك در چون است جالب حديثي خود كه بود كرده تضمين دولت
.است دستاندركار
بودند؟ كجا بانكها مديران *
بزرگهايشان و بودند پا خرده بودند مانده كه هم آنهايي و رفته اكثرا ولي بودند تعدادي
كرد پيدا نميشد ديگر را ايرانيان بانك مدير ابتهاج آقاي مثلا بودند رفته سياسي علل به
.است كجا نبود معلوم و
مثلا كه بخواهيد داشتند را وضعيت آن كه بانكهايي از نميتوانستيد جور هيچ *
كرد خواهند پرداخت بعدا كه بدهند مركزي بانك به تضمين يا كنند پرداخت را بدهيهايشان
نباشيد؟ بانكها كردن ملي به مجبور شما كه
كار اين بايد آنها خود و بود مربوط مركزي بانك خود به چون نشديم بحث اين وارد اصلا ما
اقتصاد شوراي از مركزي بانك كه بود اين افتاد اتفاق كه مسئلهاي ولي.ميدادند انجام را
كشور مالي اعتبار كه نگذارند و بگيرند را اجازه اين خواستند بود نخستوزير آن راس در كه
يا ما كه است اين ميآيد پيش كه مسئلهاي جا اين.بود هم صحيحي كار و بشود لكهدار
را دولت ديگر طرف از و ميگذاريم خصوصي را خود اسم طرف يك از ولي دولتي يا هستيم خصوصي
يك و است مردمي سرمايهاش كه باشيد داشته خصوصي بانك يك شما بالفرض يعني ميكنيم درگير
شما اينكه ولي باشيد جوابگو بايد خود شديد ورشكسته اگر ميكنيد خارجي بانك يك با معامله
بكنيد درگير هم را آن گرفتهايد دولت از كه رانتهايي علت به ولي كنيد معامله برويد
شركت كنيد فرض.باشد چنين نبايد كه صورتي در است خصوصي آن اسم فقط و است غيرمعقولي حالت
ضايع عمومي اموال و بشود ورشكسته اگر و ميرود خودش جيب در ببرد سود اگر x هواپيمايي
كند پشتنويسي را آن تعهدات بود مجبور دولت اگر ولي باشد جوابگو بايد نيز خودش بشود
اين به حواسش بايد ضرر از جلوگيري براي دولت ضمن در و بشود بايد هم خسارت پرداخت متضمن
.شود ورشكسته شركت اين مبادا كه باشد
مرحوم طرف از موقع آن كه طرحي.ميشدند محسوب دولت براي تعهدي شاه زمان بانكهاي ولي
و ندارند كتاب و حساب بانكها حالا كه بود اين شد گذاشته پا پيش مولوي دكتر و اردلان
به اينكه ترس از بودند سرمايهگذار كه كساني اكثر و بچرخاند را آنها كه نيست هم كسي
را آنها مديريت كه است بهتر رفتهاند و كرده فرار بشوند دستگير سابق رژيم همكاران عنوان
فكر طرز دو اقتصاد شوراي در آن از پس ولي شد واقع هم قبول مورد كه بگيرد عهده بر دولت
براي عمومي افكار به توجه با كه بود اين بودم طرفدارش هم من خود كه اول فكر طرز آمد پيش
بگيرد دست به دولت نيز را آن سرمايه مديريت علاوه به كه است بهتر مردم بيشتر اعتماد جلب
.ميشود راحتتر نيز آنها اداره ضمن در
ببريد؟ نام را تفكر طرز اين طرفداران ميشود آيا *
.بود هم وقت بازرگاني وزير صدر رضا دكتر آقاي و داشتم هم زيادي اصرار كه بودم بنده بله
يك مثال براي دارند جا يك در پا خرده سهامي كساني اگر كه نيست معني آن به شدن ملي البته
يعني شدن ملي.است مصادره كار اين زيرا بگيريم را گرفتهاند شكلي يك به كه كارمند عده
به دارد وجود هم دنيا جاي همه در و ميشماريم ملي حاكميت حق عنوان به را صنعت اين اينكه
ظالمانه شد بسته كه قراردادي بگوييم كه نكرديم ملي را نفت ما شد ملي نفت هم استناد همين
تا كرد ارائه چهاردهم مجلس در رحيميان كه طرحي با مصدق دكتر هم خاطر همين به است بوده
بود شده پيشنهاد دارسي قرارداد القاي آن در زيرا كرد مخالفت بدهد قرار منگنه در را مصدق
در بود شاه رضا دوران در كه هم آن تمديد و شده امضا قاجار شاه زمان در كه بهانه اين به
و بود كردن مصادره كار اين زيرا كرد مخالفت آن با مصدق ولي شده انجام تحميلي مجلس يك
در ايران و هستيم نيز غرامت پرداخت به حاضر حتي ما شدن ملي در.است ديگري چيز كردن ملي
كه نميدهيم را اجازه اين ملي حاكميت حق عنوان به ولي بود كاري چنين به حاضر هم موقع آن
ملي را آن اگر كه داديم پيشنهاد بنابراين باشد داشته قرار خصوصي بخش دست در صنعت اين
.ميگذاريم داريم كه هم را مديري و كردهايم راحت هم را خودمان خيال و است بهتر كنيم
و بيايد نفري يك كه صورت اين به نه و ميشود محسوب سرمايهدار عنوان به و است قطعي مدير
تند خيلي را كار اين مولوي دكتر و اردلان مرحوم.بكند حفظ را ديگري شخصي سرمايه
مرحوم شود انجام نبايد كار اين كه داشت اصرار خيلي مولوي دكتر مخصوصا و ميدانستند
روز حال هر به ميدانستند مشكل بسيار را كار اين ولي بود موافق ما با تقريبا اردلان
كه را مديريت لايحه گرفتيم تصميم كه بود هشت و پنجاه سال ماه خرداد شانزدهم چهارشنبه
باز البته چيست آنها نظر كه ببينيم و ببريم انقلاب شوراي به بوديم نظر متفق آن در همه
.شوند ملي بانكها كه ميداديم ترجيح صدر دكتر و من هم
نميآمد؟ شما دست به بانك كنترل كه ميكنيد فكر ميشد ملي مديريت اگر *
تكليف چون بوديم معتقد ما.بود همين داشتند مولوي دكتر و اردلان مرحوم كه هم اعتقادي
شناور قيمتهاي با بهادار اوراق كه بوديم معتقد ما.است بهتر كار اين نيست مشخص ربا
معتقد و بودند مخالف عدهاي ولي كرد منظور آن در بتوان را تورم تا بشود منتشر بايد
ربا هم كار اين ميگفتند كه بود جايي تا بحث موقع آن.است ربا خودش كار اين كه بودند
انقلاب شوراي به بود قرار كه لايحهاي با دو هر و داشت وجود تفكر نوع دو حال هر در است
.بود بانكها مديريت كردن ملي هم آن و بودند موافق شوند برده
بشود؟ ملي بانكها مديريت كه شد تصويب حقيقت در يعني*
انقلاب شوراي به عجله با را مصوبه هم مابود اين شد برده انقلاب شوراي به آنچه بله ،
.شود بحث آن روي تا برديم
نفت براي نزولي سير
ماير روان
در تحويل براي سبك خام نفت قيمت حتي.ميكند پيدا بيشتري سرعت نفت كاهش نزولي سير
من.رسيد گذشته هفته ظرف 19 خود سطح پايينترين به گذشته چهارشنبه روز آينده ، ماههاي
معتقدند بسياري ناظران.ميكنم تاييد وضعيتي چنين علت پيرامون را كارشناسان اغلب نظر هم
شده تعيين سهميههاي.است بازار در نياز حد از بيش مقدار به خام نفت عرصه اصلي عامل
از حتي شايد واقعي رقم.ميشوند گذاشته پا زير محسوسي حد تا اوپك عضو صادركنندگان براي
از برخي تا شده باعث عراق به حمله به مربوط مذاكرات كشيدن طول.باشد فراتر هم اين
كه زماني.است بازار طبيعي خاصيت اين.بگنجانند خود ذهن در را جديدي فكرهاي تحليلگران
هم بيروني ناظران از بسياري حتي و بازار در ذينفع افراد بيفتد تاخير به حادثهاي وقوع
است جدي بسيار كه آن با هم عراق به حمله قضيه.ميكنند شك آن دادن روي امكان مورد در
قيمت بر تاثيرگذار فاكتورهاي و محافل برخي ميان در تا شده باعث آن مقدمات كشيدن طول اما
صريح حدي به موضوع اينبيايد چشم به گذشته از آشكارتر عراق به حمله مورد در ترديد نفت
يك نفتي كارشناسان ميان در اگر.ميگذارد همتاثير نفت قيمت بر حالا كه شده روشن و
ادامه را نزولي سيري خام نفت قيمت كه كرد خواهند اعلام آنها بيشتر بگيرد ، صورت نظرسنجي
كشورهاي در مهم رشتههاي تمامي بر مثبتي آثار چه اگر آينده در امر اين.داد خواهد
روز اجلاس از پس.بود نخواهد مفيد نفتي شركتهاي سهام براي اما گذاشت ، خواهد صنعتي
قيمت ضريب" عنوان به كه را آنچه تا است درصدد بازار ملل سازمان امنيت شوراي سهشنبه
سوي از كه را قيمتي افزايش ميانگين اگر.بگذارد كنار فعلا بود شده مطرح "عراق به حمله
دلار حدود 5 در رقم اين كنيم ، محاسبه شده گرفته درنظر عراق به حمله براي مختلف موسسات
قيمت از را فوق رقم ميشود ، كم عراق جنگ خطر كند احساس بازار كه هنگام هر.بود خواهد
افزوده نفت بهاي به فوق عدد شود ، بيشتر جنگ احتمال كه هم زمان هر برعكس ميكاهد ، نفت
حال در كشورهاي برخي.شد خواهد بيشتر همچنان نفت توليد اضافه ميشود گفته.شد خواهد
خواهند بيشتر بودجه خلاء جبران براي را خود نفت شيرهاي ونزوئلا و نيجريه نظير توسعه
براساس.است اقتصادي فعاليتهاي ضعف بيانگر همچنان اقتصاد زودهنگام شاخصهاي اما.گشود
بسيار لذا.بود نخواهيم شاهد را چنداني تغيير سال 2003 پايان از قبل تا شاخصها اين
اين.باشيم نفت براي جهاني تقاضاي ميزان در توجه قابل رشدي شاهد زمان آن تا كه است بعيد
شركتهاي البته.داشت خواهد بورس بازار در نفتي شركتهاي سهام براي بدي پيامدهاي وضعيت
متوسط موسسات گريبانگير بيشتر فوق روند.باشند مستثني قاعده اين از ميتوانند نفتي بزرگ
بسيار ميتوانند نفت ، قيمت دلار تا 25 بين 20 محدودهاي در نفتي غولهاي.ميشود كوچك و
اوپك كه بود خواهد محدودهاي همان در عمدتا قيمتها تغييرات مدت ميان در.باشند سودده
سهام كه بدانند بايد سرمايهگذاران البته (دلار تا 28 بين 22 يعني) است گرفته نظر در
.است حساس سهام يك نفتي شركتهاي
2_ ايران در بانكي نظام
شدند ملي هم ها بيمه
صفاپور محمدرضا
عضويت با كشور بانكداري نظام ديگر ركن عنوان به نيز بانكها عالي شوراي صورت اين به
عمومي مجمع عضو وزراي نمايندگان نيز و ايران ملي بانك كل مدير و مركزي بانك كل رئيس
اعضاي پيشنهادهاي بررسي كه گرديد تشكيل بانكها عمومي مجمع زيرمجموعه عنوان به بانكها
عامل مديران انتخاب مورد در مشورتي نظر اظهار عمومي ، مجمع به بانكها مديره هيات
و نظر اظهار و مربوط آييننامههاي تهيه بانكها ، امور در هماهنگي ايجاد بانكها ،
يا افزايش به نسبت اظهارنظر نيز و بانك هر زيان و سود حساب و ترازنامه بودجه ، به رسيدگي
.شد عهدهدار را بانكها از هريك سرمايه كاهش
شدند ملي بيمه و اعتباري موسسات
ملي هم اعتباري و بيمه موسسات آبان 1358 در انقلاب شوراي سوي از ديگري لايحه تصويب با
با و مشروط مشروع مالكيت اصل قبول با كشور بيمه موسسات كليه ترتيب اين به و شد اعلام
ملي جنبه "مردم خدمت به بيمه گماردن" و "بيمه صنعت گسترش" و "بيمهگذاران حقوق" حفظ هدف
مجمع و گرديد لغو ايران در خارجي بيمه موسسات نمايندگيهاي فعاليت پروانه و كرد پيدا
و بهداري اجتماعي ، امور و كار بازرگاني ، دارايي ، و اقتصادي وزراي از متشكل جديدي عمومي
تا گرفت را سابق عمومي مجمع جاي بودجه و برنامه سازمان سرپرست و مشاور وزير بهزيستي ،
آخرين در انقلاب شوراي مصوب قانوني لايحه همين براساسرساند انجام به را مربوطه امور
مشمول را بانكها شدن ملي قانون مشمول مسكن وام و پسانداز شركتهاي كليه قانوني ، ماده
حين همين در.درآورد اعتباري موسسات و بيمه موسسات شدن ملي قانون مقررات و مفاد
آغازين شرايط به توجه با كه چرا يافت بيشتري شدت گذاشت بانكها برعهده دولت كه تكاليفي
بانك وام پرداخت اجازه نظير نبود اين جز چارهاي جامعه كلي ساختار در تغيير و انقلاب
ابوالحسن و شيباني عباس طالقاني ، آيتالله) مستضعفين بنياد سرپرستي هيات به مركزي
شده ، دولتي تازه شركتهاي به وام اعطاي تعاون ، صندوق وام و بنياد مخارج جهت (بنيصدر
لزوم صنايع ، و كارخانهها اوليه مواد تامين و اساسي كالاهاي خريد جهت اعتبارات اختصاص
كشاورزي ، فعاليتهاي توسعه جهت قرضالحسنه صندوق به بهره بدون وام ريال ميليارد اعطاي 30
به آن تخصيص جهت بانكها به اعتبار اعطاي و مركزي بانك سوي از خدماتي و صنعتي
...اينكه تا..و دولتي طرحهاي و برنامهها
جديد اسكناسهاي و قرضه اوراق
و گذشت انقلاب شوراي تصويب از آذر 1358 در 12 قرضه اوراق انتشار به راجع قانوني لايحه
بانك مطالبات بابت بهره بدون قرضه اوراق ريال ميليارد مبلغ 350 تا يافت اجازه دولت
بانك توسط بودجه و برنامه سازمان تعهد يا و تضمين به كه اعتباراتي از ناشي ايران مركزي
در مذكور مطالبات تسويه براي و كرده منتشر مربوط مقررات رعايت با است شده اعطا مركزي
مركزي بانك به تصميمگيري در مذكور شوراي بعد روز دو.دهد قرار ايران مركزي بانك اختيار
مقررات رعايت بدون را ايران اسلامي جمهوري دولت جديد اسكناسهاي اول سري چاپ داد ، اجازه
واگذار باشند ، داشته اسكناس چاپ آمادگي كه شركتهايي يا و موسسات به و مناقصه تشريفات و
آذر در 28 بعد هفته.برسد انقلاب شوراي تصويب به قبلا بايستي اسكناسها طرح و كند
مقرر خرداد 1358 مصوب بانكها امور اداره قانون به ديگر ماده چند انقلاب شوراي اعضاي
به آمدهاند وجود به خاص قوانين موجب به كه بانكهايي كليه و ايران ملي بانك تا كردند
استان بانكهاي و شوند اداره بانكها امور اداره قانون براساس ايران مركزي بانك استثناي
عمومي مجمع از مستقل كه شده مردمي و دولتي مسئولان از متشكل عمومي مجمع داراي خود
اختيارات از برخي يا همه تا يافتند اجازه بانكها عالي شوراي و كنند تصميمگيري بانكها
.كنند تفويض استان بانكهاي مديره هيات به را خود
كشور بانكي و پولي قانون اصلاح
سال 58 پايان از قبل روز انقلاب 11 شوراي دستور به ايران بانكهاي كانون انحلال از پس
دچار انقلاب شوراي اعضاي توسط سال هفت حدود از پس روز همان در كشور بانكي و پولي قانون
و صدور بر نظارت "ايران رايج پول" عنوان به "ريال" بر علاوه آن برطبق و شد اصلاحاتي
مركزي بانك برعهده اعتبار و پول شوراي تصويب با آن به مربوط مقررات تنظيم و "ارز" ورود
تنظيمكننده عنوان به سنا و ملي مجلسين قانون 1351 براساس نيز مركزي بانك.شد گذارده
قانون ، طبق كشور رايج فلزي سكههاي و اسكناس انتشار مسئوليت كشور اعتباري و پولي نظام
يا تعهد و ارزي معاملات به مربوط مقررات تنظيم اعتباري ، موسسات و بانكها بر نظارت
بر نظارت و ارزي معاملات بر نظارت اعتبار ، و پول شوراي تصويب با ارزي پرداختهاي تضمين
بر علاوه شد ، عهدهدار هم را وزيران هيات تصويب با مربوطه مقررات تنظيم و طلا معاملات
وزارتخانه حسابهاي نگاهداري به مربوط امور دولت بانكدار عنوان به ايران مركزي بانك اين
عمليات كليه انجام شهرداريها و دولتي شركتهاي و دولت به وابسته و دولتي موسسات و
و دولتي قرضه اوراق انواع بهره و اصل بازپرداخت و فروش كشور ، خارج و داخل در آنها بانكي
ذخاير كليه نگاهداري راستا همين در ;گرفت برعهده را دولت عامل عنوان به خزانه اسناد
و ترميم بينالمللي بانك و پول بينالمللي صندوق ريالي وجوه نگاهداري كشور ، طلاي و ارزي
و دولت بين پرداخت موافقتنامه انعقاد نيز و آن نظاير و بينالمللي مالي شركت و توسعه
كشور مالي و پولي نظام خصوص در قانون 51 براساس كه اختياراتي.شد متكفل را كشورها ساير
از و ماند تغيير بدون انقلاب شوراي اعضاي اصلاحي اقدام در بود شده واگذار مركزي بانك به
تضمين و دولتي موسسات و وزارتخانه به اعتبار و وام دادن همچنان ايران مركزي بانك رو اين
تضمين و اعتبار و وام اعطاي قانوني ، مجوز با دولتي موسسات و وزارتخانهها و دولت تعهدات
;داشت اختيار در را شهرداريها و دولتي موسسات و شركتها به اعطايي اعتبارات و وام
دادن و بانكها كوتاهمدت بازرگاني اسناد و براتها مجدد تنزيل اختيار اين از گذشته
اوراق و دولتي قرضه اوراق و خزانه اسناد فروش و خريد كافي ، تامين با بانكها به اعتبار
و خريد معتبر ، بينالمللي مالي موسسات و خارجي دولتي بانكهاي طرف از شده صادر قرضه
بانكهاي نزد جاري حساب نگاهداري و افتتاح گرديد محول مركزي بانك به نقره و طلا فروش
بانكي مجاز عمليات كليه انجام و خود نزد خارج و داخل بانكهاي حساب نگاهداري و خارج
.است مركزي بانك اختيارات ديگر از خارج و داخل در اعتبارات تحصيل ديگرو
|