نشد تعبير كه رويايي
فرودها و اوجها
اخلاقي پيام با همراه افطاري
هنر حاشيه
ديداريدوباره
نشد تعبير كه رويايي
"سفيد خواب" كارگردان جبلي حميد با گفتوگو
اين دارد كافي شناخت ميشناسدو را آن تماشاچي كه دارند پشتوانهاي حرفهاي بازيگران
ببينيم او نقش از بيشتر را بازيگر ما ميشود شناختباعث
صرافيزاده حامد
شده انجام گفتوگو يك وقايعنگاري
زواياي عميقترين در همواره چهرهاش و نام كه است هنرمنداني دسته آن از جبلي حميد
با را كودكيشان دوران كه ساله 20- جوانان 25.دارد قرار من سال و همسن جوانان خاطرات
.كردند سپري "موشها مدرسه" و "بهداشت محله" ،"بيا برو محله" مجموعههاي
كه هنرمندي.است كودكيام دوران داده دست از معصوميت يادآور من براي جبلي صداي و شخصيت
ملتهب شرايط بحبوحه در دو هر كه باشد قياس قابل عبدي اكبر با فقط شايد جايگاه لحاظ به
ارمغان به ايراني كودكان براي را شادي و خنده داشتند سعي سالها ، آن ايران بر حاكم جنگي
كه سالهايي].اوست جواني سوخته سالهاي مديون نحوي به ما از يك هر كه كساني.بياورند
- شيوه اين به غيرمستقيم و واسطه با نوعي به شايد نميدانم.است نهاده خود حرفه بر
دلپذيري احساس قدرشناسي ، هست چه هر.ميداريم بزرگ را خويش علاقه و خود - او با گفتوگو
نخواهد پايان كه جنگي است ، جنگ فقط زندگي ميكردند ، فكر خيليها شايد دوران آن در [است
نميشد متصور بيسروساماني و ويراني خرابي ، جز آرزوهايشان و تخيل در وقتي داشت
جذب خود به را بزرگان حتي و جوانان و كودكان از بسياري "بروبيا محله" نام به برنامهاي
اخير ساله چند تلويزيون و سينما ميان مداوم حركت با جبلي حميد سالها اين تمام در.كرد
قصد "فروش شيريني دختر" اكران بهانه به.است بوده طهماسب ايرج هميشگياش زوج اتفاق به
دفتر به منظور همين براي.باشم داشته جبلي حميد و طهماسب ايرج با گفتوگويي تا داشتم
و قرمزي كلاه" درگير دو هر كه جبلي و طهماسب مشغله دليل به زمان آن رفتم ، فيلم صحرا
تا كنم پيدا را آنها نتوانستم ديگر هم بعد.نشد فراهم گفتوگو امكان بودند "سروناز
صحرا راهي "سفيد خواب" اكران بهانه به بار اين.شد اكران روانه "سفيد خواب" كه زماني
همان بلند بخت از.كنم جلب گفتوگو براي را جبلي حميد موافقت بتوانم بلكه شدمتا فيلم
نهايت در تا كردم صحبت ساعتي يك طهماسب ايرج و او باداشت حضور دفتر در جبلي حميد روز
آنها به حضوري گفتوگويي در بعد و بخواند را بنده سوالات رئوس تا كرد موافقت جبلي حميد
گفتوگو اساسا كه است معروف جبلي حميد كه چرا.بود بزرگي موفقيت من براي.دهد پاسخ
.است كمحرفي آدم اصولا و نميكند
در - گفتوگو شيرين خيال و فكر در روز چند مدت به بعد و دادم او به را سوالات خلاصه
كرده ترسيم برايمان كودكي دوران از آنچه يافتن براي اميد از سرشار و دوستانه گپي حقيقت
.بردم سر به او با - بود
و سينمايي شخصيت تفاوت يكي كنم اشاره هم فرعي نكته چند به بايد ، اينها كنار در اما
جدي ، است فردي خود سينمايي ، شيرين و شاد شخصيتهاي برخلاف جبلي كه بود جبلي واقعي
را او روزگار سختيهاي انگار كه ميآمد نظرم به.تلخانديش حدودي تا حتي شايد و كمحرف
از بعد حالا جبلي مثل نوستالژيكي هنرمند كه بود جالب برايم و باشد كرده متاخر شدت به هم
سالهايي در جبلي چه اگر.است كرده ايجاد من در را حسي چنين مستقيم برخورد در و سالها
نظر به نزديك برخورد در اما ديده ، مهرباني آثارش دوستداران از همواره نهاده پشتسر كه
طايفه از كداميك براي - نيست مراد وفق بر شرايط ميگذراند ، را سختي روزهاي ميرسد
"گفتن" بر را "سكوت" و است كمحرف دليل همين به شايد - باشد؟ يكي اين كه بوده هنرمند
نيافته راه آنها حريم به كسي كه است ناگفتهاي حرفهاي حاوي او نگاههاي.ميدهد ترجيح
به بيشتر چه هر اما ميانديشد چه به بفهمم و يابم راه او افكار درون به كردم سعياست
.ميكرد سنگيني من بر نگاههايش.مييابم دست او افكار خواندن به كمتر ميكنم ، نگاه او
.است سن فاقد واقعا مرد اين
جبلي كه شدم متوجه (آنجا كاركنان طفلك) رفتم دفتر به دوباره كه روز چند از بعد خلاصه
آخر بار براي وقتي و كردم صبر روزي چند.نيست گفتوگو از خبري فعلا و است خورده سرما
نوشته خوانا خطي با را بنده سوالات جواب جبلي آقاي ديدم كردم مراجعه مذكور دفتر همان به
و خواب تمام فهميدم كه بود موقع آن تازه.بدهد تحويل من به را آنها تا بوده منتظر و
.هوا به است رفته و شده دود خيالهايم
واسطه به حضوري گفتوگوي هنگام داشتم بنا و بودم كرده طرح نكته پر و كلي سوال من 15
آقاي كتبي پاسخهاي ولي بشنوم جبلي حميد از جديد شايد حرفهايي سوالات ، محتواي گستردگي
سوال اين 15 از.داشت تفاوت ميكردم فكر كه چيزي با آسمان تا زمين از من سوالات به جبلي
وجه هيچ به و بودند موجز و كلي كوتاه ، پاسخها تمامي كه بود شده داده پاسخ سوال به 10
.نكردند برآورده مرا نظر
نه و بود سياسي نه ما بحث بود چه هر ولي.است بالا زيادي من امثال و من توقع هم شايد
همواره سينمايياش تصوير بودكه هنرمندي حرفهاي شنيدن هدف.بحثانگيزتر احتمالا چيزهاي
براي ميخواستيم ما.است كرده حك ما ذهن در دوستداشتني شيرين ، شخصيتي عنوان به را او
يا جادويي جعبه درون از نه ببينيم واقعيت در داريم دوست كه را آنچه شده كه هم دقايقي
.سفيد پرده روي
و نويسنده عنوان به را شما سينما علاقهمندان بيشتر تقريبا "مريم پسر" از قبل تا*
خواستيد كه داشت وسوسهبرانگيزي چيز چه كارگرداني مقوله ميشناختند ، هنري آثار بازيگر
داديد؟ قرار كار دستمايه را جدي بسيار موضوع يك اول كار براي چرا و كنيد؟ تجربه را آن
هشت كوتاه فيلمهاي در شوم بازيگر اينكه از قبل و بودم فيلمسازي هنرجوي كودكي از من
مريم پسر فيلم از قبل..و فيلمبردار كارگردان ، عنوان به داشتم فعال حضور ميليمتري
شوخي و طنز با نميشد و دارد انساني موضوعي مريم پسر.بودم ساخته ويدئويي بلند فيلم هم
.كرد برخورد موضوع آن با
ترغيب دوم فيلم ساختن براي را شما چقدر گرفت صورت "مريم پسر" به نسبت كه واكنشهايي*
شما براي ميخواندند سفارشي محصولي را "مريم پسر" كه نقدهايي يا واكنشها اصلا كرد؟
خير؟ يا داشت اهميت
بودن سفارشي مورد در بود خاص هم آن با برخورد بنابراين.بود خاص فيلمهاي جزء مريم پسر
هم را فيلم موضوع و بود نگرفته ساخت براي كمكي جايي از فيلم تهيهكننده بگويم بايد هم
من نظر از باشد شده ساخته هم سفارش به كنيم فرض اگر.بودم داده پيشنهاد ايشان به من
بسازيد انساني فيلم يك كه ميكند سفارش سازماني يا كسي چه نميدانم من چون.ندارد ايراد
بيان يا و ساخت نظر از است ممكن مريم پسر جهت هر به.باشد مذهب و زبان از فراتر كه
.است باارزش بسيار خودم نظر به موضوع جهت از ولي باشد داشته اشكال خيلي سينمايي
براي تاخير اين آيا.افتاد فاصله سالي چند "سفيد خواب" و "مريم پسر" شدن ساخته بين*
چه كارگرداني مقوله به شما نگاه سال چند اين طول در بود؟ خواسته خود دوم فيلم ساختن
.كرد تغييراتي
كارگردان چهارصد حدود ما كه سينمايي در.است سال دو حدود شايد فيلم دو اين ساخت فاصله
عده شايد و ميآيد حساب به كمي فاصله سال دو است ، فيلم شصت سالي حدود توليد و داريم
.كنند كار سال دو هر محدودي
گرفت؟ شكل شما ذهن در چگونه "سفيد خواب" طرح*
رسيدن و است نزديك واقعيت به بعضيها تخيلميكنند زندگي تخيلاتشان با آدمها بيشتر
نزديك واقعيت به وقت هيچ آرزوهايشان و تخيلات آدمها از بعضي ولي.ممكن آرزوها به
.شد شروع اينجا از سفيد خوابماند خواهد باقي رويا يك فقط و شد نخواهد
عنصر چند است بوده عهدهتان بر آن نوشتن يا كردهايد بازي آن در كه آثاري كليه در*
تلخي نوعي و معصوميت و سادگي كودكي ، با آميخته شيطنت طنز ، مثل عناصري دارد وجود مشترك
.بگوييد آثارتان در حضورشان و عناصر اين مورد در كمي ميشود اگر غمبار
عناصري بيشتر.كند صحبت آن به راجع بايد تحليلگر و منتقد يك.بگويم چيزي نميتوانم من
.نباشد توضيحدادني و بيايد انسان ناخودآگاه از است ممكن فرموديد كه
انتخاب را (اصلاني تورج آقاي) جوان فيلمبردار يك خوابسفيد فيلمبرداري براي كه شد چه*
هستيد؟ راضي او كار از چقدر كرديد؟
هماني هم كار نتيجه بود خوب بسيار.ديدم جشنواره يك در را اصلاني آقاي كارهاي نمونه
.داشتم را انتظارش كه بود
ساختار اين علت هستند ساده ميزانسنها بيشتر تقريبا و ثابت فيلم نماهاي اكثر تقريبا*
فيلم براي را ساختاري چنين ابتدا همان از يا بود نابازيگران كار محدوديت به بيشتر ساده
بوديد؟ گرفته نظر در
شكل اين به نميشود را اكشن فيلم يك كه است واضح.داد همراه را خودش فرم داستاني هر
.باشند هماهنگ هم با عناصر اين بايد و است مختلف عناصر از مجموعهاي فيلمي هر.كرد كار
.بود گفته ما به موضوعاش قبل از را فيلم ساختار
بازيگر يك عنوان به.كردهايد كار غيرحرفهاي بازيگران با ساختهايد ، كه فيلمي دو در*
تقريبا گرفت؟ صورت چگونه بازيگرها انتخاب يافتيد؟ چگونه را نابازيگران با كار حرفهاي
ندارند ، مشكلي دوربين با اصلا كه انگار دادهاند ، ارائه خوبي بازيهاي بازيگران همگي
.كنيد برقرار هماهنگي آنها و خودتان بازي بين توانستيد چگونه
اين.دارد كافي شناخت و ميشناسد را آن تماشاچي كه دارند پشتوانهاي حرفهاي بازيگران
تجاري فيلم يك در كه است واضحببينيم او نقش از بيشتر را بازيگر ما ميشود باعث شناخت
را فيلم آدمهاي تماشاگر ميخواهيم وقتي ولي كنيم استفاده نابازيگران از نميتوانيم ما
.ميآيند كمك به نابازيگران هست ، كه ببيند هماني را او فقط و كند باور
نقش به كه آن تا كرديم ، صحبت و گرفتيم فيلم و ديديم را نفر چندين نقش هر براي ما
آنها به را خودم بازي جنس كردم سعي بازيگر عنوان به هم من.شود پيدا است نزديكتر
.باشد داشته وجود كلي هماهنگي تا كنم نزديك
درستي كار نابازيگرها انتخاب "سفيد خواب" و "مريم پسر" فيلمنامه دو فضاي به توجه با*
داريد؟ حرفهاي بازيگران با كار به علاقهاي بعديتان كارهاي براي آيا.ميآيد نظر به
.كنيم كار حرفهاي بازيگران با فقط را بعدي كار است ممكن دارد را خودش ويژگي قصهاي هر
فرودها و اوجها
ايران در متفاوت سينماي
دريافت هم را خوب نقد تا چهار همين نبود گلابي درخت مهرجوييكارگردان مثل شخصي اگر
نميكرد
عقيقي سعيد
از بعد در كه داشتهايم را ويژگيهايي (انقلاب از قبل) گذشته متفاوت سينماي بررسي در
مخاطب ، طرف از همواره متفاوت سينماي.ميشوند روبهرو دگرگونيها يكسري با انقلاب
.است بوده تحقير مورد و شتم و ضرب مورد همواره ايران جامعه بر حاكم فكري نظام و منتقد
كه گرامري.برگرداند امروزي زبان به را شاهنامه كه بود كوششي تختجمشيد در سياوش فيلم
سلسله نفرين و لعن مورد هم الان همين تا ميكند تجربه فيلم اين در "رهنما فريدون"
بدون.مينشيند اينجا در كه سالهاي هجده جوان تا بهار شميم از دارد ، قرار منتقدان
اين به كه سينمايي نتيجه در.باشند كرده درك فيلمساز يك از را شخصي تجربه يك اينكه
وجود تئوريك اصلي نكته دو.كند رشد نميتواند اصلا ميشود واقع استقبال مورد ميزان
ويژگيها يعني.دارد متفاوتي اهداف و ويژگيها اصلي جريان با متفاوت سينماي:دارد
آن دنبال به فيلمها كه هستند چيزهايي اهداف و برميگردند متن خود به كه هستند چيزهايي
كه ميكرد سعي بودند آن نماينده رهنما و غفاري گلستان ، كه سينمايي مثال بهعنوان.هستند
به متفاوتي سينماي (بودنشان متفاوت دليل به) خودبهخود ولي شود تبديل ملي سينماي به
هم و منتقد هم اما كنند برقرار ارتباط مردم با ميكردند سعي اينها كه حالي در آمد وجود
سالهاي از.كردند اعلام آنها از را خود تنفر و كردند هو را فيلمسازها اين عادي مخاطب
به راجع قضيه اين.كوبيدند را بودند متفاوت كه فيلمهايي يكسره منتقدان تا 1357 1340
كه ميكنيم برخورد نسلي و سينما با ما كه شد اين نتيجهميكند صدق هم داستاننويسي
به گروهي كرد ايجاد رهنما فريدون كه جرياني تاثير تحت.است شده قطع گذشته با ارتباطش
كوتاه فيلمهاي بهترين از يكي گروه ، آن نتيجه و شدند جمع تلويزيون در زمين ايران نام
شدت به فيلم اين.اصلاني محمدرضا حسنلو ، جام نام به است ايران سينماي تاريخ آوانگارد
فرانسه ، تك سينما با رهنما ارتباط دليل به ولي شد كوبيده منتقدان و مخاطبان طرف از
ايران به ايشان نامه رسيدن لحظه از ميشود ، نوشته آنجا مدير توسط ستايشآميز نامهاي
نيست تجربههايي دليل به دريافتهايمان ما يعني.ميشود تلقي مهمي فيلمساز اصلاني آقاي
.دارند ما به نسبت ديگران كه است دريافتهايي حاصل بلكه داريم خودمان به راجع خودمان كه
نيز نقدنويسي جريان و كمفروش شدت به يا بودند توقيف دائم يا ايران متفاوت فيلمهاي
نيز دهه 50 در.(آينه و خشت يا تختجمشيد در سياوش فيلمهاي مثل) بود آنها برعليه
در فيلم دو.شد انجام آنها با نيز قبلي برخوردهاي همان كه شد ساخته متفاوتي فيلمهاي
شدت به رگبار.آوانسيان / چشمه و بيضايي / رگبار:داشتند حضور ايران فيلم فستيوال اولين
صرفا موضعگيري اين.ميخورد شكست تقريبا چشمه اما ميگيرد قرار داوران استقبال مورد
فرم با اصلا ايران منتقدان تفكر عمومي جريان است دوره آن اجتماعي سياسي ، وضعيت خاطر به
رگبار با را چشمه اگر.ميكنند دنبال را آن محتواي و قصه بلكهنميرود پيش فيلمها
.است موفقتر مراتب به چشمه (دارم دوست خيلي را بيضايي سينماي اينكه با) كنيم مقايسه
استقبال مورد آساني به كه نبود فرمي بود كردن تجربه حال در آوانسيان كه را فرمي چون
فرهنگ نه و ميكند بارور را فيلمساز نه ايران فرهنگ بر حاكم جريان.بگيرد قرار مخاطبان
در فيلمساز و ميكند كار فرهنگي انزواي در منتقد نتيجه درميبرد بالا را عمومي تصويري
آورد وجود به سينما دو كايه كه طوفاني جريان آن وقت هيچ و ميسازد فيلم فرهنگي انزواي
.آمد نخواهد وجود به ايران در
اين همچنان ولي درنيامدهاند نمايش به انقلاب از قبل زمان متفاوت فيلمهاي از بسياري
اكران فيلمها اين اگر حال هستند ، فيلمها اين ساخت به متهم عدهاي سوي از فيلمسازها
جريان.ميشد دوچندان آنها اتهام ديگر بودند رفته آنها تماشاي به هم عدهاي و بودند شده
در سياوش آينه ، و خشت كردن درك خوب و ديدن بدون ايران در تصويري فرهنگ بر حاكم
داداشتو كه كجايي:بزند داد قيصر داداش تا ميشود منتظر...و شهر جنوب و تختجمشيد
ميدوي تماشاچي دنبال اگر:دارد خوبي جمله افولس ماكس.ميزنند كف همگي بعد و كشتن
.ميماني عقب فيلمت تماشاگر ابلهترين از روز يك باش مطمئن
به راحتي به ميتوان باشيم نسلها تغيير منتظر بايد متفاوت سينماي يك تاثير مورد در
است باد شطرنج و حسنلو جام رهنما با اصلاني مراوده نتيجه لااقل كه كرد اشاره نكته اين
ساخته هنگامه فيلمنامه مثلا) است بوده چه تجاري سينماي و دوايي پرويز مراوده ولي
از بعد سينماي در جريان اين تكرار (است وايلدر سابرنياي دستچهارم كپي كه خاچيكيان
يعني.داريم ايران در معاني سنتي نظام از ما كه است دريافتهايي همان نتيجه نيز انقلاب
يكسان را تماشاگرش و منتقد و دهد نشان رايج جريان همان در را خودش كه هستيم فيلمي دنبال
داشتهايم ، هم با را متفاوت و رايج جريان مداوم بهطور ايران ، سينماي تاريخ در.كند ارضا
/ كيارستمي عباس سينماي الان.گرفت اشتباه متفاوت با نبايد را مستقل سينماي اما
معناي به مهرجويي و بيضايي كه حالي در.ميآيند حساب به مستقل سينماي...و هوشيائوشين
سينما اصلي جريان به نسبت را سينمايشان تشخيص مداوم بهطور كه هستند متفاوت كلمه واقعي
حال عين در ولي ميكنند استفاده ايران در فيلم توليد روابط تمام از يعني.ميدهند نشان
كار تشكل يك به رسيدن فرهنگي حرفهاي كار حيطه در ايرانيها براي.ميكنند جلوه متفاوت
كار هم با بتوانند و بردارند دست سليقهشان از كه شوند موفق آدمها ايران در.است مشكلي
ميگويد كه ميبينيم امروزي ساله نوزده جوان در را خشونت اين چشمانداز.نيست شدني كنند
جرياني غرب در كيارستمي فيلمهاي موفقيت از بعد.بكنم كار نميتوانم همكلاسيام با من
ميكند دفع را خلاقه قوه سازنده و مثبت عناصر كليه كه ميآيد وجود به ايران فيلمسازي در
ويژگيها لحاظ به كه داريم فيلمهايي ما(..و موضوع با درگيري ديدن ، فيلم مطالعه ، )
خودمان انقلاب از قبل حتي يا و دنيا متفاوت فيلمهاي با ارتباطي هيچ اصلا اهداف و
كنند شركت جشنوارهها در كه است اين صرفا فيلمسازها براي اهدافشان و ويژگيهاندارند
.باشد آنها اصالت عدم كشف بايد منتقد وظيفه اولين من نظر به و بگيرند جايزهاي و
عين در و نميشوند ديده خوب ايراني واقعي متفاوت فيلمهاي كه است اين مهم نكات از يكي
شهرت و سابقه آن با مهرجويي مثل شخصي اگر مطمئنا.برخوردارند نيز بدي اكران از حال
خوب نقد تا چهار همين (شد اكران شرايط بدترين در فيلم اين) نميبود گلابي درخت كارگردان
باعث بازتابش در مخاطب تعالي نقطه و مخاطب طرف از كشف عنصر پس.نميكرد دريافت هم را
يك به تبديل جوان فيلمسازان مورد در جريان اين.ميشود متفاوت فيلم يك بودن متفاوت
شناخت بدون و ادبيات از بياطلاعي و گذشته با ارتباط بدون كه است ، شده مضحك كاريكاتور
است گونه اين و ميبرند سر به سرگيجه يك در بيسواد منتقدان با دائم برخورد و شاهنامه
.ندارد استامبول چهارراه در ارز فروش با فرقي هيچ ايران در جديد فيلمسازي متاسفانه كه
دانستن بدون جوانها كه است علت همين به.ميسازد متفاوت آدم را متفاوت فيلم يعني
به فيلمسازي از ويژگيهايشان و اهداف حتي دانستن بدون و تاريخي پسزمينه و ادبيات
نگاه و بصري فرهنگ روي تاثيري هيچگونه كه ميبينيم هم را نتايجش و ميروند جشنوارهها
ميشناسيم را جوانهايي الان.نميگذارد آگاهي بينش سطح لحاظ به جامعه باروري و مخاطب
.است روبربرسون و آنتونيوني از بيشتر جوايزشان تعداد Dvcam دقيقهاي فيلم 19 يك با كه
يك به تبديل ايران در قضيه اين كمكم و دارد..و مطالعه به نيازي چه جوان اين ديگر
كوشا و تازه نسل راه به چشم و نيستم نااميد شخصا من مسائل اين رغم به.است شده جريان
.هستم
اخلاقي پيام با همراه افطاري
صفر شبكه
رمضان ماه در تلويزيوني مجموعههاي
كمانگري بابك
هجوم مردم خانههاي به تلويزيوني ، مجموعه و سريال از موجي رمضان مبارك ماه در ساله هر
در مردم تا ميشود دنبال سيما ، شبكههاي همه سوي از كه است سالي چند حركت اينميآورد
سريالهاي با ساعته چند خلاء تا بنشينند خود گيرندههاي پاي آن ، از بعد و افطار هنگام
از نوعي شده ، مد قبل سالهاي از آنچه شود ، پر برنامهها اينگونه توسط روزه ، هر روتين
مردمي ميدهند ، مردم خورد به را اخلاقي پيام نوعي به صرف نصيحتگرايي با كه برنامههاست
فارغ رمضان ماه در نوعي به تلاشند در تلويزيون روزمره برنامههاي از فرار راه پي در كه
به را آنها اعصاب كه ببينند را چيزي حداقل يا و بپردازند خود عبادت به برنامهها اين از
كه است بدينگونه ميشود ، خاصي فرمول داراي كمكم رمضان ايام براي سريالسازي نريزد ، هم
خاصي و ثابت راهكارهاي سريال پخش ترتيب لحاظ از آنها ردهبندي به بسته شبكهها مديران
از فاصله كمترين با آن سريال كه شبكه 3 مثال براي.ميكنند پيشنهاد كنندهها تهيه به را
به ميگردد محسوب رمضان ماه اول سريال نوعي به و ميشود پخش مغرب اذان زمان
طي خلافكاري جوان آن در اولا كه بسازند را مجموعهاي ميكند پيشنهاد تهيهكنندهها
كارهاي به و برميدارد خلاف از دست ناگهان رمضان ماه طول در و مجموعه اين قسمت چندين
آخر در ايدهآل اخلاقي خصوصيات داراي و نجيب دختري با جوان اين ثانيا ميآورد ، روي خير
را جوان آن تا باشد بايد هم بانفوذ نصيحتگر ريشسفيد يك همچنين.كند ازدواج سريال
اخشايي مجيد سريال ، آخر در نخواهي بخواهي ضمن در كند ، هدايت راست راه به و نصيحت
شبكهها ساير در بيش و كم روندي چنين اين.خواند خواهد معلم علي از شعري با ترانهاي
به سريال دو با نيز امسال خود برنامهسازي خاص شيوه ادامه در شبكه 3.ميشود دنبال نيز
ميشود ، محسوب ابتكاري شيوه يك خود نوبه به كه است شده مردم خانههاي مهمان مجريانش قول
سريال دو شبكه اين ولي ميشوند ، پخش و آماده قسمت در 30 سريالها ، اكثر تاكنون چون
.شوند برخوردار اخلاقي پيام تنوع از مردم تا است كرده توليد متفاوت
هر بدانند مردم كه داشته پيام اين القاي در سعي نوعي به همراز نام با اول ، سريال
هدايت راست راه به اخلاقگرا پير يك نصيحت با زندان از آزادي از پس ميتواند خلافكاري
براي و دارد مريضي مادر معمول طبق كه سادهدلي و نجيب دخترخانم وصال به همچنين و شود
.برسد است پول محتاج عملش خرج
و هنرمند زوج شده ، تشكيل ماندني ياد به مجموعهاي سريال ، اين اهداف به رسيدن براي
خط امثال كه كردند كاري جوانپسند ، فيلمهاي كارگردان همراه به نعمتي - پورعرب طوفاني
معمول ، مطابق كه مجموعه اين اتمام از بعد همچنين.دهند انجام نتوانستند جوان پليس و قرمز
با و - عروج - پرمحتوا نامي با هم آن جديدي سريال شد ، ختم خوشي و خير به چيز همه
اين اصلي موضوع كارگردان خود گفته به كه شد آغاز جوان پليس سريال سازنده كارگرداني
تغيير بر اصرار در طولاني سابقه كه كارگردان اينانسانهاست روحي تحول و تغيير سريال ،
در داده ، نشان خود قبلي ساختههاي در را خود ميل اين كرات به و دارد روحي تحول و
تشكيل جداگانه بخش از 2 عروج تصويربرداري":ميدارد ابراز جامجم روزنامه با گفتوگويي
بيمارستان بخش دوم.ميشود روايت واقعي كاملا داستاني آن در كه خارجي بخش اول:است شده
".شود بررسي آنجا در را انسانها اعمال است قرار و است برزخ از نمادي كه
نام با را خود مجموعه شبكه 3 ، سريال رسيدن پايان به از بعد بلافاصله نيز شبكه 2
كه است اين دارد ماه اين سريالهاي بقيه با كه تفاوتي تنها كه ميكند پخش "نوعروس"
طبق و دارد مذهبي فضايي داستان البته ولي نميافتد ، اتفاق زماني مقطع اين در ماجراهايش
ريشسفيد و ناصح آقا حاج و طناز دوستداشتني و مومن جوان و ازدواج قضيه فرمول ، همان
كرده ، كارگرداني را تلويزيونياش كار اولين كه ميرباقري بيژن.دارد وجود اعتماد قابل
موفقيتهاي كه ساخته "نانوشته داستان" و "دوخواهر" نامهاي به كوتاه فيلم دو اين از قبل
.است سردرآورده تلويزيون از چطور نيست معلوم و كرده كسب نيز نسبي
توانسته حدودي تا ميشود پخش تهران شبكه از كه "كنكوريها پشت" مجموعه شايد اما و
نسبي موفقيت.سازد خود جذب نوعي به را مردم و كند لاپوشاني را ديگر شبكههاي شاهكارهاي
است موفق فيلمنامهنويس يك كه او.است فرهادي اصغر شخص به مربوط زيادي حد تا سريال اين
و سنگين فيلمنامه حاتميكيا ، همكاري با امسال تلويزيون در طولاني حضور از پس و
بازيگران كنكوريها ، پشت سناريوي نوشتن علاوهبر بود نوشته را پست ارتفاع چالشبرانگيز
خواندن درس براي جوان چند شدن جمع كه داستان سوژه كل ، در.است كرده انتخاب نيز را آن
.ميكند ايجاد دراماتيك موقعيتهاي خلق براي را مناسبي زمينه است ، كنكور در قبولي براي
مشخص را آن كنندههاي تهيه هدف داستان ، طنزآلود وجه در فيلمنامهنويس تاكيد گرچه
جوان - شد معرفي هنر عالم به آن با كه نقشي در ديگر بار داوودنژاد ، رضا.ميسازد
كنكور در حتما بايد علاقهاش ، مورد دختر آن به وصال راي كه ميشود ظاهر - عاشقپيشه
نقش در و دارد بامزهاي چهره - است صادق عباس علي اصلياش نام كه - صادقي علي.شود قبول
ديگر با مقايسه در مجموعه ، اين.است كارآمد تلويزيون مديوم در هم آن شلوغ و شر پسرهاي
به اگر و كند جلب خود به را نظرها توانسته ميشوند پخش مختلف شبكههاي از كه سريالهايي
و دراز راه همان كه داستان اصلي خط.دارد مشهودي ضعفهاي شود نگاه آن به مجرد صورت
فضايي شده همراه فرعي داستاني خطهاي با وقتي است مريم به رسيدن براي سياوش خم و پرپيچ
شود اضافه داستان طنز بار هم قدر هر كه آورده بهوجود را واقعيت از دور و فانتزي
.باشد داشته دائمي و ثابت جذابيت نميتواند
ماهي.است شده تمام حال در و شده آغاز سريالها همين با هم امسال رمضان ماه حال هر به
پس در كه روحي و جسمي خاص شرايط و ميزند موج آن در كه مشهودي معنوي فضاي به توجه با كه
نيز سيما و صدا تا شود بهانهاي ميبايست است حاكم مردم بر زماني دوره اين فزاينده بركت
از دور به و ايام اين هواي و حال با متناسب مجموعههاي قبل سالهاي برنامههاي بررسي با
.شود توليد مردم ، بر مستقيم نصيحتهاي يا و اخلاقي پيام تحميل هرگونه
هنر حاشيه
سينما يك سال *20
افتتاح تهران در سينمايي سالن بالاخرهاولين فراوان حديثهاي و حرف و سال از 20 پس
با فطر عيد روز در است قرار شده ، واقع فردوس بلوار در كه سينما اين ميشود گفته.ميشود
.يابد گشايش آب روي خانهاي فيلم
ميكند بازي پناهي براي كيارستمي بازيگر*
داده نشان خود از درخشاني بازي فيلم 10 اصلي سكانسهاي از يكي در كه طالعيزاده كتايون
پناهي جعفر ميشود شنيده.كند بازي "طلا" نام با پناهي جعفر جديد پروژه در است قرار بود
از گذشته هفته بود فيلمش در طلا نقش ايفاي براي مناسب چهره يافتن مشغول مدتها كه
بيرون پيروز تست اين در طالعيزاده اگرگرفت تست جديدش فيلم براي كيارستمي بازيگر
فيلمبرداري كه دارد قصد پناهي.زد خواهد كليد امسال زمستان در را خود فيلم پناهي بيايد
به توجه با و دهد انجام بدخشاني بهرام با همچنان دايره موفقيت از بعد را خود جديد فيلم
امسال زمستان طلا فيلمبرداري آغاز - دوئل - درويش احمدرضا جديد فيلم در بدخشاني حضور
.بود خواهد
ميآيد ايران از هركول*
هركول" نام به مستند فيلم يك ايران طلايي وزنهبردار رضازاده حسين از آلمان ZDF شبكه
وزنهبرداري مسابقات اختتاميه روز از مستند فيلم اين تداركاتميسازد "ميآيد ايران از
ادامه رضازاده حضور با فيلم اين ايراني وزنهبردار قهرماني با و شده آغاز ورشو در جهان
جهان مرد قويترين مستندساز گروه اين "ميآيد ايران از هركول" فيلم در.است كرده پيدا
او با زودي به و كرده همراهي ايران جمهوري رياست دفتر و مهرآباد فرودگاه هواپيما ، در را
از يكي بودند معتقد ايران به ورود از قبل كه آلماني گروه اين.رفت خواهند اردبيل به
پس بود ، خواهد مهرآباد فرودگاه به رضازاده ورود لحظه مستند فيلم اين سكانسهاي بهترين
بدني تربيت سازمان درست اطلاعرساني عدم نتيجه كه - مستقبلين از فرودگاه بودن خالي از
.شدند شگفتزده - بود
باد نامههاي و اميد جشنواره *
به اميني عليرضا كارگرداني به باد نامههاي فيلم اميد موضوعي فيلم جشنواره نخستين در
جشنواره در باد نامههاي انتخاب به نسبت تاكنون فيلم اين تهيهكننده.درميآيد نمايش
و مجامع كليه از فيلم اين نمايش از تاكنون هنري حوزهاست نداده نشان عكسالعمل اميد
.است كرده جلوگيري خارج و داخل جشنوارههاي
سخت آزموني در پزشك *
بالاخره بود هنري مجامع سرزبان مدتي كه سينمايي معاونت پزشك محمدحسن استعفاي شايعه
پزشك جايگزين از بسياري حتي كه بود رفته پيش آنجا تا شايعات اينشد تكذيب وي توسط
را شايعات اين گذشته هفته در سينمايي معاونت ولي ميبردند نام عسگرپور محمدمهدي يعني
استعفا و خداحافظي از قبل هميشه كه است اين بر رسم ايران در البته.كرد تكذيب علنا
را خبر اين پزشك بيماري كه ميشود پيچيده خبري محافل در آن شايعه قبل مدتي از مديري
نبود امان در شايعات اين از گاه هيچ نيز وقت سينمايي معاون داد سيفالله.زد دامن بيشتر
آزمون اين در را پزشك محمدحسن صبر ميزان بايد حالا داد استعفا روز يك بالاخره اينكه تا
.سنجيد
دوباره
ديداري
تماشاگر نگاه
فرزانهنيا مريم
متن در
تمام در ميتوان را سادگي اين.دارد ساده ساختاري جبلي حميد ساخته جديدترين سفيد خواب
در.كرد مشاهده (...و فيلمبرداري بازيگري ، كارگرداني ، داستانپردازي ، ) فيلم كليت
شده نخنما و ضعيف دستمايهاي با ملودرام اثري از نشان فيلم داستان خلاصه نيز نخست نگاه
تبديل زجرآور و لوس اثري به سفيد خواب كه نشده موجب عوامل اين از كدام هيچ اما ميدهد
و درست ضرباهنگ دليل به كه است گونهاي به كارگردان مقام در جبلي حميد ساخته آخرين.شود
به تماشاگر كشش باعث خود به خود و شده تبديل پرانرژي و هوشمندانه كمدياي به چشمگير طنز
ميچرخد جبلي حميد بازي كاكل روي فيلم جذابيت تمام اينكه وجود با.شود اثر درونمايه سوي
عوامل ديگر با را خود توانستهاند يوسفپشندي يوسف جمله از نيز فيلم ديگر بازيگران اما
او.است جبلي حميد فيلم دومين (1377) مريم پسر از پس سفيد خواب.دهند وفق خوبي به فيلم
سال كه 13 حالي در را خود هنري فعاليت.است ديپلم مقطع تا رسمياش تحصيلات و ساله 39
سال 1364 در جبلي.كرد آغاز نوجوانان و كودكان فكري پرورش كانون هنرجوي عنوان به داشت
خط چون فيلمهايي و شد حرفهاي سينماي وارد جوزاني جعفري ساخته سرد جادههاي فيلم با
در را..و آفتابي مرد پسرخاله ، و قرمزي كلاه خبر ، چه ديگه ايران ، اي شيرسنگي ، پايان ،
در بيدندان عباس كاراكتر يادآور جبلي و 60 دهه 50 متولدين براي.دارد خود كارنامه
.است بهداشت محله و بيا و برو محله تلويزيوني مجموعههاي
حاشيه در
به فيلم يك است داشته پرده روي فيلم دو جبلي حميد كه است سالهايي معدود از سال 81
.(سفيد خواب) بازيگر و كارگردان عنوان به فيلم يك و (شيرينيفروش دختر) بازيگر عنوان
بهترين جايزه دريافت براي رشته كانديداي 7 گذشته سال فجر فيلم جشنواره در سفيد خواب
بهترين فيلمنامه ، بهترين مرد ، دوم و اول نقش بازيگر بهترين صدابرداري ، بهترين صداگذاري ،
براي جبلي اوليه محكم گامهاي از نشان همه كه.شد متن موسيقي بهترين و چهرهپردازي
.دارد بازيگر و كارگردان نويسنده ، مقام در سينما در كار ادامه
اكران ، مرده ماه در.است تهران در نمايش روز طي 17 سفيد خواب فيلم فروش تومان ميليون 50
هنوز كه شيرينيفروش دختر در جبلي حميد بازي از بعد شما نظر به اما نيست بد فروشي چنين
دارند؟ را بازيگر يك بازي مجدد ديدن براي لازم پتانسيل هنوز مردم است اكران سينما در 9
|