انساني مقياس در سومشهري شهر
حيات مختلف صور و عرصهها در بديع و بنيادي سريع ، تحولي تكوين زمان حاضر عصر:اشاره
در قبلي تمدنهاي موجود مناسبات و است شكلگيري حال در نويني تمدن.است اجتماعي و فردي
جوامع حركت و پويايي كه است جهاني پديده واقعيترين نوين تمدن ايناست فروپاشي حال
فرآيند درك به زيادي حدود تا نيز جوامع پيشرفت ميزان كه طوري به شده ، موجب را مختلف
.داريم پيش در آتي سالهاي در كه است وقايعي درك كليد عظيم تحول اين.دارد بستگي اخير
نتوانستهاند شده گرفته بكار بديع جريان اين توصيف براي تاكنون كه تعابيري و اصطلاحات
،"فضا عصر" ظهور از بعضيها.كنند توصيف را خارقالعاده تحول اين عمل وسعت و كامل قدرت
هيچكدام تعابير اين.ميگويند سخن "جهاني دهكده" يا "الكترونيك عصر" ،"اطلاعات عصر"
را تعارضاتي يا است تكوين حال در كه تحولي پويايي و عمل حوزه نيرو ، آن از كوچكي بخش حتي
سعي و است شكلگيري حال در نامي هر تحت جديد عصر حال هر بهميشود ، نميرساند منجر كه
.دارد مدني جامعه ويژه به مختلف حوزههاي در گذشته قانونمنديهاي تمام برهمزدن در
جامعه كه نوسازي خلاقانهترين و اجتماعي خيزش عميقترين با و كوانتومي جهشي با جهان
جريان دو از برآمده كه حال عين در حركت اين.است است ، مواجه ديده خود به تاكنون انساني
در كه شده موجب را مناسباتي ولي است صنعت و كشاورزي تمدن تاريخي و اساسي متحولكننده ،
تحول عظيم جريان دو انساني جامعه كه است حالي در اين.است پيشين دورههاي با كامل تعارض
كرده محو را پيشين تمدنهاي و فرهنگها وسيعي ميزان به كدام هر كه است گذاشته سر پشت را
.ساختهاند آن بود ، جايگزين تصور غيرقابل پيشينيان براي كه را زندگي از شيوههايي و
و متحول را جوامع تا انجاميدند طول به سالها كدام هر صنعتي تمدن و كشاورزي انقلاب
اهميت حائز نكته امروز اما.كنند تزريق جامعه به را نويني اجتماعي و اقتصادي ساختارهاي
كامل تعارض در حال عين در است بديع كه اين بر علاوه تكوين حال در تمدن وجوه كه است اين
ويژه به اجتماعي اشكال همه در را آن نمود و بوده صنعتي تمدن ويژه به قبلي تمدنهاي با
خصوصيات با شهري شكلگيري تعارضها اين حاصل شهر حوزه در.گرفت سراغ ميتوان شهرها
.است شده تعبير"سوم شهر" به زير مقاله در كه است جديد
است بنياديني رخدادهاي و تحولات از متاثر كامل طور به آن شكلدهنده نظام و سوم شهر
نوين نظام بزرگ منازعات زاييده سوم شهر.است شده تصوير گذشته سطور در آن كلي شماي كه
برگيرنده در سوم شهر كالبدي و فضايي ساختار.است صنعتي شهر كهنه ساختارهاي با مدني
از كاملتر و متفاوتتر بسيار آن بر حاكم قانونمنديهاي و است جديدي تعابير و مفاهيم
تمدن كه قوانيني و اصول تبيين با تا دارد تلاش مقاله اين.است شهري حيات قبلي دورههاي
شهر سيماي و معرفي را جديد قواعد و بنيادها كرده ، تعريف آن مبناي بر را شهرها صنعت عصر
تكنولوژيك ، و علمي مختلف حوزههاي در تحول با ناچار به قواعد اين.كند ارائه را سوم
.زد خواهد كنار به را آنها مرور به و شده كهنه اصول جايگزين
پديدههاي همه كه نهاده بنا كلي و اساسي قاعده و اصل شش اساس بر را خود صنعتي جامعه
نوين عصر پيدايش و جديد تمدن ظهور ميكنند ، تبعيت قواعد آن از "شهر" ويژه به جامعه اين
"شهر" از نو مفهوم ارائه و جديد نظام استقرار در سعي اصول اين فروپاشي و درهمشكني با
طور به گانه شش اصول راستاي در نظام دو اين بين شده ايجاد تعارضات ادامه در.است داشته
.گرفت خواهد قرار بررسي مورد تطبيقي شكل به و اجمال
( Standardization) (همسانسازي) استانداردكردن -1
اقدامات و است ، فعاليتها همسانسازي و استانداردكردن صنعتي شهر اصول آشناترين از يكي
.است شده استاندارد زيادي مقدار به صنعتي شهر معماري و شهرسازي
وجوه از شده استاندارد و شهري همشكل نمادهاي و خيابانها برجها ، آپارتمانها ، ساخت
.است اصل اين دستاورد و بارز
اصطلاح به افراد پاكسازي و شناسايي براي استاندارد آزمونهاي از منظور اين براي
به ورود جهت جوان نسل ساختن آماده براي.شد استفاده اداري خدمات در ويژه به نامناسب
.كردند طرحريزي استاندارد برنامههاي تربيتي مربيان كار ، بازار
نفر ميليونها كه نحوي به دادند ارائه استاندارد ذهني تصاوير همگاني رسانههاي
.ميخواندند را مشابه كوتاه داستانهاي و مشابه اخبار مشابه ، تجارتي آگهيهاي
از همگاني ارتباطات تاثير و طرف يك از مركزي دولت وسيله به اقليت زبانهاي سركوبي
برخي حتي يا منطقهاي و محلي گويشهاي ناپديدشدن و ويراني باعث تقريبا ديگر طرف
و فرانسوي آمريكايي ، "استاندارد" زبانهاي و است شده كامل طور به زبانها
.كردند كن ريشه كلي به را غيراستاندارد انگليسيزبانهاي
بود ، فراگردها و محصولات ماشينآلات ، استانداردكردن مستلزم انبوه توليد كه طور همان
در.داشت نياز قيمتها حتي و پول استانداردكردن به مشابه ، طور به خود گسترش در بازار
.يافت رواج ميدهد افزايش را كارآيي كردن ، استاندارد اينكه عقيده راستا اين
استاندارد خانههاي اعلانات ، تابلوهاي بنزينها ، پمپ روئيدن با شهري فضاهاي درون در
فضاهاي در همشكلي و همساني يك و شدند يكديگر شبيه پيش از بيش كشور مختلف نواحي...و
جاده يك همچون همسانسازي مكانيزم تا داد امكان صنعت كلي طور به.آمد بوجود شهري
و كالاها تا گرفته پول و زمان حجمها ، فواصل ، اوزان ، ارزشها ، از را چيز همه صافكني
استاندارد كالاهاي مقابل در سفارشي كالاهاي امروزه اما.كند شكل يك و صاف را قيمتها
كار انجام به كه كارگراني عده اشتغال زمينه در.ميشوند توليد هزينه نازلترين با شده
و حقوق تفاوتميگذارد كاهش به رو شغلي تنوع افزايش با روز به روز مشغولند يكسان
و ميشوند متفاوت يكديگر با نيز كارگران خود.ميشود زياد پيش از بيش كارگران مزاياي
.مييابد بيشتري نمود روز به روز بازار در تفاوتها اين انعكاس
امكان شهروندان كه شد باعث توليد ، انبوهزدايي موازات به سنتي انبوه توليد از انتقال
هم با تدريج به اكنون صنعت عصر شده استاندارد قيمتهاي.باشند داشته بيشتري انتخاب
.باشند داشته را خود خاص قيمت بايد سفارشي كالاهاي زيرا ميشوند متفاوت
درهمشكستهشدن با جامعه افراد ، عقايد ميشود مشاهده مشابه روندي نيز سياست در
گروه هزاران و ميشوند غيرهمسان ديگري از بعد يكي كشورها در عمومي وفاق و همرايي
.ميآيند بوجود موضوعي
، ميشود جامعه در تودهاي ذهن همگسيختگي از باعث همگاني رسانههاي كردن غيرتودهاي
و ميشوند جاري شهري جوامع درون به مختلف ارزشهاي و نمادها عقايد ، تصاوير ، از غني تنوع
.ميشويم روبهرو شهري متنوع فضاهاي با شهرها درون در
كردهاند تصوير "اورول" و "هاكسلي" كه جامعهاي از را ما اينكه تقابلها اين نتيجه
همان ساده تداوم مبناي بر كه فرديت بدون و بيچهره انسانهاي شبه با جامعهاي يعني
از سرشار جامعهاي سوي به آن جاي به و ساخته دور گرفته ، شكل صنعتي جامعه گرايشهاي
.ميشود رهنمون يافتهتر فرديت بسيار شخصيتهاي با شهرونداني و زندگي گوناگون شيوههاي
شهري ، جامعه يكنواخت و همسان چهره نوعي ، به تا است حركت در تنوع سوي به بيشتر سوم شهر
.سازد دگرگون را فعاليتها و كاربريها و عناصر فضاها ، و عرصهها شهروندان ،
( Specialization) تخصصيكردن -2
دائما و داشتند مهارت كار يك در كه كارگراني و متخصصين كار تقسيم جريان تسريع با
.ميكرد كار مستمر طور به كه شدند حريفي فن همه روستايي جايگزين ميكردند ، تكرار را همان
گروه دو به را آنها و شد حائل مشتري و دانش صاحب ميان بازار صنعت ، پيشرفت با همچنين
.كرد تقسيم مصرفكننده و توليدكننده مشخص
مريض به بهداشت تامين بوروكراسي و پزشك وسيله به كه ميشد محسوب ، كالايي بهداشت
مصرف براي توليد) مريض خود هوشمندانه مراقبتهاي از ناشي سلامت اينكه نه ميشد ارائه
سعي و ميدانسته مشتري را شهروند كه گرفت قرار متخصصيني تسلط در فرهنگ.باشد(شخصي
تخصصيكردن ، كه بودند اعتقاد اين بر همگي.دارند نيازهايي چه آنها بگويند تا ميكردند
تا شو متخصص" شعار اين پايه بر صنعتي شهر كلي طور به.ميرود شمار به "تمدن محرك نيروي"
.كرد عاجنشين برج را متخصصين و كارشناسان "شوي موفق
تحولي ، آن فراگيرشدن و دانايي جايگزيني و قدرت مبناي در تحول و جابجايي با اما
دادن دخالت و دادن مشاركت با.افتاد اتفاق متخصص و كارشناس به نسبت نگرش در بنيادين
كارشناسان قدرت شهر ، عمومي و خصوصي عرصههاي خصوص در اظهارنظر و تصميمگيري در شهروندان
اجتماعي و سياسي آگاهانه مشاركت شاهد سوم شهر در رو اين از.يافت كاهش متخصصان و
.هستيم شهري جامعه به مربوط امور در شهروندان
( Synchronization) همزمانسازي -3
كل و كرد وابسته ماشينشديدا قابليتهاي به را انسان همزمانسازي ، صنعتي تمدن در
.ساخت محدود مشترك چارچوب يك به را اجتماعي زندگي
بسياري كار ميتوانست بلافاصله كارمند و كارگر يك تاخير.يافت عام مفهوم وقتشناسي
براي شديدي فرهنگي فشار بنابراين.سازد مختل اداره يا كارخانه در را ديگر افراد از
همچنين و شهري ترافيك و نقل و حمل روي مستقيم تاثير همزمانسازي.داشت وجود وقتشناسي
پرازدحام ساعات تا شد باعث انبوهي و انعطافناپذير كار ساعات بر تاكيد.داشت زيست محيط
گشته مطرح زمان انبوهزدايي و شناور زمان امروزه اما.آيد بوجود كن خرد اعصاب ترافيك
از اكنون جامعهميكند پخش مكان در هم و زمان در هم را ترافيك زمان انبوهزدايياست
مكانيكي همزماني.است يافته تحول موقعيتي يا اختياري وقتشناسي به عام وقتشناسي
عصر واقعي مظهر و است كرده تباه را زندگي لذت و خوشي و خودانگيختگي حد اين تا كه قديمي
.است فروريختن حال در اينك ميرفت ، شمار به صنعت
(Concentration) تراكم -4
شهر.آورد بوجود را تراكم اصل يعني صنعتي تمدن از ديگري اصل ، بازار شدن پديدار
، برخلاف وابستهاند (...و گاز و نفت) فسيلي سوخت ذخائر به كامل طور به تقريبا صنعتي
متراكم انرژي همانند را ، جمعيت صنعت.ميشد استفاده انرژي پراكنده منابع از كه قبل دوره
را كار حتي.داد سكني بزرگ شهرهاي در را آنها و كرد جمعآوري روستاها از را افراد.ساخت
مزارع و دهكده خانه ، از اعم جا همه در كار كشاورزي جوامع در كه صورتي در.كرد متراكم
با را كارگر هزاران كه جايي يعني كارخانهها در غالبا كار صنعتي شهر در ميشد ، انجام
.ميگرفت انجام بود كرده جمع سقف يك زير در هم
و كرده خلق را غولپيكر سهامي شركتهاي صنعتي تمدن كه نحوي به شد متراكم نيز سرمايه
فراگرد سوم شهر در و امروزه.آورد بوجود را تراستها و انحصاري شركتهاي مهمتر آنها از
در سوم شهر.هستيم جغرافيايي نظر از جمعيت شديد پراكندگي شاهد و است شده آغاز معكوسي
و گوناگون اشكال بلكه نيست ، متكي فسيلي سوختهاي و متراكم ذخائر به ديگر انرژي زمينه
ميبينيم را بيشماري آزمايشهاي.ميدهد قرار استفاده مورد را انرژي پراكندهتر بسيار
شهري فضاهاي ساير و بيمارستانها مدارس ، در "تراكم عدم" شيوه بهترين يافتن هدفشان كه
.است
(Maximazation) بيشينهسازي -5
سرعت به و بخشيده وسعت را "بزرگطلبي وسواس" صنعتي جوامع همه در مصرف و توليد جدايي
بزرگ ، فيزيكي عناصر ايجاد و بزرگراهها بزرگ ، شركتهاي و كارخانهها شهرها ، كلان رشد موجب
"بزرگ" كلي طور به و مقياسها بزرگكردن.شد شهري فضاهاي در هراسانگيز و عظيمالجثه
رفيعترين داشتن برپا سر بر يكديگر با كشورها و شهرها.شد "كارآ" با مترادف نتيجه در
زيباست كوچك عقيده سوم شهر در.برخاستند رقابت به...و سدها عظيمترين آسمانخراشها ،
.است شده رايج است بهتر بزرگتر جاي به
.هستند واحدهايشان كار حجم كاهش براي شيوههايي جستجوي در فعال طور به اكنون شركتها
دراد ادامه
ديوسالار شاپور
|