غيرممكن ماموريت
بزرگ سرقت
نامه آخرين در پيام آخرين
هنر حاشيه
غيرممكن ماموريت
كارگردان روايت به "فتال فم"
ديپالما برايان
صرافيزاده حامد:ترجمه
نيرومند و محكم الگوي يك حال عين در و تكرارشونده رويايي مثل من نوآربراي ژانر
سينماست از آرماني نمونهاي و
از آن عمومي نمايش از قبل ولي كردم "مريخ به ماموريت" ساختن صرف را عمرم از سال يك
براي كه تلاشهايي و فشارها از زيادي اندازه تا كه بود اين واقعيتش.شدم خارج كشورم
ما به مدام آنها حقيقت در.شدم عصباني شد ، وارد من به فيلم آن زودهنگام و سريع نمايش
از سال يك.برسانيم انتها به را فيلم بايد فقط و نداريم وقت اصلا كه ميكردند القا
كشيدم استوريبورد با را آن پيچيده سكانسهاي تمام كردم ، پروژه اين روي كار وقف را عمرم
و رفتم پاريس به.بروم فرانسه به كرد مجبورم مديران از زيادي تعداد غلط رفتارهاي اما
بعديام فيلم ساخت براي را شرايط اينكه تا كردم سپري دوستانم با را خوشي بسيار اوقات
را آن روزي بالاخره ميدانستم و داشتم ذهن در سالها را فيلم اصلي ايده.ديدم مهيا
.بسازم فيلمي شهرآشوب و افسونگر زنان همين از يكي درباره داشتم آرزو هميشهميسازم
سرگرمكننده ، مكار ، جذاب ، اشخاصي آنها ميآمد ، خوشم آنها شخصيتي مختلف وجوه از همواره
كه ديگري چيز موضوع اين كنار درهستند خطرناك فوقالعاده حال عين در و عوامفريب سياه ،
.شود ساخته آن در فيلم بود قرار كه است ژانري ميكرد ، ترغيب فيلمي چنين ساختن به مرا
امتحان و سنتي شيوههاي كه نميكردم فكر هيچوجه به اما.بودهام نوآر ژانر عاشق هميشه
هم فيلم اين مورد در كلاسيكا نوآرهاي روايتهاي شبيه چيزي حقيقت در يا قصهگويي داده پس
كه مهمي نكته.ميكنيم زندگي ديگري زمانه و دنيا در ما معتقدم شديدا كه چرا.بدهد جواب
آن تاثيرگذار و جذاب حال عين در و تصنعي خاص ، نورپردازي يكي داشت وجود نوآر فيلمهاي در
خو آن به بعد به چهل دهه از كه موضوعي _ جبرگرايي و تقديرگرايي عنصر حضور ديگر و آثار
همين براي و نميبريم سر به دوران آن در ديگر ما بوده فيلمها آن بيشتر تم در _ كرديم
واقعيت از بويي و رنگ و كنيم استفاده تكنيكها و ايدهها سواد ، آن از نميتوانيم ديگر
به ارادتم تمام كه بود اين رسيد نظرم به كه ايدهاي اولين همين برايببخشيم آنها به
من علاقه و احساس تمام بدهم ، نشان همه به و بكشم تصوير به رويا سكانس در را نوآر ژانر
يك حال عين در و تكرارشونده رويايي مثل من براي نوآر ژانر.است سكانس آن شبيه نوآر به
.سينماست از آرماني نمونهاي و نيرومند و محكم الگوي
شدن تعقيب حال در مدام كه مقصر و گناهكار دختري شبيه چيزي كه فيلم محتواي ما همه ديگر
اصلي ايده.ميدانيم است ، داشته وجود ما روياهاي در روزگاري روزي و است دستوپازدن و
فيلم مثل ميزند نارو همه به او.ميشود درگير سرقتي در كه بود فتنهگر زني درباره
ميكنند ، او تعقيب به شروع سارقين بقيه ديگر طرف از و ميكند فرار پولها با."قاتلان"
ايالتهاي از ديگر يكي در را او مدتي از بعد.ميشود ناپديد و شده اتوبوس سوار او
راه از پيرزني ناگهان.است چيزي نوشيدن حال در و نشسته كافهاي در كه ميبينيم آمريكا
خودش با او "ميكني؟ كار چه اينجا تو ايرما من ، خداي اوه ، ":ميگويد او به و ميرسد
"ميكنن؟ نگاه ديگه جور يه رو من همه اينجا چرا كرد؟ صدا ايرما رو من چرا":ميگويد
به ميرسد راه از مردي شود اتوبوس سوار ميخواهد و ميآيد بيرون كافه از كه هنگامي بعد
تشييع امروز ما كه ميدوني بري ، بيرون شهر از نميتوني امروز تو ايرما ، ":ميگويد او
پس كرده ، خودكشي او اينكه و بوده كسي چه ايرما كه ميفهمد بالاخره او "!داريم جنازه
و ميرفتم كلنجار قصه اين با هميشه من خببرگزيند خودش براي را ايرما هويت ميكند تلاش
.كردم شركت كن جشنواره در "مريخ به ماموريت" فيلم با.ميپروراندم ذهنم در را آن مدام
را چيزي كن در اما ميافتاد ، اتفاق تفريحي كشتي يك كازينوي در سرقت ماجراي اصلي قصه در
به بودم قرمز فرش روي رفتن راه حال در كه موقعي.كرد مشغول خودش به مرا ذهن كه ديدم
و بود كرده آويزان خودش به گرانقيمتي بسيار جواهرات همراهانم از يكي.كردم نگاه اطرافم
زن بازيگران تمامي شدم متوجه تازه.بوديم شده محاصره گاردها بادي توسط طرف هر از ما
;گفتم خودم با ميكنند حمل خودشان با را گرانقيمتي زيورآلات و جواهرات چه هم فيلمها
و نوشتم را فيلمنامه ماجرا اين از بعد "!!معركهايه جاي چه دزدي براي اينجا واي ، "
.كردم كاملتر را آن روزبهروز
فيلم اين نظرم به.است شبيه اوليهام فيلمهاي فضاي به چيزي هر از بيش فيلم اين فضاي
تصوير حقيقت در و تصويري ايدههاي به باشد استوار قصهگويي يا شخصيت بر آنكه از بيشتر
.نساختهام آن به شبيه فيلمي حال به تا ميكنم فكر همين براياست متكي
از بيشتر آنها كه چرااست داشته بيشتري طرفداران اروپا در هميشه من فيلمهاي ببينيد
.نيست زيرنويس به هم چنداني نياز همين براي و تصويرياند باشند ، داشته ديالوگ آنكه
اگر است ، متكي تصوير به فقط و فقط فيلمهايم بيشتر مثل فيلم اين ميكنم تاكيد باز
هر و كنيد روشن را تلويزيونتان ميتوانيد داريد ، قصهگويي يا شخصيتپردازي به علاقهاي
مدام تماشاگر ذهن ميشود باعث من فيلم.ببينيد شخصيتپردازي يا قصهگويي ساعت هر و روز
فيلم ديدن موقع باشد قرار اگر برندارد ، چشم پرده از هم لحظه يك و شود گرفته كار به
.نميآوريد در سر آن از قطعا باشد نامزدتان به حواستان
آنها سكانس اولين ديدن با !ببينيد را ديگر فيلمهايهستم اينچنيني فيلمهاي عاشق من
.ميدانيد را آخرشان تا ديگر
فشار ديگر.بود لذتبخش برايم شدت به داشتم ، فيلم اين ساختن هنگام در كه آزادي احساس
داشتم ذهن در كه آنچه هر ميداد اجازه من به همين و نميكردم حس سرم بالاي را استوديوها
:كنم مطرح اينگونه را موضوع ميتوانم حقيقت در.بكشم تصوير به را ميخواستم و
در دغدغهاي هيچ بدون و راحت خيال با بودم پرورانده ذهنم در مدتها كه را موضوعي من
آزادي احساس پيش از بيش ميشد باعث كه بود هم ديگري چيزهاي البته خب ساختم ، فرانسه كشور
نمايشهاي همينبود عمومي اكران از پيش نمايش نبودن چيزها آن از يكي مثلا.بكنم كامل
انواع كه است ويژه نمايشهاي همين در.ميشود فيلمها شدن خراب باعث عمومي اكران از پيش
براي تا ميكنند مجبور را شما مديران و ميشود مطرح فيلمتان درباره نظرها اقسام و
رفتن دست از باعث همين و كنيد وارد فيلمتان در را نظرشان مورد تغييرات عمومي نمايش
كيف كلي آن ديدن از خودم كه چرا راضيام خيلي فيلمم از حاضر حال در.ميشود فيلمتان
نظرم به و ببينيد بار چند و چندين را آن تا ميكند وادار را شما فيلم ميكنم فكر.كردم
خواهيد لذت آن چندلايه ساختار از قطعا شما.است شبيه موسيقي قطعه به چيزي هر از بيش
.كردم تجربه را جديدي عرصههاي آن در و دارد ويژهاي جايگاه آثارم كليه در فيلم اين.برد
.نكردم استفاده استوريبورد از بار اولين براي مثلا
كردن پيدا براي و كشيدم سرك مكانها تمامي به لوكيشن ، تعيين براي بگويمخودم بياغراق
لوكيشن هر از منكردم رانندگي و رفتم راه لوكيشنها جايجاي در فيلمبرداري مناسب مكان
كامپيوتر در كامپيوتري برنامههاي توسط را كليسا لوكيشن خود و كردم تهيه عكس صد چند
.نديدم بورد استوري از استفاده به نيازي ديگر كارها اين همه از بعد.كردم درست خانگيام
از را مكانها وجب به وجب روحي صورت به چه و فيزيكي صورت به چه بودم توانسته كه چرا
نيازي چندان و كنم كار چه ميخواهم كه ميدانم ديگر طرف از.كنم حس مختلف زواياي
.كنم يادداشت كاغذ روي را چيز همه كه نميبينم
و بروم صحنه سر به آن با و كنم جمع ذهنم در ميخواهم كه را چيزهايي تمام ميتوانم حالا
جريان در فقط همه و همه كه ميآيد پيش مختلفي موضوعات و جديد ايدههاي صحنه سر حال
يك مجدد كردن فيلمبرداري حاضر حال در كه نميدانيد شما و ميافتند اتفاق فيلمبرداري
خطور ذهنم به جديدي ايدههاي دوم بار در هميشه كه چرا.است لذتبخش برايم چقدر پلان
.شود بهتر كار كل كيفيت ميشود باعث اين و ميكند
تورمن اما بود قرار اول.كرديم صحبت زيادي افراد با اول نقش بازيگر كردن پيدا براي ما
صحبتهايمان حتي ما و بود علاقهمند فيلم در بازي براي كاملا او كند ، بازي را نقش اين
(تارانتينو فيلم آخرين) "بيل كشتن" شدن ساخته جريان حين ، همين در اما بوديم ، كرده هم را
حامله كه هم جريان اين از بعد كند ، بازي فيلم دو هر در همزمان نميتوانست او و آمد پيش
فكر و كردم ملاقات هتل يك در را او منميكند بازي تارانتينو فيلم در دارد حالا و شد
صرف وقت تمام ماه نه ما او رفتن با اما.رسيد پايان به ما مشكلات تمام ديگر ميكردم
و منبود لوپز جنيفر بعدي نفر.كنيم پيدا را نظرمان مورد بازيگر بتوانيم تا كرديم
نتيجه اين به ناگهان اما.ببينيم را او تا برويم نيويورك به هم با بود قرار تهيهكننده
كل مجبوريم ، ما باشه ، داشته اسپانيايي مليت فيلم ، اول شخصيت بشه ، قرار اگر خب" رسيديم ،
تا مجبوريم موقع آن اما نداره ، اشكالي هيچ البته كنيم ، منتقل بارسلون به رو فيلم ماجراي
نفر.شديم منصرف هم او انتخاب از دليل همين به "بديم تغيير هم رو چيزهايي يه دوباره
فرانسه به بود متمايل خيلي هم او بود ، استون شارون كرد صحبت او با باندراس كه بعدي
شده نااميد تقريبا ما.نشد ميسر دلايلي به هم يكي اين اما كند ، ملاقات ما با و بيايد
به تهيهكننده اينكه تا باشيم نگرفته بازيگري تست او از كه بود نمانده كسي ديگر بوديم ،
اون آره ، ":گفتم تهيهكننده بهگرفتم تست او از "ببيني رو ربكا حتما بايد تو":گفت من
يك واقعا او كنيد ، توجه فيلم در او بازي به حتما ميكنم خواهش "!ميشه چيزي يه واقعا
.است واقعي و مادرزاد بازيگر
سيستم وسيله به يا بسازم ، فيلم نبايد يا مناست سخت خيلي من مثل آدمي براي موقعيت
منفي نقدهاي مداوم ، سنگاندازيهاي بدرفتاريها ، .ميشوم له آمريكا بر حاكم فيلمسازي
اصلا و شويد بلند رختخوابتان از خستگي و ناراحتي با روزها كه ميشوند باعث همه و همه
در و ايدهها علائق ، سليقهها ، به فقط و فقط بايد اما.باشيد نداشته كردن كار دماغ و دل
و كنيد پيدا تكامل و كنيد طي را ترقي پلههاي مدام و كنيد اتكا خودتان به كلام يك
سن به آدمي براي فيلم ساختن.شود ديده جايي در تلاشهايتان روزي بالاخره باشيد اميدوار
موفقيتها تمامي با همراه ميشوم وارد فيلمسازيام دهه چهارمين به كه حالي در من سال و
حتما ديگر من فيلمهاياست همراه فراواني اماهاي و اگر با پيش ، سالهاي شكستهاي و
موفقيت براي ميكنم فكر همين براي.بدهم ادامه فيلمسازي به بتوانم تا باشند پرفروش بايد
.بودم فشار تحت شديدا فروش جهت از چه و منتقدان جهت به چه فيلم اين
در من خود كه است اين مهم اما باشد ، موفق نظر هر از فيلممان ميخواهيم ما همه البته
فرد ، به منحصر جذاب ، فيلم ميكنم فكر و بودم راضي خيلي خيلي فيلمام شدن ساخته هنگام
شده ، ساخته اروپا در فيلم اينكه خاطر به و است آمده در كار از موشكافانهاي و پيچيده
من پس ميآورد در را خودش خرج راحتي به فيلم خب و شد تحميل فيلم به كمتري بسيار هزينه
.دهم ادامه فيلمسازيام به ميتوانم هم
بزرگ سرقت
"فمفتال" فيلم به نگاهي
روزنبام جاناتان
تاجيك امين:ترجمه
شخصيتهاي به كه ميكنيم قبول كردهايم باروكديپالمااعتقادپيدا سبك به ما كه آنجا از
كنيم نگاه غيرانساني اشيايي صورت به او
پيش ماه دو من كه هنگامي و پالماست دي برايان اثر ششمين و بيست "فمفتال" من ، حساب به
در شده القا فرماليستي ديوانگي برابر در كه كردم احساس ديدم ، را فيلم بار اولين براي
كرده مقاومت آن برابر در شدت به گذشته سال در 30 من كه چيزي _ شدهام تسليم او كارهاي
بلكه نميدهد ، نشان كارش اولين به نسبت پيشرفتي وجه هيچ به پالما دي كار آخرين.بودم
معجوني در را قبلياش تريلرهاي تمام او گويي _ ميرسد نظر به آن از جديد آفرينشي فقط
بد ، دختران تكه ، چند قاببندي هم باز بنابراين.است آورده هم گرد ايراد از پر و چرند
بعد كه ملودرام داستان يك خون ، زيادي مقدار كلامي ، و بدني سوءاستفادههاي هوسباز ، مردان
طرح نوآر ، الگوهاي شاعرانه ، فاجعههاي اسلوموشن ، است ، شده داده كش هنوز سال چند از
تصوير بيمارگونه تكرار بازآفريني ، و كردن درهم از تركيبي الگويي ،"بود خيال يك همهاش"
با مرتفع و ثابت تقريبا دوربين موسيقي ، معروف قطعههاي از التقاطي كپيهايي صدا ، و
از زيادي تعداد ميتوانيم اصولا ما كه است اين چيز بهترين.سقف به نزديك شديد زاويه
هم هنوز نداشتهام دوست او كارهاي در هرگز من كه چيزي.باشيم داشته همزمان را چيزها اين
.كردهام عوض را ديدم چگونه كه بدهم توضيح بايد من حالا اما دارد ، حضور
هميشه شدهام ، اذيت است ، گرفته هيچكاك آلفرد از ديپالما كه ظريفي وامهاي از هميشه من
نه و ببينم شده تخريب و تكهپاره ستايش يك صورت به را او كار اين كه داشتهام علاقه
بهخصوص او ، بزرگ طرفداران از عدهاي كه گرفت شدت موقعي من رويكرد اين.زيركانه كاري
زيادي كار نابغه ديپالماي برابر در هيچكاك كه كردند ابراز پيروانش اكثر و كيل پالين
او پيرو ولي كند استخراج را چيزي هر تفاله ميتواند فقط هيچكاك است معتقد او.است نكرده
خاصيت بيشترين موقعي ديپالما تقليدهاي اينميآورد دست به خالص طلاي زبالهاي هر از
عمل هم استادياش _ شاگرد وظيفه به حتي او شد روشن كه كردند پيدا را خود تحريككنندگي
.نميكند
جاني يك ،(استاموس _ رومين ربكا) ميشود آغاز (Laure) لائور تصوير با "فمفتال"
نقطه حساسترين تماشاي مشغول هتل يك در اتاقش داخل مطبوعاتي عكاس يك نقش در كه آمريكايي
لائور كه درمييابيم ما ديالوگ ميزان كمترين بااست وايلدر بيلي ساخته "مضاعف غرامت"
و ميكند استفاده فرصت از ميدهد ، فريب را بانوان اتاق زن بازيگران از يكي طريقي به
سارق يك ،(ابواني اريك) بلكتاي.مياندازد زمين به را او مارمانند طلاي گردنبند
با را گردنبند سرعت به شده ، مخفي گوشهاي در فراكش با كه حالي در فرانسوي ، _ آمريكايي
از خيره نگاهي و بلند لباسي با راسين شريكش لحظه ، اين در.ميكند جايگزين بدلي نمونه يك
با بتواند بلكتاي و كند قطع را ساختمان برق جريان تا ميكند استفاده ليزر دستگاه يك
.بگريزد مسروقهاش كالاي
بنابراين طلا ، نه است الماس رفته سرقت به جنس اين كه ميكنند مشخص سكانس ديالوگهاي
نه دارد ، اهميت كه چيزي ميدهد؟ اهميت كسي چه ولي _ باشم داده دست از را چيزي من شايد
صورتهاي و تصويري موزون ريتم چيز مهمترين حركتها ، و شخصيتها نه و است طرح جزئيات
و ميآورند گرد هم كنار در را مختلف اتفاقات كه است بصري انتزاعي جلوههاي از ديگري
.كنند خود سرگرم را بيننده ميتوانند
از.بگويم بتوانم من كه است چيزي آن از پيچيدهتر بسيار ديگر اتفاقات و سرقت سكانس
خود به آن از بعد و است سكانس در اتفاقات روند شيفته چيز هر از بيش ديپالما كه آنجايي
شده تنظيم پيش از كه ميرسد نظر به چيز همه ميدهد ، اهميت شخصيتها به پايان در و سرقت
_ است شده فراموش كاملا امري سرقت ، قضيه خود.ميرود جلو به شده كوك ساعت يك مثل و
جذاب بازيگر اشارهاي با كه ميگردد لائور آن نگاههاي و حركات محور حول چيز همه اينجا
سكانس اين به ما توجه از بخشي واقع در و _ ميكشاند دستشويي يك به ويژهاش جايگاه از را
سبك به ما كه آنجا از و است آن در موجود ابزورد فضاي از ما ادراك و تشخيص قوه به وابسته
به كه ميكنيم قبول راحتي به كردهايم ، پيدا اعتقاد فيلمسازي در ديپالما باروك
.كنيم نگاه غيرانساني اشيايي صورت به او ، شخصيتهاي
آماده را خود ما كه است اين دارد وجود اتفاقات اين مجموعه پس در كه پستمدرنيستي نگرش
شخصيتهاي پيكرها اين تمام و افتادهاند اتفاق جريانات اين تمام بپذيريم كه ميكنيم
نظر به ضروري و جالب خود غيراستادانه و خام ماهيت وجود با كه اتفاقاتي.هستند انساني
ميكند سعي دهد ، نشان لائور از رذلتر را خود اينكه براي بلكتاي مثال ، براي.ميرسند
مضروب گلولهاي با كوتاهي مدت از بعد اما.كند خردهگيري او از غيرمنصفانه شكلي به
از پس او زندان لباس روي كه قرمزي كله.ميرود خون او از سطل چند اندازه به و ميشود
در كوچك جزء اين).است درخشان و تازه اول روز همان اندازه به درست ميشود ، ديده سال هفت
(.شد تماشاچيان خنده باعث ديدم را فيلم من كه باري دو هر
.ميداد نشان علاقه شخصيتهايش اندازه به درست تماشاچيانش روانشناسي و رفتار به هيچكاك
وحشتزده ، متاثر ، را تماشاچيانش تا دارد علاقه بيشتر فرماليست ، يك بهعنوان ديپالما
هر يا ايتاليايي نئورئاليستهاي يا هيچكاك كه شكلي به نه ولي كند تحريك يا و سرگرم
.ميداد انجام فيلمهايش در را كار اين اخلاقي صورت به انسانيتگرايي ، فيلمساز
او كار به نسبت بودم ، متنفر ديپالما از كه دلايلي همان به من شد باعث كيل زيباييشناسي
در موجود فضاحت كه بود گونه اين به ديپالما فيلمهاي با او برخورد.كنم پيدا قدرداني
كه جذابيتي و انرژي.گرفت نظر در فيلمهايش جذابيت براي محوري بهعنوان را او كارهاي
.شود واقع بحث مورد هنري ديدگاه از هم و بياورد دست به فراوان مخاطب هم فيلم ميشد باعث
ميشوند درگير ما احساسات با بيشتر عمومي بهطور ديپالما تريلرهاي كه دريافتم من اما
برخوردهاي با ميتواند اندازه چه تا نفر يك كه بپرسم دارم دوست من اما ما ، تعقل تا
كند؟ هدايت را شخصيتهايش احساساتي
يعني بازيگر همان وسيله به باز و) است خودش شبيه دقيقا كه ميشود آشنا زني با لائور
دادن دست از خاطر به عصبي شكلي به روسي رولت بازي سر و (ميشود اجرا استاموس رومين
به زن اين هيستريك حالت _ ميشود اشتباه دچار او با رابطه در و است ناراحت بچههايش
عاقلانهتر روش.ميرسد نظر به احساسي درگيري يك از ناشيانه تقليدي بيشتر كه است شكلي
حس اين القاي آن و كردهاند استفاده آن از ديگر فيلم صدها كه است هماني حالت اين نمايش
و گرفتن بر در طريق از نه و است مخفي امواج سري يك فرستادن طريق از مخاطب به هيستريك
اصول و مكانيكي قواعد يكسري خلال از را ما كه دارد قصد ديپالما آن ، واضح دادن نمايش
آن در احساساتمان طريق از خودمان كه نميدهد اجازه ما به و كند درگير تريلرش با شده وضع
.شويم غرق
او كه ميشود آشكار است ، شده برنامهريزي بازي يك اين كه بپذيريد ميتوانيد شما اگر
علاقه آنها به كه موادي و تجارب با و برسد اهدافش به پيماننامه اين طريق از ميتواند
كه تماشاگراني چه گفت ميتوان ديگر سوي از.يابد دست فرماليستي شكل آزادترين به دارد
خواهند يكسان لذتي دو هر نميخواهند ، كه آنهايي چه و كنند سرهم را پازل اين ميخواهند
.برد
نامه آخرين در پيام آخرين
تازه فيلمي و سامي كاترين
قاسمي سهيلا:ترجمه
به بوده محدود ما اطلاعات همه سالها اين در.نميدانيم هيچ تقريبا فرانسه سينماي از
يكي سامي كاترينباشيم نداشته خبري هم فرانسوي بازيگران از كه است طبيعي.آمريكا سينماي
ما بايد كه آنقدرها اما ميكنند افتخار او به فرانسويها كه است بازيگراني آن از
. باشد غنيمت ما براي او از گفتوگويي يا يادداشتي هر كه ميشود باعث همين نميشناسيمش ،
همراه به سايه چند تنها و نميشود ديده دكوري.نميخورد چشم به چيز هيچ تقريبا
;دارند حضور صحنه روي است ، سپرده فيلمنامه دست به را خود كه كمديني "سامي كاترين"
.نميشود ديده چيزي هيچ ديگر."سرنوشت و زندگي" كتاب هفدهم فصل از برگرفته فيلمنامهاي
فيلمي وايزمن ، فردريك ساخته ،"نامه آخرين" از كه هستند كمدين اين و فيلم متن تنها
.ميكند بغض ناخودآگاه بينندهاي هر آن تماشاي با كه ساختهاند بهتآور و فوقالعاده
شده سانسور شوروي دولت توسط كه كتابش نميكرد باور هرگز درگذشت ، "گروسمن واسيلي" وقتي
اين از استفاده با":ميگويد سامي كاترين.شود غرب وارد ميكروفيش صورت به بتواند بود ،
".كرديم زنده شده ، خاموش صدايش ميكرد فكر كه را نويسندهاي اول درجه در متن ،
خلاصه شكل اين به هفدهم فصل در آن اوج نقطه و است شگفتانگيزي كتاب "سرنوشت و زندگي"
آخرين شده ، محاصره اوكراين در برديچف يهودينشينان محله در كه يهودي پيرزني:ميشود
بايد حرفي چه گويم ، ترك را تو هميشه براي آنكه از پيش":مينويسد را پسرش به خطاب نامه
انسانيت درس آخرين جز مادر يك نازيها ، از ترس وجود با يهودينشين محله اين در "بزنم؟
و پستي يا اميد ميان معلق و پرنوسان شرايط اين در بگويد؟ پسرش به ميتواند ديگري چيز چه
ديگري كار چه است قادر پسرش به اعتراف و خود واقعي چهره ترسيم جز به مادر اين خواري ،
دهد؟ انجام
مادرت از بيش كه كساني با اميدوارم":ميكند مجسم دقت به را بغضهايش و ترس ضعف ، او
.ميگويد سخن مادرانه عشقي با او اينجا در ".شوي خوشبخت شدهاند ، عزيز برايت
يعني سفيد ، و سياه پرتوهاي وايزمن ، خوب كارگرداني و بردارد در را خاصي مفهوم كلمه هر
دارد ، شباهت گور سوي آن از پيامرساني به كه غمگيني مادر اين تكگويي با را سايه و نور
هنر سينما آيا.مردهاند همراهش به كه ديگراني ;است ديگران سخنگوي اواست كرده همراه
به نيز را ناپيدايي و مرگ نوعي هنرپيشه ، شدن محو و سكوت مونتاژ ، با وايزمن نيست؟ اشباح
.است كشيده تصوير
مستند فيلمهاي سازنده بزرگترين چرا ميپرسند خود از و كرده تعجب بسياري افراد مسلما
به پاسخ در وايزمن خود است؟ كرده فيلمبرداري را خود "تخيلي" فيلم نخستين سالگي سن 72 در
خوبي به آمريكا ، مورد در من فيلمهاي ميكردم؟ را كار اين نبايد چرا":ميگويد سوال اين
".ميدهند نشان را بيستم قرن خشونت
او.است ميكرده وسوسه را بوستون اهل يهودي اين "نامه آخرين" پيش ، سال از 15 واقع در
وايزمن.بود درگير كشورش اجتماعي و سياسي مسائل در جنگ ، هنگام به كه است وكيلي پسر
.بردم صحنه روي بوستون در را آن پاريس ، دوپوش تئاتر در نمايش اين تماشاي از پس":ميگويد
سال 1996 در.نداشت كار اين به علاقهاي كس هيچ اما بسازم فيلمي داشتم تصميم آن از پيش
من به ميكل ، پير _ ژان يعني آن مدير فرانسز ، _ كمدي مورد در مستندم فيلم از پس و
را سامي كاترين همچنين و متن اين هم منببرم صحنه روي را نمايشنامهاي كه داد پيشنهاد
".شد ساخته فيلم اين هم آن از پسكردم انتخاب كارم براي
.شد "مولير" نمايشي خانه وارد سال 1956 در او.است فرانسز _ كمدي فعلي رئيس سامي كاترين
بازيگر كه اينجاست جالب و است او مونث قالب در اما ،"بوكه ميشل" نوعي به او واقع در
از":ميگويد كاتريناست بوده رفتهاند ، صحنه روي كه مشهوري و مهم نوشتههاي اكثر
در كه رنجي مورد در باشكوه شهادت اين.ميبالم خودم به شدم انتخاب نقش اين براي اينكه
".كرد منقلب شدت به مرا بود ، حكمفرما همهجا در دوران آن
.است مربوط نيز ارزشمند خانم اين خود به دادن شهادت اين شكوه كه كنيم خاطرنشان بايد اما
و شده فيلمبرداري آن از بزرگي ابعاد در و جلو از كه او گريم بدون و ساده صورت اصل در
.دادهاند فيلم به خاصي جلوه است همراه دردناكي نالههاي با گهگاه كه متينش صداي همچنين
به را رنج و درد و غرور تمسخر ، شجاعت ، وحشت ، يهودينشين ، محله تنهايي به خودش كاترين
...ميكشد تصوير
در كودكيام دوران ياد به":ميگويد داشته نقش ايفاي موقع كه حسي مورد در سامي كاترين
طرف آن و طرف اين به مدام رفقا.بودم افتاده بلژيك ، مرز نزديكي در ممنوعهاي منطقه
شد زيادي فرزندان صاحب او بعدها.افتادم هم كنسرواتور در دوستم نينا ، ياد به.ميرفتند
با آزمايشگاهي موش يك مثل سال 1914 در كه مادريام جد حتي.بود پركار بسيار زني ديگر و
".بود شده مجسم نظرم در هم ميكردند رفتار او
را نامه اين معروف هنرپيشههاي همه است اميدوار كه ميكند اضافه آخر در سامي كاترين
.شود خوانده مردم همه براي نامه اين جهان سراسر در و بخوانند
هنر حاشيه
قضايا باقي و بازنشستگي*
:شدند تقسيم دسته دو به تماشاگراناش آمد ، سينما پرده روي "راكي" كه اولي روز همان از
را آن با مخالفت علم كه آنها و بودند طرفدارش و داشتند دوست را فيلم كه آنها
اين از چون چربيد ، مخالفان بر موافقان زور اما داشتند ، حق البته گروه دو هر.برداشتند
بازي را بوكسوري نقش "استالون سيلوستر" تا پنج هر در و شد ساخته قسمت پنج فيلم ، مجموعه
"استالون" كه دارند آن از حكايت رسيده خبرهاي.نميآيد كوتاه ديگران مقابل در كه كرد
كه ميافتد حالي در اتفاق اين.است "راكي" ششم قسمت فيلمنامه نوشتن مشغول روزها اين
فيلم اين در "راكي" ميگويند كه جور اين.ميگذرد آن شكست و پنجم قسمت از سالي دوازده
آورده در را پدرش هم روزگار و است خسته حسابي و بگذراند را بازنشستگياش دوران است قرار
اوضاع اين در و است خون دشمن و دوست دست از هم دلش و ندارد حوصله اصلا كه است ايناست
و ببوسد سلامتي به را بوكس رينگ و دهد انجام هم را مبارزهاش آخرين است قرار احوال و
"استالون" است قرار كه خبر اين اعلام ضمن"مهير متروگلدوين" كمپاني.بگذارد كنار
در مرسوم ولخرجيهاي از خبري و بسازد خرج كم فيلم يك ميخواهد گفته بنويسد را فيلمنامه
حال عين در.است زده ضرر كمپاني اين به حسابي (وود جان) "رمزگويان" چون نيست فيلم اين
فيلم دي.سي و دي.وي.دي نسخههاي به بيشتر آنها كه گفته كمپاني مديران از يكي
!نيست دردشان چاره مرسوم اكرانهاي و اميدوارند
هاليوود بر لعنت *
و آمريكا متحده ايالات به خطاباش روي كه كرده منتشر نامهاي شمالي كره رسمي خبرگزاري
به كشور اين مردم از نيابت به شمالي كره دولت مفصل ، تقريبا نامه اين در.است هاليوود
فيلم تازهترين "بمير ديگر روزي" فيلم كه است نوشته و كرده اعتراض هاليوود سياستهاي
نفرتانگيز و كثيف تفريح يك جز چيزي "هاليبري" و "برازنان پير" بازي با "باند جيمز"
اين.بدهد ناروا نسبتهاي آنها به و كند توهين كره به كه است اين قصدش تنها و نيست
را باند جيمز شمالي كره جاسوسان كه است فيلم از جايي به مربوط واقع در رسمي اعتراض
ميكند ثابت وضوح به "بمير ديگر روزي" كه داده ادامه كره دولت رسمي نامه.ميدهند شكنجه
تحمل دارند كره مردم كه است بدبختيهايي و فاجعهها همه اصلي ريشه آمريكا متحده ايالات
.است شيطان امپراتوري متحده ايالات كه شد مطمئن ميتوان فيلم اين ديدن با و ميكنند
پاسخ آن به و ميرود سوال زير آمريكا و هاليوود سياستهاي كه نيست اول بار اين البته
و نقد مورد را آمريكا سينماي مقوله رسما دولت يك كه است باري نخستين اما ميشود ، داده
غريبي نحو به سپتامبر 2001 يازدهم واقعه از پس هاليوود سياستهاي.ميدهد قرار بررسي
معتقدند سينمايي كارشناسان.است گرفته قرار ديگر ملتهاي به توهين جهت در و كرده تغيير
دلزده را تماشاگران كه چرا ميشود ، تمام هاليوود ضرر به نهايت در سياستها اين كه
!نروند هاليوودي فيلمهاي ديدن به كه ميكند كاري و ميكند
كس هيچ به متعلق *
راه به صدا و سر حسابي "كن" جشنواره ايام در كه "سليمان اليا" ساخته "آسماني وساطت"
روزها اين شد تكرار ناماش جشنواره به مربوط يادداشتهاي و مقالهها اكثر در و انداخت
هنرهاي و علوم آكادمي زبان غيرانگليسي فيلم انتخاب كميته و رفته فرو غريب سكوتي در
كه شده باعث مسئله همين.است نياورده خود فهرست در را فيلم اين نام (اسكار) سينمايي
"ناصر فداعبدالله".شوند خشمگين آكادمي عملكرد از آمريكايي عرب سازمانهاي و فلسطينيها
و كرده اظهارنظر مورد اين در كه است كساني از يكي آمريكا متحده ايالات در فلسطين كنسول
دادهاند ، دست از را زندگي حق تنها نه فلسطين مردم كه چرا است ، نااميد كاملا كه گفته
.كنند شركت رقابتي هيچ در ندارند هم حق حتي بلكه
آنها به اصلا "آسماني وساطت" كه گفته است آكادمي سخنگوي كه "پالويك جان" حال ، عين در
كه فهميدهاند و گرفته تماس آكادمي اجرايي مدير با تهيهكنندگان چند هر نشده ، ارائه
فيلم اگر گفته ادامه در پالويك.نميشناسد رسميت به كشور يك عنوان به را فلسطين آكادمي
آن فيلم انتخاب كميته و ميآمد در نمايش به فلسطين در هفته يك بايد است فلسطين به متعلق
آكادمي گفته نيز زبان غيرانگليسي فيلم انتخاب كميته رئيسميداد ارائه را فيلم كشور ،
رقابت در فيلم اين آينده سال در و دهد فيصله را ماجرا و كند وضع ديگري قوانين دارد حق
زبان به آمريكا گفته ديگر نظرخواهي يك در آمريكا در فلسطين كنسول.كند شركت اسكار
!دهد انجام را كار اين نگذاريم كه ماست وظيفه و ميكوبد را فلسطين دارد بيزباني
|